دانلود مقالات و پایان نامه ها در مورد بررسی تحریف های شناختی و باورهای غیر منطقی در ... - منابع مورد نیاز برای پایان نامه : دانلود پژوهش های پیشین |
بعد از جنگ احد که به خاطر عدم اطاعت از فرماندهى، بر قواى اسلام شکست وارد شد، مسلمانان روحیّه خود را از دست دادند، این آیه نازل شد که مبادا با شکست خود را ببازید، بلکه با ایمان خود را تقویت کنید که برترى با شماست.[۳۵۰]
بنابراین، انسان همیشه در جهان هستى با مشکلات و گرفتاریها و حوادث ناگوارى روبرو است. این حوادث که همیشه در زندگى بوده و همیشه خواهد بود، و حتى پیشرفتهاى عظیم علم هم نتوانسته و نخواهد توانست جلو حوادث دردناکى همچون زلزلهها، طوفانها، سیلها و بیماریها و امثال آن را بگیرد. و لذا افراد با ایمان با توجه به اصل فوق، هنگامى که به نعمتى از سوى خدا مىرسند، خود را امانتدار او مىدانند، و از رفتن آن غمگین نمىشوند؛[۳۵۱] خداوند متعال در آیه ۲۳ سوره حدید می فرماید:
” لِکَیْلا تَأْسَوْا عَلى ما فاتَکُمْ….”(سوره حدید، آیه ۲۳)؛ این بخاطر آن است که براى آنچه از دست دادهاید تأسف نخورید.
کلمه” أسى” که مبدأ فعل” تاسوا” است به معناى اندوه است.[۳۵۲]
۳-۱-۸-۲-۲٫ دیدگاه رفتاری قرآن مبنی بر اصلاح رفتار منفی فرد؛ توبه و اصلاح خویشتن
قرآن کریم، روش توبه را که روشی بی نظیر و موفق برای احساس گناه است، به ما ارائه می دهد. زیرا توبه یا بازگشت به سوی خداوند متعال، سبب آمرزش گناهان و تقویت امید انسان به جلب رضایت الهی است و به همین دلیل، موجب کاهش شدت اضطراب انسان می شود. علاوه بر این، توبه غالباً انسان را به اصلاح و خودسازی وا می دارد و شخصیت او را طوری آماده می کند که بار دیگر در دام خطاها و گناهان گرفتار نشود و همین امر به انسان کمک می کند که ارزش خود را بیشتر بشناسد و اعتماد به نفس و رضایت، در وی افزایش یابد و این مسایل به نوبه خود به تثبیت احساس امنیت و آرامش روانی، منجر خواهد شد.[۳۵۳] قرآن کریم در این باره می فرماید:
“وَ مَنْ یَعْمَلْ سُوءاً أَوْ یَظْلِمْ نَفْسَهُ ثُمَّ یَسْتَغْفِرِ اللَّهَ یَجِدِ اللَّهَ غَفُوراً رَحیماً”(سوره نساء، آیه۱۱۰)؛ کسى که کار بدى انجام دهد یا به خود ستم کند، سپس از خداوند طلب آمرزش نماید، خدا را آمرزنده و مهربان خواهد یافت.
قرآن کریم همچنین در آیه ۷۱ سوره فرقان می فرماید: “وَ مَنْ تابَ وَ عَمِلَ صالِحاً فَإِنَّهُ یَتُوبُ إِلَى اللَّهِ مَتاباً”(سوره فرقان،آیه ۷۱)؛ و کسى که توبه کند و عمل صالح انجام دهد، بسوى خدا بازگشت مىکند (و پاداش خود را از او مىگیرد).
خداوند متعال نیز در آیه ۸۲ سوره طه می فرماید:”وَ إِنِّی لَغَفَّارٌ لِمَنْ تابَ وَ آمَنَ وَ عَمِلَ صالِحاً ثُمَّ اهْتَدى”(سوره طه،آیه۸۲)؛ و من هر که را توبه کند، و ایمان آورد، و عمل صالح انجام دهد، سپس هدایت شود، مىآمرزم.
خداوند متعال همچنین در آیه ۵۳ سوره زمر می فرماید:”قُلْ یا عِبادِیَ الَّذینَ أَسْرَفُوا عَلى أَنْفُسِهِمْ لا تَقْنَطُوا مِنْ رَحْمَهِ اللَّهِ إِنَّ اللَّهَ یَغْفِرُ الذُّنُوبَ جَمیعاً إِنَّهُ هُوَ الْغَفُورُ الرَّحیمُ”(سوره زمر،آیه۵۳)؛ : بگو: «اى بندگان من که بر خود اسراف و ستم کردهاید! از رحمت خداوند نومید نشوید که خدا همه گناهان را مىآمرزد، زیرا او بسیار آمرزنده و مهربان است.
آیه الله مکارم درباره حقیقت توبه می فرمایند: “نخستین گام براى نجات، توبه از گناه است، توبهاى که از هر نظر خالص باشد، توبهاى که محرک آن فرمان خدا و ترس از گناه، نه وحشت از آثار اجتماعى و دنیوى آن، بوده باشد، توبهاى که براى همیشه انسان را از معصیت جدا کند و بازگشتى در آن رخ ندهد. حقیقت” توبه” همان ندامت و پشیمانى از گناه است که لازمه آن تصمیم بر ترک در آینده است، و اگر کارى بوده که قابل جبران است در صدد جبران برآید، و گفتن استغفار نیز بیانگر همین معنى است، و به این ترتیب ارکان توبه را مىتوان در پنج چیز خلاصه کرد:” ترک گناه- ندامت-تصمیم بر ترک در آینده- جبران گذشته و استغفار.”[۳۵۴] حضرت پیغمبر صلّى اللّه علیه و آله و سلّم در روایتی می فرمایند: “لیس شیء احبّ الى اللّه تعالى من مؤمن تائب او مؤمنه تائبه”؛ چیزى دوست داشتنی تر نزد خداى تعالى از مرد توبه کننده یا زن توبه کننده نیست.[۳۵۵]
بنابراین، مومن واقعی هیچ وقت دچار اضطراب ناشی از احساس ناخودآگاه گناه نمی شود. بدیهی است که مومن به هنگام ارتکاب خطاء، در یادآوری گناه و اعتراف به آن تردیدی به خود راه نمی دهد و در پیشگاه خداوند متعال به خاطر ارتکاب خطاء، استغفار و توبه می کند؛ زیرا می داندکه خداوند سبحان توبه پذیر و بخشاینده گناهان است و اصولاً اعتراف مومن به گناه و توبه به درگاه خداوندی، او را از کوشش برای دور نگه داشتن فکر گناه از ذهن به منظور رهایی از ناراحتی روانی ناشی از احساس گناه، باز می دارد. [۳۵۶]
قرآن کریم، یکی از پیامدهای توبه و اصلاح خویشتن را، مصونیت از حزن و اندوه معرفی می نماید:
“…فَمَنِ اتَّقى وَ أَصْلَحَ فَلا خَوْفٌ عَلَیْهِمْ وَ لا هُمْ یَحْزَنُونَ”(سوره اعراف،آیه ۳۵)؛ کسانى که پرهیزگارى پیشه کنند و عمل صالح انجام دهند (و در اصلاح خویش و دیگران بکوشند)، نه ترسى بر آنهاست و نه غمناک مى شوند.
در تفسیر نور در ذیل آیه گفته شده: “آرامش حقیقى، در سایهى تقوا و اصلاح است.”[۳۵۷]
خداوند متعال پاداش صلاحیت مومنان را، ورود آنان به بهشت بیان می کند؛ قرآن کریم در این باره می فرماید:
“جَنَّاتُ عَدْنٍ یَدْخُلُونَها وَ مَنْ صَلَحَ مِنْ آبائِهِمْ وَ أَزْواجِهِمْ وَ ذُرِّیَّاتِهِمْ وَ الْمَلائِکَهُ یَدْخُلُونَ عَلَیْهِمْ مِنْ کُلِّ بابٍ”(سوره رعد، آیه ۲۳)؛ (همان) باغهاى جاویدان[۳۵۸] بهشتى که وارد آن مىشوند و همچنین پدران و همسران و فرزندان صالح آنها و فرشتگان از هر درى بر آنان وارد مىگردند.
بارها در قرآن آمده است که افراد صالحِ یک خانواده، در بهشت نیز در کنار هم خواهند بود و از مصاحبت یکدیگر لذت خواهند برد. البته هر پدر و فرزند، هر زن و شوهر و هر آباء و ذریّهاى در بهشت به یکدیگر ملحق نمىشوند و در کنار هم قرار نمىگیرند. زیرا در روز قیامت، انساب و اسباب، کارساز نیستند. «فَلا أَنْسابَ بَیْنَهُمْ»(سوره مؤمنون،آیه۱۰۱) و آن روز هر کس در گرو اعمال خویش است، «کُلُّ نَفْسٍ بِما کَسَبَتْ رَهِینَهٌ»(سوره مدّثر،آیه ۳۸) و جز سعى و تلاش، چیز دیگرى مؤثر نیست، «لَیْسَ لِلْإِنْسانِ إِلَّا ما سَعى»(سوره نجم، آیه۳۹) بنا بر این ورود بعضى از بستگان بر بعضى دیگر، تنها به خاطر لیاقت و صلاحیّت فردى خود آنهاست.[۳۵۹]
خداوند متعال همچنین در آیه ۸ سوره غافر، یکی دیگر از پاداش های صلاحیت مومنان را، مشمول دعاى اولیاى خدا شدن، معرفی می نماید:
“رَبَّنا وَ أَدْخِلْهُمْ جَنَّاتِ عَدْنٍ الَّتی وَعَدْتَهُمْ وَ مَنْ صَلَحَ مِنْ آبائِهِمْ وَ أَزْواجِهِمْ وَ ذُرِّیَّاتِهِمْ إِنَّکَ أَنْتَ الْعَزیزُ الْحَکیمُ”(سوره غافر،آیه ۸)؛ پروردگارا! آنها را در باغهاى جاویدان بهشت که به آنها وعده فرمودهاى وارد کن، همچنین از پدران و همسران و فرزندانشان هر کدام که صالح بودند، که تو توانا و حکیمى.
این آیه که با”ربنا” شروع شده تقاضاى ملتمسانه حاملان عرش و فرشتگان مقرب خدا است که براى جلب لطف او بار دیگر روى مقام ربوبیتش تکیه مىکنند، و نه تنها نجات از دوزخ را براى مؤمنان خواهانند، بلکه ورود در باغهاى جاویدان بهشت را نیز براى آنها مىخواهند، نه تنها براى خودشان بلکه براى پدران و همسران و فرزندانشان که در خط مکتب آنها بودهاند نیز تقاضا مىکنند، و از صفات عزت و قدرت او یارى مىطلبند. وعده الهى که در این آیات به آن اشاره شده همان وعدهاى است که بارها خداوند به وسیله پیامبران به مردم داده است.[۳۶۰]
نتیجه بررسی تطبیقی: با توجه به آیات قرآنی، اعتقاد فرد مبنی بر این که گذشته فرد همیشه مهم است؛ و چون چیزی از قبل بر زندگی فرد تاثیر گذاشته، پس گذشته می تواند احساسات و رفتار فرد را تحت تاثیر قرار دهد، اعتقاد قابل قبولی نیست؛ در قرآن کریم، انسان مسئول اعمال گذشته خودش است،[۳۶۱] ولی امکان بازگشت توبه، جبران اصلاح و رهایی هم وجود دارد.[۳۶۲] در دیدگاه شناختی قرآن مبنی بر بینش درست افراد در رابطه با گذشته، ایمان به خداوند، سبب رفع نگرانى در برابر مصائب گذشته است؛ و در دیدگاه رفتاری قرآن مبنی بر اصلاح رفتار منفی فرد، توبه و اصلاح خویشتن، بیان شده است.
با توجه به آموزه های قرآن، این باور غیر عقلانی که “آلبرت الیس” مطرح می کند، با آموزه های قرآن منطبق می باشد. اما از آن جا که الیس در درمان این باور غیر عقلانی، معتقد است که فرد با تایید صادقانه خطاهای گذشته خود، بدون سرزنش کردن خودش بابت آن خطاها می تواند از گذشته به نفع آینده استفاده کند،[۳۶۳] این نوع درمان او با آموزه های اسلام منطبق نمی باشد؛ زیرا( همان طور که گفته شد) زیر مبنای فکری و اعتقادی الیس با آموزه های دین اسلام، قابل انطباق نیست؛ الیس معتقد است که فرد بدون سرزنش خودش بابت رفتار گذشته اش، می تواند از گذشته به نفع آینده بهره ببرد؛ در حالی که در اسلام، حقیقت توبه، همان ندامت و پشیمانى از گناه گذشته است که لازمه آن، تصمیم بر ترک در آینده است و اگر کارى بوده که قابل جبران است در صدد جبران برآید.[۳۶۴]
بنابراین، پس از بررسی این باور غیر عقلانی، و تطبیق آن با آموزه های قرآن کریم، می توان به این نتیجه رسید که این دیدگاه در قرآن، همانند نظریه الیس، دارای ابعاد شناختی- رفتاری است و آدمی می تواند از طریق آگاهی و شناخت، نسبت به این که ایمان به خداوند، سبب رفع نگرانى در برابر مصائب گذشته است، به اصلاح رفتارهای منفی خود(از راه توبه و اصلاح خویشتن) به مبارزه با این باور غیر عقلانی بپردازد. با این تفاوت که در روان شناسی، مراجع با کمک درمانگر آن ها را تعیین می کنند(درمانگر به بیمار کمک می کند تا فرد با شناخت نسبت به گذشتهاش و تایید صادقانه خطاهای گذشته خود، بدون سرزنش کردن خودش بابت آن خطاها از گذشته به نفع آینده استفاده کند) . اما در قرآن، راهکارهای شناختی و رفتاری از قبل به طور کامل از سوی خداوند تعیین و تعریف گشته اند. زیرا که خداوند متعال بهترین درمانگر آدمی است که نفس و روان او را به طور کامل می داند.
۳-۱-۹٫ باور غیر عقلانی شماره نه
اعتقاد فرد مبنی بر این که مردم و چیزها حتماً باید از آن چه هستند، بهتر باشند و اگر فرد نتواند حقایق تلخ زندگی را عوض کند، افتضاح و وحشتناک می شود.[۳۶۵]
۳-۱-۹-۱٫ تبیین این باور در روان شناسی
الیس معتقد است که برخی حقایق، تلخ می باشند؛ و لذا در درمان این باور غیر عقلانی، بر این عقیده است که فرد باید، این حقایق تلخ را بپذیرد و با آن ها کنار بیاید. رفتار ناشایست دیگران یکی از این حقایق تلخ، می باشد، که فرد باید خود را از ورطه کمال گرایی و برآشفته شدن به خاطر مشکلات و اختلالات رفتاری دیگران، دور نگه دارد و در پذیرفتن حقیقت رفتار دیگران، واقع بین باشد و عقلانی رفتار کند.[۳۶۶]
۳-۱-۹-۲٫ نقد و بررسی تطبیقی
رفتار مردم، واقعیتی است که هر انسانی روزمره با آن در تماس است؛ اصولا ملکات و روحیات انسان، معمولا جنبه اختیارى دارد و همین ملکات است که به اعمال انسان شکل مىدهد و خط او را در زندگى مشخص می سازد؛ بنابراین، رفتار انسان ها برگرفته از شخصیّت فکرى و روحى و اخلاقى آن هاست.[۳۶۷] قرآن کریم در این باره می فرماید:
“قُلْ کُلٌّ یَعْمَلُ عَلى شاکِلَتِهِ …”(سوره اسراء،آیه ۸۴ )؛ بگو: «هر کس طبق روش (و خلق و خوى) خود عمل مىکند.
آیه الله مکارم در تفسیر شاکله می فرمایند: “شاکله” در اصل از ماده”شکل” به معنى مهار کردن حیوان است، و”شکال” به خود مهار مىگویند، و از آنجا که روحیات و سجایا و عادات هر انسانى او را مقید به رویهاى مىکند، به آن” شاکله” مىگویند و کلمه” اشکال”، به سؤالها و نیازها و کلیه مسائلى گفته مىشود که به نوعى انسان را مقید مىسازد. و لذا مفهوم” شاکله” هیچگونه اختصاصى به طبیعت ذاتى انسان ندارد، بلکه به هر گونه عادت و طریقه و مذهب و روشى که به انسان جهت مىدهد شاکله گفته مىشود. بنابراین، عادات و سننى که انسان بر اثر تکرار یک عمل اختیارى کسب کرده است، و همچنین اعتقاداتى که با استدلال و یا از روى تعصب پذیرفته است، همه اینها نقش تعیین کننده دارند، و شاکله محسوب مىشوند.”[۳۶۸]
آیاتی که در این بخش به نقد و بررسی آن پرداخته می شود، به دو قسمت دیدگاه شناختی قرآن مبنی بر عدم مواخذه فرد در برابر اعمال دیگران و دیدگاه رفتاری قرآن نسبت به شخصیت مومنان و انجام امر به معروف و نهی از منکر آنان در برابر کارهای ناشایست دیگران، تقسیم می شود:
۳-۱-۹-۲-۱٫ دیدگاه شناختی قرآن مبنی برعدم مواخذه فرد در برابر اعمال دیگران؛ حفظ خویشتن
در اسلام، عدم اجبار مردم بر ایمان، یک اصل ثابت می باشد؛ بنابراین، ایمان به خدا و مبانى اسلام، هیچگونه جنبه تحمیلى نمىتواند داشته باشد، بلکه از طریق منطق و استدلال و نفوذ در فکر و روح افراد باید پیشروى کند؛ زیرا ایمان اجبارى ارزشى ندارد، مهم این است که مردم حقایق را درک کنند و با اراده و اختیار خویش آن را بپذیرند.[۳۶۹] قرآن کریم بارها در آیات مختلف روى این حقیقت تاکید کرده است.[۳۷۰] از جمله قرآن کریم در آیه ۸۰ سوره نساء می فرماید:
“مَنْ یُطِعِ الرَّسُولَ فَقَدْ أَطاعَ اللَّهَ وَ مَنْ تَوَلَّى فَما أَرْسَلْناکَ عَلَیْهِمْ حَفیظاً”(سوره نساء، آیه ۸۰)؛ کسى که از پیامبر اطاعت کند، خدا را اطاعت کرده و کسى که سرباز زند، تو را نگهبان (و مراقب) او نفرستادیم (و در برابر او، مسئول نیستى.)
آیه الله مکارم در تفسیر آیه می فرمایند:”در این آیه موقعیت رسول ص در برابر مردم و”حسنات” و”سیئات” آنان، بیان شده است، نخست مىفرماید:”هر کس اطاعت پیامبر ص کند اطاعت خدا کرده است”. بنابراین اطاعت خدا از اطاعت پیامبر ص نمىتواند جدا باشد، زیرا پیامبر ص هیچ گامى بر خلاف خواست خداوند بر نمىدارد، سخنان و کردار و رفتار او همه مطابق فرمان خدا است. سپس مىفرماید:” اگر کسانى سرپیچى کنند و با دستورات تو به مخالفت برخیزند مسئولیتى در برابر اعمال آنها ندارى و موظف نیستى که به حکم اجبار آنها را از هر خلافکارى باز دارى، وظیفه تو تبلیغ رسالت و امر بمعروف و نهى از منکر و راهنمایى افراد گمراه و بى خبر است”. “حفیظ” از نظر اینکه صفت مشبهه است و معنى ثبات و دوام را مىرساند با” حافظ” که اسم فاعل است تفاوت دارد؛ بنابراین”حفیظ” به معنى کسى است که به طور مداوم مراقب حفظ چیزى مىباشد، در نتیجه مفهوم آیه چنین مىشود مسئولیت پیامبر ص مسئولیت رهبرى و هدایت و دعوت به سوى حق و مبارزه با فساد است ولى اگر افرادى اصرار در پیمودن راه خلاف داشته باشند، نه پیامبر ص در مقابل انحرافهاى آنها مسئولیتى دارد که در همه جا حاضر و ناظر باشد، و جلو هر گونه گناه و معصیتى را با زور و اجبار بگیرد، نه او از طرق عادى قدرت بر چنین چیزى را مىتواند داشته باشد.[۳۷۱]
خداوند متعال همچنین در آیه ۱۰۷ سوره انعام می فرماید:”…وَ مَا جَعَلْنَاکَ عَلَیْهِمْ حَفِیظًا وَ مَا أَنتَ عَلَیهِْم بِوَکِیل”(سوره انعام، آیه ۱۰۷)؛ ما تو را مسئول (اعمال) آنها قرار ندادهایم و وظیفه ندارى آنها را (به ایمان) مجبور سازى.
آیه الله مکارم در تفسیر آیه می فرمایند: “تفاوت” حفیظ” و” وکیل” در این است که حفیظ به کسى مىگویند که از شخص یا چیزى مراقبت کرده و او را از زیان و ضرر حفظ مىکند، اما وکیل به کسى مىگویند که براى جلب منافع براى کسى تلاش و کوشش مىنماید. نفى این دو صفت (حفیظ و وکیل) از پیامبر ص به معنى نفى اجبار کردن بر دفع زیان یا جلب منفعت است.”[۳۷۲]
بنابراین، قرآن کریم، توجه بسیاری به خود انسان دارد و در سرلوحه همه برنامه های خود، خودسازی را مطرح می سازد. لذا از دیدگاه قرآن، یکی از وظایف انسان در رابطه خود، این است که مراقب خود باشد. قرآن کریم در این باره می فرماید:
“یا أَیُّهَا الَّذینَ آمَنُوا عَلَیْکُمْ أَنْفُسَکُمْ لا یَضُرُّکُمْ مَنْ ضَلَّ إِذَا اهْتَدَیْتُمْ …..“(سوره مائده، آیه ۱۰۵)؛ اى کسانى که ایمان آوردهاید! مراقب خود باشید! اگر شما هدایت یافتهاید، گمراهى کسانى که گمراه شدهاند، به شما زیانى نمىرساند.[۳۷۳]
خداوند متعال، همچنین در آیه ۱۱۹ سوره بقره، خطاب به پیامبرش (ص) می فرماید:
” إِنَّا أَرْسَلْناکَ بِالْحَقِّ بَشیراً وَ نَذیراً وَ لا تُسْئَلُ عَنْ أَصْحابِ الْجَحیمِ”(سوره بقره، آیه ۱۱۹)؛ ما تو را به حق، براى بشارت و بیم دادن (مردم جهان) فرستادیم و تو مسئول (گمراهى) دوزخیان (پس از ابلاغ رسالت) نیستی.
آیه الله مکارم در تفسیر آیه می فرمایند: “(یعنی ای پیامبر) تو وظیفه دارى دستورات ما را براى همه مردم بیان کنى، معجزات را به آنها نشان دهى و حقایق را با منطق تبیین نمایى، و این دعوت باید توام با تشویق نیکوکاران، و بیم دادن بدکاران، باشد، این وظیفه تو است. اما اگر گروهى از آنها بعد از انجام این رسالت ایمان نیاوردند، تو مسئول گمراهى دوزخیان نیستی.[۳۷۴]
قرآن کریم همچنین در آیه ۲۵ سوره سبا که اشاره به مسئول بودن افراد در برابر اعمالشان دارد، می فرماید:
“قُلْ لا تُسْئَلُونَ عَمَّا أَجْرَمْنا وَ لا نُسْئَلُ عَمَّا تَعْمَلُونَ”(سوره سبا،آیه ۲۵)؛ بگو: «شما از گناهى که ما کردهایم سؤال نخواهید شد، (همان گونه که) ما در برابر اعمال شما مسئول نیستیم!
آیه، این حقیقت را روشن سازد که هر کس باید پاسخگوى اعمال و کردار خویش باشد، چرا که نتائج اعمال هر انسانى چه زشت و چه زیبا به خود او مىرسد.[۳۷۵]
۳-۱-۹-۲-۲٫ دیدگاه رفتاری قرآن نسبت به شخصیت مومنان و مسئولیت پذیری آنان در برابر کارهای ناشایست دیگران؛ مومنان و انجام امر به معروف و نهی از منکر
“مؤمنان در جامعهى اسلامى، نسبت به یکدیگر از طرف خداوند، حقّ ولایت و نظارت همراه با محبّت دارند و بىتفاوت نیستند. امر به معروف و نهى از منکر که بر همهى مردان و زنان با ایمان واجب است، برخاسته از حقّ ولایت بر یکدیگر است.”[۳۷۶] قرآن کریم در آیاتی مومنان را در برابر اعمال دیگران، به اداء فریضه امر به معروف و نهی از منکر دعوت می نماید؛[۳۷۷] از جمله در آیه ۷۱ سوره توبه می فرماید:
“وَ الْمُؤْمِنُونَ وَ الْمُؤْمِناتُ بَعْضُهُمْ أَوْلِیاءُ بَعْضٍ یَأْمُرُونَ بِالْمَعْرُوفِ وَ یَنْهَوْنَ عَنِ الْمُنْکَرِ…”(سوره توبه، آیه۷۱)؛ مردان و زنان باایمان، ولىّ (و یار و یاور) یکدیگرند امر به معروف، و نهى از منکر مىکنند.
فرم در حال بارگذاری ...
[چهارشنبه 1401-04-15] [ 05:53:00 ب.ظ ]
|