طواف

یکی ازواجبات حج ،طواف بیت الله الحرام است. برهر انسان حج گزاری که حج تمتع به جای می آورد، سه طواف واجب است: طواف عمره تمتع ، طواف حج تمتع ، طواف نساء.

مفهوم طواف

طواف مصدر(طاف- یطوف)بوده و در لغت گرد چیزی گشتن و در اصطلاح پیرامون کعبه گردیدن است.(قاضی عسگر،۱۳۸۱،ص۸۴)

پیشینه طواف

پیشینه طواف به هزاران سال قبل ازهبوط حضرت آدم به زمین بازمی گردد. فرشتگان درناحیه (ردم) ازآدم استقبال کرده، به اوگفتند: مادوهزار سال پیش ازتو ‌به این خانه حج گزاردیم .آدم پرسید: شماهنگام طواف چه می گویید؟ گفتند: می گوییم:«سُبحانَ اللِه والحَمدُللله وَلا إلهَ اِلا الله واللهُ اکبر.»(همان،ص۸۵)

در روایتی به نقل ازامام صادق(ع) آمده است: آن گاه که خداوند به ملائکه فرمود: «إنّی جاعل فی الارض خلیفه ،قالوا أتجعل فیها من یفسد فیها ویسفک الدّماء ونحن نسبح بحمدک ونقدس لک …»من در روی زمین جانشین قرارخواهم داد.فرشتگان گفتند: پروردگارا آیا کسی رادر زمین قرارمی دهی که فسادوخونریزی می‌کند؟ ماتسبیح وحمدتو رابه جای می آوریم.

خداوند دربرابر گستاخی فرشتگان برآنان خشم گرفت وارتباط آنان هفت هزار سال با حق تعالی قطع شد، سپس آن هادرخواست توبه کردند. به آنان فرمان داده شدتا برگرد بیت المعمورطواف کنند. هفت سال اطراف آن طواف کردند وازآن چه گفته بودندطلب آمرزش نمودند، خداوندنیز توبه آنان راپذیرفت وازآن هاراضی شد، پس ازآن خداوند تعالی درست مقابل بیت المعموربر روی کره زمین خانه خویش رابنا نهاد.(نوری،۱۴۰۷،صص۳۷۲-۳۶۹)

وقتی محرم به سرزمین امن الهی درمی آید، نخستین وظیفه ای راکه باید ایفا کند، هفت بارطواف برگردکعبه است. ‌اما برای اینکه این تکلیف رابرگزارنماید، سزاومستحب است ازباب بنی شیبه برمسجدالحرام واردشود تا بت هبل راکه در این رهگذر مدفون است پایمال کندو با اولین گام خویش درورود به مسجدوپرستشگاه خدای یگانه ،شرک ستیزی خود راقبل ازطواف آغازنماید. وباچنین عملی، سمبلیک ورمزگونه، جزخدای یگانه همه معبودان دیگر رالگدکوب ‌سازد و برائت خود راازشرک ومشرکین اعلام نماید وباطرد ایده شرک ،آن گاه درخوداستعداد وآمادگی برای طواف برپیرامون خانه ای فراهم ‌آورد که مظهریگانه پرستی است.(حجّتی،۱۳۸۰،ص۳۴)

محرم که دربرابر نقطه ای محاذی عرش خداپایگاهی را احساس می‌کند، اگرچنان محوری رادرست بازیابد ومبدأ این گردش ‌و چرخش رادرست شناسایی کند که ازچه جایگاهی بدین‌سان برزاویه ای ازاین خانه خودنمایی می‌کند، بارقه ای دردل اوبه هم می‌رسد که گام های اورا به مبدأ این طواف ‌و گردش ،به تحرک وامی داردومی فهمد که درچنین ایستگاهی است که بایدهمه توان بدنی وروحی خود رابه کار اندازد وهمه ‌وجود خویش رابرای گردش درپیرامون حریم الهی به پویایی ‌و تحرک ازهمین نقطه وادارد.

حاجی به کوی یارمی رسدوبا آغازکردن گردش خودپیرامون خانه خدا، ازمحلی که حجرالاسود درآن نصب شده است وماجرای نصب آن ،نمایانگر حل اختلافات ودرگیری مردمی بی فرهنگ وفاقدنظام وسازمان است باید با این نشانه همبستگی آفرین واختلاف سوزبابرادران ‌و خواهران دیگری که فرهنگ ‌و تعالیم اسلامی میان آن هاوحدت برقرار ساخته ،همبستگی خودرا استوارترنموده وریشه همه اختلاف هارا ازبن برکند.(همان،ص۳۵)

شباهت طواف و نماز

طواف تنهاعمل حج است که همراه بانمازش باید باطهارت انجام پذیرد. شرط هیچ یک از اعمال حج ،آن نیست که حاجی باوضو باشد. تمام اعمال حج بدون طهارت صحیح است. مگرطواف ونمازطواف. بدین سان طواف همسان نماز است که به صورت متحرک دورخانه انجام می شودو ازسویی دیگرنمازهم،همان طواف است که به صورت ساکن انجام می پذیرد. نمازگزاران سراسرگیتی درهر شعاعی که باشندو هردایره ای(بزرگ یاکوچک) راتشکیل دهند، گویی ازدورترین نقطه برگرد خانه طواف می‌کنند، طوافی ساکن ‌و در حال نماز. پس نمازوطواف یک عبادتند دردو شکل، یکی متحرک ودیگری ساکن. درطواف بایدطرف چپ بدن انسان به طرف خانه باشد، یعنی بایدقلب رابه طرف خانه قراردادودل رابه آن جاسپرد زیراکه «قَلبُ المُؤمِن عَرشُ الرَّحمنِ»(درویش،۱۳۸۲،ص۵۹)

تفاوت نماز و طواف

وقتی که عقل انسانی توسعه یافت وبرای اواندیشه ای ازاندیشه ها نمودارشد، دربرابرآن شخص ،خودرا واقع مابین دوامرمی بیند، یا اینکه درآن امربه فکرفرومی رود وباآرامش وسکون می ماند ویا اینکه درآن پاخواسته وبه جنبش وعمل اقدام می‌کند ‌و هنگامی که نفس، شربتی ازجام محبت حقیقی خدانوشید ‌و خواست که آن رابه معرض بروزدرآورد ،ازآن به رویش نخستین تعبیرنموده ورو به نمازمی ‌آورد که نمازتعبیری ازاحساسات قلبی اوباشد، اما اگردل خودرا به حب خدامشغول نمود ‌و خواست آن رابه طریقه دومین ‌آشکار کند، ‌باید که روبه طواف بیاوردودر پیرامون خانه خدابگردد وطواف کندودرحقیقت طواف جزمظهرخارجی برای این آتش درونی نیست واین آتش ،محبت الهی است که دردل اوزبانه زده واو رابه طواف خانه دوست می‌خواند تاپروانه واربر گردآن بگرددو علاقه مندی خودرا بدان بروزدهد. (سحاب،۱۳۵۸،ص۶۰)

انسانی که توجه به خداپیداکرد ومحبت پروردگار رادردل خویش جای داد،میل داردعملاً این محبت را اظهارکرده وبه مرحله ظهورو بروزبرساند این است که دورخانه خدامی گردد وبدینسان علاقه خودرا به خداوپیروی ‌از دستورات اوجلوه گرمی نماید.(اللهوردیخانی،۱۳۷۹،ص۲۹)

رسیدگی به حاجت مؤمن ،مجوز قطع طواف

علی رغم آنکه قطع طواف بدون جهت، خالی ازاشکال نیست، اگربرای رفع حاجت مؤمنی صورت بگیرد جایز ومطلوب است. ازاین رو بعضی معتقدند: درهرجای طواف واجب هم که باشی، محودرحق هم که باشی برای گره گشایی ‌از کار مردم می توانی ‌و احیاناً واجب است، این طواف واجب را قطع کنی وبه خلق الله بپردازی..(شالچی،۱۳۸۹،ص۱۴۳)

حجر الاسود

حجرالاسود یاسنگ سیاه، ازاجزای بسیارمقدس مسجدالحرام بوده و در رکن اسودکعبه ‌در ارتفاع ۵/۱متری قرارگرفته.(همان)

سنگی است بیضی شکل ، مایل به سرخی به قطر سی سانتی مترکه نقطه هایی قرمزرنگ روی آن وجود دارد. این سنگ درپوششی ازنقره قرارداردیکی ازمستحبات طواف خانه خدا، استلام رکن حجراست.(کارگر،۱۳۸۰،ص۱۲۷) این سنگ مقدس ،پیش ازاسلام وپس ازآن ،همواره مورداعتنا وتوجه کامل بوده ‌و در حقیقت درشعار عناصراصلی کعبه بوده است. به لحاظ تقدس، رسول خدا آن رانگاه داشت و دیگرسنگ هایی راکه به شکل بت ساخته شده ‌بود به دور ریخت.(شالچی،۱۳۸۹،ص۱۴۳)

حجرالاسود درجریان تخریب کعبه ،که پنج سال پیش ‌از بعثت صورت گرفت، درفاصله ای ‌دور از مسجد واقع شد. درزمان نصب آن برجای خود، قریشی ها به نزاع پرداختند، اما با درایت پیامبر همه قریش درفضیلت آن سهیم شدند ‌و عاقبت به دست ‌خود آن حضرت نصب گردید.(همان)

رکن حجرالاسود ،نقطه آغاز وپایان هرشوط طواف بوده ‌و در برابر آن سنگ سیاه روی زمین تا انتهای مسجد کشیده شده است. به علاوه چراغی سبزرنگ بردیوارمسجد برابرحجرالاسود نصب شده تا راهنمای طواف کنندگان باشد.(همان)

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت


فرم در حال بارگذاری ...