منابع علمی پایان نامه : تبیین اهمال کاری تحصیلی دانش آموزان دبیرستانی بر اساس ویژگی ... - منابع مورد نیاز برای پایان نامه : دانلود پژوهش های پیشین |
جدول (۱۱-۴): ضرایب رگرسیون استانداردشده و نشده متغیرها ۹۰
جدول (۱۲-۴): نتایج تحلیل رگرسیون اهمالکاری تحصیلی بر اساس ویژگیهای شخصیتی ۹۱
جدول (۱۳-۴): ضرایب رگرسیون استانداردشده و نشده متغیرها ۹۱
جدول (۱۴-۴): ضریب همبستگی برونگرایی با اهمالکاری تحصیلی ۹۲
جدول (۱۵-۴): ضریب همبستگی روانرنجوری با اهمالکاری تحصیلی ۹۲
جدول (۱۶-۴): ضریب همبستگی گشودگی با اهمالکاری تحصیلی ۹۳
جدول (۱۷-۴): ضریب همبستگی مقبولیت با اهمالکاری تحصیلی ۹۳
جدول (۱۸-۴): ضریب همبستگی وظیفه شناسی با اهمالکاری تحصیلی ۹۴
جدول (۱۹-۴): ضریب همبستگی سبک سختگیر با اهمالکاری تحصیلی ۹۴
جدول (۲۰-۴): ضریب همبستگی سبک مقتدرانه با اهمالکاری تحصیلی ۹۵
جدول (۲۱-۴): ضریب همبستگی سبک آسانگیر با اهمالکاری تحصیلی ۹۵
جدول (۲۲-۴): ضریب همبستگی سبک مسامحهکار با اهمالکاری تحصیلی ۹۶
جدول (۲۳-۴): نتایج آزمون تحلیل واریانس یکراهه پیرامون مقایسه اهمالکاری تحصیلی بر حسب رشته تحصیلی ۹۶
جدول (۲۴-۴): نتایج آزمون تحلیل واریانس یکراهه پیرامون مقایسه اهمالکاری تحصیلی بر حسب شغل پدر ۹۷
جدول (۲۵-۴): نتایج آزمون تحلیل واریانس یکراهه پیرامون مقایسه اهمالکاری تحصیلی بر حسب تحصیلات پدر ۹۸
جدول (۲۶-۴): نتایج آزمون تحلیل واریانس یکراهه پیرامون مقایسه اهمالکاری تحصیلی بر حسب تحصیلات مادر ۹۹
جدول (۲۷-۴): نتایج آزمون T برای مقایسه دو گروه مستقل دختر و پسر پیرامون اهمالکاری تحصیلی.. ۹۹
( اینجا فقط تکه ای از متن درج شده است. برای خرید متن کامل فایل پایان نامه با فرمت ورد می توانید به سایت feko.ir مراجعه نمایید و کلمه کلیدی مورد نظرتان را جستجو نمایید. )
فهرست نمودارها
نمودار۱-۴: توزیع فروانی افراد نمونه بر حسب جنسیت ۸۰
نمودار ۲-۴: توزیع فروانی افراد نمونه بر حسب رشته تحصیلی دبیرستان ۸۱
نمودار ۳-۴: توزیع فروانی افراد نمونه بر حسب شغل پدر ۸۲
نمودار ۴-۴: توزیع فروانی افراد نمونه بر حسب تحصیلات پدر ۸۳
نمودار ۵-۴: توزیع فروانی افراد نمونه بر حسب تحصیلات مادر ۸۴
نمودار ۶-۴: نمودار هیستوگرام مربوط به نرمال بودن توزیع داده ها ۸۶
نمودار ۷-۴: نمودار هیستوگرام مربوط به نرمال بودن توزیع داده ها ۸۷
فصل اول
کلیات پژوهش
۱-۱) مقدمه
امروزه هیچکس بینیاز از تعلیم و تربیت و یادگیری نیست؛ ازاینرو دوران تحصیل یک فرد بهعنوان مهمترین زمان یادگیری، از اهمیت ویژهای برخوردار است. موفقیت در یادگیری در این دوران همواره مورد توجه نظامهای آموزشی و محققان حیطه آموزشوپرورش بوده است. کانون این توجه، ناکامی تعدادی از یادگیرندگان است که در یادگیری مشکل دارند. این ناکامی پیامدهای زیانباری را برای نظامهای آموزشی و یادگیرندگان به همراه داشته و دارد (دولتی، ۱۳۹۱).
ازجمله علل این ناکامیها در دانش آموزان اهمالکاری است. اهمالکاری باعث می شود که انجام تکلیف در فاصله زمانی تعیینشده به دلیل انجام کارهای غیرضروری و خوشگذرانیهای زودگذر به شکست منتهی شود و یادگیری در فرد به خوبی صورت نگیرد. استیل[۱]) ۲۰۰۷) فردی را اهمالکار میداند که هنگام شروع تکلیفی که از او خواستهشده، آن را به آهستگی انجام میدهد و به بهانه اینکه آن را بعداً انجام خواهد داد، قصد ترک آن را دارد.
۲-۱) بیان مسأله
دوران تحصیل یک فرد بهعنوان مهمترین زمان یادگیری، از اهمیت ویژهای برخوردار است. یکی از چالشهای فراروی تعلیم و تربیت و به خصوص یادگیری فراگیران که تقریباً همیشه بر بهرهوری و بهزیستی افراد اثر سوء دارد، اهمالکاری دانشآموزان است. اهمالکاری اگرچه بخشی از رفتار تمامی انسانها است ولی یک صفت نامطلوب و منفی تلقی میشود .این رفتار زمانی که شدت مییابد و بهصورت عادت درمیآید، میتواند مسئلهساز باشد (توکلی، ۹۲). اهمالکاری به تعویق انداختن عملی است به خصوص هنگامیکه تعویق بدون دلیل مناسب باشد (بالکیس و دیورو[۲]، ۲۰۰۹).
اهمالکاری می تواند در همه جنبههای زندگی خود را نشان دهد. این مفهوم جلوههای گوناگونی دارد، اما متداولترین نوع آن اهمالکاری تحصیلی است. این نوع نسبت به انواع دیگر بیشتر موردتوجه پژوهشگران قرار گرفته است. علت این توجه ازیکطرف پیامدهای منفی آن برای میلیونها دانشجو و دانشآموز و از طرف دیگر دسترسی آسانتر این گروه ها برای پژوهش و درمان است (مون و ایلینگورث[۳]، ۲۰۰۵). اهمالکاری تحصیلی بهعنوان نوعی «نقص در خودتنظیمی»، در معنای ناتوانی فرد در کنترل افکار، هیجانات، عواطف و عملکرد مطابق با معیارهای مورد نظر خود مطرح شده است (فارن[۴]، ۲۰۰۴). یکی از پیامدهای منفی اهمالکاری تحصیلی، تمایل به «تنزیل موقت[۵]» است که در آن، فرد پاداشهای کوچک اما در دسترس را به پاداشهای بزرگ اما دور از دسترس ترجیح میدهد (هاول، واتسون، پاول و بورو[۶]، ۲۰۰۶). تنزیل موقت و به تبع آن اهمالکاری تحصیلی، تابع برخی عوامل موقعیتی، نظیر تأخیر در پاداش و آزارندگی تکلیف و برخی ویژگیهای شخصیتی از قبیل پایین بودن خودآگاهی، بینظمی ذهنی، خودکنترلی کم و نقصان انگیزش پیشرفت است (استیل، ۲۰۰۷).
اهمالکاری از عوامل گوناگونی مانند اعتمادبهنفس پایین، نداشتن طرح یا برنامه ریزی، بینظمی و عدم توانایی در مدیریت زمان، ترس از عدم موفقیت، اضطراب و افسردگی ناشی میگردد (سواری، ۱۳۹۰). کوستا و مککری[۷] (۱۹۹۲) در پژوهشی به این نتیجه رسیدند که بین اهمالکاری و ابعاد مدل پنج عاملی شخصیت رابطه وجود دارد؛ بنابراین شخصیت و ویژگیهای شخصیتی می تواند یکی از عوامل اصلی بروز اهمالکاری تحصیلی باشد.
شخصیت را میتوانیم بهعنوان جمع کل راه هایی بدانیم که یک نفر بدان وسیله در برابر دیگران از خود واکنش نشان میدهد، یا روابط متقابل ایجاد می کند. عوامل تعیینکننده شخصیت میتواند ارث، محیط و موقعیت باشد؛ اما افراد به فراخور سه عامل یادشده دارای ویژگیهای شخصیتی متفاوتی هستند (رابینز[۸]، ۲۰۰۲، نقل از قدمپور و همکاران، ۱۳۹۰). به دلیل کثرت این ویژگیها و عدم توانایی در سنجش آنها بهطور کامل، یک مدل بر پایه پنج عامل اصلی شخصیتی طراحی گردید و به مدل پنج عاملی شخصیت مشهور شد. اساس مدل پنج عاملی بر مؤلفه های وظیفهشناسی، گشودگی نسبت به پذیرش تجربه، تطابقپذیری یا خوشایندی، برونگرایی و روانرنجوری قرار داده شد (کاستا و مککری، ۱۹۹۲). ویژگیهای شخصیتی در حقیقت، بهعنوان محرکهای خلقوخو، برای دستیابی به هدف تلقی میشوند. به این معنا که این خصوصیات انسان را مستعد انجام رفتارهای مختلف در موقعیتهای خاص مینماید (کالیگوری[۹]، ۲۰۰۰). برخی از روانشناسان بر این باورند که عملکرد والدین بر شکل گیری افکار، رفتار و هیجانات کودکان تأثیر معناداری دارد. بوری و گانتی[۱۰] (۲۰۰۸) معتقدند که عملکرد والدین سبب ایجاد و گسترش مدلهایی در درون سازمان شناختی فرد به نام طرحواره می شود. این طرحوارهها در زندگی فرد بهعنوان عدسیهایی عمل میکنند که تفسیر، انتخاب و ارزیابی فرد از تجارب وی را شکل می دهند.
خانواده اولین و بیشترین تأثیر را بر فرایند ساخت هویت فرهنگی – اجتماعی انسان و چگونگی ساخت شخصیت را بر عهده دارد. با توجه به اینکه خانوادهها از نظر اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی باهم تفاوت بسیار دارند و نیز فضای حاکم بر خانواده و نوع رابطهی والدین با فرزندان که به اشکال آزادی، استبدادی یا دموکراسی میباشد؛ نگرشها، تصورات و رفتار خانوادهها بیشترین تأثیر را بر هویت فرهنگی – اجتماعی فرزندان دارد (منادی، ۱۳۸۴)؛ بنابراین هر خانوادهای شیوه های خاصی را در تربیت فردی و اجتماعی فرزندان خویش بهکار میگیرد این شیوه ها که شیوههای فرزندپروری نامیده میشوند متأثر از عوامل مختلف فرهنگی، اجتماعی، سیاسی و اقتصادی میباشد (هاردی، پاور و جی دایک[۱۱]، ۱۹۹۳).
شیوههای فرزندپروری یک عامل تعیینکننده و اثرگذار است که نقش مهمی در آسیبشناسی روانی و رشد تحصیلی فرزندان دارد. بحث در مورد هر یک از مشکلات فرزندان بدون در نظر گرفتن نگرشها، رفتارها و شیوههای فرزندپروری تقریباً غیرممکن است (هاردی، پاور و جی دایک، ۱۹۹۳)؛ بنابراین خانواده و شیوه های فرزندپروری نیز می تواند اهمالکاری دانش آموزان را تحت تأثیر قرار دهد.
با توجه به وجود پدیده اهمالکاری و رشد روزافزون آن در بین دانش آموزان در پژوهش حاضر پژوهشگر به دنبال تبیین عوامل تأثیرگذار این مسئله بود؛ بنابراین آنچه در این پژوهش مطرح شد این بود که آیا اهمالکاری تحصیلی که یکی از عوامل مهم ضعف عملکرد دانشآموزان است، میتواند ناشی از شیوههای فرزندپروری والدین و ویژگیهای شخصیتی دانشآموزان باشد؟ بنابراین در پژوهش حاضر ما به دنبال پاسخگویی به این سؤال بودیم که آیا ویژگیهای شخصیتی آزمودنیها و سبکهای فرزندپروری والدین درصد معنیداری از واریانس اهمالکاری تحصیلی دانش آموزان را تبیین می کند؟
۳-۱) اهمیت و ضرورت انجام پژوهش
در سالهای اخیر، اهمالکاری میلیونها نفر را تحت تأثیر قرار داده و از مشکلات گریبانگیری است که معمولاً بر عملکرد افراد تأثیر می گذارد. اهمالکاری در بعد عملکرد تحصیلی یک مشکل رایج در میان یادگیران است و از مهمترین علل شکست یا فقدان موفقیت فراگیران در یادگیری و دستیابی به برنامه های پیشرفت تحصیلی است. تقریباً یک چهارم دانشجویان گزارش می دهند که مکرراً درجهای از اهمالکاری را تجربه می کنند که برای آنها ایجاد استرس می کند و این امر عملکرد آموزشی ضعیف آنها را موجب میشود (بالکیس و دورو، ۲۰۰۹). اهمالکاری به ویژه در بلندمدت سلامت جسمانی و روانی فرد را تهدید و صدمات اقتصادی و اجتماعی را به همراه دارد (استیل، ۲۰۰۷). اهمالکاری پیامدهای مهم عینی (مانند از دست دادن ضربالاجلها، فرصتها، درآمد، زمان) و عاطفی (مانند تضعیف روحیه، افزایش استرس و اضطراب، ترس و عصبانیت و انگیزه پایین) در فراگیران به وجود می آورد (ون ویک[۱۲]، ۲۰۰۴)؛ بنابراین با توجه به تأثیر رفتار اهمالکاری بر جنبههای شخصیتی، تحصیلی، اجتماعی و اقتصادی فرد و جامعه، اهمیت و ضرورت بررسی بیشتر این رفتار روشن میگردد.
بحث در مورد هر یک از مشکلات فرزندان بدون در نظر گرفتن نگرشها، رفتارها و شیوههای فرزندپروری تقریباً غیرممکن است (هاردی، پاور و جی دایک، ۱۹۹۳). ازجمله متغیرهایی که اهمالکاری را تحت تأثیر قرار می دهند ویژگیهای شخصیتی و سبکهای فررزندپروری است. شیوههای فرزندپروری یک عامل تعیینکننده و اثرگذار است که نقش مهمی در آسیبشناسی روانی و رشد تحصیلی فرزندان دارد؛ بنابراین با توجه به اینکه شیوه های فرزندپروری والدین، نحوه تربیت والدین را به کودکان منتقل می کنند، آگاهی یافتن از سبک فرزندپروری والدین میتواند عامل پیشبینیکننده ای برای شکل گیری ویژگیهای شخصیتی در دانش آموزان باشد.
اهمالکاری تحصیلی ازجمله عوامل منفی مرتبط با تحصیل است که به نظر میرسد شناسایی بسترهای زمینهساز آن حائز اهمیت است. ازآنجاییکه یکی از منابع مهم پی بردن به چرایی مشکلات دانش آموزان اهمالکاری تحصیلی است، نتایج پژوهش حاضر می تواند برای سیاستگذاران تعلیم و تربیت، متصدیان آموزشوپرورش و معلمان برای پیبردن به عوامل تأثیرگذار بر پدیده اهمالکاری دانشآموزان مفید باشد. لذا نتایج این پژوهش می تواند دریافتن راهکارهای مناسب برای مقابله با اهمالکاری دانشآموزان مسمرثمر باشد. این پژوهش ضرورت بازشناسی نقش ویژگیهای شخصیتی دانش آموزان و سبکهای فرزندپروری والدین در اهمالکاری تحصیلی را مورد تأکید قرار میدهد و تلویحات آن برای بهبود اهمالکاری دانشآموزان موردنظر است.
۴-۱) اهداف پژوهش
۱-۴-۱) اهداف اصلی
۱- نقش ویژگیهای شخصیتی در تبیین واریانس اهمالکاری تحصیلی دانش آموزان
۲- نقش سبکهای فرزندپروری والدین در تبیین واریانس اهمالکاری تحصیلی دانش آموزان
۲-۴-۱) اهداف فرعی
۱- رابطه بین ویژگی شخصیتی برونگرایی با اهمالکاری تحصیلی دانش آموزان
۲- رابطه بین ویژگی شخصیتی روانرنجوری با اهمالکاری تحصیلی دانش آموزان
۳- رابطه بین ویژگی شخصیتی گشودگی با اهمالکاری تحصیلی دانش آموزان
۴- رابطهی بین ویژگی شخصیتی مقبولیت با اهمالکاری تحصیلی دانش آموزان
۵- رابطه بین ویژگی شخصیتی وظیفه شناسی با اهمالکاری تحصیلی دانش آموزان
۶- رابطه بین سبک فرزندپروری مقتدرانه والدین با اهمالکاری تحصیلی دانش-آموزان
۷- رابطه بین سبک فرزندپروری مستبدانه والدین با اهمالکاری تحصیلی دانش آموزان
۸- رابطه بین سبک فرزندپروری سهلگیرانه والدین با اهمالکاری تحصیلی دانش آموزان
۹- رابطه بین سبک فرزندپروری مسامحهکار والدین با اهمالکاری تحصیلی دانش آموزان
۵-۱) فرضیه های پژوهش
۱-۵-۱) فرضیه های اصلی
۱- ویژگیهای شخصیتی سهم معنیداری از واریانس اهمالکاری دانش آموزان را تبیین می کنند.
۲- سبکهای فرزندپروری والدین در اهمالکاری تحصیلی دانش آموزان تفاوت ایجاد می کند.
۲-۵-۱) فرضیه های فرعی
۱- بین عامل برونگرایی با اهمالکاری تحصیلی دانش آموزان رابطه منفی وجود دارد.
۲- بین عامل روانرنجورخویی با اهمالکاری تحصیلی دانش آموزان رابطه مثبت وجود دارد.
۳- بین عامل گشودگی با اهمالکاری تحصیلی دانش آموزان رابطه منفی وجود دارد.
۴- بین عامل مقبولیت با اهمالکاری تحصیلی دانشآموزان رابطه منفی وجود دارد.
۵- بین عامل وظیفهشناسی با اهمالکاری تحصیلی دانش آموزان رابطه منفی وجود دارد.
۶- بین سبک فرزندپروری مستبدانه والدین با اهمالکاری تحصیلی دانش آموزان رابطه مثبت وجود دارد.
۷- بین سبک فرزندپروری مقتدرانه والدین با اهمالکاری تحصیلی دانش آموزان رابطه منفی وجود دارد.
۸- بین سبک فرزندپروری سهلگیرانه والدین با اهمالکاری تحصیلی دانش آموزان رابطه مثبت وجود دارد.
۹- بین سبک فرزندپروری مسامحهکار والدین با اهمالکاری تحصیلی دانش آموزان رابطه مثبت وجود دارد.
۶-۱) متغیرهای پژوهش
متغیر ملاک: اهمالکاری تحصیلی
متغیرهای پیشبین: سبک فرزندپروری والدین و ویژگیهای شخصیتی
۷-۱) تعاریف متغیرها
۱-۷-۱) تعاریف مفهومی
اهمالکاری تحصیلی: تمایل غالب و همیشگی بعضی از دانش آموزان برای به تعویق انداختن فعالیتهای تحصیلی و سهلانگاری در انجام آنها (نینان[۱۳]، ۲۰۰۸).
شخصیت: مجموعه ای از ویژگیهای نسبتاً پایدار و بیهمتا میباشد که ممکن است در موقعیتهای مختلف تغییر کند؛ که پنج عامل آن عبارتاند از برونگرایی، روانرنجورخویی، گشودگی، مقبولیت و وظیفهشناسی (پروین و جان[۱۴]، ۲۰۰۰، ترجمه جوادی و کدیور، ۱۳۸۱).
سبکهای فرزندپروری: هر خانواده شیوه های خاصی را در تربیت فردی و اجتماعی فرزندان خویش بهکار میبرد، این شیوه های خاص همان سبکهای فرزندپروری خانواده هستند (هاردی و همکاران، ۱۹۹۳).
۲-۷-۱) تعاریف عملیاتی
اهمالکاری تحصیلی: نمرهای که آزمودنیها از پرسشنامه اهمالکاری تحصیلی سولومون و راث بلوم (۱۹۸۴) بهدست میآورند.
ویژگیهای شخصیت: نمرهای که آزمودنیها از پرسشنامه ویژگیهای شخصیت فارسی فرم کوتاه (۵۰ سؤالی) گلدبرگ[۱۵] (۱۹۹۹) بهدست میآورد.
سبکهای فرزندپروری: نمرهای که آزمودنیها در پرسشنامه (۷۷ سؤالی) سبکهای فرزندپروری ساختهشده توسط نقاشیان (۱۳۵۸)، بر اساس کار شیفر، بهدست میآورند.
فصل دوم
مبانی نظری و پیشینه پژوهش
۱-۲) مقدمه
با توجه به اینکه هدف پژوهش حاضر تبیین اهمالکاری تحصیلی دانش آموزان بر اساس ویژگیهای شخصیتی و سبکهای فرزندپروری میباشد در این قسمت به مبانی نظری این متغیرها پرداخته می شود.
۲-۲) بخش اول: اهمالکاری تحصیلی (متغیر ملاک پژوهش)
۱-۲-۲) اهمالکاری تحصیلی
سابقه تاریخی اهمالکاری به سه هزار سال قبل بر میگردد، اما حتی امروز برای ما قابل فهم نیست که چرا کاری را که امروز میتوانیم انجام دهیم به تأخیر میاندازیم. اگرچه توصیف اهمالکاری در متنهای مصر، یونان و روم باستان به چشم میخورد ولی برای اولین بار با این نام در زبان انگلیسی و در سال ۱۵۴۸در دیکشنری آکسفورد آمده است. واژه انگلیسی «Procrastination» که در فارسی معادل اهمالکاری، تعلل، سهلانگاری، طفره رفتن و به تعویق انداختن کار است از Procrastinatus مشتق شده است که از دو قسمت Pro (روبهجلو) و crastinus (از فردا) تشکیلشده است (استیل، ۲۰۰۷).
اهمالکاری یا به آینده موکول کردن کارها عادتی است که در بسیاری از افراد وجود دارد. اهمالکاری عملی است که در نظر اول، هدفش خوشایند کردن زندگی است ولی در اغلب موارد جزء استرس، بههمریختگی و شکستهای پیاپی پیامد دیگری ندارد. اهمالکاری از طریق ممانعت از پیشرفت و عدم دسترسی به اهداف، پیآمدهای نامطلوب و جبرانناپذیری به همراه دارد (گلستانیبخت و شکری، ۱۳۹۲). اهمالکاری بهعنوان یک عادت رفتاری در نظر گرفته می شود که شیوع فراوانی در جوامع مختلف دارد و روند رو به رشد آن بسیار گسترده است. این عادت، با تأخیر در انجام دادن کار یا مسئولیت توأم است و درنتیجه پیامدهای ناخوشایندی به همراه دارد (بلونت و پسیل[۱۶]، ۲۰۰۰).
روانشناسان در تعریف اهمالکاری گفتهاند: اهمالکاری این است که کاری را که تصمیم به اجرای آن داریم به آینده موکول کنیم (روساری، کوستا، نونز، گونزالز-پیندا، سالانو و والی[۱۷]، ۲۰۰۹). همچنین فراری و پسیل (۲۰۰۰) اهمالکاری را حالتی میدانند که در آن تأخیرهای مکرر در انجام تکلیف بهعنوان شیوه زنگی فرد تلقی میگردد. برخی پژوهشگران بین اهمالکاری و تنبلی تمایز قائل شده و ذکر می کنند که فرد تنبل نسبت به انجام دادن کار بیمیل است درحالیکه اهمالکار، اغلب با مشغول نگهداشتن خود از انجام دادن تکلیفی اجتناب میورزد که هماکنون اولویت دارد (نینان، ۲۰۰۸). اهمالکاری میلیونها نفر را تحت تأثیر قرار داده و از مشکلات گریبان گیری است که تقریباً همیشه بر بهرهوری و بهزیستی افراد اثر سوء دارد (بالکیس و دورو، ۲۰۰۹).
اینکه چه عواملی در پیدایش اهمالکاری مؤثرند بایستی گفت که اهمالکاری از عوامل گوناگونی مانند اعتمادبهنفس پایین، نداشتن طرح و برنامه کاری، عدم توانایی در مدیریت زمان، ترس از عدم موفقیت، احساس حقارت، مشکل در شروع کار، اضطراب و افسردگی تأثیر میپذیرد (فرجاد، ۱۳۷۵).
اهمالکاری شامل مؤلفه های رفتاری، عاطفی و شناختی میباشد که همین مؤلفه ها موجب شکل گیری انواع اهمالکاری می شود (فراری، پارکر و وار[۱۸]، ۱۹۹۲). بحث در مورد انواع اهمالکاری موضوع نسبتاً پیچیدهای است. میلگرام متعقد است که جدا کردن و تقسیم انواع اهمالکاری، امری ذهنی است و در عمل این موارد باهم دیگر همپوشی زیادی دارند؛ به نظر او تقسیم بندی انواع اهمالکاری، به خاطر راحتی درک آن است و فقط امری ذهنی است و امکان وجود همه آنچه ما انواع اهمالکاری مینامیم، در افراد وجود دارد. آنچه سبب ایجاد مفهومی بهعنوان انواع اهمالکاری شده است، تفاوت در مؤلفه های شناختی، عاطفی و رفتاری است که افراد اهمالکار باهم دارند.
اهمالکاری نمودهای گوناگونی دارد که عبارتاند از اهمالکاری عمومی (بالکیس و دورو، ۲۰۰۹)، اهمالکاری تصمیم گیری (ایفرت و فراری[۱۹]، ۱۹۸۹)، اهمالکاری روانرنجورانه (بالکیس و دورو، ۲۰۰۹)، اهمالکاری وسواسگونه (فراری و بک[۲۰]، ۱۹۹۸) و اهمالکاری تحصیلی (دی، منسینک و اوسلیوان[۲۱]، ۲۰۰۰). در بین انواع اهمالکاریها، متداولترین شکل اهمالکاری، اهمالکاری تحصیلی است که نقطه مقابل آن اهمالکاری غیر تحصیلی میباشد (مورفرود، ۲۰۰۸). اهمالکاری غیر تحصیلی مربوط به سایر موقعیتهای زندگی چون پرداخت قبض آب و برق، شستن ظروف، جواب دادن به تلفن و پست الکترونیک و مانند آنها ظاهر میشود (جانسون و بلوم[۲۲]، ۱۹۹۵). اهمالکاری تحصیلی در فعالیتهای تحصیلی، رفتارهایی چون حاضر شدن برای امتحان، انجام تکالیف خانه و نوشتن مقاله های درسی نمایان است که معمولاً اهمالکاری همراه با عملکرد تحصیلی پایین است. این نوع اهمالکاری را تمایل غالب و همیشگی فراگیران برای به تعویق انداختن فعالیتهای تحصیلی تعریف نموده اند که تقریباً همیشه با اضطراب توأم است. نمونه بارز آن به تعویق انداختن مطالعه درسها تا شب امتحان و شتاب ناشی از آن است که گریبانگیر دانش آموز یا دانشجو میشود. (بک، کونس و میلگرام[۲۳]، ۲۰۰۰).
اهمالکاری در خصوص تکالیف تحصیلی یک مشکل رایج در میان دانشجویان و دانش آموزان است و از مهمترین علل شکست یا فقدان موفقیت فراگیران در یادگیری و دستیابی به برنامه های پیشرفت تحصیلی است. تقریباً یکچهارم دانشجویان گزارش می دهند که مکرراً تا درجهای اهمالکاری می کنند که برای آنها ایجاد استرس می کند که این امر عملکرد آموزشی ضعیف آنها را موجب می شود (بالکیس و دورو، ۲۰۰۹).
۲-۲-۲) نظریه های اهمالکاری
برخی پژوهشگران اهمالکاری را یک مشکل رفتاری معرفی کردهاند. در این دیدگاه اهمالکاری بهعنوان یک مشکل رفتاری شناختهشده و هدف از درمان کاهش نسبت یا درصد زمان اهمالکاری و افزایش نسبت یا درصد مطالعه یا فعالیت میباشد. برخی دیگر معتقدند اهمالکاری یک مشکل شناختی است. در این دیدگاه مبنای اهمالکاری، افکار و باورهای غلط و غیرمنطقی در مورد چگونگی شرایط و نتایج فعالیتهاست. به اعتقاد برخی پژوهشگران، اهمالکاری یک مشکل انگیزشی است؛ در این دیدگاه اهمالکاری به دلیل تنبلی یا بیانگیزه بودن نیست، بلکه ازآنجهت انجام میگیرد که افراد اهمالکار علاقهمند به انجام فعالیت دیگری هستند. اهمالکاری میتواند یک عادت باشد که درنهایت به کاهش انتظار خودکارآمدی فرد منجر میشود. به اهمالکاری بهعنوان یک اختلال شخصیتی نیز نگریسته شده است. در این دیدگاه اهمالکاری بهعنوان ضعف وجدان (با ویژگیهایی چون بیارادگی، نداشتنپشتکار، تنبلی، عدم توجه و ضعف قدرتطلبی) شناختهشده است (کاظمی، فیاضی و کاوه، ۱۳۸۹).
نظریههای گوناگون در مورد اهمالکاری وجود دارد. نظریههای رفتاری اهمالکاری را بر اساس نظریه تقویت تبیین می کنند؛ یعنی به تعویق انداختن کار برای فرد اثر تقویتی بیشتری دارد. رویکرد روان تحلیلگری اهمالکاری را بهعنوان یک رفتار مسئلهدار که نشاندهنده هیجانهای روانی زیربنایی است و بیشتر دربرگیرنده احساسهایی نسبت به خانواده فرد میباشد شناسایی میکند. رویکرد شناختی بر نقش باورهای غیرمنطقی و چشمداشت غیرواقعبینانه در اهمالکاری تأکید میکند (بالکیس و دیورو، ۲۰۰۹).
۱-۲-۲-۲) نظریه روان تحلیل گری اهمالکاری
بر اساس نظریه روانکاوی فروید[۲۴] اهمالکاری اساساً درنتیجه اضطراب به وجود می آید (فروید، ۱۹۵۳، به نقل از جاردات[۲۵]، ۲۰۰۴). اضطراب علامتی هشداردهنده برای خواستههای ناهشیار سرکوب[۲۶] شده «خود[۲۷]» است، بهمحض اینکه «خود» اضطراب را تشخیص میدهد، برای دفاع آماده می شود. بر اساس مکانیسمهای دفاعی پویا[۲۸] و اجتناب از تکلیف، تکالیفی که به اتمام نمیرسند در درجه اول به این دلیل کنار گذاشتهشدهاند که تهدیدی برای «خود» محسوب میشدند. در مکتب روان تحلیل گری هر اختلال روانی با مکانیزم های دفاعی مشخصی همراه است؛ بنابراین، اهمالکاری یک مکانیزم برای کاهش ناراحتیهای ناشی از اضطراب است.
افراد مضطرب، تفسیرهای فاجعهباری از رویدادهای عادی دارند و این باورهای غیرمنطقی اضطراب را موجب شده و تکالیف خاصی بسیار ناخوشایند به نظر میرسد که خود اهمالکاری را موجب میشوند (سپهریان، ۱۳۹۰). راثبلوم، سولومون و ماراکمی[۲۹] (۱۹۸۶) بیان کردهاند که دانشجویان به دو دلیل اساسی مکرراً به اهمالکاری اقدام میکنند: ترس از شکست و بیزاری از تکلیف. همچنین آنها دریافتند که تفاوت دانشجویانی که به دلیل بیزاری از تکلیف به اهمالکاری اقدام میکنند با آنهایی که به دلیل ترس از شکست اهمالکاری میکردند؛ این بود که گروه دوم اضطراب بالا و عزتنفس پایین گزارش کردند.
۲-۲-۲-۲) نظریه کمالگرایی، ترس از شکست و دوری از اضطراب
پرتوقعی عامل مهم سرخوردگی است. برای نمونه هنگامیکه کسی به کمالگرایی میاندیشد، ناخودآگاه به خود یقین میکند که برای کار موردنظر به مهلت و زمان بیشتری نیاز دارد. طرفداران نظریه شناختی[۳۰] اساس رفتار اهمالکارانه را باورهای غیرمنطقی میدانند. برخی از فراگیران وقتیکه ارزش خود[۳۱] را فقط بر اساس توانایی خود در انجام دادن تکالیف میسنجند، بهطور غیرمنطقی عمل میکنند و از به اتمام رساندن تکالیف اجتناب میکنند تا از این طریق دیگران نتوانند توانایی واقعی آنها را در انجام دادن تکالیف ارزیابی کنند (جاردات، ۲۰۰۴). بسیاری از ویژگیهای شناختی مانند انتظار موفقیت قطعی، باورهای غیرمنطقی و ترس از شکست در افراد کمالگرا و اهمالکار دیده میشود (بایندر[۳۲]، ۲۰۰۰). ولوشن[۳۳] (۲۰۰۷) بین اهمالکاری افراد کمالگرا و غیرکمالگرا تفاوت قائل شد و اشاره کرد که کمالگراها به علت غیرممکن بودن انجام دادن یک تکلیف بهصورت عالی و اضطراب همراه آن، از انجام دادن کار اجتناب می کنند.
معمولاً کمالگرای با خطاکاری همراه است، کسی که همیشه به بینقص بودن کارها فکر میکند، هیچچیز او را راضی نمیکند و به همین جهت به خطا کشیده میشود. انسان کمالگرا همیشه خود را در معرض اضطراب میبیند و میترسد مبادا کارش مطلوب واقع نشود و به همین جهت در شروع کارها دچار اهمالکاری میشود. اگر کسی بخواهد کاری را به بهترین نحو انجام دهد، ولی توانایی انجام آن را نداشته باشد؛ طبعاً ناراضی میشود و نارضایتی عاملی است که شخص را از فعالیت بعدی بازمیدارد و این وضع ابتدا بهصورت بهانهجویی و سپس بهصورت عادت ظهور خواهد کرد (فلت و هویت، ۱۹۹۰).
فرد کمالگرا وقتی بیشازاندازه تلاش میکند تا کاری را به نحو عالی انجام دهد، تحتفشار روانی قرار میگیرد، لذا تن به وقتکشی میدهد. آنها بهجای تمام کردن کار، اهمالکاری می کنند و این افراد به این دلیل که انتظارات آنها به گونه نامعقولی بالاست، اضطراب زیادی دارند و بیشازاندازه نگران شکستهای کوچک و اشتباهات جزئی هستند (سپهریان، ۱۳۹۰). فلت و هویت (۱۹۹۰) نشان دادند که کمالگرایی از سه بعد جداگانه کمالگرایی خودمحور، کمالگرایی دیگرمحور و کمالگرایی القاء شده اجتماعی تشکیلشده است. کمالگرایی خودمحور دارای انگیزه قوی برای کمال، معیارهای شخصی غیرواقعی و دارای تفکر همهیاهیچ است. کمالگرایی دیگر محور یک بعد میان فردی است که دربرگیرنده گرایش به داشتن معیارهای کمالگرایانه برای اشخاصی است که برای فرد اهمیت بسیار دارند. کمالگرایی القاء شده اجتماعی عقیدهای است که دیگران انتظارات اغراقآمیز و غیرواقعی را برای شخص اعمال میکنند که برآوردن آنها دشوار است، ولی شخص باید به استانداردها دست یابد تا دیگران او را تأیید کنند و او را بپذیرند.
۳-۲-۲-۲) نظریه خود ناتوانسازی و اهمالکاری
برخی از روانشناسان متعقدند که بعضی از افراد برای حفاظت از عزتنفس خود موقعیتهایی را انتخاب میکنند که در آن، موفقیت به توانمندی خود آنها و شکست به عوامل بیرونی نسبت داده شود. بدین خاطر این افراد بهطور عمدی خود را در موقعیت نامناسبی قرار می دهند که شکست خویش را به دلیل آن موقعیت نامساعد بدانند و اگر در چنین شرایط موفق شدند، آن را حاصل توانمندی خویش بدانند. به این افراد در اصطلاح خودناتوانساز[۳۴] میگویند. معمولاً افراد خودناتوانساز تلاش می کنند تا شرایط انجام کار را بهگونهای طراحی کنند که اگر عملکردشان ضعیف باشد، شرایط را بهعنوان علت عملکرد ضعیف در یک تکلیف مقصر قلمداد کنند نه فقدان توانایی و ارزشمندیشان و از این طریق فقدان توانایی و ارزشهای خود را پنهان نمایند (بسویک، راثبلوم و مان[۳۵]، ۱۹۸۸).
در واقع خودناتوانسازی از مسئول شناخته شدن فرد به دلیل ناکامی در عملکردش جلوگیری می کند. اینگونه افراد مجموعه ای از راهبردها را به کار میگیرند تا به آنها بهعنوان قربانیان شرایط و نه قربانیان ناتوانایی نگریسته شود. اینگونه راهبردها از آنگونه راهبردهای خودناتوانساز قلمداد میشوند که استفاده از آنها باعث تضعیف عملکرد افراد می شود. مباحثاتی وجود دارد مبنی بر اینکه آیا خودناتوانسازی شکلی از اهمالکاری است یا خیر؟ اما خودناتوانسازی لزوماً یکشکل از اهمالکاری نمی باشد. خودناتوانسازی بهعنوان یک فعالیت تمایلی[۳۶] در افراد ظاهر می شود و آنها را از تحقیر و شرمساری محافظت می کند (بسویک و همکاران، ۱۹۸۸). خودناتوانسازی میتواند در بعضی از افراد با اهمالکاری مرتبط باشد. مثلاً به تعویق انداختن فعالیت می تواند راهی برای خودناتوان سازی باشد (فراری و پیسیل، ۲۰۰۰).
۴-۲-۲-۲) نظریه انتظار تنزل یافته[۳۷]
نظریه انتظار تنزل یافته حاصل شواهد و تحقیقات انگیزشی میباشد. افراد جهت تصمیمگیری در بین مسیرهای متعدد احاطه میشوند. تئوری انتظار تنزل یافته بیان میکند که افراد دوست دارند فعالیتهایی را انتخاب کنند که رضایتآور و دستیابی به آن آسانتر میباشد. درنتیجه فعالیتهایی که رسیدن افراد به آنها سختتر میباشد و یا پاداش چندانی هم ندارد را به تعویق میاندازد و مرتکب اهمالکاری میشود. افراد پاداشهایی را میسنجند که نهتنها بزرگ باشند، بلکه دستیابی به آنها فوری باشد درنتیجه هر فعالیتی که در حال حاضر ناخوشایند میباشد را به تعویق میاندازند. بهعبارتدیگر اگر گزینههایی وجود داشته باشد که منتهی به پاداشهای فوری شود، افراد فعالیتهای دیگر را به تعویق میاندازند (راثبلوم، سولومون و موراکامی، ۱۹۸۶).
در این نظریه فرض بر آن است که دلایل ارائهشده توسط افراد اهمالکار در تعویق انداختن فعالیتهای خود میتواند بهوسیله این معادله بیان شود: «U= (E×V)÷D». در این معادله U یا مطلوبیت، ترجیح و رجحان در طی یک فعالیت را بیان میکند. بهطور طبیعی مطلوبیت بالا باعث عملکرد بالاتر میشود. در قسمت بالای معادله که در حقیقت صورت کسر را تشکیل میدهد، دو متغیر وجود دارد. انتظار «E» و ارزش «V»، انتظار عبارت است از احتمالی که بهوسیله فرد انتظار میرود که یک تقویت خاص بهعنوان پیامد یک رفتار در موقعیتهای خاص ظاهر شود. ارزش، بیانگر ترجیح یک پدیده نسبت به پدیده دیگر میباشد. در مخرج کسر یک متغیر وجود دارد و آن تأخیر «D» میباشد که به معنی تأخیر بین انجام فعالیت و دریافت پاداش حاصل از آن میباشد. درواقع این فرمول یادآور سه نکته مهم میباشد: اول افراد پاداشهای فوری را به دریافت پاداشهای تأخیری ترجیح میدهند. دوم افراد پاداشهای بزرگتر را به پاداشهای کوچکتر ترجیح میدهند. نهایتاً اینکه افراد پاداشهای مطمئن را به پاداشهای که تنها احتمال آن میرود ترجیح میدهند (راثبلوم و همکاران، ۱۹۸۶).
۳-۲-۲) شیوع اهمالکاری تحصیلی بر اساس تحقیقات قبلی
در خصوص میزان شیوع اهمالکاری کاچگان، هانسن و ناتر[۳۸] (۲۰۰۱) معتقد است که تقریباً هر انسانی حداقل چند بار اهمالکاری را تجربه می کند. پیرامون شیوع اهمالکاری تحقیقات بسیار زیادی انجامشده است که به نمونههایی از آنها اشاره میرود. پاتز[۳۹] (۱۹۸۷) نیز طی تحقیقی به این نتیجه رسید که تقریباً ۷۵ درصد دانشجویان خود را اهمالکار میدانند. فراری، پارکر و وار (۱۹۹۲) طی مطالعه ای به این نتیجه رسیدند که ۷۰ درصد دانشجویان غالباً در شروع و یا به پایان رساندن تکالیف تحصیلی مانند تکمیل تکالیف و آمادگی برای امتحان تأخیر نشان میدهند.
کلارک و هیل[۴۰] (۱۹۹۴) طی مطالعه ای به این نتیجه رسیدند که ۳۰ و ۴۰ درصد دانشجویان آمریکایی در نوشتن مقالات، مطالعه برای امتحان و موکول کردن تکالیف به آخر هفته اهمالکاری از خود نشان میدهند. طی تحقیقی فراری و بک (۱۹۹۸) به این نتیجه رسیدند که بیش از ۷۰ درصد دانشجویان غالباً درگیر اهمالکاری تحصیلی هستند بویژه در نوشتن تکالیف. والتز[۴۱] (۲۰۰۳) طی مطالعهای اهمالکاری در بین بزرگسالان و دانشآموزان دبیرستانی و سطوح دانشگاه دیده میرود. ابرین[۴۲] (۲۰۰۲) طی مطالعهای نشان داد که بین ۸۰ تا ۹۵ درصد دانشجویان بهنوعی با اهمالکاری درگیرند و ۵۰ درصد آنها همواره در انجام تکالیف و یادگیری مطالب درسی اهمالکارند. فراری، اکالاهان و نیوبگین[۴۳] (۲۰۰۴) طی مطالعه ای به این نتیجه رسیدند که حدود ۲۰ درصد آمریکاییهای شمالی و جنوبی و نیز زنان و مردان اروپایی تمایل به اهمالکاری مزمن دارند.
۴-۲-۲) چهار سبک اهمالکاری از دیدگاه والکر[۴۴] (۲۰۰۴)
واکر (۲۰۰۴) هر سبک اهمالکاری را بر اساس مصاحبههای بالینی تشریح نموده است. در ادامه این سبکهای اهمالکاری بهطور گذرا توضیح دادهشدهاند.
۱-۴-۲-۲) اهمالکاران کمالگرا[۴۵]
این افراد نمیتوانند از کارهای کوچک و جزئی شروع کنند. کمالگرایان نیاز به قدرت بالا و تمرکز برای انجام تکالیف دارند. برای آنها زمان اهمیت اساسی داشته و برای انجام هر کاری در آینده تلاش میکنند. هرگز از موقعیت حاضر راضی نمیباشند و بر این اعتقاد هستند که میتوانند هدفهای بزرگی را برای خود در زندگی انتخاب کنند. به دلیل اهمیتی که برای کارهای آینده قائل هستند قادر به تشخیص مقدار زمانی که برای انجام یک تکلیف ضرورت دارد، نیستند. درنتیجه زمان بیشتری را در انجام یک تکلیف صرف میکنند. گذاشتن وقت زیاد در انجام یک تکلیف بهمنزله این است که آنها وقت کافی برای انجام فعالیتهای دیگر را ندارند. هدفهای بالا و ناتوانی در تمرکز بر برنامهها برای رسیدن به هدفها، دشواریهایی برای کمالگرایان ایجاد میکند (والکر، ۲۰۰۴).
۲-۴-۲-۲) اهمالکاران تعویقگرا[۴۶]
این افراد برای امروز و حال زندگی میکند. احساس آنها از عدمکفایت در انجام تکلیف موجب ضعف و سستی خواهد شد و معمولاً برای رسیدن به موفقیت از تکالیف دشوار اجتناب میکنند. برای آنها زمان قابل تجربه و لذتبخش است. ازنظر آنها آینده ادامه زندگی حال میباشد و چنان زندگی میکنند که گویا فردایی وجود ندارد. به دلیل ترس از یکنواختی و کسالت به هیجانطلبی و اجتناب از مسئولیت گرایش دارند. این افراد خیلی زود احساس خستگی و ناکامی میکنند. دامنه توجه آنها محدود است و به همین دلیل قادر به تمرکز در انجام مطالعه در دورههای درازمدت نیستند. آنها توانایی به عهده گرفتن مسئولیت و مدیریت تقاضاهای آنی و کوتاهمدت را دارند، اما در پیشبینی آینده یا برنامهریزیهای بلندمدت مشکل دارند (والکر، ۲۰۰۴).
۳-۴-۲-۲) اهمالکاران سیاستگرا[۴۷]
به ارتباط با دوستان و دستیابی به قدرت شخصی بالا تمایل دارند. برای آنها وقتگذرانی برای دوستان، خانواده و مسائل اجتماعی بر برنامهریزیهای شخصی تقدم دارد. سطح برانگیختگی آنها برای وابستگی و دوست داشتن دیگران بالاست. به دلیل نگرانی از ناراحت شدن دیگران بیشتر وقت خود را برای دیگران گذاشته و درنتیجه وقت کمتری را صرف برنامههای خود میکنند. توانایی و قدرت خود را از دیدگاه دیگران ادراک میکنند و از عدمتأیید دیگران میترسند (والکر، ۲۰۰۴).
۴-۴-۲-۲) اهمالکاران تنبیهگرا[۴۸]
این افراد متعقدند آنچه میخواهند بشوند، میشوند. افراد اهمالکار تنبیهگرا به قدرت شخصی خود اعتماد ندارند و تصور میکنند که قدرت کنترل دیگران را ندارند. آنها کنترل کمی بر زندگی خود احساس میکنند. اغلب بدبین، نامطمئن و انتقادگر از خود میباشند و همواره از شکست و عدمکفایتهای قبلی خودآگاهی دارند. علارغم احساس ناکارآمدی خویش همواره از ظرفیتها و تواناییهای دیگران آگاهی دارند و درنتیجه اغلب چنین نتیجهگیری میکنند که بهاندازه کافی خوب نیستند. توجه به موفقیت دیگران همراه با خودکمبینی آنها را دچار یأس و منفیگرایی میکند. نهایتاً این نوع تفکر منجر به احساس شرم و عدمکفایت و ناتوانی در مدیریت مؤثر زمان میگردد (والکر، ۲۰۰۴).
۵-۲-۲) عوامل مؤثر بر اهمالکاری تحصیلی
یکی از ویژگیهای تکلیف که بر اهمالکاری مؤثر است ناخوشایند بودن تکلیف میباشد. ناخوشایندی تکلیف مربوط به فعالیتهایی میشود که برای فرد ناخوشایند میباشند. هر فردی در تلاش است تا از محرکهای آزارنده اجتناب کند و متعاقباً هر چه یک موقعیت آزارندهتر باشد، فرد بیشتر از آن اجتناب خواهد کرد. اگرچه که میزانی که فرد نسبت به کاری تمایل داشته باشد ممکن است تحت تأثیر طیفی از ویژگیهای شخصیتی قرار گیرد، اما تحقیقات نشان داده است که اگر افراد، کاری را ناخوشایند بدانند؛ تمایل بیشتری نسبت به اهمالکاری آن نشان خواهند داد (استیل، ۲۰۰۷).
بین اهمالکاری و سن رابطه منفی وجود دارد (بالکیس و دورو، ۲۰۰۹). تحقیقات نشان دادند که افرادی که کمتر اهمالکارند، صرفاً به خاطر خودکنترلی درونی این کار را انجام نمیدهند بلکه بهاینعلت که طرحوارههای رشد یافتهای برای غلبه بر اهمالکاری دارند. اثر جنسیت بر اهمالکاری بهسختی قابل پیشبینی است اما نتایج فراتحلیل نشان میدهد که دختران نسبت به پسران نمره بیشتری در اهمالکاری کسب میکنند (استیل، ۲۰۰۷).
۶-۲-۲) دیدگاههای مختلف در مورد اهمالکاری
دیدگاههای مربوط به اهمالکاری در طیفی از دیدگاههای خوشبینانه تا بدبینانه قرار گرفتهاند. دیدگاههای خوشبینانه بر این اساساند که خصوصیاتی چون رفتار، شناخت و انگیزش عوامل مهم ایجاد اهمالکاری میباشند، درحالیکه دیدگاههای بدبینانه اهمالکاری را نوعی عادت یا اختلال شخصیتی میدانند (اسکونبرگ، لای، پیسیل و فراری[۴۹]، ۲۰۰۴). اهمالکاری بهعنوان مشکل رفتاری، شناختی و انگیزشی؛ ازجمله دیدگاههای خوشبینانه و اهمالکاری بهعنوان عادت و خصیصه شخصیتی جزء دیدگاههای بدبینانه میباشند که در ادامه به آنها پرداخته شده است.
۱-۶-۲-۲) اهمالکاری بهعنوان مشکل رفتاری
در این دیدگاه هدف کاهش نسبت یا درصد زمان اهمالکاری و افزایش نسبت یا درصد مطالعه یا فعالیت میباشد. روانشناسانی که بر کنترل رفتار تأخیری تأکید دارند، اهمالکاری
فرم در حال بارگذاری ...
[چهارشنبه 1401-04-15] [ 05:58:00 ب.ظ ]
|