ب ) احترام به خود یا احترام به نفس ( احساس شایستگی برای خوشبخت شدن ): احترام به خود، باور داشتن ارزشهای خویشتن است. منظور این است که خود را شایسته و ارزشمند بدانید و اعتقاد داشته باشید برای موفق شدن لازم است که تلاش کنید.(براندن، ۱۳۸۶)

۲-۷- چگونه عزت نفس بر زندگی روزانه اثر می‌گذارد؟
نظر فرد در مورد خویشتن، به افکار، احساسات و اعمالی که از وی سر می زند، مربوط است.شخص با عزت نفس بالا، چون احساس مثبت به خود و دیگران ارائه می دهد، دیگران نیز به احساس مثبت او از راه‌های گوناگون پاسخ می دهند؛او را می پذیرند و جذب اش می شوند، در حضوراش احساس راحتی می‌کنند،و از این رو نسبت به خود نیز احساس خوبی پیدا می‌کنند. برعکس، شخص با عزت نفس پائین، چون احساس بی کفایتی اش را به صورت نوعی درماندگی مبهم، آشکار می کند، همواره طرد می شود.
رفتار فرد تا حد زیادی متأثر از عزت نفس اش است. افراد مایلند، بر حسب نظری که به خود دارند و بر حسب حس عزت نفس رفتار کنند. رفتار نیز به نوبه خود، معمولاً نظری را که پیش از بروز آن رفتار وجود داشته است، تأئید می کند. این فرایند دیدگاه‌ها و نگرش‌های اساسی را تقویت می کند.
هنگامی که« خود انگاره فرد»، مثبت و عزت نفس اش زیاد است، احساس می کند که موجودی تواناست و با اطمینان می اندیشد. از این رو می کوشد که رفتارش توأم با موفقیت باشد تا بعدها موجب افزایش احساس ارزشمندی شود. از سوی دیگر، هنگامی که خودانگاره ی فرد، منفی و عزت نفسش کم است، احساس می کند که موجودی نالایق است و گمان می کند که از پس کارها برنمی آید.از این رو فرصت‌هایی را که می تواند رفتار موفقیت آمیزی ارائه دهد، از دستمی دهد(بابایی، ۱۳۸۵)
چیزی که مسلم است کیفیت عزت نفس افراد، بستگی به سبک زندگی آنها دارد. شکل گیری عزت نفس، از کودکی آغاز گشته و در سراسر زندگی،ادامه می یابد. این عزت نفس بر تمام جنبه های زندگی یک فرد از جمله تصمیم گیری، انتخاب رشته تحصیلی، دوست یابی، نحوه ارتباط با اطرافیان، انتخاب همسر، شیوه فرزند پروری و… تأثیر خواهد گذاشت.
یک نمونه از مظاهر عزت نفس بالا، را می توان در انتخاب سبک زندگی افراد مشاهده نمود. فردی که بر خلاف عرف و فرهنگ جامعه خود، یک شغل غیر سنتی را انتخاب می کند، برای مثال زنی که تصمیم می گیرد خلبانی را به عنوان شغل آینده خود برگزیند، و برای این کار حاضر است تمام سختی های این شغل را تحمل کند، نیاز دارد که برای اتخاذ این تصمیم، عزت نفس بالایی را برخوردار بوده و حتی یه طور معناداری با مخالفت های اطرافیان مقابله کند.
عزت نفس مفهوم یک واکسن اجتماعی را به خاطر می آورد، بعدی از شخصیت که به افراد قدرت می دهد و در برابر کمبودها و نقصان های آنها و رفتارهای ناشایست اجتماعی محافظت شان می کند.
اکثر کسانی که در دنیا می شناسیم و آنها را در موقعیت های بالای اجتماعی، سیاسی و… مشاهده می کنیم، از یک عزت نفس بالا بهره می برند. زندگی همیشه زیبا نیست و تمام تلاش ها ختم به خیر نمی شود. با این حال عزت نفس، حرکت در دشواری های زندگی را برای ما راحت و میسر می کند.
عزت نفس مفهوم یک واکسن اجتماعی را دارد، بعدی از شخصیت که به افراد قدرت می دهد و در برابر کمبودها و نقصان های آنها و رفتارهای ناشایست اجتماعی محافظتشان می کند. افرادی که در خود احساس عزت نفس بالایی می کنند کمتر در رفتارهای مخرب مشارکت دارند.(سایت مددکاری اجتماعی)
۲-۸- ویژگی‌های افراد با عزت نفس بالا و پائین:
افرادی که عزت نفس بالایی دارند، دارای ویژگی زیر هستند: (کلمز، کلارک و بین، ۱۳۷۳)
۲-۸-۱-مستقل عمل می‌کنند: استقلال فکری و عاطفی دارند. تحت تأثیر شرایط محیطی قرار نمی‌گیرند، از مشورت دیگران بهره می برند، اما تصمیم گیری نهایی به عهده خودشان خواهد بود، خود را در رد یا قبول نظر دیگران آزاد می دانند. در مورد مسائلی چون استفاده از وقت، حرفه و مانند این‌ها دست به انتخاب می‌زنند.
۲-۸-۲-مسئولیت پذیر هستند: سریع و با اطمینان عمل می کنند. مسئولیت امورات محوله را خود به خوبی انجام می دهند و دنبال موقعیت‌های کاری جدیدی می‌روند و بدون آنکه از آنان خواسته شود، به کمک دیگران می شتابند.
۲-۸-۳-به استعدادها و توانمندی‌های خود ایمان دارند: موفقیت‌های خود را به حساب شانس نمی گذارند و شکست‌های خود را توجیه نمی‌کنند. به عبارت دیگر، از مشکلات و سختی‌های کار و روزمره فرار نمی کنند، مشکلات و شکست‌ها را توقف موقتی پیروزی می دانند، و باور دارند عالم ماده، عالم مشکلات است، وقتی دیگر مشکل نداریم که مرده باشیم.
۲-۸-۴-ناکامی را به خوبی تحمل می کنند: هنگام رویارویی با ناکامی می توانند واکنش‌های گوناگونی نظیر شکیبایی، حرف زدن و مشورت کردن با دیگران و غیره از خود نشان دهند و قادرند از آنچه موجب ناکامی شان است سخن گویند. احساس می کنند می توانند دیگران را تحت تأثیر قرار دهند. از نفوذی که بر افراد خانواده، دوستان و همکاران و غیره دارند، مطمئن هستند.
۲-۸-۵-واقع بین و خودپذیر هستند: اعتقاد دارند انسان همه وجودش نمی تواند کاملاً مثبت یا کاملاً منفی باشد. به عبارت دیگر، بهتر نقاط ضعف خود را بدون عصبانیت می پذیرند و برای رفع آنها برنامه ریزی و تلاش دائمی دارند و از داشتن نقاط قوت خود مغرور نمی شوند، آنها دیگران را نیز با تمام کاستی‌ها و توانمندی‌ها می پذیرند و هرگز از این که بگویند «اشتباه کردم» واهمه و ترسی ندارند، اشتباهات خود را واقع بینانه می پذیرند و برای اصلاح اشتباهات خود تلاش می کنند.
۲-۸-۶-خلاق هستند: به فرآورده‌های ذهن خود توجه کافی دارند، انعطاف پذیر هستند و در ارائه راه حل و اندیشه بکر و بدیع آمادگی بسیار دارند. آنها با بهره گرفتن از این ویژگی، توانایی تعقیب و دستیابی به راه حل مشکل را از راه‌های مختلف دارا هستند.
۲-۸-۷-به چالش‌های جدید مشتاقانه روی می آورند: مشاغل ناآشنا و آموزش‌های جدید توجه شان را جلب می کند و با اطمینان، خود را درگیر آنها می کنند.
۲-۸-۸-احساس می کنند که می توانند دیگران را تحت تأثیر قرار دهند: از نفوذی که بر افراد خانواده و دوستان و همکاران و دیگر افراد جامعه دارند، مطمئن هستند و می دانند که به خاطر شایستگی‌های باطنی می توانند دیگران را تحت تأثیر قرار دهند.
۲-۸-۹- در تعاملات اجتماعی قدرت نه گفتن دارند: چرا که به تأیید گرفتن از دیگران و نظر مثبت آنها احتیاج مبرم ندارند، برای خود ارزش قائلند و نسبت به امری که قادر به انجامش نباشند متعهد نمی‌شوند.
۲-۹- ویژگی‌های افراد با عزت نفس پائین:
افرادی که عزت نفس پائینی دارند، دارای ویژگی زیر هستند: (کلمز، کلارک و بین، ۱۳۷۳)
۲-۹-۱-توانایی‌های خود را دست کم می‌گیرند: مثلاً می‌گویند که نمی توانم این یا آن کار را انجام دهم، یا آن که هیچ وقت نمی توانم فلان کار را یاد بگیرم.
۲-۹-۲-احساس می کنند که دیگران ارزشی برایشان قائل نیستند: در محبت و پشتیبانی دیگران (خانواده، همکاران، دوستان و غیره) تردید دارند وا حساس می کنند که آنها اصلاً به او علاقه‌ای ندارند و از او حمایت نمی کنند.
۲-۹-۳- احساس ناتوانی می کنند: عدم اطمینان، یا حتی احساس درماندگی بر بیشتر نگرش‌ها و اعمال شان سایه می افکند، با مسائل و مشکلات قدرتمندانه مقابله نمی کنند.
۲-۹-۴-به آسانی تحت تأثیر دیگران قرار می گیرند: اندیشه‌ها و رفتارشان غالباً متأثر از کسانی است که اوقاتش را با آنها می‌گذرانند. آنها اغلب تحت تأثیر و نفوذ شخصیت‌های قوی قرار می‌گیرند.
دامنه محدودی از عواطف و احساسات را نشان می دهند. به طور مکرر فقط رفتارهای خاصی چون بی‌قیدی، خشونت و بداخلاقی را از خود بروز می هند.
۲-۹-۵-از موقعیت‌های نگرانی زا می‌گریزند: در برابر فشارهای روانی به ویژه ترس و خشم و یا شرایطی که موجب آشفتگی‌شان می‌شود کم تحمل هستند.
۲-۹-۶-بهانه جویی می کنند و زود ناامید می شوند: نازک نارنجی هستند، نمی‌توانند انتقاد و یا درخواست‌های غیر منتظره را بپذیرند، برای انجام ندادن آن درخواست‌ها عذر و بهانه می‌آورند.
برای ضعف‌های خود دیگران را سرزنش می کنند: اشتباهات و ضعف‌های خویش را نمی‌پذیرند و غالباً افراد دیگر و یا بدشانسی را مسبب مشکلات شان می‌دانند.
۲-۱۰-مشکلات ناشی از عزت نفس پائین:
افرادی که عزت نفس پائینی دارند، به علت اجتناب از شناخت بیشتر خود، برداشت مبهمی از خود دارند. به عبارت دیگر، عزت نفس پائین می تواند بر ماهیت روابط با دیگران و سلامت روانی، تأثیر مهمی داشته باشد. شخص دارای عزت نفس پائین فردی است که احساس غرور کمی دارد. از این رو، ممکن است به رفتارهای دفاعی روانی متمایل شود که می توان به مکانیسم‌هایی از قبیل انکار، سرکوبی، فرافکنی و واکنش وارونه اشاره کرد. تصمیم گیری برای این افراد مشکل است، زیرا شناخت کمی از خود دارند، نمی دانند در زندگی چه می خواهند و نست به انتقادهای دیگران بسیار حساسند. (خورانی، ۱۳۸۷)
۲-۱۱- عوامل تأثیر گذار بر عزت نفس:
عواملی که در رشد گرایشات عاطفی و ارزشی نسبت به بدن و روان انسان مؤثر است و می‌تواند به افزایش عزت نفس کمک کند به طور اختصار عبارتنداز:
۲-۱۱-۱- واکنش دیگران:
مهم ترین منشأ پدید آمدن خودپنداره و عزت نفس، رفتار و واکنش دیگران نسبت به فرد است. این را نظریه‌ی«آینده ی خودنما» می نامند. نظریه ی مذکور معتقد است، برای دیدن خود به واکنش‌‌های دیگران توجه می‌کنیم و تصویر خود را در آن واکنش‌ها می‌بینیم. بنیس معتقد است:« افرادی که طرد می شوند، در پی آن به طرد خود می پردازند، دچار احساس بی ارزشی می‌شوند و ادراکات،نگرش‌ها و واکنش‌های دیگران را جزئی از ارزش‌های درونی خود می‌کنند.» دلیل اصلی احساس حقارت و خودبزرگ بینی را می توان در طرد شدن مستمر و مداوم از طرف والدین و دیگران دانست. روان شناسان معتقدند، احساس بی ارزشی عمیق یا فقدان عزت نفس، ریشه‌ی بسیاری از نابهنجاری‌های روانی است که در میان افراد دیده می‌شود.(بیابانگرد، ۱۳۷۶)
۲-۱۱-۲- مقایسه با دیگران:
مقایسه‌ی فرد با دیگران، یکی از منابع اصلی ایجاد خودپنداره و عزت نفس در فرد است.
۲-۱۱-۳- همانند سازی با الگوها:
انسان با برخی از افراد هم زندگی خود همانند سازی می کند آنان را به عنوان مدل یا الگوی رفتار خود برمی گزیند.والدین، مربیان، معلمان و همسالان مهم ترین این الگوها هستند. شکل گیری خود ایده آل بر اساس درهم آمیختن ویژگی‌های این الگوها در ذهن فرد، انجام می شود و همانندسازی نیز سبب تغییر خودپنداره می‌گردد؛ یعنی فرد احساس می‌کند، مانند الگوی خود شده است. قسمت مهمی از نظام خود از طریق همانندسازی فرد با هم جنس خود شکل می‌گیرد که در اصل نقس جنسی او را تعیین می‌کند(بیابانگرد،۱۳۷۶)
۲-۱۱-۴- چگونگی پاسخ به نیازهای فرد:
تشخیص به موقع نیازهای فرد(غذا، محبت و…) و پاسخ به موقع و متعادل به آن‌ها، در رشد حس اعتماد او بسیار مؤثر است. در این صورت والدین، و به ویژه مادر، به عنوان افراد قابل اعتماد و صادق در ذهن فرزند جای می گیرند و در نقش یک الگوی مداوم، برای هدایت ابعاد فکری، عاطفی و رفتاری او عمل می کنند که به دنبال آن، ویژگی‌هایی مانند: بی اعتمادی، افراط و تفریط، خشم و ترس در او می شوند.
۲-۱۱-۵- برخورد مناسب با رفتارهای فرد:
والدین باید فرزند را به صورت غیرمشروط بپذیرند و همواره در هر شرایطی، او را دوست بدارند. با او جدی ولی با محبت باشند و در این روند ثبات نشان دهند و از افراط و تفریط بپرهیزند.
۲-۱۱-۶- عزت نفس والدین:
والدینی که عزت نفسپائینی دارند و خود را باارزش، توانمند و مثبت ارزیابی نمی کنند همواره دچار حقارت و ناتوانی هستند، اغلب نمی توانند عزت نفس فرزندان خود را رشد دهند. والدینی که با فشار بر فرزندانشان، درصدد جبران حقارت‌ها و شکست‌های زندگی خود برمی‌آیند و در این مسیر توجهی به علاقه‌ها و استعدادهای فرزند خود ندارند و یا در ارزیابی کیفی استعدادها توانائی‌های فرزندان خود ناتوان هستند و توقع و انتظارات ایده آلیستیکه در توان آنها نیستدارند، همواره عزت نفس آن‌ها را در معرض فرو ریختن قرار می‌دهند؛ زیرا همواره بین هدف‌ها،ایده آل‌هاو توانائی‌ها، باید توازن و تناسب وجود داشته باشد.(بابایی، ۱۳۸۵)

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت


فرم در حال بارگذاری ...