Happy

 

خوشحال

Depressed

 

پریشان

 

(افسرده)

Surprised

 

شگفت زده

Anxious

 

بیم ناک

 

(دلواپس)

Angry

 

خشمناک

 

(برآشفته)

Creative

 

خلاق

Happy

 

خوشحال

Depressed

 

پریشان

 

(افسرده)

Surprised

 

شگفت زده

Anxious

 

بیم ناک

 

(دلواپس)

Angry

 

خشمناک

 

(برآشفته)

Creative

 

خلاق

Content

 

خوشنود(راضی)

Sad

 

اندوهگین

Shocked

 

هراس

Fearful

 

ترسناک

Enraged

 

عصبانی

Imaginative

 

خیال پرداز

 

(پرانگاشت)

Ecstatic

 

پرجذبه

 

(جاذبه)

Suicidal

 

خودکشی گرا

 

(تمایل به خودکشی)

Dumbfounded

 

متحیر

 

(زبان بند آمده)

Worried

 

ناراحت

Sarcastic

 

طعنه آمیز

Resourceful

 

کاردان

 

(مبتکر)

Joyous

 

شادمان

Melancholy

 

غمگین

Startled

 

وحشت زده

Concerned

 

مضطرب

Annoyed

 

خشمگین

Artistic

 

هنرمند

Pleased

 

بشاش

Grieving

 

غصه دار

Astonished

 

حیران

 

(سرگشته)

Nervous

 

عصبی

 

(دستپاچه)

Furious

 

خشمناک

Inspired

 

(الهام بخشیدن)

Cheerful

 

خوش روی

Gloomy

 

افسرده

Amazed

 

متعجب

Uneasy

 

مضطرب

Irritated

 

(خشمگین)

Innovative

 

ابتکار

Blissful

 

سعادتمند

Miserable

 

تیره روز

Stunned

 

سراسیمه

Restless

 

بی قرار

Irate

 

خشمناک

Ingenious

 

باهوش

 

(مخترع)

Exultant

 

شاد

Heartboken

 

دل شکسته

Flabbergasted

 

مبهوت

Fretful

 

اخمو

Livid

 

کبود رنگ

Inquisitive

 

کنجکاو

Delighted

 

دلشاد

 

(خوشی)

Distressed

 

پریشان (مضطرب)

Astounded

 

متحیر

 

(گیج)

Frightened

 

وحشت زده

Incensed

 

(تحریک پذیر)

Playful

 

بازیگوش

Jovial

 

خوش گذران

Apathetic

 

بی احساس

Taken Aback

 

(پذیرفته)

Panicky

 

منزوی

Cross Pioneering

 

(پیشقدم)

جدول ۲-۲ خانواده هیجان

 

۲-۲-۳ هوش هیجانی

 

شاید توجه جدید و مدرن امروزی به هوش هیجانی، ریشه در تحقیقات مربوط به توانایی‌های انسانی داشته باشد. به دنبال نتیجه گیری کرونباخ[۳] ۱۹۶۰ که عقیده داشت هوش اجتماعی را نمی توان تعریف نمود واندازه گیری هم نشده است. در سال‌های ۱۹۸۰ شکاف هایی در تجزیه وتحلیل ماهیت هوش ظاهر گشت. برای مثال استرنبرگ[۴] تلاش نمود توجه محققین توانایی‌های ذهن را بیشتر به طرف جنبه‌های خلاق وعملی هوش جلب نماید، گاردنر[۵] ۱۹۹۳ – ۱۹۸۳ حتی هوش درون فردی را مطرح نمود که مربوط به دستیابی به زندگی احساسی است(نسرین زاده،۱۳۸۳ :۹).

 

در سال ۱۹۸۵ یک دانشجوی مقطع دکتری رشته هنر در یکی از دانشگاه های آمریکا پایان نامه ای را به انجام رسانید که در عنوان آن از کلمه هوش هیجانی استفاده شده بود. این چنین به نظر می‌آید که این اولین استفاده علمی و دانشگاهی از کلمه هوش هیجانی بوده باشد (هین،۲۰۰۴ :۱).

 

مایر و سالووی ۱۹۹۰ اولین بار مفهوم هوش هیجانی را استفاده کردند که توصیف مدلی از هوش می‌باشد که هیجانات دیگران و هیجانات خود را تشخیص و مدیریت می‌کند (آلستون ،۲۰۰۹ :۱۴). هوش هیجانی به وسیله مایر و سالووی۱۹۹۷ این گونه تعریف شده است: “هوش هیجانی عبارت است از توانایی ادراک عواطف، جهت دست یابی به عواطفی سازنده که به کمک آن ها بتوان به ارزیابی افکار، فهم عواطف و دانش عاطفی خود پرداخت و با بهره گرفتن از آن بتوان موجبات پرورش احساسات و رشد هوشی خود را فراهم ساخت” (سیاروچی،۱۳۸۳:۴).

 

واژه هوش هیجانی از حدود سال ۱۹۹۰ میلادی در ادبیات پژوهش به کار برده می شد، اما عمومیت یافتن آن به سال ۱۹۹۵، هنگامی که کتاب هوش هیجانی، نوشته دانیل گلمن، پرفروشترین کتاب نیویورک تایمز شد، بر می‌گردد. اصطلاح جالب هوش هیجانی در توجه بسیار زیاد به هوش هیجانی بی تاثیر نیست، اما دلیل اصلی اش این است که مطالعات جدید بیش از پیش ارتباط واضح میان عواطف، شیمی مغز، خوشبختی، سلامتی و موفقیت‌های عمومی در زندگی را نشان می‌دهد (استیوهین ، ۱۳۸۴ : ۱۳).

 

دکتر مایریس الیاس[۶] می‌گوید: هوش هیجانی مجموعه ای از توانایی هاست و کمک می‌کند در زندگی شخصی یا کاری با دیگران رابطه ای دوستانه و مداراگرایانه برقرار کنیم. (کارن کای، ۲۰۰۹ :۳۳). هوش هیجانی چیزی بیش از مجموعه توانایی‌های حرفه ای شناخته شده است، این مجموعه ای از توانایی‌های روانی است که شامل فهم، مدیریت، درک کردن و به کارگیری هیجانات یک فرد است (آلستون ،۲۰۰۹ :۱۴). هوش هیجانی یعنی اینکه ‌در مورد هیجانات خود باهوش باشید، این ‌به این معنی است که شما ‌در مورد هیجانات خود و هیجانات دیگران، زیرک[۷]، دقیق و هوشیار باشید (ویس ودیگران ،۲۰۰۷: ۱۱۴).

 

امروزه هوش هیجانی دارای دو حوزه و طیف گسترده است. یکی از طیف ها، روان شناسی است که هوش هیجانی را به عنوان یک ویژگی یا خصیصه شخصیتی به حساب آورده و باعث شده تا کتاب ها، مجله ها و روزنامه های پرفروش راجع به آن مطلب بنویسند و طیف دیگر، پژوهش های تجربی هستند که به صورت دقیقتر و جامع آن را مورد مطالعه قرار داده و روش های ارزیابی معتبری برای سنجش آن ارائه نموده ان.(سیاروچی ، ۱۳۸۵ : ۱۱).

 

ذهن انسان از سه روش شناخت[۸] احساس و انگیزش عمل می‌کند. حوزه شناخت شامل اعمالی همانند: حافظه شخص، استدلال، قضاوت و یا به صورت کلی فرآیندهای فکری بشر است. حوزه احساس شامل، هیجانی، حالات روحی، ارزشیابی ها و دیگر حالات احساسی می شود و سرانجام حوزه انگیزش که می توان گفت همان حوزه شخصیت است و شامل انگیزه با رفتار هدف گرا که قابل یادگیری می‌باشد، می شود. دو حوزه اول که شامل شناخت و احساس می‌شوند در واقع تشکیل دهنده هوش هیجانی می‌باشند در واقع می توان گفت که هوش هیجانی همان استفاده از هیجانات و احساسات است (چون تنگ فالت، ۲۰۰۲ ، ۶۰).

 

۲-۲-۴ اهمیت هوش هیجانی

 

هوش هیجانی فرایند عملکرد فرد را کامل می‌کند، هوش هیجانی نیروی اضافی برای فرد فراهم می‌کند تا علاوه بر تصمیم گیری، بتواند موقعیت‌ها رابه خوبی درک کند. درک نگرش ها، به ویژه برای افرادی که باید در موقعیت های خاص خانوادگی یا اجتماعی، تصمیم بگیرند تغییرات مهمی در رفتار به وجود می آورد (منصف گیتونی ،۱۳۸۵ :۷۰ ).

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت


فرم در حال بارگذاری ...