کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

آذر 1403
شن یک دو سه چهار پنج جم
 << <   > >>
          1 2
3 4 5 6 7 8 9
10 11 12 13 14 15 16
17 18 19 20 21 22 23
24 25 26 27 28 29 30


آخرین مطالب


 

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کاملکلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

 

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کاملکلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل



جستجو


 



با توجه به مقدار ضریب همبستگی محاسبه شده (۰۸۵/۰) و سطح معنی داری محاسبه شده (۱۲۹/۰sig=) فرض تحقیق «بین سطح تحصیلات پاسخگویان با میزان اعتیاد آنان به مواد مخدر رابطه وجود دارد» رد و فرض صفر تحقیق« بین سطح تحصیلات پاسخگویان با میزان اعتیاد آنان به مواد مخدر رابطه وجود ندارد » تائید می گردد.
ج) بررسی رابطه متغیر میزان درآمد ماهیانه با میزان اعتیاد به مواد مخدر (متغیر وابسته) با توجه به این واقعیت که متغیر میزان درآمد ماهیانه بصورت فاصله ای مطرح گردیده لذا برای شناخت رابطه بین این متغیر با متغیر وابسته از ضریب همبستگی پیرسون استفاده نموده که نتایج محاسبات در جدول ذیل آمده است.
(( اینجا فقط تکه ای از متن درج شده است. برای خرید متن کامل فایل پایان نامه با فرمت ورد می توانید به سایت nefo.ir مراجعه نمایید و کلمه کلیدی مورد نظرتان را جستجو نمایید. ))

جدول ۳۴): خلاصه نتایج محاسبات رابطه متغیر مستقل میزان درآمد ماهیانه پاسخگویان با میزان اعتیاد به مواد مخدر

متغیر مستقل

متغیر وابسته

نام آزمون

مقدار

سطح معناداری

میزان درآمد ماهیانه

میزان اعتیاد به مواد مخدر

پیرسون

۲۴۱/۰

۰۳۴/۰

با توجه به مقدار ضریب همبستگی محاسبه شده (۲۴۱/۰) و سطح معنی داری محاسبه شده (۰۳۴/۰sig=) فرض تحقیق «بین میزان درآمد ماهیانه پاسخگویان با میزان اعتیاد آنان به مواد مخدر رابطه وجود دارد» تائید و فرض صفر تحقیق« بین میزان درآمد ماهیانه پاسخگویان با میزان اعتیاد آنان به مواد مخدر رابطه وجود ندارد » رد می گردد. نتایج حاصله گویا این واقعیت بوده که شدت اعتیاد در افراد با درآمد بالا و درآمد پایین بسیار بیشتر از سایر گروه های درآمدی (درآمد متوسط) می باشد لازم به ذکر است که رابطه فوق در حد رابطه بسیار متوسط[۱۸۸] می باشد.
د) بررسی رابطه متغیر متغیر میزان هزینه صرف شده جهت مصرف مواد مخدر با میزان اعتیاد به مواد مخدر (متغیر وابسته) با توجه به این واقعیت که متغیر میزان هزینه صرف شده جهت مصرف مواد مخدر بصورت فاصله ای مطرح گردیده لذا برای شناخت رابطه بین این متغیر با متغیر وابسته از ضریب همبستگی پیرسون استفاده نموده که نتایج محاسبات در جدول ذیل آمده است.
جدول ۳۵): خلاصه نتایج محاسبات رابطه متغیر مستقل میزان هزینه صرف شده جهت مصرف مواد مخدر پاسخگویان با میزان اعتیاد به مواد مخدر

متغیر مستقل

متغیر وابسته

نام آزمون

مقدار

سطح معناداری

میزان هزینه صرف شده جهت مصرف مواد مخدر

میزان اعتیاد به مواد مخدر

پیرسون

۳۸۱/۰

۰۰۱/۰

با توجه به مقدار ضریب همبستگی محاسبه شده (۳۸۱/۰) و سطح معنی داری محاسبه شده (۰۰۱/۰sig=) فرض تحقیق «بین میزان هزینه صرف شده جهت مصرف مواد مخدر پاسخگویان با میزان اعتیاد آنان به مواد مخدر رابطه وجود دارد» تائید و فرض صفر تحقیق« بین میزان هزینه صرف شده جهت مصرف مواد مخدر پاسخگویان با میزان اعتیاد آنان به مواد مخدر رابطه وجود ندارد» رد می گردد. نتایج حاصله گویا این واقعیت بوده که شدت و میزان رابطه متغیر میزان هزینه صرف شده جهت مصرف مواد مخدر پاسخگویان با میزان اعتیاد آنان به مواد مخدر در حد رابطه قوی می باشد.
ه) بررسی رابطه متغیر سن شروع به مصرف مواد مخدر با میزان اعتیاد به مواد مخدر (متغیر وابسته) با توجه به این واقعیت که متغیر سن شروع به مصرف مواد مخدر بصورت فاصله ای مطرح گردیده لذا برای شناخت رابطه بین این متغیر با متغیر وابسته از ضریب همبستگی پیرسون استفاده نموده که نتایج محاسبات در جدول ذیل آمده است.
جدول ۳۶): خلاصه نتایج محاسبات رابطه متغیر مستقل سن شروع به مصرف مواد مخدر پاسخگویان با میزان اعتیاد به مواد مخدر

متغیر مستقل

متغیر وابسته

نام آزمون

مقدار

سطح معناداری

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت
[چهارشنبه 1401-04-15] [ 05:53:00 ب.ظ ]




اصولا نفی انواع غرر در معاملات اگر غیرممکن نباشد دشوار است و رعایت نفی غرر قلم‌رو معاملات را تا حدود زیادی محدود می‌سازد. به همین جهت برخی از اقسام غرر در معاملات قابل پذیرش بوده و تعدادی از آن‌ها موجب بطلان عقد می‌گردند که در این قسمت به بیان شرایط غرر مؤثر در صحت عقد می‌پردازیم.
هرچند نهی وارده در حدّیث نبوی در مورد بیع وارد شده است ولی بیع خصوصیتی ندارد که این حکم اختصاص به آن داشته و اصولا علّت نهی، غرر است که با وجود آن در هر عقد معوضی باید حکم به بطلان نمود. علاوه بر این‌که برخی روایات به صورت نهی نبی (ص) از غرر وارد شده و بنای عقلا نیز اختصاص به بیع ندارد و سیره مسلمانان که مستمر و متصل به زمان معصوم می‌باشد و نوعی سنت تقریری و حجت است، غرر را در تمام معاملات معوض مؤثر می‌داند (انصاری، ۱۴۱۰ و محمدی، ۱۳۷۳).
غرر در عقود مجانی بی‌تأثیر است زیرا غرر در این عقود با خطر همراه نیست با این حال برخی از علما تأثیر غرر در عقود غیرمعوض مانند وکالت را پذیرفته‌اند (انصاری، ۱۴۱۰).
در موردی که موضوع عقد هبه به‌عنوان شاخص ترین عقد مجانی است به دلیل اصل صحت و این‌که عقود تبرعی مبتنی بر مغابنه نمی‌باشند عقد صحیح است. هم‌چنین جهالت در نوع، مقدار و وصف موهوبه بدون زیان بوده و غرر در این صورت مؤثر نیست. هرچند میان فقهای امّامیه قول خلاف نیز وجود دارد و برخی آن‌را باطل دانسته و گروهی در صورت علم واهب و جهل متهب عقد را صحیح می‌دانند (حسینی العاملی، ج: ۱۸/۲۷۹: ۱۴۱۸ ق).
اشاره به سئوال و جواب زیر از مرحوم سید محمد کاظم یزدی در روشن شدن مطلب مفید به نظر می‌رسد:
سئوال: ضعیفه عقیمه بوده، تمام مایملک خود را مصالحه کرده است به پسر برادر خود به یک‌صد درم گندم و صد دینار پول، و مال المصالحه را ابراء کرده است. و در ضمن عقد خارج لازم، شرط کرده است بر متصالح که هر ماهی سه من آرد و پنج قرآن به او بدهد و اگر مخارج زیادتر لازم شود، نیز بدهد و بعد از موت او مخارج کفن و دفن او را متحمل شود، تمام این‌ها از مال خودش مجانا، آیا این مصالحه سفهی است و باطل است یا نه؟
جواب: هرگاه در مصالحه اولی شرطی نشده است، مصالحه اولی صحیح و لازم است. و امّا عقد دوّم خارج لازم، پس اگر مباحاتی بوده است، به این‌که مثلاً یک ربع نبات را مصالحه کرده است به یک ورقه، و شروط مذکوره را در آن ذکر کرده است، آن نیز صحیح است. و اگر مبنی بر مغانبه و مداقه بوده است، مثل این‌که ملکی را مصالحه کرده است به قیمت عادلانه آن، و در ضمن آن شروط مذکوره را ذکر کرده است، صحت آن از جهت غرر مشکل است. لکن ضرری به مصالحه اولی ندارد (یزدی، ۱۲۸: ۱۳۷۶).
در عقود معوض غیرمالی مانند نکاح نیز غرر مؤثر نیست. زیرا در این عقود موضوع معامله مال نمی‌باشد هرچند این عقود آثار مالی داشته باشند. پس اگر غرری در مهر وجود داشته باشد موجب بطلان نکاح نمی‌شود چرا که طرفین عقد نکاح به مقاصد مالی با یک‌دیگر ازدواج نمی‌کنند و در مورد آثار مالی نیز بنا را بر مسامحه گذاشته‌اند.
غرر باید به حدّی باشد که موجب اتصاف معامله به آن شود.
پس غرری که عقلا از آن تسامح کرده و عرف و عادت بر آن قرار گرفته موجب بطلان عقد نمی‌شود (انصاری، ج: ۱۱/۷۸: ۱۴۱۰ ق و حسینی العاملی، ج: ۸/۴۹۴: ۱۴۱۸ ق).
فقها در اصل این قاعده که معاملات غرری باطل است اختلاف ندارند ولی در تعیین مصداق با اختلاف نظر مواجه می‌شوند. فقیهی معامله خاص را غرری و باطل می‌شمرد درحالی‌که فقیه دیگر این مقدار از غرر را مؤثر نمی‌داند. برای مثال اگر مدّت اجاره یک ماه‌قمری باشد با احتمال این‌که ماه بیست و نه روز یا سی روز خواهد بود ولی این میزان غرر را هیچ‌کس مؤثر نمی‌شمرد در حالی‌که اگر جنس مبیع معلوم نباشد تمام صاحب نظران عقد را به‌دلیل غرری بودن باطل می‌دانند. موارد اختلاف دیگری نیز وجود دارد. مثلا در مورد شرکت ابدان، میان فقهای امّامیه و علمای اهل سنت اختلاف نظر است. در حالی‌که فقهای امّامیه بر بطلان شرکت ابدان اتفاق نظر دارند (حسینی العاملی، ج: ۱۶/۵۸۱: ۱۴۱۸ ق)‌، فقهای عامه این میزان غرر را در شرکت مزبور پذیرفته‌اند (الضریر، ۶/۵: ۱۴۱۰ ق).

( اینجا فقط تکه ای از متن پایان نامه درج شده است. برای خرید متن کامل فایل پایان نامه با فرمت ورد می توانید به سایت feko.ir مراجعه نمایید و کلمه کلیدی مورد نظرتان را جستجو نمایید. )

زیادی و کمی در غرر از امور نسبی می‌باشد که برحسب زمان و مکان و نوع نگرش به مساٌله موجب اختلاف می‌گردد و از همین‌روست که یافتن حد فاصل میان غرر کم و زیاد کار دشواری می کند. البته برخی از فقها سعی در به‌دست آوردن ضابطه‌ی عرفی در این موضوع نموده‌اند. به عقیده ایشان غرر باید به اندازه‌ای باشد که موجب زیان شود و این مفهوم با مراجعه به عرف مشخص می‌شود و اختلاف فقها بیش‌تر در فهم از عرف است (حسینی العاملی، ج: ۱۸/۲۸۰: ۱۴۱۸ ق).
بعضی از علمای حقوق نیز نسبی بودن غرر را از محسنات فقه اسلامی برشمرده و می‌گویند چنین موضوعاتی باعث پویایی فقه می‌شود زیرا مفهوم غرر و میزان آن در معاملات از حیث زیادی و کمی بسته به زمان و مکان انجام معامله متفاوت است و نهی از معاملات غرری با این بیان در هر زمان و مکانی معنی خاص خود را خواهد داشت که جواب‌گوی نیاز همان زمان یا همان مکان می‌باشد (الضریر، ۵۹۱: ۱۴۱۰ ق).
غرری مؤثر در صحت معامله است که مربوط به مورد آن باشد.
به عبارت دیگر اگر غرر مربوط به توابع و لوازم مورد معامله باشد خدشه‌ای به صحت معامله وارد نمی‌کند زیرا توابع و لوازم، موضوع معامله نیستند و اصالتا مورد قصد طرفین نمی‌باشند که غرر در آن‌ها موجب بطلان معامله شود (حسینی العاملی، ج: ۸/۴۹۳: ۱۴۱۸ ق).
البته برخی معتقدند که اگر موضوع عقد مجهول باشد معامله صحیح نیست ولی اگر به معلوم ضمیمه شود به دلیل انضمام، صحیح و جایز است زیرا از معلوم تبعیت می‌کند. بعضی برعکس حتی شرط مجهول را نیز موجب غرری شدن معامله می‌دانند و می‌گویند برفرض که مجهول بودن مورد شرط را غیر از مورد معامله بدانیم نهی از غرر مطلق بوده و شامل موضوع شرط نیز می‌شود و لذا در هر صورت شرط باطل است و فقط می‌توان در باطل بودن آن اشکال کرد (انصاری، ج: ۳/۲۳: ۱۳۷۲).
در صورت پذیرش نظر نخست که غرر در لوازم و توابع معامله را مؤثر در صحت آن نمی‌داند در مورد ضابطه تشخیص تابع معیارهایی به شرح زیر بیان شده است:
الف) از کلام برخی استفاده می‌شود که اگر مجهول، جزیی از مورد معامله باشد معامله صحیح نیست ولی اگر موضوع شرط مجهول باشد معامله صحیح است (حسینی العاملی، ج: ۸/۵۰۰: ۱۴۱۸ ق).
ب) گروهی تابع را آن چیزی می‌دانند که موجب زیان نشود هرچند مقصود طرفین قرار گیرد (همان).
ج) بعضی تابع را آن‌چه می‌دانند که از نظر عرف مورد قصد طرفین در معامله نباشد (انصاری، ج: ۳/۲۴: ۱۳۷۲).
در نهایت جهت روشن‌تر شدن موضوع، سئوال و جواب زیر را از مرحوم سید محمد کاظم یزدی خاطر نشان می‌سازیم:
سئوال: چه می‌فرمایید در این مساٌله شرعیه که هرگاه شخصی اجاره نماید از شخصی یک‌دانگ مشاع از شش دانگ قریه معینه و سه‌دانگ مشاع از قریه دیگری از املاک موجر با توابع شرعیه و لواحق عرفیه ده‌ساله، هر سالی به مبلغ معین صد و پنجاه لیره عین عثمانی را، و شرط نماید که اگر قیمت لیره از شش تومان قرار زیاده شد، خسارت زیاده بر عهده موجر باشد. وایضا شرط نمود که زکات غله حاصله را هم موجر باید بدهد. آیا این جور معامله صحیح است یا باطل؟ اجرکم عند اللّه و عند رسوله ضایع نخواهد شد.
جواب: بسم اللّه الرحمن الرحیم
صحت معامله مفروضه خالی از اشکال نیست بلکه اگر مراد از شرط بودن خسارت بر عهده موجر در صورت زیاد شدن قیمت لیره از شش‌تومان، این باشد که مال الاجاره در این صورت کم‌تر از صد و پنجاه لیره باشد به اندازه آن زیادتی، پس مال الاجاره مردد می‌شود و این موجب بطلان است. و اگر مراد این باشد که به مقدار آن زیادی ابراء کند ذمه مستأجر را، بعید نیست صحت، لکن چون معلوم نیست، موجب غرر در معامله می‌شود، پس مشکل است. و امّا شرط این‌که زکات بر موجر باشد، اگر مراد این است که زکات واجب باشد بر او، نه بر مستأجر، این باطل است، چون خلاف شرع است و اگر مراد این است که موجر تبرع کند از جانب مستأجر، باز موجب غرر است چون معلوم نیست اندازه زکات (واللّه العالم) (یزدی، ۳۱۳: ۱۳۷۶).
لزوم معلوم بودن مورد معامله
طبق قواعد عمومی قراردادها برای صحت هر معامله باید موضوع آن در زمان انشای معامله نزد طرفین معامله به‌طور تفصیلی معلوم باشد و در صورت مجهول بودن مورد معامله حتی نزد یک طرف، موجب بطلان معامله می‌شود. البته قانون‌گذار در موارد استثنایی علم اجمالی به مورد معامله را کافی می‌داند. طبق ماده ۲۱۶ ق. مورد معامله باید مبهم نباشد مگر در موارد خاصه که علم اجمالی به آن کافی است.
این‌که مورد معامله نباید مبهم باشد تعبیر دیگری از لزوم معلوم بودن مورد معامله است ولی قانون‌گذار در بیان قواعد عمومی قراردادها به این نکته که چه موضوعاتی از مورد معامله باید نزد طرفین معلوم باشد سخنی به میان نیاورده است. حقوقدآن‌ها با بهره گرفتن از ماده ۳۴۲ ق. م که در شرایط مبیع آمده است، معتقدند که مورد معامله باید از سه جهت جنس، مقدار و اوصاف مهّم نزد طرفین معامله معلوم باشد. ماده مزبور مقرر داشته که مقدار و جنس و وصف مبیع باید معلوم باشد و تعیین مقدار آن به وزن یا کیل یا عدد یا زرع یا مساحت یا مشاهده تابع عرف بلد است.
استناد به مقررات بیع در قواعد عمومی از آن جهت است که قانون مدنی برگرفته از فقه امّامیه می‌باشد و در متون فقهی قواعد عمومی معاملات کم‌تر به‌طور مستقل بیان شده و بیش‌تر مواقع فقها در بیان مقررات مربوط به بیع که شایع‌ترین عقد است به تفصیل سخن گفته‌اند و بیش‌تر مطالبی که در باب بیع آمده اختصاص به این عقد ندارد. از جمله موضوعات مزبور بیان شرایط مبیع می‌باشد که ماده ۳۴۲ قانون مدنی از آن موارد است.
منظور از جنس مورد معامله، ماهیت و ذات مورد معامله است و مورد معامله از آن تشکیل یافته است. مقدار نشان‌گر کمیّت مورد معامله است که بسته به جنس آن با ضوابط متناسب مشخص می‌شود و اوصاف مهّم نیز عبارت‌ا‌ست از اوصافی که در جلب رضایت اشخاص مؤثر است هرچند در ارزش مورد معامله اثری نداشته باشد. درنهایت منظور از علم تفصیلی به مورد معامله همان علم کامل به امور سه‌گانه مذکور است.
رضای مبتنی بر امور مجهول موجب غرری گردیدن معامله شده و نتیجه‌ای جز بطلان به همراه ندارد. لازم به ذکر است که لزوم علم تفصیلی به مورد معامله بعنوان اصل برخاسته از ضرورت نظم اجتماعی و قضایی است و تراضی برخلاف آن مؤثر نمی‌باشد.
قانون‌گذار در معاملاتی که مبتنی بر سود و زیان نمی‌باشند علم اجمالی طرفین را برای صحت عقد کافی می‌داند، که از آن جمله می‌توان به مقررات عقد جعاله (ماده ۵۶۳ ق. م) عقد صلح (ماده ۷۶۶ ق. م) و عقد ضمان (ماده ۶۹۴ ق. م) اشاره نمود. بدیهی است در همین عقود نیز اگر مورد معامله به‌کلی مجهول باشد آن عقد باطل خواهد بود (شهیدی، ۳۱۴: ۱۳۷۷).
لزوم مقدور التسلیم بودن مورد معامله
برای صحت هر معامله باید مورد آن مقدور التسلیم باشد یعنی انتقال دهنده مال یا حق یا تعهد باید توانایی تسلیم مورد قرارداد به منتقل‌الیه یا متعهدله را داشته باشد والا معامله مربوط به آن مورد باطل است. البته قانون مدنی این شرط را برای مورد معامله در قواعد عمومی قراردادها بیان نکرده است ولی در شرایط مبیع ماده ۳۴۸ آن قانون مقرر می‌دارد: بیع چیزی که خرید و فروش آن قانوناً ممنوع است و یا چیزی که مالیت و یا منفعت عقلایی ندارد یا چیزی که بایع قدرت بر تسلیم آن‌را ندارد باطل است مگر این‌که مشتری خود قادر بر تسلم باشد.
چنان‌که در تفاسیر حقوقدآن‌ها آمده است این ماده یک اصل است و شامل همه عقود می‌باشد (جعفری لنگرودی، ج: ۱/۵۲: ۱۳۶۹ و شهیدی، ۳۰۸: ۱۳۷۷). علاوه‌بر این‌که قانون‌گذار در عقود دیگر همانند اجاره (ماده ۴۷٫ ق. م) و وکالت (ماده ۶۶۲ ق. م) بر لزوم این شرط تأکید نموده و در صورتی که مورد معامله مقدور التسلیم نباشد معامله باطل شناخته می‌شود (شهیدی، ۳۰۷: ۱۳۷۷).
با توجّه به مطلب یاد شده، غرر به معنای تحقق ضرر را با توجّه به تفکیک شرکت‌های هرمی می‌توان چنین بیان کرد:

    1. شرکت‌های هرمی پول‌گردان به دلیل نپرداختن به مبادله کالا، تخصصاً از بحث غرر در معامله خارج‌اند و بطلان این نوع شرکت‌ها به دلیل منجر شدن به قمار و ربا است که در بحث‌های بعدی خواهد آمد.
    1. در شرکت‌های کالاگردان، درصورتی که کالا فرع دریافت سود و انگیزه اصلی برای عضویت در شرکت باشد، گاه شرط دریافت کالا جذب مشتری دیگر قرار داده شده است که در عمل چنان‌‌‌چه مشتری نتواند حداقل دو نفر را به عضویت شرکت درآورد، از اصل دریافت کالا و نیز از سودهای وعدّه داده شده، بی‌بهره خواهد ماند. به بیان دیگر، پولی پرداخت شده، ولی هیچ چیزی در عوض دریافت نمی‌شود. این مورد مصداق بارز غرر است و چنان که خواهد آمد، از مصادیق قمار هم می‌تواند تلقی شود.

ولی گاه دریافت کالا از شرکت منوط به عضوگیری نیست که در این‌جا مشتری با پرداخت پول به کالا دست می‌یابد، امّا از سودهای وعدّه داده شده بهره‌ای نمی‌برد. در این فرض هم به دلیل اختلاف فاحش بین قیمت واقعی کالا با قیمت بازاری مانند آن‌چه در سکه‌های گلدکوییست اتفاق افتاد، مساٌله غرر مطرح می‌شود.
فرض دیگر آن است که قیمت کالا با ارزش واقعی آن متناسب باشد یا حتی خریدار کالایی را با عضویت در شرکت هرمی، ارزان‌تر از قیمت بازاری دریافت کند که در این صورت، گرچه به ظاهرغررمنتفی است، ولی چنان که در بررسی عمل‌کرد شرکت‌های هرمی بیان شد، این شرکت‌ها عموماً به فروش کالایی روی می‌آورندکه مورد نیاز مشتری نیست و افراد صرفاً برای دریافت سودهای بعدی، به خرید کالا رغبت می‌یابند؛ مانند خرید کارت اقامت در هتل پنج ستاره در کشوری دور دست که خریدار هرگز از آن استفاده نخواهد کرد و خود نیز به عدم امکان استفاده از آن آگاه است. بنابراین باز هم خریدار به معامله‌ای اقدام کرده که در آن متضرر است و غرر مصداق پیدا می‌کند.
برخی، جنس خریداری شده از این شرکت‌ها را کالای مورد نظر به اضافه سودهای بعدی دانسته‌اند و در تطبیق با غرر گفته‌اند گرچه بخشی از ضرر منتفی شده، ولی بخش عمده آن دریافت سود است، به مشتری نمی‌رسد و همین مصداق غرر است (شرکات التسویق الهرمی، در: http: //www.taimiah.org).
البته این فرض به نظر درست نمی‌آید و نمی‌توان سودهای احتمالی بعدی را هم جزئی از معامله دانست؛ گرچه در شرکت‌های هرمی، خریدار و فروشنده سودها را مدنظر داشته‌اند.
به هر حال، در شرکت‌های هرمی کالاگردان که قصد اصلی دریافت سود است و کالا صرفاً سرپوشی برای انطباق ظاهری شرکت با معاملات شرعی است، غرر در همه فروض آن تحقق می‌یابد.

    1. فرض سوم مربوط به شرکت‌های کالاگردان با اصل بودن فروش کالا و فرع تلقی شدن سودهای بعدی است که در آن گرچه ممکن است غرر مصداق نیابد، در عمل شرکت‌های هرمی به چنین معاملاتی روی نیاورده و کالای مورد نیاز مردم را با شیوه هرمی به فروش نرسانده‌اند. اگر چنین اقدامی صورت گیرد، ممکن است از ناحیه غرری بودن، اشکالی متوجّه عمل‌کرد شرکت‌ها نباشد (آقابابایی، ۱۳۸۹، ‌ص۲۱۲).

۲-۲-۱-۲- تدلیس

دست یازیدن به اعمالی که موجب فریب طرف معامله و در نتیجه ضرر مالی او باشد را «تدلیس» می‌گویند (امین، ۱۳۸۸، ص۵۷).
تدلیس به معنای فریب دادن با پنهان کردن واقع، است و معنای اصطلاحی آن از معنای لغوی‌اش دور نیفتاده است. «پس هرگاه فروشنده مالی، برای فریفتن خریدار، وصفی موهوم را به کالای خود نسبت دهد یا عیبی را که در آن است بپوشاند، گویند در معامله تدلیس کرده است» (همان).

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت
 [ 05:53:00 ب.ظ ]




عامل دومی که علامه آن را علتی برای جعل احادیث می داند، اهتمام شدیدی است که افراد بر حفظ حدیث داشتند. به طوری که این حرص شدید، آنها را از تدبر در معنای روایات و عرضه آن بر قرآن، باز می داشت.[۱۲۷۶]

( اینجا فقط تکه ای از متن پایان نامه درج شده است. برای خرید متن کامل فایل پایان نامه با فرمت ورد می توانید به سایت feko.ir مراجعه نمایید و کلمه کلیدی مورد نظرتان را جستجو نمایید. )

ایشان، به نتیجه دو عامل ذکر شده، اشاره کرده و می گوید:
«همین امر، فرصتی شد تا احادیث جعلى پیرامون صفات خدا، اسماء و افعال او، لغزش های منسوب به انبیاءعلیهم السلام و اعمال زشتی که به رسول خدا صلی الله علیه وآله نسبت داده شده تا چهره آن حضرت را مشوه جلوه دهد، خرافاتی در مورد آفرینش، قصص امت های پیشین، تحریف قرآن و… میان آنان رایج شود، احادیثى که دست کمى از خرافات تورات و انجیل ندارد».[۱۲۷۷]
علامه این مسامحه را یکی از عوامل باقی ماندن بسیاری از خرافات قدیمی و قومی میان امت های مسلمان می داند که حتی پس از اسلام آوردن، به آنها پایبندند.[۱۲۷۸]
بنابراین ایشان به عامل «عدم تمحیص و تصحیح روایات» به عنوان دومین سبب ورود روایات جعلی که بخش مهمی از آن را اسرائیلیات تشکیل می دهد، اشاره کرده است.[۱۲۷۹]
۵-۱-۱-۳-۳٫ کنارگذاشتن رجوع به ثقل اکبر
عامل سوم، کنارگذاشتن مراجعه به اهل بیت علیهم السلام می باشد. علامه در این باره به احادیثی اشــاره می کند که در تواتر آنها هیچ یک از مسلمانان تردیدی ندارند:
«عده‏اى طبق دستور رسول خدا صلی الله علیه وآله به آن حضرات تمسک جستند… جمعى دیگر از آن حضرات روى گردانیده و اعتنایى به امر آنان و مکانتشان به علم قرآن نکردند و براى آگاهى و یادگیرى علم قرآن به غیر آنان مراجعه نمودند، … با اینکه رسول خدا صلی الله علیه وآله در مواقفى و کلماتى که احدى از مسلمانان در صحت آنها و در دلالت آنها تردید نکرده، سفارش فرموده بود که علم دین را از اهل بیت علیهم السلام او بگیرند، و چیزى به اهل بیت علیهم السلام او نیاموزند، و اینکه اهل بیت علیهم السلام آن حضرت، از همه امت به کتاب خدا آگاه‏ترند، و نیز به امت فرمود که اهل بیتش هرگز در تفسیر قرآن خطا نمى‏کنند و در فهم قرآن دچار اشتباه نمى شوند‏…».[۱۲۸۰]
بنابر آنچه گفته شد از نظر علامه، عواملی چون «تقدّس مقام صحابی پیامبر بودن»، «ضبط احادیث بدون محک زدن آن با قرآن و عقل» و نیز «کنار گذاشتن ثقل اصغر در تفسیر قرآن»، زمینه را برای ورود جعلیات به روایات اسلامی از جمله اسرائیلیات، فراهم آورد.
۵-۱-۱-۴٫ تعریف اسرائیلیات از دیدگاه علامه
اکنون، می توان تعریف علامه از اسرائیلیات را این گونه ارائه داد:
اسرائیلیات، به روایاتی جعلی گفته می شود که بیشتر در روایات با موضوع عقاید اسلامی، قصص انبیاءعلیهم السلام و امت های گذشته نفوذ یافته است و از طریق یهودیان و مسیحیان به ظاهر مسلمان، وارد منابع روایی گشت و پس از گسترش فتوحات اسلامی، شیوع بیشتر یافت و در میان روایات صحابه و تابعان جای گرفت.
۵-۱-۲٫ رویکرد عملی
علامه، در تفسیر آیات، به تناسب روایات اسرائیلی را ذکر نموده و به نقد آن، از جنبه های مختلف، پرداخته است. در این قسمت، این روایات، بر اساس موضوع آن بیان خواهد شد و نقد ایشان آورده و بررسی می شود:
۵-۱-۲-۱٫ حضرت آدم (علیه السلام)
قسمتی از داستان حضرت آدمعلیه السلام و همسرش حوا، ذیل آیه Cفَلَمَّا آتاهُما صالِحاً جَعَلا لَهُ شُرَکاءَ فِیما آتاهُما…B[1281] در روایاتی که از صحابه و تابعانی چون ابن عباس، سمره بن جندب، ابن زید و…[۱۲۸۲] نقل شده که آدمعلیه السلام و حوّا هر چه فرزند برایشان متولد می شد، نمی ماند. شیطان نزد آن دو یا تنها حوا آمد و از آنها خواست نام فرزندشان را «عبدالحارث» یا «عبدالشمس» – که از القاب شیطان است – بگذارند تا آن بچه بماند.[۱۲۸۳]
اما علامه، این روایات را «جعلی و اسرائیلی» می نامد و آن ها را طرد می کند.[۱۲۸۴]
۵-۱-۲-۲٫حضرت عزیر (علیه السلام)
علامه، ذیل آیه Cوَ قالَتِ الْیَهُودُ عُزَیْرٌ ابْنُ اللَّهِ …B[1285] از از ابوسعید خدری نقل شده است:
«در جنگ احد وقتی پیشانی رسول خداصلی الله علیه و آله مجروح شد و دندان هاى رباعیش شکست برخاست و دستانش را به سوى آسمان بلند کرد و گفت: غضب خدا وقتى بر یهود شدت گرفت که گفتند: عزیرعلیه السلام پسر خدا است، و خشم خدا بر نصارى هنگامی شدت گرفت که گفتند: مسیحعلیه السلام پسر خدا است، و غضب خدا در این امت بر افرادى شدت مى‏گیرد که خون مرا بریزند، و مرا در عترتم آزرده سازند».[۱۲۸۶]
علامه در مقام داوری این روایت، می گوید:
«در الدر المنثور و کتاب هایى دیگر در قصه عزیر علیه السلام روایاتى از ابن عباس، کعب الأحبار، سدّى و دیگران آمده که به اسرائیلیات شبیه‏تر است، و ظاهراً همه آنها به کعب، منتهی می شود».[۱۲۸۷]
در این بیان، اولاً به ضعف دلالی این روایات اشاره شده است؛ چـرا که «شبیه به اسرائیلیــات» می باشند.
ثانیاً کعب الأحبار را به عنوان عامل نقل اسرائیلیات معرفی می کند که ضعف سندی این روایات را در پی دارد.
ثالثاً، به نظر می رسد علامه، روایاتی را که از افرادی دیگر همچون ابن عباس و سدّی و… نقل گردیده را در حقیقت، منسوب به آنها دانسته و عامل جعل آن را «کعب الأحبار» می داند.
۵-۱-۲-۳٫ حضرت ادریس(علیه السلام)
علامه در بیان آیات Cوَ اذْکُرْ فِی الْکِتابِ إِدْرِیسَ إِنَّهُ کانَ صِدِّیقاً نَبِیًّا *وَ رَفَعْناهُ مَکاناً عَلِیًّاB[1288] به ذکر روایات منقول در داستان ادریس علیه السلام می پردازد.
از جمله، روایتی که ابن عباس از کعب الأحبار نقل می کند که: فرشته‏اى که بر ادریس علیه السلام در آمد، همان فرشته‏اى بوده که همواره عمل ادریس علیه السلام را بالا مى‏برده که معادل عمل همه اهل زمین و معاصران وى بوده است، و از این جهت از ادریس علیه السلام بسیار خوشش آمده از خدا درخواست اجازه کرد تا بر زمین وارد شود و با ادریس علیه السلام بناى رفاقت بگذارد، و پس از کسب اجازه بر او نازل شده و با او رفاقت کرد…[۱۲۸۹]
در روایتی دیگر، ابن عباس می گوید: «ادریس علیه السلام، میان دو بال فرشته، جان سپرد».[۱۲۹۰]
همچنین، وهب بن منبّه در روایتی دیگر بیان می کند که ادریس علیه السلام در آنجا زنده است، گاهى در آسمان چهارم خدا را بندگى مى‏کند، و گاهى در بهشت به بهره مندی از نعمت ها مى‏پردازد.[۱۲۹۱]
علامه پس از این بیان، به ساختگی بودن این گونه روایات اشاره کرده و می گوید:
«هیچ نقاد با بصیرتی شک نمى‏کند که این روایات از اسرائیلیاتى است که دست جعالان حدیث آن را در میان روایات ما وارد کرده است، [همچنان که] با هیچ یک از موازین علمى و مسلمات دینی، سازگارى ندارد».[۱۲۹۲]
بنابراین، می توان استنباط کرد که علامه به وسیله ملاک هایی چون «تیزبینی نقادانه در شناسایی مجعولات»، «عدم سازگاری با موازین علمی» و «مخالفت با مسلّمات دینی»، بر این گونه داستانها خط بطلان می کشد.
۵-۱-۲-۴٫ حضرت سلیمان(علیه السلام)
داستان حضرت سلیمانعلیه السلام، ذیل آیه C…وَ ما کَفَرَ سُلَیْمانُ وَ لکِنَّ الشَّیاطِینَ کَفَرُوا…B[1293] از ابن عباس، نقل شده است که:
حضرت سلیمانعلیه السلام به منظور قضای حاجت رفته و انگشترش را به همسرش جراده سپرد، روزى شیطان به صورت سلیمان علیه السلام نزد جراده آمد، و همین که انگشتر را به دست خود کرد، تمامى شیاطین حاضر شدند. از سوى دیگر سلیمانعلیه السلام نزد همسرش آمد و انگشتر خود را مطالبه نمود. اما جراده او را متهم به دروغ گویی نمود و سلیمان علیه السلام متوجه ماجرا شد.در آن ایام شیطان ها آزادانه به کار خود مشغول شدند، و کتاب هایى از سحر و کفر نوشتند، و آنها را در زیر تخت سلیمان دفن کردند، و سپس در موقع مناسب آن را در آورده بر مردم خواندند، و چنین وانمود کردند: که این کتاب ها را سلیمان علیه السلام در زیر تخت خود دفن کرده، و به خاطر همین، بر تمام مردم مسلط شده است، مردم سلیمان علیه السلام را کافر خواندند و این شبهه تا زمانی که خداى تعالى محمدصلی الله علیه و آله را مبعوث کرد، وجود داشت و این آیه در مورد این ماجرا نازل شد.[۱۲۹۴]
علامه، ذیل این روایت، می گوید: «این قصه که در روایات دیگر نیز آمده، قصه‏ای طولانى است و از جمله قصه‏هاى پیرامون لغزش هاى پیامبرانعلیهم السلام است».[۱۲۹۵]
ایشان پس از نقل روایتی دیگر، به نقد شدید این گونه روایت می پردازد و به دسّ و جعل یهود در احادیث پیرامون لغزش های پیامبران علیهم السلام اشاره می کند و می گوید: این گونه احادیث از نفوذ یهودیان در بین اصحاب حدیث صدر اول پرده برداری می کند و نشان می دهد که برخی از همین افراد در خیانت های یهودیان، مددکارشان بوده اند.اما، خداوند با وجود همه دسیسه هایی که این گونه افراد، انجام می دادند، کتاب خود را از گزند آنان حفظ فرموده است.[۱۲۹۶]
در ادامه به معیار سنجش روایات اشاره و روایات پیامبرصلی الله علیه و اله و ائمهعلیهم السلام را خاطر نشان می کند که فرمودند: هر حدیثى را شنیدید، به کتاب خدا عرضه‏اش کنید، اگر موافق با کتاب خدا بود، آن را بپذیرید، و اگر مخالف بود رهایش کنید.[۱۲۹۷]
همچنین، ذیل آیه C قِیلَ لَهَا ادْخُلِی الصَّرْحَ فَلَمَّا رَأَتْهُ حَسِبَتْهُ لُجَّه وَ کَشَفَتْ عَنْ ساقَیْها…B[1298] نیز، روایات مربوط به داستان ملکه سـبأ و حضــرت سلیمانعلیه السلام طرح نمــوده و مورد نقد قــرار داده و می گوید: این روایات متضمن مطالب عجیب و غریبى است که حتى امثال آنها در اساطیر و افسانه‏هاى خرافى کمتر دیده مى‏شود. مطالبى که عقل سلیم از قبول آنها ابا دارد وحتی تاریخ قطعى هم آنها را تکذیب مى‏کند. سپس، این روایات را به کعب، وهب و امثال آنها منسوب می کند.[۱۲۹۹]
بر این اساس، می توان ملاک هایی چون «ناسازگاری با واقعیت»، «مخالفت با عقل» و «تکذیب آن توسط تاریخ قطعی» را به عنوان معیارهای عدم پذیرش این روایات، در نظر گرفت.
همچنان که این روایات را به «وهب بن منبه» و «کعب الأحبار» منسوب کرده و «اشکال سندی» را نیز، به آنها افزوده است.
به عنوان نمونه در برخی از این اخبار، آمده که مادر ملکه سبأ از جن بوده و پاهایش سم دار بوده، به همین جهت با جامه بلند خود، آن را از مردم مى‏پوشاند![۱۳۰۰]
علامه در نقد این روایات، می گوید: در توجیه این گونه اخبار غریب، راهی نداریم جز اینکه آنها را از «اسرائیلیات» بدانیم.[۱۳۰۱]
همچنین، ذیل آیه Cفَقالَ إِنِّی أَحْبَبْتُ حُبَّ الْخَیْرِ عَنْ ذِکْرِ رَبِّی…[۱۳۰۲] B روایتی از امام علیعلیه السلام را نقل می کند که در جریان رسیدگی به اسبان، نماز عصر حضرت سلیمان علیه السلام قضا شد.[۱۳۰۳] اما در روایتی آمده که ابن عباس، پیرامون تفسیر این آیه از امام علیعلیه السلام پرسش نموده است که:
«از علىعلیه السلام از این آیه پرسیدم، فرمود: اى ابن عباس تو در باره این آیه چه شنیده‏اى؟ عرض کردم: از کعب شنیدم مى‏گفت: سلیمان علیه السلام سرگرم دیدن از اسبان شد تا وقتى که نمازش قضا گردید، پس گفت: اسبان را به من برگردانید، و اسبها چهارده تا بودند، دستور داد با شمشیر ساق ها و گردن هاى اسبان را قطع کنند و بکشند و خداوند به همین جهت چهارده روز سلطنت او را از او گرفت؛ چون به اسبان ظلم کرد، و آنها را کشت. على علیه السلام فرمود: کعب دروغ گفته و مطلب بدین قرار بوده که سلیمان علیه السلام روزى از اسبان خود سان دید، چون مى‏خواست با دشمنان خدا جهاد کند، پس آفتاب غروب کرد، خدا به ملائکه موکل بر آفتاب گفت تا آن را برگردانند. ملائکه آفتاب را برگرداندند، و سلیمان علیه السلام نماز عصر را در وقتش به جاى آورد. آرى انبیـاعلیهم السلام هرگز ظلم نمى‏کنند و به ظلم دستور هم نمى‏دهند، براى اینکه پاک و معصومند».[۱۳۰۴]
علامه، در ادامه به روایات دیگری از امام صادق علیه السلام نیز اشاره می کند که مؤید کلام امام علی علیه السلام می باشد.[۱۳۰۵]

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت
 [ 05:53:00 ب.ظ ]




او چو ثعبان باشد اندر رزم با سهم نهیب تو چو موسی و کف تو چون ید بیضا شود
تیزی خنجر نهاد اندر سر اقلام تو آن که اندر چوب موسی هیئت تنین نهاد
به فعل نیزه ی تو چون عصای موسی شد که کرد جادویی جاودان هبا وهدر
ازخاک به جز دولت سنجر نکند زر از چوب به جز موسی عمران نکند مار
و آن مار چه مارست که چون معجز موسی نا چیز کند تنبل خصمان فسونگر
که در دریا به زخم چوب موسی یکی دیوار شد بر روزن و در
سخن از تابوتی است که بقایای نوح که نشانه ی رسالت او بود و ماهی که در هنگام دیدار موسی وخضر که از آب حیات نوشید و زنده شد، چنانچه سنایی در سیر العباد الی المعاد می گوید:
گر همه راه نیل شد به درست غم مخور موسی و عصا باتست
چون گذشتیم خود منزل حوت او و من همچو موسی و تابوت
ماهی جم کمینه مزدورش مار موسی کهینه گنجورش
اشاره به داستان بنی اسرائیل در تیه که بریشان مائده از آسمان نازل می شد و آنان خواهان پیاز و سیر شدند و آنگاه که به موسی گفتند: ما بر یک نوع طعام صبر نخواهیم کرد، از پروردگار خویش در خواه که بیرون آرد ما را از رستنیهایی که ما از زمین می روید همچون خیار و سیر عدس و پیاز؛ که سنایی می گوید:
منّ و سلوی چو هست، اندر تیه، در دنیا پیاز و سیر مباش
هرچه دست آویزداری، جز خدا، آن هیچ نیست چون عصا پنداشتن در دست و ثعبان داشتن
موسی به سقاییت بوده روزی بس باده که از جام تو چشیده
زموسی رهروی آموز اگر خواهی بریدن ره گذر گه بر فراز کوه و گه برقعر دریا کن
چو زین سودای جسمانی برون آیی تو آن گاهی به راه و حدت، از حکمت، علامتهای بیضا کن
سنایی در حدیقه می گوید:
این همه علم جسم مختصر است علم رفتن به راه حقّ دگر است
علم آن کش نظرا دقّ باشد علم رفتن به راه حقّ باشد
چیست این راه را نشان و دلیل این نشان از کلیم پرس و خلیل
منوچهری دامغانی می گوید:
به دین موسی امروز خوشترست نبیذ به خور موافقش را نبیذ نوشنبد
گلبن به گهر خیره کند کسری را موسیجه همی بانگ کند موسی را
گر همی فرعون قومی سحره پیش آرد رسن و رشته ی جنبده به ما را نگارد
با لله و بالله و بالله که غلط پندارد مار موسی همه سحر وسحره او بارد
میر، موسی است که شمشیر چو ثعبان دارد دست ابلیس و جنودش کند از ما کوتاه
قوم فرعون همه را در بن دریا راند آنگهی غرقه کندشان و نگون گرداند
گر بترسندی فرعون خدا را خواند جبرئیل آید و خاکش به دهن افشاند
اندر آن دریا و آن آب و وحل درماند که برون آمد از آنجا، نتواند به شناه
جمال الدین اصفهانی ۱ می گوید:
از بس شکوفه شاخ تو گویی کلیم وار از آستین برون ید بیضا همی کشد
از شکوفه شاخ چون موسی ید بیضا نمود لاله رخشان ز که چون آتش طور آمده است
شاخ برهان کف موسی شد ارنه چون همی گه ید بیضا نماید راستینش گه عصا
صبح کوته عمر از آن شد که نمود از گریبانش ید بیضا ی او
عجب تر آنکه سر کلک تو به گاه بیان همی نماید در شاعری ید بیضا
رودکی می گوید:
ور به بلوراند رون بینی گویی گوهر سرخ است به کف موسی عمران
ببرده نرگس توآب جادوی بابل گشاده غنچه ی توباب معجز موسی
عنصری می گوید:
خیال و شعبده ی جاودان فرعون است تو گفتی آن سپهی است بیکرانه و مر
عصای موسی تیغ ملک برابرشان چو اژدها شده و باز کرده پهن زفرّ
به آب در همه غرقه شدند چون فرعون چو بر گذشت از آن آب شاه موسی وار
از دو برهان و پیغمبر ترا بینم نصیب وین دو بینم، شغل تو گر این کنی، ور آن کنی
از عطا تو معجزات عیسی مریم کنی از قلم تو معجزات موسی عمران کنی
ابو سعید ابوالخیر می گوید:
یا رب تو زمانه را دلیلی بفرست نمرودان را پشه چو پیلی بفرست
فرعون صفتان همه زبردست شدند موسی و عصا و رود نیلی بفرست
تب را شبخون زدم در آتش کشتم یک چند به تعویذ کتابش کشتم
بازش یک بار در عرق کردم غرق چون لشکر فرعون در آبش گشتم

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت
 [ 05:53:00 ب.ظ ]




ب) زنجیره های روایی
ـ زنجیره ی اجرایی: تلاش زهرا خانم برای تسلط بر سوسن، انجام کارهای مختلف خانه توسط سوسن، درگیری و بگومگوهای زهرا خانم و سوسن، پذیرایی سوسن از مهمانان زهرا خانم، زنجیره های اجرایی این روایت هستند.

( اینجا فقط تکه ای از متن فایل پایان نامه درج شده است. برای خرید متن کامل پایان نامه با فرمت ورد می توانید به سایت feko.ir مراجعه نمایید و کلمه کلیدی مورد نظرتان را جستجو نمایید. )

ـ زنجیره ی انفصالی: ورود و خروج های زهرا خانم و سوسن در اتاق های مختلف خانه، حضور مهمانان در خانه ی زهرا خانم، رفت وبرگشت های متعدد سوسن در اتاق پذیرایی، خروج زهرا خانم از اتاق پذیرایی، رفتن سوسن به داخل آشپزخانه و رفتن زهرا خانم و مهمانان بر سر میز غذا و تغییر ناگهانی رفتار سوسن، زنجیره های انفصالی این روایت محسوب می شوند.
ـ زنجیره ی میثاقی: نقشه کشیدن سوسن برای مقابله با مادر شوهرش و انجام این نقشه از سوی او، قرار مهمانی هفتگی زهرا خانم و دوستانش و قول دادن سوسن به زهرا خانم در مورد پذیرایی عالی از مهمان ها هنگام ظهر و درست کردن ناهار و انجام ندادن این کار از سوی او، زنجیره های میثاقی این روایت را شکل داده اند.
۵-۲-۲ نتایج کلی تحلیل ساختاری داستان ها
پس از بررسی و تحلیل دقیق داستان ها می توان مولفه های موجود در الگوی ساختاری گرماس را به این صورت در داستان های مورد مطالعه نشان داد:
تمام داستان های بررسی شده دارای دو کنشگر فاعل و هدف و همچنین زنجیره ی اجرایی هستند.در تعداد ۷۰ داستان (۷۵ درصد)،از کل داستان ها کنشگر یاری رسان حضور دارد.
۸۹داستان (۹۵درصد)، دارای کنشگر مخالف هستند و ۶۷ داستان( ۷۲درصد)، هم دو کنشگر اعطا کننده و دریافت کننده را دارند.
در ۹۲ داستان (۹۸ درصد)، زنجیره ی انفصالی وجود دارد،همچنین در ۷۵ داستان ( ۸۰ درصد) داستان ها زنجیره ی میثاقی قابل مشاهده است.
از میان کل داستان ها تعداد ۱۷ داستان (۱۸ درصد) حالت داستان در داستان دارد.
در ۴۷ داستان (۵۰درصد)، بیش از یک فاعل و یا هدف وجود دارد،در بعضی از این داستان ها فاعل در پی دستیابی به چندین هدف است،اما در اغلب داستان ها چند فاعل مختلف در قسمت های مختلف روایات حضور دارند و هریک هم هدف خاص خود را دنبال می کنند.
در ۶۷ داستان (۷۲ درصد)،اشخاص و افراد مختلف نقش کنشگر بازدارنده را بر عهده دارند و در ۲۶ داستان (۲۸ درصد)، عوامل خاص محیطی و مشکلات و کمبود های مختلف جامعه نقش کنشگر بازدارنده را دارند و مانع از دستیابی فاعل ها به اهدافشان شده اند ،به نظر می رسد که باتوجه به هدف خاص داستان ها که انتقاد اجتماعی بوده است می توان این مسئله را توجیه کرد.
نتایج فوق را می توان به این صورت بر روی نمودار ارائه کرد:

۵-۲-۳ تحلیل شخصیت های داستانی
در داستان های بررسی شده در این رساله،شخصیت های داستانی بسیار متعدد و متنوع هستند.مولف برای ساختن داستان و همچنین پیشبرد حوادث داستان ها دست به خلق شخصیت های گوناگون زده است.در داستان هایی که جنبه ی طنز آن ها قوی تر و پر رنگ تر است اغلب شخصیت ها چه از نظر ظاهری و چه از نظر رفتاری دارای ابعاد طنزآمیز بسیار جالبی هستند و مولف در بسیاری از موارد سعی کرده است که طنز را از طریق شخصیت ها به مخاطب ارائه کند.رفتار های ارادی و غیر ارادی یا آگاهانه و نا آگاهانه ی بسیاری از شخصیت ها در چنین داستان هایی باعث خلق موقعیت های طنزآمیز و یا تغییر روند داستان از حالت جدی به حالت طنز آمیز شده است.
توانایی مولف در خلق شخصیت های متعدد داستانی به حدی است که مخاطب با مطالعه ی دقیق داستان ها وچیدن شخصیت های حاضر در آن ها در کنار یکدیگر،به نوعی می تواند جامعه ی روزگار مولف را در ذهن خود ترسیم و مجسم نماید .
شخصیت های حاضر در این داستان ها از بطن زندگی اجتماعی مردمان عصر مولف الگو برداری شده اند و به نوعی تیپ های مختلف شخصیتی حاضر در جامعه،در داستان های گوناگون پذیرای نقش های متناسب با نوع خاص هر تیپی شده اند.
از آن جایی که هدف اصلی مولف از طرح داستان ها انتقاد از مسائل اجتماعی و طرح مشکلات زندگی مردم بوده است،شخصیت های حاضر در داستان ها هم با نوع رفتار،گفتار و زندگی خود ترسیم کننده ی اوضاع کلی دوران مولف بوده و با زمان و مکان خلق داستان ها بسیار هماهنگ و متناسب هستند.
یکی از ویژگی های کلی این داستان ها وجود دو عنصر زمان و مکان در تمامی داستان هاست.از دیگر ویژگی های داستان ها نیز توصیف دقیق و همه جانبه ی عناصر داستان،از شخصیت ها گرفته تا زمان و مکان ،توسط مولف است.
درمورد شیوه ی روایت داستان ها هم باید گفت که از میان تمام داستان ها ی بررسی شده، تعداد ۴۰داستان (۴۳درصد)به شیوه ی اول شخص روایت شده است و در ۵۳ داستان دیگر (۵۷ درصد)شیوه ی روایت داستان،زاویه ی دید دانای کل است.
از میان داستان هایی که به شیوه ی اول شخص روایت شده ۲۸ داستان (۷۰درصد)را خود مولف روایت می کند و در ۱۲ مورد (۳۰ درصد)راوی یا از دوستان مولف است و به طور حضوری و شفاهی داستان را برای مولف شرح داده و یا از خوانندگان مقالات مولف است و مساله ای خاص را از طریق نامه نگاری با مولف در میان گذاشته و مولف هم با ایجاد تغییراتی در آن داستان را از زبان خود شخص نقل کرده است.
در کل داستان های بررسی شده در این آثار بیش از هفتصد شخصیت داستانی حضور دارند.تعداد شخصیت ها در داستان ها متنوع و متغیراست،یعنی ممکن است که در داستانی تنها دو شخصیت ودر داستان دیگر بیش از بیست شخصیت حضور داشته باشند.
در ۳۱ مورد (حدود۴درصد)خود مولف از شخصیت های اصلی داستان ها به شمار می رود.همچنین در ۲۵ مورد(حدود۳ درصد)اعضای خانواده ی مولف و در ۳۹ مورد (حدود ۵ درصد)دوستان و یا همکاران مولف از شخصیت های داستان به شمار می روند.
در این داستان ها به صاحبان مشاغل مختلف و کسب های آزاد نیز توجه ویژه ای شده است و صاحبان مشاغلی مانند فروشندگی،نجاری،بزازی،بقالی و … به عنوان شخصیت های داستانی در این آثار حضور دارند و روی هم رفته تعداد۱۴۲ مورد (حدود۱۹درصد)از شخصیت های حاضر در داستان ها صاحبان مشاغل آزاد هستند.
همچنین ۴۸ مورد(حدود۶درصد)از شخصیت ها کارمندان اداره های دولتی (اعم از کارمند عادی و رئیس)هستند.۲۹ مورد(حدود۴ درصد)پزشکان هستند و ۹ مورد(حدود ۵/۱ درصد)پاسبان و مامورین کلانتری هستند .از میان مشاغل مختلف ۱۶ مورد(حدود۵/۲ درصد)صاحبان مشاغل فرهنگی (مدیر مجله،خبرنگار،نویسنده و…)هستند و بالاخره ۱۷ مورد(حدود ۵/۲ درصد)هم ،نوکر یا پیشخدمت هستند.
۸۴ شخصیت داستانی (۱۱درصد)زن و شوهر(عروس و داماد های جوان یا نامزد ها)هستند.۱۶مورد(حدود۵/۲ درصد)هم خواستگاران و خانواده ی دختران هستند.
از میان کل شخصیت ها ۱۲ مورد (حدود ۵/۱ درصد)مالک و مستاٌجر هستند. همچنین ۱۲ مورد هم دزد و جیب بر در میان شخصیت ها حضور دارند.
تعداد ۱۳ مورد(۱۵درصد)هم با عناوینی مثل همسایگان،مهمانان،عابرین و رهگذران در نقش شخصیت های داستانی حضور دارند که البته میزان تاثیر گذاری تمام این موارد در داستان ها به یک اندازه نیست یعنی گاهی یک عابر یا مهمان فقط شخصیتی فرعی است و حضوری گذرا و نسبتاً بی اثر در داستان دارد،اما گاهی حضور یک عابر یا مهمان یا همسایه در روند داستان تاثیر فراوانی دارد و گاه حتی ممکن است که نحوه ی اتفاقات داستان را هم تغییر بدهد.
در مورد بقیه ی شخصیت ها (۲۲درصد)هم به شغل یا ویژگی خاصی اشاره نشده است و می توان آن ها را با عنوان شخصیت های عام معرفی کرد.
از میان کل شخصیت های داستانی که حدود ۷۲۰مورد هستند،۳۸۲مورد(۵۲درصد)مردان و پسران و ۱۶۰ مورد (۲۳درصد)زنان ودختران هستند و در ۱۷۹ مورد (۲۵درصد)هم جنسیت شخصیت ها مشخص نیست و با عناوینی مثل بچه،یکی از همسایه ها،یکی از رهگذران و…در داستان حضور دارند.
همچنین باید گفت که از میان شخصیت های مردان و پسران ،۷۵مورد(۱۰درصد)با اسامی خاص(مثل جمشید،یحیی،قاسم،آقای نوادی و…)ذکر شده اند و ۳۰۷ مورد(۴۲درصد)با عناوینی مثل آقای راننده،یکی از آقایان ،پسر بچه دهاتی و… در داستان ها حضور دارند.
از میان شخصیت های زنان و دختران هم ۴۷ مورد(۷درصد)دارای اسامی خاص (مثل سکینه،زهرا،هما،شیرین و…)هستند و ۱۱۳ مورد دیگر (۱۶ درصد)اسم خاص ندارند و با اسامی عامی مثل خانم همسایه،خانم پرستار و… در داستان ها حضور دارند.
جدول شماره ی یک،شخصیت های داستان ها

شخصیت ها
تعداد
درصد

خود مولف

۳۱

۴

خانواده و دوستان مولف

۶۴

۸

مشاغل آزاد

۱۴۲

۱۹

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت
 [ 05:53:00 ب.ظ ]
 
مداحی های محرم