بسیاری از شرکتها برای عرضه سهم خود به بازار مجبورند که بهای اسمی سهام خود را تا یک سطح قابلقبول کاهش دهند دلیل این امر این است که یک ارزش اسمی مطلوب برای هر ورق سهام باید نه آنقدر بالا باشد که خرید آن را برای همگان غیرممکن سازد و نه آنقدر پایین باشد که باعث به وجود آمدن تعداد بسیار زیادی سهام و سردرگمی پذیرهنویس و خریداران بشود. علاوه بر این قیمت اسمی بالای سهام باعث میشود که مشتریان سهام موردنظر کاهش پیدا کنند و با کاهش تقاضا علامت منفی به بازار ارسال میشود که مطابق فرضیه علامتدهی باعث کاهش قیمت سهام و عدم استقبال از آن در عرضه اولیه میشود. بنابراین شرکتها سعی میکنند تا جای که ممکن است ارزش اسمی سهام خود را به حد مطلوب آن کاهش دهند. حد مطلوب ارزش سهام برای کشورهای مختلف متفاوت است و برای تعیین این دامنه بایستی به شرایط موجود در بازار توجه شود. برای مثال قیمت پیشنهادی مطلوب برای سهام شرکتها در آمریکا برابر ۱۰ تا ۲۰ دلار برای هر سهم است و شرکتها سعی میکنند که قیمت سهام خود را تا حد امکان در این دامنه تعیین کنند (ریتر، ۱۹۹۸، ص ۱۲۱)[۱۲]
( اینجا فقط تکه ای از متن پایان نامه درج شده است. برای خرید متن کامل فایل پایان نامه با فرمت ورد می توانید به سایت feko.ir مراجعه نمایید و کلمه کلیدی مورد نظرتان را جستجو نمایید. )
در ایران نیز مطابق قانون تجارت نبایستی قیمت اسمی هر سهم شرکت بیش از ده هزار ریال باشد (ماده ۲۹ قانون تجارت) و معمولاً شرکتها برای عرضه سهام خود همین قیمت را انتخاب میکنند همچنین قیمت سهام باید بهصورتی باشد که موجب به کسر فروخته شدن سهام نشود، زیرا این موضوع نیز باعث ارسال یک علامت منفی درباره شرکت و بازده آن میشود که نتایج نامطلوبی را برای شرکت در بر خواهد داشت. البته مطابق قانون تجارت ایران (ماده ۱۶۰) فروش سهام یک شرکت به کسر ممنوع است و چنین موضوعی در ایران مصداق ندارد. همانطوری که گفته شد شواهد تجربی حاکی از سه پدیده غیرعادی در رابطه با سهام جدید میباشد این سه پدیده عبارتاند از:
بازده کوتاهمدت سهام جدید بیشتر از بازده بازار میباشد، بهعبارتدیگر عرضه اولیه سهام جدید در بورس با تخفیف همراه میباشد و درنتیجه سهام جدید در دوره کوتاهمدت دارای بازده غیرعادی مثبت میباشند. (بازده کوتاهمدت بیشتر از بازار)
بازده بلندمدت سهام جدید کمتر از بازده بازار میباشد. بهعبارتدیگر سهام در دوره بلندمدت دارای بازده غیرعادی منفی میباشند.
بین بازده اضافه سهام جدید در کوتاهمدت و کسر بازده در بلندمدت رابطه مستقیمی وجود دارد (ذاکری،۱۳۷۵، ص ۲۸).
بهمنظور توجیه این سه پدیده غیرعادی تحقیقات متعددی در کشورهای مختلف بهعملآمده است و فرضیات و تئوریهای مختلفی در این خصوص ارائه گردیده است. ازجمله میتوان به فرضیه عدم تقارن اطلاعاتی، فرضیه ریسک گریزی، تضمینکنندگان فروش اوراق بهادار، فرضیه بیمه ضمنی در مقابل مسئولیتهای قانونی و موارد دیگر اشاره نمود.
لازم به ذکر است که هر یک از این تئوریها به جنبههای مختلف روابط بین سرمایهگذاران مؤسسات تأمین سرمایه و انتشاردهندگان سهام متمرکز هستند و هیچیک از این نظریات بهتنهایی نمیتواند رفتار غیرعادی تمام سهام جدید را توجیه کنند بلکه دلایل ارائهشده از سوی هر یک از این نظریات برای بعضی از سهام جدید نسبت به سایر سهام جدید دیگر قابلقبول و منطقیتر میباشد. بنابراین هیچ فرضیه و تئوری بهتنهایی نمیتواند این سه پدیده غیرعادی را بهطور کامل تشریح کند، اما مجموعهای از این تئوریها معمولاً پاسخگوی رفتار غیرعادی سهام جدید میباشند. لازم به توضیح است که این نظریات در کشورهایی مطرح گردیدهاند که دارای بازار اولیه منسجم میباشند. در اینگونه کشورها، شرکتهایی که میخواهند تبدیل به سهامی عام گردند معمولاً فرایند عرضه اولیه خود را یعنی قیمتگذاری، توزیع و فروش سهام خود را به مؤسسات تأمین سرمایه واگذار میکنند.
پیشینه تحقیق
تحقیق خارجی
بال و براون[۱۳] (۱۹۶۸) محتوای اطلاعاتی دادههای حسابداری را برحسب واکنش بازار به سودهای اعلامشده و انحراف سودهای اعلامشده از سودهای مورد انتظار اندازهگیری کردند آنها سود هر سهم و خطای پیشبینی سود خالص سالانه را بهعنوان متغیر حسابداری مورداستفاده قراردادند. یافتههای پژوهش بال و براون بیانگر وجود همبستگی بین سودهای. حسابداری و واکنش بازار سهام (قیمتهای سهام) است.
آنتونیدیس و واندرسار[۱۴] (۱۹۹۰) برای درک انتظارات افراد از قیمت سهام و سود، افرادی را انتخاب کردند که عضو کانونهای سرمایهگذاری مستقل بودند. آنها متوجه شدند، ریسک سهامی که قیمت آن بهتازگی افزایش داشته، کمتر است. ازاینرو میتوان انتظار داشت، بین قیمتهای سهام درگذشته و قیمتهای آتی سهام رابطهای معنادار وجود داشته باشد.
برنارد[۱۵] (۱۹۹۵) ارتباط بین دادههای حسابداری و ارزش سهام شرکتها را موردبررسی قرارداد. وی دو مدل برای پیشبینی ارزش بازار سهام ارائه کرد و قدرت توضیح دهندگی این دو مدل را با یکدیگر مقایسه کرد. در مدل اول، از دو متغیر مستقل ارزش دفتری و سود استفاده کرد و در مدل دوم، تنها از سود سهام بهعنوان متغیر مستقل استفاده کرد. نتایج پژوهش برنارد نشان میدهد، قدرت توضیح دهندگی مدل اول، بیشتر است. وی استدلال کرد، نتایج پژوهشش، وجود رابطه بین دادههای حسابداری و ارزش بازار سهام شرکت را تأیید میکند.
دیچو[۱۶] (۱۹۹۷) میزان رابطه بین متغیرهای حسابداری و ارزش بازار سهام شرکت را موردبررسی قرارداد. وی ادعا کرد، هر چه تغییرات متغیری غیرقابلپیشبینیتر باشد، آن متغیر باارزش بازار سهام مربوطتر خواهد بود. وی چهار متغیر جریانهای نقد عملیاتی، سود قبل از بهره و مالیات، سود خالص و ارزش دفتری را بهعنوان متغیرهای مستقل انتخاب کرد. نتایج پژوهش دیچو نشان میدهد که تغییرات جریانهای نقدی عملیاتی و سود خالص، غیرقابلپیشبینیتر هستند.
او و همکارانش[۱۷] (۲۰۰۲) با بررسی اثر سود و ارزش دفتری بر قیمت سهام به این نتیجه رسیدند که زمانی که پیشبینی سود سال بعد به سود سال جاری نزدیکتر است، سود سال جاری از قدرت توضیح دهندگی بالاتری نسبت به ارزش دفتری برخوردار است و زمانی که پیشبینی سود سال بعد نسبت به سود سال جاری تفاوت دارد، ارزش دفتری قدرت توضیح دهندگی بالاتری نسبت به سود سال جاری دارد.
یافتههای الشمی و همکارانش (۲۰۰۵) در بررسی ارتباط سود و ارزش دفتری در ارزیابی حقوق صاحبان سهام در کشور کویت نشان میدهد که در مؤسسات مالی، خدماتی، سرمایهگذاری و املاک و مستغلات، سود نسبت به ارزش دفتری محتوای اطلاعاتی بالاتری دارد و تنها در بخش صنعت، ارزش دفتری نسبت به سود محتوای اطلاعاتی بالاتری دارد.
یافتههای آناندراجان و همکارانش[۱۸] (۲۰۰۶) در کشور ترکیه نیز نشان میدهد که ارزش دفتری شاخص مهمی برای قیمت سهام است و سود و ارزش دفتری تعدیلشده به دلیل تورم درمجموع بیش از ۷۵ درصد تغییرات قیمت سهام را توضیح میدهند.
یافتههای چن و زانگ [۱۹](۲۰۰۷) نشان میدهد در هر سطح مفروض از ارزش دفتری، ارزش سهم تابعی محدب و افزاینده از سودآوری و سود است؛ درحالیکه در هر سطح مفروض از سودآوری برای شرکتهای کوچک، ارزش سهم تابعی خطی و افزاینده از ارزش دفتری و برای شرکتهای بزرگ، تابعی یکنواخت و افزاینده میباشد. همچنین در هر سطح مفروض از سود، ارزش سهم تابعی محدب و غیریکنواخت از ارزش دفتری حقوق صاحبان سهام است بهطوریکه با افزایش ارزش دفتری حقوق صاحبان سهام، قیمت سهم ابتدا کاهش و سپس غیر حساس میگردد و درنهایت باارزش دفتری حقوق صاحبان سهام افزایش مییابد.
الیزابت ویرا و کلارا سی راپوسو[۲۰] (۲۰۰۷) به تجزیهوتحلیل فرضیه علامتدهی سود تقسیمی با بهره گرفتن از دادهها و اطلاعات مالی در سه کشور اروپایی پرداختند. در این تحقیق آنها فرضیات خود را در سه کشور فرانسه، پرتغال و انگلستان مورد آزمون قراردادند. این محققین دلایل خود را در خصوص انتخاب این سه کشور بدین گونه بیان میکنند که اولاً بازارهای مالی انگلستان یکی از مهمترین بازارهای سرمایه اروپایی میباشد و ازلحاظ تحقیقات با بازارهای آمریکا قابلمقایسه میباشد و همچنین بازارهای فرانسه و پرتغال ازلحاظ اندازه کوچکتر هستند و همچنین تحقیقات کمتری در آنها انجامشده است. ثانیاً: تفاوتهایی نیز ازلحاظ مالکیت سرمایه و حقوق صاحبان سهام در این کشورها وجود دارد. بازارهای پرتغال و فرانسه ازلحاظ مالکیت متمرکزتر از بازار انگلستان میباشد که عامل تمرکز مالکیت ممکن است باعث کاهش اعتبار و اهمیت بر سودهای تقسیمی بهعنوان مکانیسم علامتدهی باشد و درنتیجه عکسالعمل قیمت سهم نسبت به اعلامیههای تغییر سود تقسیمی ممکن است در کشورهای دارای تمرکز بیشتر پایینتر باشد. ثالثاً: به دلیل اینکه اقتصاد کشورهای پرتغال و فرانسه متکی بر بانکها است، به نظر میرسد نسبت به کشور انگلستان که اقتصادی متکی بر بازار سرمایه میباشد، به سودهای تقسیمی بهعنوان یک ابزار علامتدهی کمتر نیاز باشد.
این محققین اطلاعات مربوط به نمونه آماری خود را از شرکتهای پذیرفتهشده در یورونکست لیسبون، یورونکست پاریس و بازار بورس سهام لندن جمع آوری نمودند. دوره تحقیق در کشور پرتغال از سال ۱۹۸۹ الی ۲۰۰۳ و در کشورهای فرانسه و انگلستان از سال ۱۹۹۵ الی ۲۰۰۲ لحاظ شده است. نمونه نهایی کشور پرتغال شامل ۸۴ واحد تجاری که شامل ۳۸۰ رخداد یا مشاهده و نمونه نهایی کشور فرانسه شامل ۹۳ واحد تجاری که شامل ۳۵۶ رخداد و درنهایت نمونه نهایی کشور انگلستان شامل ۵۲۴ واحد تجاری با ۳۲۷۸ مشاهده میباشد. چون در این تحقیق تغییرات سود تقسیمی مورد تجزیهوتحلیل قرار میگیرد، بنابراین نمونه شامل تغییرات سود تقسیمی همچون افزایش، کاهش و عدمتغییر سود تقسیمی میباشد. بر اساس تفکیک مشاهدات هر یک از نمونهها بر اساس نوع تغییرات سود تقسیمی ملاحظه میگردد که افزایش سود تقسیمی در هر سه نمونه مذکور از فراوانی بیشتری برخوردار است که بیانگر این موضوع است که واحدهای تجاری نسبت به قطع کردن سود تقسیمی تمایل چندانی ندارند.
پیری و همکارانش (۲۰۰۸) در تحقیقی تحت عنوان “قیمت سهام و اطلاعات حسابداری” در شرکتهای پذیرفتهشده در بورس اوراق بهادار مالزی، با تأکید بر مدل سود اضافی، رابطه بین ارزش دفتری حقوق صاحبان سهام و سود بهعنوان دو متغیر حسابداری را با قیمت سهام بررسی کردند. یافتههای آنان نشان میدهد که به ترتیب ترازنامه و صورت سود و زیان فاکتورهای کارآمدی در ارزیابی شرکت هستند.
ﻓﺮاﻧﺴﻴﺲ[۲۱] (۲۰۰۸) راﺑﻄﻪ ﺑﻴﻦ اﺟﺰای اﻗﻼم ﺗﻌﻬﺪی و جریانهای ﻧﻘﺪی ﺑﺎ ﺑـﺎزده ﺳـﻬﺎم را ﺑﺮرﺳـﻲ ﻧﻤﻮده و درﻳﺎﻓﺘﻪ اﺳﺖ ﻛﻪ ﺑﻴﻦ اﺟﺰای ﺳﻮد و ﺑﺎزده ﺳﻬﺎم راﺑﻄـﻪ ﻣﺜﺒـﺖ و معنیداری وﺟـﻮد دارد؛ بهویژه راﺑﻄﻪ ﺑﻴﻦ جریانهای ﻧﻘﺪی و حسابهای درﻳﺎﻓﺘﻨﻲ ﺑﺎ ﺑﺎزده ﺳﻬﺎم قوییتر اﺳﺖ.
یافتههای کدری و همکارانش[۲۲] (۲۰۰۹) در تحقیقی تحت عنوان “ارتباط ارزش (بازار) باارزش دفتری و عایدات” در کشور مالزی که هم بر اساس استانداردهای بینالمللی حسابداری و هم بر اساس استانداردهای مالزی صورت گرفته نشان میدهد که بر اساس رویکرد مبتنی بر ارزش بازار متغیرهای ارزش دفتری و عایدات ارتباط معنیداری (باارزش بازار) دارند. این شواهد نشان میدهد با تغییر نظام گزارشگری نتایج تحقیق تحت تأثیر قرار میگیرد، بهطوریکه با بهکارگیری استانداردهای حسابداری مالزی ارزش دفتری و عایدات هر دومتغیرهای معنیداری در ارتباط باارزش بازار هستند، اما با بهکارگیری استانداردهای بینالمللی فقط ارزش دفتری ارتباط معنیداری باارزش بازار دارد.
ﺣﺒﻴﺐ و اﻟﻬﻤﺎوی[۲۳] (۲۰۱۰) ﻣﺤﺘﻮای اﻃﻼﻋﺎﺗﻲ اﺟﺰای ﻧﻘﺪی و ﺗﻌﻬـﺪی ﺳـﻮد را در ﻛﺸـﻮر ﻣﺼـﺮ ﺑﺮرﺳﻲ نمودهاند. آنها درﻳﺎﻓﺘﻨﺪ ﻛﻪ اﺟﺰای ﻧﻘﺪی و ﺗﻌﻬﺪی ﺳﻮد، ﻫﺮ دو در پیشبینی ارزش ﺳـﻬﺎم و ﻫﻢﭼﻨﻴﻦ پیشبینی ﺳﻮد ﻏﻴﺮﻋﺎدی مؤثرند. ﻫﻢﭼﻨـﻴﻦ، ﺑـﻴﻦ جریانهای ﻧﻘـﺪی و ارزش ﺑـﺎزار ﺳـﻬﺎم ﻫﻤﺒﺴﺘﮕﻲ ﻣﺜﺒﺖ و ﺑﻴﻦ اﻗﻼم ﺗﻌﻬﺪی و ارزش ﺑﺎزار ﺳﻬﺎم ﻫﻤﺒﺴﺘﮕﻲ ﻣﻨﻔﻲ وﺟﻮد دارد.
اقبال خان (۲۰۱۳) در پژوهش خود به بررسی تأثیر تقسیم سود بر قیمت سهام در صنایع شیمیایی پاکستان پرداخت، نتایج حاصل از پژوهش وی حاکی از این بود که تقسیم سود تأثیر قابلتوجه مثبتی بر قیمت سهام دارد.
حبیب و همکاران[۲۴] (۲۰۱۴) به بررسی فشار مالی و مدیریت سود و قیمتگذاری سهام در طول بحران مالی جهانی پرداخته است. هدف از این مقاله بررسی تجربی شیوههای مدیریتی مدیریت سود در شرکتهای دارای بحران مالی و در نظر گرفتن اینکه آیا این شیوه در تغییر بحران مالی جهانی مؤثر میباشد یا نه پرداخته است. اگرچه سالهاست که بحران مالی شرکتهای بزرگ یک موضوع موردعلاقه پژوهشی است اما دستکاری درامد توسط شرکتهای مضطرب توجه نسبتاً کمی دریافت کرده است. در این پژوهش با بهره گرفتن از ۳ متغیر فشار مالی، اقلام تعهدی اختیاری که یک متغیر محبوب مدیریت سود است به بررسی تأثیر بحران بر مدیریت سود پرداخته است. یافتههای این پژوهش نشان میدهد که مدیران شرکتهایی که دچار بحران که درگیر مدیریت سود هستند نسبت به شرکتهای همتای خود که سالم هستند کاهش درآمد دارند. همچنین نشاندهنده این موضوع است که برخی از شواهد بحران مالی جهانی مربوط به ارتباط بین بحران مالی و مدیریت سود است. درنهایت این مقاله برخی از شواهد کاهش قابلتوجه در ضریب قیمتگذاری را در طول دوره بحران مالی جهانی بیان میکند.
پراباس و همکاران[۲۵] (۲۰۱۴) آنان در پژوهش خود به شناسایی عوامل تأثیرگذار بر قیمت سهام در بورس سریلانکا پرداختند. ادبیات گذشته نشان میدهد که حرکات قیمت سهام به عوامل داخلی و خارجی زیادی بستگی دارد. آنان در میان عوامل داخلی، عوامل خاص شرکت را ازجمله سود تقسیمی هر سهم (DPS)، سود هر سهم (EPS) و ارزش دفتری هر سهم (BVPS) بر تعیین قیمت سهام بررسی نمودند. مطالعه حاضر اثر سود هر سهم، سود هر سهم و ارزش دفتری به ازای هر سهم را بر قیمت سهام در یک نمونه مشتمل بر ۱۰۰ شرکت فهرست شده در بورس اوراق بهادار کلمبو (CSE) از سال ۲۰۰۸ تا سال ۲۰۱۲ با بهره گرفتن از یک مدل رگرسیون چندگانه موردبررسی قرار داد. نتایج نشان داد که EPS، DPS، BVPS تأثیر قابلتوجهی و مثبتی بر قیمت سهام دارند.
عبدالرزاق و همکاران[۲۶](۲۰۱۴) : این مطالعه با هدف شناسایی توانایی برخی از متغیرهای حسابداری (نسبت پرداخت سود سهام،عملکرد سود سهام، ارزش بازار، نوسانات درآمد خالص، نسبت بدهی، و داراییهای این شرکت رشد) با نوسانات قیمت سهام در شرکتهای صنعتی بورس اوراق بهادار امان در طول سالهای ۲۰۰۱تا۲۰۱۰انجام شد. برای رسیدن به اهداف این مطالعه، محققان گزارش سالانه از شرکتهای دولتی فهرست شده در بورس اوراق بهادار عمان، و همچنین بولتن آماری بورس اوراق بهادار امان را برای بررسی سال ۲۰۰۱-۲۰۱۰ را بررسی کردند.از میان شرکتهای موجود ۶۴ شرکت بهعنوان نمونه آماری انتخاب شد. برای آزمون فرضیههای پژوهش، از مدل رگرسیون چندگانه استفاده شد .نتایج مطالعه آنها نشان داد که متغیرهای حسابداری (نسبت سود سهام پرداخت، عملکرد سود سهام، ارزش بازار، خالص نوسانات درآمد، نسبت بدهی، و داراییهای این شرکت رشد) (۳٫۸٪) از نوسانات قیمت سهام را توضیح میدهد درحالیکه (۹۶٫۲٪) از نوسانات در قیمت سهام با اشاره به دلایل دیگر انجام میشود. نتایج این مطالعه همچنین نشان داد که یک رابطه مهم ضعیف بین نسبت پرداخت سود سهام و بین نوسانات در سهام وجود دارد درنهایت، نتایج نشان داد بین متغیرهای حسابداری و نوسانات در قیمت سهام ارتباط معنیداری وجود ندارد.
تحقیق داخلی
طالب نیا (۱۳۷۴) در رساله دکتری خود تحت عنوان «تحقیقی پیرامون مشکلات روشهای قیمتگذاری سهام» قیمت اولین معامله انجامشده شرکتهای مشمول خصوصیسازی در بورس اوراق بهادار تهران را با ارزش فعلی عایدات آتی آنها مورد مقایسه قرار داد تا به تواناییها و ضعفهای موجود در مدل قیمتگذاری پی برده شود و زمینه مناسبی برای برنامهریزی آینده جهت بهکارگیری آن بهعنوان مدل مناسب فراهم گردد. وی برای تأیید یا رد ارتباط بین مدل قیمت ارزش فعلی عایدات آتی سهم و قیمت اولین معامله انجامشده شرکتهای مشمول خصوصیسازی، دو روش را مورد آزمون قرار داد:
روش اول: محاسبه میانگین نرخ بازده یک سهم شرکتهای مشمول خصوصیسازی برای یک دوره سهساله و مقایسه آن با میانگین نرخ بازده گروه کنترل
روش دوم: محاسبه ارزش فعلی عایدات آتی سهم با نرخهای بازده مورد انتظار ۲۰ و ۴۰ و ۶۰ درصد و مقایسه آن با قیمت اولین معامله سهم در بورس اوراق بهادار تهران
وی دریافت که علیرغم آنکه ارتباط تغییرات بعدی قیمت سهام نسبت به قیمت پایه اولیه امری بدیهی به نظر میرسید، تغییرات بعدی قیمت سهام جز در موارد محدود، ارتباط محسوس و مؤثری با متغیر نرخ بازده گروه کنترل با نرخ بازده مورد انتظار در سالهای موردمطالعه را نشان نمیدهد و نتیجه گرفت که نمیتوان بر مبنای اطلاعات مالی و اقتصادی مزبور در سطح اعتماد قابلقبول به تعیین قیمت سهام دست زد و تصمیمات اتخاذشده در این موارد بیشتر مبتنی بر قضاوت فردی مسئولین و مدیران و پیشبینیهای ذهنی و اطلاعات محدود موجود بوده است.
نمازی و خواجوی (۱۳۸۳): هدف اصلی این مقاله بررسی سودمندی متغیرهای حسابداری در پیشبینی ریسک سیستماتیک شرکتهای پذیرفتهشده در بورس اوراق بهادار تهران است. در راستای این هدف، تعداد ۴۰ شرکت که اطلاعات موردنیاز برای دوره ۱۱ ساله موردتحقیق (۸۰-۷۰) در مورد آنها قابلدسترسی بود انتخاب شدند. سپس، اطلاعات مربوط به ۱۷ متغیر مستقل موردمطالعه قرار گرفت و ریسک سیستماتیک بهعنوان متغیر وابسته محاسبه شد. بهمنظور آزمون فرضیهها از فنهای آماری رگرسیون ساده و رگرسیون چند متغیره بهره گرفته شد و نهایتاً از روش گزینش دنبالهای متغیرها تحت عنوان “حذف پسرو” جهت انتخاب مدل بهینه استفاده گردید. معنیدار بودن الگوها با بهره گرفتن از آمارههای T و F صورت گرفت. نتایج بهدستآمده بیانگر آن است که در سطح رگرسیون ساده، بین دوازده متغیر تحقیق با ریسک سیستماتیک رابطهی معنادار وجود دارد. همچنین در مرحله طراحی مدل نیز مشخص گردید که از ۱۷ متغیر پیشبینی کننده هشت متغیر باقیمانده در آخرین گام مجموعاً توانایی تبیین بیش از ۸۵ درصد تغییرات ریسک سیستماتیک را دارند.
مهتدی ( ۱۳۸۵ ) در تحقیقی تحت عنوان ” ارزیابی تجربی ارتباط متغیرهای حسابداری با قیمت سهام در پذیرفتهشده در بورس اوراق بهادار تهران ” به بررسی رابطه بین جریانهای نقدی عملیاتی، سود عملیاتی، سود سهام و سود انباشته با قیمت سهام پرداختند. نتایج حاصله بیانگر وجود رابطه معنادار بین متغیرهای مستقل موردنظر با قیمت سهام بود. همچنین سود سهام دارای بیشترین رابطه و سود انباشته دارای کمترین رابطه با قیمت سهام بودند.
عباس زاده و آتشی (۱۳۸۸): این تحقیق با انتخاب نمونهای از شرکتهای پذیرفتهشده در بورس اوراق بهادار تهران، بررسی میکند که آیا میزان ارتباط بین ده متغیر حسابداری منتخب و بازده سهام پس از لازمالاجرا شدن استانداردهای حسابداری ایران، بهبودیافته است؟ در تحقیق حاضر، سیوسه فرضیه در سه گروه تدوین و سعی شده است اثر شرایط اقتصادی و متغیرهای حذفشده بر نتایج تحقیق کنترل گردد. بدین منظور، مدلهای رگرسیون فرضیهها با اضافه کردن دو متغیر اقتصادی تورم و رشد تولید ناخالص داخلی نیز آزمون شدهاند. همچنین از روش دادههای تجمعی استفاده گردیده است. یافتههای تحقیق، نشاندهنده وجود ارتباط بین برخی متغیرهای حسابداری منتخب و بازده سهام در هر دو دوره قبل و بعد از استانداردهاست. نتیجه فرضیههای گروه سوم برخلاف انتظار نشان میدهند توانایی متغیرهای حسابداری جهت پیشبینی بازده سهام، در مدل شامل تمام متغیرهای تحقیق و در مورد پنج متغیر جمع داراییها و تغییرات آن، سود عملیاتی و تغییرات آن و ارزش دفتری حقوق صاحبان سهام در دوره زمانی بعد از استانداردهای حسابداری نسبت به قبل از آن، کاهش معنیداری یافته است؛ اما کاهش رابطه بین متغیرهای حسابداری و بازده سهام که از مقایسه نتایج فرضیههای گروه اول و دوم حاصلشده، در مورد متغیرهای سود خالص، جریانهای نقدی عملیاتی و تغییرات آنها و متغیر تغییرات ارزش دفتری حقوق صاحبان سهام قابلملاحظه نیست.
رسولی (۱۳۸۸): هدف این پژوهش کشف رابطه بین ارزش دفتری هر سهم در پایان سال، سود هر سهم در پایان سال، سود نقدی هر سهم در پایان سال، بازده سهام و بازده حقوق صاحبان سهام باارزش بازار سهام در بازار بورس اوراق بهادار تهران میباشد. برای این منظور شرکتهای پذیرفتهشده در بورس اوراق بهادار تهران بانکها به سه گروه، شرکتهای مواد غذایی و دارویی، شرکتهای کانی فلزی و غیرفلزی و شرکتهای سرمایهگذاری و بانکها تقسیمشدهاند. نتایج بهدستآمده بیانگر وجود تفاوتهای چشمگیر میان گروههای سهگانه پیشگفته است. بهگونهای که شرکتهای مواد غذایی تحت تأثیر تمامی متغیرهای مستقل قرار دارند، درحالیکه شرکتهای کانی فلزی و غیرفلزی کمتر تحت تأثیر متغیرهای مستقل قرار میگیرند. در خصوص شرکت سرمایهگذاری و بانکها رابطه بسیار ضعیفی بین متغیرهای مستقل و ارزش بازار سهام وجود دارد.
سهرابی عراقی و امیرخانلو (۱۳۸۹) در تحقیقی به بررسی روابط خطی و غیرخطی متغیرهای حسابداری با تغییرات قیمت سهام در شرکتهای پذیرفتهشده در بورس اوراق بهادار تهران پرداختند. تاکنون تحقیقات زیادی، اعم از داخلی و خارجی، رابطه بین متغیرهای مختلف حسابداری با بازده یا قیمت سهام را موردتوجه و بررسی قرار دادهاند. با انجام این تحقیقات میتوان به اهمیت حسابداری و اطلاعات حاصل از این فرایند پی برد، بااینحال تعداد تحقیقاتی که به بررسی روابط غیرخطی بین این متغیرها بپردازند، اندک میباشد. تحقیق آنها به دنبال این موضوع، یعنی بررسی و مقایسه روابط خطی و غیرخطی بین این متغیرها بود. به همین منظور تعداد ۸۰ شرکت از بین شرکتهای پذیرفتهشده در بورس اوراق بهادار تهران طی سالهای ۱۳۸۲ تا ۱۳۸۶ انتخاب شدند. متغیرهای مستقل این تحقیق سود عملیاتی، سود خالص، جریانات نقدی عملیاتی، جریانات نقدی سرمایهگذاری و جریانات نقدی تأمین مالی و متغیر وابسته تغییرات قیمت سهام بود. نتایج حاصل از این تحقیق نشان داد که روابط غیرخطی بین متغیرهای تحقیق قویتر از روابط خطی است.
ابراهیمی و سعیدی (۱۳۸۹) در تحقیقی به ارزیابی رابطه بین متغیرهای حسابداری، ویژگیهای شرکت و قیمت سهام شرکتهای پذیرفتهشده در بورس اوراق بهادار تهران پرداختند. برای این منظور نمونهای مشتمل بر ۹۲ شرکت در طی سالهای ۱۳۸۰-۱۳۸۶ انتخاب شد. متغیرهای حسابداری موردبررسی شامل ارزش دفتری هر سهم، بازده داراییها، گردش داراییها، جریان نقد عملیاتی هر سهم و سود هر سهم بود. ویژگیهای شرکتهای موردبررسی شامل قیمت سهام دوره قبل، اندازه شرکت و مدت فعالیت شرکت بود. در این پژوهش از روش برآورد یابی حداکثر درستنمایی با اثر تصادفی برای دادههای تابلویی و روش بیز سلسله مراتبی استفاده شد. نتایج پژوهش نشان داد، بین قیمت سهام و سه متغیر سود هر سهم، بازده دارایی و قیمت سهام دوره قبل رابطهای مستقیم وجود دارد و سه متغیر جریان نقد عملیاتی هر سهم، مدت فعالیت شرکت و نسبت گردش دارایی بر قیمت سهام تأثیری ندارند، اما بین قیمت سهام و اندازه شرکت رابطهای معکوس وجود دارد.
لشگری و شریف (۱۳۸۹) در تحقیقی باهدف ارائه مدل تصمیمگیری از طریق مطالعه روندها و روابط مربوطه در فرضیات پژوهش که شامل بررسی روابط بین رشد فروش خالص، رشد سود عملیاتی و رشد سود خالص با بازده سهام به شناختی کل بهجز با تئوری تکنیکال در بررسی صنعتهای بزرگ بورس اوراق بهادار تهران و نیز گروههای متشکله آن بهصورت منفرد و نیز یکجا و حتی در هر یک از شرکتها بهطور جداگانه اقدام گردیده است. پژوهش در حیطه مطالعاتی صنایعی همچون فلزات اساسی، خودرو و ساخت قطعات، مواد و محصولات غذایی، محصولات شیمیایی (شامل گروههای محصولات دارویی و شیمیایی)، کانیهای غیرفلزی (شامل گروههای سیمان، کاشی و سرامیک و سایر کانیهای غیرفلزی) و بر روی ۱۱۱ شرکت با بازه زمانی پنجساله ۸۳ تا ۸۷ اجرا شد. روند مطالعاتی از نوع کتابخانهای و پس رویدادی بود که با بهره گرفتن از مدل رگرسیون پنل دیتا ادغام دادهها با توجه به سه ضریب زاویه متفاوت (مشترک، برای هرسال و برای هر شرکت) بود. نتایج حاصله پس از بررسیها به معنادار نبودن فرضیات در اکثر صنایع بهاستثنای صنعت محصولات شیمیایی و گروههای مربوطه اشاره داشت که نشاندهنده نقایصی در بورس اوراق بهادار و روندهای گزارش دهی و نیز مبنای تصمیمگیری در بورس است.
پورحیدری (۱۳۸۹) در تحقیقی به بررسی ارتباط بین متغیرهای حسابداری با تغییرات بازده سهام شرکتهای پذیرفتهشده در بورس اوراق بهادار تهران پرداخت. متغیرهای موردبررسی شامل بازده سود، درصد سرمایهگذاری مالکان، تغییرات در سودآوری، تغییرات در فرصتهای رشد و تغییرات در نرخ تنزیل بود. مدل بازده این مطالعه مبتنی بر مدلهای چن و ژانگ بود که در آن ارزش شرکت شامل ارزش داراییهای آن در حال حاضر بهعلاوه فرصتهای رشد آتی است. نتایج آزمون مدلهای پژوهش با توجه به پنج متغیر کلیدی ذکرشده و با بهره گرفتن از دادههای تجمعی نشان داد، ارتباط معناداری بین ۴ متغیر یعنی بازده سود، تغییر در سودآوری، درصد سرمایهگذاری مالکان و تغییر در نرخ تنزیل وجود دارد. مدل پژوهش بالغبر ۳۰% تغییرات بازده سهام را تبیین نموده است که بیشترین قدرت تبیین نیز مربوط به متغیرهای جریانات نقدی است. استحکام مدل با توجه به دادههای سالانه نیز موردبررسی قرارگرفته است.
جبار زاده و بایزیدی (۱۳۸۹): هدف این پژوهش بررسی رابطه بین سود مصوب و برآوردی هر سهم و عوامل مؤثر بر این رابطه در شرکتهای پذیرفتهشده در بورس اوراق بهادار تهران بود. دوره زمانی پژوهش، ۱۳۸۸-۱۳۸۲ بوده و ۹۷۳ شرکت بهعنوان نمونه انتخاب شد. برای تجزیهوتحلیل دادههای پژوهش از نرمافزار اقتصادسنجی Eviews 6 استفاده شد. نتایج نشان داد که متغیرهای سود برآوردی و تقسیمی هر سهم با سود مصوب هر سهم شرکت، رابطه مثبت قوی و معنیدار داشته و شرکتهای بزرگتر، از سود مصوب هر سهم پایینتری برخوردار بوده و متغیر قدمت شرکت علیرغم داشتن رابطه مثبت با میزان سود مصوب هر سهم، ازلحاظ آماری معنیدار نمیباشد. نتایج همچنین نشان داد که متغیرهای قدمت و اندازه شرکت باعث بهبود رابطه بین سود مصوب و برآوردی هر سهم نمیشوند ولی متغیر سود تقسیمی هر سهم برخلاف دو متغیر مذکور، باعث بهبود این رابطه به میزان %۱۳ شده است. وجود رابطه منفی بسیار قوی بین اندازه (لگاریتم تعداد سهام در دست سهامداران) و سود مصوب هر سهم شرکت بیانگر بازدهی پایین سرمایه، ناشی از نبود فرصتهای مناسب سرمایهگذاری یا ناتوانی مدیران در کشف این فرصتها است.
صالح نژاد و غیور (۱۳۸۹) در تحقیقی به بررسی اخبار و اطلاعات حاصل از گزارشهای مالی شرکتهای پذیرفتهشده در بورس اوراق بهادار تهران در قالب نسبتهای مالی و یافتن میزان تأثیر این نسبتها بر قیمت سهام شرکتهای موردمطالعه پرداختند.بدین منظور از اطلاعات مالی ۹۷ شرکت از مجموعه شرکتهای تولیدی پذیرفتهشده در سازمان بورس اوراق بهادار تهران برای دوره زمانی ۱۳۷۸تا۱۳۸۳بهصورت مقطعی استفاده شد. فرضیههای تحقیق با بهرهگیری از الگوهای رگرسیون چند متغیره و مدل متغیرهای تأخیری در دو سطح کلی و تفکیکی شرکتها در صنایع مختلف آزمون شدند.نتایج حاصل از آزمون فرضیهها نشان داد که در سطح کل شرکتها، نسبتهای ROE, ROA بر قیمت سهام مؤثر است، ولی اهرم مالی تأثیر معناداری ندارد.در سطح تفکیکی صنایع، نتایج تأثیر نسبتهای مالی بر قیمت سهام در هر صنعت با صنایع دیگر متفاوت است که بیانگر استقلال صنایع از یکدیگر است.
برادران حسنزاده و همکاران(۱۳۸۹) در تحقیقی با بهره گرفتن از دادههای صورتهای مالی میاندورهای ششماهه حسابرسی شده، ضمن بررسی رابطه ارزش دفتری و سود هر سهم بر قیمت سهام، به بررسی رابطه بین تغییرات در ارزش دفتری و سود هر سهم با تغییرات در قیمت سهام پرداختند. بنابراین هدف این تحقیق تعیین رابطه بین متغیرهای مذکور با قیمت سهام بود. نتایج حاصل از آزمون فرضیهها نشان داد که ارزش دفتری و سود هر سهم ارتباط معنیداری با قیمت سهام دارند و همبستگی سود بیش از ارزش دفتری است. همچنین این تحقیق شواهدی را فراهم کرد که تغییرات در ارزش دفتری هر سهم و تغییرات در سود هر سهم با تغییرات در قیمت سهام رابطه معنیداری دارند و همبستگی تغییرات در ارزش دفتری هر سهم بیش از تغییرات در سود هر سهم است.
دارابی و خوشخلق (۱۳۹۰) در تحقیقی رابطه بین سود حسابداری و سود حسابرسی شده پایان دوره و میاندوره با قیمت سهام شرکتهای پذیرفتهشده در بازار اوراق بهادار تهران در بین سالهای ۱۳۸۱ الی ۳۱/۴/۱۳۸۷ موردبررسی قراردادند. اهداف تحقیق آنها بررسی رابطه سود حسابداری و سود حسابرسی سالیانه بر قیمت سهام شرکتهای پذیرفتهشده در بورس اوراق بهادار و ارزیابی تأثیر سود حسابداری تحققیافته و سود حسابرسی شده میاندوره بر قیمت سهام شرکتهای پذیرفتهشده در بورس اوراق بهادار بود. تعداد ۳۱ شرکت با توجه به اطلاعات موجود بهعنوان نمونه انتخاب شدند. این تحقیق ازنظر ماهیت موضوع کاربردی و از نوع تحقیقات توصیفی محسوب میشد و با ابزار سنجش همبستگی به تشریح رابطه میان متغیرهای سود حسابداری و سود حسابرسی شده پایان دوره و میاندوره (متغیرهای مستقل) و قیمت سهام (متغیر وابسته) با بهره گرفتن از آزمون ضریب همبستگی پیرسان میپرداخت. نتایج تحقیق نشان داد سود حسابرسی شده پایان دوره ازنظر سرمایهگذاران در بازار از اهمیت بیشتری برخوردار است. همچنین سود حسابرسی شده پایان دوره از سود تحققیافته اعلامی میاندورهای شرکتها در بین سالهای موردمطالعه بیشتر موردتوجه سرمایهگذاران بوده است.
شجاع (۱۳۹۱) در تحقیقی به بررسی مقایسهای بین تغییرات سود تقسیمی و تغییرات قیمت سهام در شرکتهای مواد غذایی پذیرفتهشده در بورس اوراق بهادار تهران پرداخت. مسئله اصلی تحقیق این بود که مشخص شود آیا تغییرات سود تقسیمی سهام در قیمت سهام خریداریشده تأثیری دارد یا خیر. روش آماری این تحقیق رگرسیون خطی به همراه ضریب تعیین بود و از نرمافزار SPSS برای آزمون فرضیه تحقیق استفاده شد. نتیجه حاصل از آزمون فرضیه تحقیق نشان داد که بین تغییرات سود تقسیمی و تغییرات قیمت سهام در شرکتهای مواد غذایی پذیرفتهشده در بورس اوراق بهادار تهران ارتباط معناداری وجود ندارد.
[چهارشنبه 1401-04-15] [ 05:46:00 ب.ظ ]
|