آنچه که در جریان صلح صفین و ماجرای حکمیت اتفاق افتاد، بخاطر این بود که حضرت علی علیهالسلام جنگ و امر و نهی را بیتاثیر میدیدند، و خدعه و مکر معاویه و اصرار کوته فکران آن را بیاثر کرده بود و جهالت مردم نیز موجب تقویت آن شده بود، لذا حضرت به ناچار روبه صلح موقت آوردند. [۵۴۶] یا در جریان صلح حدیبیه، پیامبر اکرمصلیاللهعلیهو آله جنگ را در آن موقعیت، برای اسلام بیثمر میدانستند که هیچ تأثیری در پیشبرد اسلام ندارد، لذا با درک درست از شرط تأثیر در امر و نهی، به صلحی روی آوردند که مقدمه فتح عظیم شد. [۵۴۷]
( اینجا فقط تکه ای از متن فایل پایان نامه درج شده است. برای خرید متن کامل پایان نامه با فرمت ورد می توانید به سایت feko.ir مراجعه نمایید و کلمه کلیدی مورد نظرتان را جستجو نمایید. )
۳-۳-۱-۵٫ شرط استمرار و اصرار بر گناه
اینکه آمروناهی بدانند که گنهکار بنای تکرار گناه دارد و از عمل خود پشیمان نیست. [۵۴۸]این شرط را میتوان بر مبنای حکم عقل قابل پذیرش دانست بدون آنکه چندان نیازی به دلیل دیگر باشد، زیرا به حکم عقل وعقلا، در صورتی گنهکار قصد ادامه گناه دارد، بازداشتن و انکار وی واجب است مانند نخستین دفعه اقدام به معصیت، بدین روی وجوب آن ساقط نمیشود. این دلیل عقلی با اطلاقات ادله وجوب این فریضه تأیید و تأکید میشود، فرقی ندارد که این قصد بر ارتکاب مجدد گناه، برای یکبار دیگر باشد یا برای دفعات پیدرپی[۵۴۹] ولی اگر علم پیدا شود یا نشانههای علم پیدا شود که فرد، پشیمان و نادم شده و قصد ادامه گناه ندارد، وجوب ساقط میشود. [۵۵۰]
۴-۳-۱-۵٫ فقدان مفسده در امر و نهی
یکی از شرایطی که ضرورتاً باید در فریضه امر و نهی ملاحظه شود، وجود امنیت آبرویی وجانی و مالی برای آمروناهی و خانواده او ومومنین و دوستان است و اینکه نسبت به هر گونه زیان فعلی و یا درآینده ایمن باشد. بدین روی اگر بصورت قطعی علم پیدا شود که امر و نهی موجب زیانهای جانی و مالی میشود و یا حتی ظن برد یا احتمال عقلانی بدهد که مفاسدی بوجود میآید، وجوب ساقط میشود. [۵۵۱] و حتی در بسیاری از موارد حرمت جای آن را میگیرد و موضع تقیه میگردد. آیه «وَلا تُلْقُوا بِأَیْدِیکُمْ إِلَى التَّهْلُکَهِ»[۵۵۲] اشاره به این موقعیت دارد. البته اگر معروف و منکر از اموری باشند که خداوند هیچ وقت راضی به ترک آنها و یا انجام آنها نمیباشد، مثل حفظ جان و ناموس و مال، یا محو شعائر دین و آثار اسلام، یا قتل و کشتن فرد دیگر جهت زنده ماندن خود و یا هر کس دیگر، در این صورت ملاحظه این شرط واجب نبوده و برای احیای اسلام و امر و نهی و نفوس و ناموس خود و دیگران باید امر و نهی کرد، حتی به قیمت کشته شدن خودمان و ضرر در این جا موجب رفع تکلیف نمیشود. [۵۵۳]
بدین روی میبینیم که امام حسینعلیهالسلام با وجود همه خطرات و ضررهایی که برای خود و اصحاب و یاران و فرزندان خود مشاهده میکنند، ساکت نمینشینید و در راه اصلاح حکومت فاسد و اجتماع، با ابزار امر و نهی، اصرار ورزیده و قیام مینمایند. [۵۵۴] هیچ نامه و نصیحت و کنایه و سرزنشی را برای ترک آن نمیپذیرند. اگر چه آغاز کار، بخاطر دعوت مردم از ایشان حجت بر حضرت تمام شده بود و اقدام به تشکیل حکومت اسلامی و انجام امر و نهی را بر خود لازم دیده بودند[۵۵۵] اما این مردم جامعه بودند که حضرت را در وسط کارزار رها کرده بودند. لذا برخلاف ادعاها و شبهات کسانی که قیام امام علیهالسلام را مستحب و یا شایسته انجام میشمرند و یا بر طبق حدیث وارده مبنی بر «عدم امر و نهی پادشاه ظالم و ستمگر در صورت وجود ضرر و خطر»[۵۵۶] کار امامعلیهالسلام را صحیح نمیدانند، میبینیم که امام علیهالسلام با شهامت و شجاعت بعد از حصول شرایط وجوب امر و نهی، با توجه به شرایط و وضعیت پیش گفته، قیام نموده و اقدام به امر و نهی و اصلاح حکومت و جامعه میپردازند.
۴-۱-۵٫ ویژگیهای شخصی آمران و ناهیان
در اندیشه اسلامی کسی که اقدام به انجام امر و نهی دینی میکند، هدفی جز اصلاح امور را در نظر ندارد و فردی که شعار اصلاح واصلاحطلبی سرمیدهد، باید خود نیز مزین به ویژگیها و خصوصیاتی باشد که شایستگی اخذ عنوان مصلح را داشته باشد. همچنین هر نهاد و گروه وحکومتی که در این راه قدم میگذارند باید اوصافی را که لازمه این مسیر میباشد، کسب نمایند، که در ذیل به برخی از این ویژگیها اشاره میشود:
۱-۴-۱-۵٫ عامل بودن
آمروناهی باید به آن چه که دیگران را به آن دعوت و یا امر و نهی میکند، باور داشته و عمل به آنها نماید. امیرالمومنینعلیهالسلام میفرمایند: «و امرو بالمعروف و ائتمروا و انهوا عن المنکر و تناهوا عنه وإنما اُمرنا بالنهی بعد التناهی»[۵۵۷] امربه معروف کنید و خود هم عمل نمائید و نهی از منکر کنید و خود هم از منکرات پرهیز داشته باشید که همانا ما مکلف شدیم به نهی از منکر بعد از اینکه خود را از منکرات نهی نمودیم.
امام صادقعلیهالسلام فرمودند: «إنما یامر بالمعروف و ینهی عن المنکر من کانت فیه ثلاث خصال عامل بما یامر به… الحدیث»[۵۵۸] کسی که امر و نهی میکند، باید سه خصلت در او باشد: ۱- عمل کند به آنچه امر میکند و پرهیز نماید از آنچه که نهی میکند و۲- عادل باشد در آنچه که امر و نهی می کند و۳- مدارا و رفق را در کار خود ملاحظه کند.
عمل به احکام به عنوان مقدمه برای تأثیر امر و نهی نیز میتواند تلقی شود. در روایت آمده است: «لعن الله الآمرین بالمعروف و التارکین له و الناهین عن المنکر العاملین به»[۵۵۹] خدا لعنت کند امرکنندگانی را که خود ترک معروف میکنند و نهی از منکرکنندگانی که خود مرتکب میشوند. بدین روی کسی که عمل به محتوای اوامر و نواهی الهی نمیکند، مورد لعنت خداوند است.
۲-۴-۱-۵٫ عدم انتظار پاداش از مردم
آمروناهی نباید در مقابل کار خود، متوقع پاداش باشد؛ درخواست اجر در انجام واجبات از دیدگاه شرع صحیح نیست. حضرت علی علیهالسلام فرمودند: «که فرمان خدا را اجرا نمیکند مگر کسی که رنگ نپذیرد و در اجرای حق سازش نکند و به دنبال آرزوهای خود نرود»[۵۶۰] رنگ نپذیرفتن میتواند کنایه ازاین باشد که در اجرای حق، دنیا او را فریب ندهد و به زورگویی و رشوهخواری و طلب پاداش و توقعات نابجا از مردم مشغول نشود و تنها از خدای متعال طلب اجروثواب کند و در این راه با اخلاص حرکت نماید.
۳-۴-۱-۵٫ تکبر نداشته باشد
آمروناهی نباید خود را برتر از مرتکب گناه و یا تارک واجب بدانند. امام صادقعلیهالسلام فرمودند: «هر کس خودش را بهتر از دیگران بداند، مستکبر است، [۵۶۱] و در ادامه فرمودند که اگر چه ما از کسی که گناه میکند بهتر هستیم ولی از آینده خبر نداریم. و بعد استناد به آیات قرآن میکنند که ساحرانی را که فرعون برای مبارزه با حضرت موسی علیه السلام طلبیده بود، هنگام صبح کافر بودند ولی غروب همان روز به خدا ایمان آوردند و شهید شده بودند. لذا امامعلیهالسلام فرمودند که ما نباید خود را بهتر از دیگران بدانیم و ملاک کلی در پایان کار و عاقبت بخیری انسانها است.
امیرالمومنین علیهالسلام فرمودند: «لاتعجل فی عیب أحد بذنبه فلعله مغفورله و لاتأمن علی نفسک صغیر معصیته… الحدیث»[۵۶۲] در عیبجویی از کسی به خاطر گناهانش شتاب مکن، چه بسا آن گناه که بخشیده شود و درباره خود حتی از گناه کوچکی که انجام دادهای، خود را در امان ندان.
دیگر شرایط:
داشتن اخلاص، در نظر داشتن رضایت الهی، توکل که پشتوانه همه حرکتهای ایمانی است، صبر و استقلامت و زودرنج نبودن، تندمزاج و تندخو نبودن، منطقی و مستدل صحبت کردن، حسن خلق، بصیرت، حرص و طمع نداشتن، ترس از خدا، فروتنی و تواضع، خیرخواهی مردم، سعه صدر، هماهنگی در بین قول و عمل، صداقت و راستی و پاکی، امانت، شهامت و شجاعت در حقگویی، ایمان به هدف، حسن سابقه و دلسوزی مردم، آراستگی ظاهر، انتقادپذیری، استفاده از ابزار مشروع و… از صفاتی هستند که آمروناهی باید از هر کدام به مقدار متعارف در عرف عقل و شرع، ملکه شخصیت خود گرداند، تا در اجرای امر و نهی و اصلاح جامعه قرین توفیق باشد. گرچه تأیید این شرایط، واسطه عقل سلیم کافی بوده وچندان هم نیاز به ادله شرعی ندارد؛ اما روایات بسیار از ائمه معصومینعلیهالسلام در معرفی شرایط پیشگفته بیان شد که از گستره موضوع تحقیق خارج بوده و هر یک خود پژوهشی مستقل را در این زمینه میطلبد.
۲-۵٫ اصول و پیش شرطهای حاکم بر فریضه امر و نهی
قبل از اجرای وظیفه امربه معروف و نهی از منکر، باید از وجود و عدم وجود تعدادی اصول و شرایط اولیه اطمینان حاصل شود، اصولی که رابطه آنها با فریضه امر و نهی، مثل رابطه سروبدن انسان میباشد. بدن بدون سر، تکهای گوشت بیمصرف است. لذا انجام امرنهی نیز بدون درنظرداشتن و رعایت نمودن این اصول و پیش شرطها، کاملاً بینتیجه و بیاثر بوده و اقدام به آن، مصداق انجام اعمال عبث و بیهوده میباشد.
بسیاری از درگیریها و منازعات اجتماعی و افراط و تفریطها، پیامد عدم رعایت این موارد است و نتیجه آن، هدر رفت نیروها و هزینهها، مختل کردن اجتماع، ضایع شدن وقت و زمان مردم و حکومت و فشل شدن فریضه امر و نهی در جامعه میباشد. ملاحظه کردن این امور، یعنی اصلاح کردن خود و خانواده و جامعه و عمل به محتوای اوامر و نواهی الهی.
۱-۲-۵٫ تجسس کردن ممنوع:
عدم مداخله در حریم خصوصی زندگی مردم، یک اصل بنیادین است. خداوند میفرماید: «وَلا تَجَسَّسُوا»[۵۶۳] یعنی کنکاش و تفتیش از عورات مومنین، از آراء و عقاید آنها، از اعمال و افعال آنها ممنوع است.[۵۶۴] در روایات وارد شده است که امام صادقعلیهالسلام از قول رسول خداصلیاللهعلیهو آله فرمودند: «لاتطلبوا عثرات المومنین فإنْ مَنْ تتبع عثرات أخیه تتبع الله عثراته و من تتبع الله عثراته یفضحه ولو فی جوف بیته»[۵۶۵] لغزشهای مؤمنان را جستجو نکنید؛ زیرا هر که لغزشهای برادرش را جستجو کند خداوند لغزشهای او را دنبال میکند و هر که را خداوند لغزشهای را دنبال کند رسوایش سازد گرچه درون خانهاش باشد. لذا جاسوسی در اسلام و قانون منع شده است و ملاک برای امر و نهی، گناه آشکار و علنی میباشد.
قانون اساسی جمهوری اسلامی ایران که ملهم از آیات و روایات دین اسلام میباشد، این حکم شرعی را بصورت حکم مصوب قانونی، در قالب یک اصل از اصول قانونی بیان کرده است که تفتیش را حتی در عقیده و آراء، و نظر ممنوع کرده است. [۵۶۶]
۲-۲-۵٫ بدبینی و سوءظن ممنوع:
اصل مثبت اندیشی و مثبت نگری در اسلام، در اجرای قوانین و ضوابط شرعی حکومت دارد. خداوند در قرآن میفرمایند: «یَا أَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُوا اجْتَنِبُوا کَثِیرًا مِنَ الظَّنِّ إِنَّ بَعْضَ الظَّنِّ إِثْمٌ»[۵۶۷] باید از بسیاری از ظن و گمانها پرهیز کرد که مسیر برخی از آنها به گناه و گمراهی ختم میشود. بر این اساس و قاعده اگر ما دخترو پسری را در حال قدم زدن در خیابان میبینیم، یا حتی زن مطلقهای را با شوهر قبلی خود میبینیم، حق تفتیش نداریم که آیا محرم یکدیگر هستند یا خیر. اصل را باید بر زن و شوهر بودن، خواهر و برادر بودن و… . گذاشت و یا اگر صدای موسیقی حرام به گوش میرسد، حق نداریم با تفتیش، مکان پخش آن را پیدا کنیم. جامعه و مردم و خداوند، دشمن کسی هستند که در زندگی خصوصی دیگران، به تفتیش و تجسس پرداخته و ایجاد سوءظن و بدبینی میکنند[۵۶۸] بدینروی اصل بر برائت از گناه و جرم و فساد است. [۵۶۹]
۳-۲-۵٫ پرده دری ممنوع
گناه پوشیده را نباید آشکار کرد. خواست و نگاه اسلام بر مقابله با گناهان علنی و آشکاری است که پرده عصمت اجتماع را پاره میکنند. لذا به بهانه نهی از منکر یا امر به معروف، نمیتوانیم پرده دری کرده، عیبهای مردم را افشا کنیم و یا دیگران را بیآبرو کرده و تهمت های ناروا بر آنها ببندیم. در روایت وارد شده است که «المسلم من سلم المسلمون من یده و لسانه»[۵۷۰]مسلمان کسی است که مسلمانان از دست و زبان او در امان باشند؛ یعنی به گونهای باشد که پرده حرمت و عصمت مردم از دست و زبان او آسیب نبیند.
امام صادقعلیهالسلام در حدیث زیبایی فرمودند: «یجب للمؤمن علی المؤمن أن یستر علیه سبعین کبیره»[۵۷۱]بر مومن واجب است که بر مومن دیگر، تا هفتاد گناه کبیره را بپوشاند. این روایت به عمق حفظ آبرو و احترام مومنان اشاره دارد و اینکه کسی نمیتواند به بهانه حکم خدا (امر و نهی)، حکم دیگر شرع را نقض کند. البته روشن است که پوشاندن گناه، منافات با انجام نهی از منکر ندارد: چه میشود هم نهی از منکر کرد و هم افشاگری نکرد.[۵۷۲]
البته اگر اصل مهمتری در میان باشد، به عنوان نمونه اگر لانه و خانه فساد تشکیل شده است و همه مردم از آن آگاه هستند، در صورت وجود حکومت اسلامی، جهت اصلاح و ریشهکنی فساد و گناه علنی باید اقدام کرد و با اخذ حکم شرعی از قاضی به تجسس پرداخته و یا بدون اجازه وارد خانه شوند و عاملان گناه را پراکنده کنند و در صورت عدم وجود یک حکومت مستقل، باید از فقیه جامعالشرایط اذن گرفته شود.
۴-۲-۵٫ توهین ممنوع
اهانت و ناسزاگویی در انجام امر و نهی ممنوع است مگر اینکه چارهای جز آن نباشد و دفع ظلم و معصیت متوقف بر آن باشد به عنوان نمونه اگر گناه از اموری باشد که شارع به هیچ وجه راضی به انجام آن نمیباشد، مثل کشتن انسان بیگناه، در این صورت به هر وسیله ممکن باید از آن جلوگیری به عمل آید.[۵۷۳]
اما اصل اولی عدم توهین و تحقیر مردم وحفظ عزت و کرامت است و در قانون اساسی کشورمان هم بر آن تأکید شده است.[۵۷۴] گرچه کسی با کرامت و عزت و روشهای کریمانه اصلاح نشود، توهین و اهانت هم او را اصلاح نخواهد کرد.
۵-۲-۵٫ تعرض و اضرار به غیرممنوع
به حکم اسلام(لاضرر و لاضرار فی الاسلام)[۵۷۵] در احکام و قوانین دین، ضرر وجود ندارد و ضرر رساندن و آزاررسانی به دیگران امری حرام شناخته شد. امر و نهی نباید خود موجب وقوع منکری دیگر بنام آزاررسانی و اذیت دیگران و اضرار به آنها باشد و به جان و مال و آبرو و ناموس آنها آسیب وارد کند. در اسلام جان و مال و آبروی همه مردم محترم است و تعرض به آنها خود منکر محسوب میشود؛ مگر آنکه با ضرر و زیان بیشتری تزاحم پیدا کند که در این صورت جهت دفع افسد به حکم عقل و شارع مقدس، اضرار به غیر مجاز میباشد.
۶-۲-۵٫ انتقامگیری ممنوع
استفاده از موقعیت، مقام و منصب و نفوذ جهت انتقامگیری شخصی از افراد، تحت عنوان فریضه امر و نهی، منکر و گناهی بزرگ به شمار میرود، چه اینکه اخلاص در نیت چنین کاری نیست. حس انتقام محرک شخصی است و به حکم عقل محکوم میباشد. همچنین پیش داوری و قضاوت بر اساس گذشته نیک و بد افراد، ممنوع است و ملاک و معیار، حالات و اعمال فعلی آنها میباشد و عفو و مجازات گناهان گذشته با خدای تعالی است و از اموری است که بین خدا و بنده او باید محفوظ بماند ونباید آن را تعمیم و سرایت به همه اعمال و رفتار دیگران بدهیم و بر طبق آنها قضاوت نماییم.
۷-۲-۵٫ دخالت و تجاوز ممنوع
کسی نمیتواند بدون حکم قانونی قاضی یا حکومت اسلامی یا فقیه جامعالشرایط و بدون اجازه وارد خانه مردم شود و آنها را مورد تعرض قرار دهد. لذا بر اساس آیه قرآن«یَا أَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُوا لا تَدْخُلُوا بُیُوتًا غَیْرَ بُیُوتِکُمْ حَتَّى تَسْتَأْنِسُوا..»[۵۷۶] باید قبل از ورود به خانه دیگران اجازه کسب کرد و امر و نهی نمیتواند بهانهای برای ورود غیرقانونی به خانه های مردم شود، چه این امر ناپسند مصداق تجاوز به حریمهای خصوصی مردم و تجسس در امور آنها است.
۸-۲-۵٫ تبعیض در اجرای اوامر و نواهی الهی ممنوع
همه در برابر قانون وشرع مساوی هستند چه زن و چه مرد؛ چه درحقوق انسانی و چه در حقوق سیاسی، اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی؛ و رنگ و نژاد و زبان و… هیچکدام از این امور سبب امتیاز نخواهد بود. [۵۷۷]
ملاک برتری و احکام الهی، تقوی و پرهیزکاری میباشد. مردم در ادیان گذشته هلاک شدند، زیرا در قانون خدا تبعیض قرار داد و روحانیون و احبار را که در گناه غرق بودند امر و نهی نکردند، اما اگر فرد عادی و ضعیف مرتکب گناه میشد، او را مجازات میکردند. [۵۷۸]
۹-۲-۵٫ رعایت اصول خودشناسی، بیمارشناسی، روششناسی واجب
معرفت نفس یکی از عوامل سلامت روح و روان و اخلاق بوده و مقدمه معرفت الهی است. «کیف الطریق الی معرفه الحق؟ فقال: معرفه النفس»[۵۷۹] آمروناهی باید اول نور یقین به دستورات الهی بر دل او تابیده شود، شناخت و باور به آنها داشته باشد و بعد اقدام به انجام این فریضه نماید.
«من جهل نفسه کان بغیر نفسه أجهل»[۵۸۰] کسی که روحیات و خلقیات خود را نشناسد، نمیتواند شناخت و درک درستی از اوامر و نواهی الهی و نیز از مخاطبان خود داشته باشد و لذا در کار خود نمیتواند موفق باشد.
در حدیث دیگر حضرت علیعلیهالسلام فرمودند: «کیف یصلح غیره من لایصلح نفسه»[۵۸۱] چگونه کسی میتواند دیگری را اصلاح کند ولی خودش اصلاح نشده و نفسش را تربیت نکرده است. همچنین شناخت درست از جامعه و افراد آن، شناختن روحیه مخاطبان و خلقیات مردم، اصلی مهم است که پیش از اقدام به امر و نهی، باید بصورت دقیق و با بهرهگیری از دانشهای مختلف چون جامعهشناسی و روانکاویهای گسترده، جهت دستیابی به موفقیت بیشتر استفاده کرد.
شناختن مسیر و روش های برخورد با مخاطبان در جامعه نیز بسیار پراهمیت میباشد. حضرت علیعلیهالسلام در سفارش خود به کمیل فرمودند: «یا کمیل ما من حرکه إلّا وأنت محتاج فیها إلی المعرفه»[۵۸۲]هیچ حرکتی نیست مگر اینکه پیش از اقدام به آن، احتیاج به شناخت و آگاهی از کمیت و کیفیت آن داری. این فرموده حضرت، اشاره به اصل روششناسی و شیوه شناسی امور است.
۱۰-۲-۵٫ تقیه واجب، امر و نهی ممنوع
[چهارشنبه 1401-04-15] [ 05:42:00 ب.ظ ]
|