برخلاف روش محاسبه ارزش فعلی مشتریآن‌که ساده به نظر می­رسد، اما محاسبه ارزش آتی مشتریان راحت نیست. محاسبه ارزش آتی مشتری تحت تأثیر ۲ بُعد است. بُعد اول سودی است که مشتری در دوره آینده برای شرکت دارد و بُعد دوم آن، طول زمانی است که مشتری در شرکت به‌عنوان مشتری باقی خواهند ماند. بر همین اساس می­توان را مطابق رابطه ۲-۲۶ محاسبه نمود.

(( اینجا فقط تکه ای از متن درج شده است. برای خرید متن کامل فایل پایان نامه با فرمت ورد می توانید به سایت feko.ir مراجعه نمایید و کلمه کلیدی مورد نظرتان را جستجو نمایید. ))

(۲-۲۶)

در رابطه ۲-۲۵، m تعداد دوره­ های پیشین است که در تعیین ارزش مورد بررسی قرار می­گیرد و در رابطه ۲-۲۶، طول مورد انتظار دوره خدمات در آینده، بردار حالت اولیه که نشان‌دهنده وقوع یک وضعیت در هر زمان است و P ماتریس احتمال انتقال وضعیت مشتری است. نیز یک بردار از سودهای حاصل مشتری kام است که در زمان t و از تمامی وضعیت­ها بدست می ­آید.
بر طبق نظر چنگ و همکاران، را می­توان بر اساس اطلاعات دموگرافیک و تراکنش­های مشتری و با بهره گرفتن از تکنیک­های درخت تصمیم و شبکه ­های عصبی تخمین زد. با احتمال رویگردانی مشتریان، ارتباط عکس دارد. روش محاسبه در رابطه ۲-۲۷ نشان داده شده است.

(۲-۲۷)

احتمال رویگردانی مشتری kام است.
ما[۱۰۵] و همکاران [۱۱۴]، تأثیر انجام خریدهای متوالی در تعیین ارزش مشتری را مدنظر قرار دادند. آن‌ها معتقد بودند که چنانچه مشتری در چند بازه متوالی از زمان، خریدی را انجام ندهد و با شرکت در تعامل نباشد آنگاه مقدار CLV وی بر اساس آخرین مقدار CLV که در آن خرید متوالی داشته محاسبه خواهد گردید. آن‌ها برای کنترل بازه­های متوالی عدم خرید، متغیر d را معرفی کردند که بیانگر حداکثر بازه زمانی است که مشتری می ­تواند بصورت متوالی با شرکت تراکنشی نداشته باشد. چنانچه بازه­های زمانی عدم تراکنش مشتری با شرکت بیش­تر از d باشد، آنگاه ادامه ارتباط مشتری با شرکت مقرون‌به‌صرفه نمی ­باشد. بر همین اساس، مدل CLV جدیدی ارائه شد که در رابطه ۲-۲۸ آمده است.

(۲-۲۸)

در رابطه ۲-۲۸، سود دریافتی از مشتری و بیانگر هزینه مستقیم کالای ارائه‌شده به مشتری است. نیز همان متغیر d است که بیانگر حداکثر بازه زمانی است که مشتری می ­تواند بصورت متوالی با شرکت تراکنشی نداشته باشد. نیز یک متغیر دودویی است که برای نشان دادن خرید/عدم خرید مشتری؛ چنانچه مشتری خرید نماید و در غیر اینصورت .
در سال ۲۰۱۴ در [۱۱۵] برای دسته­بندی مشتریان، مدلی بر مبنای ترکیب CLV و ارزش بدست آمده از مشتری و وفاداری وی پیشنهاد کردند. آن‌ها در این مدل پیشنهاد کردند که برای دسته­بندی مشتریان بایستی یک ماتریس n*3 تشکیل شود؛ که در آن N بیانگر تعداد مشتریان است. به ازای هر مشتری نیز باید میزان CLV، ارزش بدست آمده از وی و میزان وفاداری وی محاسبه شود. کوادورز[۱۰۶] و همکاران برای محاسبه ارزش دوره عمر مشتری از رابطه ۲-۲۹ استفاده کردند.

(۲-۲۹)

در رابطه ۲-۲۹، بیانگر درآمد ناخالص، بیانگر مجموع هزینه­ها برای ارتباط با مشتری است. آن‌ها همچنین برای تعیین میزان ارزش بدست آمده از مشتری از رابطه ۲-۳۰ استفاده کردند. ارزش بدست آمده از مشتری بیان‌کننده مقایسه درآمد ناخالص حاصل از وی و میزان بدهی­های او در یک دوره مشخص می­باشد.

(۲-۳۰)

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت


فرم در حال بارگذاری ...