۳- رویکرد حرفه ای[۳۱]

این رویکرد از منظر فایده گرایانه به هدف دانشگاه و آموزش عالی می نگرد و بر اهمیت رشد مهارت ها و آمادگی های لازم در اشتغال موفق تأکید دارد. تمام مقاطع تحصیلی، از جمله مقطع آموزش عالی، باید موجب رشد توانایی و مهارت های کل جامعه شوند؛ از این رو آموزش فنی و حرفه ای باید در کانون توجه آموزش عالی قرار گیرد.

۴- رویکرد رشد دانشجویی[۳۲]

اهداف و راهبردهای دانشگاه و آموزش عالی، از منظر رشد انسانی، باید با نیازهای دانشجویان که در طی مراحل مشخص رشد فیزیکی، روان شناختی، ذهنی و اخلاقی پرورش می‌یابند، منطبق باشد. از این رو، آموزش جوانان، که تجربه دانشگاهی به گذر آنان به مرحله بزرگسالی کمک می‌کند، باید بسیار متفاوت تر از آموزش در مشاغلی باشد که شخص در میانسالی به دانشگاه وارد می شود تا در حرفه اش پیشرفت کند. همچنین، چنین آموزشی باید با اموزش دانشجویان پیشرفته تحصیلات تکمیلی که در راستای بالاترین دستاوردهای علمی کار می‌کنند، فرق داشته باشد.

مدافعان اصلی رویکرد رشد دانشجویی بیشتر تحت تأثیر آثار و تحقیقات ژان پیاژه[۳۳] بوده اند. اهمیت نظریه در آموزش عالی، مبتنی بر این اکتشاف است که همه افراد به سطحی از رشد نمی رسند که واحد توانایی تفکر انتزاعی شوند. نظریه رشد در آموزش عالی، در اواخر دهه ۱۹۶۰ و اوایل دهه ۱۹۷۰ پایه گذاری شد.

۵- رویکردهای افراطی[۳۴]

از دیدگاه اصلاح طلبان افراطی، که در میانه قرن بیستم میلادی وارد عرصه آموزش عالی شدند، تمامی نهادهای آموزشی، از جمله آموزش عالی، چنان نامناسب جهت داده شده اند که باید برچیده شوند، و بر مبنای این اعتقاد که انسان ها ذاتاً خودگردان هستند و هر گونه اقتداری به آنان صدمه می رساند، بازسازی (مفهومی) شوند. آرای این اندیشمندان انسان گرا فقط در برخی جزئیات مربوط به پیشنهادهایی که ‌در مورد آموزش داده‌اند با هم تفاوت دارند. در دهه ۱۹۶۰، پال گودمن[۳۵] و کال راجرز[۳۶] ، هر یک به طور جداگانه، ایجاد اجتماعاتی از فراگیران را که به صورت گروهی درباره موضوعاتی مهم به بحث بپردازند به مثابه بنیانی برای آموزش و پرورش پیشنهاد کردند. در اوایل ۱۹۷۰، ایوان ایلیچ[۳۷] نظریه انسان گرایانه را درباره توانایی ها و امکانات مراکز یادگیری، که منابع لازم را برای تشویق فراگیران فراهم می آورند، عنوان کرد. پاولوفریر[۳۸] ‌صاحب‌نظری بود که نسبت به انسان گرایان بدبین بود؛ چون اعتقاد داشت نظام آموزشی موجب استضعاف دانشجویان شده است، و به آنان (انسان گرایان) خوشبین بود، چون اعتقاد داشت در محیطی که مدرسان و یادگیران به طور برابر با هم تعامل می‌کنند و در مقابل مسائلی با سایر همقطارانشان طرح می‌کنند، آزادی عمل دارند استضعاف از بین می رود و دانشجویان قادر خواهند شد استعدادهای ذاتی خود را پرورش دهند.

۶- رویکرد تعهد اجتماعی[۳۹]

تمرکز این دیدگاه بیشتر بر مسئولیت و وظایف مدارس عالی و دانشگاه ها در خدمت به جامعه است. طرفداران این دیدگاه بر این باورند که دیدگاه تعهد اجتماعی را نیز، همچون دیدگاه حرفه‌ای، نمی توان به افراد نسبت داد، به عکس، این دیدگاه برخاسته از نیازهای اجتماعی، و توان و استعداد مدارس عالی و دانشگاه ها در فرایند مساعدت در حل معضلات و مسائل اجتماعی است. منتقدان این دیدگاه معتقدند مدارس عالی و دانشگاه ها از آن رو به وجود آمده اند که دانشجویان را تربیت کنند و به انجام پژوهش های علمی همت گمارند. بر همین اساس ارائه خدمات اجتماعی را از وظایف سایر نهادها، به ویژه سازمان هایی که برای خدمات اجتماعی تأسیس شده اند، می‌باشد.

۷- رویکرد دانشگاه های چند منظوره[۴۰]

دانشگاه های پژوهشی و جامع جدید که در زمینه رشد ذهنی دانشجویان فوق العاده متفاوت، توسعه و توزیع دانش جدید، و خدمت به جامعه فعالیت می‌کنند، دانشگاه های چند منظوره نامیده می‌شوند. این دانشگاه ها می کوشند تمامی نیازها و انتظارات را تحقق بخشند. دانشگاه های چند منظوره به بهترین وجه آرمان های آموزش عمومی را عملی می‌کنند. این دانشگاه ها ابزار خوبی برای پژوهش های علمی آموزش حرفه ای، و خدمت به جامعه اند، و همین پیچیدگی آن ها را به مؤسساتی مهیج تبدیل ‌کرده‌است. منتقدان این رویکرد بر این باورند که بسیاری از دانشگاه ها و مؤسسات آموزش عالی می کوشند تا همه نیازهای تمامی اقشار را برآورده سازند (باربارا، ۱۳۸۳، ص ۶۸۲).

رسالت و اهداف دانشگاه

نویسندگان به صورت‌های متنوعی به دسته بندی دیدگاه های کلی درباره رسالت‌ها و اهداف دانشگاه پرداخته‌اند که عموماً از نظر بیان و اصطلاحات به کار رفته متفاوت ولی از نظر مفهوم در یک راستا قرار دارند. نمونه هایی از این دسته بندیها به طور خلاصه در جدول (۱) نشان داده شده است. (عارفی، ۱۳۸۴، ص ۸۹)

دسته بندی اول:

گزارش هاروارد[۴۱]

۱- رویکردهای کلاسیک[۴۲]

۲- رویکردهای پراگماتیک[۴۳]

دسته بندی دوم:

بوتز، فریمن و کرمین[۴۴]

۱- رویکرد عقل گرا[۴۵]

۲- رویکرد تجربه گرا[۴۶]

۳- رویکرد بازسازی گرا[۴۷]

دسته بندی سوم:

کامیل ام. کرک[۴۸]

۱- رویکرد مدنی[۴۹]

۲- رویکرد تجاری[۵۰]

دسته بندی چهارم:

دانیل بلاندل[۵۱]

۱- رویکرد مبتنی بر خدمات عمومی[۵۲]

۲- رویکرد مبتنی بر بازار[۵۳]

دسته بندی پنجم:

بروباخر[۵۴]

۱- رویکرد مبتنی بر ملاحظات معرفت شناسی[۵۵]

۲- رویکرد مبتنی بر ملاحظات سیاسی[۵۶]

جدول -۲-۲ نمونه هایی از دسته بندی رویکردهای کلی درباره اهداف و رسالتهای دانشگاه

لازم به ذکر است به غیر از رویکردهای موجود در جدول (۱) دیدگاه دیگری نیز وجود دارد که تحت عنوان، دیدگاه یا رویکرد تلفیقی، بیان می‌گردد (Kirk، ۲۰۰۰، ص ۱۵، به نقل از عارفی، ۱۳۸۴، ص ۹۰). به هر حال ملاحظه رویکردهای فوق الذکر نشان می‌دهد که دو گرایش عمده در بین آن ها دیده می شود که با اصطلاحات متنوعی بیان شده اند. ‌بنابرین‏ می توان رویکردهای مطرح شده را در سه دسته کلی قرار داد:

گرایش اول، گرایش غیر ابزاری است که با عناوینی همچون رویکرد کلاسیک، رویکرد عقل گرا، رویکرد مدنی، رویکرد مبتنی بر خدمات عمومی و رویکرد مبتنی بر ملاحظات معرفت شناختی بیان می‌گردد که بر مواردی همچون ارزش ذاتی دانش بدون توجه به سود و زیان اقتصادی و سود و تکامل و پرورش توانایی‌های انسان تأکید دارد.

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت


فرم در حال بارگذاری ...