• اختلال هراس[۵۸]: که در آن، فرد یک ترور فلج کننده ناگهانی یا فاجعه محیط اطراف را تجربه می‌کند. افراد مبتلا ‌به این اختلال دچار حملات اضطرابی پیش‌بینی نشده‌ای می‌شوند که ممکن است ظرف چند ثانیه تا چند ساعت ، حتی چند روز نوسان کند. مبتلایان ‌به این اختلال می‌ترسند مبادا بمیرند، دیوانه شوند یا بی‌اختیار دست به کارهایی بزنند یا علائم روانی ـ حسی غیرمعمول نشان دهند. دیگر علائم اختلال اضطراب فراگیر نیز در این اختلال مشاهده می‌گردد(مالتز[۵۹]،۲۰۱۲).

    • ترس[۶۰]: ترس شامل مواردی از جمله ترس نامتناسب از مسائل، هراس های اجتماعی مثل ترس از قرارگرفتن در معرض قضاوت دیگران و هراس از مکان های باز می‌باشد. مشخص نیست که افراد چه تعداد هراس را ممکن است تجربه کنند. در واقع ممکن است صدها و صدها نوع مختلف هراس وجود داشته باشد. هراس در خانم ها بیشتر وجود دارد. یک نوع ترس غیرمنطقی است که طی آن فرد از مواجهه با اشیاء، فعالیت ها و موقعیت های خاص همچون ترس از حیوانات، طوفان، بلندی، جراحت، خون و مرگ ، اجتناب می‌کند. در این موارد خود فرد متوجه افراطی و غیرمنطقی بودن ترس خویش است(مالتز،۲۰۱۲).

      • روان رنجوری وسواسی فکری-عملی (OCD)[61]: در این نوع اختلال، فرد با وسواس فکری و عملی مواجه است. به عبارت دیگر، تفکرات پراضطراب مداوم (وسواس فکری) و یک اضطرار قدرتمند برای انجام عمل های تکراری مثل شستن دست (وسواس عملی) در این نوع اختلال قرار دارند. به عبارت دیگر، عبارت است از افکار یا اعمال غیر ارادی، تکراری و غیرمنطقی که فرد برخلاف میل خود آن را تکرار می‌کند. این اختلال می‌تواند به صورت وسواس فکری، وسواس عملی یا وسواس فکری و عملی توام باشد. در وسواس فکری، فرد نمی‌تواند فکری را از ذهنش خارج کند (مثل افکار پرخاشگری یا جنسی)، یعنی یک فکر، عقیده، احساس مزاحم و تکرار شونده وجود دارد. در وسواس عملی فرد برای اجرای تکراری عملی خاص یا سلسله اعمالی خاص احساس اجبار می‌کند مثل شستن مکرر دست ها. فکر وسواسی موجب افزایش اضطراب شخص می شود در حالی که عمل وسواسی اضطراب شخص را کاهش می‌دهد(مالتز،۲۰۱۲).

    • اختلال فشار روانی پس آسیبی (PTSD)[62]: این اختلال ممکن است پس از یک واقعه حادثه وحشتناکی که فرد آن را می بیند یا تجربه می‌کند رخ می‌دهد. در طی این اختلال فرد فکر می‌کند که زندگی خود یا افراد دیگر در خطر است. فرد بیمار ممکن است احساس ترس داشته باشد یا حس کند که هیچ کنترلی بر روی چیزی که در حال اتفاق افتادن است ندارد. ین اختلال قبلاً سندرم موج انفجار نامیده می‌شد. معمولاً با یک استرس شدید هیجانی که شدت آن می‌تواند برای هرکس آسیب‌رسان باشد همراه است از قبیل جنگ، بلا یا سوانح طبیعی مثل زلزله، مورد حمله یا تجاوز به عنف واقع شدن و تصادفات شدید(مالتز،۲۰۱۲).

    • اختلالات وضعیت روانی[۶۳]: این اختلالات تحت عنوان اختلالات انفعالی و اختلالات افسرده ساز نیز شناخته می‌شوند. بیماران با این اختلالات تغییرات رفتاری و وضعیت روانی را تجربه می‌کنند که عموما شامل دیوانگی یا افسردگی می‌باشد. متخصصین عنوان می‌کنند که تقریبا ۸۰ درصد بیماران مبتلا به اختلال افسرده ساز به میزان زیادی پس از درمان بهبود پیدا می‌کنند. در ادامه مثال هایی از اختلالات وضعیت روانی دیده می شود:

    • افسردگی عمده[۶۴]: فرد بیمار دیگر علاقه ای به فعالیت هایی که قبلا از آن ها لذت می برده ندارد و آن ها را انجام نمی دهد و با دوره های طولانی ناراحتی های شدید مواجه می شود.

  • اختلال دوقطبی[۶۵]: که تحت عنوان بیماری دیوانه ساز-افسرده ساز یا افسردگی دیوانه ساز نیز شناخته می شود. فرد بیمار در حالت های دیوانگی و افسردگی نوسان می‌کند. اختلال دوقطبی[۶۶] (یا شیدایی – افسردگی‌) نوعی اختلال خلقی و یک بیماری روانی است. افراد مبتلا ‌به این بیماری دچار تغییرات شدید خلق می‌شوند. اختلال دو قطبی به صورت معمول در آخر دوره نوجوانی یا اوائل دوره بزرگسالی تظاهر پیدا می‌کند. این بیماری انواع مختلفی دارد که مهمترین انواع آن اختلال دوقطبی نوع یک و اختلال دو قطبی نوع دو است. تفاوت این دو اختلال در وجود دوره شیدایی است؛ در نوع یک این حالت اتفاق می‌افتد ولی در نوع دو فرم خفیف‌تری از آن که هیپومانیا یا نیمه-شیدایی است، بروز می‌کند. شروع بیماری معمولاً با دوره‌ای از افسردگی می‌باشد و پس از یک یا چند دوره از افسردگی، دوره شیدایی بارز می‌شود. در تعداد کمتری از بیماران شروع بیماری با دوره شیدایی یا نیمه-شیدایی است(مالتز،۲۰۱۲).

دوره های شیدایی از چند روز تا چند ماه به طول می‌انجامند و معمولاً شدت آن ها باعث می‌شود که بیمار نیازمند درمان جدی به صورت بستری یا همراه با مراقبت زیاد باشد. با فروکش کردن علایم، به خصوص در اوایل سیر بیماری، معمولاً فرد به وضعیت قبل از بیماری خود برمی‌گردد و به همین دلیل بسیاری از بیماران یا خانواده های آنان تصور می‌کنند بیماری کاملا ریشه کن شده و دیگر نیازی به ادامه درمان وجود ندارد. ‌بنابرین‏ درمان خود را قطع می‌کنند. اما قطع زودهنگام درمان خطر برگشت بیماری را بسیار افزایش می‌دهد و باعث می‌شود که بیماری در فاصله چند ماه عود کند(مالتز،۲۰۱۲).

نشانه ها:

دوره شیدایی: دوره شیدایی[۶۷] مشخصه تشخیص اختلال دوقطبی است. این بیماری با توجه به شدت این دوره طبقه‌بندی می‌شود. بیماران مبتلا ممکن است ناگهان از اوج شادی و خوشحالی به اوج غم و اندوه فرو روند و ارتباطی بین خُلق بیمار و آنچه که واقعاً در زندگی بیمار رخ می‌دهد وجود ندارد. دوره شیدایی می‌تواند شدت مختلفی از شیدایی خفیف (نیمه-شیدایی) تا شیدایی کامل با علائم جنون‌آمیز نظیر توهم یا کاتاتونیا، داشته باشد. در این دوره تمرکز کاهش پیدا می‌کند، نیاز به خواب کم می‌شود و بیمار توهم خودبزرگ‌بینی پیدا می‌کند. قضاوت بیمار ممکن است مختل شود و دست به ولخرجی‌های غیرمعمول یا رفتارهای غیرطبیعی بزند(مالتز،۲۰۱۲).

برخی از علایم ونشانه‌های این بیماری شامل موارد زیر می‌شود

    • بی‌قراری، افزایش انرﮊی و میزان فعالیت

    • خلق خیلی بالا واحساس نشاط شدید همراه با احساس خودبزرگ‌بینی

    • تحریک پذیری مفرط

    • صحبت کردن بی‌وقفه، مسابقه افکار، پریدن از موضوعی به موضوع دیگر با سرعت خیلی زیاد

    • عدم توانایی برای تمرکز، حواس‌پرتی

    • کاهش نیاز به خواب

    • اعتقادات غیر واقعی ‌در مورد توانمندی‌ها و قدرت فرد

    • قضاوت ضعیف

    • ولخرجی

    • رفتار متفاوت از حالت معمول که مدتی طولانی ادامه داشته‌است

    • افزایش تمایلات جنسی

    • نشان دادن حرکات و تصمیم های ضد و نقیض از خود

    • سوء مصرف داروها و مواد مخدر، الکل و داروهای محرک

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت


فرم در حال بارگذاری ...