کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

آذر 1403
شن یک دو سه چهار پنج جم
 << <   > >>
          1 2
3 4 5 6 7 8 9
10 11 12 13 14 15 16
17 18 19 20 21 22 23
24 25 26 27 28 29 30


آخرین مطالب


 

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کاملکلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

 

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کاملکلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل



جستجو


 



ساخت یک برند قدرتمند در بازار، هدف بسیاری از سازمان هاست. متخصصان مالی بر این عقیده اند که برند تجاری می تواند ارزشی بیش از ارزش متداول ایجاد نماید. امروزه برند دیگر تنها یک ابزار کارآمد در دست مدیران نیست. برند یک الزام استراتژیک است که سازمان ها را در جهت خلق ارزش بیشتر برای مشتریان و همچنین ایجاد مزیت های رقابتی پایدار کمک می نماید (Keller & Lehamnn, 2003). برندهای موفق باعث افزایش اعتماد به محصولات و خدمات ناملموس می شوند و مشتریان قادر به تجسم و شناسایی بهتر خدمات آن ها می شوند. همچنین سطح بالایی از ارزش ویژه برند میزان رضایت مشتری، قصد خرید مجدد و سطح وفاداری را افزایش می دهد (Kim et al., 2008).

( اینجا فقط تکه ای از متن فایل پایان نامه درج شده است. برای خرید متن کامل پایان نامه با فرمت ورد می توانید به سایت feko.ir مراجعه نمایید و کلمه کلیدی مورد نظرتان را جستجو نمایید. )

امروزه یکی از با ارزش‏ترین دارایی‏های هر شرکتی را ارزش ویژه برند آن شرکت تشکیل می‏دهد. زیرا شرکت‌ها بر پایه یک برندقدرتمند می‏تواند قیمت بالاتری برای محصولاتشان تعیین کنند، اهرم تجاری بهتری ایجاد کنند، حاشیه فروش و سود خود را افزایش دهند و نیز آسیب‏پذیری خود را در مقابل رقبا کاهش دهند. پژوهشگران ارزش ویژه برند را با دو رویکرد متفاوت تعریف کرده‌اند. نخست ارزش ویژه برند بر مبنای ارزش مالی[۳۵] است که بر اساس این رویکرد ارزش ویژه برند از دیگر دارایی‏های شرکت استخراج می‌شود. پژوهشگران ارزش ویژه برند بر مبنای ارزش مالی را به صورت جریان نقدی افزایشی که از محصولات نام‌گذاری شده علاوه بر جریانات نقدی که از فروش محصولات بی‏نام منتج می‏شود، تعریف کرده‌اند (Keller K. , 1993).
دومین دیدگاه، ارزش ویژه برند بر مبنای مشتری[۳۶] است که بر اساس تعریف آکر[۳۷] (۱۹۹۶) عبارت است از مجموعه‏ای از چهار گروه دارایی‏ها و تعهدات مرتبط با برند که از ارزشی که به وسیله یک محصول یا خدمت به شرکت یا مشتریان آن ارائه می‏شده اضافه و یا کسر می‏کند. این گروه دارایی‏ها عبارتند از:

    1. آگاهی برند[۳۸]که نشان دهنده قدرت حضور آن برند در ذهن مصرف‏کننده است. اغلب یک برند شناخته‏شده بهتر و بیشتر از نام‏های ناشناس توسط مصرف‏کننده انتخاب می‏شود.
    1. کیفیت درک شده[۳۹]که به معنای ادراک مشتری از کیفیت یا برتری برند نسبت به جایگزین‏های آن می‏باشد. در مطالعات و پژوهش‏های تجربی متعددی ثابت شده که کیفیت درک شده برند باعث افزایش کارایی مالی شرکت و همچنین چگونگی درک کلی آن برند توسط مصرف‏ کنندگان می‏شود.
    1. تداعی‌ برند[۴۰]که می‏تواند ویژگی منحصر به فرد محصول، توصیه‏های یک شخص معروف و یا یک نشان یا سمبل خاص باشد. آکر معتقد است تداعی برند مبنایی را برای تصمیم خرید و وفاداری به نشان تجاری ایجاد می‏کند.
    1. وفاداری به برند که دارایی کلیدی یک برند است و بیشترین ارزش را برای آن ایجاد می‏کند زیرا مشتریان وفادار باعث یک جریان فروش و سود مستمر می‏شوند و نیز وسیله‏ای برای تبلیغات نام تجاری و اطمینان بخشیدن به مشتریان جدید هستند.

کلر (۱۹۹۳) ارزش ویژه برند بر مبنای مشتری را به صورت اثر تمایزی دانش برند[۴۱] بر پاسخ شناختی و احساسی مصرف‏کننده به فعالیت‏های بازاریابی مرتبط با آن برند تعریف کرده است. به عقیده او ارزش ویژه برند بر مبنای مشتری به واسطه دانش برند به دست می‏آید که تصویر برند و آگاهی از برند دو جزء اصلی آن هستند. تصویر برند یکی از انواع تداعی‌های برند است که کلر آن‌ را این‌گونه تعریف می‌کند: «تصویر برند مجموعه‏ای از تداعی‌ها در رابطه با برند شرکت است که مصرف‏کننده به ذهن می‏سپارد».
تلاش‌های فراوانی به منظور ایجاد و حفظ ارزش ویژه برند مبتنی بر مشتری به منظور شناسایی اهمیت ارزش مشتری برای شرکت ها باید صورت بگیرد. لذا اندازه گیری ارزش ویژه برند مبتنی بر مشتری در بازاریابی برند حیاتی است. ارتباط با مشتری یکی از راه‌های مناسب برای رشد و ترقی و افزایش ارزش برند است. همچنین به منظور افزایش سطح وفاداری به برند و ارزش ویژه برند و رفع نیازهای مشتریان در بخش خدمات، می توان از فعالیت های بازاریابی رابطه مند برای افزایش منافع مشتریان استفاده نمود (Kim et al., 2008).
اهمیت برند در صنعت هتل‌داری
در طی چند دهه اخیر، محققان و فعلان در زمینه خدمات توجه زیادی به موضوع برند داشته اند. به دلیل ویژگی‌های ذاتی خدمات برند مهمترین جنبۀ بازاریابی خدمات است (Kapferer, 2008). این نکته که برند ارزشی دارد که از ارزش معمول دارایی که به وسیله فعالیت های مالی حرفه‌ای ایجاد شده است، فراتر می رود که به توجه زیادی به برندها در بخش خدماتی منجر شده است. با توجه به ویژگی های خاص برند در بخش خدماتی، برندسازی در بخش هتل ها به عنوان یک ویژگی خاص که ارزش قابل توجهی را ایجاد می کند، مورد توجه قرار گرفته است شد. از این رو بسیاری از هتل ها به دنبال فرصت های توسعه برند به منظور دستیابی به مزیت بیشتر از برند فعلی خود هستند. این مزیت ها شامل مشتریان وفادار، توان بازگشت سریع و مواجه با بحران‌ها و افزایش اثربخش ارتباطات بازاریابی است (Keller, 2008).
از لحاظ تاریخی مدیریت برند جزء واحد اقتصادی هتل‌ها نبوده است، در دهه‌ های گذشته این وضعیت تا حدی تغییر کرد که مدیریت برند به مثابۀ یکی از مهمترین عرصه‌های گسترشی واحد اقتصادی و تحقیقات در صنعت هتلداری شد (Forgacs, 2006). از نقطه نظر مصرف‌کننده مزایای کلیدی رشد، برندینگ در هتلداری شامل کاهش ریسکهای ادراکی و هزینه‌های جستجو و تسهیل فرایند تصمیمگیری خرید، و از نظر صاحبان برند مزایای اصلی شامل به دست آوردن سهم بازار بیشتر در برابر رقبا، توانایی حفظ مشتری از طریق ایجاد وفاداری می‌باشد، که این موارد به نوبۀ خود میتواند باعث کاهش هزینه‌های بازاریابی شوند (Javalgi et al., 2006`). دلایل متعددی در ادبیات مربوط به برند برای رشد برندسازی در صنعت هتلداری بیان شده است. از دیدگاه مشتری، کاهش ریسک های ادراک شده مالی و غیر مالی و هزینه‌های تحقیق از جمله منافع کلیدی هستند. در مورد صاحبان برند موضوع کلیدی، توانایی ارائه قیمتهای مناسبتر نسبت به هتلهای رقیب، توانایی کسب سهم بازار بیشتر، توانایی حفظ مشتریان از طریق ایجاد وفاداری به برند و کاهش هزینه های بازاریابی است.
علی رغم تأکید فراوان بر اهمیت مشتریان در بخش خدمات اندازه‌گیری ارزش ویژه برند و در نظر گرفتن جنبه‌های شناختی آن تقریباً موضعی جدید در مفهوم بازاریابی خدمات در مقایسه با بازاریابی محصول است، که باید بیشتر مورد توجه قرارگیرد. صنعت هتلداری یک مثال از صنعت خدمات است که برند در موفقیت آن تأثیر به سزایی دارد. مهمانان هتل، این مکان اقامتی را بر پایه برندهایشان که به نظر می‌رسد به عنوان تعهدی ضمنی از خدمتی که آن ها انتظار دریافت آن را دارند، انتخاب می کنند (Xu & Chan, 2010). ارزیابی ارزش برند به مدیران عالی در بخش خدمات این امکان را میدهد که قدرت برندهایشان را در مجموعه رقابتی مقایسه کنند و از نتایج آن برای کسب ارزش برند در یک هتل در طی زمان و به منظور فرموله کردن استراتژی های بازاریابی استفاده کنند (Kim et al., 2008).
هتل‌ها بخشی از صنعت خدماتی‌اند که برند در موفقیت آنها نقش اساسی دارد. برند هتل‌های شناخته شده مزیت رقابتی و ارزش سهامدارانش را افزایش میدهد. مشتریان هتلها به برند هتل توجه دارند و برند مبنایی برای انتخاب آنهاست. با توجه به افزایش توجه به خدمات هتلداری، وجود برندهای متعدد در این بخش، رقابت بین ارائه دهندگان خدمات و تشابه خدمات قابل ارائه به مشتریان منجر به سردرگمی مشتریان در انتخاب برند و ایجاد تمایز بین آن ها شده است. در چنین شرایطی تصویر برند و فعالیت‌های بازاریابی، به شدت بر تصمیم‌گیری مشتری تاثیرگذار خواهد بود (Kayaman & Arasli, 2007). با توجه به اینکه، مهمترین دارایی‌ها در بخش خدماتی هتل‌ها، ناملموس‌اند و شامل وفاداری مشتری، برندها، نمادها و شعارهای شرکت، تصویر برند، شخصیت برند، تداعی و آگاهی از برند است. این دارایی‌ها همراه با سایر ابعاد ملموس، ارزش برند را در بر دارد و منبع اولیه ایجاد مزیت رقابتی محسوب میگردند. ایجاد تصویری پایدار و قدرتمند هنگام داشتن ارزش برند بالا منابع پنهانی است که میتواند متمایزکننده یک ارائه دهنده خدمت از رقبایش گردد (رحیم‌نیا و فاطمی, ۱۳۹۱).
ارزش ویژه رابطه
ایجاد ارزش در ادبیات بازاریابی مورد توجه زیادی واقع شده است و بعنوان بخش مهمی از ماموریت و بیانیه هر سازمانی درنظر گرفته شده است. بطور خاص، ارزش درک شده توسط بازاریابان زیادی بعنوان یک الزام برای مدیریت استراتژیک، لازمه موفقیت بلند مدت و منبعی برای مزیت رقابتی پایدار دیده شده است (Khalifa, 2004). اسلاتر[۴۲] (۱۹۹۷) در مطالعه خود پیشنهاد نمود که “ایجاد ارزش برای مشتری باید دلیل وجود سازمانها و موفقیت آنها باشد”. نویسندگان ادعا دارند که حتی مشتریان راضی چنانچه احساس نمایند که ارزشی از آن خدمت و فراهم­کننده بدست نمی­آورند تمایلی به استفاده از خدمات آن فراهم­کننده ندارند و شروع به جستجوی فراهم­کننده دیگری برای دریافت بالاترین ارزش می­نمایند (Anderson & Srinivasan, 2003). بنابراین به منظور ایجاد مشتریانی با وفاداری بالا، فراهم­کنندگان خدمت باید مطمئن باشند که رضایتمندی خوب و ارزش درک شده بالایی را فراهم می­نمایند. از اینرو، ارزش درک شده به خاطر ارتباط استراتژیک بالایی که با سازمان داشته و مولفه­ای جدید در ادبیات بازاریابی می­باشد، مدیران خدمات باید شناخت عمیقی از آن کسب کنند. هرچند، بازبینی ادبیات زیادی ابهام را در تعریف، ابعاد و اندازه ­گیری ارزش درک شده نشان می­دهد(Sánchez-Fernández & Iniesta-Bonillo, 2007).
پس از یک بازبینی گسترده از تعاریف نویسندگان مختلف بیشترین نگرش­ها در باب تعریف ارزش درک شده چنین بیان می­گردد (Chang, H; Wang, Y; Wen-Ying, 2009):
ارزش درک شده برای یک مصرف کننده با تجربه یا شناخت وی از خرید و استفاده از محصول یک خدمت در ارتباط است.
ارزش درک شده برای یک مصرف کننده با درک مصرف کننده در ارتباط بوده و نمی­تواند توسط سازمان تعریف گردد.
ارزش درک شده برای مشتری مبادله ای میان فواید و هزینه­ های درک شده توسط مشتری در یک ارائه از یک فراهم­کننده را ارائه می­ کند.
تعاریف مختلفی از ارزش جهت شناخت و بدست آوردن دیدگاه بهتردر جدول شماره ۲-۵ ارائه شده است:
جدول شماره ‏۲‑۵- برخی تعاریف درک مشتری از ارزش

تعریف
پژوهشگر(ها)

ارزش درک شده اختلاف میان ارزیابی مشتری از تمامی ­فواید و هزینه­ های یک ارائه می­باشد.

(Kotler & Keller, 2006)

ارزش درک شده زمانی ایجاد می­ شود که فوایدی که مشتری از یک محصول/خدمت بدست می ­آورد بیشتر از هزینه­ های پرداختی مورد انتظار توسط مشتری باشد.

Slater and Narver (2000)

برابر است با کیفیت درک شده نسبت به قیمت.

Hallowell (2000)

مبادله میان ویژگی­های دلخواه و مطلوب و ویژگی­های از دست دادنی و پرداختنی است.

(Woodruff, 1997)

ارزیابی کلی صرف کننده از فواید خالص بدست آمدده از خرید یا استفاده.

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت
[چهارشنبه 1401-04-15] [ 05:38:00 ب.ظ ]




نتایج به دست آمده نشان می دهندکه:
۱)میان نوع ومیزان خطاهای دستوری حاصل ازآموزش زبان انگلیسی و عربی به دانش آموزان فارسی زبان تفاوتهای مختلفی وجوددارد.
۲)رویکردقوی بررسی مقابله ای درتوصیف خطاهای دستوری حاصل ازآموزش این دوزبان کارآمدترباشد،بنابراین هردوفرضیه ی این پژوهش تاییدمی شوند.

( اینجا فقط تکه ای از متن پایان نامه درج شده است. برای خرید متن کامل فایل پایان نامه با فرمت ورد می توانید به سایت feko.ir مراجعه نمایید و کلمه کلیدی مورد نظرتان را جستجو نمایید. )

قابل ذکراست که دربرخی مواردبه دلایلی مانند مجاورت فرهنگی زبان عربی وفارسی،آماربه دست آمده چندان پیش بینی رویکردموردنظرراتاییدنکردوبررسی این موضوع می توانددرپژوهشهای آتی موردتوجه قراربگیرد.
۱۰۴
(نمودار۵-۱ نتایج مقایسه ی درصدی آمارتوصیفی)
(نمودار۵-۲ نتایج درصد کلی آمارتوصیفی)
۱۰۵
۵-۳- نتایج کلی آماراستنباطی بررسی فرضیه ‏های پژوهش
برمبنای آزمون خی دو اگرسطح معنی داری کمتراز مقدار( ۰٫۰۵)باشد وجودتفاوت میان نمونه هااثبات می شود. نتیجه ی حاصل ازبررسی هانشان می دهدکه درمجموع۳۷موردبررسی شده درپرسشنامه وآزمون متنی به دلیل اینکه سطح معنی داری کلیه سوالات به جز سوال های ۵، ۷، ۱۰، ۱۹ و۲۰ از مقدار( ۰٫۰۵ )کوچکترمی باشد ، می توان نتیجه گرفت که میان نوع ومیزان خطاهای دستوری درآموزش انگلیسی وعربی به دانش آموزان فارسی زبان تفاوت معنی داری وجود دارد وهمچنین رویکردقوی پیش بینی می کندکه به دلیل وجود تفاوتها ، دانش آموزان دچارخطاخواهندشد. این نتایج به وسیله نمودارهای مقایسه ای وکلی این دوآزمون به صورت درصد درصدی درپایین نیز نشان داده شده است.
نتایج به دست آمده نشان می دهندکه:
۱)میان نوع ومیزان خطاهای دستوری حاصل ازآموزش زبان انگلیسی و عربی به دانش آموزان فارسی زبان تفاوتهای مختلفی وجوددارد.
۲)رویکردقوی بررسی مقابله ای درتوصیف خطاهای دستوری حاصل ازآموزش این دوزبان کارآمدترباشد،بنابراین هردوفرضیه ی این پژوهش تاییدمی شوند.
(نمودار۵-۳ نتایج مقایسه ی درصدی آماراستنباطی)
۱۰۶
(نمودار۵-۴ نتایج درصد کلی آماراستنباطی)
۵-۴- نتایج پژوهش
۵-۴-۱-بررسی توصیفی آزمون چهارگزینه ای
– بررسی جایگاه قیدتکرار(always /دائماً )در جمله درسوال۱
از نتایج پژوهش مشخص گردید به دلیل اینکه میانگین خطاهای درس عربی (.۶۴۴۴) بالاتر از زبان انگلیسی (.۳۰۰۰) بوده است وباتوجه به اینکه این سوال مربوط به جایگاه قیدتکراردر جمله می باشدوساختاراین جایگاه درزبان انگلیسی به نسبت عربی بیشتربه زبان فارسی نزدیک است وتفاوت کمتری دراین موردبین زبانهای فارسی وانگلیسی وجوددارد .بنابراین ،پیش بینی رویکرد مقابله ای قوی در تشخیص این جایگاه در جمله کارآمد تر است.
-بررسی مطابقت شخص و شمار در(w ere killed/قد قُتلا) درسوال۲
از نتایج پژوهش مشخص گردید به دلیل اینکه میانگین خطاهای درس عربی (.۷۱۱۱۰) بالاتر از زبان انگلیسی (.۴۸۸۹۰) بوده است وبا توجه به اینکه این تحلیل دراین بخش مربوط به مطابقت شخص وشمار می باشدواین مطابقت درزبان انگلیسی به نسبت عربی بیشتربه زبان فارسی نزدیک است وتفاوت کمتری دراین موردبین زبانهای فارسی وانگلیسی وجوددارد .بنابراین ،پیش بینی رویکرد مقابله ای قوی در تشخیص این مطابقت کارآمد تر است.
۱۰۷
-بررسی زمان دستوری گذشته در(w ere killed/قد قُتلا)درسوال۲
از نتایج پژوهش مشخص گردید به دلیل اینکه میانگین خطاهای درس عربی (.۷۵۵۶۰) بالاتر از زبان انگلیسی(.۷۱۱۱۰) بوده است و با توجه به اینکه این تحلیل دراین بخش مربوط به زمان دستوری گذشته می باشدواین ساختاردرزبان انگلیسی به نسبت عربی بیشتربه زبان فارسی نزدیک است وتفاوت کمتری دراین موردبین زبانهای فارسی وانگلیسی وجوددارد .بنابراین ،پیش بینی رویکرد مقابله ای قوی در تشخیص این زمان دستوری کارآمد تر است البته بایددرنظرداشت که دراین مورد تحلیلهای آماری تفاوت زیادی رانشان نمی دهند.
-بررسی مطابقت شخص و شمار در(w ill be taught /سوف ُتتَعلمن)درسوال۳
از نتایج پژوهش مشخص گردید به دلیل اینکه میانگین خطاهای درس عربی (.۶۴۴۴) بالاتر از زبان انگلیسی (.۴۳۳۳) بوده است و با توجه به اینکه این تحلیل دراین بخش مربوط به مطابقت شخص وشمار می باشدواین مطابقت درزبان انگلیسی به نسبت عربی بیشتربه زبان فارسی نزدیک است وتفاوت کمتری دراین موردبین زبانهای فارسی وانگلیسی وجوددارد .بنابراین ،پیش بینی رویکرد مقابله ای قوی در تشخیص این مطابقت کارآمد تر است.
-بررسی زمان دستوری آینده(w ill be taught /سوف ُتتَعلمن)درسوال۳
از نتایج پژوهش مشخص گردید به دلیل اینکه میانگین خطاهای درس عربی (.۶۲۲۲۰) بالاتراز زبان انگلیسی (.۵۷۷۸۰) بوده است وبا توجه به اینکه این تحلیل دراین بخش مربوط به زمان دستوری آینده می باشدواین ساختاردرزبان انگلیسی به نسبت عربی بیشتربه زبان فارسی نزدیک است وتفاوت کمتری دراین موردبین زبانهای فارسی و انگلیسی وجوددارد .بنابراین ،پیش بینی رویکرد مقابله ای قوی در تشخیص این زمان دستوری کارآمد تر است البته بایددرنظرداشت که دراین مورد نیزتحلیلهای آماری تفاوت زیادی را نشان نمی دهند. همچنین این سوال به کارگیری ساخت معلوم دربرابرمجهول رامی آزماید که موردبررسی این پژوهش نمی باشد.
-بررسی حرف اضافه /for) منذ) در سوال ۴
از نتایج پژوهش مشخص گردید به دلیل اینکه میانگین خطاهای درس عربی (.۵۱۱۱) بالاتر از زبان انگلیسی (.۴۶۶۷) بوده است وبا توجه به اینکه این سوال مربوط به کاربرد حرف اضافه ی/for) منذ)< /strong>می باشدواین ساختاردرزبان انگلیسی به نسبت عربی کمی بیشتربه زبان فارسی نزدیک است وتفاوت کمتری دراین موردبین زبانهای فارسی وانگلیسی وجوددارد .بنابراین ،پیش بینی رویکرد مقابله ای قوی در تشخیص این حرف اضافه کارآمد تر است البته بایددرنظرداشت که دراین مورد هم تحلیلهای آماری تفاوت زیادی رانشان نمیدهند.
-بررسی حرف اضافه (for /لِ ) در سوال ۵
از نتایج پژوهش مشخص گردید به دلیل اینکه میانگین درس عربی برابر زبان انگلیسی بوده است (.۵۷۷۸)و با توجه به اینکه این سوال مربوط به کاربرد حرف اضافه ی(for /لِ) می باشدواین ساختاردرهردوزبان انگلیسی وعربی شبیه به زبان فارسی است وتفاوت چندانی دراین موردبین این زبانها وجودندارد بنابراین تاییدمی شودکه هیچیک از رویکردهای مقابله ای در تشخیص این حرف اضافه کارآمد نیست.
۱۰۸
-بررسی حرف اضافه ( in/فی)درسوال۶
از نتایج پژوهش مشخص گردید به دلیل اینکه میانگین خطاهای درس زبان انگلیسی (.۵۷۷۸) بالاتر از عربی (.۳۳۳۳) بوده است وبا توجه به اینکه این سوال مربوط به کاربرد حرف اضافه ی( in/فی)می باشدواین ساختاردرزبان عربی به نسبت انگلیسی کمی بیشتربه زبان فارسی نزدیک است وتفاوت بیشتری دراین موردبین زبانهای فارسی وانگلیسی وجوددارد .بنابراین ،پیش بینی رویکرد قوی در تشخیص این حرف اضافه کارآمد تر است.
-بررسی حرف اضافه for)/عن) در سوال ۷
از نتایج پژوهش مشخص گردید به دلیل اینکه میانگین خطاهای درس عربی (.۶۰۰۰) بالاتر از زبان انگلیسی (.۴۸۸۹) بوده است و با توجه به اینکه این سوال مربوط به کاربرد حرف اضافه بایک فعل مشخص می‏باشدواین ساختاردرزبان انگلیسی به نسبت عربی کمی بیشتربه زبان فارسی نزدیک است وتفاوت کمتری دراین موردبین زبانهای فارسی وانگلیسی وجوددارد .بنابراین ،پیش بینی رویکرد مقابله ای قوی دراین تشخیص این حرف اضافه کارآمد تر است.
-بررسی حرف اضافه ( of/من)درسوال۸
از نتایج پژوهش مشخص گردید به دلیل اینکه میانگین خطاهای درس زبان انگلیسی (.۶۶۶۷) بالاتر از عربی (.۴۴۴۴) بوده است وبا توجه به اینکه این سوال مربوط به کاربرد حرف اضافه بایک صفت مشخص می‏باشدواین ساختاردرزبان عربی به نسبت انگلیسی کمی بیشتربه زبان فارسی نزدیک است وتفاوت بیشتری دراین موردبین زبانهای فارسی وانگلیسی وجوددارد .بنابراین ،پیش بینی رویکرد مقابله ای قوی در تشخیص این حرف اضافه کارآمد تر است.
– بررسی زمان دستوری آینده(W hen are you at hom e?/ عندما کنت فی البیت؟)درسوال۹
از نتایج پژوهش مشخص گردید به دلیل اینکه میانگین خطاهای درس عربی (.۶۰۰۰) بالاتر از زبان انگلیسی ((.۴۶۶۷ بوده است وبا توجه به اینکه این سوال مربوط به کاربرد زمان دستوری آینده در این جمله پرسشی می‏باشدودربررسی این نمونه جابه جایی فعل کمکی وپرسش واژه موردنظرنیست ، ساختاراین زمان دستوری درزبان انگلیسی به نسبت عربی کمی بیشتربه زبان فارسی نزدیک است وتفاوت کمتری دراین موردبین زبانهای فارسی وانگلیسی وجوددارد .بنابراین ،پیش بینی رویکرد مقابله ای قوی درتشخیص این زمان دستوری کارآمدتراست.
۱۰۹
– بررسی ساخت منفی مضاعف درhe never goes home)/ انه لا یذهب الی البیت ابدا)
درسوال۱۰
از نتایج پژوهش مشخص گردیدبه دلیل اینکه میانگین خطاهای درس زبان انگلیسی (.۶۶۶۷) بالاتر از عربی ((.۶۰۰۰ بوده است وبا توجه به اینکه این تحلیل دراین بخش مربوط به ساخت منفی مضاعف می‏باشدباشدواین ساختاردرزبان عربی به نسبت انگلیسی بیشتربه زبان فارسی نزدیک است وتفاوت بیشتری دراین موردبین زبانهای فارسی وانگلیسی وجوددارد .بنابراین ،پیش بینی رویکرد مقابله ای قوی در تشخیص این ساخت کارآمد تر است.
-بررسی جایگاه قیدتکرار(/neverابدا)درسوال۱۰
از نتایج پژوهش مشخص گردید به دلیل اینکه میانگین خطاهای درس عربی (.۶۴۴۶) بالاتر از زبان انگلیسی (.۳۰۰۰) بوده است وباتوجه به اینکه این تحلیل دراین بخش مربوط به جایگاه قیدتکراردرجمله می باشدوساختاراین جایگاه درزبان انگلیسی به نسبت عربی بیشتربه زبان فارسی نزدیک است وتفاوت کمتری دراین موردبین زبانهای فارسی وانگلیسی وجوددارد .بنابراین ،پیش بینی رویکرد مقابله ای قوی در تشخیص این جایگاه کارآمد تر است.
-بررسی مطابقت شخص وشمارفاعل وفعل he never goes hom e)/ انه لا یذهب الی البیت ابدا)
درسوال۱۰

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت
 [ 05:38:00 ب.ظ ]




میزان بارش

۱۹/۲۸۲ میلیمتر

۴۴/۳

تبخیر

۳۵۷ میلیمتر

۰۸/۳

ساختار اهمیت اوزان شاخص های شرایط آب و هوایی سکونتگاه های روستایی شهرستان خنداب تداعی کننده خصوصیات آب و هوایی مناطق نیمه خشک است که متغیر بودن اقلیم و تنش های غیر زنده مخصوصا خشکی و سرما از جمله خصوصیات بارز این مناطق بشمار می آیند. یکی از پارامترهای مهم در این ارتباط میزان تبخیر و تعرق در بخش کشاورزی است. تبخیر و تعرق تابعی از شرایط آب و هوایی است و از آنجایی که در مناطق اقلیمی نیمه خشک میزان بارش و رطوبت نسبی هوا کم می باشد لذا، سطح تبخیر و تعرق نیز بالا می رود. در این بین، میزان تبخیر و تعرق در منطقه خنداب با ۳۵۷ میلیمتر در سال رقم بالایی را نشان می دهد و خود را به عنوان عاملی مهم در کنترل چرخه های هیدرولوژی و مدیریت منابع آب معرفی می نماید. متوسط بارندگی در شهرستان خنداب به ۱۹/۲۸۲ میلیمتر در سال می رسد که انعکاسی از ویژگی های اقلیم نیمه خشک بوده و پایین بودن میزان بارش در این منطقه را نشان می دهد. بنابر خصوصیات اقلیمی بیشتر این مقدار از بارش نیز در فصول سرد و غیرزراعی بوده و مورد استفاده کشاورزان نمی باشد. این درحالی است که بنابر ویژگی های مکانی متوسط درجه حرارت سالیانه دما با میانگین ۲۸/۱۳ درجه در حد پایینی است و اگرچه جوانه زدن بذرها و رشد گیاه هان را به تعویق می اندازد ولی در کنترل مطلوب فرایند سوخت و ساز و متابولیسم شیمیایی گیاه موثر واقع می شود. بهترین میزان رطوبت نسبی برای جوانه زدن و رشد گیاه۷۰-۸۰ درصد بوده و در رطوبت کمتر از ۴۰ درصد و بیشتر از ۹۵ درصد جوانه زدن و رشد گیاه متوفق می شود. از این حیث، میزان رطوبت نسبی در شهرستان خنداب در حد نسبتا مطلوبی با میانگین ۰۱/۵۱ درصد می باشد. در مورد رطوبت نسبی باید گفت که جاری بودن رودخانه قره چای و ویژگی های توپوگرافیک منطقه نقش بسزایی را در ایجاد این میزان رطوبت ایفا می کنند. بطورکلی، وجود ۱۸۰ روز بدون یخبندان جهت کشت مطلوب تقریبا تمامی گیاهان زراعی و انجام فعالیت باغبانی لازم می باشد. شهرستان خنداب با میزان ۱۰۹ روز یخبندان از طول فصل رشد مناسبی برخودار است. متوسط ارتفاع ۱۶۵۰ متر از سطح دریا شرایط توپوگرافیک و دمایی مناسبی جهت انجام فعالیت های زراعی و باغبانی فراهم آورده است. سنجش سرعت باد با مقیاس ملایم ۹۲/۶۲ نات گویای مساعد بودن این ویژگی در شهرستان خنداب می باشد و کمترین اثر را در کاهش میزان رطوبت خاک و فرسایش دارد.

(( اینجا فقط تکه ای از متن درج شده است. برای خرید متن کامل فایل پایان نامه با فرمت ورد می توانید به سایت feko.ir مراجعه نمایید و کلمه کلیدی مورد نظرتان را جستجو نمایید. ))

۴-۲- ۴- ۴- عوامل زیستی(خسارت زا) و توسعه کشاورزی
بطورکلی، بخش کشاورزی تحت کنترل عناصر زیستی و بیولوژیکی قرار دارد که خدمات و مشکلاتی را برای رشد بهره وری کشاورزی به همراه آورند. در این ارتباط، برای بررسی رابطه منابع زیستی با میزان توسعه کشاورزی سکونتگاه های شهرستان خنداب از آزمون همبستگی اسپیرمن استفاده شد که نتایج آن در جدول زیر آمده است. در این آزمون مقدار p با میزان صفر کمتر از ۰۵/۰ است. به عبارت دیگر رابطه معناداری در سطح خطای ۰۵/۰ بین عوامل زیستی با میزان توسعه کشاورزی سکونتگاه های شهرستان خنداب وجود دارد. مقدار آماره آزمون (۴۹۲/۰) نشان می دهد که ارتباط بین منابع زیستی و میزان توسعه کشاورزی در حد متوسط به پایین ارزیابی می شود.
جدول(۴-۲-۲۳): آزمون همبستگی ارتباط منابع زیستی و میزان توسعه کشاورزی

مولفه

ضریب همبستگی
(اسپیرمن)

معناداری
(۲دامنه)

نوع ارتباط

عوامل زیستی و میزان توسعه کشاورزی

۴۹۲/۰

۰۰۰/۰

مثبت

جدول زیر اهمیت توان اکولوژیکی شاخص های منابع زیستی را در بخش کشاورزی سکونتگاه های روستایی شهرستان خنداب نشان می دهد. وضعیت کلی با میانگین ۲۸/۳ نشان از شرایط نسبتا مناسب عوامل زیستی در بخش کشاورزی سکونتگاه های روستایی شهرستان خنداب دارد.
جدول(۴-۲-۲۴): اهمیت اوزان شاخص های منابع زیستی در کشاورزی

بعد

مولفه

خصوصیات

توان اکولوژیکی

عوامل زیستی

میزان شیوع بیماری های دامی

تب برفکی، بروسلوز یا تب مالت، قلوه نرمی یا آنتروتکسمین، سل

۶۸/۴

میزان آفت زدگی محصولات کشاورزی

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت
 [ 05:38:00 ب.ظ ]




بعد از جنگ جهانی دوم به مدت تقریباً۴۰ سال ژئوپلتیک به عنوان یک مفهوم و یا روش تحلیل، به علت ارتباط آن با جنگ‎های نیمه اول قرن بیستم منسوخ گردید، هر چند ژئوپلیتیک در این دوره از دستور کار دولت ها در مفهوم قبلی خود خارج شد، اما همچنان در دانشگاهها تدریس می­شد. برای تبدیل شدن نقش فعال جغرافیا در تعریف ژئوپلیتیک به نقش انفعالی سه دلیل عمده قابل ذکر است:

(( اینجا فقط تکه ای از متن درج شده است. برای خرید متن کامل فایل پایان نامه با فرمت ورد می توانید به سایت feko.ir مراجعه نمایید و کلمه کلیدی مورد نظرتان را جستجو نمایید. ))

اول اینکه جغرافیدانان بعد از شکست آلمان در جنگ، ژئوپلیتیک خاص آلمان را مقصر اصلی عنوان کردند و سیاست‎های آلمان نازی را متأثر از این مکتب می‎دیدند. خود را از مطالعات در مقیاس جهانی کنار کشیده، توجه خود را به دولت ها و درون مرزهای سیاسی بین المللی معطوف داشتند و واژه ژئوپلیتیک بر چسب غیر علمی‎به خود گرفت و از محافل علمی‎و دانشگاهی طرد شد.دلیل دیگری که موجب افول نقش جغرافیا در جنگ سرد شد ظهور استراتژی باز دارندگی هسته ای بود. توانایی پرتاب سلاح‎های هسته ای بوسیله هواپیما و موشک به فاصله‎های دور،باعث شد که دیگر نه فاصله و نه عوامل جغرافیایی مثل ناهمواری ها و اقلیم چندان مهم تلقی نمی‎شدند. دلیل سوم، ظهور ایدئولوژی به عنوان عامل تعیین کننده ی جهت گیری سیاست ها بود. ژئوپلیتیک جنگ سرد و ژئوپلیتیک عصر هسته ای از مشخصات دوره افول ژئوپلتیک هستند (زین العابدین، ۱۳۸۹ : 13).
۲-۱-۳- دوره احیا
بعد از پایان جنگ جهانی دوم جغرافیدانان شرمنده شدند و از آن پس تلاش نمودند جغرافیدانانی که ژئوپلیتیک را در اختیار آلمان نازی (هیتلر) گذاشته اند،کنار گذارند، و نتیجه اینکه حدود ۴۰ سال ژئوپلیتیک طرد شد. تا اینکه در دهه 1980 در جنگ ویتنام[2] و کامبوج[3] بر سر تصاحب منطقه ی مکنگ[4]، گر چه هر دو کشور از بلوک شرق بودند، ایدئولوژی نتوانست جنگ را از بین ببرد. بنابراین، در گزارش این مناقشه و روابط دو کشور، مجدداً از مفهوم ژئوپلتیک استفاده شد و سپس کسینجر[5] بصورت تفننی از واژه ی ژئوپلیتیک در مسائل جهان استفاده نمود. علاوه بر آن در جنگ ایران و عراق (1988-1980) و اشغال کویت توسط عراق (1991-1990 ) و به ویژه سقوط پرده آهنین در اروپا از سال 1989 موجب پر رنگ تر شدن این مفهوم شد و به خصوص فروپاشی شوروی (سابق) و برجسته شدن ملیت ها این مفهوم را به صورت یک مفهوم کلیدی در عرصه بین المللی قرار داد (زین العابدین،۱۳۸۹ :۲۸).
در حالیکه نامداران جغرافیای سیاسی چون ریچارد هارتشورن و استیفن جونز سخت در تلاش شکوفا ساختن جغرافیای سیاسی در جهان دوران میانه ی قرن بیستم شدند و سیاستمدارانی چون هنری کیسینجر واژه ژئوپلیتیک را دوباره به زبان روزمره سیاسی نیمه دوم قرن بیستم باز گرداند، جهانی اندیشانی چون ژان گاتمن و سوئل کوهن پیروزمندانه جهانی اندیشی جغرافیایی(ژئوپلتیک) را به بستر اصلی مباحث دانشگاهی باز گرداندند.در این زمینه ژان گاتمن[6] با طرح تئوری «آیکنوگرافی[7]– سیروکولاسیون[8]» «حرکت» را در مباحث ژئوپلیتیک در معرض توجه ویژه قرار داد و عوامل روحانی یا عامل «معنوی» را در جهانی اندیشی «اصل» یا «مرکز» دانست و «ماده» یا «فیزیک» را تأثیر گیرنده قلمداد کرد (مجتهد زاده،۱۳۸۶:۹۶).
سائول بی کوهن می‎گوید: موضوعات ژئوپلیتیکی مهمتر از آن بودند که جغرافیدانان آنها را کنار بگذارند و اکنون خیلی از جغرافیدانان با یک تأخیر به او ملحق شده اند و از باز گشت و تجدید حیات ژئوپلتیک به اندازه او استقبال کرده اند.
2-2-رویکردهای جدید ژئوپلیتیک
همه نظریه‎های ژئوپلیتیکی جنبه ژئواستراتژیکی داشته و برای کسب قدرت بر فضای جغرافیایی تأکید داشتند. اما پس از پایان جنگ سرد و با مطرح شدن نظام نوین جهانی بسیاری از دیدگاه های ژئوپلیتیکی جنبه ی کمی‎پیدا کرد و حتی بعضی از این دیدگاه ها در عالم سایبر اسپیس مطرح شدند. در نظام نوین جهانی عده ای در تحلیل ژئوپلیتیکی خود، رویکرد انرژی را مد نظر قرار دادند،عده ای به مسائل زیست محیطی معتقد بودند، بعضی فرهنگ را عامل اصلی ژئوپلیتیک دانستند و بالاخره، عده ای مسائل ژئواکونومی‎را در تحلیل ژئوپلیتیکی خود مورد توجه قرار دادند. می‎توان گفت که معیار‎های قدرت که نظامی‎گری بود، به طور کلی جای خود را با معیار‎های مذکور تغییر داد. یعنی، قبل از پایان جنگ سرد، معیار اصلی قدرت نظامی‎گری بوده و تمام عوامل اقتصادی، اجتماعی به صورت ابزار مورد توجه بوده است.به علاوه مشخصه ی اصلی ژئوپلیتیک دوره جنگ سرد جهان دو قطبی، جهان سوم و کشورهای عدم تعهد بودند، اما در نظریه ی جدید ژئوپلیتیکی، جهان چهارم مطرح است (زین العابدین، ۱۷۱:۱۳۸۹).
۲-2-۱-رویکرد نظم نوین جهانی
اولین بارجورج بوش پدر[9] رئیس جمهور اسبق آمریکا در جریان جنگ خلیج فارس در1990م نظام نوین جهانی[10] را مطرح نمود. و در سال 1991 پس از مذاکرات خود در هلسینکی[11] با گورباچف[12] و مارگارت تاچر[13]، رهبران اروپا، سازمان ملل متحد،کشورهای عربی به ویژه خلیج فارس و سایر هم پیمانان خود، نظریه نظام نوین جهانی خود را اعلام نمود (حافظ نیا،۵۳:۱۳۸۵).
این نظام دیدگاه‎های جدید آمریکا را بیان می‎کند. با فروپاشی نظام سیاسی اتحاد جماهیر شوروی و بلوک شرق و از بین رفتن رقابت قدرت ها، جهان از این پس صاحب نظام نوینی شود که بر قدرت همه جانبه آمریکا استوار است. قدرت و سلطه آمریکا بر جهان بدون تسلط بر خلیج فارس ممکن نبود. نظام نوین جهانی طرحی جدید برای سلطه بر مناطق مهم جهان توسط آمریکا بود. این نظام به رغم عنوان گول زننده آن، شکل جدیدی از استعمار نو است که جهان را به سوی مخاصمه و تلاطم سوق می‎دهد. جورج بوش پدر نظم نوین جهانی را این چنین تعریف می‎کند: «نظم نوین جهانی می‎گوید که بسیاری از کشورها با سوابق متجانس و همراه با اختلافات، می‎توانند دور هم جمع شوند تا از اصل مشترکی پشتیبانی کنند و آن اصل این است که شما با زور کشور دیگری را اشغال نکنید…» اما آمریکائیها از زمان پی ریزی چنین نظریاتی، کمترین توجهی به آنچه خود معتقدند نداشته اند و تعبیر «نوام چامسکی» نظم نوین جهانی تعبیر تازه ای از توسل به زور و انقیاد مضاعف ملت ها است.تمام ابعاد نظم نوین جهانی بر پایه منافع و توسعه طلبی آمریکا استوار است در عصر نظم نوین جهانی، ثبات و امنیت تقریباً به طور کامل برای هیچ کشوری- حتی آمریکا- وجود ندارد.
2-2-2-رویکرد ژئواکونومی
پایه و اساس ژئواکونومی‎استدلالی است که از طرف ادوارد لوتویک[14] ارائه شده است. او خبر از آمدن نظم جدیدبین المللی در دهه نود می‎داد که در آن ابزار اقتصادی جایگزین اهداف نظامی‎می‎شوند. به عنوان وسیله اصلی که دولت ها برای تثبیت قدرت و شخصیت وجودی شان در صحنه بین المللی به آن تأکید می‎کنند و این ماهیت ژئواکونومی‎است (عزتی،۱۰۷:۱۳۸۸)
ژئواکونومی‎عبارت ازتحلیل استراتژی­ های اقتصادی بدون درنظر گرفتن سودتجاری،که ازسوی دولتها اعمال می­ شود،به منظورحفظ اقتصادملی یا بخشهای حیاتی آن وبه دست آوردن کلیدهای کنترل آن ازطریق ساختارسیاسی وخط مشیهای مربوط به آن پرداخت. (عزتی،1387: 110)
ژئواکونومی‎رابطه بین قدرت و فضا را مدّ نظر دارد و هدف اصلی آن کنترل سرزمین و دستیابی به قدرت فیزیکی نیست بلکه دست یافتن به استیلای اقتصادی فناوری و بازرگانی است بدین ترتیب به نظر می‎رسد مفاهیم ژئواکونومی‎در رویارویی با مسائل قرن 21 از کارآیی مناسبی در مقیاس جهانی برخوردار خواهد بود (واعظی،1388 :32)
ژئواکونومی‎رابطه بین قدرت وفضا را بررسی می‎کند. فضای بالقوه ودرحال سیلان همواره حدود ومرزهایش درحال تغییروتحول است،ازاین رو آزادازمرزهای سرزمین وویژگیهای فیزیکی ژئوپلیتیک است.درنتیجه تفکر ژئواکونومی‎شامل ابزارآلات لازم وضروری است که دولت می‎تواندازطریق آنها به کلیه اهدافش برسد.(عزتی،1387: 110)
ژئواکونومی‎و ژئوپلیتیک دارای تفاوتهای اساسی با هم می‎باشند،اول اینکه ژئواکونومی‎محصول دولت ها وشرکتهای بزرگ تجاری با استراتژیهای جهانی است درحالی که این خصیصه در ژئوپلیتیک نیست. نه دولت ونه شرکتهای تجاری هیچ نقشی درژئوپلیتیک ندارندبلکه یکپارچگی اتحادیه ها،منافع گروهی وغیره برپایه نمونه‎ های تاریخی با عملکردی نامرئی دراستراتژیهای ژئوپلیتیکی پایه واساسی برای همه صحنه‎های ژئوپلیتیکی هستند.
دوم اینکه هدف اصلی ژئواکونومی‎کنترل سرزمین ودستیابی به قدرت فیزیکی نیست بلکه دست یافتن به استیلای تکنولوژی وبازرگانی است. ازلحاظ کاربردی بایدگفت که مفهوم وعلم ژئوپلیتیک می‎تواند درنشان دادن راه وروش‎هایی برای پایان دادن به نزاعها ودرگیری ها ودرمجموع اختلافات نقش اساسی داشته باشددرحالی که ژئواکونومی‎ازچنین ویژگی برخوردارنیست(عزتی،1387: 112)
2-2-3- رویکرد ژئوکالچر
ژئوکالچر یا ژئوپلیتیک فرهنگی فرایند پیچیده ای از تعاملات قدرت،فرهنگ، و محیط جغرافیایی است که طی آن فرهنگها همچون سایر پدیده‎های نظام اجتماعی همواره در حال شکل­ گیری، تکامل،آمیزش، جابجایی در جریان زمان و در بستر محیط جغرا فیایی کره زمین اند.به عبارت دیگر ژئوکالچر ترکیبی از فرایند ‎های مکانی – فضایی قدرت فرهنگی میان بازیگران متنوع و بی شماری است که در لایه‎های مختلف اجتماعی و درعرصه محیط یکپارچه سیاره زمین به نقش آفرینی پرداخته و در تعامل دائمی‎با یکدیگر بسر می­برندو بر اثر همین تعامل مداوم است که در هر زمان چشم انداز فرهنگی ویژه خلق می‎شود.از این رو ساختار ژئو کالچر جهانی بیانگر موزاییکی از نواحی فرهنگی کوچک و بزرگی است که محصول تعامل‎های مکانی – قضایی قدرت فرهنگی اند که در طول و موازات یکدیگر حرکت می‎کنند (دیلمی‎معزی،2:1387).
ژئوکالچر پدیده ای است که بر شالوده نظام اطلاع رسانی نوین و یا صنایعی استوار است که به تولید محصولات فرهنگی مبادرت می‎ورزد وظیفه این صنایع تولید انبوه محصولات فرهنگی است. نظام سلطه فرهنگی در جهان کنونی در کنار نظام سلطه اقتصادی یا سیاسی از عناصر اصلی نظام ژئوپلیتیک جهانی می‎باشند. امروزه منطق حاکم بر فرایند‎های ژئوکالچر جهانی بر اشکال پیچیده و تکامل یافته تر شیوه‎های رقابتی مبتنی است. این فرایند در عین نافذ بودن، مدام در تکامل می‎باشد
پدیده‎های فرهنگی به دلیل خصیصه‎های مکانی شان همواره میل به ثبات و پایداری در مقابل نوآوری ها دارند که می‎توان به تلاش جوامع سنتی و حفظ میراث فرهنگی و آداب و سنن و نمادهای تاریخی و … اشاره کرد. از طرفی الگوهای تمدنی به واسطه ماهیت فضائیشان در جهت سرعت بخشیدن به تغییرات فرهنگی و زدودن مرزهای قراردادی هستند(حیدری،۱۳۸1 :۱۶۸).
۲-2-4- رویکرد ژئوپلیتیک زیست محیطی
مسایل ژئوپلیتیک زیست محیطی از اواخر قرن بیستم به موضوع اصلی فعالیت­ها و نگرانی­ها بین گروه‎های انسانی و بازیگران ملی و فراملی در سطوح منطقه ای و جهانی تبدیل شده است. محیط زیست بشری در سطوح محلی، ملی، منطقه ای و جهانی دستخوش مخاطرات گردیده است. این مخاطرات در سه بعد: کاهش و کمبود منابع، تخریب منابع و آلودگی محیط زیست تجلی یافته است. از دید ژئوپلیتیک، کمبود منابع زیست محیطی یا محروم کردن انسانها از زیستن در مکان مورد علاقه آنها رقابت و کنش متقابل بین گروه‎های انسانی و بازیگران سیاسی در سطوح مختلف را در پی دارد.(www.civilica.com).
طی چند دهه گذشته، افزایش جمعیت، گسترش دامنه مداخلات بشر در طبیعت برای تأمین نیازهای فزاینده از منابع کمیاب طبیعی، گسترش رویکرد سودانگاری در غالب طرح‎های توسعه ای، بی پروایی نسبت به جستار پایداری محیط زیست در ساخت سازه ها و زیر ساخت ها و مانند آن،پیامدهای ناگواری همانند گرمایش کروی، ویرانی لایه ازن، پدیده ال نینو، طوفانهای سهمگین، بالا آمدن سطح آب دریاها، گسترش گازهای گلخانه ای، خشکسالی، سیل، فرو نشست زمین، کاهش آب شیرین، بیابان زایی، کاهش خاک مرغوب، آلودگی هوا، باران‎های اسیدی، جنگل زدایی و نابودیت تنوع زیستی، نشانه‎هایی از جهانی شدن پیامدهای فروسایی محیط زیست در سطح فروملی و فراملی و جهانی بودن بوده اند. تداوم وضعیت موجود،آینده زیست و تمدن فراروی بشر را مبهم و نامطمئن کرده است.نگرانی از این وضعیت به همراه شرایط نا مطلوب کنونی، در طرح رویکردهایی همانند امنیت زیست محیطی، ژئوپلیتیک انتقادی، ژئوپلیتیک زیست محیطی، توسعه پایدار بسیار اثر گذاشت. با توجه به این که مفهوم «جهان» از مقیاس‎های مطالعاتی دانش یاد شده است، مرزهای محلی و ملی را در نوردیده اند، محیط زیست سویه ای ژئوپلیتیک یافته است (کاویانی،۱۳۹۰: ۸۵).
2-2-5-رویکرد ژئوپلیتیک انتقادی
در مورد ماهیت و چیستی ژئوپلیتیک انتقادی نظریه‎های مختلفی ارائه شده است. عده ای از نظریه پردازان، ژئوپلیتیک انتقادی را در مقایسه با ژئوپلیتیک سنتی، که به دلیل سوء استفاده از شواهد جغرافیایی به نفع مقاصد امپریالیستی لکه دار گردیده، از لحاظ علمی‎مستقل و بی طرفانه می‎دانند که می‎تواند با دیدگاهی متعالی به امور جهانی نگریسته و تحقیق عینی بپردازد(مویر،220:1379). عده ای را باور بر این است که ژئوپلیتیک انتقادی در جستجوی آشکار کردن سیاست­های پنهان دانش ژئوپلیتیک است (میرحیدر،42:1386)
از اوایل1970، شاهد ظهوررویکردی نوین به نام «ژئوپلیتیک انتقادی[15]»هستیم.دانشمندان ژئوپلیتیک چون اتوتایل[16] ومیشل فوکو را می‎توان ازپیشگامان این حرکت نوین دانست. این دانشمندان به طور همزمان، هم از ژئوپلیتیک انتقاد کردند و هم خود از اندیشمندان این عرصه بودند. این افراد، سیاست اندیشمندانه خود را بر «ضد ژئوپلیتیک» تعریف کرده و با وجود این، در چارچوب زیر بنایی مفاهیم ژئوپلیتیک کار می‎کردند (مویر،۳۷۸:۱۳۷۹).
محققین ژئوپلیتیک انتقادی تمایل دارند بجای تمرکز بر شناسایی عوامل جغرافیایی مؤثر بر شکل گیری قدرت دولتها و سیاست خارجی ایشان، از یک سو دریابند که سیاستمداران چگونه «تصاویر ذهنی» خود را از جهان ترسیم نموده اند و این بینش ها چگونه بر تفاسیر آن ها از مکان‎های مختلف تأثیر می‎گذارند؟ ژئوپلیتیک انتقادی به عنوان نظریه ای نسبتاً جدید که توانسته است خود را بر اساس مؤلفه‎های حاکم میان بازیگران روابط بین الملل، نظام مند سازد، چارچوبی مناسب برای فهم ژئوپلیتیکی جدید، به دور از عناصر سختی هم چون مرز و مکان ایجاد کرده است. بر اساس فهم برخی از موضوعات، بدون توجه به بعضی مسائلی که طبق نظریات سنتی غیرمرتبط می‎نمودند، امری ناقص خواهد بود. از منظر ژئوپلیتیک انتقادی، استراتژی قدرت همیشه نیازمندبه کارگیری فضا وهمین سبب گفتمان می­باشد. (www.javanemrooz.com)
رویکرد انتقادی، کوشش منتقدانه برای کشف ساختارهای جامعه معاصر است که ضمن نقد زیربنایی رویکردهای رایج در شناخت جامعه به تبیین کاستی ها ی روش شناسی آنها می‎پردازند و شیوه‎های اثبات گرایی (پوزیتیوسیتی) را در مطالعه جامعه نقد می‎کند و بر این انگاره استوار است که صرف تجربه و روش‎های تجربی کافی نیست و نباید مطالعه جامعه را همسان با مطالعه طبیعت انگاشت. هدف نظریه پردازان مکتب انتقادی، ایجاد دگرگونی‎های فرهنگی و روشنگرانه برای کاهش نابرابری‎های جهانی، برقراری عدالت بین المللی، احترام به تفاوت ها و گرایش به ارزش‎های فرهنگی جدیدی است که بر فرایند تعامل موجود در صحنه‎های اجتماعی و تمدنی حاکم شود و تعامل و عمل را در چارچوب ارزشهای موجود رهبری کند (مشیر زاده،۱۳۸۴ :۲۲۱).
هر چند ژئوپلیتیک به مطالعه روابط متقابل جغرافیا، قدرت سیاست و کنش‎های ناشی از ترکیب آنها با یکدیگر می‎پردازد (حافظ نیا،۳۶:۱۳۸۵). اما امروزه گفتمان آن تابعی از چالش‎های برخاسته از «جهانی شدن‎های اقتصادی»، «انقلاب اطلاع رسانی» و«خطرات امنیتی جامعه جهانی» است (مجتهد زاده،۱۲۸:۱۳۸۱)و بالاخره ژئوپلیتیک انتقادی در جستجوی آشکار کردن سیاست‎های پنهان دانش ژئوپلیتیک است.مباحث ژئوپلیتیک مقاومت و آنتی ژئوپلیتیک از جمله مباحث مهم در پژوهش ها و نوشته‎های مربوط به ژئو پلیتیک انتقادی می‎باشد.این رویکرد توجهش را صرفاً به رویه سلطه ژئوپلیتیک معطوف نداشته بلکه به رویه دیگر ژئوپلیتیک که مقاومت می‎باشد بیشتر توجه می‎کند. و عاشورا به عنوان عالیترین و متعالی ترین صحنه ژئوپلیتیک مقاومت از چنان ماندگاری و جاودانگی برخوردار بوده و هست که امروزه و در قرن بیست و یکم وهزاره سوم نیز توان تحریک و به غلیان در آوردن جنبش‎های مقاومت را دارد. بسیاری از نهضت ها و مقاومت ها در دنیای اسلام و حتی غیر اسلام الگوی مقاومت خود را از عاشورا الهام گرفته اند. (باباخانی،38:1392)
2-3-اندیشه ملی گرایی
ملی گرایی مفهومی‎کاملا سیاسی دارد. این مفهوم به عنوان یک اندیشه و فلسفه سیاسی تلقی می­ شود. اندیشه‎ای که در هر ملتی ریشه در هویت ملی و میهن دوستی آن ملت دارد. در حالی که مفهوم میهن دوستی و دلبستگی به هویت میهنی مفاهیم غریزی و کهن هستند، ناسیونالیسم پدیده ای فلسفی و نوین محسوب می‎شود که از سوی اروپای بعد از انقلاب صنعتی به جهان بشری معرفی شده است. در این راستا هنگامی‎که جنگ جهانی اول و جنگ‎های بزرگ قبل از آن بیشتر با انگیزه میهن دوستی شروع شده بود، جنگ جهانی دوم حاصل برخورد اندیشه‎های ناسیونالیستی بود.(حافظ نیا و همکاران،210:1389)
ناسیونالیسم به وابستگی مردم یک منطقه که براساس یک احساس مشترک به وجود آمده گفته می­ شود این احساس مشترک ممکن است علل تاریخی، فرهنگی، نژادی، جغرافیایی و غیره داشته باشد. ناسیونالیسم در حقیقت ملاتی است که گروه‎های مختلف را به هم پیوند داده و واحدی به نام ملت را به وجود می‎آورد. (روشن و فرهادیان،242:1385)
میهن دوستی و دلبستگی به هویت میهنی مفاهیم غریزی و کهن هستند. ناسیونالیسم یا ملی گرایی مفهومی‎کاملاً سیاسی است که از سوی اروپای بعد از انقلاب صنعتی به جهان بشری معرفی شد. از نظر واژه شناسی ناسیونالیسم از ریشه ناسی(Nasci)آمده است این واژه لاتین متولد شدن معنی می‎دهد و نظریه تکاملی ایده ناسیونالیسم را تأیید می‎کند.(حافظ نیا و همکاران،210:1389)
اگر ناسیونالیسم بر مبنای برگشت به ارزشهای جاهلی و اساطیری باشد، ارتجاعی محسوب می‎شود و اگر بر مبنای یک احساس انسانی و فرهنگ خلاق باشد، مترقیانه خواهد بود. مفهوم ناسیونالیسم در قرن نوزدهم و بیستم به طور گسترده ای از اروپا به سایر نقاط و از جمله خاورمیانه انتشار یافت. افکار ناسیونالیستی به دلایلی چند در نیمه دوم قرن نوزدهم در خاورمیانه، گسترش یافت.
اول: افتتاح مدارس جدید درمصر، لبنان وسوریه
دوم: اختراع چاپ که به دنبال خود آگاهی از امور سیاسی را افزایش داده و مشوق احیای فرهنگی- ادبی شد.
سوم: تجزیه امپراطوری‎های قدیم که به دنبال خود، خود مختاری گروه‎های ملی را به دنبال داشت.(درایسدل و بلیک،77:1386)
با شروع قرن بیستم ناسیونالیسم به یک قدرت عمده سیاسی در خاورمیانه تبدیل شد و تأثیرات آن زمانی به اوج خود رسید که ناسیونالیسم ترک، عرب، ایرانی و یهود به طور همزمان در این منطقه ظهور کردند، از عوامل اصلی که سبب بروز شکاف و اختلاف در میان شیعیان منطقه خاورمیانه شده، اندیشه‎های ناسیونالیستی پیروان این مذهب در کشورهای مختلف می‎باشد. تنوع نژادی و قومی‎شیعیان ساکن در منطقه خاورمیانه الهام بخش اندیشه‎های ناسیونالیستی در میان آنان گردیده و این امر واگرایی و فقدان وحدت مذهبی در بین آنان را به دنبال دارد. ویژگی عمومی‎ناسیونالیسم تأکید بر برتری هویت ملی بر دعاوی مبتنی بر طبقه، دین و مذهب است و بر این اساس عوامل زبانی، فرهنگی وتاریخی مشترک به همراه تأکید بر سرزمین خاص، هویت بخش گروهی از مردم می‎شود.
بدین ترتیب ایدئولوژی ناسیونالیسم با تأکید بر نژاد و زبان در جهان اسلام که مرکب از انواع زبانها و نژادها ی گوناگون است، یکی از عوامل اصلی واگرایی تلقی می‎گردد. تجارب تاریخی گویای این واقعیت است که حتی پان عربیسم از ادعای نهضت وحدت سراسری اعراب نتوانست در جوامع و کشورهای عربی ایجاد وحدت نماید و طی جنگهای اعراب اسرائیل و با شکست اعراب اعتبار خود را از دست داد. به طوری که در جریان جنگ 1991 آمریکا و متحدین با عراق برخی کشورهای عرب برای آزادی کویت به یک کشور دیگر عرب(عراق)، حمله ور شدند(صفوی،202:1387).
2-4-میهن خواهی
میهن خواهی یا وطن دوستی فلسفه سیاسی ویژه ای نیست، بلکه غریزه ای است که از حس اولیه ی تعلق داشتن به مکان و هویت ویژه ای آن و حس دفاع از منافع اولیه ی فردی در آن مکان ویژه ناشی می‎شود. گونه ی اولیه ی خودنمایی این غریزه کم و بیش در همه ی حیوانات قابل مشاهده است. بیشتر حیوانات محدوده‎های مشخصی را برای جولان دادن و منافع اختصاصی، فردی یا گروهی خود در نظر گرفته و به آن دلبستگی و تعلق می‎یابند و دخالت و تجاوز دیگران را در آن با سرسختی دفع می‎کنند. (مجتهدزاده،70:1381). مفهوم میهن از انگیزه‎های سیاسی دور است و از حد غریزه ی طبیعی خارج نمی‎شود. میهن خواهی یا میهن دوستی تا آن اندازه طبیعی و غریزی است که با تعلقات معنوی انسان درآمیخته و جنبه ی الهی به خود می‎گیرد و به گونه ی مفهوم مقدس خودنمایی می‎کند.
2-5- مفهوم ملت
جمع افرادی که از پیوندهای مادی و معنوی ویژه و مشخصی برخوردار باشند و با مکان جغرافیایی ویژه ای، «سرزمین سیاسی یکپارچه و جداگانه» همخوانی داشته باشند و حاکمیت حکومتی مستقل را واقعیت بخشند، ملت آن سرزمین یا کشور شناخته می‎شوند. بدین ترتیب ملت و ملیت پدیده‎های سیاسی هستند که در رابطه مستقیم با سرزمین واقعیت پیدا می‎کنند و این اصطلاحات در حالی که مباحث سیاسی هستند، جنبه ای کاملاً جغرافیایی به خود می‎گیرند. (مجتهدزاده،65:1381).
در زبان‎های اروپایی واژه ملت از کلمه(natio) مشتق شده و بر مردمانی دلالت دارد که از راه ولادت با یکدیگر نسبت دارند و از یک قوم و قبیله هستند. ملت به مجموعه ای از افراد ساکن در فضای جغرافیایی مشخص و محدود از حیث سیاسی اطلاق می‎شود که بر اساس عوامل و خصیصه‎هایی نظیر تبار، تاریخ، فرهنگ، دین، مذهب، سرزمین، قومیت، زبان و …نسبت به یکدیگر احساس همبستگی می‎کنند و خود را متعلق به یک ما می‎دانند.(حافظ نیا و همکاران،108:1389)

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت
 [ 05:38:00 ب.ظ ]




بند دوم: شرط بنایی، ضمن عقد، الحاقی
شرط به اعتبار زمان وقوع و شیوه‌ی ارتباط با عقد، به سه قسم بنایی، ضمن عقد و الحاقی تقسیم می‌شود؛ گاهی مفاد شرط‌، پیش از عقد مورد گفت و گو یا انشاء واقع می‌شود. حال اگر در متن عقد اصلی تصریح نشده ولی عقد، مبنی بر مذاکرات مقدماتی یا التزام پیشین واقع شود، چنین شرطی را تبانی یا بنایی گویند.[۱۴] نظر مشهور بر این است که شرط بنایی نیز چون در متن عقد تصریح نمی‌شود، در شمار شروط ابتدایی بوده و لازم الوفاء نیست.[۱۵]
اما گروهی از متأخران به طور مطلق، صحت آن را پذیرفته‌اند و دلیلشان آن است که عنوان شرط بر تبانی نیز صدق می‌کند و مشمول ادله‌ی لزوم وفای به شرط است.[۱۶]جمعی دیگر نیز این شرط را در شمار شروط ضمنی، معتبر و لازم الوفاء دانسته اند.[۱۷] قانون مدنی به موجب موادی از جمله ۱۱۱۳ و ۱۱۲۸ از این شرط نام برده است و بدین ترتیب اعتبار آن در نظام حقوقی ما مورد پذیرش قرار گرفته است.
منظور از شرط ضمن عقد در اینجا، شرط مذکور در متن عقد است که در صحت آن تردیدی نیست؛ زیرا شرط ضمن عقد، منحصر به شرط مندرج در متن عقد نمی‌باشد، بلکه مطابق نظر برگزیده در حقوق کنونی، شرط بنایی به طور مطلق و شرط الحاقی بنابر برخی آرای حقوقی، در شمار شرط ضمن عقد محسوب می‌شوند.
شرط الحاقی شرطی است که طرفین بعد از عقد، به آن ضمیمه می‌کنند. حال اگر موضوع آن امر مستقلی باشد، به صورت یک قرارداد مستقل، مشمول ماده‌ی ۱۰ است، اما اگر توافق جدید راجع به مفاد یا چگونگی اجرای تعهدات ناشی از عقد سابق باشد، از آنجا که بدین وسیله طرفین خواسته‌اند قرارداد پیشین را اصلاح یا تکمیل نمایند، این توافق را می‌توان در شمار شروط ضمن عقد سابق محسوب نمود.[۱۸]بر اساس عقیده‌ی دیگر، توافق جدید چنان‌چه راجع به مفاد و اجرای قرارداد سابق باشد، به هیچ وجه عنوان شرط به آن اطلاق نمی‌شود و چنان‌چه انشای مستقلی داشته باشد، یک قرارداد جداگانه به حساب می‌آید، هرچند که به لحاظ ارتباط با عقد پیشین، آثار خاصی بر آن مترتب می‌شود.[۱۹]
به نظر می‌رسد دیدگاه اخیر با مبانی فقهی مقررات مربوط به شرط ضمن عقد، سازگاری بیشتری دارد؛ زیرا مطابق نظر مشهور فقیهان شرط ضمن عقد، شرطی است که در متن معامله و به طور مشخص بین ایجاب و قبول درج می‌گردد.[۲۰] به این ترتیب معیار ضمن عقد تلقی شدن شرط، تصریح در متن عقد، یا توجه به مفاد آن هنگام تحقق معامله (شرط بنایی) است. توافقی که بعد از عقد بدان ملحق می‌شود، از حیث انشاء مستقل بوده و قدر متیقن آن است که شرط ضمن عقد محسوب نمی‌شود، هر چند که امکان دارد به لحاظ ارتباط با عقد پیشین آثاری خاص بر آن مترتب شود، مثلا اگر عقد سابق به دلیلی منفسخ گردد، توافق بعدی نیز موضوعیت خود را از دست داده و منحل می‌شود.
بند سوم: شرط صریح و ضمنی
به اعتبار چگونگی بیان اراده، شرط ضمن عقد به صریح و ضمنی تقسیم می‌شود؛ شرط صریح شرطی است که در عقد بدان تصریح می‌شود و شرط ضمنی به شرطی اطلاق می‌شود که در عقد بدان تصریح نشده، ولی به دلالت تضمنی یا التزامی از الفاظ عقد استنباط می‌شود و موضوع التزام طرفین واقع می‌گردد.[۲۱] این شرط بر سه قسم است: شرط ضمنی عرفی که به موجب آن ملازمه‌ی میان عقد و شرط، ناشی از عرف و عادت قراردادی است، یعنی یک شرط آنقدر در یک قرارداد تکرار می‌شود که شیاع پیدا می‌کند و لازمه‌ی عرفی آن عقد می‌گردد؛ شرط ضمنی قانونی که ملازمه‌ی میان عقد و شرط به حکم قانون به ویژه قانون تکمیلی تعیین می‌گردد. شرط ضمنی واقعی که ملازمه‌ی میان عقد و شرط، مبتنی بر بداهت امر و حکم عقل است.[۲۲]
شرط بنایی از این حیث که در متن عقد تصریح نمی‌شود، نوعی خاص از شروط ضمنی تلقی شده است، ولی تفاوت آن با سایر اقسام شرط اخیر این است که شرط ضمنی عرفی مدلول عرفی الفاظ عقد است و ممکن است که اصلا طرفین به هنگام عقد به آن توجه نداشته باشند، در حالی که شرط بنایی، اگرچه در متن عقد بیان نمی‌شود، ولی مورد توجه طرفین است.[۲۳]
بند چهارم: شروط صحیح
شروط صحیح در مقابل شروط باطل به کار می‌رود و مقصود از آن مواردی است که بر طبق شرایط قانونی واقع می‌شود. برابر ماده‌ی ۲۳۴، این شروط به اعتبار موضوع یا مشروط، به سه قسم شرط صفت، نتیجه و فعل تقسیم می‌گردد.
الف- شرط صفت
به موجب بند ۱ ماده‌ی ۲۳۴، شرط صفت، «شرط راجعه به کیفیت یا کمیت مورد معامله» است. شرط مقدار در بیشتر موارد، علاوه بر وصف، نشانگر میزان تعهد و ارزش مورد معامله است، گاهی نیز تنها جنبه‌ی وصفی داشته و بیانگر ارزش مورد عقد نیست. [۲۴]بنابر نظر گروهی از مؤلفان، شرط صفت ویژه‌ی عین معین است و در ارتباط با عین کلی به دلیل آن که موضوع معامله در حین عقد وجود خارجی ندارد، شرط صفت به مفهوم اصطلاحی ممکن نیست.[۲۵]
اما گروهی دیگر معتقدند که شرط صفت در عین کلی نیز ممکن است و در حقیقت به شرط فعل باز می‌گردد، یعنی مشروط‌علیه باید کالا را مطابق وصف مشروط تسلیم نماید و تنها تفاوت در خصوص ضمانت اجرا است. چنان‌چه شرط صفت مربوط به عین معین باشد، در صورت فقد وصف مشروط، برای مشروط‌له خیار تخلف از شرط به موجب ماده‌ی ۲۳۵ ثابت می‌شود، ولی ضمانت اجرای تخلف از شرط صفت در عین کلی، بدوا خیار نیست و در مرحله‌ی اول الزام و اجبار و در صورت تعذر اجبار، خیار ثابت می‌گردد.[۲۶]

( اینجا فقط تکه ای از متن درج شده است. برای خرید متن کامل فایل پایان نامه با فرمت ورد می توانید به سایت feko.ir مراجعه نمایید و کلمه کلیدی مورد نظرتان را جستجو نمایید. )

مطلب دیگر آن که وجود وصف مشروط در زمان تسلیم مورد معامله، مناط اعتبار است، بر این اساس چنان‌چه وصف مشروط در زمان عقد وجود نداشته و تا زمان تسلیم حاصل شود، دیگر خیار تخلف از شرط محملی ندارد و به عکس اگر وصف در زمان عقد وجود داشته و در زمان تسلیم زائل شده باشد، در این صورت نیز خیار وصف ثابت می‌شود. اعتبار وجود وصف در زمان تسلیم، مبتنی بر حکم ظاهر و دلالت عرف است، ولی اگر قرائنی در بین باشد که نشان دهد وجود وصف در زمان عقد مورد نظر طرفین بوده است، در این صورت دلالت عرفی دیگر لحاظ نشده و در صورت فقدان وصف مشروط، در زمان عقد نیز خیار ثابت می‌شود.[۲۷]
شرط نتیجه
به موجب ماده‌ی ۲۳۴ «شرط نتیجه عبارت است از تحقق امری در خارج»؛ اما تعریف دقیق تر و درست تر آن «اشتراط تحقق اثر و نتیجه‌ی یکی از اعمال حقوقی اعم از عقد و ایقاع ضمن عقد دیگر» می‌باشد.[۲۸] به موجب ماده ۲۳۶ قانون مدنی، در شرط نتیجه، چنان‌چه حصول آن نتیجه موقوف به سبب خاص نباشد، به نفس اشتراط حاصل می‌شود. حال باید دید منظور از سبب خاص چیست؟ بیشتر مؤلفان اعم از فقهی و حقوقی، لزوم وجود صیغه‌ی خاص در تحقق برخی اعمال حقوقی مانند عتق و طلاق را مصداقی از سبب خاص ذکر کرده اند.[۲۹]
در این دسته از آثار، امری مانند قبض که شرط صحت عقود عینی به شمار می‌آید، به عنوان سبب خاص شناخته نشده، همچنین سبب خاص، دخالت یک عامل استثنائی و غیر معمول در شکل گیری عمل حقوقی مانند حضور شاهد عادل در صحت طلاق، تبیین شده است.[۳۰] از مطالب مذکور چنین معلوم می‌شود که سبب خاص از یک سو، شرطی اضافه بر تراضی در عقود و تحقق اراده‌ی انشایی در ایقاعات بوده و از سویی دیگر مربوط به مرحله‌ی انشاء و تحقق عمل حقوقی می‌باشد. به بیان دیگر قیدی است که اراده‌ی ظاهری یا باطنی را مقید می‌سازد، مثلا قبض که عاملی مادی و خارج از محدوده‌ی انشاء است و پس از آن باید انجام شود، به عنوان سبب خاص در نظر گرفته نمی‌شود.
بر این اساس به نظر می‌رسد که نتیجه‌ی عقود عینی نیز می‌تواند موضوع شرط واقع شود و قبض به عنوان شرط تکمیلی باید پس از آن انجام شود و اشتراط نتیجه‌ی عقود عینی تنها از این جهت که به نفس اشتراط حاصل نمی‌شود، مورد تردید واقع شده است.[۳۱] ولی به شرحی که در ادامه خواهد آمد، باید توجه داشت حاصل شدن نتیجه‌ی مشروط به نفس اشتراط، موضوعیت ندارد.
مطلب دیگر آنکه گروهی از مؤلفان معتقدند خود عمل حقوقی می‌تواند موضوع شرط نتیجه واقع شود. از نظر آنان وقتی یک عمل حقوقی نیازمند سبب خاص نیست، تفاوتی ندارد که با اراده مستقل به وجود آید و یا به صورت تبعی و ضمن عقد دیگری در قالب شرط محقق شود. از طرف دیگر واژه‌ی «امر» در ماده‌ی ۲۳۴ مطلق است و نتیجه و خود عمل حقوقی، هر دو را شامل می‌شود، بنابراین خود عمل حقوقی را می‌توان در قالب شرط نتیجه به دست آورد.[۳۲]
در آثار فقهی، این موضوع یعنی اشتراط خود عمل حقوقی به نحو گسترده مورد توجه قرار نگرفته است و همه جا سخن از شرط غایت و نتیجه می‌باشد. تنها شمار اندکی از نویسندگان به این امر پرداخته اند؛ از این میان برخی به صراحت، شرط عمل حقوقی را نفی کرده‌اند؛ زیرا عناوین معاملات هر چند که اثر نهایی آن‌ها مشترک و یکسان باشد از یکدیگر مغایرند و آثار مترتب بر هر یک متفاوت با دیگری است، مثلا بیع و صلح هر چند که نتیجه‌ی غایی آن‌ها ملکیت است، ولی آثار مترتب بر هر یک از این دو عمل حقوقی متفاوت است، لذا با شرط نمی‌توان عنوان معامله‌ی دیگری را به دست آورد. پس شرط نتیجه فقط ناظر به آثار و نتایج معاملات است و نفس معامله نمی‌تواند موضوع شرط واقع شود.[۳۳]
بعضی دیگر با قائل شدن به تفصیل، ضمن در نظر داشتن امکان یا عدم امکان قصد عنوان، اعمالی همچون وکالت یا وصایت که قصد عنوان آن‌ها ممکن است را بر خلاف معاملاتی نظیر بیع و صلح، موضوع شرط نتیجه قرار می‌دهند.[۳۴] همچنین برخی نتیجه‌ی مذکور را در قالب تفصیل دیگری مطرح کرده‌اند، بدین شرح که عناوینی مانند بیع، صلح، مبیعیت و ثمنیت، جعل آن‌ها بدوا و مستقلا جایز نیست و این‌ها را نمی‌توان با شرط به دست آورد؛ اما دسته‌ای دیگر مانند وکالت، وصایت، رهن، ودیعه، عاریه و شرکت، چون جعل آن‌ها بدوا و مستقلا جایز است، موضوع شرط واقع می‌شوند و عرف نیز نسبت به تحقق آن‌ها از این طریق تردیدی ندارد.[۳۵]
با توجه به مطالب گفته شده، اعتبار شرط عمل حقوقی به صورت شرط نتیجه محل تردید است؛ زیرا قدر مسلّم از عبارات شرط غایت و نتیجه آن است که این شرط، ناظر به اثر نهایی و غایی عمل حقوقی می‌باشد. از مقررات مربوط به شرط نتیجه در قانون مدنی، دلیل روشنی بر صحّت اشتراط خود عمل حقوقی به دست نمی‌آید، اگر چه واژه‌ی «امر» در ماده‌ی ۲۳۴ مطلق است، ولی این اطلاق با صراحت عبارات شرط غایت و نتیجه از میان می‌رود. در متون فقهی نیز تنها مبتنی بر تفصیل و تفکیک میان معاملات و نه به صورت مطلق، این امر پذیرفته شده است، بنابراین نمی‌توان اشتراط خود عمل حقوقی را به طور قطع پذیرفت و دست کم به تبعیت از تفصیل ارائه شده از سوی فقهاء، شاید بتوان گفت اعمالی مانند وکالت و رهن و از این قبیل که قصد عنوان آنها ممکن یا جعلشان مستقلا جایز است، موضوع شرط نتیجه قرار می‌گیرند.
ممکن است از ظاهر ماده‌ی ۲۳۶، چنین استفاده شود که شرط نتیجه به طور مطلق باید به نفس اشتراط حاصل شود، ولی دلایلی وجود دارد که نشان می‌دهد شرط نتیجه‌ی معلّق و مؤجّل نیز صحیح است؛ زیرا اولا در نوشته های فقهی و حقوقی به صحّت شرط نتیجه‌ی معلّق و آن که حصولش متصل به زمان عقد نیست اذعان شده است.[۳۶]ثانیا به نظر می‌رسد که حکم ماده‌ی ۲۳۶ ناظر به موارد غالب است که اعمال حقوقی به صورت منجّز واقع می‌شوند، لذا منافاتی ندارد که نتیجه‌ی مورد نظر پس از حصول معلّق علیه یا در زمان مؤخّر حاصل شود. شرط نتیجه، ما را از تحقق انشاء مستقل یک عمل حقوقی که نیازمند سبب خاص نیست، بی نیاز می‌کند، بر این اساس حصول نتیجه به نفس اشتراط موضوعیت ندارد.
ثالثا در ماده‌ی ۱۱۱۹قانون مدنی[۳۷]، نمونه‌ای از شرط نتیجه‌ی معلّق دیده می‌شود که به موجب آن، تحقق وکالت زوجه در طلاق، معلّق بر تحقّق شروطی و اثبات آن در دادگاه شده است.
شرط فعل
برابر بند سوم ماده‌ی ۲۳۴ «شرط فعل آن است که اقدام یا عدم اقدام به فعلی بر یکی از متعاملین یا بر شخص خارجی شرط شود.» شرط فعل ممکن است مربوط به عمل مادی یا حقوقی، مثبت و یا منفی باشد. بر این اساس شرط فعل به چهار صورت قابل تصور است؛ شرط فعل حقوقی، شرط ترک فعل حقوقی، شرط فعل مادی و شرط ترک فعل مادی.[۳۸]
بنابراین ممکن است ضمن عقد، انجام عمل حقوقی یا ترک آن بر طرف دیگر شرط شود، مثل اینکه ضمن فروش یک باب خانه، خریدار ملزم گردد که آن را به مدت معین به فروشنده اجاره دهد یا اینکه تا مدت معینی آن را به فروش نرساند. همچنین امکان دارد که انجام یا ترک عمل مادی بر طرف قرارداد شرط شود، مثل اینکه از مستأجر خواسته شود که عین مستأجره را به هزینه‌ی خود تعمیر کند یا اینکه ساختمان خریداری شده را از حد فعلی بالاتر نبرد.
بند پنجم: شروط باطل
بر طبق مواد ۲۳۲ و ۲۳۳، شروط باطل به دو دسته تقسیم می‌شوند؛ شروط باطلی که مبطل عقد نیستند و شروط باطلی که مبطل عقد نیز هستند.
الف- شروط باطل غیر مبطل
به موجب ماده‌ی ۲۳۲، این شروط شامل اقسام زیر می‌باشند:
شرطی که انجام آن غیر مقدور باشد: شرط در صورتی غیر مقدور است که نوعا و عرفا قدرت بر انجام آن وجود نداشته باشد، بنابراین اگر انجام آن از توان مشروط‌علیه خارج باشد ولی انجام آن از عهده‌ی دیگران برآید، چنین شرطی صحیح است و مستنبط از ماده ۲۳۸، می‌بایست توسط دیگران انجام شود.[۳۹]
شرطی که در آن نفع و فایده نباشد: شرط بی فایده آن است که مقصود معقولی را تأمین نکند. ملاک در تشخیص بی فایده بودن، داوری عرف با توجه به وضعیت خاص طرفین و اوضاع و احوال حاکم بر قرارداد است، یعنی یک معیار نوعی – نسبی باید لحاظ شود.[۴۰]
شرطی که نامشروع باشد: منظور از شرط نامشروع، شرط خلاف قوانین آمره و شرع اسلام و اخلاق حسنه است.[۴۱]
ب- شروط باطل مبطل
شروط باطل مبطل در ماده ۲۳۳ به شرح ذیل معرفی شده اند:
شرط خلاف مقتضای عقد: مقتضای عقد بر دو قسم است؛ مقتضای ذات و اطلاق. مقتضای ذات آثاری هستند که لازمه ذات، جوهر و ماهیت عقد است، به گونه‌ای که قابل انفکاک از آن نیست و هر گاه عقد به وجود آید، لاجرم این آثار نیز به دنبال دارد. شرط خلاف این آثار موجب می‌شود که جوهر عقد به وجود نیاید و عقد را نیز باطل می‌کند.مقتضای اطلاق، آن دسته از آثاری است که لازمه‌ی جوهر و ماهیت عقد نیست. به گونه‌ای که قابل انفکاک از عقد است و هر گاه عقد بدون قید و شرط واقع شود، جاری می‌گردد؛ و شرط خلاف آن ها، صحیح است.[۴۲]
شرط مجهولی که جهل به آن موجب جهل به عوضین شود: یکی از شرایط صحت معامله، معلوم بودن موضوع آن است. حال اگر شرط ضمن عقد مجهول بوده و این جهل به عوضین نیز سرایت نماید، عقد و شرط هر دو باطل می‌شود.[۴۳] به عقیده‌ی گروهی از مؤلفان، شروط باطل و مبطل، منحصر به موارد مذکور در مواد ۲۳۲ و ۲۳۳ نیست، بر این اساس اگر شرط، مالیت نداشته یا جهت آن نامشروع باشد نیز باطل است، همچنین هر گاه بطلان شرط به یکی از ارکان عقد خلل وارد کند، عقد نیز باطل می‌شود و منحصر به موارد مذکور در ماده‌ی ۲۳۳ نیست.[۴۴]
مبحث دوم: تبیین و مقایسه‌ی برخی واژگان
این مبحث متشکل از دو گفتار است؛ در گفتار اول مفهوم صرف نظر و اسقاط بیان شده و سپس مورد مقایسه قرار می‌گیرد. با توجه به ارتباط اسقاط شرط با حق و همچنین تقابل حق با حکم، شایسته است به مفهوم حق و حکم و تمایز آنها پرداخته شود، لذا گفتار دوم این موضوع را مورد بررسی قرار خواهد داد.
گفتار اول: صرف نظر و اسقاط
در لغت «صرف نظر» به معنای «انصراف خاطر» و «صرف نظر کردن» به معنای «گذشتن از، انصراف یافتن» بیان شده است.[۴۵] «انصراف» نیز «بازگشتن، برگشتن، تغییر عقیده دادن» معنا می‌دهد.[۴۶]صرف نظر، عرفا به معنای گذشتن و چشم‌پوشی کردن از امری به کار می‌رود. این واژه در پاره‌ای مواد قانون مدنی از جمله مواد ۲۴۴[۴۷] و ۲۸۹[۴۸] استعمال شده است. از مفاد مواد مذکور به خوبی استفاده می‌شود که صرف‌نظر، در مفهوم اسقاط به کار رفته است؛ زیرا ماده‌ی ۲۴۴ پس از بیان امکان صرف نظر از شرط اعلام می‌کند که شرط نتیجه قابل اسقاط نیست.
اینکه قانون‌گذار ذیل ماده از واژه‌ی اسقاط سخن گفته است، به روشنی بر این دلالت می‌کند که صرف‌نظر در بخش اول ماده، به مفهوم آن آمده است. همچنین بر طبق یک قاعده‌ی اصولی مستثنی نمی‌تواند از غیر جنس مستثنی منه باشد. البته مطلب گفته شده ویژه‌ی بحث قابلیت انصراف از شرط نیست و صرف‌نظر در دیگر موارد از جمله‌ی ماده‌ی ۲۸۹ که پیش‌ از این بدان اشاره شد نیز بر مفهوم اسقاط دلالت می‌کند؛ زیرا چشم‌پوشی کردن از امری اعتباری نظیر حق، چیزی جز زائل کردن آن نیست. در نوشته‌های حقوقی نیز بر این نکته تصریح شده که صرف‌نظر کردن از حق به معنای اسقاط آن است.[۴۹]
«اسقاط» واژه‌ی عربی از ریشه «سَقَطَ» به معنای «افتادن» است که در باب «افعال» متعدی شده و معنای «انداختن» می‌دهد. [۵۰] این واژه در کتب لغت فارسی نیز «افکندن، انداختن» معنا شده است.[۵۱] در اصطلاح حقوقی عبارت از «از بین بردن حقی به توسط صاحب حق» می‌باشد. [۵۲] بر این اساس، اصطلاح «اسقاط» به عملی حقوقی اطلاق می‌شود که به موجب آن شخص ذی حق، حق خود را زائل می‌کند.
بنابر آن‌چه گفته شد صرف‌نظر و اسقاط در قانون و تألیفات حقوقی، به یک معنا استعمال شده‌اند. صرف‌نظر عرفا به معنای گذشتن و چشم‌پوشی کردن از هر امری است، لیکن در ادبیات حقوقی بر همان مفهوم اسقاط یعنی زوال ارادی حق دلالت می‌کند.
گفتار دوم: حق و حکم و تمایز آنها از یکدیگر
با توجه به اینکه از دیدگاه مشهور فقهیان شرط موجد حق است و قابلیت اسقاط نیز معطوف به این اثر می‌باشد، لذا تبیین مفهوم حق و نقطه‌ی مقابل آن یعنی حکم و همچنین تمایز آن دو از یکدیگر لازم به نظر می‌رسد.
بند اول: مفهوم حق
حق در لغت، ثابت و ضد باطل معنا می‌دهد.[۵۳] این واژه در معنای (درستی، راستی، یقین، بهره، ملک و مال) کاربرد دارد.[۵۴] در اصطلاح حقوقی، به قدرتی اطلاق می‌شود که از طرف قانون به شخص داده شده است.[۵۵] در اصطلاح حقوق‌دانان اسلامی، دارای دو مفهوم عام و خاص است. در مفهوم عام، بر هر امری که از سوی شارع و قانون‌گذار وضع می‌شود اطلاق می‌گردد و در این مفهوم به طور کلی شامل حکم، ملکیت عین و منفعت و حق به معنای خاص است. حق به مفهوم خاص از نظر اکثریت فقهاء، مرتبه‌ی ضعیفی از ملکیت است. [۵۶]
از دیدگاه مؤلفان فقهی، حق به مفهوم خاص، دارای قلمرو محدودی است و غالبا بدین مضامین تعریف شده است؛ سلطه‌ی محدود و مرتبه‌ی ضعیفی از ملکیت، که برای شخص نسبت به شیئی وضع و اعتبار شده است.[۵۷] مرتبه ضعیفی از ملکیت و نوعی توانایی است که از سوی قانون‌گذار برای شخص اعتبار شده است و متعلَّق آن یکی از این چند چیز است: عین مانند حق تحجیر، عقد مانند حق خیار.[۵۸]
به تبعیت از این رویکرد فقهی، حق به مفهوم خاص به نوعی توانایی اطلاق می‌شود که از سوی قانون‌گذار برای فرد نسبت به شخص یا شیئی اعتبار شده است و به اعتبار مقتضای این توانایی فرد می‌تواند از آن شخص بهره مند شود یا در آن شیء، تصرفی نماید مانند حق انتفاع و ارتفاق و غیره. حق دارای چهار عنصر است؛ ۱- خود حق (توانایی) ۲- مورد حق ۳- صاحب حق ۴- من علیه الحق (کسی که حق علیه او اعمال می‌شود)[۵۹] وجه اشتراک حق و ملکیت، دارا بودن و سلطه داشتن است، با این تفاوت که در ملکیت، سلطه کامل ولی در ارتباط با حق، سلطه‌ی انسان محدود و منحصر به مورد آن می‌باشد.[۶۰]
همچنین گفته شده که وجه افتراق این دو مفهوم اعتباری آن است که در ملکیت، سلطه نسبت به افعال و اعیان خارجی هر دو است، در حالی‌که در مقوله حق، سلطه تنها نسبت به افعال است.[۶۱] از این مطالب معلوم می‌شود که حق به مفهوم خاص شامل ملکیت نیست و این دو مفهوم اعتباری در کنار هم قرار دارند. به بیان دیگر حق مرتبه‌ی ضعیفی از ملکیت است، ولی ملکیت عین خارجی، مشمول مفهوم حق نیست.

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت
 [ 05:38:00 ب.ظ ]
 
مداحی های محرم