۶ – انگیزش ناشی از هم کوشی به وجود آمده در محیط های مبتنی بر همیاری برای رفتار بیش از محیط های مبتنی بر رقابت و فرد گرایی است .

 

۷ – همیاری به تقویت عزت نفس از طریق افزایش یادگیری و احساس شخص از اینکه مورد احترام وتوجه افراد دیگر قرار گرفته منجر می شود( جویس و همکاران ،ترجمه دکتر بهرنگی ،۱۳۸۰، ص ۶۴ )

 

۸ – در محیط مشارکتی افراد با خودشان رقابت می‌کنند نه با یکدیگر و کارها به صورت گروهی پیش می رود

 

۹ – یادگیری فعال فرصت های مناسبی را برای کسب مهارت ها ی خواندن و کمک از طریق مشاهده رفتار دیگران فراهم می‌سازد .

 

۱۰ – در محیط یادگیری مشارکتی فرایند یادگیری از نتیجه آن مهمتر است .

 

۱۱ – در یادگیری به صورت رقابتی تنها تعداد معدودی از شاگردان می‌توانند موفقیت را تجربه کنند و تمایل به امنیت جای رشد و شکوفایی و حرکت را خواهد گرفت.

 

۱۲ – میزان غیبت در کلاس‌های درسی که به شیوه مشارکتی اداره می شود نسبت به ‌کلاس‌هایی با شیوه های سنتی و انفرادی کمتر است( کرامتی ،۱۳۸۲ ).

 

 

 

۲-۳۰ یادسپاری

 

در طول زندگی همواره وظیفه داشتیم مطالبی را به یاد بسپاریم. از لحظه تولد دنیایی از مصنوعات و رویدادهای جدید به ما عرضه می‌شوند که باید دسته بندی کنیم. علاوه بر آن، بسیاری از عناصر دنیای ما را کسانی که پیش از ما آمده اند نام گذاری کرده‌اند. ما مجبوریم مقدار زیادی لغات بیاموزیم و مجبوریم یاد بگیریم آن ها را به موضوع ها، رویدادها، عمل ها و کیفیت هایی که معرف آنانند مرتبط سازیم. به عبارتی دیگر، مجبوریم زبانی معنی دار را بیاموزیم(بهرنگی،۱۳۸۴).

 

آموختن کلمات و تعاریف مهم – یا زبان های – مربوط به هر رشته تحصیلی از وظایف اصلی آن رشته است. در رشته شیمی باید اسامی عناصر و خواص ساختاری آن ها را آموخت. برای مطالعه یک قاره باید اسامی کشورها، مشخصه‌ های جغرافیایی، حوادث عمده تاریخ انسان‌ها و مطالب دیگر مربوط به آن را یاد گرفت. آغاز یادگیری زبانی بیگانه به ایجادخزانه ای از لغاتی که به لحاظ صدا و شکل نامأنوس به نظر می‌رسند نیاز دارد(همان منبع،ص۱۸۹).

 

مطالعه در باره حافظه دارای تاریخی طولانی است. هر چند که « در باره حافظه انسان به هدف نظریه واحد و در کل رضایت بخش و منسجم » به دست نیاوردیم، ولی پیشرفت های زیادی صورت گرفته است. تعدادی اصول آموزشی که هدف آن ها آموزش راهبردهای یادسپاری و کمک به مطالعه مؤثرتر شاگردان است به وجود آمده اند( آقازاده،۱۳۹۳).

 

مثلا تأکید معلم بر مطالب بر شاگرد اثر می‌گذارد که چه اطلاعاتی را به یاد بسپارد. « در بین مطالب بسیاری که در زمانی کوتاه به فردی ارائه می شود تنها آنهایی که توجه بدان شود در حافظه می مانند و از آن ها تنها مطالبی که مرور ذهنی شود به آن اندازه در ذهن می مانند که بتواند برای ایجاد پایه ای که برای یاد آوری دراز مدت لازم است پردازش شود » (استس،۱۹۷۶:۷). به عبارتی دیگر اگر به چیزی توجه نکنیم احتمالا آن را به حافظه نمی سپاریم. همچنین، باید توجه به آن، به روشی باشد که بتوان یادآوری بعدی آن را مرور کرد( همان منبع،ص۱۸۹).

 

منابع علمی و عمومی با این مطلب که توانایی یادسپاری، اساسی برای مؤثر بودن ذهن است موافقند. حفظ کردن و به یاد آوردن خیلی بیش از فعالیتی ناچیز و غیر فعال، اشتغالی فعال هستند. استعداد به درون آوردن اطلاعات، یک پارچه کردن معنی دار آن و سپس بازیابی ارادی آن، محصول حافظه ای موفق در یادگیری است. مهم تر آن که افراد می‌توانند استعداد حفظ مطالب را بنحوی که بعدا بتوانند آن ها را به یاد آورند بهبود بخشند. آنچه که این الگو به عنوان هدف خود در نظر دارد بهبود توان حفظ مطالب است(همان منبع،ص۲۷۷).

 

این روش به فرد کمک می‌کند ضمن بررسی فرایند شناخت و یادگیری خود، روش های به یادسپاری را شناسایی کند و به کار ببرد. این روش یکی از روش های فراشناختی است، زیرا فرد می‌تواند فرایندهای ذهنی خود را در یادگیری بشناسد و روش های ارزشیابی، کنترل و اصلاح آن را اتخاذ کند. این اقدام جزو اصول اولیه ی فراشناخت است. هدف از به کارگیری این روش، یادگیری معنادار است و مشکل فراموشی را اصلاح خواهد کرد (فضلی خانی، ۱۳۸۲).

 

یادسپاری و یادآوری بیش از آنکه فعالیتی غیر اثربخش باشند و انفعالی تلقی شوند، مستلزم پی گیری و کنش فعالانه ای است. توانایی دریافت در آمیزی معنادار اطلاعات، و سپس بازیابی آن ها، حاصل یادگیری و یادسپاری موفق است(همان منبع،ص۲۷۷).

 

از دید گانیه، هر یک از مراتب یادگیری طی سلسله رویدادهای مسلسل درونی یا بیرونی مثل انگیزش، ادراک کسب، یادسپاری یا نگهداری در حافظه، یادآوری، تعمیم، عملکرد و بازخورد روی می کند.این سلسه مراتب عبارتند از :

 

۱٫ یادگیری نشانه ای:[۲۶] یادگیرنده می آموزد که به نشانه ای مشخص پاسخ معینی بدهد.

 

۲٫ یادگیری محرک – پاسخ: به یک محرک خاص پاسخ خاص داده شود.

 

۳٫ یادگیری زنجیره ای:[۲۷] دو یا چند محرک با هم موجب پاسخی می‌شوند.

 

۴٫ تداعی کلامی:[۲۸] پیوندهای محرک ها با هم موجب پاسخ خاصی می شود.

 

۵٫ تشخیص چند جانبی:[۲۹] تشخیص یا بازشناسی پاسخ ها ی شبیه به هم است.

 

۶٫ مفهوم آموزی:[۳۰] یادگیری ایجاد پاسخ مشترک به دسته ای از محرک ها

 

۷٫ قاعده آموزی:[۳۱]یادگیری ایجاد پاسخ های مشترک به دسته ای از محرک ها

 

۸٫ حل مسئله: تفکر و اندیشیدن، تشخیص مسئله و بررسی و جست و جوی راحل های مفید و مؤثر یا کشف روابط علت و معلولی(شلدره ای و همکاران، ۱۳۹۰).

 

 

۲-۳۱ مراحل اجرای روش تدریس یادسپاری

 

الگوی تدریسی که از کار لوریان و لوکاس و همکارانشان به وجود اورده ایم شامل چهار مرحله است: توجه به مطالب درس؛ ایجاد ارتباطات؛ بسط تصاویر حسی؛ و تمرین و یاد آوری. این مراحل مبتنی بر اصل توجه و فنونی برای افزایش یادآوری است(بهرنگی،۱۳۸۴)

 

گام اول فعالیت های را فرا می‌خواند تا فراگیر بر مطالب آموختنی تمرکز و آن ها را به صورتی که به او در یادآوری مطالب کمک کند سازمان دهد. به طور کلی، این کار شامل توجه دوختن به نکات اصلی و مثال ها به دلیل نیاز به یادآوری آن ها است. یک راه آن خط کشیدن زیر مطالب است. فهرست کردن نکات به طور مجزا و بازسازی عبارات با آن نکات و کلمات، خود وظیفه آموزشی دیگری است که موجب جلب توجه می شود. سر انجام، تأمل در مطالب، مقایسه نکات، تعیین ارتباط میان نکات سومین فعالیت مبتنی بر توجه است. وقتی مطالب مورد نظر برای یادگیری روشن و ارزیابی شود، آنگا باید از فنون حافظه ای متعدد برای ایجاد پیوند با آنچه که قرار است یاد گرفته شود استفاده کرد.

 

گام دوم شامل استفاده از فنونی چون کلمه– اتصال، کلمه – جایگزین ( ‌در مورد مطالب انتزاعی)، و کلمه- کلیدی برای قطعات پیچیده یا طولانی متون است. منظور آن است که مطالب جدید به کلمات، عکس ها، یا نکات آشنا پیوند یابند و تصاویر یا کلمات مرتبط شوند. وقتی پیوند های اولیه معین گردید، می توان در گام سوم از شاگرد خواست تا با بیشتر ازیک حس و به نمایش در آوردن ظنز آمیز و به وسیله مبالغه و تداعی مسخره تصاویر ذهنی را تقویت کند. در این موقع می توان به تجدید نظر در تصاویر ذهنی برای افزایش قدرت یادآوری پرداخت. از شاگرد در گام چهارم می خواهند تا به تمرین و یاد آوری مطالب بپردازد(همان منبع،ص۲۰۵).

 

۲-۳۳ راحلهای یادسپاری

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت


فرم در حال بارگذاری ...