طوفان فکری باید در گروه‌های کوچک انجام پذیرد. تعداد ۱۲ نفر حد مطلوب برای اعضاء (پیشنهاددهندگان) یک جلسه می‌باشد. در جلسات، یک نفر به عنوان رهبر گروه و یک نفر به عنوان منشی (دبیر) حضور دارند (بوگدال و همکاران، ۱۳۸۷).

(( اینجا فقط تکه ای از متن درج شده است. برای خرید متن کامل فایل پایان نامه با فرمت ورد می توانید به سایت feko.ir مراجعه نمایید و کلمه کلیدی مورد نظرتان را جستجو نمایید. ))

مراحل اجرای روش طوفان مغزی
الف. خلاقیت و تولید اندیشه
آماده‌سازی اعضاء (از لحاظ قوانین جلسه)
ارائه مسأله یا فعالیت (در صورت لزوم اطلاعات جانبی نیز داده می‌شود که اعضاء با موضوع، بیشتر درگیر شوند)
ارائه پیشنهاد به صورت نوبتی
ثبت تمامی پیشنهادها و اندیشه‌ها
ب. قضاوت و ارزشیابی
تعیین معیار جهت امتیازدهی به ایده‌ها
ادغام نظریات مشابه
انتخاب ایده‌های برتر با توجه به امتیازات کسب شده
تعیین روش و زمان لازم برای اجرای ایده‌ها
تلفیق ایده‌های همزمان، تعیین روش و زمان لازم برای اجرا
تعیین برنامه‌های اجرایی ایده‌های منتخب (محمد قلیزاده، ۱۳۹۲).
کاربردهای روش طوفان مغزی
کاربردهای روش طوفان مغزی عبارتند از (بوگدال و همکاران، ۱۳۸۷):
به دست آوردن ایده‌های بزرگ
اولویت‌بندی مسائل و مشکلات
انتخاب بهترین راه‌حل
ترویج کار تیمی و مدیریت مشارکتی
توانمندسازی نیروی انسانی و آموزش
افزایش قدرت ابتکار و خلاقیت در نیروی انسانی
افزایش انگیزه در کارکنان
مزایای روش طوفان مغزی
استفاده از اصل هم‌افزایی یا سینرژی
استفاده از خلاقیت گروهی به جای خلاقیت فردی
تولید شمار زیادی پیشنهاد برای حل موضوع جلسه (محمد قلیزاده، ۱۳۹۲).
معایب روش طوفان مغزی
دشوار بودن ایجاد شرایط جهت اظهارنظر آزاد و بی‌واسطه
دشوار بودن پیروی از اصول جلسات
دشواری دستیابی به پیشنهادات متنوع با توجه به تمایل گروه بر حصول توافق
دشواری ارائه پیشنهادات متنوع با توجه به تمایل گروه به ارائه موارد بدیهی یا ایده‌آل (محمد قلیزاده، ۱۳۹۲).
۳-۳-۴ فرایند تحلیل سلسله مراتبی یا روش AHP [۴۹]
تکنیک فرایند تحلیل سلسله مراتبی یا AHP یکی از انواع تصمیم‌گیری با معیار‌های چندگانه[۵۰] است که شاید نماد این نوع تصمیم‌گیری نیز محسوب شود. روش AHP اولین بار توسط فردی عراقی به نام ساعتی[۵۱]، در دهه ۱۹۷۰ پیشنهاد شد. این روش، مانند آنچه در مغز انجام می‌شود، به تحلیل مسائل می‌پردازد. AHP تصمیم‌گیرندگان را قادر می‌سازد اثرات متقابل و همزمان بسیاری از وضعیت‌های پیچیده و نامعین را تعیین کند. این تکنیک برای حل بسیاری مسائل ساده و پیچیده در زمینه‌های مدیریت، علوم اجتماعی، شهرسازی، مکان‌یابی و مهندسی کاربرد دارد. تکنیک AHP مسائل پیچیده را بر اساس یک رویکرد منطقی مورد بررسی قرار می‌دهد و امکان تحلیل آنها را به شکلی ساده فراهم می‌سازد. از این تکنیک برای پاسخ منطقی و ایده آل به بسیاری از مسائل روزانه می‌توان استفاده کرد. دو کاربرد اساسی تکنیک AHP عبارتند از (مومنی، ۱۳۹۳):
تعیین اولویت و رتبه‌بندی مجموعه‌ای از معیارها و زیر معیارها
تعیین اولویت و انتخاب بهترین گزینه از میان گزینه‌های موجود
در رتبه‌بندی با تکنیک AHP ممکن است همیشه گزینه‌ای در میان نباشد اما همواره کاربرد اول وجود دارد. یعنی خواه هدف انتخاب گزینه بهینه باشد یا خیر در گام نخست باید مجموعه‌ای از عناصر تصمیم (معیارها و زیرمعیارها) رتبه‌بندی شوند. رتبه‌بندی عناصر کاربردهای گوناگونی دارد که موجب شده است تا تکنیک AHP به عنوان مرحله‌ای مقدماتی برای روش‌های دیگر تصمیم‌گیری چند معیاره مانند تاپسیس، ویکور یا پرومته مورد استفاده قرار گیرد.
این فرایند، تصمیم‌گیرندگان را یاری می‌کند تا اولویت‌ها را بر اساس اهداف، دانش و تجربه خود تنظیم نماید؛ به گونه‌ای که احساسات و قضاوت‌های خود را در نظر گیرند. برای حل مسائل تصمیم‌گیری از طریق AHP، باید مسئله به دقت و با همه جزئیات، تبیین و جزئیات آن را به گونه ساختار سلسله مراتبی رسم کرد.
۳-۳-۵ اصول تحلیل سلسله مراتبی
AHP بر اساس سه اصل زیر بنا نهاده شده است (حبیبی و همکاران، ۱۳۹۳):
اصل ترسیم درخت سلسله مراتبی
اصل تدوین و تعیین اولویت‌ها
اصل سازگاری منطقی قضاوت‌ها.
معیارها و زیرمعیارهایی که برای رتبه‌بندی استفاده می‌شوند می‌توانند کمی یا کیفی باشند. یعنی معیارها می‌توانند اساساً بر اساس مقیاس‌های گوناگون و حتی متضاد مورد سنجش قرار گیرند. این همان توانمندی است که در نهاد تکنیک‌های تصمیم‌گیری چندمعیاره وجود دارد. اساس این روش تصمیم‌گیری در مقایسه‌های زوجی نهفته است. تکنیک AHP با طراحی درخت سلسله مراتبی تصمیم آغاز می‌شود. سپس مقایسه‌های زوجی در هر خوشه انجام می‌گیرد. در نهایت با بهره گرفتن از تکنیک های میانگین هندسی و نرمال‌سازی خطی، اولویت نهایی مشخص خواهد شد (حبیبی و همکاران، ۱۳۹۳).
اکنون هر یک از سه اصل زیر را شرح می‌دهیم.
اصل ترسیم درخت سلسله مراتبی
بر اساس این اصل، درک یک مسئله در حالت کلی و پیچیده، برای انسان کاری دشوار است و ممکن است ابعاد مختلف و مهم مسئله مورد نظر، فراموش شود. از این رو، تجزیه یک مسئله کلی، به چندین مسئله جزئی‌تر، در شناسایی مسئله بسیار کارساز است. در واقع، تجزیه یک مسئله بزرگتر به مسائل کوچک‌تر، بیانگر روابط موجود بین عناصر کوچک‌تر است؛ به گونه‌ای که با انجام این عمل، روابط و مفاهیم مسئله مورد تصمیم‌گیری و همچنین ارتباط هر عنصر با عناصر دیگر، به دقت درک می‌شود. با این کار، ”درخت سلسله مراتبی تصمیم“ به وجود می‌آید و در درک مسئله، کمک شایانی می‌کند (حبیبی و همکاران، ۱۳۹۳).
تعیین اولویت‌ها
در بسیاری از موارد انسان نمی‌تواند یک مسئله را به طور کلی درک نماید. بنابراین، آن را به مسائل کوچکتر تجزیه می‌کند و با توجه به معیارهای مشخص، بین آنها ”مقایسات زوجی“ انجام داده و برتری یک گزینه بر گزینه دیگر را مشخص می‌کند. سپس این نتایج، وارد مدل‌های مختلف تصمیم‌گیری شده تا درک بهتری از کل مسئله ارائه شود (حبیبی و همکاران، ۱۳۹۳).
سازگاری منطقی قضاوت‌ها
ذهن انسان می‌تواند به گونه‌ای بین اجزا روابط برقرار کند که بین آنها سازگاری منطقی وجود داشته باشد. سازگاری در دو مفهوم به کار می‌رود (حبیبی و همکاران، ۱۳۹۳):
ایده‌ها و اشیاء مشابه با توجه به ارتباطشان، در یک گروه قرار می‌گیرند.
معیار دوم، میزان ارتباط بین ایده‌های مختلف، با توجه به معیار خاص آنهاست.
۳-۳-۶ مدل‌سازی فرایند تحلیل سلسله مراتبی
برای اجرای تکنیک AHP در گام نخست باید مسئله و هدف تصمیم‌گیری به صورت سلسله مراتبی از عناصر تصمیم، نمایش داده شود. این ساختار یک یا چندین خوشه دارد. در طراحی الگوی سلسله مراتبی دو اصل وجود دارد. بر اساس اصل وابستگی، هر عنصر تنها به یک عنصر و آن هم بلا واسطه در یک سطح بالاتر از خود می‌تواند وابسته باشد. این وابستگی به صورت خطی تا بالاترین سطح باید ادامه داشته باشد. همچنین بر اساس اصل انتظارات، هرگاه تغییری در ساختمان سلسله مراتبی رخ دهد فرایند ارزیابی باید از نو انجام گیرد. الگوی نمادین ساختار فرایند سلسله مراتبی در شکل زیر ترسیم شده است (Saaty, 1980).
معیـارهـا
هـدف

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت


فرم در حال بارگذاری ...