ـ آزمون های ملاکی در مقابل آزمون های هنجاری: ‌بر اساس چگونگی نمره دادن و تفسیر نیز می توان آزمون ها را تقسیم کرد. به عبارتی زمانی که معلم یا محصل نمره خاصی را ملاک یا معیار قرار می‌دهد و بر آن اساس دانش آموزان را ارزیابی می‌کند، به آن آزمون معیاری یا ملاکی می گوییم. در مقابل زمانی که فرد با گروه بزرگتری مثل همکلاسی ها و هم پایه ای ها و. . . مقایسه و سنجیده می شود از آزمون هنجاری استفاده شده است (لطف آبادی، ۱۳۷۵).

ـ آزمون های تراکمی در مقابل تراکمی در مقابل آزمون های تکوینی: آزمون ها می‌توانند برای سنجش میزان یادگیری در طول یادگیری و یا پایان آن مورد استفاده قرار گیرند. زمانی که در پایان آموزش آزمون اجرا می شود ‌به این آزمون، آزمون تراکمی و یا پایانی می‌گویند و هدف آن نمره دادن و قضاوت درباره اثربخشی کار معلم و برنامه درسی و یا مقایسه برنامه های مختلف درسی با هم است. در مقابل آزمون می‌تواند در طول آموزش، یعنی زمانی که فعالیت آموزشی معلم هنوز در جریان است و یادگیری در حال تدوین و شکل گیری است، صورت پذیرد و هدف از اجرای آن آگاهی یافتن از میزان و نحوه یادگیری دانش آموزان و یا دانشجویان برای تعیین نقاط ضعف و قوت آن ها و برطرف کردن نواقص روش آموزشی معلم در ارتباط با اهداف آموزشی می‌باشد (لطف آبادی، ۱۳۷۵).

انگیزه پیشرفت تحصیلی

انگیزش یک فرایند زنجیره‌ای است که با احساس نیاز یا احساس کمبود و محرومیت شروع می شود، سپس خواست را به دنبال می آورد و موجب تنش و کنش به سوی هدفی می شود که محصول آن، رفتار نیل به هدف است. توالی این فرایند ممکن است منجر به ارضای نیاز شود. ‌بنابرین‏ انگیزه ها موجب تشویق و تحریک فرد به انجام یک کار یا رفتار می شود در حالی که انگیزش یک خواست کلی را منعکس می کند. در تمام تحقیقات انگیزش هنوز جایگاه تنبیه و تشویق به عنوان انگیزه های بسیار قوی مطرح می‌باشد و در این رابطه پول به عنوان ابزاری برای اعطای پاداش مطرح بوده، اما تنها عامل انگیزشی نیست (سید جوادین، ۱۳۸۶).

انگیزه به عنوان مجموعه عواملی تعریف شده است که انسان را به سوی فعالیت و هدف به حرکت وا می‌دارد، آن را هدایت می‌کند و سبب تداوم آن می شود. وقتی صرف انجام یک فعالیت به دور از نتایج آن مد نظر باشد، انگیزه درونی؛ و زمانی که فرد فعالیتی را برای دریافت پاداش، بازخورد های مثبت و اجتناب از تنبیه انجام می‌دهد، انگیزه بیرونی مطرح است. وقتی فرد از انگیزه پیشرفت بالایی برخوردار باشد، برای یادگیری، مهارت های لازم و راهکارهای مناسب را می‌یابد. بدیهی است موفقیت در یادگیری، سبب احساس توانمندی بیشتر و افزایش علاقه به موضوع یادگیری می شود. زمانی که فعالیت ها به چالش متوسطی نیاز دارند و فرد احساس می‌کند که از عهده آن بر می‌آید و از انجام آن لذت می‌برد انگیزه درونی بروز می‌کند. این انگیزه با ایجاد فرصت هایی برای خود – رهبری و بازخورد مثبت تقویت می شود ولی با تنبیه، تحمیل و تعیین اهداف، تعیین ضرب الاجل، کاهش می‌یابد. یافته های بسیاری از پژوهش ها حاکی از آن است که پیشرفت تحصیلی یادگیرنده به انگیزه وی مربوط می شود. در روان شناسی شناختی، یادگیرنده، دریافت کننده محض اطلاعات محسوب نمی شود بلکه فردی است که قادر به پردازش اطلاعات بوده و می‌تواند از تجارب و آموخته های جدیدش برای حل مسایل مختلف در موقعیت های گوناگون استفاده کند. نتایج برخی مطالعات نشان می‌دهد که در سازماندهی فرایند یادگیری، هوش و استعدادهای ‌شناختی، ویژگی های هیجانی و مهارت های اجتماعی نقش اساسی ایفا می‌کنند (رضاخانی، ۱۳۸۶).

انواع انگیزه به تحصیل

انگیزش را به دو دسته درونی و بیرونی تقسیم کرده‌اند. در انگیزش درونی، دانش آموزان به خاطر چالش‌انگیزی، پیچیدگی و ناهمخوانی تکلیف و یا به دلیل این که تکلیف، احساس شایستگی، تسلط، کنترل و یا خودمختاری را تقویت کند، به کوشش واداشته می‌شوند (حسن زاده، ۱۳۸۱).

در انگیزش بیرونی، دانش آموزان تلاش و کوشش خود را برای به دست آوردن آنچه که مورد علاقه شان است، افزایش می‌دهند. در چنین موردی، تکلیف وسیله ای است برای به دست آوردن شیء مورد علاقه. ‌بنابرین‏، انگیزه و مشوق درونی، جنبه ای از یک فعالیت است که افراد از آن لذت می‌برند و برای آن، برانگیخته می‌شوند. انگیزه و مشوق بیرونی، پاداش بیرونی است که به یک فعالیت داده می شود، از جمله نمره خوب یا امتیازهای اجتماعی (حسن زاده، ۱۳۸۱).

گروهی از نظریه پردازان یادگیری اجتماعی، از جمله راتر، معتقدند که افراد، موفقیت ها و شکست ای خود را به عوامل شخصی و یا محیطی نسبت می‌دهند. از این رو، دو منبع کنترل، یعنی درونی و بیرونی را شناسایی کرده‌اند. این نظریه به نظریه منبع یا مکان کنترل شهرت دارد. با توجه ‌به این فرضیه، اسلاوین معتقد است که افراد از لحاظ اعتقاد به منابع کنترل، به دو دسته تقسیم می‌شوند:

    1. گروهی که موفقیت ها و شکست های خود را به شخص خود و کوشش و توانایی خود نسبت می‌دهند. این گروه افراد دارای منبع کنترل درونی نامیده می‌شوند.

  1. گروه دیگر که موفقیت ها و شکست های خود را به عوامل محیط بیرون از خود (بخت و اقبال یا سطح دشواری تکلیف) نسبت می‌دهند، افراد دارای منبع کنترل بیرونی نامیده می‌شوند (حسن زاده، ۱۳۸۱).

منبع کنترل در تبیین عملکرد تحصیلی دانش آموزان، می‌تواند بسیار با اهمیت باشد. برای مثال، تعدادی از پژوهشگران دریافتند، دانش آموزانی که منبع کنترل درونی بالایی دارند، در مقایسه با دانش آموزانی که از هوش یکسانی برخوردارند، ولی دارای منبع کنترل درونی پایین هستند، نمرات تحصیلی و پیشرفت آموزشگاهی بهتری دارند (حسن زاده، ۱۳۸۱).

نظریه های انگیزش:

  1. نظریه های معاصر انگیزش

در سال ۱۹۷۰، کمپل[۱۳] و همکارانش تئوری‌های انگیزش را در دو چارچوب کلی تقسیم کردند:

۳-۲-۱- نظریه های محتوایی

نظریه های محتوایی از توصیف «هست» و «نیازها» صحبت می‌کنند و نظریه پردازان محتوایی درصدد شناخت و مشخص کردن عواملی هستند که موجب انگیزش انسان برای کار می شود. به عبارت دیگر تئوری‌های محتوایی بیشتر به مسائل درونی انسان و عوامل انگیزش توجه دارند و در جستجوی چیزهایی هستند که رفتار فرد را برای انجام کار فعال می‌سازد (نایلی، ۱۳۷۳).

نظریه سلسه مراتب نیازها: ابراهام مازلو[۱۴] مدل خود را درباره انگیزش انسانی، بر مبنای تجربه ‌کلینیکی خود در سال ۱۹۴۳ ارائه داد. وی احتیاجات بشری را به پنج طبقه تقسیم نموده و آن را سلسله مراتب نیازها می نامد که عبارتند از:

    • نیازهای فیزیولوژیک – ارضای سائقه های تشنگی، گرسنگی و جنسی

    • نیازهای ایمنی – رهایی از ترس آسیب های برونی، تغییرات شدید برونی

    • نیازهای مربوط به تعلق – میل به داشتن روابط عاطفی و مراقبتی یعنی دریافت محبت و حمایت شخصی از ناحیه دیگران

    • نیاز به قدرت و منزلت – احترام و ارج گذاری مثبت از جانب همسالان و وابستگان

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت


فرم در حال بارگذاری ...