دانلود پایان نامه و مقاله | عامل روان رنجورخویی( عصبیت یا شاخص هیجان): – پایان نامه های کارشناسی ارشد |
دادند. آلپورت را می توان در چارچوب انسان گرایی نیز در نظر گرفت، زیرا او بر انسان کامل و توان فطری برای رشد و خود شکوفایی تأکید داشت (همان منبع).
آلپورت و کتل در مورد اهمیت عوامل ژنتیکی در شکل گیری صفات توافق داشتند. در سال های اخیر شواهد روز افزونی از این عقیده که صفات شخصیت تحت تأثیر عوامل ارثی زیستی قرار دارند ، حمایت میکنند. نتایج این مطالعات، مؤلفه ژنتیکی را در ساختار شخصیت مهم میداند(همان منبع). ریموند کتل از روش تحلیل عاملی استفاده کرد و هدفش از این کار پیشبینی رفتار بود. کتل نتیجه تحلیل عاملی، که معرفی کننده صفات بودند را عناصر ذهنی شخصیت توصیف میکند. او صفات را به صورت گرایش های واکنش نسبتا دائمی ، که واحدهای ساختاری –بنیادی شخصیت هستند ، تعریف کردهاست. وی تیپ یا فرا عامل خاصی را مطرح نکرد. یک شیوه طبقه بندی دیگر کتل، تقسیم بندی صفات به سرشتی و محیطی بودن است. این تقسیم بندی بر اساس خواستگاه صفات صورت میگیرد. صفات سرشتی از شرایط سرچشمه می گیرند، مثل رفتارهایی که منجر به نوشیدن مقدار زیادی الکل میشوند. تحلیل عاملی نشان خواهد داد که این صفات عمقی هستند. صفات محیط ساخته از تأثیرات موجود در محیط اجتماعی و فیزیکی ما ناشی میشوند. مثلا یک افسر ارتش الگوهای رفتاری متفاوتی را نسبت به یک نوازنده جاز نشان خواهد داد، این امر میتواند ناشی از متغیرهای شخصیتی و موقعیتی باشد ( شولتز و شولتز،۱۳۸۶).
آیزنک با بهره گرفتن از شیوه های آماری دیگر به ابعاد اصلی یا زمینههای این عوامل یا صفات نیز دست یافت. به این ابعاد اصلی، تیپ گفته می شود. بنابرین می توان برای مثال، صفاتی چون اجتماعی بودن، تکانشی بودن، فعالیت، سرزندگی و تحریک پذیری را زیر عنوان مفهوم برون گرا در یک گروه جمع کرد. البته، اگر چه در اینجا از اصطلاح «تیپ» استفاده می شود، باید توجه داشت که در واقع، این اصطلاح دارای دو حد نهایی بالا و پایین است و افراد ممکن است در نقاطی بین این دو واحد قرار گیرند(شولتز و شولتز،۱۳۸۶).حاصل این تلاش، نظریه شخصیتی بسیار بانفوذی است که بر پایه ی سه بعد یا تیپ شخصیتی قرار دارد. این ۳ بعد یا تیپ شخصیتی عبارتند از برون گرایی در برابر درون گرایی[۱۶۰]، روان رنجورخویی در برابر پایداری هیجانی[۱۶۱]،
روان پریش خویی در برابر کنترل تکانه[۱۶۲]. معلوم شده است صفات و ابعادی را که آیزنک معرفی کردهاست ، به رغم تنهایی محیطی و تأثیرات اجتماعی که هر یک از ما با آن ها مواجهه میشویم در سراسر عمر ثابت می مانند( همان منبع).
نظریه پنج عامل بزرگ شخصیت:
پژوهشگران معاصر شخصیت از هر دو نظریه ابراز نارضایتی کردهاند و معتقدند که نظریه آیزنک بسیار ساده است و ابعاد بسیار کمی دارد( برون گرایی، درون گرایی، روان رنجورخویی، پایداری هیجانی و روان پریش خویی، کنترل تکانه)، در حالی که نظریه کتل بسیار پیچیده است و عوامل بسیاری را دارد( ۱۶ عاملی). رابرت مک کری (۱۹۴۹) و پل کاستا (۱۹۴۲) که در مرکز پژوهشی پیری شناسی مؤسسات ملی سلامتی در بالتیمور، مریلند کار میکنند به برنامه تحقیق گسترده ای مبادرت کردند که پنج عامل اصلی را مشخص کرد و منجر به ایجاد پرسشنامه NEO گردید ( مک کری و کاستا،۱۹۸۷؛ نقل از شولتز،۱۳۸۶) این ۵ عامل عبارتند از روانرنجورخویی(N)، برونگرایی(E)، انعطاف پذیری (O)، توافق پذیری (A) و باوجدان بودن ©. این عوامل از طریق انواع فنون ارزیابی، از جمله پرسشنامه های خودسنجی، آزمون های عینی و گزارشهای مشاهده گران تأیید شدند. به نظر میرسد که چهار عامل از پنج عامل این نظریه مؤلفه ژنتیکی نیرومند و یک عامل (توافق پذیری) مؤلفه محیطی نیرومند دارد و بیشتر محیطی است تا ارثی(شولتز و شولتز،۱۳۸۶). هریک از پنج عامل بزرگ به شش زیرمقیاس تقسیم میشوند. مک کری و کوستا(۱۹۹۲) این پنج عامل را صفات و زیرمقیاس های این عوامل را رویه[۱۶۳] مینامند. منظور آن ها از صفات، اشاره به آن دسته از متغیرهای شخصیتی است که عمیق تر و بنیادی تر هستند و در طول زمان ثبات زیادی از خود نشان میدهند. در مقابل رویه ها همچنان که از نامشان مشخص است سطحی تر و تغییرپذیرتر از صفات هستند و ممکن است پایه های ژنتیکی و زیستی نداشته باشند. در واقع بروز و و فعال شدگی رویه ها بیش از صفات وابسته به محیط است.
نظریه شخصیت آنها ریشه در آمار و تحلیل عاملی از یک سو و زبانشناسی از سوی دیگر دارد. مککری و کوستا معتقد بودند که برای هر صفت یا حالتی که انسان می تواند داشته باشد، لزوماً یک لغت متناظر در زبان ساختهشدهاست (متیوز[۱۶۴]، دیاری[۱۶۵] و وایتمن[۱۶۶]، ۲۰۰۳). بنابرین آنها کلیه لغات موجود درباره صفات انسانی در فرهنگ انگلیسی را جمع آوری کردند و با تحلیل عاملی چند مرحله ای آنها، به ۵ عامل بزرگ شخصیت دست یافتند (گروسی، ۱۳۸۰).در بین پژوهشگراناین سؤال مطرح بوده که مک کری و کوستا نظریه ای درباره شخصیت ارائه نداده اند بلکه آن ها فقط یک پرسشنامه ساخته اند(متیوز، دیاری و وایتمن ، ۲۰۰۳). در واقع نظریه آن ها از ابزاری که ساخته اند بیرون آمده است، در حالی که معمولا ابزار بر پایه نظریه ها ساخته میشوند. جدای از این که این موضوع را قوت یا نقص برای کار آن ها بدانیم، به هر حال این یک مورد استثنا و شاید بدیع در علم روانشناسی می تواند باشد.
عوامل:
عامل روان رنجورخویی( عصبیت یا شاخص هیجان):
فرم در حال بارگذاری ...
[جمعه 1401-09-25] [ 09:19:00 ق.ظ ]
|