طرح های تحقیقاتی و پایان نامه ها | -۱-۳-۱- دیدگاه های نظری در مورد تعامل دانش آموز – 8 |
تعامل رفتاری – عاطفی بیش از هر چیز دو هدف را دنبال می کند. درگیری ذهنی و عاطفی: انسانی که مشارکت می کند خود – درگیر است و نه کار – درگیر، شماری از افراد درگیر شدن در کار را به اشتباه به مشارکت واقعی تعبیر میکنند، در حالی که اینان در حرکتهای کالبدی مشارکت وارد میشوند و نه در چیز دیگر (طوسی، ۱۳۷۰). به همین دلیل تعامل رفتاری – عاطفی به طیف گسترده ای از رفتارها از جمله شروع، توجه متمرکز، پشتکار، تلاش و اجتناب از انفعال اشاره دارد (میسراندینو[۱۲۹]، ۱۹۹۶، اسکینر و بلمونت[۱۳۰]، ۱۹۹۳).
محققان با بهره گرفتن از یک چارچوب انگیزشی ادعا میکنند که تعامل عواطف و افکار انگیزشی به افزایش تعامل رفتاری دانش آموز میانجامد (دکی وریان[۱۳۱]، ۱۹۸۵ ، اسکینر و همکاران، ۲۰۰۸). تاریخچه نظریه خودتنظیمی عنوان می کند که عواطف و تفکرات می تواند باعث تحریک و آغاز رفتار شود و همچنین می توانند رفتار را مهار کنند (برند استادر، ۲۰۰۶؛ گسترد تیر، لرند، ۲۰۰۷، به نقل از لی[۱۳۲]، ۲۰۱۰). جانسون و همکاران (۲۰۰۶) دریافتند که تعامل رفتاری مستقیما به تغییرات پیشرفت تحصیلی در طی نوجوانی مرتبط است. دانشآموزانی که تعامل رفتاری ندارند پیشرفت کمتری داشته و ترک تحصیل از مدرسه در آنان بیشتر است (الکساندر، اینتوسیل و هارسی، ۱۹۹۷). به طور تجربی نیز ثابت شده است که تعامل عاطفی باعث کاهش ریسک درگیر شدن در رفتارهای منحرف نظیر استفاده از الکل، ماری جوانا، سیگار و خشونت در نوجوانی می شود (شاکت[۱۳۳] و همکاران، ۲۰۰۶).
لد و همکاران (۲۰۰۰) دریافتند که کودکانی که در بدو ورود به کودکستان آنجا را دوست داشتند (تعامل عاطفی) تمایل داشتند که مشارکت و همکاری بیشتری داشته باشند (تعامل رفتاری) که این الگو با رفتن به کلاسهای بالاتر نیز حفظ شده بود. نتایج مشابه این پژوهش در اوایل نوجوانی نیز یافت شده است (لی و همکاران، ۲۰۱۰). محققان دیگری نیز این مسئله را یاد آور شدهاند که محیط خانه و مدرسه دانش آموز، ارتباط با همسالان و موفقیتهای به دست آمده توسط دانش آموز می تواند بر تعامل او در مدرسه تاثیر بگذارد (اندرسون، کریستنسون، سینکلر و لاهر، ۲۰۰۴؛ فورر[۱۳۴] و اسکینر، ۲۰۰۳؛ مک دونالد و مارش[۱۳۵]، ۲۰۰۴). برای مثال طرد شدن از سوی همسالان به عدم تعامل دانش آموز مرتبط است در حالی که حمایت مثبت برای یادگیری از جانب خانواده به افزایش تعامل دانش آموز مرتبط می شود (کریستنسون و آندرسون، ۲۰۰۴). این یافته ها در مورد تعامل دانش آموز و بهزیستی آنان نیز یافت شده است (ریچلی[۱۳۶] و همکاران، ۲۰۰۸؛ راسر[۱۳۷] و همکاران، ۲۰۰۱؛ شاکت[۱۳۸] و همکاران، ۲۰۰۶).
اسکینر و همکاران (۲۰۰۸) دریافتند که جنبه عاطفی تعامل کلاسی سهم قابل توجهی در تغییر تعامل رفتاری دارد. مطالعه دیگری همچنین نشان داد که تعامل عاطفی به تعامل رفتاری منجر می شود و نه بالعکس (لی، لرنر و لرنر[۱۳۹]، ۲۰۱۰). امّا ایکل و میدگلی[۱۴۰] (۱۹۸۹) عنوان میکنند که کودکان که به تدریج بزرگتر میشوند و وارد مرحله نوجوانی میشوند نیازهایشان تغییر مییابد و اغلب مدارس در فراهم آوردن شیوه های مناسبی که پیوسته بتواند علاقه و تعامل دانش آموزان را برانگیزاند شکست میخورند (ایکلس و راسر[۱۴۱]، ۲۰۰۴). لذا ادغام و یکپارچه کردن بعد رفتاری و عاطفی تعامل، دانش آموزان را قادر میسازد تا به طور معناداری در یادگیری خویش درگیر شوند که این امر به درونی سازی اهداف تحصیلی و شکل گیری دلبستگیهای مثبت نسبت به مدرسه و پرسنل آن و با انگیزه نمودن نوجوانان منجر می شود (لی، ۲۰۱۰).
نشانه های کلیدی رفتارهای تعاملی شامل کوشش و تلاش و پشتکار است. این جنبه از تعامل به رفتار وظیفهمدار، رفتار علمی و مشارکت کلاسی اشاره دارد (اسکینر و همکاران، ۲۰۰۹). آپلتون و کالگس (۲۰۰۸)، به همراه فردریکس و کالگس (۲۰۰۴) و فرلانگ و کالجوس[۱۴۲]
(۲۰۰۳ ) بر این عقیدهاند که در حالی که تعداد کمی از دانش آموزان در سطوح بسیار بالا و یا بسیار پایین تعامل میباشند امّا بیشتر دانش آموزان سطح بهینهای از تعامل دارند که به آن ها اجازه میدهد به طور مؤثری در مدرسه مشارکت کنند. به طور خلاصه چندین عامل تسهیل کننده تعامل دانش آموز شناسایی شده است، که عبارتند از: قوانین انضباطی مدرسه، نگرش والدین و همسالان نسبت به مدرسه، جوّ مدرسه و کلاس، همکلاسیها (کریستنسون و آندرسون، ۲۰۰۲، فرلانگ و همکاران، ۲۰۰۳).
علاوه بر این، تعامل، اساس کوششهای مدارس در جهت اصلاح و بهبودی است (مؤسسه مشاوره و پزشکی، ۲۰۰۴) و مشغولیت فعّال فرد در تکالیف یا فعالیتها را منعکس می کند (ریو، جن، کارل، جیون و بارچ، ۲۰۰۴). کلیم و کانل (۲۰۰۴) ادعا میکنند که بین تعامل و پیشرفت ارتباط وجود دارد و این رفتار مدرسهای دارای فواید و مضرات اجتماعی و اقتصادی است. به علاوه ساختار تعامل طوری است که جلوی فرایند تدریجی عدم ارتباط دانش آموزان با مدرسه را میگیرد (فین، ۱۹۹۹). درک این مطلب مهم است که ترک تحصیل حادثهای فوری نیست بلکه فرایندی است که به مرور رخ میدهد، لذا تعامل وسیلهای فراهم می کند هم برای درک و هم مداخله کردن به هنگامی که ترک تحصیل و عدم ارتباط دانش آموز با مدرسه و با یادگیری رخ میدهد (آپلتون، کریستنسون، کیم و ریچلی[۱۴۳]، ۲۰۰۶). فرد نیومن[۱۴۴] (۱۹۹۲) مینویسد قویترین و مداومترین مسئله مهم برای معلمان و دانش آموزان، موفقیت کم دانش آموز نیست بلکه عدم تعامل دانش آموز است. دانشآموزانی که تعامل نمیکنند کلاس را رها کرده، در کلاس جست و خیز میکنند و در تکمیل تکالیف شکست میخورند (لی، ۲۰۱۰).
گر چه دانشآموزانی که تعامل نمیکنند در مدرسه رفتار خوبی دارند، در کلاس حضور دارند و تکالیف کلاسی خود را کامل میکنند اما نشانه های کمی از هیجان، تعهد و احساس کفایت در تسلط بر تکالیف درسی خود دارند (نیومن، ۱۹۹۲). عدم تعامل همچنین باعث می شود که دانش آموزان سرمایه گذاری لازم و کافی بر تکالیف درسی خود انجام ندهند. تحقیقات همچنین نشان داده اند که ترک تحصیل دانش آموزان در دبیرستان فرایند تدریجی است که علت آن عدم تعامل دانش آموزان در سالهای پیشین مدرسه است (فین، ۱۹۸۹).
۲-۱-۳-۱- دیدگاه های نظری در مورد تعامل دانش آموز
چندین چارچوب نظری در روانشناسی تربیتی دیدگاه های نظری خود را برای پژوهش در مورد تعامل دانش آموز ارائه داده اند. این چارچوبها در مورد پیش بینیکننده های تعامل و نقش تعامل دانش آموز در به دست آوردن پیامدهای مؤثر در مدرسه میباشند. این چارچوبها شامل الگوی انگیزشی، نظریه دلبستگی، نظریه کنترل اجتماعی و مدل آشنایی – مشارکت است.
۲-۱-۳-۱-۱- الگوی انگیزشی[۱۴۵]
فرم در حال بارگذاری ...
[جمعه 1401-09-25] [ 09:16:00 ق.ظ ]
|