علاوه بر دیدگاه مینتزبرگ در رابطه با ساختارهای سازمانی، بسیاری از پژوهش‌گران از الگوی دیگری بهره گرفتند، الگویی که بیشتر بر نمودار سازمانی متکی است و عموماَ به‌صورت زیر دسته‌بندی می‌شود: ساختار ساده، ساختار وظیفه‌ای، ساختار بخشی، ساختار مبتنی بر واحدهای تجاری استراتژیک، ساختار ماتریسی، ساختار همگون و… که به دلیل عدم استفاده از آنها در این پژوهش نیازی به توضیح هر یک از آنها نمی باشد.
۲-۸- تکنولوژی سازمانی
تمرکز توجه به تکنولوژی یک سازمان به منزله در نظر آوردن سازمان بهعنوان مکانی که در آن نوعی کار انجام می‌گیرد، بهعنوان جایی که در آن انرژی برای شکل دادن به مواد مصرف می‌شود و به عنوان ساختوکاری (مکانیسمی) که در آن داده‌ها به ستانده‌ها تبدیل می‌گردد است. واژه تکنولوژی معانی غیرمستقیم، ظریف و پیچیدهای را در خود دارد، ولی می‌توان به طور قطع گفت که هر سازمانی کاری انجام می‌دهد و در انجام کار خود از نوعی تکنولوژی استفاده می‌کند. برخی از سازمان‌ها مواد اولیه را به زیر گردش عملیات درون خود برده و به شکل تجهیزات و سختافزار جدید در می‌آورند برخی دیگر از سازمان‌ها افراد را به عنوان داده‌هایی به سیستم تحتگردش عملیات درونی خود قرار می‌دهند و محصول آنها در مورد نظامهای آموزشی موفق افرادی آگاه و در مورد درمانگاههای خوب اشخاصی سالمتر است. سازمان‌هایی دیگری عمدتاَ مطالبی نمادی نظیر اطلاعات یا موسیقی را به جریان در می‌آورند. تکنولوژی سازمان از اجزایی چون ماشین و ابزار ماشینی ترکیب یافتهاند ولی دانش و مهارتهای فنی افراد سازمان را نیز شامل می‌شوند. همه سازمان‌ها بر خوردار از تکنولوژیهایی هستند ولی سازمان‌ها به لحاظ حد و مرز درک این فنون یا معمول و موثر واقع شدن آنها با یکدیگر متفاوتاند (اسکات، ،۱۳۸۰ ۳۶).

( اینجا فقط تکه ای از متن درج شده است. برای خرید متن کامل فایل پایان نامه با فرمت ورد می توانید به سایت feko.ir مراجعه نمایید و کلمه کلیدی مورد نظرتان را جستجو نمایید. )

تکنولوژی اصطلاحی است که برای اشاره به کاری که به وسیله سازمان انجام می‌شود به کار می‌رود. می‌توان این مفهوم را آن قدر محدود کرد که تنها سختافزار یعنی تجهیزات ماشین و وسایل ابزار را شامل شود. نظریهپردازان سازمانی این مفهوم را بهطور گسترده تعریف می‌کنند و در تعریف خود نه تنها سختافزار به کار رفته و تکمیل کار بلکه نیز مهارتها و دانش کارگران و حتی ویژگیهای وسایلی که بر آنها کار انجام می‌شود را در نظر می‌آورند. در آغاز باید توجه داشت که در تحلیل سازمانی بین مفهوم اصطلاحات تکنولوژی سیستم فنی محیط کاری و محیط مورد استفاده نظریهپردازان تداخل وجود داشت اصطلاح محیط شمول بیشتری دارد و جنبه‌های سیاسی تکنولوژی و نهادی بافت سازمانی را در بر می‌گیرد محیط کاری بر آن نمودهایی از محیط تاکید دارد که به تدارک دادها و دریافت و مصرف بروندادها مربوط است و علاوه بر آن روابط وابستگی و قدرت را که سازمان در آن تبادلات خود را انجام می‌دهد نیز در بر می‌گیرد. تکنولوژی به فرآیندهای فیزیکی ترکیبیافته با فرآیندهای عقلی یا دانشی که با آن مواد به شکلی به‌صورت بازده در می‌آید اشاره دارد. سرانجام سیستم فنی به ترکیب خاصی از ماشین و روش های بهکارگرفتهشده برای تولید ستانده مطلوب اشاره دارد. تمیز بین تکنولوژی و سیستم فنی توجه را به تفاوت بین وضع کلی دانش در بعضی از قلمرو‌ها و شیوه خاصی که آن دانش پیاده می‌شود و در درون موقعیت مفروضی جای می‌گیرد جلب می‌کند. هرچندکه تکنولوژی محدودیت ایجاد می‌کند ولی ترکیببندی دقیق ماشین و روش ایجاد یک سیستم فنی خاص را دیکته نمی‌کند. تاکید بر میزانی که تکنولوژی یک سازمان هر چند به عنوان یک عنصر درونی سازمان را به محیطش متصل می‌سازد مهم است. نهتنها محیط منبع دروندادها و دریافتکننده بروندادها است، بلکه منبع عمده فنون کار و ابزار بهکارگرفته سازمان است. اغلب سازمان‌ها خود تکنولوژی های خود را اختراع نمی‌کنند بلکه آنها را از محیط وارد می‌سازند (اسکات، ۱۳۸۰، ۲۹۸).
طارق خلیل در کتاب خود با عنوان “مدیریت تکنولوژی” در بیان مفهوم تکنولوژی می‌نویسد: “تکنولوژی را می‌توان کلیه دانش‌ها و فرایند‌ها ابزارها روش‌ها و سیستم‌های بهکاررفته در ساخت محصولات و ارائه خدمات تعریف کرد. در بیانی سادهتر تکنولوژی روش انجام کار و ابزاری است که توسط آن به اهداف خود نایل می‌شویم. تکنولوژی کاربرد عملی دانش و ابزاری جهت کمک به تلاش انسان است” (خلیل، ‍۱۳۸۱، ۳۴).
او در بیان تفاوت دانش و تکنولوژی می‌نویسد: “به تمامی ادراکات ودریافت‌های مغزی انسان از اطلاعات موجود دانش اطلاق می‌شود فقط زمانی که دانش در عمل (برای ایجاد چیزهایی تازه اداره یک سیستم یا ارائه خدمات) بهکارگرفته می‌شود به حوزه تکنولوژی وارد می‌شود (خلیل، ۱۳۸۱، ۳۶).
ریچارد دفت نیز در تعریف تکنولوژی و تکنولوژی سازمانی می‌گوید:
“تکنولوژی یا فن آوری عبارت است از ابزار، روش و عملیاتی که برای تبدیل اقلام مصرفی به محصول، داده به ستاده، مورد استفاده قرار می‌گیرند. تکنولوژی چیزی نیست مگر فرایند تولید و شامل ماشینآلات، شیوه‌ها، رویه‌ها و روش‌های انجام امور می‌شود (دفت، ۱۳۷۸، ۱۲۷). تکنولوژی سازمان عبارت است از ماهیت زیرسیستم تولید و شامل عملیات و روش‌های فرایند تولید (تبدیل اقلام مصرفی به اقلام تولیدی) می‌شود. نمونه‌هایی از تکنولوژی سازمانی عبارتاند از یک کلاس درس در دانشکده یا یک دانشگاه نفت اگر چه اینها با هم تفاوت‌هایی زیادی دارند (دفت، ۱۳۷۸، ۲۳).
باید توجه کرد که تکنولوژی دربرگیرنه مواد اولیه مصرفی و فرایند تحول می‌شود که در اقلام رخ می‌دهد و بر ارزش آنها می‌افزاید. همچنین شامل خدمات یا محصولات نهایی که در آن محیط به مصرف کننده عرضه می‌شود می‌گردد. در سازمان‌های بزرگ و پیچیده کنونی نمی‌توان تکنولوژی را بهصورتی دقیق مشخص ساخت. تکنولوژی را به این صورت تعریف کردهاند: “بررسی مواد اولیه که به داخل سازمان جریان می‌یابد، انواع فعالیتهایی که صورت می‌گیرد، میزان یا درجهای که فرایند تولید خودکار یا مکانیزه شده است، میزان یا درجهای که یک نوع کار به جریان یا عمل دیگری وابسته است و یا تعداد محصولات جدید. (دفت، ۱۳۷۸، ۱۲۷).
خلیل میگوید تکنولوژی نهتنها در چگونگی ایجاد کالاها و خدمات بلکه در اینکه چه چیزی می‌تواند تولید شود یا حتی اینکه توان بالقوه لازم برای تولید چه چیزی وجود دارد نقش قابل‌توجهی دارد؛ تکنولوژی امکان را به واقعیت تبدیل می‌کند (خلیل، ۱۳۸۱، ۳۸).
زلنی (۱۹۸۶) چنین عنوان می‌کند که هر تکنولوژی شامل سه جزء قابل تمایز از یکدیگر و دارای اهمیت یکسان است. این اجزا عبارتند از (خلیل، ۱۳۸۱، ۳۵):
سختافزار: ساختار فیزیکی و استقرار منطقی تجهیزات و ماشینآلات که برای انجام وظایف لازم به کار می‌روند.
نرمافزار: دانش استفاده از سختافزار در راه انجام وظایف لازم.
مغزافزار: دلیل استفاده از تکنولوژی در مسیری مشخص که می‌توان آن را دانش چرائی۱ نامید.
طارق خلیل علاوه بر سه جزء بالا، جزء دیگری را نیز به طور مستقل اضافه می‌کند:
دانش فنّی۲: دانش کسبشده یا بهدستآمده یا مهارت‌های فنّی مرتبط با چگونگی انجام صحیح کارها. دانش فنّی می‌تواند نتیجه تجربه، انتقال دانش یا فعالیت‌های عملیاتی باشد. افراد از طریق دریافت آموزش یا کارآموزی مستقیم یا غیرمستقیم یا با همکاری مستقیم با فردی متخصص (در حوزهای خاص) دانش فنی را کسب می‌کنند. دانش فنی را میتوان با روش شناختهشده انتقال تکنولوژی نیز بهدست آورد (خلیل، ۱۳۸۱، ۳۵).
به نظر دفت در سازمان، تکنولوژی به دودسته تقسیم می‌شود: تولیدی و خدماتی. (دفت، ۱۳۷۸، ۱۳۰)
تکنولوژی تولیدی:
نخستین تحقیق بسیار موفق به وسیله یک خانم انگلیسی که جامعهشناس صنعتی بود، بر روی تکنولوژی انجام گرفت و یک تحقیق میدانی بود که در جنوب اسکس در زمینه اصول مدیریت انجام شد. در آن زمان، یعنی در دهه ۱۹۵۰، سیستم مدیریت رایج و حاکم بر سازمان‌ها سیستمی‌بود که بر پایه اصول جهانی مدیریت گذاشته شده بود. این اصول در زمره بهترین روش مدیریت بودند که هر سازمان مؤثر و کارا آنها را رعایت می‌نمود. پژوهش‌گر مزبور روی صد شرکت بزرگ تولیدی تحقیق کرد تا به شیوهای که آنها سازمان یافته بودند، پی ببرد.
داده‌هایی را که او جمعآوری کرد دربرگیرنده دامنه وسیعی از ویژگی‌های ساختاری (حیطه کنترل، سطوح مدیریت) و شیوه‌های مدیریت (ارتباطات کتبی یا شفاهی، پرداختن یا نپرداختن پاداش) و نوع فرایند تولید می‌شد. آنها در رابطه با موفقیت یا عدمموفقیت سازمان‌ها هم داده‌هایی را جمعآوری نمودند. این خانم مقیاسی تهیه و فهرستی تنظیم کرد که در آن، با توجه به پیچیدگی فنی یا تکنیکی (از نظر فرایند تولید)، نام شرکت‌ها نوشته می‌شد. پیچیدگی فنی نشان دهنده این است که فرایند تولید تا چه اندازه مکانیزه می‌باشد، یا به وسیله دستگاه‌های پیشرفته انجام می‌گیرد. اگر سازمان، از نظر تکنولوژی بسیار پیچیده باشد، آن بدین معنی است که بیشتر کارها به وسیله دستگاه‌های پیشرفته و مکانیزه انجام می‌شود واگر سازمانی را از نظر تکنولوژی پیچیده به حساب نیاورند، مقصودشان این است که در فرایند تولید نیروی کار نقش اساسی دارد. مقیاسی را که این خانم، در رابطه با پیچیدگی فنی ارائه کرد، شامل ده گروه می‌شد، که در نمودار صفحه بعد نشان داده شده است. سپس این گروه‌ها را به سه دسته تقسیم کردهاند (دفت، ۱۳۷۸، ۱۳۱):
گروه اول: تولید تکمحصولی و دسته‌ه ای کوچک. این شرکت‌ها معمولاً بهصورت کارگاه هستند که سفارشات اندک می‌گیرند و طبق خواست مشتری تولید می‌کنند. روال کار برحسب عادت است. تولید دسته‌ه ای کوچک بهصورت فزایندهای به متصدیان، کارگران و نیروی انسانی متکی است. بنابراین، استفاده بسیار زیادی از دستگاه‌های پیشرفته و مکانیزه نمی‌شود.
گروه دوم: تولید انبوه و دسته‌ه ای بزرگ. یک نوع فرایند تولید یا ساخت است که از قطعات استاندارد استفاده می‌کند و مسیر تولیدی نسبتاً طولانی است. معمولاً محصولات تولیدشده به دایره کالاهای ساختهشده فرستاده می‌شوند و در آنجا انباشته می‌گردند، زیرا مشتری دراینباره نیاز خاصی ندارد.
گروه سوم: فرایند تولید مستمر. در فرایند تولید مستمر همه کارها به وسیله دستگاه‌های پیشرفته و مکانیزه انجام می‌شود. در این فرایند چیزی به نام شروع یا متوقف ساختن دستگاه وجود ندارد و در واقع این شیوه تولید یک گام پس از خط مونتاژ قرار دارد. دستگاه‌های مکانیزه (یا اتوماتیک) فرایند تولید مستمر را کنترل می‌کنند و می‌توان محصولات را پیش از تولید، به‌صورتی دقیق پیشبینی کرد.
نمودار ۲۰- طبقه‌بندی وودوارد از صد شرکت بریتانیا براساس سیستم تولید

    1. تولید قطعات تکی، طبق سفارش مشتری
    1. تولید واحدهای محصول، به‌صورت تکی با بهره گرفتن از تکنولوژی پیچیده
    1. ساخت ماشین آلات سنگین، به‌صورت مرحله ای
    1. تولید قطعه‌ها، به‌صورت دسته‌ه ای کوچک
    1. تولید قطعه‌ها به‌صورت دسته‌ه ای بزرگ و جداجدا مونتاژ کردن
    1. تولید دسته‌ه ای بزرگ، ازنوعی که در خط مونتاژ مورداستفاده قرار می‌گیرد.
    1. تولید انبوه
    1. فرایند تولید مستمر و به همراه آن آماده سازی محصول برای فروش به‌صورت بسته‌های بزرگ یا به روش‌های تولید انبوه
    1. فرایند تولید مستمر از مواد شیمیایی و دارویی به‌صورت دسته‌ه ای بزرگ
    1. جریان مستمر تولید به‌صورت مایع یا گاز

منبع: دفت، ۱۳۷۸، ۱۳۲
تکنولوژی خدمات:
دفت تکنولوژی خدمات را براساس پنج عامل تعریف می‌کند: نخست، تولید و مصرف همزمان آن است. دوم اینکه محصولات متداول ومرسوم هستند و مشتریان به آنها عادت کردهاند. سپس اینکه مشتریان در فرایند تولید مشارکت می‌کنند. چهارم اینکه محصولات یا بازده سازمان، نامشهود است. و سرانجام اینکه در این تکنولوژی، منابع انسانی یا نیروی کار هسته اصلی سازمان را تشکیل می‌دهند (دفت، ۱۳۷۸، ۱۴۳).
چارلز پرو چارچوبی ارائه کرد که در راه درک تکنولوژی دوایر سازمانی بیشترین اثر را داشت. پرو دو بعد از فعالیت‌های سازمانی را شناسایی کرد که به فرایند و ساختار سازمانی مربوط می‌شد: تنوع و تجزیه‌پذیری.
تنوع. تنوع کار عبارت است از تکرار رویدادهای غیرمنتظره و جدیدی که در فرایند تبدیل رخ می‌دهد. زمانی که افراد با تعداد زیادی موقعیت یا مورد غیرمنتظره روبهرو می‌شوند، گفته می‌شود که تنوع در سطوح بسیار بالایی است.
تجزیهپذیری. تجزیهپذیری به معنای قابلیت تجزیه‌وتحلیل فعالیت‌هاست. زمانی که فرایند قابلتجزیه‌وتحلیل باشد، می‌توان کارها را بصورت مراحل مشخص درآورد و مجریان می‌توانند برای حل مسایل از روش‌های عینی و قابل محاسبه استفاده کنند (دفت، ۱۳۷۸، ۱۴۷).
با توجه به این دو بعد، پرو تکنولوژی خدمات را به چهار گروه طبقهبندی می‌کند (دفت، ۱۳۷۸، ۱۴۸):
تکنولوژی ساده (یکنواخت): در سازمانی که دارای اینگونه تکنولوژی باشد، کارها هیچگونه تنوع یا گوناگونی ندارند و از روش‌هایی استفاده می‌شود که عینی و قابلمحاسبه هستند. کارها استانداردشده و رسمی یا منظم هستند.
تکنولوژی هنری: امور به‌صورتی نسبتاً پایدار جریان می‌یابند ولی فرایند تبدیل را نمی‌توان تجزیه‌وتحلیل یا آن را بهطور کامل و دقیق درک کرد.
تکنولوژی مهندسی: باید پیچیده باشد، زیرا کارهای انجام شده بسیار گوناگون و متنوع هستند، ولی معمولا فعالیت‌های مختلف براساس روشها و راه‌های مشخص انجام می‌شود.
تکنولوژی پیچیده: بسیار متنوع و گوناگون است و فرایند تبدیل را نمی‌توان به‌صورت کامل تجزیه‌وتحلیل و درک کرد. در این تکنولوژی باید تلاش بسیار زیادی نمود تا مسایل و فعالیت‌ها را تجزیه و تحیلی کرد.
نمودار ۱۴- چارچوبی برای تکنولوژی‌های خدمات
هنرهای زیبا تدریس در دانشگاه برنامه‌ریزی استراتژیک
دادو ستد مدیریت عمومی‌ تحقیقات در علوم اجتماعی
کارهای هنری تحقیقات کاربردی
فروش حقوق

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت


فرم در حال بارگذاری ...