فایل های دانشگاهی- نظریه ی نگرش کارآفرینانه – 7 |
البته سرمشق انسانی باید کسی باشد که یادگیرندگان به او احترام میگذارند، یا همان گونه که بعضی از نویسندگان میگویند ، کسی باشد که آن ها بتوانند خود را با او همسان سازند. علاوه بر این ویژگیهای مطلوب سرمشق باید به عنوان ویژگی معتبر و قوی ادراک شود (گانیه، ۱۹۸۴). باید سرمشق در حالی که انتخاب اعمال شخصی مطلوب را انجام میدهد مورد مشاهده قرار گیرد . بندورا (۱۹۶۹) این گام در فرایند سرمشق دهی را تقویت مشاهده ای[۶۲] نامیده است
عملکرد. نگرش به وسیله انتخاب دسته ای از اعمال شخصی مشخص می شود. این اعمال را می توان با نشان دادن تمایل مثبت یا منفی نسبت به بعضی از اشیا، اشخاص یا رویدادها طبقه بندی کرد.
شرایط درونی. ترجیح داده می شود که نگرش احترام برای سرمشق انسانی یا همسان سازی با او از قبل در یادگیرنده وجود داشته باشد. اگر وجود ندارد ، به عنوان اولین قدم در این فرایند ، باید ایجاد گردند. مهارتهای ذهنی و دانش مربوط به رفتاری که توسط سرمشق نشان داده می شود باید از قبل برای این رفتار کسب شده باشد تا مورد تقلید قرار گیرد.
شرایط بیرونی. شرایط بیرونی را می توان به ترتیب مراحل زیر توصیف کرد:
-
- ارائه سرمشق و ثابت کردن خوشایند بودن و اعتبار سرمشق
-
- به یاد آوردن دانش موقعیتهایی که نگرش در مورد آن ها کاربرد دارد توسط یادگیرنده
-
- برقراری ارتباط یا نشان دادن انتخابهای عمل شخصی مطلوب توسط سرمشق
- برقراری ارتباط یا نشان دادن اینکه سرمشق از بازده رفتارش لذت میبرد و احساس رضایت میکند انتظار می رود این گام به تقویت مشاهده ای یادگیرنده بینجامد.
البته تغییر این گامها هنگامی میسر است که سرمشق انسانی به طور مستقیم دیده نمی شود و عملکرد مطلوب به طور مستقیم نمی تواند مورد مشاهده قرار گیرد. (آر.ام.گانیه، ۱۹۸۵ ، ص ۲۳۹)..
بدون شک ، تغییر نگرش در تمام بخشهای زندگی روزمره دانش آموز رخ میدهد. سرمشق هایی که دانش آموز با آن ها تماس دارد مسئولیت عظیمی در تعیین نگرشهای مطلوب اجتماعی و رشد رفتار اخلاقی دارند(آر.ام.گانیه، ۱۹۸۵،ص ۲۲۶). معلمها به وضوح نیاز به درک اهمیت نقش سرمشق دهی انسانی دارند . اگر برای هیچ دلیل دیگری غیر از این نباشد که قادر باشند درک کنند دانش اموزان چه بخش بزرگی از وقتشان را در حضور آن ها می گذرانند. احتمال دارد معلمانی را که دانش آموزان بعدها به عنوان ” معلمهای خوب ” به یاد می آورند آنهایی باشند که نگرشهای مثبت را سرمشق دادهاند (آر.ام.گانیه،۱۹۸۵،به نقل از خدیجه علی آبادی،۱۳۷۴،صص ۱۴۵-۱۴۴).
آموزش نگرشها
حوزه عاطفی آموزش به طور حتم در برنامه های درسی مختلف اهمیت بسیار زیادی دارند. به طور مرسوم، انتظار می رود که دانش آموزان نسبت به هر موضوعی که تحصیل میکنند ، و به طور وسیع نسبت به فعالیتهای یادگیری نگرش مثبت کسب کنند. از این رو از برنامه های درسی انتظار می رود در دانش آموزان نگرشهای مطلوب در زمینههای مختلف به وجود آورد(گانیه،۱۳۷۳).که زمینه فراهم شدن چنین نتیجه ای در آموزش فنی وحرفه ای ، پرداختن به آموزش نگرش در خلال اجرای استانداردهای مهارتی میباشد.
آموزش یعنی تسهیل یادگیری ، به عبارتی دیگر آموزش (کلاسی) شرایط و موقعیتی فراهم میکند که فراگیر بتواند با آسان ترین راه به یادگیری موضوع مورد نظر دست پیدا کند. و یادگیری را به ایجاد تغییرات نسبتا مداومی که در رفتار بالقوه فرد در اثر تجربه حاصل شده باشد(سیف، ۱۳۸۷)تعریف میکنند. یکی از اصول یادگیری نگرشها این است که نگرشهای افراد به صورت غیر مستقیم بیشتر تحت تاثیر موقعیت قرار می گیرند یعنی موقعی که افراد در موقعیتی قرار می گیرند که به صورت غیر مستقیم در نگرشهای آن ها کار می شود بیشتر تحت تاثیر قرار می گیرند تا به صورت مستقیم. به عبارت دیگر پیام درس باید به صورت نیابتی فراگیران را از موضوع درس مطلع سازد(کرپیندروف، ۱۳۸۷).
همچنین ، فرایند کارآفرینانه دارای عناصر ، نگرشها و رفتارهایی است که از نظر نگرشی به تمایل یک فرد یا سازمان برای استفاده از فرصتهای جدید و حس مسئولیت برای تغییر خلاقانه اشاره دارد و این تمایلات را گرایشهای کار آفرینانه میگویند (مقیمی[۶۳]،۲۰۰۷)
کارآفرینی پدیدهای است که شرایط محیطی در آن تعیین کننده است که «موریس» و «لوئیز» بر این باورند که ترکیب زیر ساختارهای محیطی، درجه آشفتگی محیطی و تجربیات محیطی افراد جامعه بر سطح انگیزه کارآفرینانه در جامعه تاثیرگذار است. (موریس و لوئیز، ۱۹۹۵، ص ۱۳۵؛ به نقل از مقیمی،۱۳۸۵،ص۳۴)
نگرشهای کارآفرینانه حالتی ست که بر اساس آن فرد تمایل خود به بروز رفتار کارآفرینانه در یک کسب وکار مستقل و یا سازمانی را نشان میدهد
نظریه ی نگرش کارآفرینانه
در مطالعات اخیر در حوزه ی کارآفرینی به نقش و جایگاه عوامل شناختی و جریانات اجتماعی مؤثر در رفتار کارآفرینی بسیار تأکید شده است و نظریه ی نگرشی در زمینه ی کارآفرینی تاریخچه استواری از تحقیق و تلاش در زمینههای عملی و نظری را دارا میباشد (رابینسون و همکاران[۶۴]،۱۹۹۱).
بر اساس الگوی نگرشی ارائه شده توسط رابینسون و همکاران (رابینسون و همکاران،۱۹۹۱) آنچه که در زمینه ی کارآفرینی قابل بحث میباشد ، موضوع نگرش هاست. در دیدگاه آن ها احتمال اینکه فرد با یک سری نگرش های خاص به سمت کارآفرینی متمایل شود ، زیاد میباشد. آن ها در رویکرد خود به بیان چهار مورد از عواملی که میتواند نگرش افراد را به سمت کارآفرینی برانگیزد ، می پردازند.
به عقیده ی آن ها ، نگرش ها در مقایسه با ویژگی های شخصیتی و دموگرافیک پیشبینی کننده ی بهتری هستند. هم چنین نگرش ها آموخته میشوند و ضمن اینکه تا حدی به نحوه ی تربیت ، ارزشهای خانوادگی ، محیط کاری و اجتماعی بستگی دارند ، در طی زمان و در تعاملات فرد با دیگران و محیط های مختلفی که فرد در آن زندگی و کار میکند ، قابل تغییر میباشند.
مواجهه با اطلاعات و نگرش های تازه ی دیگران که در برنامه های آموزش رسمی و هم چنین در تجارب کاری صورت می پذیرد ، میتواند تا حدی موجب تغییر نگرش های افراد شود (رابینسون و همکاران،۱۹۹۱).
از سویی ، هر نگرش موضوع خاص مربوط به خود را دارا میباشد. این موضوع با در نظر گرفتن فرد خاص ، مکان ، درک ذهنی ، سبک زندگی و جهت گیری شناختی هر فرد متفاوت میباشد. هم چنین نگرش ها دارای سطح خصوصی و عمومی میباشند ( اگزین و فیش بین ، ۱۹۷۷ ، به نقل از رابینسون و همکاران ، ۱۹۹۱ ). یکی از مزیت های استفاده از الگوی نگرشی نسبت به مدل های شخصیتی ، توان این الگو در ورود به حوزه های تخصصی میباشد. یکی از حوزه های تخصصی ، کارآفرینی میباشد. آنچه در زمینه نگرش ها حائز اهمیت است این است که ارتباط درونی مهمی بین نگرشها و موضوعات خاص وجود دارد.. با در نظر گرفتن این ارتباط نگرش و موضوعات خاص است که می توان به فهم نگرش ها دست یافت ( گاس ، ۱۹۸۵ ، به نقل از رابینسون و همکاران ، ۱۹۹۱ ). به زعم رابینسون و همکاران این خصوصیات در قالب چهار جز نگرش کارآفرینی مورد توجه میباشد که عبارتند از :
-
- انگیزه ی پیشرفت
-
- مرکز کنترل درونی
-
- خلاقیت
فرم در حال بارگذاری ...
[جمعه 1401-09-25] [ 09:46:00 ق.ظ ]
|