تحقیق-پروژه و پایان نامه – ۲-۹-۱-۱۰ وضعیت اجتماعی- اقتصادی – 3 |
تجربه نشان میدهد، والدینی که نقش مثبتتری در اجتماع دارند به همان نسبت نیز فرزندانشان به لحاظ رشد اجتماعی، موفقتر عمل مینمایند، اگر چه گاهی استثناهایی نیز وجود دارد. با در نظر گرفتن دوره نوجوانی که شخصیت دوران جوانی و بزرگسالی و زندگی اجتماعی در آن در حال شکلگیری است از یک سو و از سوی دیگر تأثیر مستقیمی که ویژگیهای شخصیتی والدین (درونگرایی، برونگرایی، تجربهپذیری، همسازی و وظیفهشناسی) در کنار سایر پدیدهها بر رشد اجتماعی کودکان و نوجوانان دارد، مسأله از اهمیت دو چندانی برخوردار میشود (بخشانی، ۱۳۸۸). پاولس و الیوت[۴۰](۱۹۹۳) معتقدند که اغلب کودکان در ارتباط با اطرافیان (والدین، خواهر، برادر و همسالان) مهارتهای اجتماعی را بدون تلاش فرا میگیرند.
البته بسیاری از کودکان نیز به دلایل مختلف موفق به کسب مهارتهای اجتماعی نمیشوند و اغلب رفتارهای رشد نیافته و ضد اجتماعی و نامناسب از خود بروز میدهند که باز هم میتوان به نقش مؤثر خانواده در بروز این وضعیت رفتاری اشاره کرد. پژوهشهای مختلفی حاکی از نفوذ و تأثیر روابط خانوادگی در رشد مهارتهای اجتماعی و تحصیلی کودکان است (نایلینگ[۴۱]، ۲۰۱۰). والدین گوناگون، رفتارهای گوناگونی با فرزندان دارند و حتی یک پدر ومادر مشخص ممکن است در سالهای مختلف، رفتارهای گوناگونی داشته باشد. برای نمونه، ممکن است پدر و مادری گاه سهلانگار و آسانگیر و گاه بیاندازه سختگیر باشند.
۲-۹-۱-۵ میزان تحصیلات پدر و مادر
میزان تحصیلات پدر و مادر در شیوه رفتار آن ها با فرزندان تأثیر فراوان دارد. والدینی که از تحصیلات عالیتر و عمیقتری برخوردارند، در مقایسه با والدین معمولی، رفتار دوستانهتر و آزادانهتری با فرزندان دارند ( احدی و بنی جمال، ۱۳۷۳).
۲-۹-۱-۶ محبت والدین
از جمله اصلیترین و اساسیترین احتیاجات اساسی روانی افراد، برخورداری از محبت است. کودکانی که در اولین سالهای زندگی از محبت و تأمین عاطفی والدین محروم باشند در خانه احساس ناامنی میکنند، از زندگی راضی نبوده و همیشه گرفته و سرد و خشک برخورد میکنند، برعکس کودکانی که از محبت و تأمین عاطفی به قدر کافی برخوردار بودهاند، قدرت تفاهم و همکاری بیشتری دارند، احساس سکوت و آرامش میکنند، اعتماد به خویشتن در آن ها قوی است و نسبت به معیارهای اخلاقی حساس میباشند.کودکان بیش از غذای خوب، لباس گرم، اسباب بازی و هوای آزاد، نیازمند آنند که مقبول والدین قرار گیرند و دوست داشته شوند و احساس کنند که به کسی تعلق دارند (شرفی، ۱۳۶۸، به نقل از زارعی و همکاران، ۱۳۸۴).
۲-۹-۱-۷ درگیری و اصطکاک بین والدین
مطالعات دقیق بر روی کودکان نشان میدهد که سرزنش و خردهگیری دائمی، پرخاش و انتقاد شدید بین والدین آثار سوئی بر کودکان میگذارد. کودک نیازمند محبت است و اگر میانهی والدین که مهم ترین مرکز تأمین نیازهای عاطفی اوست به هم بخورد بزرگترین لطمهی روانی را بر کودک وارد خواهد کرد. چنین کودکی در آینده وقتی اقدام به تشکیل خانواده بنماید، نمیتواند روابط موفقی با همسر خود برقرار نماید و حتی از پذیرش مسئولیت در آینده نیز عاجز خواهد بود (همان منبع).
۲-۹-۱-۸ جنسیت فرزند
جنسیت فرزند نیز از عواملی است که در رفتار والدین نسبت به فرزندان مؤثر است. اغلب والدین بر خلاف ادعاهایشان مبنی بر مهم نبودن جنسیت فرزند، ترجیح میدهند فرزند اولشان پسر باشد. در نتیجه، اگر جنسیت نوزاد آن ها با خواسته شان منطبق نباشد، بدون شک آن نوزاد محبت کمتری از والدین خود دریافت خواهد کرد. مادران گرچه میکوشند با تمامی فرزندان رفتاری یکسان داشته باشند، نسبت به دختران سخت گیرترند؛ در مقابل، پدران با دختران رفتار ملایمتری دارند و میکوشند فرزندان پسر را زیر سلطۀ خود داشته باشند (احدی و بنی جمال،۱۳۷۳).
سن کودک نیز در شیوۀ رفتار پدر و مادر با او مؤثر است. با افزایش سن کودک، معمولاً از میزان گرمی و محبت والدین به او کاسته میشود و سختگیری و محدودیت افزایش مییابد. با افزایش سن، احساس و طرز تفکر کودک نیز نسبت به محبتهای والدین دگرگون میشود. خردسالان به برخورداری از نوازش والدین علاقهمندند اما کودکان بزرگتر گاه از نوازش پدر و مادر میگریزند. سن پدر و مادر از دیگر عوامل مؤثر بر رفتار والدین بر فرزندان است. پدران و مادران جوان در رفتار با فرزندان شکیبایی و آرامش بیشتری دارند؛ در حالی که والدین سالمند با عصبانیت بیشتری نسبت به فرزندان رفتار میکنند (همان منبع).
۲-۹-۱-۹ برادران و خواهران
برادران و خواهران از عوامل مهمی هستند که در رشد اجتماعی کودک تأثیر میگذارند. کودک تا هنگامی که تنها ست، با والدین روابطی محدود و فردی خواهد داشت اما همین که دارای خواهر یا برادر شد، محدودۀ روابط اش گسترش خواهد یافت و مانند روابط یک فرد بالغ در جامعه است. به عبارت دیگر، روابط کودکان خانواده با یکدیگر شبیه نقشها و روابطی است که این کودکان در اجتماع آینده به عهده دارند. روابط خواهران و برادران و تعامل آن ها با یکدیگر به رشد اجتماعی آن ها کمک میکند (خدیوی زند، ۱۳۷۳، نقل از شاهسواری، ۱۳۹۱).
خواهران و برادران معیارهایی تعیین میکنند، الگوهایی برای تقلید فراهم میکنند و برای همدیگر نقش های مکملی را بازی میکنند که از طریق آن میتوانند کنش متقابل اجتماعی را تمرین کنند و در مواقع تنش عاطفی به یکدیگر یاری رسانند. کودکان به هنگام کنش متقابل با خواهران و برادران، الگوهای وفاداری، کمک کردن به دیگران و محافظت را در هنگام اختلاف ها، تسلطجوییها و رقابت جوییها میآموزند (وندرزندن، ۱۳۹۱).
هنگامی که دو کودک با یکدیگر به نزاع میپردازند، میان آن ها ارتباطی اجتماعی برقرار میشود، چنین ارتباطی را نباید با دشمنی و خصومت اشتباه کرد و آن را تجاوز و پرخاشگری نامید. اینگونه نزاعها برای شکوفا ساختن استعدادهای روانی و بدنی، لازم است. پدر و مادر، عامل کنترل کنندۀ هم چشمیهای کودکان هستند اما نباید آن ها را به بهانه تربیت و ادب داشتن، از هر نوع رقابتی باز دارند؛ چرا که این کار موجب میشود نیروی رقابت در آن ها واپسزده شود و به صورت پرخاشگری و رفتار عصبی بروز کند. کودکان را باید آزاد گذاشت که گرفتاری ها و اختلافات خود را خود حل کند؛ زیرا در این صورت، بیشتر و بهتر به مفهوم قدرت و عدالت پی میبرند (شاهسواری، ۱۳۹۱).
موقعیت روانی کودک در خانواده، اغلب به ترتیب تولد نسبت به فرزندان دیگر بستگی دارد. هر یک از فرزندان وقایع را از دید خود مینگرند. بزرگترین فرزند خانواده همه چیز را متفاوت با کوچکترین فرزند میبیند. رقابت بین کودکان هم بر رشد شخصیت آنان تأثیر عمیق دارد. فرزندان بر حسب ترتیب تولد، موقعیت، مسیر رشد شان، باورها و طرز تلقی های خاص خود را دارند. اختلاف سن فرزندان یک خانواده نیز بر موقعیت روانی هر یک از آنان تأثیر دارد (رئیس دانا، ۱۳۹۰).
۲-۹-۱-۱۰ وضعیت اجتماعی- اقتصادی
فرم در حال بارگذاری ...
[جمعه 1401-09-25] [ 10:26:00 ق.ظ ]
|