پرداختن به احساسات دردناک از طریق تفکر آرزومندانه: این مقابله شیوه ای برای خنثی کردن آنچه اتفاق افتاده می‌باشد. این افکار نوعاً با عبارتی از قبیل: اگر فقط… یا ای کاش حقیقت نداشته باشد که… شروع می‌شود. گاهی اوقات این افکار به شکل آنچه باید اتفاق می‌افتاد، اگر فقط… یک روش مقابله ای مسکن برای طفره رفتن موقتی از رنج ناشی از حقیقت است، زیان این حالت آن است که هیچ مقدار از آرزوها جای حقایق را نخواهد گرفت و دیر یا زود واقعیت چهره خود را نمایان خواهد کرد. در این حالت زمان و فرصتی که می‌توانست برای یافتن راه‌های جدید مواجهه با واقعیت و مشکل اتفاق افتاده مورد استفاده قرار بگیرد به هدر می‌رود.

استفاده از دارو برای فرار از رنج: گاهی اوقات افراد برای رهایی از رنج ناشی از استرس‌ها و بحران‌ها از داروهایی مانند الکل، نیکوتین، تریاک، هروئین و مسکن‌های خواب آور و ضد افسردگی بدون تجویز پزشک استفاده می‌کند. استفاده از این داروها و داروهایی که اخیراًً ‌به این عوامل افزوده شده و با نام های مختلف به بازار وارد می‌شود مانند اکستازی خطرات زیادی را به همراه می‌آورد و ضمن مشکل تر کردن روند بازسازی روانی اکثراً خود منبع جدیدی برای افزایش رنج برای فرد استفاده کننده می‌شوند، مثلاً الکل موجب از دست رفتن نیروی مهار درونی یا خویشتنداری می‌شود و فرد به هنگام خشم به خشونت روی می‌آورد. استفاده نادرست از مواد بر فرایندهای ذهنی ما هم که قبلاً توسط استرس و هیجان شدید بی کفایت شده است به طور جانبی اثر می‌گذارد و توانایی‌هایی مانند قضاوت، برنامه ریزی، استدلال و تمرکز که برای حل مشکل لازم است آسیب مضاعف می‌بیند (پاری ۱۹۹۱ ترجمه مقدسی ۱۳۷۵).

    1. تفکر منفی: در این حالت فرد به طور غیر واقع گرایانه ای به موارد منفی مشکل تأکید کرده و مشکلات را بیشتر از آنچه هست و به صورت غیرقابل حل ارزیابی می‌کند (پی ستین، می‌یر[۱۱۰]، ۱۹۸۹ ترجمه ‌علی محمدی ۱۳۷۱).

    1. رفتارهای تکانشی: به شیوه خاصی از مقابله اطلاق می‌شود که طی آن فرد بدون فکر، اندیشه و ارزیابی درست از آنچه رخ داده و یا رخ خواهد داد فوراً دست به اقدام و عمل می‌زند و نوعاً منجر به بدتر شدن وضعیت می‌شود.عدم درگیری ذهنی و رفتاری: در این مقابله فرد با انجام رفتارهای متنوع و با رفتارهای مختلف خود را مشغول می‌کند و ‌به این وسیله سعی می‌کند به مسئله فکر نکند، مثلاً سرگرم شدن با یک فرد دیگر، پناه بردن به رویاهای روزانه، فرار از مسئله به صورت خوابیدن و یا تماشای تلویزیون و دیدن فیلم (لازاروس و فولکمن، ۱۹۸۴ به نقل از ‌علی محمدی ۱۳۷۱).

  1. مقابله به صورت انکار: در این مقابله فرد به گونه ای برخورد می‌کند که انگار مسئله ای روی نداده است. انکار واقعیت رخ داده و حادثه پیش آمده بر وخامت مسئله می‌افزاید و مانع مقابله مؤثر بعدی می‌شود (ماتیوز[۱۱۱] و همکاران ۱۹۸۳ به نقل از ابراهیمی ۱۳۷۱).

۲-۸-۳ تدابیر و منابع مقابله ای

تدابیر مقابله ای افکار و رفتارهایی هستند که پس از روبه رو شدن فرد با رویداد استرس زا به کار گرفته می‌شوند در حالی که منابع مقابله ای ویژگی‌های خود شخص هستند که قبل از وقوع استرس وجود دارند، مانند برخورداری از عزت نفس، احساس تسلط بر موقعیت، سبک‌های شناختی، منبع کنترل، خوداثربخشی و توانایی حل مسئله (وفایی بوربور ۱۳۷۸). از جمله امور مهم در این رابطه ارزیابی فرد از توانایی‌های خودش برای رویارویی با مسئله است. این ارزیابی‌ها ممکن است مطابق با واقعیت و توانایی‌های واقعی فرد باشد و یا مطابق با واقعیت و توانایی‌های او نباشد، ولی هر چه هست برداشت‌های فرد از توانایی‌ها و قابلیت‌هایش تعیین کننده اصلی برای مقابله با دشواری‌ها می‌باشد. اگر فرد احساس ناتوانی بکند با وجود همه مهارت‌هایی که آموخته نخواهد توانست از عهده مشکل برآید. ارزیابی افراد از توانایی خود برای رویارویی با مسائل طی سه مرحله شکل می‌گیرد که در شکل دادن به رفتارهای مقابله ای خیلی مؤثر است:

در این مرحله فرد به ارزیابی موقعیت پیش‌بینی کننده استرس و تهدید می‌پردازد. مثلاً شخص این سئوال را از خود می‌پرسد که آیا موقعیت تهدید کننده است یا خیر؟در این مرحله فرد به ارزیابی توانایی خود جهت انجام دادن کاری در ارتباط با موقعیت استرس زا می‌پردازد، در این باره فرد از خود می‌پرسد برای حل مسئله پیش آمده چه می‌توان کرد؟در مرحله سوم فرد به ارزیابی مجدد موقعیت می‌پردازد که آیا قضاوت او از موقعیت یا منابع موجود برای رویارویی درست بوده است یا نه. او رفتارهای خود را بر این اساس تعدیل و بازسازی می‌کند (دافعی ۱۳۷۶).

سبک‌های مقابله ای روش های مقابله ای هستند که توصیف کننده واکنش‌های افراد در برابر استرس در ظول زمان و موقعیت‌های مختلف می‌باشند. روش های مقابله ای که توسط افراد استفاده می‌شود با توجه به ارزش‌های شخصی، باورها و اهداف متفاوت هستند. یکی از مدل‌های مقابله که به طور گسترده مورد استفاده قرار می‌گیرد مدل انتقالی است. این مدل فرایند مقابله را در دو سبک مقابله ای کلی مقابله مسئله محور و مقابله هیجان محور تعریف می‌کند (لازارس و فولکمن به نقل از پورجوادی۱۹۸۴).

برخی از پژوهشگران معتقد هستند که راهبردهای مقابله ای را می‌توان در بهترین حالت به ۳ سبک مقابله ای که در مجموع نشان دهنده دو بعد کارکردی و کژکارکردی مقابله هستند طبقه بندی کرد. (فرایدنبرگ و لوییس[۱۱۲]، ۱۹۹۱به نقل از رضایی).

سبک‌های مقابله ای کارکردی نشانگر تلاش‌های مستقیم افراد در مواجهه با مشکل بدون کمک گرفتن از دیگران است. سبک‌های مقابله ای کژکارکردی به استفاده از آنچه راهبردهای ناکارآمد نظیر نگرانی و خودسرزنشی خوانده می‌شود اشاره دارد. راهبردهای مقابله ای کارآمد به طور معمول بر سازگاری مثبت با شرایط تأکید دارد. سبک‌های مقابله ای کژکارکردی و کارکردی به سبک‌های خوب و بد تقسیم نمی شود بلکه نوع سبک‌های مقابله ای به طور گسترده وابسته به شرایط می‌باشد. در واقع این که کام مهارت مقابله ای به کار برده شود بستگی به موقعیت محیطی خاص خود دارد به عبارتی می‌توان گفت که افراد خود و محیطشان را تغییر می‌دهند تا بهترین سبک مقابله را داشته باشند (آلدوین[۱۱۳]، ۲۰۰۷به نقل از پورجوادی).

شواهد پژوهشی نشان می‌دهد استفاده از راهبردهایی که بر حل مسئله و شناخت‌های مثبت دارد با کاهش مشکلات هیجانی – رفتاری و مشکلات مربوط به بار مراقبتی خانواده در ارتباط می‌باشد. در مقابل استفاده از راهبردهای مقابله ای ناکارآمد و اجتنابی به طور معمول منجر به انطباق ضعیف افراد با محیط و افزایش مشکلات مربوط به سلامت جسمی و روانی افراد می‌شود (ایباتا و موس[۱۱۴] و همکاران، به نقل از پورجوادی۱۹۹۱).

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت


فرم در حال بارگذاری ...