پایان نامه -تحقیق-مقاله | ۲-۱-۳- تئوریها و مکاتب اخلاق – 2 |
الف- نظریه های غایت انگارانه
ب-نظریه های وظیفهگرایانه
ج-نظریه فضلیتگرا (ویلیامز، ۱۳۸۳).
۲-۱-۲-۲-۲-۱- نظریه های غایت انگارانه (نتیجه محور)
این گروه از نظریه ها، باید و نبایدها، درست و نادرستها، خوب و بدها را با توجه به نتیجه کار تعیین میکنند و اینکه میزان خیر و شر مترتب بر آن چه اندازه است. غایتگرایان برای تشخیص صواب از خطا و درست از نادرست، نتیجه حاصل از کار اختیاری را مورد لحاظ قرار میدهند. همچنین غایتگرایان درباره اینکه باید به دنبال فراهم آوردن خیر چه کسی بود، اختلاف نظر دارند و در این رابطه به دو دسته کلی تقسیم شده اند:
۱-نظامهای خودگرا: یک غایت انگار خودگرا همواره در پی به دست آوردن بیشترین خیر، سود و مصلحت است و در اعمال خود، پیوسته به نتایج نظر دارد (غایت انگار). افزون بر آن، آنچه برای او مهم است خیر و صلاح خودش است، نه دیگران. چنین نظامی را خودگروی اخلاقی مینامند.
۲-نظامهای سودگرا: در نظر اینان، ملاک خوب و بد، خیر و شر همگانی است، نه خیر و شر شخصی
(خاقانی زاده به نقل از لاریجانی،۱۳۹۰)
۲-۱-۲-۲-۲-۲- نظریه های وظیفهگرایانه (فرایند محور)
در این گروه از نظریه ها اعتقاد بر آن است که ویژگیهای خود عمل، قطع نظر از میزان خیری که در پی می آورد، میتواند آن عمل را صواب و لازم گرداند. برخلاف غایت انگار که تنها ویژگی مؤثر در صواب و ناصواب بودن عمل را میزان خیری که بدان می انجامد، میداند. این نظریه هیچ معیاری برای درستی و یا نادرستی افعال ارائه نمی دهد و میگوید در هر موقعیتی، خود شخص باید درست را از نادرست بازشناسد و این کار را با دقت در اوضاع و احوال پیرامونی خود و شناخت واقعیتهایی که در آن به سر میبرد، میتواند انجام دهد. بنابرین نظریه، از آنجا که موقعیتها و شرایط همواره متغیرند، نمیتوان برای خوبی و بدی کارها، قانونی عام و فراگیر ارائه داد(فرانکینا، ۱۳۷۶).
۲-۱-۲-۲-۲-۳- نظریه یا مکتب مبتنی بر فضیلت
این فرضیه قدیمیترین فرضیه ی مطرح در فلسفه غرب است که ریشه آن به تمدن یونان باستان میرسد. بر مبنای این فرضیه، اخلاق شامل قوانین کاملاً مشخص و تعریف شده ای برای رفتار است؛ مثلاً: محکومیت دزدی و قتل انسانها. این فرضیه بر اهمیت ایجاد رفتار صحیح نهادینه (و نه صرفاً یادگیری اخلاق) تأکید دارد. در دو نظریه اصالت نتیجه و اصالت وظیفه سوال این است که «چه باید بکنیم؟» و حال آنکه در نظریه فضیلت مهمترین سوال این است که «چگونه فردی باید بشوم؟» (پینکافس، ۱۳۸۲).
۱-۲-۲-۳- فرا اخلاق
فرا اخلاق گاهی به اخلاق نظری، اخلاق فلسفی یا منطق اخلاق و گاهی نیز به فلسفه اخلاق (به معنای خاص) اطلاق میشود. در این علم، از معنی و مفاد گزارههای اخلاقی و اجزای آن بحث میشود و به تحلیل گزارههای اخلاقی پرداخته میشود. فرا اخلاق به سوالات منطقی، معرفت شناختی و یا معنا شناختی پاسخ میدهد. شاید مهمترین مسئله فرا اخلاق مسئله بیان و توجیه داوریهای اخلاقی باشد یعنی پاسخ به پرسشهایی از قبیل اینکه «چرا من باید عادل باشم؟»، «مبنای این الزام چیست؟»، «چه توجیه برای پذیرش آن میتوان ارائه کرد»(فرانکینا، ۱۳۷۶). فیلسوفان تحلیل زبانی در بحثهای فرا اخلاقی خود بیش از هر چیز به مباحث معناشناختی داوریهای اخلاقی می پردازند، زیرا گمان میکنند مسائل فلسفی به طور عام و مسائل فلسفه اخلاق به طور خاص، تنها از طریق تحلیل زبان و آشکار کردن واژه ها و جملات پاسخ مییابند(جوادی، ۱۳۷۵).
۲-۱-۲-۳- فلسفه اخلاق
منظور از فلسفه اخلاق، علمی است که به تبیین اصول و مبانی و مبادی علم اخلاق میپردازد و بعضاً مطالبی از قبیل: تاریخچه، بنیانگذار، هدف، روش تحقیق و سیر تحول آن را نیز متذکر میشود(مصباح یزدی،۱۳۷۶).
برخی از فیلسوفان اخلاق، معتقدند که فلسفه اخلاق، به نحوی، شامل هر سه نوع پژوهش اخلاقی میشود. آثار همه عالمان اخلاق پیش از قرن بیستم نیز ترکیبی از اخلاق توصیفی، هنجاری و پارهای از مسائل فرااخلاق است.اما اگر فلسفه اخلاق را به درستی جزیی از فلسفه و تحقیق و پژوهش فلسفی و عقلی درباره مسائل و احکام اخلاقی بدانیم، در آن صورت نمیتوان آن را شامل اخلاق توصیفی نیز دانست؛ چرا که در اخلاق توصیفی جای بحث فلسفی و عقلی نیست، بلکه حداکثر در بردارنده مباحث اخلاق هنجاری و فرااخلاق خواهد بود. برخی از مهمترین مسائل مطرح در فلسفه اخلاق عبارتنداز:
۱- مفاهیم اخلاقی چگونه پیدا میشوند؟ ماهیت، معنا یا کارکرد احکامی که دربردارنده اصطلاحات اخلاقیاند، چیست؟
۲- منشاء پیدایش احکام و دستورات اخلاقی کجا است؟ آیا احکام اخلاقی ریشه در طبیعت دارند؟ یا از عقل سرچشمه میگیرند؟ و یا اینکه وابسته به امر و نهی جامعه هستند؟
۳- شاید بتوان گفت مهمترین موضوع مورد بحث فلسفه اخلاق، مسأله اِخباری یا انشایی بودن گزارههای اخلاقی است. اصل در جملات اخلاقی، انشا است یا اخبار؟
۴- جایگاه نیت در افعال اخلاقی به چه صورت است؟ آیا قوام حکم اخلاقی تنها به «حسن و قبح فعلی» است یا آنکه «حسن و قبح فاعلی» را نیز باید در نظر داشت؟
۵- آیا الزامی بودن در احکام اخلاقی، شرط است یا نه؟
۶- رابطه فعل اخلاقی و پاداش چگونه است؟
۷- یکی دیگر از مهمترین مسائل فلسفه اخلاق این است که مبنای احکام اخلاقی چیست؟ جملات اخلاقی بر چه پایه و مبنایی استوار شد؟
۸- آیا احکام اخلاقی استدلالپذیرند یا غیرقابل استدلالند؟
۹- آیا هر جامعهای میبایست نظام اخلاقی خاص خود را داشته باشد؟آیا اخلاق، مطلق است یا نسبی؟
۱۰- بررسی ارتباط اخلاق با سایر علوم و معارف بشری مانند دین، علم، حقوق و قراردادهای اجتماعی،یکی دیگر از مباحث مهمی است که در فلسفه اخلاق مطرح میشود(مصباح یزدی،۱۳۸۸).
۲-۱-۳- تئوریها و مکاتب اخلاق
مطالعه تئوریهای اخلاقی، قالبی منطقی جهت فهم ابعاد رفتار انسان فراهم میکند و به شناخت مسائل دشوار اخلاقی کمک میکند و ابزاری جهت حل مسائل ایجاد می کند. بررسی مکاتب مختلف اخلاقی نشان میدهد که مجموعه ارزشها و بافت و ترکیب آن ها بیش از هر چیز، نتیجه مبانی جهان شناسی و انسان شناسی آن ها است و آگاهی انسان از مبانی و اعتبار قواعد و معیارهای اخلاقی که جهت و روش زندگی او را تعیین میکنند، مهمترین نیاز درون ذاتی هر فرد بوده و حائز اهمیت بسیاری است (السد، ۱۳۷۹). اینک دو گروه ازمکاتب اخلاقی به اجمال مورد اشاره قرار میگیرد:
۲-۱-۳-۱- مکاتب واقعگرا
فرم در حال بارگذاری ...
[جمعه 1401-09-25] [ 09:25:00 ق.ظ ]
|