کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

آذر 1403
شن یک دو سه چهار پنج جم
 << <   > >>
          1 2
3 4 5 6 7 8 9
10 11 12 13 14 15 16
17 18 19 20 21 22 23
24 25 26 27 28 29 30


آخرین مطالب


 

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کاملکلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

 

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کاملکلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل



جستجو


 



دانشآموزان اطلاعات را روی کاغ به قصد نشان دادن به معلم مکتوب میکنند و یا اطلاعات مکتوب را روی دیوار مدرسه برای مشاهده دیگران نصب میکنند.

( اینجا فقط تکه ای از متن فایل پایان نامه درج شده است. برای خرید متن کامل پایان نامه با فرمت ورد می توانید به سایت feko.ir مراجعه نمایید و کلمه کلیدی مورد نظرتان را جستجو نمایید. )

مقالات، روزنامهها و نوشته کتابها منبع دانش هستند .
متون درسی تنظیم شده است .
دانشآموزان انتخاب محدودی در گزینش منبع دارند .
اهداف کاربردی فناوری معلوم نیست و یا دارای انسجام نیست .
تولیدات فکری مثل گزارشها روی کاغذ نوشته و تمام میشوند.
۱۰-گزارش ها متونی را تشکیل میدهند که پیوندی با تولیدکنندگان آنها ندارند.
دانشآموزان گزارشهای خود را از یکدیگر پنهان میکنند و تنها به معلم اجازه خواندن آن را می دهند.
متنها به خانه آورده میشوند و والدین و دیگران به طور فردی در آن سهیم میشوند.
دانش فقط به یک صورت ارائه می شود.
دانش به صورت خطی ارائه می شود.
دانشآموز در سنین پایین از فناوری استفاده نمیکنند آمادگی استفاده از ابزارهای الکترونیکی را ندارند.
۲-۳-۲ – الگوهای نوین تدریس
در قرن بیست ویکم با خواست روبه رشد و فزاینده کیفیتگرایی، در آموزش وپرورش روبه رو هستیم به همین دلیل به رغم توسعه کمی آموزش رسمی در چند دهه اخیر انتقاداتی بر جنبه های کیفی تعلیم و تربیت وارد آمده است، برخی از این انتقادات دلالت بر وجود دانشآموزان بیانگیزه، فارغ التحصیلان بیعلم معلمان فاقد خلاقیت دارند حتی دانش آموزان سطح بالاتر تحصیلی درحال گذر از مسیر از پیش تعیین شده هستند و در جریان یادگیری فعالیت و تحرک ندارند(اطیایی،۱۳۸۴) از سوی دیگر شرکت نکردن دانش آموزان به طور کامل در فعالیتهای یادگیری به آن معنی است که آنها در جریان یادگیری درگیر نشده اند(آقازاده،۱۳۸۱)
بسیاری از نظریه پردازان معتقدند که در یادگیری دانش آموز باید فعال باشد روسو معتقد است نباید هر چیزی را به صورت آماده در اختیار دانشآموز قرار داد. بلکه او باید نیاز به تلاش را در خود احساس کند.(آرمند،۱۳۷۱)
اصولا برای اجرای هر برنامه آموزشی لازم است که ابتدا چهارچوب و خط مشی کلی فعالیتها مشخص شود سپس روش های اجرا و وسایل و امکانات مورد نیازی برای فعالیت و تحقق هدفهای آموزش تعیین و انتخاب گردند تدریس و یادگیری فعال شامل استفاده از استراتژیها است که زمینه ساز فرصت هایی برای فعالیت و عمل است. تدریس و یادگیری فعال اشاره دارد به فرصتهایی برای ارتباط بین معلم و شاگرد و ارتباط بین خود دانشآموزان با یکدیگر و ارتباط بین دانشآموزان و مواد درسی و دیسیپلینهای آکادمیک. برونر معتقد است که دانستنی ها را نباید به صورت مستقیم در اختیار دانش آموزان قرار داد بلکه باید آنها را با مسئله روبهرو کردن تا خودشان به کشف روابط میان مورد راه حل های آن اقدام کنند.(کدیور ،۱۳۷۲) .
۲-۳-۳- رویکردهای نو در تدریس _ یادگیری
با تحول علم و فناوری و پیدایش نظریههای جدید در یادگیری، رویکردهای جدیدی نسبت به علم و روش های آموختن علوم مطرح شده است. امروزه بیشتر دانشمندان در تعریف علم به مطالعه پدیده ها از طریق مشاهدات معتبر و قابل اطمینان و، تحلیل مشاهدات و تفکر درباره یافتهها و ساختن نظریههایی بر اساس توجیه آنچه مشاهده وتحلیل شده است با هم توافق دارند و بر خلاف گذشته آن را به دو بخش عمده تقسیم میکنند : معرفت علمی و فرایند علمی. معرفت علمی عبارت است از مجموعه ای از اطلاعات و یافته های منظم و منسجم، مانند حقایق، مفاهیم، اصول، قواعد، نظریهها و مفاهیم کلی مربوط به یکی از رشته های علمی(گانیه ،۱۹۸۵)، فرایند علمی نیز شامل روش علمی و نگرش علمی مربوط به آن است. روش علمی مجموعهای از فنون، مهارتها، شیوه های بررسی و در کل فعالیتهای است که دانشمندان در تولید دانش جدید و بررسی درستی و یا نادرستی دانش موجود از آنها استفاده میکنند، مهارتها و شیوهایی مانند فرضیه سازی و پیشبینی، طراحی تحقیق، کاربرد ابزار، جمعآوری داده ها و تجزیه و تحلیل یافتهها (ماتیوز ،۱۹۹۴). نگرشهای علمی بهعواطفواحساسات درونی دانشمندان نسبت به معارف بشری مربوط میشود که در آن داشتن گرایش مثبت نسبت به علم، رعایت صداقت در جمعآوری اطلاعات و تجزیه و تحلیل آنها، تشخیص خطاها و نارساییها، توجه به اصل تغییرپذیری در علم و انعطاف پذیری در برخورد با حقایق نقش مهمی را ایفا میکند(ماتیو، ۱۹۹۹) نظامهای آموزشی برای بهبود بخشی فعالیتهای مدارس به استانداردها منابعی نیاز دارند که بتنهایی کافی نیستند. معلمان به آگاهی و ادراک مطمئنتری از آنچه تدریس میکنند نیاز دارند (ماتیوز،۱۹۹۴ ) به نظر برونر نظامهای آموزشی به جنبشی نیاز دارند که در آن دقیقا با الزام عمیقتری مشخص شده باشد که به کجا میروند و در آینده به چه نوع انسانهای تربیت شدهای نیاز دارند. در این صورت که متخصصان تعلیم و تربیت میتوانند چهار چوب مشخصی را برای تحول یافتن تعلیم و تربیت تعیین کنند و تمام منابع و نیروی کارآمد و دلسوز را به کار بگیرند. او در بیان اینکه” هر موضوعی را میتوان به هر کودکی در هر سنی، به شکلی مشروع آموخت” روشدیگری را انتخاب میکند و میگوید : حیطه هایدانش به وجود نمیآیند، بلکه ساخته میشوند. هرحیطه از دانش را میتوان در سطوح وسیعی از انتزاع و پیچیدگی به وجود آورد(ماتیوز،۱۹۹۴،به نقلاز شعبانی)
در رویکرد جدید تدریس _ یادگیری دانشآموز هم یادگیرنده محسوب میشود و هم محصول یادگیری؛ یادگیرنده است زیرا دست کم در قسمتی از مطالعات خود دست به اکتشاف میزند. اکتشاف نه به این معنا که محتوای آموزشی را در ساخت شناختی خود جای دهد و وحدت بخشد، بدین معنا که توانایی انتقال دانش کسب شده در موقعیت جدید مساله را توسعه بخشیده وخود پنداری مثبت به عنوان حل کننده مستقل مساله را کسب کرده است. همچنین دانشآموز محصول یادگیری است؛ زیرا نه تنها مفاهیم اصلی و اصول و نظریههای جدید را فهمیده و به مطالعه پدیده های طبیعی واجتماعی بپردازد تا بتواند دلایل و شواهد را از تبلیغات، اطلاعات را از خیالبافی، حقایق را از افسانهها، واقعیت را از فریب و اغفال، نظریه را از عقیده، مشاهده را از استنتاج و باورکردنی را از باور نکردنی تمیز دهد. (ماتیوز،۱۹۹۴،به نقل ازشعبانی ،۱۳۸۶)
۲-۳- ۴- پرورش تفکر، رویکردی جدید در فرایند تدریس _ یادگیری
با تحول مبانی نظری و ماهیت علم، رویکردهای جدیدی در تعیین اهدا ف تربیتی وفرایندآموزش مطرح شده است. یکی از بارزترین رویکردها توجه بهتفکر جدید فرایند تدریس _ یادگیریاست. انیس، لیپمن و پاول ۱۹۸۹ معتقدند که تربیت انسانهای صاحب اندیشه باید نخستین هدف تعلیم و تربیت باشد. به نظر پاول محصول نهایی تعلیم و تربیت باید “ذهن کاوشگر” باشد. اندرسون،۱۹۹۷وهارت،۱۹۸۰ برنقش اساسی جستجوی معنا در شناخت تاکید میورزند و معتقدند دانشآموزان باید به طور فعال تلاش کنند، اطلاعات جدید را با دانسته قبلی خود وحدت بخشند وآنچه را مهم و با ارزش است استنباط و انتخاب کنند و به طور راهبردی درباره یادگیری خود بیندیشند. ارنبرگ، ۱۹۸۵) طراح چندین برنامه مهارت تفکر، برای تدریس تفکر در قالب نیازها و منافع فردی و اجتماعی برعقلانیت تاکید میکند و معتقد است وقتی که دانشآموزان فارغ التحصیل میشوند باید قادر باشند عوامل علمی و اخلاقی هوشمندانه را دنبال کنند و جامعه نیز حق دارد چنین انتظاراتی از اعضای خود داشته باشد. به نظر او این تولیدات، که تنها در سایه تفکر دانشآموزان به دست میآید، باید پایه و اساس برنامه ریزی تمام دروس قرار گیرد؛ زیرا هدف اصلی تعلیموتربیت انتقال دانش آموزان از دنیای خود محور مبتنی برتجربیات شخصی محدود و واقعیات محسوس بات حصیلشده، به دنیایی غنی تر انتزاعیتر است که ارزشها، بینشها و حقایق متعدد و گوناگون را در بردارد. متاسفانه به رغم ارائه نظریههای مختلف درباره ضرورت و تقویت تفکر، همچنان بین نظریه و عمل در این زمینه فاصله بسیاری وجود دارد.
بسیاری از صاحبنظران تربیتی معتقدند فقر تفکر دانشآموزان نتیجه حاکمیت روش های سنتی در مدارس است. (گودلد،۱۹۸۳؛سرانتیک،۱۹۸۱). تحقیقات انجام شده در این زمینه بیانگرآن است که هنوز بسیاری از معلمان بیشترین زمان کلاس خود را صرف ارائه مطالب یا طرح سوالهایی میکنند که صرفا جمعآوری مجدد حقایق ساده علمی را میطلبد و فقط یک درصد از زمان صرف شده در کلاس را به سوالهایی اختصاص میدهند که به پاسخ متفکرانه نیاز دارد(سرانتیک،۱۹۸۳). اغلب معلمان با دادن فرصت اندک برای پاسخگویی به سوالها، دانش آموزان را از ارائه نظرهای متفکرانه دلسرد میکنند.(راو،۱۹۷۴ ؛گال،۱۹۸۴).
(آیزنر،۱۹۸۳) در مقالهای تحت عنوان “نوع مدارسیکه نیاز داریم” مشکلات مدارس امروز را یادآور شده میگوید : در مدارس امروز فقط بر مهارتهای خواندن و نوشتن وحساب کردن تاکید میشود، در حالی که این مهارتها ذاتا دارای ارزش نیستند و در تعلیم و تربیت نهی از فضیلتند. مساله این نیست که دانشآموز میتواند بخواند، بلکه این استکه او چه و چگونه میخواند؟ ارزش مدارس در تربیت انسانهای فرهیخته نهفته است آیزنر معتقد است مدارس باید توانایی تفکر بویژه تفکر منطقی و خلاق دانشآموزان را در آنچه میبینند، میشنوند میخوانند پرورش دهند؛ آنچنان که بتوانند عقاید را از حقایق، سفسطه را از استدلال منطقی و شایستگی را از عدم شایستگی تشخیص دهند؛ بویژه در فرهنگهایی که از هر سو تحت تاثیر اطلاعات مختلف قرار دارند. دانشآموزان باید در مدارس بیاموزند که چگونه یادبگیرند، به عبارت بهتر باید بیاموزند که معمار آموزش و پرورش خود باشند.
دستیابی به چنین مهارتی به ممارست و تمرین در تجزیه و تحلیل مباحث نیاز دارد. در مدارس باید زمینه این کار برای دانشآموزان فراهم شود و فرصتهایی نیز در فرایند آموزش آیجاد شود تا در زمینه های مختلف آن به مباحثه ؛ مناظره و تعامل فکری بپردازند و این امر به پرورش استقلال آنان در تصمیمگیری استدلال و قضاوت میانجامد و آنان نحوه دفاع از قضاوت خود را میآموزند. انتقادگری، آنچنان که در هنر متداول است، باید در فرایند تعلیم وتربیت در نظر گرفته شود تا منطق و ارزیابی اندیشه ها جایگزین فن نگارش در کلاس درس شود نظریه های تدریس _ یادگیری در جهت دادن به فعالیتهای آموزشی تاثیر بسیاری دارند.معلمان و برنامهریزان درسی در چهارچوب نظریهها میتوانند به جهان تعلیم و تربیت از منظر خاصی بنگرند و بر جنبه های مختلف کلاس درس تاکید نمایند علاوه بر این، در قالب نظریهها میتوان عملکرد نظامهای آموزشی را تحلیل و ارزشیابی کرد(آیزنر،۱۹۸۳،بهنقلاز شعبانی ،۱۳۸۶)
۲-۳-۵- نظریه های همسو با رویکرد تدریس تفکر و حامی آن
که بر اساس آنها میتوان به تحلیل فعالیتهایی که منجر به تفکرمی شود پرداخت عبارتند از:
نظریههای شناختی
نظریههای فراشناختی
نظریههای ساختن گرایی
۲-۳-۵-الف : نظریه شناختی
روانشناسان شناختگرا، رفتار را وسیله یا سر نخی برای استنباط و استنتاج پدیده های شناختی یا آنچه در ذهن انسان میگذرد میدانند. آنان رفتار آشکار را موضوع اصلی علم روانشناسی به شمار نمیآورند، بلکه بیشتر به فرایند های ذهنی که به اعتقاد آنها رفتار ناشی از آنهاست توجه دارند، به سخن دیگر، شناخت گرایان راههایی را که فرد به شناسایی امور میپردازند بررسی و مطالعه میکنند، از اینرو، یادگیری را تغییرات حاصل در فرایندهای درونی ذهن میدانند، نه ایجاد تغییر در رفتار آشکار(شوئل، ۱۹۸۶). در نتیجه “شناخت”موضوع اصلی پژوهشهای شناخت گرایان است. شناخت به آن دسته از فرایندهای ذهنی اطلاق میشود که از طریق آنها اطلاعات دریافت شده از راه حواس، به روش های مختلف تغییر مییابد، به صورت رمز در میآید و در حافظه ذخیره میشود و در استفادهای بعدی بازیابی میگردد. ادراک، تخیل، یادآوری، بازشناسی، حل مساله و تفکر ازاصطلاحاتی است که به مراحل فرضی شناخت اشاره دارد(وول فولک، ۱۹۹۰). شناختگرایان معتقدند انسان از یک نظام درونی تصمیمگیری برخوردار است که رفتار او را کنترل میکند. آنان تقویت را منبع بازخورد تلقی میکنند، بازخوردی که پیامد تکرار رفتار به فرد خبر می دهد، به عبارت دیگر، تقویت تردید را کاهش میدهد و احساسی از درک و فهم و تسلط در فرد به وجود میآورد .
نظریه پردازان شناختی یادگیرندگان را در فرایند یادگیری پردازش کنندگان فعال اطلاعات تلقی میکنند. کسانی که تجربه میکنند؛ برای حلمساله به جستجوی اطلاعات میپردازند در ساختار ذهن خود آنچه را برای حل مساله جدید مفید تشخیص میدهند، به کار میگیرند، به جای اینکه به طور انفعالی تحت تاثیر محیط قرار گیرند، فعالانه انتخاب، تمرین، توجه و حتی چشم پوشی میکنند و همچنان که در پی تحقق هدفها هستند واکنشهای متعددی از خود نشان میدهند روانشناسان شناختی، موقعیت یادگیری ر عوامل مهم و موثر در فرایند یادگیری میدانند و بر نقش آموختههای قبلی در یادگیری تاکید دارند، زیرا معتقدند، آموختههای گذشته خط مشی یادگیریهای آینده را تعیین میکند(شوئل ،۱۹۸۶). نظریهپردازان شناختی ساختارهای مختلف شناختی و فرایندهایی را که آن ساختارها را به وجود میآورند یا تغییرمیدهند ، بررسی میکنند. دلواپسیهای آنان درباره ساختارها و فرایندها، همواره در عناوین مطالعاتشان منعکس شده است، عناوینی چون حافظه، ادراک، توجه، حل مساله، درک مطلب و مفهوم یادگیری. (وول فولک ،۱۹۹۰)
۲-۳-۵- ب: نظریه فراشناخت
فراشناخت : آنچنان کهروانشناسان مطرح کردهاند دانش درباره فعالیتهای تفکر و یادگیری و کنترل آنها (فلاول، ۱۹۷۶)، یا بررسی دانش فرد، فرایندهای شناختی، تولیدات، یا آنچه بدان مربوط است(مارزانو ودیگران ،۱۹۸۸) و درواقع نظارت فعال، هماهنگی و تنظیم منطقی فرایندهای شناختی در ارائه خدمات به بعضی از اهداف خاص یاعینی است. با چنین تعبیری دانشآموزان در فرایند حل مساله همیشه درگیر نوعی فراشناختی اند.(پاریز،لیپسون وویکسون،۱۹۸۳).
یاماگوچی ضمن تحلیل مفهوم فراشناخت ،آن را به دو مقوله تقسیم می کند :
دانش فراشناختی (شخص، وظیفه و راهبرد).
مهارتهای فراشناختی (نظارت ،کنترل و ارزشیابی ).
وی معتقداست دانش فراشناختی تفکر درباره تفکر است و با دیگر دانشها تفاوت دارد، اما براساس دیدگاه پاریز و وینگود فراشناخت دارای دو جنبه اصلی است.
دانش وکنترل خود : دانش و کنترل خود ، دارای سه عنصر تعهد، نگرش و توجه است.
دانش وکنترل فرایند : که دراین مبحث بر دو عنصر مهم تاکید کردهاند. الف : انواع دانش مهم در فراشناخت ب: کنترل اجرایی رفتار.
رویکرد فراشناختی نیز در تقویت و پرورش مهارتها و راهبردهای تفکر نقش اساسی دارد.ازدیدگاه فراشناخت دانش آموزان باید بر فرایندهای ذهنی خودنظارتی فعال داشته باشند و فعالیتهای ذهنی خود را تنظیم و بازسازی کنند. در تفکر فراشناختی دانش شرطیکه از عناصر مهم فراشناخت است، جزء اجزاء تفکر انتقادی در فرایند یاددهی _یادگیری قلمداد شده است.
۲-۳-۵- ج: نظریه ساختن گرایی
ساختن گرایی مفهومی استعاره گونه در مورد چگونگی فرایند یادگیری است که در سالهای اخیر توجه بسیاری از محققان تعلیم و تربیت را جلب کرده است. پایه های فلسفی ساختن گرای بر اصل خطاپذیری معرفت شناسی استوار است. براساس این نگرش تمام معرفتهای علمی به دلیل فقدان درستی و عدم درک و فهم به طور بالقوه خطاپذیرند (کوبرن،۱۹۹۴).
پوپر در نظریه”عقلانیت انتقادی” با ارائه معیار عقلانی ابطال پذیری به جای تایید پذیری برای بررسی صحت و سقم دانش یا معرفت علمی معیار تازهای را معرفی میکند. براساس این معیار معرفت علمی همواره ماهیت گمانهای دارد، به همین دلیل، هرگز نمیتوان درباره شناخت و معرفت علمی به شکل قطعی و جزمی با توجه به شواهد تجربی اظهار نظر کرد(به نقل ازمهرمحمدی،۱۳۷۸).
از مجموع آراء فلسفی در زمینه فلسفه علم چنین استنباط میشود که از نظرساختن گرایان “معرفت ساخته ذهن انسان است”. معرفت مجموعه ای از حقایق؛ مفاهیم یا قوانین مورد انتظار برای کشف نیست و پدیده ای نیست که خارج از فرد و مستقل از او وجود داشته باشد.
انسان سازنده دانش در فرایند تجربه است. معرفت انسان ساخته خود انسان است(زاهوریک، ۱۹۹۵) نظریه پردازان ساختن گرا برای استحکام پایه های نظری خود به روانشناسی شناختی استناد می کنند.
در رویکرد ساختنگرایی موقعیت یادگیری مهمترین عامل موثر در فرایند یادگیری است. طبق این نظریه مجریان برنامه های درسی باید موقعیتی را فراهم آورند که دانشآموزان در آن از طریق مباحثه استدلالی، که عمل تعامل و تحلیل را تسریع و تسهیل میکند، به تفکر انتقادی بپردازند. همچنین راهبردهای یادگیری مشارکتی وحل مساله مطلوبترین روش برای کسب معرفت علمی است. تاکید بر فرایند ساختار دانش به جای تولید مجدد آن، پرورش اعمال متفکرانه، آموزش و یادگیری مشارکتی، توجه به فراشناخت وخود تنظیمی و خود کنترلی دانشآموزان و یادگیری در محیط غنی و معتبر حل مساله همواره در مرکز ثقل رویکرد ساختن گرایی قراردارد.
به طورکلی در میان مجموعه فعالیتهایی که برای تعلیم و تربیت دانشآموزان انجام میشود بیشترین سهم در تدریس معلم در کلاس درس اختصاص مییابد.(شعبانی،۱۳۸۳) معتقدند چهار ویژگی خاصدر تعریف تدریس وجود دارد که عبارتنداز:
وجود تعامل بین معلم و شاگردان .

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت
[چهارشنبه 1401-04-15] [ 06:01:00 ب.ظ ]




در این فصل به بررسی نظری( شامل تعاریف ها، دیدگا ها) و بررسی تجربی( شامل مروی بر مقالات داخلی و خارجی انجام شده) برای هریک از متغیرهای پژوهش شامل هوش هیجانی، سبک های دلبستگی و دشواریهای تنظیم هیجانی پرداخته شده است.

( اینجا فقط تکه ای از متن درج شده است. برای خرید متن کامل فایل پایان نامه با فرمت ورد می توانید به سایت feko.ir مراجعه نمایید و کلمه کلیدی مورد نظرتان را جستجو نمایید. )

۲-۱ هوش هیجانی[۴]
هوش هیجانی و جنبه های جذاب و گستردۀ آن در دهه های اخیر علاوه بر روان شناسان و روان پزشکان ، توجه عموم را به خود جلب کرده است . دانیل گلمن معتقد است، هوش عاطفی بالا تبیین می‌کند که چرا افرادی با ضریب هوشی (IQ) متوسط موفق تر از کسانی هستند که نمره‌های IQ بسیار بالاتری دارند. ضریب هوشی(IQ) نمی‌تواند بخوبی از عهده توضیح سرنوشت متفاوت افرادی بر آید که فرصت‌ها، شرایط تحصیلی و چشم اندازهای مشابهی دارند. وقتی نود و پنج دانشجوی دانشگاه هاروارد را در دهه ۱۹۴۰ – یعنی دورانی که دانشجویان دانشگاه‌های شرق آمریکا را افرادی با هوشبهرهای متنوع تر از امروز تشکیل می‌دادند – تا سنین میانسالی مورد بررسی قرار دادند، چنین دیدند که افرادی که بالاترین نمره‌های تحصیلی را داشتند از نظر میزان حقوق دریافتی، بهره‌وری و موفقیت شغلی از همدوره ای‌های ضعیف تر خود موفق تر نبودند. آنان حتی از نظر میزان رضایت از زندگی شخصی یا رضایت از روابط دوستانه، خانوادگی و عشقی نیز وضعیتی برتر نداشتند(گلمن، ۱۹۹۵). با ظهور عصر اطلاعات و ارتقای ارزش‌مندی ارتباطات انسانی و هم چنین بروز موقعیت‌های استراتژیک سازمانی، نظریه هوش عاطفی رشد چشم گیری یافته و از مباحث پرطرفدار سازمانی شده‌است. هوش هیجانی، اصطلاح فراگیری است که مجموعه گسترده‌ای از مهارت‌ها و خصوصیات فردی را در برگرفته و به طور معمول به آن دسته مهارت‌های درون فردی و بین فردی اطلاق می‌گردد که فراتر از حوزه مشخصی از دانش‌های پیشین، چون هوشبهر و مهارت‌های فنی یا حرفه‌ای است. هوش هیجانی از آخرین مباحث متخصصین در خصوص درک تمایز بین منطق و هیجان بوده و برخلاف مباحث اولیه در این جا، فکر و هیجان به عنوان موضوعاتی برای سازگاری و هوشمندی تلقی شده است
واژه هیجان اولین بار در سال ۱۹۹۰ توسط دو روانشناس به نام های میر و سالووی وارد ادبیات روانشناسی گردید. از نظرآنان واژه هیجان دارای سه معنی بود: درک افراد از آنچه که احساس می کنند و در عین حال درک دیگران؛ درک آن چه که ما را خوشحال و ناراحت می کند؛ آگاهی هیجانی، مهارتهای مدیریتی و حساسیت نسبت به طولانی تر کردن شادی و بقاء. هوش هیجانی را می توان توانایی یادگیری و تغییر احساسات دانست. افرادی که دارای هوش هیجانی بالایی هستند می توانند به راحتی احساسات خود را بیان کنند و ویژگی های احساسی و تجربیات خود را در یک رابطه دو طرفه بین آنها درک نمایند. این افراد همچنین قاردند هیجانات خود را به نحو قابل توجهی بیان کرده و به طریق مناسب هیجانات خود را سازمان دهد. پژوهش های نشان داده اند که هوش هیجانی دارای مزایای اجتماعی، شناختی و زیست شناختی می باشد به همین دلیل افراد دارای هوش هیجانی بالا سطوح پایین تری از هورمون های استرس و دیگر نشانه های برانگیختگی هیجانی را دارند(گلمن، ۱۹۹۵ به نقل از مافی و آصف زاده ، ۱۳۹۲).
۲-۱-۱ مغز هیجانی
برای درک تسلط مقتدرانه هیجان‌ها بر ذهن خرد ورز، و اینکه چرا احساسات و منطق تا این حد با هم در می‌افتند نحوه تکامل مغز را بررسی می‌کنیم. اندازه مغز انسان که از حدود ۱۳۵۰ گرم یاخته عصبی و مایع سلولی تشکیل می‌شود، تقریباً سه برابر مغز بستگان نزدیک او در زنجیره تکامل، یعنی نخستین‌های غیر انسان است. در طول میلیون‌ها سال تکامل، مغز از پایین به سمت بالا تکامل یافته و مراکز بالاتر آن از بسط و تفصیل قسمت‌های پایین‌تر و کهن تر به وجود آمده‌اند(رشد مغز در جنین انسان تقریباً همین مسیر تکاملی را طی می‌کند). ابتدایی ترین بخش مغز در تمام گونه‌ای عصبی شان، سیستمی حداقلی نیست، ساقه مغز است که قسمت فوقانی نخاع شوکی را احاطه کرده است. این ریشه مغز، اعمال حیاتی ابتدایی مانند تنفس و سوخت و ساز اندام‌های دیگر بدن را تنظیم می‌کند و کنترل واکنش‌ها و حرکات قالبی را بر عهده دارد. نمی‌توان گفت که این مغز ابتدایی، فکر می‌کند یاقدرت یادگیری دارد، بلکه بیشتر مجموعه‌ای از تنظیم کنندهای از قبل برنامه ریزی شده است که بدن را آن گونه که باید به حرکت وا می‌دارد و به گونه‌ای واکنش نشان می‌دهد که ادامه حیات را ممکن سازد. در عصر خزندگان این مغز حاکمیت داشت. ماری را مجسم کنید که به نشانه تهدید به حمله، فش فش می‌کند. مراکز هیجانی از ابتدایی ترین ساختارهای مغز، یعنی ساقه مغز، سر بر آوردند. میلیون‌ها سال بعد در طول دوران تکامل، از این قسمت‌های هیجانی، مغز متفکر یا قشر تازه مخ پدید آمد، یعنی پوسته بزرگی که متشکل از بافت‌هایی در هم پیچیده که لایه‌های فوقانی مغز را تشکیل می‌دهند. این واقعیت که مغز متفکر از مغز هیجانی به وجود آمده است، رابطه میان فکر و احساسات را آشکار تر می‌سازد، به این صورت که خیلی پیش از آنکه مغز منطقی پدید آید، مغز هیجانی وجود داشته است. تکامل مراکز قدیمی هیجانی از قطعه بویایی شروع شد و این مراکز در نهایت به قدری بزرگ شدند که قسمت فوقانی ساقه مغز را احاطه کردند. در مراحل اولیه، مرکز بویایی از لایه‌های عصبی باریکی تشکیل می‌شد که برای تجزیه و تحلیل بو به کار برده می‌شدند. یک لایه از این یاخته‌ها، آنچه را که فرد بوییده بود می‌گرفت و به دسته‌ه ای مختلف طبقه‌بندی می‌کرد. خوردنی یا سمی، جفت جنسی، دشمن یا طعمه. لایه دوم یاخته‌ها از طریق سیستم عصبی، پیام‌های بازتابی را ارسال می‌کرد تا به بدن دستور لازم را بدهد: گاز گرفتن، از دهان بیرون ریختن، نزدیک شدن، گریختن، تعقیب کردن و شکار. با پدید آمدن اولین پستانداران، لایه‌های جدید و اصلی مغز هیجانی به وجود آمدند، این لایه‌ها که ساقه مغز را در بر گرفته‌اند به نانی حلقوی شباهت دارند که ته آن را گاز زده باشند، یعنی جایی که ساقه مغز میان آن قرار گرفته است. از انجا که این قسمت مغز به دور ساقه مغز حلقه زده و آن را در میان گرفته است، به آن دستگاه لیمبیک[۵] (دستگاه کناری) می‌گویند که ریشه لغوی آن به معنای حلقه است. این محدوده عصبی جدید، هیجان‌های مناسب را به مجموعه مغز اضافه کرد. در مواقعی که اسیر اشتیاق یا غضب، یا سراپا غرق عشق یا ترس و وحشت می‌شویم، در واقع دستگاه لیمبیک است که مارا در چنگال خود دارد. «آمیگدال» یا بادامه ساختاری است که در دستگاه کناری قرار گرفته است و مرکز آگاهی هیجان‌رفتاری در سطح نیمه‌خودآگاه است. بادامه وضعیت جاری هرکس را در ارتباط با محیط اطراف و افکار به دستگاه کناری می‌فرستد و براساس ارتباطی که با هیپوتالاموس دارد، قادر است پاسخهای هیجان‌رفتاری مناسب را در ما به وجود آورد مانند راست شدن موها در زمان ترس، گشاد شدن مردمک چشم در زمان شادی، افزایش ضربان قلب در زمان خشم، به‌همین دلیل بادامه را بخش اصلی نظام پاداش‌دهنده و تنبیه‌کننده و مرکز تنظیمی در هوش هیجانی می‌نامند که در اصطلاح به آن مغز هیجانی گفته می‌شود(امیری نیا، ۱۳۹۳).
۲-۱-۲ تعاریف هوش هیجانی
وازه هوش هیجانی برای اولین بار توسط واین پاین در رساله دکترا به کار برده شد. ولی مایر و سالووی در سال ۱۹۹۰ معنای این واژه را توسعه دادند. آنها هوش هیجانی را نوعی هوش اجتماعی و مشتمل بر توانایی کنترل هیجان های خود و دیگران و تمایز بین آن ها و استفاده از این اطلاعات برای عملکرد مؤثر در محیط و رو به رو شدن با مقتضیات زندگی دانسته و آن را متشکل از مؤلفه های درون فردی و میان فردی گاردنر دانستند. آنها هوش هیجانی را در پنج حیطه تقسیم بندی کردند( گلمن، ۱۹۹۵؛ به نقل از پارسا، ۱۳۸۹):

        • خود آگاهی : آگاهی از خویشتن، توانایی خودنگری و تشخیص دادن احساسات خود به همان گونه که وجود دارند.
        • اداره هیجان ها : کنترل هیجان ها و احساسات به شیوه مطلوب و تشخیص منشاء این احساسات و یافتن راه های اداره و کنترل ترسها، هیجان ها، عصبانیت ها، و ….
        • خود انگیزی : جهت دادن و هدایت عواطف و هیجانها به سمت و سوی هدف، خویشتن هیجانی و به تأخیر انداختن خواسته ها و بازداری تلاشها
        • هم حسی : حساسیت نسبت به علایق و احساسات دیگران و تحمل دیدگاه های آنان و بها دادن به تفاوتهای موجود بین مردم در رابطه با احساسات خود نسبت به اشیاء و امور
        • تنظیم روابط : که شامل اداره هیجانات دیگران و برخورداری از مهارتهای اجتماعی است

هوش هیجانی را شامل توانایی هایی مانند برانگیختن فرد، استقامت در برابر استیصال، کنترل تکانه، تعدیل خلق و خو، و پرهیز از از استرس های مخرب به منظور جلوگیری از اختلالات فکری است. به عبارت دیگر هوش هیجانی را توانایی فرد در شناسایی و ابراز هیجان های خود و دیگران به طور مثبت می دانند(بار- اون، ۱۹۹۷؛ به نقل از سپهریان آذر، ۱۳۹۰). هوش هیجانی مجموعه ای از قابلیت های غیر شناختی و مهارتهایی است که به فرد امکان می دهد تا بتواند دربرابر خواسته ها و فشارهای محیطی از عهده آن ها برآید(گاردنر، ۱۹۸۳؛ به نقل از شاره، ۱۳۸۵). از نظر مایر و سالووی(۱۹۹۸؛ به نقل از سپهریان، ۱۳۸۶) توانایی فرد برای سازگاری با زندگی به کارکردهای یکپارچه توانمندی های هیجانی و عقلانی او بستگی دارد و هوش هیجانی باید به هر حال ترکیب دو حالت از سه حالت ذهن یعنی شناخت و عاطفه یا هوش و هیجان باشد. آنها هوش هیجانی را بدین گونه تعریف کرده اند: هوش هیجانی توانایی درک هیجانات و عواطف به منظور دستیابی و ایجاد هیجاناتی است که به تفکر بهتر، رویارویی مؤثرتر با مقتضیات زندگی منجرمیشود. در این میان هماهنگی لازم بین عواطف و احساسات و در نتیجه ارتقاء عاطفی و هوشی، برای شخص فراهم می گردد. افراد دارای هوش هیجانی بالا، در روابط بین شخصی خود پیام ها را بهتر درک می کنند و دارای مهارت گوش دادن بهتری و بیشتری هستند و همچنین نسبت به دیگران از بینش بیشتری برخوردارند و در روابط خود قاطعیت بیشتری نشان می دهند(مافی، ۱۳۹۳)
هوش هیجانی را می توان قابلیت استفاده از احساس و عاطفه خود و دیگران در رفتار فردی و گروهی درجهت کسب حداکثر نتایج با حداکثر رضایتمندی از روابط، تعریف کرد(خائف الهی و دوستار، ۱۳۸۲). دانیل گلمن(۱۹۹۵) کسی بود که توانست هوش هیجانی را بر سر زبان ها بیاورد و در سطح جهان مطرح کند و از نظریه به کاربرد نزدیک سازد. گلمن با تغییراتی در تعاریف مایر و سالووی، هوش هیجانی را جنبه دیگری از هوش معرفی کرد که شامل آگاهی از احساس ها و استفاده از آن ها برای اتخاذ تصمیم های مناسب در زندگی و توانایی تحمل ضربه های روانی و مهار آشفتگی های روانی است. به اعتقاد او، هوش هیجانی نوعی از مهارت زندگی است. وی با تهیه لیستی بلند؛ خویشتن داری، پشتکار، توانایی مهار تکانه ها، به تأخیر انداختن ارضای نیازها، تنظیم خلق، مهار اضطراب ها به منظور تسهیل در اندیشیدن، و تفکر درباره احساسها ی خود و دیگران را از جمله توانایی های موجود در هوش هیجانی برشمرد. هوش هیجانی عبارت از توانایی نظارت بر احساسات و هیجان های خود و دیگران، توانایی تشخیص و تفکیک احساسات خود و دیگران، و استفاده از دانش هیجانی در جهت هدایت تفکر و ارتباطات خود و دیگران می باشد( مایر و سالووی، ۱۹۹۰).
هوش هیجانی نوعی از هوش غیر شناختی است که شامل مجموعه ای از تواناییها و مهارتهای هیجانی و اجتماعی میشود و این مهارتها، توانایی موفقیت فرد را در مقابله با فشارها و اقتضاهای محیطی افزایش میدهد(بار- آن، ۱۹۹۹).
۲-۱-۳- ابعاد هوش هیجانی
جان مایر و پیتر سالووی ابعاد چهارگانه هوش هیجانی را به شرح زیر بیان کرده اند(بلیز، مویر، بار-آن، و پارکر و بایاتزیس، ۲۰۰۲؛به نقل از محمدی، فرنام و محبوبی ۱۳۹۰).

    1. خود آگاهی : ضروری ترین توانایی مرتبط با هوش هیجانی این است که فرد از هیجانات و احساسات خود آگاه باشد. توانایی خودآگاهی به افراد اجازه می دهد تا نقاط قوت و محدودیتهای خود را بشناسند وبه ارزش خود اعتماد پیدا کنند. مدیران و رهبران خودآگاه برای آزمون دقیق روحیات خود از خودآگاهی استفاده کرده و به طور شهودی، از راه درکمستقیم می دانند که چگونه دیگران را تحتتأثیر قرار دهند.
    1. آگاهی اجتماعی: شامل توانایی مهم همدلی و بینش سازمانی است. مدیرانی که دارای آگاهی اجتماعی هستند؛ هیجانات، عواطفو احساساتدیگران را بیشتر عملی می سازند تا این که آن ها را حس کنند. آنان نشان می دهند که مراقب اوضاع بوده و همچنین در زمینه شناخت روند سیاست های اداری تخصص دارند. بنابراین رهبران برخوردار از آگاهی اجتماعی دقیقاً می دانند که گفتار و کردارشان بر دیگران تأثیر می گذارد و آن قدر حساسیت دارند که اگر کلام و رفتارشان تأثیر منفی داشته باشد، آن را تغییر دهند.
    1. مدیریت روابط: توانایی مرتبط با هوش هیجانی شامل توانایی برقراری ارتباطات و مراودات آشکار و قانع کننده، فرونشاندن اختلافات و ایجاد پیوندهای قوی بین افراد است. رهبرانی که از توانایی مدیریت روابط برخوردارند، از این مهارت در جهت گسترش شور و اشتیاق خود و حل اختلافات از طریق مزاح وشوخی و ابراز مهربانی استفاده می کنند. رهبری توأم با برخورداری از توانایی مدیریت روابط اگر چه کارآمد است، کاربرد محدودی دارد.
    1. خودکنترلی: عبارت است از توانایی کنترل هیجانات، عواطف، رفتار صادقانه و درست به شیوه های معتبر و تطبیق پذیر. رهبران خودکنترل اجازه نمی دهند بدخلقی هایی به صورت گاه و بی گاه در طول روز از آنان سر بزند. آنان از توانایی خودکنترلی به این منظور استفاده می کنند که بدخلقی و روحیه بد را به محیط کاری و اداره نکشانند و یا منشأ و علت بروز آن را به شیوهای منطقی برای مردم توضیح دهند. بنابراین آنان می دانند که منشأ این بدخلقی ها کجاست و چه مدت ممکن است به طول انجامد.

۲-۱-۴- دیدگاه های هوش هیجانی
در حال حاضر دو دیدگاه عمده در زمینه ی هوش هیجانی مطرح است که تعاریف و مدلهای هوش هیجانی در حوزه ی این دو دیدگاه ضابطه بندی شده اند. این دیدگاه ها عبارتند از:

    1. دیدگاه اولیه از هوش هیجانی که آن را به عنوان نوعی از هوش تعریف میکند، مبتنی بر مهارتهایی است که در برگیرنده عاطفه و هیجان میباشد.
    1. دیدگاه دوم که به دیدگاه مختلط مشهور است، هوش هیجانی را با دیگر توانمندی ها و ویژگیهای شخصیتی مانند انگیزش و حالت های هشیاری و … ترکیب می کند( مایر، ۲۰۰۱).

دیدگاه توانمندی (پردازش اطلاعات)
اصطلاح هوش هیجانی برای اولین بار از سوی سالوی و مایر در سال ۱۹۹۰ به عنوان شکلی از هوش اجتماعی مطرح شد. الگوی اولیه آنها از هوش هیجانی شامل سه حیطه یا گستره از توانایی ها میشد که عبارت بودند از:

    1. ارزیابی و ابراز هیجان : ارزیابی و بیان هیجان در خود توسط دو بعد کلامی و غیرکلامی تعیین گردیده و همچنین ارزیابی هیجان در دیگران توسط ابعاد فرعی ادراک غیرکلامی و همدلی مشخص میشود.
    1. تنظیم هیجان در خود و دیگران: تنظیم هیجان در خود به این معناست که فرد تجربه فراخلقی، کنترل، ارزیابی و عمل به خلق خویش را دارد و تنظیم هیجان در دیگران به این معناست که فرد تعامل مؤثر با سایرین دارد (برای مثال آرام کردن هیجاناتی که دیگران را دچار مشکل می کند).
    1. استفاده از هیجان:منظور استفاده از اطلاعات هیجانی در تفکر، عمل و حل مسئله است.

۲-۱-۵- دیدگاه مختلط

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت
 [ 06:00:00 ب.ظ ]




مفهومی‌است که حسی از ثبات و صداقت را ایجاد می‌کند.
در عمق بیشتر، احساسات نیمه هشیار، ریشه داشتن، خوب بودن، معرفت نفس و احساس هدف داشتن عزت نفس، مسئولیت پذیری را ایجاد می‌کند.
گروهی از نظریه پردازان نیز تعاریف متفاوتی را از هویت ارائه داده اند که اشاره به پاره ای از آنها می‌تواند مفید باشد.
مارسیا[۷۴] (۲۰۰۸) با بهره گرفتن از تعریف اریسکون در مورد هویت، معتقد است که شکل گیری هویت یک رویداد مهم در رشد شخصیت است. تحکیم هویت در اواخر نوجوانی بیانگر پایان کودکی و شروع بزرگسالی است. شکل گیری هویت شامل ترکیبی از مهارت ها، باورها ارزش ها و همانند سازی های کوکی است که به یک کل کم و پیش یکتا و پیوسته تبدیل می‌گردد و برای نوجوان حسی از پیوستگی با گذشته و جهت‌گیری به سوی آینده را فراهم می‌کند.

( اینجا فقط تکه ای از متن درج شده است. برای خرید متن کامل فایل پایان نامه با فرمت ورد می توانید به سایت feko.ir مراجعه نمایید و کلمه کلیدی مورد نظرتان را جستجو نمایید. )

بورک[۷۵] (۲۰۰۷) معتقد است که فرایند هویت یک نظام کنترل ادراک است و هویت مجموع معانی به کار گرفته برای خود در یک نقش یا موقعیت اجتماعی را شامل می‌شود که فرد را به طور خاص تعریف می‌کند.
واترمن (۲۰۰۹) جستجوی هویت را تلاشی می‌داند که فرد برای تشخیص بالقوه های “خود واقعی اش” انجام می‌دهد.
برزونسکی (۲۰۰۷) هویت را یک نظریه راجع به خویشتن می‌داند و معتقد است که افراد به سبک ها و شیوه های مختلف به نظریه پردازی راجع به خودمی‌پردازند. هویت بعنوان فیلتر پردازش اطلاعات عمل می‌کند که باعث فعال سازی اطلاعات مرتبط به خود و ساختار دادن به آنها می‌شود. مفاهیم و اطلاعات مربوط به خود بر تصمیمات افراد برای پی گیری اهداف معین تأثیر می‌گذارد اگر چه همه افراد حسی از هویت را تجربه می‌کنند ولی در میزان و ثبات آن متفاوت هستند.
واترمن (۲۰۰۹) عقیده دارد که اکتشاف و تعهد هویت به یک میزان در حوزه‌های مختلف صورت نمی‌گیرد. برای مثال پی گیری هدفهای تحصیلی و آموزشی در سال‌های دبیرستان بیشتر به چشم می‌خورد و فشارهای اجتماعی و روان شناختی برای تصمیم گیری درباره رشته تحصیلی در پایان دبیرستان و تعهد نسبت به یک حرفه در دانشگاه موجب می‌شود که شناخت مرتبط با هویت دراین حوزه ها قبل ازتفکر در حوزه های دیگر اتفاق بیفتد و می‌توان گفت که تعهدات تحصیلی و اکتشاف‌های آموزشی در دوران دبیرستان و تعهدات شغلی در دوران دانشگاه بیشتر شکل می‌گیرد.
یکی از اهداف تحول در اوایل نوجوانی، شکل گیری هویت شخصی است که از ۱۳ سالگی شروع می‌شد با اینحال تغییرات اجتماعی – ساختاری در ملت های مختلف رسش و روان شناختی را تا اواخر نوجوانی به تاخیر انداخته است (واترمن، ۲۰۰۹).
دیدگاه های نظری درباره هویت
در یک تقسیم بندی کلی، رویکردهای نظری مربوط به هویت دو دسته تقسیم می‌شوند:
رویکرد ساختاری به هویت
رویکرد فرآیندی به هویت
۱- در رویکرد ساختاری، هویت یک ساختار است و در این رویکرد، به پیامدهای تشکیل هویت توجه می‌شود. اریکسون (۱۹۵۶) و مارسیا (۲۰۰۷) جزء نظریه پردازان این گروه محسوب می‌شوند (کرپلمن[۷۶]، ۲۰۰۹).
۲- در رویکرد فرایندی، به جای بررسی پیامدهای هویت به بررسی فرایند زیربنایی شکل‌گیری هویت پرداخته می‌شود (کرپلمن، ۲۰۰۹). از نظریه پردازان این گروه می‌توان از بورک (۲۰۰۷)، کرپلمن (۲۰۰۹)، گروتیوانت[۷۷] (۲۰۰۵) و برزونسکی (۲۰۰۷) نام برد.
رویکرد ساختاری هویت
دیدگاه اریکسون
اریکسون ضمن شرح مراحل تحول در گستره حیات و با تأکید بر “من” به جای “نهاد” و با تشخیص تأثیر فرهنگ، جامعه و تاریخ، از نظریه فروید، به عنوان پایه استفاده کرده است. وی تحول را به منزله ی انحلال فزاینده تعارض هایی می‌داند که ازتلاقی بین خواسته های متفاوتی که مبنای درونی و بیرونی دارند سرچشمه می‌گیرد. وی در نظریه هشت مرحله ای خود از تحول انسان، برای هر مرحله یک اوج یا بحران قائل است. این بحران لزوماً جنبه ناخوشایند و مرضی ندارد بلکه بیانگر یک نوع حساسیت یا شکست پذیری خاصی است که از عدم تعادل ناشی می‌شود عدم تعادل نیز نتیجه رشد امکانات بالقوه جدید در فرد است و بیشتر جنبه مثبت بحران (که هم پیامد و هم علت پیشرفت های تکوینی است) مدنظر است.
او تعارض روانی – اجتماعی را “هویت در برابر اغتشاش هویت[۷۸]” نامیده و معتقد بود که نتایج موفقیت آمیز مراحل پیشین رشد زمینه را برای حل مناسب این تعارض آماده می‌سازند. افرادی که با درک ضعیفی از اعتماد[۷۹] به نوجوانی می‌رسند به سختی می‌توانند آرمان هایی را بیابند که به آنها معقتد باشند و نوجوانی که “خود مختاری[۸۰] یا ابتکار[۸۱] ناچیزی دارند، گزینه ها را به طور فعال بررسی نمی‌کنند و آنها که فاقد حس ” سازندگی[۸۲]” هستند نمی‌توانند شغلی را انتخاب کنند که با تمایلات آنها هماهنگ باشد. در پایان دروره کودکی، بحران تمامیت مطرح می‌شود. جوان می‌بایس فرد یکپارچه ای شود یعنی یک مرحله تحولی که با ویژگی هایی نظیر تغییرات ناشی از رشد بدنی، رسش جنسی و آگاهی اجتماعی مشخص می‌شود. تمامیتی را که می‌بایست کسب ش
ود، حسی از هویت درونی نامیده می‌شود.
همچنین اریکسون هویت را یک مؤلفه شخصی می‌داند. که در دوران نوجوانی اولویت خاصی پیدا می‌کند. او هویت من را با کار کردهایی نظیر یکسانی در طول زمان، انسجام درونی، ترکیبی از همانند سازی های موفقیت آمیز وحفاظت خود در برابر تجاربی از عدم تداوم که بر اثر رشد بیولوژیکی با تغییرات شرایط و موقعیت های زندگی به وجود می‌آید توصیف می‌کند.
هویت، حسی از انسجام بین گذشته، حال و آینده “خود” است و شامل کوشش های فعال برای کشف احتمالات آینده برای “خود” در حیطه های مختلف است. تعهد هویت، فرآیندی است که از خلال آن، نوجوان تصمیم می‌گیرد که کدامیک از خودهای احتمالی رادنبال کند. هویت “من” و اغتشاش هویت دو پیامد بحران روانی – اجتماعی هستندکه در اواخر نوجوانی اتفاق می‌افتد و از نظر اریکسون این دوره از زندگی، زمانی برای شکل گیری تعهدات حرفه ای و ایدئولوژیک است. برای روبه رو شدن با وظایفی مثل تکالیف تحصیلی، بدست آوردن یک شغل و تبدیل شدن به یک شهروند خوب فرد نیازمند ترکیب همانند سازی های دوران کودکی به طریقی است که از یک طرف بتواند رابطه متقابلی با جامعه اش برقرار کند و از طرفی احساسی از تداوم “خود” را حفظ کند.
همچنین اریکسون هویت را بر واژه های “خود” و”من” رجیح می‌دهد.زیرا تأکید این واژه ها بیشتر بر جنبه درونی شخصیت است. هویت من احساسی است که از تبادل فرد با واقعیت اجتماعی ناشی شده و هشایارانه تجربه می‌شود و در پاسخ به تغییرات محیط اجتماعی تغییر می‌کند.درک هویت خود مستلزم تقابل روانی – اجتماعی است. به عبارت دیگر نوجوان باید بین آن تصویری که از خود دارد و آن تصویری که از استنباط و انتظار دیگران، از خود دارد، هماهنگی ایجاد کند. در صورتی که نوجوان با اطمینان از خود، درککند که از دیگران متمایز و جداست، در حد معقولی ثبات رای و حس انسجام داشته ودر طول زمان تداوم دارد وقتی خود را شبیه به آن تصویری بداندکه دیگران از او دارند به احساس کامل هویت خوددست می‌یابد (مارسیا[۸۳]، ۲۰۰۷).
فضیلیت مرتبط با شکل گیری موفقیت آمیز هویت، وفاداری است، وفاداری عبارت است از : توانایی زیستن بر طبق وظیفه شناسی و ثبات قدم خویشتن علی رغم تضادهای ناگزیری که بین ارزشها اتفاق می‌افتد. آنچه باعث این وفاداری است تعهد است و اریکسون تعهد را اساس هویت می‌داند و معتقد است متعهد شدن به یک سری عقاید، ارزش ها و طرز فکر از تکالیف مهم این دوره از زندگی است.
دیدگاه مارسیا
جیمز مارسیا (۲۰۰۷) بااستناد به نظریه اریکسون و از طریق مصاحبه های نیمه ساختار یافته با دانش‌آموزان مفهوم هویت را عملیاتی کرد. او در شکل گیری هویت، دو روند اساسی را بیان می‌کند: بحران[۸۴] و تعهد[۸۵]. “بحران” در واقع جستجوی هویت است و دوره ای است که فرد درباره تقلید و همانند سازی های گذشته، انتظارات، نقش ها و سنن اجتماعی پرسش گری می‌کند.در مورد علایق، استعدادها و جهت گیری های خود تأمل می‌کند و نقش و آرمان ها و اشکال مختلف هویت را مورد آزمایش قرار می‌دهد. تعهد، تصمیم گیری های نسبتاً بادوام و با ثبات نسبی در زمینه‌های مختلف هویت و جهت گیری تلاش های فرد به سوی این تصمیم گیری هاست؛ وی با ترکیب حضور یا فقدان بحران و تعهد، چهار پایگاه هویت را مشخص کرده است.
هویت موفق[۸۶]: پایگاه فردی است که دوره ای از بحران را در پی یافتن نگرش های شخصی تجربه کرده و تعهداتی را به وجود آورده است.در این مرحله، فرد بین نیازهای درونی و خواست‌های اجتماعی، سازش برقرار می‌کند.
هویت دیررس (مهلت خواه[۸۷]): پایگاه فردی است که در حال حاضر در بحران است و جستجوی فعال و پرسش گری عمیق را در زمینه هویت تجربه می‌کند، اما هنوز به تعهداتی نرسیده است.
هویت زودرس[۸۸]:پایگاه فردی است که بدون داشتن دوره ای از بحران وجستجو، تعهداتی را پذیرفته است که اساس آنها، تقلید وهمانند سازی های دوران کودکی و ارزش های والدین است.
هویت مغشوش (سردرگم)[۸۹]: پایگاه فردی است که دوره ای از بحران را تجربه نکرده و به تعهداتی نرسیده است. اگرچه ممکن است در گذشته دوره ای از بحران را برای جستجوی هویت تجربه کرده باشد، اما در حل این بحران توفیقی نداشته است و برای پرسش هویت خود، به جوابی نرسیده است و اکنون نیز در این زمینه نگرانی و دل مشغولی ندارد.
مارسیا (۲۰۰۷) اعتقاد دارد که ساختار هویتی که به خوبی شکل گرفته باش، انعطاف‌پذیر است و در برابر تغییرات اجتماعی و روابط، باز و گشوده است.این گشودگی موجب می‌شود که سازماندهی های مجدد فراوانی در محتوای “هویت من” فرد در طول زندگی انجام گیرد واترمن (۲۰۰۹) معتقد است اگر چه اریکسون و مارسیا، هر دوبه موضوع واحدی اشاره دارند، اما عناصر توصیفی و عملکردهای متفاوتی را مورد نظر قرار می‌دهند. از نظر اریکسون، هویت یک احساس ذهنی از کلیت است که می‌تواند هشیار یا ناهشیار باشد و ترکیبی از همانند سازی را شامل می‌شود که بیانگر محرک‌های روانشن
اختی با ارزش، هم برای خود فرد و هم برای دیگران مهم در اجتماعی است. عملکرد هویت نیز انسجام درونی، تداوم در طی زمان و بیان خویشتن است. از نظر مارسیا، ساختار هویت مورد توجه است. خصوصاً به عملکرد آن در سازماندهی و هماهنگی جنبه های مختلف فیزیکی و روانشناختی و اجتماعی شخص توجه می‌شود که هم به کسب تمایز از دیگران و هم به انسجام درونی فرد کمک می‌نمایدپارادایم پایگاه هویت را بر اساس دو بعد “اکتشاف و تعهد” طراحی کرد که عمدتاً بر پیامدهای شکل گیری هویت تمرکز دارد. لوکس[۹۰] و همکاران (۲۰۰۷) شکل گیری هویت را به صورت فرایند پویاتری در نظر گرفته اند و هر بعد را در شکل‌گیری هویت از یکدیگر متمایز کرده اند. آنها اکتشاف درعرض و اکتشاف در عمق را متفاوت از یکدیگر می‌دانند. اکتشاف در عرض، بررسی گزینه های مختلف هویت، توسط نوجوانان است. در حالیکه اکتشاف در عمق، به معنای تمرکز بیشتر برای به دست آوردن اطلاعاتی است که به ارزیابی مجدد تعهداتی که تا کنون شکل گرفته اند کمک می‌کند. اکتشاف در عمق و ارزیابی مجدد تعهدات فرد، شکل گیری هویت را به عنوان یک فرایند مداوم مورد تأکید قرار می‌دهد. اکتشاف در عرض با نشانه های افسردگی رابطه نشان می‌دهد و احتمالاً نشانه بحران هویت است. اکتشاف در عمق به میزان کمی‌با سازگاری، رابطه مثبت نشان می‌دهد، همچنین بین شکل گیری تعهد و میزان همانندسازی با این تعهد (ساختن تعهد در مقابل هماندسازی با تعهد) تمایز قائل شده اند. آنها دریافتند که دو بعد تعهد با بهزیستی روانی رابطه دارد.
رویکرد فرآیندی به هویت
دیدگاه بورک (نظریه کنترل هویت)
بورک (۲۰۰۷) در مطالعه مفهوم سازی فرآیندهای خود، نکات مشترک موجود در نظریه های ساختاری و فرآیندی را چنین عنوان می‌کند. هویت ها معانی هستند که شخص به خود به عنوان یک موضوع، در یک موقعیت اجتماعی یا یک نقش اجتماعی نسبت می‌دهد.
هویت ها رابطه ای اند، یعنی یک هویت علاوه بر این که با نقش ها رابطه دارد، در ارتباط با هویت های متقابل (هویت افراد دیگر) هم معنا می‌شوند.
هویت‌ها بازتابی‌اند، به این معنا که هویت ها عملکردها را متأثر می‌سازند و این عملکرد، به وسیله خود و بر اساس نوع هویتی که بر آن دلالت دارند ارزیابی می‌شوند و هویت باز خوردی با هویت واقعی مقایسه می‌شود.
هویت ها منبع انگیزه اند (بورک، ۲۰۰۷). تلاش های پی گیر بورک از دهه هشتاد تا به امروز در قالب نظریه هویت وی تبلور یافته است. بنابراین نظریه، فرایندهویت، یک نظام کنترل- به خصوص یک نظام کنترل ادراک است. هویت، مجموعه ای از معانی به کار گرفته برای خوددریک نقش یاموقعیت اجتماعی است که فلانی بودن (کسی که یک شخص است) را تعریف میکند .این مجموعه از معانی برای این که شخص چه کسی است به عنوان هنجار یا مرجع به کار می‌رود.طبق نظر بورک افراد در مواجه با موقعیت های گوناگون، به منظور هماهنگ کردن ادراک خویشتن با معیارهای درونی که برای خود دارند، به صورت خود تنظیم عمل می‌کنند.این خودتنظیمی‌همواره جاری است و اغلب به کمترین میزان توجه و دقت نیاز دارد. بنابراین تنها زمانی که شرایط به هنجار پیوسته موافق، در موقعیتی به هم بخورد، توجه افراد جلب می‌شود (استتس و تسوشیما[۹۱]، ۲۰۰۸).
هنگامی‌که یک هویت فعال می‌شود (فرایند تایید خود)، یک یا چند حلقه بازخورد به کارمی‌افتد. هر حلقه چندین مؤلفه دارد: یک هنجار درونی هویت یا مجموعه مرجع (مجموعه معانی خود)، یک درونداد از موقعیت (ادراکات معانی مرتبط با خویشتن)، فرآیندی که این درونداد را با هنجار مقایسه می‌کند (یک مقایسه گر) و یک برونداد یا رفتار. هنجار هویت شامل معانی مربوط به خود است که به نقش های اجتماعی نوجوان و عضویت وی در گروه مربوط می‌شود.درونداد یا ادراکات مربوط به خویشتن، یعنی این که شخص خودش را در یک موقعیت چگونه می‌بیند.این ادراک حاصل از ارزیابی ها و بازخوردهای بین فردی حاصل از رفتار نوجوان است. مقایسه گر یک مکانیزم درونی است که این دروندادها (ادراکات خویشتن) را با هنجارهای درونی هویت مقایسه می‌کند و تفاوت بین آن ها را ثبت می‌کند. نتیجه این مقایسه، برونداد یا رفتار است. این رفتار به منظور حفظ سازگاری میان درونداد و معانی هویت صورت می‌گیرد و در صورت هماهنگی درون داد و هنجار هویت، رفتار استمرار می‌یابد. در صورتیکه اختلاف فاحشی بین درونداد و هنجار ثبت شود، رفتار جهت تغییر و موقعیت و هماهنگ کردن این دو، تغییر می‌کند.
نمودار (۲-۱) شکل گیری هویت را از طریق فرایند سیبرنتیک نشان می‌دهد همان طور که در تعاریف فوق به آن اشاره شد، باز خورد بین فردی دریافت می‌شود (A) و منجر به یک ادراک خویشتن می‌شود (B) که توسط مقایسه گر با درون داد © معیار هویت مقایسه می‌شود. هنگامی‌که هنجار و ادراک خویشتن ناهماهنگ باشد، خطا یا اختلالی به وجود می‌آید (D) که برای تایید رفتار منجر به اصلاح هویت درهم ریخته قبلی می‌شود. برای این که اصلاح صورت گیرد رفتار شناختی ممکن است ادراکات خویشتن را به طور منظم شکل دهد (E). یا رفتار اجتماعی ممکن است موقعیت بین فردی را تغییر دهد (F) که منجر به بازخوردهای اجتماعی جدید (A) می‌شود. معیار اصلی هویت هنگامی‌به دست می‌آید که رفتار، بین ادراکات خویشتن و معیار هویت هماهنگی ایجاد کند، اما هنگامی‌که دوباره رفتار نتواند باعث هماهنگی بین ادراک خویشتن و معیار هویت گردد روش دیگری
را برای هماهنگی با معیار هویت خویشتن به کار می گیرد (G).
نمودار ۲-۱٫مؤلفه های فرایند کنترل هویت (اقتباس از بورک، ۲۰۰۷)
کار سیستم کنترل هویت به ترموستات شبیه است.این سیستم، هماهنگی بین دروندادها و معیارها درونی را به طور مستمر بازنمایی می‌کند و تنها زمانی فعال می‌شود که یک عدم هماهنگی و اختلال را مشاهده کند.
قسمت بالای نمودار ۲-۱، پاسخ سیستم را به بازخوردهای درونی موافق وسازگار نشان می‌دهد.این بازنمایی هیچگونه اختلال و ناهماهنگی را بین ادراکات خود و هنجارهای هویت نشان نمی‌دهد. موقعی که برخوردهای بین فردی منجر به ایجاد ادراکی از خویشتن می‌شود که با هنجارهای هویت موافق نیست همان طور که در قسمت پایین نمودار ۲-۱ مشاهده می‌شود یک اختلال ایجاد می‌شود که بین اختلال و عدم هماهنگی منجر به تجربه یک فشار هیجانی و فعال شدن فرایند کنترل می‌شود. در این جا رفتار، به عنوان پاسخ به یک سیستم کنترل، فعال شده، برای به حداقل رساندن این فشار هیجانی، صادر می‌شود.
نمودار ۲-۲٫ پیامدهای با خورد هماهنگ و ناهماهنگ درباره هویت فرد (کرپلمن، ۲۰۰۸)
از لحاظ نظری، فرایند فعال کنترل تا زمانی که هنجارهای هویت اصلاح شوند ادامه دارد و سپس سیستم به حالت غیر فعال باز می‌گردد (کرپلمن، ۲۰۰۸)
دیدگاه برزونسکی به هویت
برزونسکی (۲۰۰۷) با استناد به نظریه کنترل هویت، به ارائه مدلی پرداخته است، که روی تفاوت های فردی در زمینه پردازش شناختی – اجتماعی نوجوانان در رویارویی یا اجتناب از سازماندهی یا سازماندهی مجدد مسائل مربوط به هویت تأکید می‌کند. در پنج دهه اخیر اغلب تحقیقات مربوط به هویت بر اساس پایگاه های چهار گانه هویتی که توسط مارسیا (۱۹۶۶) مطرح شد انجام شده است. یکی از محدودیت های مدل پایگاهی هویت این است که جنبه های گوناگون هویت از قبیل: فرایند، محتوی و ابعاد ساختاری، در قالب دسته بندی افراد در این چهار پایگاه از هم متمایز نمی‌شوند.
بر اساس مدل شناختی – اجتماعی[۹۲] برزونسکی( ۲۰۰۷) هویت به عنوان نظریه “خود” در نظر گرفته می‌شود. نظریه “خود” یک ساختار مفهومی‌متشکل از مفروضه ها، اصول موضوعه و ساختارهای مرتبط با خود است که ضمن تعامل نوجوان با دنیای فیزیکی و اجتماعی شکل می‌گیرد. هویت شامل دانش رویه ای یا طرحواره ها و ساختارهای شخصی برای درک و ساختن حسی از وقایع و تجارب شخصی است (اپستین، ۲۰۰۹).
برزونسکی معتقد است که نظریه “خود” به عنوان چارچوب ارجاعی برای پردازش و تفسیر اطلاعات مرتبط با خود است. بنابراین نظریه “خود” نه تنها از رفتارهای پیشین سرچشمه می‌گیرد، بلکه شامل راهبردهای پردازش اطلاعات است که به کوشش های فرد برای سازگاری و روبه رو شدن با موقعیت های زندگی جهت می‌هد. افراد از راه‌های مختلف درباره “خود” نظریه پردازی می‌کنند و در تصمیم گیری، پرداختن به مسائل شخصی و پردازش اطلاعات به صورت های متفاوتی عمل می‌کنند و این تفاوت‌های فردی به عنوان فرآیندهایی در نظر گرفته می‌شوندکه ضمن آن ملاک های هویتی درونی سازی می‌شوند و به عنوان راهی برای تنظیم رفتار، مورد استفاده قرارمی‌گیرند. (برزونسکی، ۲۰۰۷).
به نظر کلی[۹۳] (۲۰۰۸) افراد برای درک تجارب، سازه های شخصی را شکل می‌دهند که انتخاب، سازماندهی و درک محرک های محیطی را اداره می‌کند. حقایق ذاتاً معنادار نیستند. آنها همیشه درون سیستمی‌از سازه ها تفسیر می‌شوند. تفسیرهای شخصی از وقایع و نه خود وقایع، واقعیت شخصی را تشکیل می‌دهند.
اگرچه مفهوم‌سازی فرایندی هویت مفید است، اما این نظریه به تنهایی یک دیگاه ساده و تحریف شده را فراهم می‌آورد. اگرچه فرایند ممکن است ساختار “خود” افراد را تحت تاثیر قرار دهد، لیکن تحول ساختاری نیز متعاقباً بر فرایندهایی را که افراد مورد استفاده قرار می‌دهند، تاثیر می‌گذارد. هویت یک ساختار چند وجهی است که ابعاد وابسته به یکدیگر نظر فرایند، ساختار، کارکرد، بافت و محتوا را شامل می‌شود. سنجش سبک هویت، تنها روی یک بعد از هویت تمرکز می‌کند (برزونسکی، ۲۰۰۷).
فرایند هویت

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت
 [ 06:00:00 ب.ظ ]




— اعتباردهی به صورتهای مالی و تعیین درجه قابلیت اتکای اقلام مندرج در صورتهای مالی.
— اظهارنظر نسبت به کفایت و اجرای صحیح دستورالعملها، روش های حسابداری و کنترلهای داخلی.
لازم به ذکر است کشف اشتباهها، سوء استفادهها، تقلبها و تخلفها از اهداف اصلی حسابرسی نیست اما در مواردی ممکن است در حین رسیدگیها، اشتباهها و تخلفهایی نیز کشف گردد. کشف اشتباهها و تقلبها از وظایف اصلی بازرس قانونی است(حساس یگانه، ۱۳۸۴).
۱۱– ۲- کیفیت حسابرسی
کیفیت حسابرسی به شیوه های مختلفی تعریف شده است. در ادبیات کاربردی، کیفیت حسابرسی را اغلب از طریق میزان تطابق آن با استانداردهای حسابرسی تعریف نمودهاند. در مقابل، پژوهشگران حسابداری و حسابرسی، ابعاد چندگانه کیفیت حسابرسی را مورد توجه قرار دادهاند. ابعاد مذکور اغلب به تعاریف متفاوتی منجر شده است. برخی از رایج ترین تعاریف در مورد کیفیت حسابرسی عبارت است از ارزیابی بازار از احتمال اینکه صورتهای مالی حاوی تحریفهای با اهمیت است و حسابرس این تحریفها را کشف و گزارش مینماید. احتمال آن که حسابرس نسبت به صورتهای مالی که حاوی تحریفهای بااهمیت است گزارش مقبول صادر ننماید. صحت اطلاعات گزارش شده توسط حسابرسان. اندازه گیری توانایی حسابرس برای کاهش پارازیت و سوگیری و بهبود کیفیت داده های حسابداری. تعاریف مذکور درجات متفاوتی از ابعاد شایستگی و استقلال حسابرسان در انجام حسابرسی(استقلال واقعی) و همچنین چگونگی درک استفادهکنندگان از استقلال آنها را در بر میگیرند. اگر چه کیفیت درک شده حسابرسی میتواند با کیفیت واقعی حسابرسی مرتبط باشد، اما لزوماً یکسان نیست. بنابراین، از حسن شهرت و مراقبت حرفهای برای حفظ ویژگیهای واقعی کیفیت حسابرسی و کیفیت درک شده استفاده میشود. به علاوه، باید در نظر داشت که مراقبت حرفهای حسابرس کیفیت اطلاعات صورتهای مالی را تحت تأثیر قرار میدهد، در حالی که حسن شهرت حسابرس چگونگی درک ذینفعان از اطلاعات مذکور را متأثر میسازد(نیکخواه آزاد، ۱۳۷۹).

(( اینجا فقط تکه ای از متن درج شده است. برای خرید متن کامل فایل پایان نامه با فرمت ورد می توانید به سایت feko.ir مراجعه نمایید و کلمه کلیدی مورد نظرتان را جستجو نمایید. ))

۱۲ -۲- چارچوب کیفیت حسابرسی
کیفیت حسابرسی در اغلب پژوهشهای تجربی انجام شده پیرامون کیفیت حسابرسی به نوعی در رابطه با ریسک حسابرسی تعریف شده است. ریسک حسابرسی آن ریسکی است که حسابرس درباره صورتهای مالی حاوی تحریف با اهمیت، نظر نامعتبر ارائه کند. برای مثال، دی آنجلو[۵۴](۱۹۸۱)، کیفیت حسابرسی را به عنوان احتمال ارزیابی بازار از (الف) تحریفهای با اهمیت موجود در صورتهای مالی که توسط حسابرس کشف نشده است، و (ب) گزارش تحریفهای مذکور، تعریف نموده است. اکثر تعاریف دیگر از کیفیت حسابرسی به رغم تفاوتها، برخی از ویژگیهای دی آنجلو را بازتاب می دهند.
تعریف دی آنجلو، ویژگی انتقادی از درک تأثیر حسابرسی بر اطلاعات صورتهای مالی را نشان میدهد. بیانیه مفاهیم بنیادی حسابرسی، به توانایی حسابرس برای کنترل کیفیت اطلاعات تولیدی یا اطمینان بخشی از مطابقت آنها با اصول پذیرفته شده حسابداری میپردازد. مطابق قسمت (الف) از تعریف دی آنجلو این امر به شایستگی حسابرس یا توانایی کشف تحریف با اهمیت مربوط میشود. قسمت (ب) از تعریف فوق، یعنی احتمال گزارشگری تحریف مذکور، موکول به استقلال حسابرس میباشد. از آنجایی که تضاد منافع بین استفاده کنندگان و تهیه کنندگان اطلاعات منجر به افزایش تقاضا برای حسابرسی میشود، بنابراین استقلال باید ویژگی بنیادی حسابرسی باشد. درجه شایستگی (صلاحیت) و استقلال حسابرس به اجزای کیفیت حسابرسی وابسته است. نکته مهمی که در تعریف دی آنجلو وجود دارد این است که این تعریف در زمینه احتمالات ارزیابی شده بازار جای میگیرد. از این رو، این تعریف به درک بازار از این که آیا حسابرس عملیات حسابرسی را با شایستگی انجام داده و نیز میزان درک از استقلال حسابرس، وابسته است. دی آنجلو با معرفی مفهوم درک بازار از شایستگی (صلاحیت) و استقلال حسابرس به سمت تأکید بر اجزای کیفیت حسابرسی تغییر جهت میدهد.
این مطلب به آنچه در بیانیه پژوهش حسابرسی شماره ۶ تحت عنوان توانایی حسابرس برای افزایش اعتبار صورتهای مالی توصیف شده است، مربوط میگردد. حسن شهرت حسابرس اغلب در تحقیقات تجربی پیرامون کیفیت حسابرسی آزمون شده است. بنابراین اغلب در ادبیات مربوطه فاصله بین شایستگی (صلاحیت) و استقلال درک شده و واقعی مبهم میباشد. در راستای بررسی کامل مطالعات گذشته ارائه تعریفی که وضعیت مذکور را ترسیم کند، مطلوب به نظر میرسد(پارسائیان، ۱۳۸۲).
جدول(۱-۲): چارچوب کیفیت حسابرسی
جدول فوق برنامهای را ارائه میکند که رابطه بین ابعاد مختلف کیفیت حسابرسی را نمایش میدهد. این جدول رابطه بین اجزای کیفیت حسابرسی و محصولات کیفیت حسابرسی و تأثیر آنها بر اطلاعات صورتهای مالی را ارائه میکند. اجزای کیفیت حسابرسی، یعنی حسن شهرت حسابرس و توانایی آگاهی دهندگی حسابرسی، از ادبیات دانشگاهی و حرفهای برگرفته شده است. اجزای مذکور دو محصول کیفیت حسابرسی، یعنی اطلاعات معتبر و اطلاعات با کیفیت را تحت تأثیر قرار میدهند. حسن شهرت حسابرس بر دیدگاه استفاده کنندگان از مراقبت حرفهای حسابرس استوار است، که این مطلب هم عموماً غیرقابل مشاهده است(حساس یگانه، ۱۳۸۴).
همان طور که والاس[۵۵] بحث میکند مراقبت حرفهای حسابرس، کیفیت اطلاعات را با بهبود مناسبت، کاهش آلودگی و کاهش سوگیری اطلاعات تحت تأثیر قرار میدهد. این موضوع نشان میدهد که توانایی حسابرس برای ارائه اطلاعاتی درباره تفاوت بین شرایط اقتصادی گزارش شده صاحبکار و شرایط اقتصادی غیرقابل مشاهده و درست صاحبکار کمینه میباشد. مهمتر از همه اینکه مراقبت حرفهای حسابرس باید با گزارشهای مالی شرایط اقتصادی درست صاحبکار و کیفیت برتر اطلاعات ارتباط نزدیکتری داشته باشد. توانایی اثربخشی نظارت حسابرسی تحت تأثیر شایستگی و بیطرفی حسابرس(در واقع استقلال حسابرس) قرار دارد. حسن شهرت حسابرس به درک بازار از شایستگی و بیطرفی(استقلال ظاهری) حسابرس مرتبط میشود. این امر توانایی حسابرس برای افزایش اعتبار صورتهای مالی(حتی در فقدان اطلاعات با کیفیت) را نمایش میدهد. حسن شهرت احتمالا به عنوان ویژگی اندازه موسسه حسابرسی است، در حقیقت توانایی نظارت حسابرس میتواند با نوع قرارداد حسابرسی تغییر نماید. بنابراین همان طوری که رسواییهای اخیر مانند رسوایی اندرسون[۵۶] اثبات کرده، حسن شهرت بالای حسابرس در کوتاه مدت منجر به درک معتبر اطلاعات با کیفیت پایین گردد. بنابراین در سطح خرد میتواند رابطه مبهمی بین کیفیت اطلاعات درک شده و توانایی نظارت حسابرس وجود داشته باشد(حساس یگانه، ۱۳۸۴).
به هر حال، در تنظیم مجدد واقعیت اطلاعات افشا شده، انتظارات معقولی باید وجود داشته باشد. در هر صورت، اعتقاد نداریم که بحث مذکور برای رفع نیاز به پژوهش در باب رابطه ذکر شده کافی است.
۱۳– ۲- مباحث نظری و شواهد تجربی در باب کیفیت حسابرسی
اکثر مطالعات تجربی کیفیت حسابرسی، رابطه بین کیفیت حسابرسی و محرکهای تقاضا نظیر راهبردهای ریسک صاحبکار را با تضاد نمایندگی، یا با محرکهای عرضه نظیر حقالزحمه و راهبردهای مدیریت ریسک مؤسسه حسابرسی بررسی مینمایند.
تاریخچه پژوهش ها در زمینه حسابرسی را میتوان به دو دسته اصلی تقسیم کرد. پژوهش هایی که از دیدگاه تقاضا کنندگان صورت گرفته است، و پژوهش هایی که از دیدگاه عرضه کنندگان به عمل آمده است. پژوهش هایی که از دیدگاه متقاضیان خدمات حسابرسی صورت گرفته، عمدتاً با عواملی سروکار دارند که بر استفاده کنندگان گزارشات حسابرسی از جمله سهامداران، مراجع قانونی، و اعتباردهندگان و صاحبکاران تأثیر میگذارد. برعکس، پژوهش هایی که از دیدگاه عرضه کنندگان خدمات حسابرسی صورت گرفته، عمدتاً بر عواملی تاکید میکنند که بر توانایی های حسابرس در ارائه حسابرسی با کیفیت بالا تأثیر میگذارد. سایر مطالعات تجربی کیفیت حسابرسی، همبستگی بین دو عضو کیفیت حسابرسی (یعنی حسن شهرت حسابرس و توانایی نظارت حسابرس) یا روابط بین اجزای کیفیت حسابرسی و محصولات آن (نظیر اعتبار اطلاعات و کیفیت اطلاعات) را بررسی مینمایند. بخشهای فرعی که در ادامه تشریح می شوند به بررسی مباحث بنیادین روابط پیش بینی شده بین ویژگیهای متنوع شناسایی شده در چارچوب کیفیت حسابرسی میپردازند.
۱۴-۲- تقاضا برای کیفیت حسابرسی
تقاضا برای حسابرسی پیش از تدوین قوانین و مقررات وجود داشته است. برای مثال، بنستون[۵۷](۱۹۶۹) میگوید که ۸۲درصد شرکتهای پذیرفته شده در بورس اوراق بهادار نیویورک قبل از تدوین قوانین و مقررات اوراق بهادار در سالهای۱۹۳۳ و ۱۹۳۴ حسابرسی میشدهاند. بنابراین، منطقی است تا صرف نظر از وجود قوانین و مقررات، درباره نقش اقتصادی حسابرسی، که باعث ایجاد تقاضا برای کیفیت حسابرسی شده است، بحث نماییم. فرضیه اصلی تحقیق در باب تقاضا برای کیفیت حسابرسی از عدم تقارن اطلاعات بین گروه های درون شرکتی و سرمایهگذاران ناشی میشود(حساس یگانه، ۱۳۸۴).
جدول(۲-۲): چارچوب و طبقات پژوهش کیفیت حسابرسی
۱۵-۲- راهبردهای ریسک صاحبکار
انتخاب های ناسازگار معرف خودگزینی است که میتواند در زمان عدم اطمینان پیرامون کیفیت به وقوع پیوندند. در متون قیمتگذاری اوراق بهادار، حسابرسی یکی از ابزارهای اعتبار بخشیدن به اطلاعات صورتهای مالی است. در چندین مقاله تحلیلی فرضیه های رقابتی در باب اینکه چگونه حسن شهرت حسابرس به عنوان یک راهنما عمل میکند، ایجاد گردیده است. برای مثال به نظر تیتمان و ترومن[۵۸](۱۹۸۶) حسابرس باکیفیتتر صحت اطلاعات ارائه شده را بهبود میبخشد و به سرمایهگذاران اجازه میدهد برآورد دقیقتری از ارزش شرکت به دست آورند.
داتار و همکاران[۵۹](۱۹۹۱) نظریه رقابتی را ارائه نمودند که طبق آن سرمایهگذاران عمده به شیوهای معتبر در راستای جلوگیری از کم قیمتگذاری سهم شان درصدد هستند تا اطلاعات خصوصی را از دو طریق (کیفیت حسابرسی و حفظ درصد مالکیت) افشا نمایند. مدل داتار و همکاران براین فرض قرار دارد که سرمایهگذاران عمده ترجیح میدهند ریسک خاص شرکت را به سرمایه گذاران متعدد منتقل کنند. اما برای علامتدهی ماهیت اطلاعات خصوصی خود (یا اطلاعات خصوصی بیشتر) درصد بالاتری از مالکیت را حفظ مینمایند. آنان مدل تحلیلی را ارائه نمودند که اثبات میکند سرمایهگذاران عمده با ایجاد حسابرسی باکیفیتتر درصد مالکیت خود را کاهش میدهند، زیرا افزایش کیفیت حسابرسی توانایی سرمایهگذاران برای برآورد ارزش شرکت را افزایش میدهد. سرمایهگذاران عمده باید در افزایش هزینههایی را که در اثر حسابرسی با کیفیتتر ایجاد میگردد با افزایش هزینه های حفظ مالکیت که در نتیجه افزایش ریسکهای خاص شرکت ایجاد میگردد، موازنه نمایند. این امر ما را به سمت این پیش بینی رهنمون میسازد که بر خلاف نظر تیتمان و ترومن(۱۹۸۶) ریسک بیشتر شرکت، حسابرسیهای باکیفیتتری را مطالبه مینماید.
اگرچه منون و ویلیامز[۶۰](۱۹۹۱) دریافتند که تغییر موسسه حسابرسی قبل از اولین عرضه عمومی سهام معمولاً در جهت انتخاب موسسه حسابرسی بزرگتر میباشد، اما عموماً پژوهشهای تجربی انجام شده در آمریکا از مدل داتار و همکاران حمایت نمینمایند. برای مثال، بیتی[۶۱](۱۹۸۶) با بهره گرفتن از نمونهای از اولین عرضه های عمومی سهام در سالهای ۱۹۷۵ تا ۱۹۸۴، دریافت که موسسههای حسابرسی دارای نامهای تجاری بهتر صاحبکاران کم ریسکتر را انتخاب و حسابرسی نمودهاند. این یکی از معدود پژوهشهایی است که از مدل داتار و همکاران حمایت می کند.
فلتام و همکاران[۶۲](۱۹۹۱) چندین شاخص ریسک صاحبکاران خاص را آزمودند و پس از آن، تنها حمایت محدودی را از این مدل مورد شناسایی قرار دادند. فقدان حمایت پژوهشهای تجربی قوی از پیش بینی تقاضا را می توان به ماهیت هزینه های رسیدگی نسبت داد.
سیمونیچ و استاین[۶۳](۱۹۸۷) استدلال کردند که در نتیجه افزایش ریسک تجاری، هزینه تفاصلی حسابرسان دارای نام تجاری، نسبتاً بیش از هزینه حسابرسان فاقد نام تجاری افزایش مییابد، این امر احتمالاً تقاضای حسابرسان دارای نام تجاری را محدود می نماید.
به همین قیاس، کلارکسون و سیمونی[۶۴](۱۹۹۴) استدلال نمودند که هزینه های رسیدگی میتواند در نتیجه افزایش ریسک صاحبکار(که به سبب افزایش ریسک دعوی حقوقی افزایش مییابد) افزایش یابد. آنان بیان کردهاند که پیش بینی داتار و همکاران در صورتی که اثر فوق به اندازه کافی بزرگ باشد میتواند توصیفی نباشد. کلارکسون و سیمونیچ(۱۹۹۴) پیشبینی تقاضای داتار و همکاران را به طور سنتی کمتر از محیط دعوی حقوقی در بازار عرضه اولیه سهام شرکتهای کانادایی یافتند.
یافته های آنان با مدل داتار و همکاران که بیان میکند که شرکتهایی که از حسابرسان دارای نام تجاری استفاده میکنند در مقایسه با شرکتهایی که از این حسابرسان استفاده نمیکنند، تمایل بیشتری برای ریسکی بودن و حفظ سطح معینی از مالکیت دارند، سازگار میباشد. آنان دریافتند که هیچ یک از عوامل فوق در داده های اولین عرضه عمومی سهام شرکتهای آمریکایی تاثیرگذار نیست و نتیجه گرفتند که رابطه تجربی بین ریسک صاحبکار خاص و کیفیت حسابرسی بسته به عوامل طرف عرضه(هزینه حسابرس) یا طرف تقاضا (هزینه حفظ مالکیت) حکمفرما میباشد(قراچورلو و همکاران، ۱۳۹۲).
لی و همکاران[۶۵](۲۰۰۳) نتایج مشابهی را با بهره گرفتن از بازار اولیه سهام در استرالیا و همچنین محیطی با هزینه های حقوقی نسبتاً پایین ارائه نمودند. به طور خلاصه، آشکار است که شرکتها می کوشند تا با تقاضای حسابرسان دارای نام تجاری علامتهای اطلاعات با کیفیتتر را ارائه نمایند. در هر صورت، قیمتگذاری حسابرسیهای دارای نام تجاری، به ویژه برای صاحبکاران پرریسکتر، میتواند تقاضا و توانایی علامت دهی را کاهش دهد. بنابراین، از آنجا که صاحبکاران پرریسکتر میتوانند متقاضی حسابرسان دارای نام تجاری باشند، آشکار است که باید بین هزینه ها و منافع تفاضای انتخاب حسابرس دارای نام تجاری تعادل برقرار باشد. هوگا[۶۶](۱۹۹۷) شواهدی را برای حمایت از این امر ارائه مینماید. تجزیه و تحلیل وی نام تجاری را به نمایندگی از کیفیت حسابرسی، به عنوان متغیری که هم بر روی رقابت حسابرس و هم بر روی سطح کم قیمتگذاری اثر میگذارد، مورد بحث قرار میدهد. او یافتههایی را برای حمایت از این فرضیه که سرمایهگذاران عمده خواستار حداقل نمودن مجموع کم قیمتگذاری(یعنی منفعت مورد انتظار) و رقابت حسابرس(یعنی حق الزحمههای حسابرسی بیشتر) هستند، را ارائه نمود. به علاوه، نتایج گروهی از تحقیقات نشان میدهد که مدل هایی نظیر مدل داتار و همکاران به اندازه کافی پیچیدگی بنیادین انتخابهایی را که شرکتهای ارائه کننده اولین عرضه عمومی سهام با آن روبرو هستند، منعکس نمینماید. سایر عواملی که احتمالاً بر روی سطح انتخاب حسابرس اثر میگذارند عبارت است از اندازه معامله اولین عرضه عمومی سهام، اعتبار پذیره نویس و میزان افشاهای حسابداری داوطلبانه(نیکخواه آزاد، ۱۳۷۹).
۱۶-۲- تضادهای کارگزاری
تقاضا برای حسابرسیهای با کیفیت در پی نیاز به مدیریت و مهار تضاد کارگزاری برانگیخته شده است. در تنظیم روابط کارگزاری، عدم تقارن اطلاعاتی بین کارگمار(مالک) و کارگزار(مدیر) مسأله خطر اخلاقی را به وجود میآورد. این مشکل با حرکت کارگزار در جهت منافع خود و به ضرر کارگمار به وجود میآید. نظریه کارگزاری پیشبینی میکند که کارگزاران و کارگماران این نظریه را برای کاهش خطر اخلاقی مفید تشخیص میدهند و این نظریه مقدماتی را برای متعادل ساختن منافعشان ایجاد مینماید. یکی از راهکارها، استفاده از حسابرس مستقل است که موجب بهبود اطلاعات مربوط به عملکرد حسابرسی شونده (مدیر) و کاهش عدم تقارن اطلاعاتی میگردد. تضاد کارگزاری بیشتر بین مدیران و سهامداران، به هزینه های کارگزاری بیشتر و به تبع آن تقاضای بیشتر برای حسابرسی با کیفیت میانجامد(نیکخواه آزاد، ۱۳۷۹).
دی آنجلو(۱۹۸۱) استدلال میکند که حسابرسان برای ایجاد سطح معینی از کیفیت حسابرسی متخصص میگردند. بنابراین، اگر صاحبکار خواهان تغییر کیفیت حسابرسی است باید حسابرسان اش را تعویض نماید. با تکیه بر استدلال های تحلیلی و نظری متعدد، بیشتر کارگزاران در پژوهشهای کیفیت حسابرسی فرض میکنند که موسسات حسابرسی بزرگتر(دارای نام تجاری) توانایی آگاهی دهندگی بیشتری دارند و در نتیجه اطلاعات با کیفیتتر و معتبرتری را ارائه مینمایند. مطالعاتی که در این زمینه انجام میشود، عموماً رابطه بین برخی اندازه های تضاد منافع با حسن شهرت حسابرس(اندازه یا نام تجاری) را آزمون میکنند. برای مثال، فرانسیس و ویلسون[۶۷](۱۹۸۸) هم سطوح و هم تغییرات در تضاد کارگزاری خاص را در طول زمان قبل از تعویضهای حسابرس مورد بررسی قرار دادند. آنان استدلال میکنند که اگر مالک خودش مدیر نباشد و مالکیت و مدیریت تفکیک شده باشند، آنگاه مسأله خطر اخلاقی سبب میشود تا مالکان ارزش سرمایهگذاری اولیهشان و پاداش مدیریت را کمتر بدانند. آنان پیشبینی میکنند صاحبکارانی که دارای تضاد کارگزاری بیشتری هستند، به احتمال زیاد حسابرسان شان را با حسابرسان دارای نام تجاری تعویض میکنند تا از این طریق عدم قطعیت حاکم بر ارزش شرکت را کاهش دهند و بنابراین، پاداش مدیریت را افزایش دهند. اگرچه آنان رابطه مثبتی را بین متغیرهای دو بخشی، نام تجاری(۸ ابر موسسه حسابرسی/ سایر موسسات غیر از ۸ ابر موسسه) و تغییرات در هزینه های کارگزاری یافتند، اما همین رابطه را بین شاخص هزینه نمایندگی و متغیر اندازه تداوم حسابرس (به نمایندگی از کیفیت حسابرسی) پیدا نکردند. همچنین دی فوند[۶۸](۱۹۹۲) رابطهای را بین تغییرات هزینه کارگزاری با چهار شاخص از پنج شاخصی که برای کیفیت حسابرسی در نظر گرفته بود، مشاهده کرد. نتایج این مطالعات نشان میدهد، در حالی که به نظر میرسد رابطهای بین هزینه کارگزاری و اندازه گیری کیفیت حسابرسی وجود دارد، اما این رابطه نسبت به انتخاب شاخص کیفیت حسابرسی حساس میباشد.
۱۷ – ۲ خلاصه موضوع های تقاضا
چالش اساسی و رایج پژوهشهایی که در این زمینه انجام شده است، مباحث غیرقابل مشاهده کیفیت حسابرسی است. در این پژوهش ها عموماً با معرفی شاخص قابل مشاهدهای به نمایندگی از کیفیت حسابرسی آغاز می کنند و سپس آنها را به متغیرهای پیشبینی شده کیفیت حسابرسی مربوط میکنند. بنابراین، پژوهشهای حاضر، عموماً آزمون همبستگی موارد زیر میباشد. (۱) کفایت شاخص کیفیت حسابرسی و (۲) روابط مفروض بین اندازه گیری تقاضای کیفیت حسابرسی، حسن شهرت حسابرس که با نام تجاری اندازه گیری میشود، رایجترین شاخص کیفیت حسابرسی است. بیشتر کارهایی که در این زمینه انجام شده است تحت این فرضیه مطلق قرار دارند که اعتبار حسابرس اطلاعاتی را از توانایی نظارت حسابرس و از این رو، توانایی حسابرس برای تاثیرگذاردن بر کیفیت اطلاعات به دست میدهد. اگرچه برخی از پژوهشهایی که در این بخش ارائه میشود شواهدی را برای تقاضای متفاوت صاحبکاران حسابرسی بر مبنای نام تجاری ارائه میکنند، اما این پژوهشها شواهد تجربی را به عنوان درجه درست توانایی نظارت ارائه شده توسط نام تجاری شرکتها ارائه نمی کند.
نهایتاً اینکه فرض رایج در میان مطالعات مذکور این است که کیفیت حسابرس (ویژگی خاص یک موسسه حسابرسی) معادل کیفیت حسابرسی(ویژگی خاص یک حسابرسی) است. برای مثال، کلارکسون و سیمونیچ بیان میکنند که بر طبق متون موجود، فرض میشود که یک شرکت حسابرسی سطح منحصر به فردی از کیفیت حسابرسی را در یک لحظه از زمان ارائه مینماید. بنابراین واژه های کیفیت حسابرسی و کیفیت حسابرس مترادف هستند. با این وجود، شواهدی وجود دارد که نشان میدهد نام تجاری حسابرسان نمیتواند سطح یکسانی از توانایی نظارت را ارائه نماید. شکستهای حسابرسی در شرکتهایی نظیر انرون و ورلدکام بیانگر نیاز به پژوهشهای دیگری برای بررسی تفاوت کیفیت حسابرسان از حسابرسیها میباشد(پارسائیان، ۱۳۸۲).
مطالعات بررسی کننده تقاضا برای کیفیت حسابرسی به شرح زیر است(حساس یگانه، ۱۳۸۴):
جدول ۲-۱- مطالعات بررسی کننده تقاضا برای کیفیت حسابرسی
۱۸ – ۲ عرضه کیفیت حسابرسی
پژوهش در باب کیفیت حسابرسی را نمیتوان بدون در نظر گرفتن عرضه کیفیت حسابرسی توسط موسسات حسابداری رسمی تحلیل کرد. بخش دیگری از پژوهشهای انجام شده درباره کیفیت حسابرسی بر عرضه حسابرسی با کیفیت مطلوب به وسیله حسابرسان مستقل متمرکز بوده است. برای مثال داتار و همکاران(۱۹۹۱)، بیان کردند که پیشبینی اولیه طرف تقاضا این است که صاحبکاران پرریسک تر، حسابرسان با کیفیتتر را انتخاب میکنند. فلتهام و همکاران(۱۹۹۱)، بیان کردهاند که پیشبینی داتار و همکاران را باید با توجه به افزایش هزینه تفاضلی حسابرسی با کیفیتتر تحلیل کرد(حساس یگانه و همکاران، ۱۳۸۵).
پژوهش هایی نشان داده است که ساختار موسسه حسابرسی نیز بر کیفیت حسابرسی اثر دارد. براساس این پژوهشها کیفیت حسابرسی در موسسههایی که ساختار قویتری در استفاده از روش های حسابرسی دارند، با سایر موسسهها تفاوت دارند. ادغام موسسههای حسابرسی و یکسان شدن روش های مورد استفاده در موسسههای مختلف این فرضیه را کماهمیت ساخته است. بیشتر محققان این نظریه را مطرح کردهاند که به طورکلی، رابطه مستقیمی بین کیفیت حسابرسی و حق الزحمه حسابرسی وجود دارد و اگر موسسههای بزرگ حقالزحمه بیشتری به صاحبکار تحمیل میکنند به این معنی است که کیفیت خدمات حسابرسی آنها مطلوبتر است. پژوهش هایی، البته این فرضیه را نیز مطرح کرده است که موسسههای بزرگتر به دلیل تجربه بیشتر و ساختار مناسبتر میتوانند بخشی از صرفه اقتصادی خود را به مشتری منتقل کنند و حقالزحمه کمتری از صاحبکار بگیرند(علوی طبری و همکاران، ۱۳۸۸).
۱۹– ۲- ملاحظات ریسک صاحبکار
همانطور که در قسمتهای قبلی بحث شد، پیشبینی داتار و همکاران از طرف تقاضا این است که صاحبکاران با افزایش ریسک شان حسابرسیهای با کیفیتتری را مطالبه میکنند. اما سیمونیچ و استاین(۱۹۹۶) استدلال میکنند که با افزایش ریسک صاحبکار و با افزایش ریسک دعاوی حقوقی علیه حسابرس، عرضه کیفیت حسابرسی به طور واقعی کاهش خواهد یافت. استدلال آنان بیانگر این است که ریسک دعاوی حقوقی رابطه معکوس با عرضه کیفیت حسابرسی و همبستگی مثبتی با حق الزحمههای حسابرس دارد. پژوهشهای تجربی که در آنها رابطه بین عوامل ریسک صاحبکار، تلاش حسابرس و حق الزحمههای حسابرسی مطالعه شده است، از این استدلال حمایت میکنند. برای مثال، بل و همکاران[۶۹](۲۰۰۱) دریافتند که افزایش ریسک صاحبکار به افزایش ساعتهای حسابرسی میانجامد. این امر نشان میدهد که حسابرسانی که به ارائه خدمت به صاحبکاران پرریسک میپردازند، می کوشند تا شکست احتمالی حسابرسی را با افزایش نظارت حسابرس کاهش دهند(یعنی ساعات حسابرسی و برنامه حسابرسی را افزایش میدهند) و حق الزحمههای مربوط به کار اضافی را نیز مطالبه میکنند.
استدلال سیمونیچ و استاین حاکی از آن است که حسابرسان علاوه بر افزایش تلاش خود برای کاهش دعاوی حقوقی یا افزایش حق الزحمههای حسابرس برای جبران ریسک دعاوی حقوقی، میتوانند با متنوع کردن صاحبکاران به همان نتیجه برسند. گیگلر و بوخاس[۷۰](۱۹۹۸) به بیان نظریهای پیرامون استعفای حسابرس پرداختند. براساس این نظریه افزایش مسئولیت حسابرس علت اکثر استعفاهای حسابرسان است و صاحبکارانی که حسابرسان شان استعفا میدهند، به دنبال موسسههای حسابرسی کوچکتر میباشند. آنان نتیجه میگیرند که افزایش زیاد مسئولیت سبب کاهش کشف ریسک کلی و از این رو، کاهش عرضه کیفیت حسابرسی میگردد.
به همین قیاس، پالمروس[۷۱](۱۹۹۸) بیان میکند وقوع دعوی حقوقی میتواند به حسن شهرت حسابرس آسیب برساند. از آنجا که موسسات حسابرسی دارای نام تجاری، هم سرمایه اعتباری بیشتری را به خطر میاندازند و هم موفقیت شان با احتمال کمتری در گرو حق الزحمه صاحبکار خاصی است، به احتمال زیاد اقدامات و واکنشهای خاصی را برای کاهش ریسک مسئولیت انجام میدهند. به زعم پالمروس، مثالهایی از این واکنشها شامل بی میلی حسابرسان دارای نام تجاری برای پذیرش شرکتهای دارای اولین عرضه عمومی سهام پرریسک با نپذیرفتن صاحبکاران پرریسک میباشد. پژوهشهای تجربی بررسی کننده ریسک دعوی حقوقی و استعفای حسابرس شواهدی را به حمایت از استدلال پالمروس به دست میدهند. شواهد قوی وجود دارد که موسسات حسابرسی دارای نام تجاری میکوشند تا ریسک دعوی حقوقی را با مدیریت پرتفوی صاحبکاران شان محدود نمایند.
در این پژوهش پرسشکاوی که توسط مارتنز و مک انرو[۷۲](۱۹۹۲) انجام شد، از شرکای حسابرسی خواسته شد تا پیرامون تناسب و ریسک دعوی حقوقی مربوط به رویه های حسابداری توصیف شده در ۶ مطالعه مورد کاوی گزارشگری مالی اظهار نظر کنند. این مطالعات مورد کاوی، تصمیمات حسابداری را که مدیریت به پیروی از اصول پذیرفته شده حسابداری گرفته بود، نمایش میداد. آشکار بود که این انگیزه وجود دارد که نتایج تا حد امکان مطلوب نشان داده شوند. بر اساس این تجزیه و تحلیل، آنان بیان نمودند که حسابرسان غفلت کردهاند و ریسک کمی را برای دعاوی حقوقی در نظر گرفتهاند. این یافته نشان میدهد حسابرسان عرضه کیفیت حسابرسی را به جای گواهی ارائه منصفانه صورتهای مالی به عنوان تابعی از کاربرد تکنیکی اصول پذیرفته شده حسابداری میدانند(نیکخواه آزاد، ۱۳۷۹).
پژوهش مرتبط دیگری، میزان دعوی حقوقی علیه حسابرسان را بررسی کرده است و کوشیده است تا عوامل وابسته به دعوی حقوقی را با اندازههایی از وقوع دعاوی حقوقی در مقام عنوان متغیر وابسته شناسایی کند. پالمروس دریافت که حسابرسان فاقد نام تجاری در مقایسه با حسابرسان موسسات دارای نام تجاری درگیر دعاوی حقوقی بیشتری میشوند. مفسرین این امر را به عنوان شواهدی در نظر میگیرند که کیفیت حسابرسی آن حسابرسان در مقایسه با حسابرسان موسسات دارای نام تجاری، پایین تر است. استایس[۷۳](۱۹۹۱) شواهدی را درباره عوامل ریسک صاحبکار(ساختار دارایی، وضعیت مالی، ارزش بازار و تغییرپذیری بازده) ارائه میکند. اما وی بیان میکند که ویژگیهای توانایی کنترل حسابرسان(استقلال و تجربه حسابرس)، با دعوی حقوقی حسابرسان مرتبط نیست. به نظر می رسد که مطالعات مذکور بیانگر تمایل حسابرسان فاقد نام تجاری برای پذیرش صاحبکاران پرریسک است. بنابراین از عرضه سطوح بایسته توانایی نظارت حسابرس عاجز میباشند.
در مجموع، شواهد بالا از این دعاوی که حسابرسان نسبت به عوامل ریسک صاحبکار حساساند، حمایت می کند، به نظر میرسد حسابرسان دارای نام تجاری از پذیرش صاحبکاران دارای مخاطره زیاد اجتناب میورزند، یا همانطور که توسط میزان دعاوی حقوقی ثابت شده به طریقی ریسک مذکور را کاهش میدهند. حسابرسان دارای نام تجاری که به پذیرش صاحبکاران پرریسک اقدام میکنند، میتوانند با بکارگیری توانایی نظارت بیشتر در جهت کاهش ریسک اقدام نمایند. حسابرسیهای صاحبکاران دارای ریسک زیاد عمدتاً توسط موسسات حسابرسی فاقد نام تجاری انجام میگیرد(نیکخواه آزاد، ۱۳۷۹).

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت
 [ 06:00:00 ب.ظ ]




تصویر۴۰ – ۲٫ نمونه ­ای از کتیبه دو طبقه به­خط ثلث، داخل صحن عتیق، مجموعه زیارتی امام رضا­ (ع)، رقم محمد­حسین موحد، دوره معاصر، مأخذ­تصویر: نگارنده، آذر ۱۳۹۳ ۸۴
تصویر۴۱ – ۲٫ نمونه ­ای از کتیبه­های طوماری مادر و بچه، با قلم ثلث­جلی و کوفی­خفی بر بالای آن، سردر ایوان­مقصوره­ مسجد­گوهرشاد، مجموعه زیارتی امام رضا (ع)، رقم بایسنغر­میرزا، ۸۲۱ ق، مأخذ تصویر: آفرینش­های هنری آستان قدس رضوی ۸۵
تصویر۴۲ – ۲٫ نمونه ­ای از کتیبه­های طوماری مادر و بچه، با قلم ثلث جلی و کوفی خفی بر بالای آن، بیرون ایوان شرقی صحن نو، مجموعه زیارتی امام رضا (ع)، مأخذ­تصویر: آفرینش­های هنری آستان قدس رضوی ۸۵
تصویر۴۳ – ۲٫ نمونه ­ای از کتیبه­های طوماری مادر و بچه، با قلم ثلث جلی و کوفی خفی بر بالای آن، صحن جمهوری اسلامی، مجموعه زیارتی امام رضا ­(ع)، رقم سیّد­محمد­حسین­موحد، دوره معاصر، مأخذ­تصویر: نگارنده، مهر ۱۳۹۳ ۸۵
تصویر۴۴ – ۲٫ نمونه ­ای از کتیبه­های­کمربندی، به­قلم ثلث جلی، نقاره­خانه صحن عتیق، مجموعه زیارتی امام رضا ­(ع)، مأخذ­تصویر: آفرینش­های هنری آستان قدس رضوی ۸۶
تصویر۴۵ – ۲٫ نمونه ­ای از کتیبه­های کمربندی، به­قلم ثلث جلی، ایوان طلای صحن عتیق، مجموعه زیارتی امام رضا ­(ع)، مأخذ­تصویر: آفرینش­های هنری آستان قدس رضوی ۸۷
تصویر۴۶ – ۲٫ نمونه ­ای از کتیبه­های کمربندی، به­قلم ثلث جلی، ازاره­های صحن نو، مجموعه زیارتی امام رضا (ع)، مأخذ­تصویر: نگارنده، مهر ۱۳۹۳ ۸۷
تصویر۴۷ – ۲٫ نمونه ­ای از تزیینات آجری و کاشی، به­خط کوفی معقلی، ایوان شرقی مسجد گوهرشاد، مجموعه زیارتی امام رضا­ (ع)، مأخذ­تصویر: صحراگرد، ۱۳۹۱: ۹۸ ۹۰
تصویر۴۸ – ۲٫ نمونه ­ای از کتیبه­های سنگی منقوش بر سنگاب خوارزمشاهیان، به­قلم ثلث و نسخ، مجموعه زیارتی امام رضا ­(ع)، موزه آستان قدس رضوی، ۵۹۷ – ۶۱۰ ق، مأخذ­تصویر: پرتال جامع آستان قدس رضوی ۹۱
تصویر۴۹ – ۲٫ نمونه ­ای از کاربرد سنگ در تزیینات کتیبه به­قلم ثلث، مجموعه زیارتی امام رضا ­(ع)، رواق دارالسعاده، مأخذ­تصویر: نگارنده، آذر ۱۳۹۳ ۹۱
تصویر۵۰ – ۲٫ نمونه ­ای از کاربرد گچ در تزیینات کتیبه­ای به­قلم نستعلیق، مجموعه زیارتی امام رضا­ (ع)، ایوان عباسی صحن عتیق، مأخذ­تصویر: نگارنده، آذر ۱۳۹۳ ۹۳
تصویر۵۱ – ۲٫ نمونه ­ای از کاربردکاشی معرق در تزیینات کتیبه­ای، مجموعه زیارتی امام رضا­(ع)، نقاره­خانه صحن عتیق، مأخذ تصویر: آفرینش­های هنری آستان قدس رضوی ۹۵
تصویر۵۲ – ۲٫ نمونه ­ای از کاربردکاشی­هفت­رنگ در تزیینات کتیبه­ای، مجموعه زیارتی امام رضا­ (ع)، ایوان ساعت صحن عتیق، مأخذ­تصویر: آفرینش­های هنری آستان قدس رضوی ۹۶
تصویر۵۳ – ۲٫ نمونه ­ای از کاشی­زیررنگی­برجسته، مجموعه زیارتی امام رضا­ (ع)، موزه آستان­قدس­رضوی، مأخذ­تصویر: نگارنده، آبان ۱۳۹۳ ۹۸
تصویر۵۴ – ۲٫ نمونه ­ای از کاشی­های زرین­فام،­ مجموعه زیارتی امام رضا­(ع)، قرن ۷­ش، موزه آستان قدس­رضوی، مأخذ­تصویر: نگارنده، آبان ۱۳۹۳ ۹۹
تصویر۵۵ – ۲٫ نمونه ­ای از کاشی­های معقلی کار شده با آجر و­ کاشی به­خط کوفی بنایی، ایوان­های مسجد گوهرشاد، مجموعه زیارتی امام رضا­ (ع)، مأخذ تصویر: مصدقیان، ۱۳۸۴: ۷۸ ۱۰۰
تصویر۵۶ – ۲٫ نمونه ­ای از تزیینات کتیبه­ای بر چوب، قاب کتیبه بر بالای لنگه در منبت و مشبک­کاری شده­، مجموعه زیارتی امام رضا ­(ع)، دوره تیموری، مأخذ تصویر: ژولیده، ۱۳۸۹: ۵­ ۱۰۱
تصویر۵۷ – ۲٫ نمونه ­ای از تزیینات کتیبه­ای بر آیینه، مجموعه زیارتی امام رضا­ (ع)، رواق امام خمینی، مأخذ تصویر: نگارنده، آذر ۹۳ ۱۰۲
تصویر۵۸ – ۲٫ نمونه ­ای از تزیینات کتیبه­ای بر فلزات در بردارنده متن احداثیه، مجموعه زیارتی امام رضا ­(ع)، گنبد مطهر، مأخذ تصویر: پرتال جامع­ آستان قدس رضوی (۱۳۹۱) ۱۰۳
تصویر­۱ – ۳٫ نمونه ­ای کتیبه طوماری مادر و بچه به­خط ثلث و کوفی، داخل نقاره­خانه صحن عتیق، مأخذ­تصویر: آفرینش­های هنری آستان قدس رضوی ۱۱۰
تصویر ۲ – ۳٫ تحلیل ساختاری کتیبه، ایجاد آهنگ بصری متناوب در­کتیبه با تکرار افراشته­ها و ایجاد نوعی انتظار در بیننده در تکرار متنوع حروف عمودی ۱۱۰
تصویر­۳ – ۳٫ نمونه ­ای کتیبه طوماری به خط ثلث ، ایوان ساعت صحن عتیق، قلم علیرضا عباسی، دوره صفویه، مأخذ­تصویر: آفرینش­های هنری آستان قدس رضوی ۱۱۰
تصویر ۴ – ۳٫ ایجاد آهنگ بصری متناوب در­کتیبه با تکرار افراشته­ها و ایجاد نوعی انتظار در بیننده در تکرار متنوع حروف عمودی ۱۱۰
تصویر ۵ – ۳٫ ایجاد آهنگ بصری متناوب در­کتیبه با تکرار حروف گرد­اندام (دوایر منقبض و منبسط) ۱۱۰
تصویر­۶– ۳٫ نمونه ­ای کتیبه قاب­بندی به­خط نستعلیق، ازاره بیرونی صحن عتیق، رقم محمد الموسوی، ۱۳۱۷، مأخذ­تصویر: نگارنده، آبان ۱۳۹۳ ۱۱۱
تصویر ۷ – ۳٫ ایجاد آهنگ بصری متناوب با تکرار الف­ها و حروف عمودی در قاب کتیبه ۱۱۱
تصویر­۸ – ۳٫ ایجاد آهنگ بصری یکنواخت با حروف گرد­اندام در کرسی اول کتیبه ۱۱۱
تصویر­۹ – ۳٫ ایجاد آهنگ بصری یکنواخت، سمت راست و بر کرسی دوم کتیبه ۱۱۱
تصویر­۱۰ – ۳٫ نمونه ­ای کتیبه الواح به­خط نستعلیق، ازاره­های بیرونی صحن نو، رقم محمد­الموسوی، ۱۳۲۰، مأخذ­تصویر: نگارنده، آبان ۱۳۹۳ ۱۱۲
تصویر ۱۱ – ۳٫ ایجاد آهنگ بصری متوالی، با تکرار حروف گرد­اندام از پایین کتیبه به­سمت بالا ۱۱۲
تصویر­۱۲ – ۳٫ نمونه ­ای کتیبه طوماری کمربندی به­خط ثلث، سردر ایوان طلای صحن عتیق، رقم محمد­رضا امامی­اصفهانی، ۱۰۸۵ق، مأخذ­تصویر: آفرینش­های هنری آستان قدس رضوی ۱۱۴
تصویر­۱۳ – ۳٫ ایجاد تعادل بصری با بهره گرفتن از آهنگ متناوب در افراشته­ها وکمربند حرف «یاء» که سبب تقسیم فضای کتیبه شده است ۱۱۴
تصویر­۱۴ – ۳٫ نمونه ­ای کتیبه الواح به­خط نستعلیق، ازاره­های صحن­نو، رقم محمد­الموسوی، مأخذ­تصویر: نگارنده، مهر ۱۳۹۳ ۱۱۴
تصویر­۱۵ – ۳٫ ایجاد تعادل بصری با استفاده ازحروف کشیده در بالا و پایین کتیبه ۱۱۴
تصویر­۱۶ – ۳٫ نمونه ­ای کتیبه به­خط کوفی بنایی ساده با عبارت­الله­اکبر، داخل ایوان مقصوره، مأخذ­تصویر: مصدقیان، ۱۳۸۴: ۷۶ ۱۱۵
تصویر ۱۷ – ۳٫ تعادل بصری با بهره گرفتن از شبکه­بندی حروف افقی و عمودی در قاب کتیبه ۱۱۵
تصویر ۱۸ – ۳٫ تعادل بصری با رعایت فضای مثبت و منفی در بین حروف ۱۱۵
تصویر ۱۹ – ۳٫ نمونه ­ای کتیبه طوماری کمربندی به­خط ثلث، سردر ایوان طلای صحن عتیق، رقم محمد­رضا امامی­اصفهانی، ۱۰۸۵ق، مأخذ­تصویر: آفرینش­های هنری آستان قدس رضوی ۱۱۷
تصویر ۲۰ – ۳٫ ایجاد تباین اندازه، با بهره گرفتن از افراشته­های عمودی نسبت به دیگر حروف افقی کتیبه ۱۱۷
تصویر ۲۱ – ۳٫ ایجاد تباین جهت، با بهره گرفتن از حروف مورب در قاب کتیبه ۱۱۷
تصویر ۲۲ – ۳٫ ایجاد تباین رنگ­های مکمل و تاریک و روشن در کتیبه ۱۱۷
تصویر ۲۳– ۳٫ نمونه ­ای­کتیبه الواح به­خط نستعلیق، رقم محمد­الموسوی، ازاره­های صحن نو، مأخذ­تصویر: نگارنده، مهر ۱۳۹۳ ۱۱۸
تصویر ۲۴ – ۳٫ ایجاد تباین اندازه، با بهره گرفتن از حروف کشیده در قاب کتیبه ۱۱۸
تصویر­۲۵– ۳٫ نمونه ­ای کتیبه به­خط کوفی بنایی مسطح، مجموعه زیارتی امام رضا (ع)،گنبد مسجد گوهرشاد، مأخذ­تصویر: آفرینش­های هنری آستان قدس رضوی ۱۱۸
تصویر­۲۶ – ۳٫ ایجاد تباین اندازه، با بهره گرفتن از افراشته­ها در خط کوفی بنایی و تباین جهت، با مورب شدن و در تضاد قرار گرفتن طُره در حروف عمودی ۱۱۸
تصویر ۲۷ – ۳٫ ایجاد تباین رنگ­های تاریک و روشن در کتیبه ۱۱۹
تصویر ۲۸– ۳٫ نمونه ­ای کتیبه کمربندی به­خط ثلث، نقاره­خانه صحن عتیق، مجموعه زیارتی امام رضا­ (ع)، مأخذ­تصویر: آفرینش­های هنری آستان قدس رضوی ۱۲۱
تصویر ۲۹ – ۳٫ ترکیب­بندی عمودی با بهره گرفتن از آهنگ بصری در افراشته­ها و ایجاد ثبات و پایداری در کتیبه ۱۲۱

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت
 [ 06:00:00 ب.ظ ]
 
مداحی های محرم