دانلود پایان نامه های آماده – – پایان نامه های کارشناسی ارشد |
نظریه تعادل حیاتی یا کیفیت هومیوستاسیس بر این اصل استوار است که هرگاه تغییراتی در محیط داخلی بدن رخ دهد، اورگانیزم بلافاصله نسبت به تأمین و ترمیم آن اقدام میکند. مثلاً هرگاه قند خون بر اثر سوخت و ساز بدن کم شود، بلافاصله مقداری قند از کبد آزاد میشود و کاهش مذکور را جبران میکند. وجود تعادل باعث میشود که تغییرات محیط خارجی تأثیری در وضع موجود زنده پدید نیاورد و محیط داخلی او ثابت بماند. همچنین لرزش ماهیچهها هنگام سرما، عرق کردن بدن در هوای گرم و احساس گرسنگی و درد شکم در هنگام احتیاج به غذا برای ایجاد حالت مناسب و برقراری تعادل در فرد صورت میگیرد (سید امینالله علوی،۱۳۷۴، ۸۴).
« کارکنان از مشاغل خود چه میخواهند؟»
در بحث از انگیزه ها، یادآوری این نکته ضروری است که افراد، نیازهای بسیاری دارند و این نیازها به طور مداوم در تعیین رفتار افراد رقابت میکنند ولی ترکیب این نیازها یا نیروی آن ها در مورد همه کس دقیقاً یکسان نیست مثلاً کسانی هستند که اساساً به وسیله پول انگیزش پیدا میکنند و کسان دیگری که در درجه اول به تأمین توجه دارند و قص علی هذا. با وجود اینکه در مقام مدیر، ما باید به تفاوتهای فردی توجه کنیم، لیکن نباید این تصور پیش بیاید که نمیتوانیم پیشبینی کنیم که فعلاً در بین کارکنان ما کدام انگیزه ها بیشتر از انگیزه های دیگر اهمیت دارند. بزعم مزلو، این انگیزه ها، انگیزه های مسلط هستند- یعنی انگیزه هایی که هنوز ارضاء نشدهاند.
یک مدیر با هر چه بیشتر نزدیک کردن ادراک خود به واقعیت «زیر دستانش واقعاً چه میخواهند ؟» غالباً میتواند بر اثر بخشی خود در کار کردن با آن ها بیفزاید. یک مدیر باید افراد خود را بشناسد تا متوجه شود چه چیزی در آن ها ایجاد انگیزش میکند، او میتواند صرفاً به فرضیات متکی باشد، حتی اگر یک مدیری از یک کارمند بپرسد که راجع به چه چیز معینی چه احساسی دارد، این کار لزوماًً نتیجه مناسب به بار نخواهد آورد. کیفیت ارتباطاتی که کارکنان یک مدیر با وی برقرار میکنند، غالباً مبتنی بر رابطهای است که میان او و افرادش طی یک مدت زمان طولانی استوار گردیده است. روز به روز آشکارتر میشود که اغلب مدیران تشخیص نمیدهند یا نمیفهمند که آنچه امروز مردم از مشاغل خود میخواهند با آنچه آن ها چند دهه قبل میخواستند، متفاوت است. امروز در کشورهای پیشرفته کمتر مردمی، به استثنای کسانی که در برخی از زاغههای شهری و محلات فقیرنشین سکونت دارند، از لحاظ نیازهای اولیه نگرانی دارند. تأمین نیازهای فیزیولوژیکی و ایمنی در نتیجه بالا رفتن خارقالعاده سطح زندگی، افزایش چشمگیر حقوق و مزایای شغلی در تمام سطوح کار و کمکهای گسترده ناشی از برنامه های دولتی- نظیر رفاه، تأمین اجتماعی، کمک درمانی و بیمه بیکاری میسر شده است. چون در این کشورها نیازهای فیزیولوژیکی و ایمنی بخش بسیاری از مردم تأمین میشود، لذا مردم به انگیزه های اجتماعی، احترام و خودیابی توجه بیشتری نشان میدهند به همین دلیل مدیران باید به این واقعیتها آگاه باشند.
در سازمانهای امروزی، به دلیل تغییراتی که در اولویتبندی نیازهای کارکنان به وجود آمده است، باید چنان محیطی فراهم ساخت که برانگیزنده و ارضاء کننده نیازهایی فراتر از نیازهای فیزیولوژیکی و ایمنی باشد (یال هرسی و کنت بلانچارد، ۱۳۸۵، ۴۶)
در واقع انگیزش تمایل به انجام کار به توانایی فرد وابسته است تا بدان وسیله نوعی نیاز تأمین گردد. میتوان انگیزش را بر حسب رفتار عملی تعریف کرد یعنی کسانی که تحریک میشوند، نسبت به کسانی که تحریک نمیشوند، تلاش بیشتری مینمایند.
همان طور که قبلاً اشاره شد، انگیزش علت رفتارها است و انگیزش به عوامل موجود در یک فرد اشاره دارد که رفتار را در جهت یک هدف فعال میسازند. پژوهشهای انجام شده در زمینه انگیزش درصدد پاسخ دادن به پرسشهایی درباره رفتار انسانها هستند که با کلمههای سوالیِ “چرا” و “به چه عللی” آغاز میشود مثلاً چرا شما ساعتهای متمادی از وقت خود را صرف اینترنت میکنید؟
انگیزش تلاش برای درک علل رفتار خاص انسان در کار موجب ارائه نظریهای تحت عنوان انگیزش گردید. از نظر انیشتن ده درصد نبوغ را الهام تشکیل میدهد و نود درصد آن سخت کوشی و عرق ریختن است. این یک واقعیت است که تلاش برخی افراد نسبت به دیگران بیشتر است، این گونه افراد نسبت به همکاران با فراست خود، عملکرد بهتری از خود نشان میدهند.
بنابریان میتوان نتیجه گرفت که عملکرد فرد در سازمان تنها وابسته به تواناییهای وی نیست، بلکه انگیزش هم در این فرایند نقش مهمی دارد. فردریک هرزبرگ روانشناس آمریکایی یکی از مؤثرترین افراد در زمینه مدیریت بازرگانی میباشد و بیشتر اشتهار وی به خاطر ارائه نظریه های غنیسازی شغل و بهداشت انگیزش میباشد.
اصطلاح انگیزش را میتوان به عنوان عامل نیرو دهنده، هدایت کننده و نگهدارنده رفتار تعریف کرد. گیج و برلاینز در سال ۱۹۸۴، انگیزش را به موتور و فرمان اتومبیل تشبیه کردهاند. سیفرت در سال ۱۹۹۲ اظهار داشت که انگیزش، یک تمایل یا گرایش به عمل کردن به طریقه خاص است. انگیزه و انگیزش، غالباً به صورت مترادف به کار میروند، با این حال میتوان انگیزه را ژرفنگرتر از انگیزش دانست به این معنی که انگیزش را عامل کلی مولد رفتار، اما انگیزه را علت ویژه یک رفتار خاص به حساب آورد. با این حال، میتوان انگیزه را حالت مشخصی که سبب ایجاد رفتاری معیّن می شود، تعریف کرد. (سیف، ۱۳۸۷).
انگیزه اصطلاحاً به نیرویی اطلاق می شود که از درون یک فرد را به سمت یک هدف سوق می دهد. در تعریف دیگر، اصطلاح انگیزش در اصل از ریشه لاتین Moveve مشتق شده است که به معنی تحریک است. روانشناسان بر سر تعریف انگیزش، در موارد ذیل توافق دارند:
۱- جهت رفتار: هدف یا هدفهایی که موجود زنده به دنبال تحقق آن است. ۲- شدت رفتار: میزان کوشش یا تلاشی که برای رسیدن به هدف، از موجود زنده سر میزند. ۳ – پایداری رفتار: مدت زمانی که موجود زنده برای رسیدن به هدف، صرف میکند.
«انگیزش» اسم مصدر از «انگیزیدن» است و در لغت به معنای «تحریک»، «ترغیب»، «تحریض» و «هیجان» آمده است. در تعریف انگیزش چنین آمده است:
واژه انگیزش در انگلیسی از کلمه لاتین Mover گرفته شده است. این اصطلاح همان گونه که از معنای رایج آن برمیآید، به علت و چرایی رفتار اشاره دارد.
انگیزش را میتوان عامل نیرو دهنده، هدایت کننده و نگهدارنده رفتار تعریف کرد. به زبان سادهتر، انگیزش چیزی است که فرد را به پیش رفتن وا میدارد و در حال پیش رفتن نگه میدارد و تعیین می کند که به کجا باید رفت.
تعریف انگیزش بر حسب فرایند یا فرایندهایی که به نحوی شروع شده و جهت یافته و سپس ادامه پیدا کرده و سرانجام برای رسیدن به زنجیره هدفگرایی رفتار، متوقف شده، قابل تبیین است. به طور کلی هر رفتاری که از انسان و حیوان سر میزند، جهت یافته یا متمایل به هدفی نهایی است و برای رسیدن به هدف طرحریزی شده است.
فرم در حال بارگذاری ...
[جمعه 1401-09-25] [ 09:23:00 ق.ظ ]
|