عنوان صفحه

نمودار ۴-۱- توزیع فراوانی کتابداران شاغل در کتابخانه­های دانشگاهی………………………………………….۵۱

به تفکیک دانشگاه محل خدمت

نمودار ۴-۲- توزیع فراوانی کتابداران شاغل در کتابخانه­های دانشگاهی………………………………………….۵۲

به تفکیک دانشگاه مدرک تحصیلی

نمودار ۴-۲- توزیع فراوانی سطح تحصیلات کتابداران شاغل در کتابخانه­های دانشگاهی…………………….۵۳

بر حسب نوع دانشگاه

نمودار ۴-۳- توزیع فراوانی کتابداران شاغل در کتابخانه­های دانشگاهی…………………………………………۵۴

به تفکیک جنسیت

نمودار ۴-۳- توزیع فراوانی جنسیت کتابداران شاغل در کتابخانه­های دانشگاهی……………………………….۵۴

بر حسب نوع دانشگاه

نمودار ۴-۴- توزیع فراوانی کتابداران شاغل در کتابخانه­های دانشگاهی…………………………………………۵۶

به تفکیک گروه سنی

نمودار ۴-۴- توزیع فراوانی گروه سنی کتابداران شاغل در کتابخانه­های دانشگاهی……………………………..۵۶

بر حسب نوع دانشگاه

م

چکیده

نظریه هوش سازمانی دکتر کارل آلبرخت به دنبال آن است که با سنجش وضعیت هوشمندی سازمان­ها، توانایی­ ها و ضعف­های آن ها را شناسایی و بر اساس نتایج به دست آمده راهکارهای لازم را ارائه نماید. مؤلفه­های هوش سازمانی از نظر کارل آلبرخت چشم انداز راهبردی، سرنوشت مشترک، میل به تغییر، اتحاد و توافق، روحیه، کاربرد دانش و فشار عملکرد می­باشد. از سوی دیگر خلاقیت و تولید افکار و اندیشه­های جدید توسط مدیران و کارکنان سازمان دارای اهمیت است و این مهم در سازمان از جایگاه ویژه­ای برخوردار است. مسئله این پژوهش حول محور مؤلفه‌ ­های هوش سازمانی و خلاقیت است تا تعیین شود کتابداران شاغل در کتابخانه­ های دانشگاهی شهر اهواز از چه سطح هوش سازمانی برخوردار هستند؟ و نیز رابطه هوش سازمانی آنان با خلاقیت چگونه است.

روش کار: جامعه آماری شامل کلیه کتابداران شاغل در کتابخانه­ های دانشگاهی شهر اهواز بوده که تعداد آن ها ۱۳۴ نفر می­باشند. ابزار پژوهش استفاده از پرسشنامه استاندارد هوش سازمانی کارل آلبرخت و پرسشنامه خلاقیت رند سیپ بوده است. بعد از توزیع پرسشنامه­ها تعداد ۱۰۵ پرسشنامه تکمیل شده برابر با ۴/۷۸ دریافت گردید.

یافته های تحقیق: نتایج ارتباط معنی­داری بین هوش سازمانی(به طور کلی)‌ و خلاقیت در سطح معنی­داری ۰۰۰/۰ ، نشان داد. ولی هیچ یک از مؤلفه­های هوش سازمانی رابطه معنی­داری را با خلاقیت نشان ندادند ۰۵/۰٫ p> با توجه به یافته­های پژوهش می­توان این نتیجه را گرفت که هوش سازمانی و خلاقیت در نمونه­های مورد مطالعه بسیار ضعیف می­باشد. این سازمان­ها بایستی به همه مؤلفه­های هوش سازمانی به صورت یکسان توجه نمایند و زمینه ساز پرورش خلاقیت در کتابداران باشند.

کلید واژه: هوش سازمانی- خلاقیت- چشم انداز راهبردی- سرنوشت مشترک- میل به تغییر-اتحاد و توافق- روحیه- کاربرد دانش- فشار عملکرد- کتابخانه­های دانشگاهی

۱

فصل اول

کلیات تحقیق

۱-۱- مقدمه

امروزه، از هوش به عنوان توانایی کسب دانش یاد می­کنند و مناسب­ترین راه اندازه­گیری هوش را میزان یادگیری فرد می‌دانند؛ ‌به این معنی که فرد با چه سرعتی می‌تواند یادگرفته و دانش را به دست آورد. سیستم‌ها یا سازمان­های فاقد هوش، سیستم­هایی هستند که قادر به یادگیری نمی­باشند گرچه این سیستم­ها می­توانند حاوی دانش باشند اما نمی­توانند خودشان دانش را از تجربیات و آزمون و خطا به دست آورند( ایکاف ، ۱۳۸۲؛ ترجمه شریعتی ،مردانی، مریدی ؛ نقل در اثر ملائیان و اسلامیه ،۱۳۸۹). در محیط­های پویا، سازمان­ها با یک سلسله مسائل ناخواسته و موقعیت­های پیش‌بینی نشده روبرو هستند. با به کارگیری الگوهای تعاملی بین اعضا، فناوری­ها، فرهنگ و فرایندها، یک سازمان می ­تواند با شرایط دشوار به خوبی روبرو شود. امروزه صحبت از انواع مختلف هوش است. در هر مورد، هوش به توانایی دریافت، درک و کاربرد نمادها و سمبل ها که نوعی توانایی انتزاعی است، اشاره دارد. هوش، پیشوند بسیاری از مفاهیم مدیریتی شده است و این نشان­­دهنده تغییر نگاه سازمان­ها و متفکران سازمانی بر رویکردهای­­ نوین به مقوله هوش است. یکی از انواع هوش، هوش سازمانی[۱] است که ما را برای تصمیم­­گیری سازمانی توانمند می­سازد .آلبرخت[۲] نویسنده کتاب ” قدرت اذهان در کار” نظریه هوش سازمانی را ارائه می­دهد. وی هوش سازمانی را به ‌عنوان ظرفیت و حرکت ذهنی یک سازمان در حرکت قدرت ذهنی­اش و تمرکز این قدرت ذهنی در تحقق رسالت سازمان تعریف می‌کند (خدادادی و همکاران، ۱۳۸۹،ص۱۵۷-۱۵۶).

نظریه هوش سازمانی به دنبال آن است که با سنجش وضعیت هوشمندی سازمان­ها، توانایی­ها و ضعف­های آن ها را شناسایی و بر اساس نتایج به دست آمده راهکارهای لازم را برای بهبود هوش سازمانی و در نهایت بهبود عملکرد سازمان ارائه نماید(جعفری و فقیهی ۱۳۸۸، ص ۴۸). یکی از بزرگترین چالش­­های مدیریت امروز چگونگی ایجاد نسل‌های جدیدی از سازمان­های هوشمند است. از سوی دیگر خلاقیت و تولید افکار و اندیشه­های جدید توسط مدیران و کارکنان سازمان دارای اهمیت ویژه­ای است و این مهم در سازمان از جایگاه ویژه ای برخوردار است. امروزه سازمان­هایی موفق هستند و می­توانند در دنیای پر رقابت ادامه حیات دهند که دائما افکار و اندیشه‌های جدید را در سازمان کاربردی نمایند و این امر توسط مدیران و کارکنان خلاق امکان پذیر است (پوراحمد و سلیمانی نژاد، ۱۳۸۹، ص ۱). خلاقیت در حکم رمز بقا و موفقیت افراد و سازمان­ها شناخته شده است. تحولات پر شتاب جهانی در علم و تکنولوژی، صنعت و مدیریت بسیاری از سازمان ها و شرکت­های موفق جهان را بر آن داشته که اهداف و گرایش خودرا در جهت به کارگیری خلاقیت هدایت کنند. صاحب‌نظران خلاقیت را محور حرکت جهانی در قرن ۲۱ می دانند. جو سازمانی باز و پذیرنده تغییر و تحول، شرایط را برای بروز خلاقیت فراهم می‌کند (شهر آرای و مدنی پور۱۳۷۵؛ نقل در اثر نسبی، ۱۳۸۸ ص ۳-۱).

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت


فرم در حال بارگذاری ...