بسیاری از پژوهشگران (به عنوان‌مثال فیسکوف، بوستروم و کوادرل[۱۰۴]، ۱۹۹۳، ۱۹۷۸؛ اسلوویک[۱۰۵]، ۱۹۸۷، ۱۹۸۵؛ گاردنر و گولد[۱۰۶]، ۱۹۸۹؛ اسجوبرگ، ۲۰۰۰) به دنبال شناسایی ویژگی­های تعیین­کننده­ درک خطر افراد هستند و تلاش دارند تا برای تنوع خطر ادراک­ شده در میان افراد توصیف­های روان‌شناختی‌ای ارائه دهند (به نقل از دهال، ۲۰۰۸). در رویکرد روان‌سنجی برای شناسایی ویژگی­های درک خطر مراحل زیر را طی کردند: الف) لیستی از موارد خطر تهیه شد، ب) مقیاسی روا نسجی‌ای برای اندازه ­گیری خطر تعریف شد، ج) از مردم خواسته شد تا خطر را بر اساس مقیاس تهیه‌شده، تخمین بزنند، و د) درنهایت، به وسیله تجزیه­و­تحلیل چند متغیره عوامل مؤثر بر خطر محاسبه می­ شود (اسجوبرگ، ۲۰۰۴). مایلتی[۱۰۷] (۱۹۸۰) بیان می­ کند که استقبال کردن از تحقیقاتی با محوریت خطر که به فرمول­بندی استراتژی­ های کاهش­دهنده خطر و اتخاذ سازگاری­های مؤثر مقابله­ای منجر می­ شود، یک عملکرد مثبت برای درک خطر است، در بسیاری از پژوهش­ها تلاش شده است تعیین­کننده­ های زیربنایی درک خطر را کشف کنند. مایلتی بر اساس پژوهش­های گذشته، لیستی از فاکتورهای مؤثر بر درک خطر را تهیه کرد که عبارت‌اند از: الف) توانایی تخمین­زدن خطر، ب) علل محیطی درک شده، ج) خطر تجربه‌شده، د) گرایش به انکار خطر، ه) اندازه تجزیه‌و تحلیل و ی) اطلاعات در دسترس (به نقل از دهال، ۲۰۰۸).

همان طور که پیش­تر گفته شد خطرات از منظر آسیب­پذیری جسمانی و اقتصادی_اجتماعی ارزیابی می­شوند. ازآنجاکه عمده جراحت­ها و آسیب­ها در سرتاسر جهان، آسیب­ها و جراحت­هایی هستند که در جاده‌ها رخ می‌دهند و با توجه به عواقب اقتصادی و اجتماعی، علاوه آسیب­های جسمانی، که این آسیب­ها و جراحت­ها بر پیکره جوامع می­زند؛ مجموعه ­ای از مطالعات به منظور شناسایی عوامل و متغیرهایی که ممکن است رفتارهای پرخطر رانندگی و درنهایت درگیری در تصادف را تحت تأثیر قرار دهد، صورت گرفته است. از طرف دیگر، بررسی مطالعات پیشین نشان می­دهد که توانایی‌های شناختی نقش مهمی در بروز رفتارهای پرخطر ترافیکی دارند. یکی از توانایی‌های شناختی که توجه بیشتری را در میان این پژوهش­ها به خود اختصاص داده است، توانایی درک خطرات ترافیکی می‌باشد.

درک خطرات ترافیکی

رانندگی ایمن یعنی توانایی شخص به‌نحوی‌که خطر جراحت و آسیب برای خود راننده و افراد دیگر، به حداقل برسد. از راننده انتظار می­رود همیشه با سرعت مطمئنه، متناسب با محیط و توانایی­اش رانندگی کند. او باید حاشیه ایمن در ارتباط با افراد و وسایل نقلیه دیگر را رعایت کند، خطر را به‌درستی ارزیابی کند، خطرات را به­موقع شناسایی کند و سپس بر اساس آن رفتار مناسب را انتخاب کند. توجه به دیگر افرادی که در جاده هستند، ‌به این معنا است که راننده موظف است به امنیت دیگران به همان نسبت که به امنیت خود در جاده توجه دارد، اهمیت دهد و این یعنی که راننده به طور جزمی و تعصبانه نباید به حقوقش پافشاری کند و ‌در مورد دیگران شانه بالا اندازد (به نشانه­ی این‌که به من مربوط نیست) (رولوفز و همکاران، ۲۰۰۹).

در واقع باید به افراد دیگر این فرصت را بدهد تا اشتباه خود را اصلاح کنند و با این کار خودش را بجای دیگران تصور کند، در این شرایط است که می ­تواند قضاوت کند که شاید رفتار خود اوست که باعث می­ شود دیگران تحریک و یا عصبی شوند. یکی دیگر از توانایی­هایی که باید در رانندگان تقویت شود، تسهیل جریان ترافیکی است؛ یعنی راننده قادر باشد بدون اینکه مانع از عبور دیگران شود در ترافیک رانندگی کند. راننده انتخاب می­ کند که کجا بایستد و یا از کجا دور بزند که کمترین مزاحمت و یا خطرات ترافیکی را برای دیگر رانندگان داشته باشد (رولوفز و همکاران، ۲۰۰۹). هاورث، مولهیویل و سیمونز[۱۰۸] (۲۰۰۵) خطرات ترافیکی را این­گونه تعریف کردند”هر شیء، وضعیت، اتفاق و ترکیبی از آن‌ ها که ممکن است به کاربران جاده آسیب برساند”. از طرف دیگر، یونال (۲۰۰۶) اضافه می­ کند که خطرات می ­توانند ثابت یا متحرک باشند. خطرات ثابت مانند سطح جاده، شرایط آب و هوایی و فاکتورهای محیطی دیگر، و خطرات پویا و محرک به وسیله حرکت همزمان کاربران دیگر جاده مانند رانندگان، عابران و موتورسواران دیگر رخ می­دهد؛ ‌بنابرین‏‌ درک خطر یک بخش اساسی در تکلیف رانندگی محسوب می­ شود که مستلزم توانایی راننده در پیش ­بینی رفتار دیگر کاربران، در رابطه با نیازهای در حال تغییر ترافیک مانند شرایط جاده­ای و آب­وهوایی و یا جریان ترافیک است. آنچه که در بالا ذکر آن رفت توصیف مختصری از اهمیت درک خطر ترافیکی بود ولی به اینکه درک خطر مفهوم پیچیده­ای است که بهتر است از جوانب و زوایای دقیق­تر موردبررسی قرار گیرد.

دیری و فیلدز[۱۰۹] (۱۹۹۹) درک خطر ترافیکی را یک مهارت شناختی چند جزئی تعریف ‌کرده‌است. باوجوداینکه، مک­کنا و کریک[۱۱۰] (۱۹۹۱) در پژوهش خود ‌به این نتیجه رسیدند که جنبه­ بحرانی درک خطر، پردازش صحنه­ های دیداری است؛ ولی درک خطر مناسب تنها شامل جستجو کردن­های دیداری و درک خطرات در زمان مناسب نیست، بلکه ارزیابی درست از جدیت آن و دانستن اینکه چه اقدامی جهت جلوگیری و کاهش خطر باید صورت بگیرد را نیز در برمی‌گیرد. خود این امر نیازمند هم آگاهی از وضعیت و هشیاری و هم خود-ارزیابی است (اسمیث، هورسویل، چامبرز و وتون[۱۱۱]، ۲۰۰۹). آن‌ ها در پژوهش درباره بعد شناختی درک خطر آورده­اند که ادراک خطر نیازمند بررسی محیط جاده­ای، تثبیت روی محرک­های مناسب (می­هی و سیمپسون[۱۱۲]، ۱۹۹۵) و تفسیر کلی­گرایانه از خطرات (مایلچ، گلنکروس و هارتلی[۱۱۳]، ۱۹۸۹) ‌می‌باشد؛ ‌بنابرین‏، درک خطر مهارت شناختی چند مؤلفه‌ای است.

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت


فرم در حال بارگذاری ...