کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

آذر 1403
شن یک دو سه چهار پنج جم
 << <   > >>
          1 2
3 4 5 6 7 8 9
10 11 12 13 14 15 16
17 18 19 20 21 22 23
24 25 26 27 28 29 30


آخرین مطالب


 

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کاملکلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

 

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کاملکلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل



جستجو


 



گفتار دوم: حق رجوع غاصب پرداخت کننده بدل به ایادی دیگر
در بخش نخست گفتیم در ماده۳۱۷ ق.م. بیان شده است مالک می تواند عین مال مغصوبه و در صورت تلف مثل یا قیمت مال مغصوب را از غاصب اول یا از هر یک از غاصبین بعدی مطالبه کند و در ماده۳۱۸ بیان می کند که اگر مالک رجوع کند به غاصبی که مال مغصوب در ید او تلف نشده است و اگر آن غاصب جبران خسارت کند حق رجوع به غاصبین لاحق و کسی که مال در ید او تلف شده را دارد، حتی اگر این پرداخت بدون اذن آنها انجام شده باشد، با توجه به قاعده کلی موضوع ماده ۲۶۷ قانون مدنی مبنی بر ممنوعیت حق رجوع پرداخت کننده به مدیون، در مواردی که پرداخت بدون اذن انجام می گیرد، این سوال اساسی مطرح می شود که مبنای حق رجوع پرداخت کننده بدون اذن چیست؟ ذیلا به بررسی آن می پردازیم:
بند اول: طرح نظریات راجع به مبنای حق رجوع
مبناء رجوع غاصب پرداخت کننده بدل به غاصبین لاحق چیست؟ در این زمینه آراء و نظریات مختلفی ارائه شده که بررسی می کنیم:
در فقه رجوع غاصب پرداخت کننده به غاصبین لاحق و غاصبی که مال در ید او تلف شده است سه نظریه وجود دارد. [۱۵۵]
۱) نظریه ضمان:
به موجب این نظریه: «ضمان مال بر عهده دست نامشروع است تا آن را به صاحبش بازگرداند.»[۱۵۶] منظور این است که همه غاصبین در برابر صاحب مال ضامن هستند و هر کدام از غاصبین ضامن چیزی هستند که بر آن استیلا یافته اند. غاصب اول ضامن رد عین مال و در صورت تلف آن باید بدل را رد کند، ولی از غاصب اولی به بعد هر غاصب ضامن مالی است که بدل آن بر ذمه غاصب پیش از خود بوده است؛ از اینرو اگر مالک به یکی از غاصبان رجوع کند و آن غاصب جبران خسارت کند، می تواند به لاحق خود رجوع کند ولی حق رجوع به ما قبل خود را ندارد. [۱۵۷]
۲) نظریه معاوضه:
برخی دیگر از فقها معتقدند بین پرداخت غاصب و عین مغصوبه نوعی معاوضه صورت می گیرد که مطابق قواعد عمومی معاملات، معوض به ملکیت شخصی در می آید که عوض را پرداخته است. در این فرض غاصب بدل مال را به مالک می دهد و مالک صاحب آن می شود و غاصب پرداخت کننده به جانشینی مالک[۱۵۸] می تواند به غاصبان متأخر رجوع کند.[۱۵۹]
۳) نظریه انتقال ذمه آخرین غاصب:
در این نظریه غاصبان به دو دسته مدیون و مسئول تقسیم می شوند، غاصبی که مال در ید او تلف شده است مدیون واقعی و اصلی دین است و غاصبین دیگر فقط مسئول جبران خسارت مالک می باشند؛ چون اگر مدیون واقعی و اصلی به مالک جبران خسارت کند حق رجوع به دیگران را ندارد، ولی اگر غاصبی که مدیون نیست بلکه مسئول است، جبران خسارت کند می توانیم بگوئیم جانشین مدیون واقعی می باشد پس او حق رجوع به لاحق و غاصبی که مال در ید او تلف شده را دارد.[۱۶۰]
بند دوم : نقد و بررسی نظریات[۱۶۱]
نظریه نخستین (نظریه ضمان) با یک ایراد و اشکال اساسی مواجه است. در این نظریه بیان می کند که هر غاصب در مقابل مالک ضامن ذمه غاصبان پیش از خود نیز هستند ولی در مقدمه این نظریه بیان شد که غاصب حقی بر ماقبل خود ندارد و می تواند خسارت را از لاحق خود بگیرد، در حالیکه مطابق قواعد عمومی ضمان،اگر هر غاصب، ضامن غاصب ماقبل خود باشد باید پس از جبران خسارت به آنها رجوع کند و نه به لاحقین خود.
نظریه دوم (نظریه معاوضه) به نظر صحیح و اصولی نمی باشد؛ زیرا اگر مال مغصوب تلف شده باشد دیگر چیزی باقی نمی ماند که در ازاء پرداخت بدل به عنوان معوض به مالکیت غاصب پرداخت کننده درآید.
نظریه سوم (نظریه انتقال ذمه آخرین غاصب) همان جانشینی با پرداخت است؛ زیرا آنچه در ذمه آخرین غاصب قرار می گیرد همان طلب مالک است که به غاصب پرداخت کننده منتقل می شود.
به نظر می رسد که طبق ماده۳۱۸ ق.م. اگر مالک به غاصبی که مال مغصوب در ید او تلف شده است رجوع کند او حق رجوع به غاصبان دیگر را ندارد؛ زیرا آن غاصب مدیون است نه مسئول، ولی اگر مالک به غاصبی که مال در دست او تلف نشده است رجوع کند، آن غاصب پس از جبران خسارت می تواند به غاصبی که مال مغصوب در ید او تلف شده است رجوع کند؛ چون غاصب پرداخت کننده به حکم قانون جانشین مالک است و می تواند پس از پرداخت به مالک، به غاصبی که عین مغصوبه در نزد او تلف شده است رجوع کند و به نظر می رسد رجوع غاصب پرداخت کننده به غاصب مدیون با ماده ۲۶۷ ق.م. در تعارض نمی باشد؛ زیرا این ماده برای فرضی است که بیگانه ای به اختیار خود این دیون را بپردازد.[۱۶۲]

بر نظریه سوم نیز می توان دو ایراد وارد کرد:
اول اینکه: اگر غاصب پرداخت کننده را جانشین مالک بدانیم، غاصب پس از پرداخت حق رجوع به غاصبی که عین مغصوبه در ید او تلف شده را دارد ولی بر چه مبنایی غاصب پرداخت کننده حق رجوع به لاحقین خود را دارد؟
ایراد دوم اینکه: چرا غاصب پرداخت کننده فقط می تواند به کسی که عین مغصوبه در دست او تلف شده است و یا لاحقین خود رجوع کند و حق رجوع به ماقبل خود را ندارد.
برای پاسخ دادن به ایراد اول به نظر می رسد که رجوع به غاصبی که عین مغصوبه در دست او تلف شده است به خاطر این است که او مدیون واقعی جبران خسارت مالک است و مسئولیت دیگر غاصبین (مسئول) در واقع تضمین است که قانونگذار برای حمایت از مالک قرار داده است.
غاصب پرداخت کننده جانشین مالک می شود و وثائق و تضمینات طلب به تبع اصل طلب به غاصب پرداخته کننده منتقل می شود[۱۶۳]
به نظر می رسد که ایراد دوم را بتوان با قاعده تسبیب توجیه کرد، بدین عبارت که هر غاصب با مسلط شدن بر مال مانع از آن می شود که عین مال به مالک رد شود و از ضمان خارج شود، در حالی که غاصبین پیش از خود چنین رابطه ای با او ندارند، بنابراین طبیعی است که او حق رجوع به لاحقین را دارد.
اما عیبی که به نظر می رسد این است که اگر حق رجوع غاصب پرداخت کننده به لاحقین بر مبنای تسبیب در خسارت او به وسیله لاحقین باشد و با توجه به اینکه در نظریه تسبیب تقصیر مسبب شرط مسئولیت اوست، پس غاصب پرداخت کننده فقط در صورتی که غاصبین لاحق عدوانا بر مال مغصوب استیلاء یافته باشند، می تواند به آنها رجوع کند؛ چون اگر شخص با علم به مغصوبه بودن مال آن را خریداری کند غاصب فروشنده نباید به آن رجوع کند؛ در واقع او اقدام به فروش کرده است و خریدار مرتکب تقصیر نشده است، در حالی که مطابق ماده ۳۲۴ ق.م. غاصب پرداخت کننده می تواند به غاصب بعد از خود رجوع کند.[۱۶۴]
اگر بخواهیم بپذیریم که غاصب پرداخت کننده جانشین مالک می باشد، می تواند به تمام غاصبین (لاحق، سابق) رجوع کند، از اینرو غاصبی هم که طلب غاصب پرداخت کننده را پرداخت کرده، آن غاصب هم حق رجوع به همه غاصبین، حتی به غاصب پرداخت کننده اول را دارد که این باعث دور بی پایان می شود. به نظر می رسد هدف اصلی تضامن در غصب برای حمایت از مالک باشد و جایز نیست که از غاصب پرداخت کننده نیز چنین حمایتی انجام شود[۱۶۵]
اما همیشه روال این طور نیست که غاصب پرداخت کننده حق رجوع به لاحق را داشته باشد، بلکه گاهی اوقات جهت رجوع تغییر کرده و غاصب پرداخت کننده باید به ید سابق خود برگردد و آن هم در حالتی است که شخصی مالی را از دیگری می خرد و نسبت به غصبی بودن آن جاهل است؛ طبق ماده ۳۲۵ ق.م. باید مال را به مالک برگرداند و حق رجوع به فروشنده را دارد. [۱۶۶]
سوالی که قابل طرح است که مبنای رجوع خریدار جاهل به غصب به ید قبلی چیست؟
به نظر می رسد که ضمان بایع نسبت خریدار جاهل در حکم مدیون اصلی و نهایی است، نه قاعده غصب[۱۶۷]؛ چون فروشنده، خریدار را مغرور کرده است. اما عیب این توجیه این است که در ماده ۳۲۵ ق.م. بین فروشنده مقصر و غیر مقصر تفاوتی قائل نشده است و او را به طور مطلق در برابر خریدار جاهل مسئول می داند.
بنظر می رسد در مورد رجوع به فروشنده باید بین گرفتن ثمن یا گرفتن خسارت تمایز قائل شد:
اگر معامله باطل باشد مشتری برای گرفتن ثمن به بایع رجوع می کند؛ زیرا قانونگذار در ماده۳۶۵ ق.م. بیان می کند که بیع باطل اثری در تملک ندارد و بایع و مشتری باید آنچه را که تملیک کرده اند مسترد نمایند (ضمان درک)، ولی در مورد مطالبه خسارت باید خسارات را به دو قسمت تقسیم کرد: خسارات نوع اول کلیه خساراتی است که به مالک وارد شده است و مالک از خریدار جاهل مطالبه کرده است؛ مانند منافع مال مغصوب که به نظر می رسد مبناء رجوع خریدار جاهل به فروشنده جانشینی با پرداخت است؛ زیرا قانون خریدار جاهل را جانشین بایع غاصب دانسته است و آنچه خریدار جاهل به مالک پرداخت کرده است در واقع مربوط به دین بایع است و خریدار مسئول است نه مدیون بایع مدیون اصلی و نهایی این دین می باشد.
ولی نوع دوم خساراتی است که به خریدار جاهل در اثر بطلان معامله وارد شده است که مبنای رجوع خریدار جاهل را باید از باب قواعد عمومی مسئولیت مدنی (تسبیب) دانست؛ زیرا بایع با فروش مال غیر به خریدار جاهل باعث شده است که معامله باطل باشد و به سبب بطلان معامله به خریدار جاهل خساراتی وارد شده باشد.[۱۶۸]
گفتار سوم: حق رجوع پرداخت کننده نفقه اقارب[۱۶۹]
در قانون مدنی ایران اقارب نسبی در خط عمودی (صعودی، نزولی) ملزم به انفاق به یکدیگرند و ترتیب تقدم و تأخر متعهدین را مشخص کرده است.
ماده۱۱۹۹ قانون مدنی بیان می کند که: «نفقه اولاد بر عهده پدر است پس از فوت پدر یا عدم قدرت او به انفاق به عهده اجداد پدری است با رعایت الاقرب فالاقرب در صورت نبودن پدر و اجداد پدری و یا عدم قدرت آنها نفقه بر عهده مادر است. هر گاه مادر هم زنده ولی قادر به انفاق نباشد با رعایت الاقرب فالاقرب به عهده اجداد و جدات مادری و جدات پدری واجب النفقه است و اگر چند نفر از اجداد و جدات مزبور از حیث درجه اقربیت مساوی باشند نفقه را باید به حصه مساوی تأدیه کنند.»
و ماده۱۲۰۱ ق.م. بیان می کند که: «هر گاه یک نفر هم در خط عمودی صعودی و هم در خط عمودی نزولی اقارب داشته باشد که از حیث الزام به انفاق در درجه مساوی هستند نفقه او را باید اقارب مزبور به حصه متساوی تأدیه کنند. بنابراین اگر مستحق نفقه پدر و مادر و اولاد بلافصل داشته باشند نفقه او را باید پدر و اولاد او متساویاً تأدیه کنند بدون اینکه سهمی بدهد و همچنین اگر مستحق نفقه مادر و اولاد بلافصل داشته باشد نفقه او را باید مادر و اولاد متساویاً بدهند.»
این سوال قابل طرح است که اگر شخص که واجب النفقه است دارای اجداد و جدات مادری و جدات پدری که از حیث درجه مساوی باشند، آیا آنها به طور مساوی در مقابل واجب النفقه ملزم به انفاق هستند یا اینکه تعهد هر یک از متعهدین به پرداخت نفقه یک تعهد کامل است و فقط در روابط شخصی خود متعهدین این تعهد به نسبت مساوی تقسیم می شود؟
تفاوت بین این دو فرض در این است که اگر آنها به طور مساوی در مقابل واجب النفقه ملزم به انفاق باشند یک نوع مسئولیت اشتراکی یا نسبی است، ولی در صورت اخیرالذکر هر یک از متعهدین ملزم به پرداخت کل نفقه هستند لذا یک نوع مسئولیت تضامنی و در مقابل افراد واجب النفقه وجود دارد ولی در روابط بین خود متعهدین مسئولیت نسبی حاکم است و متعهدی که تمام نفقه فرد واجب النفقه را پرداخت کرده است در قسمتی که مازاد بر سهم خود می باشد ثالثی است که دین دیگری را پرداخت نموده است.
در خصوص سوال اول: اگر شخصی که واجب النفقه است دارای اقارب متعدد با درجه مساوی باشد، ولی اولاد نداشته باشد آیا تعهد آنها اشتراکی است یا تضامنی، با استناد به مواد۱۱۹۹ و ۱۲۰۱ ق.م که مقرر می کند که آنها باید حصه را به مساوی تأدیه کند،بر فرض که منظور از کلمه (تأدیه) صرفاً پرداخت باشد و معتقد باشیم ماده موصوف در مورد حدود مسئولیت بحثی نکرده است، قابل انکار نیست که در نظام حقوقی ایران در فرض مسئولیتهای جمعی اصل بر نسبی بودن مسئولیت است و مسئولیت تضامنی خلاف اصل است و نیاز به تصریح دارد و فقها در این مورد اجماع دارند.[۱۷۰]
با مقدمه فوق الذکر حال این مسئله در اینجا قابل طرح است که اگر یکی از انفاق کنندگان معسر شود با توجه به اینکه اصل بر مسئولیت نسبی بین آنها است پس تکلیف فردی که واجب النفقه می باشد چیست؟
ماده۱۱۹۸ ق.م. مقرر می دارد: «کسی ملزم به انفاق است که متمکن از دادن نفقه باشد یعنی بتواند نفقه بدهد بدون اینکه از این حیث در وضع معیشت خود دچار مضیقه گردد. برای تشخیص تمکن باید کلیه تعهدات و وضع زندگانی شخص او در جامعه در نظر گرفته شود.» با توجه به این ماده به نظر می رسد که اگر انفاق کنندگان متعدد باشند باید سهم شخصی را که معسر است بین خودشان تقسیم کنند و پرداخت کنند و اگر غیر از فرد معسر تنها یک فرد متعهد به پرداخت نفقه باشد همان یک نفر ملزم به پرداخت کل نفقه، فرد واجب النفقه می باشد و باید آن شخص هم از دادن کل نفقه دچار مضیقه نگردد و اگر شخص معسر در آینده مال دار شود انفاق کنندگان نمی توانند برای آنچه که قبلاً از بابت سهم معسر پرداخت کرده بودند به آن شخص رجوع کنند؛[۱۷۱] چون در واقع راجع به پرداخت نفقه دینی متوجه معسر نگردیده و کل دین (نفقه)بر ذمه اشخاص ملی مستقر شده و آنها در واقع دین خود را پرداخت کرده اند ، نه دین شخص معسر را.
سوال دیگری قابل طرح است: اگر بعضی از انفاق کنندگان غایب یا مستنکف باشند، تکلیف فرد واجب النفقه چه می باشد؟
پاسخ اینست که اگر غیر از فرد غایب یا مستنکف، انفاق کننده یک نفر باشد باید همان یک نفر تمام نفقه را پرداخت نمایند ولی اگر انفاق کنندگان متعدد باشد باید سهم شخص غایب یا مستنکف بین انفاق کنندگان دیگر تقسیم شود.[۱۷۲]
منفقانی که سهم منفق غایب یا مستنکف را پرداخت کرده اند (دین دیگری را از بابت نفقه پرداخت کرده اند ) به حکم قانون جانشین شخص واجب النفقه محسوب می شوند، ولی می توانند به غایب بعد از حضور مستنکف رجوع کنند؛ چون مازاد آنچه را که دیگر انفاق کنندگان پرداخت کرده اند مربوط به دین غایب یا مستنکف بوده است.
به نظر می رسد حکم این فرض با قیاس از فرض اعسار به دست آمده است. هدف اصلی و نهایی از پرداخت نفقه، رفع نیاز متعارف شخص واجب النفقه می باشد؛ بنابراین اگر گفته شود که پرداخت برخی از انفاق کنندگان موجب رفع نیاز از شخص واجب النفقه می شود،هدف اصلی این نهاد برآورده نمی شود.[۱۷۳] در بحث اعسار یکی از منفقان بیان شد که سهم شخص معسر باید بین انفاق کنندگان تقسیم شود پس به نظر می رسد که قصد اولیه و اساسی قانونگذار پرداخت تمام نفقه، به فرد واجب نفقه از سوی اقارب می باشد؛ پس هر جا که امکان پرداخت تمام نفقه نباشد باید بین انفاق کنندگان دیگر تقسیم شود، از اینرو غیبت و استنکاف شخص نمی تواند بهانه ای برای فرار شخص از پرداخت نفقه باشد، پس باید دیگر انفاق کنندگان پرداخت نمایند و بعد به شخص غایب و مستنکف رجوع نمایند.
پرداخت نفقه یک حکم اولیه است و اعسار یا غیبت یا استنکاف منفق یک حکم ثانوی است و در ماده۱۲۰۵ ق.م. قانونگذار بیان می کند که: «در موارد غیبت یا استنکاف از پرداخت نفقه، چنانچه الزام کسی که پرداخت نفقه بر عهده اوست ممکن نباشد، دادگاه می تواند با مطالبه افراد واجب النفقه به مقدار نفقه از اموال غایب یا مستنکف در اختیار آنها یا متکفل مخارج آن قرار دهد و در صورتی که اموال غایب یا مستنکف در اختیار نباشد همسر وی یا دیگری با اجازه دادگاه می تواند نفقه را به عنوان قرض بپردازد و از شخص غایب یا مستنکف مطالبه نماید.»
قسمت اخیر این ماده بیان می کند که همسر غایب یا مستنکف یا دیگری می تواند با اجازه دادگاه نفقه را بپردازد به نظر می رسد که قانونگذار به آنها جانشینی با پرداخت داده است که از مصادیق جانشینی قانونی است و به نظر می رسد استعمال واژه «قرض » از باب مسامحه بوده است؛ زیرا قرض یک عقد است و نیاز به قبول دارد، پس قانونگذار طبق ماده ۱۲۰۹ ق.م. به منفقی (ثالثی) که سهم دیگر انفاق کنندگان (دین دیگری) را پرداخت کرده است، از باب جانشینی شخص واجب النفقه حق رجوع به انفاق کننده ای را که در غیبت است یا استنکاف کرده است ، می دهد.
گفتار چهارم: حق رجوع کارفرمای پرداخت کننده خسارات زیاندیده به کارگر مقصر
ماده۱۲ قانون مسئولیت مدنی بیان می کند که: «کارفرمایانی که مشمول قانون کار هستند مسئول جبران خساراتی می باشند که از طرف کارکنان اداری و یا کارگران آنان در حین انجام کار یا به مناسبت آن وارد شده است، مگر اینکه محرز شود تمام احتیاط هائی که اوضاع و احوال قضیه ایجاب می نموده به عمل آورده یا اینکه اگر احتیاط های مزبور به عمل می آوردند باز هم جلوگیری از ورود زیان مقدور نمی بود. کارفرما می تواند به وارد کننده خسارت در صورتی که مطابق قانون مسئول شناخته شود مراجعه نماید.»
ماده۱۲ شامل دو بخش است: بخش اول کارفرمایان را در مقابل خساراتی که کارگران یا کارکنان او به اشخاص ثالث وارد می کند مسئول می شناسد و قانونگذار برای حمایت از زیان دیده و تضمین جبران خسارت اشخاص ثالث وضع کرده است و از طرف دیگر کارفرما از کار کارگر هم سود برده است و علت مسئول دانستن کارفرما را برای این است که کارفرما در انتخاب کارگر و نظارت بر اعمال کارگر بی احتیاطی کرده است و از بی احتیاطی کارفرما شخص ثالث زیان دیده است و قانونگذار برای کارفرما فرض تقصیر را در نظر گرفته است،[۱۷۴] ولی مسئولیت کارگر در مقابل شخص ثالث[۱۷۵] زیان دیده مبتنی بر تقصیر است.
با توجه به اینکه قانونگذار برای کارفرما فرض تقصیر را در نظر گرفته است، لازم نیست که زیان دیده تقصیر کارفرما را ثابت کند همین که زیان دیده ثابت کند که زیان وارده به او ناشی از فعل کارگر بوده است کافی است و کارفرما مسئول است، مگر اینکه کارفرما اثبات کند که تقصیر نکرده است و یا اینکه اگر تمام احتیاط لازم را هم انجام می داد مانع ورود ضرر نمی شد.

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت
[چهارشنبه 1401-04-15] [ 05:39:00 ب.ظ ]




دانشآموزان اطلاعات را روی کاغ به قصد نشان دادن به معلم مکتوب میکنند و یا اطلاعات مکتوب را روی دیوار مدرسه برای مشاهده دیگران نصب میکنند.

( اینجا فقط تکه ای از متن فایل پایان نامه درج شده است. برای خرید متن کامل پایان نامه با فرمت ورد می توانید به سایت feko.ir مراجعه نمایید و کلمه کلیدی مورد نظرتان را جستجو نمایید. )

مقالات، روزنامهها و نوشته کتابها منبع دانش هستند .
متون درسی تنظیم شده است .
دانشآموزان انتخاب محدودی در گزینش منبع دارند .
اهداف کاربردی فناوری معلوم نیست و یا دارای انسجام نیست .
تولیدات فکری مثل گزارشها روی کاغذ نوشته و تمام میشوند.
۱۰-گزارش ها متونی را تشکیل میدهند که پیوندی با تولیدکنندگان آنها ندارند.
دانشآموزان گزارشهای خود را از یکدیگر پنهان میکنند و تنها به معلم اجازه خواندن آن را می دهند.
متنها به خانه آورده میشوند و والدین و دیگران به طور فردی در آن سهیم میشوند.
دانش فقط به یک صورت ارائه می شود.
دانش به صورت خطی ارائه می شود.
دانشآموز در سنین پایین از فناوری استفاده نمیکنند آمادگی استفاده از ابزارهای الکترونیکی را ندارند.
۲-۳-۲ – الگوهای نوین تدریس
در قرن بیست ویکم با خواست روبه رشد و فزاینده کیفیتگرایی، در آموزش وپرورش روبه رو هستیم به همین دلیل به رغم توسعه کمی آموزش رسمی در چند دهه اخیر انتقاداتی بر جنبه های کیفی تعلیم و تربیت وارد آمده است، برخی از این انتقادات دلالت بر وجود دانشآموزان بیانگیزه، فارغ التحصیلان بیعلم معلمان فاقد خلاقیت دارند حتی دانش آموزان سطح بالاتر تحصیلی درحال گذر از مسیر از پیش تعیین شده هستند و در جریان یادگیری فعالیت و تحرک ندارند(اطیایی،۱۳۸۴) از سوی دیگر شرکت نکردن دانش آموزان به طور کامل در فعالیتهای یادگیری به آن معنی است که آنها در جریان یادگیری درگیر نشده اند(آقازاده،۱۳۸۱)
بسیاری از نظریه پردازان معتقدند که در یادگیری دانش آموز باید فعال باشد روسو معتقد است نباید هر چیزی را به صورت آماده در اختیار دانشآموز قرار داد. بلکه او باید نیاز به تلاش را در خود احساس کند.(آرمند،۱۳۷۱)
اصولا برای اجرای هر برنامه آموزشی لازم است که ابتدا چهارچوب و خط مشی کلی فعالیتها مشخص شود سپس روش های اجرا و وسایل و امکانات مورد نیازی برای فعالیت و تحقق هدفهای آموزش تعیین و انتخاب گردند تدریس و یادگیری فعال شامل استفاده از استراتژیها است که زمینه ساز فرصت هایی برای فعالیت و عمل است. تدریس و یادگیری فعال اشاره دارد به فرصتهایی برای ارتباط بین معلم و شاگرد و ارتباط بین خود دانشآموزان با یکدیگر و ارتباط بین دانشآموزان و مواد درسی و دیسیپلینهای آکادمیک. برونر معتقد است که دانستنی ها را نباید به صورت مستقیم در اختیار دانش آموزان قرار داد بلکه باید آنها را با مسئله روبهرو کردن تا خودشان به کشف روابط میان مورد راه حل های آن اقدام کنند.(کدیور ،۱۳۷۲) .
۲-۳-۳- رویکردهای نو در تدریس _ یادگیری
با تحول علم و فناوری و پیدایش نظریههای جدید در یادگیری، رویکردهای جدیدی نسبت به علم و روش های آموختن علوم مطرح شده است. امروزه بیشتر دانشمندان در تعریف علم به مطالعه پدیده ها از طریق مشاهدات معتبر و قابل اطمینان و، تحلیل مشاهدات و تفکر درباره یافتهها و ساختن نظریههایی بر اساس توجیه آنچه مشاهده وتحلیل شده است با هم توافق دارند و بر خلاف گذشته آن را به دو بخش عمده تقسیم میکنند : معرفت علمی و فرایند علمی. معرفت علمی عبارت است از مجموعه ای از اطلاعات و یافته های منظم و منسجم، مانند حقایق، مفاهیم، اصول، قواعد، نظریهها و مفاهیم کلی مربوط به یکی از رشته های علمی(گانیه ،۱۹۸۵)، فرایند علمی نیز شامل روش علمی و نگرش علمی مربوط به آن است. روش علمی مجموعهای از فنون، مهارتها، شیوه های بررسی و در کل فعالیتهای است که دانشمندان در تولید دانش جدید و بررسی درستی و یا نادرستی دانش موجود از آنها استفاده میکنند، مهارتها و شیوهایی مانند فرضیه سازی و پیشبینی، طراحی تحقیق، کاربرد ابزار، جمعآوری داده ها و تجزیه و تحلیل یافتهها (ماتیوز ،۱۹۹۴). نگرشهای علمی بهعواطفواحساسات درونی دانشمندان نسبت به معارف بشری مربوط میشود که در آن داشتن گرایش مثبت نسبت به علم، رعایت صداقت در جمعآوری اطلاعات و تجزیه و تحلیل آنها، تشخیص خطاها و نارساییها، توجه به اصل تغییرپذیری در علم و انعطاف پذیری در برخورد با حقایق نقش مهمی را ایفا میکند(ماتیو، ۱۹۹۹) نظامهای آموزشی برای بهبود بخشی فعالیتهای مدارس به استانداردها منابعی نیاز دارند که بتنهایی کافی نیستند. معلمان به آگاهی و ادراک مطمئنتری از آنچه تدریس میکنند نیاز دارند (ماتیوز،۱۹۹۴ ) به نظر برونر نظامهای آموزشی به جنبشی نیاز دارند که در آن دقیقا با الزام عمیقتری مشخص شده باشد که به کجا میروند و در آینده به چه نوع انسانهای تربیت شدهای نیاز دارند. در این صورت که متخصصان تعلیم و تربیت میتوانند چهار چوب مشخصی را برای تحول یافتن تعلیم و تربیت تعیین کنند و تمام منابع و نیروی کارآمد و دلسوز را به کار بگیرند. او در بیان اینکه” هر موضوعی را میتوان به هر کودکی در هر سنی، به شکلی مشروع آموخت” روشدیگری را انتخاب میکند و میگوید : حیطه هایدانش به وجود نمیآیند، بلکه ساخته میشوند. هرحیطه از دانش را میتوان در سطوح وسیعی از انتزاع و پیچیدگی به وجود آورد(ماتیوز،۱۹۹۴،به نقلاز شعبانی)
در رویکرد جدید تدریس _ یادگیری دانشآموز هم یادگیرنده محسوب میشود و هم محصول یادگیری؛ یادگیرنده است زیرا دست کم در قسمتی از مطالعات خود دست به اکتشاف میزند. اکتشاف نه به این معنا که محتوای آموزشی را در ساخت شناختی خود جای دهد و وحدت بخشد، بدین معنا که توانایی انتقال دانش کسب شده در موقعیت جدید مساله را توسعه بخشیده وخود پنداری مثبت به عنوان حل کننده مستقل مساله را کسب کرده است. همچنین دانشآموز محصول یادگیری است؛ زیرا نه تنها مفاهیم اصلی و اصول و نظریههای جدید را فهمیده و به مطالعه پدیده های طبیعی واجتماعی بپردازد تا بتواند دلایل و شواهد را از تبلیغات، اطلاعات را از خیالبافی، حقایق را از افسانهها، واقعیت را از فریب و اغفال، نظریه را از عقیده، مشاهده را از استنتاج و باورکردنی را از باور نکردنی تمیز دهد. (ماتیوز،۱۹۹۴،به نقل ازشعبانی ،۱۳۸۶)
۲-۳- ۴- پرورش تفکر، رویکردی جدید در فرایند تدریس _ یادگیری
با تحول مبانی نظری و ماهیت علم، رویکردهای جدیدی در تعیین اهدا ف تربیتی وفرایندآموزش مطرح شده است. یکی از بارزترین رویکردها توجه بهتفکر جدید فرایند تدریس _ یادگیریاست. انیس، لیپمن و پاول ۱۹۸۹ معتقدند که تربیت انسانهای صاحب اندیشه باید نخستین هدف تعلیم و تربیت باشد. به نظر پاول محصول نهایی تعلیم و تربیت باید “ذهن کاوشگر” باشد. اندرسون،۱۹۹۷وهارت،۱۹۸۰ برنقش اساسی جستجوی معنا در شناخت تاکید میورزند و معتقدند دانشآموزان باید به طور فعال تلاش کنند، اطلاعات جدید را با دانسته قبلی خود وحدت بخشند وآنچه را مهم و با ارزش است استنباط و انتخاب کنند و به طور راهبردی درباره یادگیری خود بیندیشند. ارنبرگ، ۱۹۸۵) طراح چندین برنامه مهارت تفکر، برای تدریس تفکر در قالب نیازها و منافع فردی و اجتماعی برعقلانیت تاکید میکند و معتقد است وقتی که دانشآموزان فارغ التحصیل میشوند باید قادر باشند عوامل علمی و اخلاقی هوشمندانه را دنبال کنند و جامعه نیز حق دارد چنین انتظاراتی از اعضای خود داشته باشد. به نظر او این تولیدات، که تنها در سایه تفکر دانشآموزان به دست میآید، باید پایه و اساس برنامه ریزی تمام دروس قرار گیرد؛ زیرا هدف اصلی تعلیموتربیت انتقال دانش آموزان از دنیای خود محور مبتنی برتجربیات شخصی محدود و واقعیات محسوس بات حصیلشده، به دنیایی غنی تر انتزاعیتر است که ارزشها، بینشها و حقایق متعدد و گوناگون را در بردارد. متاسفانه به رغم ارائه نظریههای مختلف درباره ضرورت و تقویت تفکر، همچنان بین نظریه و عمل در این زمینه فاصله بسیاری وجود دارد.
بسیاری از صاحبنظران تربیتی معتقدند فقر تفکر دانشآموزان نتیجه حاکمیت روش های سنتی در مدارس است. (گودلد،۱۹۸۳؛سرانتیک،۱۹۸۱). تحقیقات انجام شده در این زمینه بیانگرآن است که هنوز بسیاری از معلمان بیشترین زمان کلاس خود را صرف ارائه مطالب یا طرح سوالهایی میکنند که صرفا جمعآوری مجدد حقایق ساده علمی را میطلبد و فقط یک درصد از زمان صرف شده در کلاس را به سوالهایی اختصاص میدهند که به پاسخ متفکرانه نیاز دارد(سرانتیک،۱۹۸۳). اغلب معلمان با دادن فرصت اندک برای پاسخگویی به سوالها، دانش آموزان را از ارائه نظرهای متفکرانه دلسرد میکنند.(راو،۱۹۷۴ ؛گال،۱۹۸۴).
(آیزنر،۱۹۸۳) در مقالهای تحت عنوان “نوع مدارسیکه نیاز داریم” مشکلات مدارس امروز را یادآور شده میگوید : در مدارس امروز فقط بر مهارتهای خواندن و نوشتن وحساب کردن تاکید میشود، در حالی که این مهارتها ذاتا دارای ارزش نیستند و در تعلیم و تربیت نهی از فضیلتند. مساله این نیست که دانشآموز میتواند بخواند، بلکه این استکه او چه و چگونه میخواند؟ ارزش مدارس در تربیت انسانهای فرهیخته نهفته است آیزنر معتقد است مدارس باید توانایی تفکر بویژه تفکر منطقی و خلاق دانشآموزان را در آنچه میبینند، میشنوند میخوانند پرورش دهند؛ آنچنان که بتوانند عقاید را از حقایق، سفسطه را از استدلال منطقی و شایستگی را از عدم شایستگی تشخیص دهند؛ بویژه در فرهنگهایی که از هر سو تحت تاثیر اطلاعات مختلف قرار دارند. دانشآموزان باید در مدارس بیاموزند که چگونه یادبگیرند، به عبارت بهتر باید بیاموزند که معمار آموزش و پرورش خود باشند.
دستیابی به چنین مهارتی به ممارست و تمرین در تجزیه و تحلیل مباحث نیاز دارد. در مدارس باید زمینه این کار برای دانشآموزان فراهم شود و فرصتهایی نیز در فرایند آموزش آیجاد شود تا در زمینه های مختلف آن به مباحثه ؛ مناظره و تعامل فکری بپردازند و این امر به پرورش استقلال آنان در تصمیمگیری استدلال و قضاوت میانجامد و آنان نحوه دفاع از قضاوت خود را میآموزند. انتقادگری، آنچنان که در هنر متداول است، باید در فرایند تعلیم وتربیت در نظر گرفته شود تا منطق و ارزیابی اندیشه ها جایگزین فن نگارش در کلاس درس شود نظریه های تدریس _ یادگیری در جهت دادن به فعالیتهای آموزشی تاثیر بسیاری دارند.معلمان و برنامهریزان درسی در چهارچوب نظریهها میتوانند به جهان تعلیم و تربیت از منظر خاصی بنگرند و بر جنبه های مختلف کلاس درس تاکید نمایند علاوه بر این، در قالب نظریهها میتوان عملکرد نظامهای آموزشی را تحلیل و ارزشیابی کرد(آیزنر،۱۹۸۳،بهنقلاز شعبانی ،۱۳۸۶)
۲-۳-۵- نظریه های همسو با رویکرد تدریس تفکر و حامی آن
که بر اساس آنها میتوان به تحلیل فعالیتهایی که منجر به تفکرمی شود پرداخت عبارتند از:
نظریههای شناختی
نظریههای فراشناختی
نظریههای ساختن گرایی
۲-۳-۵-الف : نظریه شناختی
روانشناسان شناختگرا، رفتار را وسیله یا سر نخی برای استنباط و استنتاج پدیده های شناختی یا آنچه در ذهن انسان میگذرد میدانند. آنان رفتار آشکار را موضوع اصلی علم روانشناسی به شمار نمیآورند، بلکه بیشتر به فرایند های ذهنی که به اعتقاد آنها رفتار ناشی از آنهاست توجه دارند، به سخن دیگر، شناخت گرایان راههایی را که فرد به شناسایی امور میپردازند بررسی و مطالعه میکنند، از اینرو، یادگیری را تغییرات حاصل در فرایندهای درونی ذهن میدانند، نه ایجاد تغییر در رفتار آشکار(شوئل، ۱۹۸۶). در نتیجه “شناخت”موضوع اصلی پژوهشهای شناخت گرایان است. شناخت به آن دسته از فرایندهای ذهنی اطلاق میشود که از طریق آنها اطلاعات دریافت شده از راه حواس، به روش های مختلف تغییر مییابد، به صورت رمز در میآید و در حافظه ذخیره میشود و در استفادهای بعدی بازیابی میگردد. ادراک، تخیل، یادآوری، بازشناسی، حل مساله و تفکر ازاصطلاحاتی است که به مراحل فرضی شناخت اشاره دارد(وول فولک، ۱۹۹۰). شناختگرایان معتقدند انسان از یک نظام درونی تصمیمگیری برخوردار است که رفتار او را کنترل میکند. آنان تقویت را منبع بازخورد تلقی میکنند، بازخوردی که پیامد تکرار رفتار به فرد خبر می دهد، به عبارت دیگر، تقویت تردید را کاهش میدهد و احساسی از درک و فهم و تسلط در فرد به وجود میآورد .
نظریه پردازان شناختی یادگیرندگان را در فرایند یادگیری پردازش کنندگان فعال اطلاعات تلقی میکنند. کسانی که تجربه میکنند؛ برای حلمساله به جستجوی اطلاعات میپردازند در ساختار ذهن خود آنچه را برای حل مساله جدید مفید تشخیص میدهند، به کار میگیرند، به جای اینکه به طور انفعالی تحت تاثیر محیط قرار گیرند، فعالانه انتخاب، تمرین، توجه و حتی چشم پوشی میکنند و همچنان که در پی تحقق هدفها هستند واکنشهای متعددی از خود نشان میدهند روانشناسان شناختی، موقعیت یادگیری ر عوامل مهم و موثر در فرایند یادگیری میدانند و بر نقش آموختههای قبلی در یادگیری تاکید دارند، زیرا معتقدند، آموختههای گذشته خط مشی یادگیریهای آینده را تعیین میکند(شوئل ،۱۹۸۶). نظریهپردازان شناختی ساختارهای مختلف شناختی و فرایندهایی را که آن ساختارها را به وجود میآورند یا تغییرمیدهند ، بررسی میکنند. دلواپسیهای آنان درباره ساختارها و فرایندها، همواره در عناوین مطالعاتشان منعکس شده است، عناوینی چون حافظه، ادراک، توجه، حل مساله، درک مطلب و مفهوم یادگیری. (وول فولک ،۱۹۹۰)
۲-۳-۵- ب: نظریه فراشناخت
فراشناخت : آنچنان کهروانشناسان مطرح کردهاند دانش درباره فعالیتهای تفکر و یادگیری و کنترل آنها (فلاول، ۱۹۷۶)، یا بررسی دانش فرد، فرایندهای شناختی، تولیدات، یا آنچه بدان مربوط است(مارزانو ودیگران ،۱۹۸۸) و درواقع نظارت فعال، هماهنگی و تنظیم منطقی فرایندهای شناختی در ارائه خدمات به بعضی از اهداف خاص یاعینی است. با چنین تعبیری دانشآموزان در فرایند حل مساله همیشه درگیر نوعی فراشناختی اند.(پاریز،لیپسون وویکسون،۱۹۸۳).
یاماگوچی ضمن تحلیل مفهوم فراشناخت ،آن را به دو مقوله تقسیم می کند :
دانش فراشناختی (شخص، وظیفه و راهبرد).
مهارتهای فراشناختی (نظارت ،کنترل و ارزشیابی ).
وی معتقداست دانش فراشناختی تفکر درباره تفکر است و با دیگر دانشها تفاوت دارد، اما براساس دیدگاه پاریز و وینگود فراشناخت دارای دو جنبه اصلی است.
دانش وکنترل خود : دانش و کنترل خود ، دارای سه عنصر تعهد، نگرش و توجه است.
دانش وکنترل فرایند : که دراین مبحث بر دو عنصر مهم تاکید کردهاند. الف : انواع دانش مهم در فراشناخت ب: کنترل اجرایی رفتار.
رویکرد فراشناختی نیز در تقویت و پرورش مهارتها و راهبردهای تفکر نقش اساسی دارد.ازدیدگاه فراشناخت دانش آموزان باید بر فرایندهای ذهنی خودنظارتی فعال داشته باشند و فعالیتهای ذهنی خود را تنظیم و بازسازی کنند. در تفکر فراشناختی دانش شرطیکه از عناصر مهم فراشناخت است، جزء اجزاء تفکر انتقادی در فرایند یاددهی _یادگیری قلمداد شده است.
۲-۳-۵- ج: نظریه ساختن گرایی
ساختن گرایی مفهومی استعاره گونه در مورد چگونگی فرایند یادگیری است که در سالهای اخیر توجه بسیاری از محققان تعلیم و تربیت را جلب کرده است. پایه های فلسفی ساختن گرای بر اصل خطاپذیری معرفت شناسی استوار است. براساس این نگرش تمام معرفتهای علمی به دلیل فقدان درستی و عدم درک و فهم به طور بالقوه خطاپذیرند (کوبرن،۱۹۹۴).
پوپر در نظریه”عقلانیت انتقادی” با ارائه معیار عقلانی ابطال پذیری به جای تایید پذیری برای بررسی صحت و سقم دانش یا معرفت علمی معیار تازهای را معرفی میکند. براساس این معیار معرفت علمی همواره ماهیت گمانهای دارد، به همین دلیل، هرگز نمیتوان درباره شناخت و معرفت علمی به شکل قطعی و جزمی با توجه به شواهد تجربی اظهار نظر کرد(به نقل ازمهرمحمدی،۱۳۷۸).
از مجموع آراء فلسفی در زمینه فلسفه علم چنین استنباط میشود که از نظرساختن گرایان “معرفت ساخته ذهن انسان است”. معرفت مجموعه ای از حقایق؛ مفاهیم یا قوانین مورد انتظار برای کشف نیست و پدیده ای نیست که خارج از فرد و مستقل از او وجود داشته باشد.
انسان سازنده دانش در فرایند تجربه است. معرفت انسان ساخته خود انسان است(زاهوریک، ۱۹۹۵) نظریه پردازان ساختن گرا برای استحکام پایه های نظری خود به روانشناسی شناختی استناد می کنند.
در رویکرد ساختنگرایی موقعیت یادگیری مهمترین عامل موثر در فرایند یادگیری است. طبق این نظریه مجریان برنامه های درسی باید موقعیتی را فراهم آورند که دانشآموزان در آن از طریق مباحثه استدلالی، که عمل تعامل و تحلیل را تسریع و تسهیل میکند، به تفکر انتقادی بپردازند. همچنین راهبردهای یادگیری مشارکتی وحل مساله مطلوبترین روش برای کسب معرفت علمی است. تاکید بر فرایند ساختار دانش به جای تولید مجدد آن، پرورش اعمال متفکرانه، آموزش و یادگیری مشارکتی، توجه به فراشناخت وخود تنظیمی و خود کنترلی دانشآموزان و یادگیری در محیط غنی و معتبر حل مساله همواره در مرکز ثقل رویکرد ساختن گرایی قراردارد.
به طورکلی در میان مجموعه فعالیتهایی که برای تعلیم و تربیت دانشآموزان انجام میشود بیشترین سهم در تدریس معلم در کلاس درس اختصاص مییابد.(شعبانی،۱۳۸۳) معتقدند چهار ویژگی خاصدر تعریف تدریس وجود دارد که عبارتنداز:
وجود تعامل بین معلم و شاگردان .

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت
 [ 05:39:00 ب.ظ ]




از دیگر چیدمانهایش ۲۰۰۰ سوسک سفالین لعاب‌دار در اندازه‌ای بزرگ‌تر از اندازه‌ی طبیعی بود که از دیدن دنیایی که این موجودات در فاضلاب خانه‌ی همسایه‌شان ساخته بودند، و آرچی[۲۰۱]، سوسکی که دون مارکیس[۲۰۲]، نویسنده و شاعر امریکایی، ساخته بود و روی ماشین‌ تحریرش گذاشته بود، الهام گرفته شده بود؛ حشره‌ای که همه به آن نفرت می‌ورزند. ” دلیل اینکه من این همه وقت خود را به پای این حشره‌ی ناخوشایند گذاشتم بیشتر علاقه‌ی ژرف من به همه‌ی موجودات است و مفتون ترسی می‌شوم که این حشره در روح های ناتوان برمی‌انگیزاند. چگونه کسی می‌تواند دیدی از هنر داشته باشد اگر زمینه‌ی کلی آن‌را درک نکند. این موجودات هیچ نقش مثبتی در افسانه‌ها و قصه‌های شب ما ندارند. چنین نگرش تحقیرآمیزی را ما نسبت به هیچ موجود دیگری نداریم…” و چیدمان بعدی او شمار باز هم بسیار زیادی مارمولک در اندازه‌ی طبیعی بود که به شیوه‌ای کف فضای چیدمان چیده بود که صحنه‌ی میدان نبرد را تداعی می‌کرد. (ژوهانسبورگ، ۱۳۸۲ و تهران ۱۳۸۳)
در واقع بیتا با بهره‌گیری نمادین از این موجوداتی که کمابیش هیچ‌کس دوست ندارد، می‌کوشد سبک‌سری‌های مردمی را به بازی بگیرد. اوج بازیگوشی بیتا شاید در” جاده ” است که با سه هنرمند دیگر آن‌را اجرا می‌کند. مجسمه‌های بیتا را به پشت دو وانت می‌بندند و دور تهران راه می‌افتند با این نیت که بیننده‌های تازه‌ای (بچه‌های مدرسه‌ای، راننده‌‌های تاکسی، رفتگران، مغازه‌دارها و…) جز هنردوستان و فرهیختگان گالری‌را بیابند. همانند این تجربه را در ” زمین بازی ” می بینیم که که برای فضای فرهنگی لویی ویتون[۲۰۳] در نمایشگاه ” خاور بدون مرز” ( ۱۳۸۸، پاریس) با سیتروئنی اجرا کرد که از در و دیوارش اسباب بازی بیرون می‌ریخت و شتری هم در پشتش بود. دو تجربه گروهی دیگر او در هنر همگانی، چیدمان ” طلسمهای خوشبختی ” (۱۳۸۲) با همکاری چهار هنرمند دیگر در گالری گلستان و” برای بم ” همراه با شش هنرمند دیگر بود که در انباری در مرکز تهران به مناسبت فاجعه زلزله بم برگزار شد که برای فروش آثارشان مانند دست‌فروشان دور محل به راه افتادند. کار دیگر فیاضی در این رویداد، نمایش ” هبوط هفت فرشته گریان ” در فضایی بود که با نور بنفش آبی نئون روی دیواری روشن می‌شد که همه فرشتگان به آن چشم دوخته بودند.
(( اینجا فقط تکه ای از متن درج شده است. برای خرید متن کامل فایل پایان نامه با فرمت ورد می توانید به سایت nefo.ir مراجعه نمایید و کلمه کلیدی مورد نظرتان را جستجو نمایید. ))

” قسمت ” که در پنجاه و یکمین دوسالانه ونیز (۱۳۸۴) به نمایش گذاشته می‌شود، چیدمانی است که در آن نوزادهایی طلایی را به نمایش می‌گذارد که در ارتفاعهای متفاوت در هوا آویزان هستند و با هم واژه‌ی قسمت را در هوا می‌نویسند و سرچشمه،‌ مادر ـ آفریننده درهم‌شکسته و بی‌مایه پشت سر گذاشته می‌شود.
به گفته خودش هفت سال نوزاد می‌ساخته که الهام بخشش دیدن عکس به خاک سپاری کودکی در جنگ بوسنی بوده که گلوله‌ای سینه‌اش را سوراخ کرده بود و این پرسش از همان لحظه سخت ذهنش را درگیر می‌کند که “چه اگر نوزاد بتواند نگاهی آنی از سرنوشتش داشته باشد؟” و شاید حتی پیش از آن، که می‌تواند یکی از دل مشغولی‌هایش هنگام ساختن جنین هایش در” روشن/خاموش “(سقط جنین) بوده باشد؛ ۱۰ مجسمه فایبرگلاس شفاف در جعبه‌هایی از پلکسی‌گلاس که از سقف آویزان شده بودند و بند ناف‌شان آنها را به زمین پیوند می‌زد و قلب‌هایشان با لامپهای رنگی دیودی کوچکی که با صدای تپش قلب روشن و خاموش می‌شد(۱۳۸۱، موزه هنرهای امروز تهران).
بیتا که می‌خواهد راز زندگی را دریابد و پاسخی به پرسشهایش بیابد، با گذاشتن خود در حالت ذهنی یا عاطفی دیگران به لحظه‌ای می‌رسد که احساس می‌کند به اندازه‌ی کافی اعتماد به نفس یافته تا به موضوعش شکل بخشد و این حالت به بهترین شکل در آنچه در” محله ” روی می‌دهد، دیده می‌شود. ” ابتدا تصمیم داشتم روی یک خانواده کوچک ایرانی کار کنم. سپس انگاره‌ی القاگرانه‌تری از فرهنگ‌مان از راه رسید. ایران آن کشور سیاه و سفیدی نیست که رسانه‌ها به نمایش می‌گذارند. اجتماعی چند ملیتی است با فرهنگ‌ها، لایه‌ها و پیچیدگی‌های فراوان.” و این چندگونگی در این اثر به خوبی به نمایش گذاشته شده است. به گفته خودش شخصیت‌هایش آنهایی است که رویش تأثیر گذاشته‌اند، هر چند که شاید حتی او را ندیده باشند. کار را با شکل‌بخشیدن به شخصیتها با گِل و گچ آغاز می‌کند، اما در نهایت آنها را از فایبرگلاس و پلی‌استر می‌سازد و رکنی حائری‌زاده با نقاشی بر تن‌شان لباس می‌کند. (۱۳۸۸، گالری بی ۲۱، دوبی). فیاضی با رندی و خوشمزگی، صفات درونزادی شخصیت هایش را به نمایش می‌گذارد. او بر این باور است که از کنترل پیامی که می‌خواهد از راه هنرش برساند، با بیرون رفتن کار از کارگاهش دست می‌کشد و داوری را به بیننده می‌سپارد. می‌گوید: ” این آنها هستند که اثر را تعریف می‌کنند. من همیشه خود را هنرمندی مرده، بدون هیچ پیشینه‌ای از آفرینش هنری می‌پندارم.”
” جنسیت و مقایسه‌ی نقش ها در کارهایم جایی ندارد، نوزاد که به دنیا می‌آید، نمی‌داند مرد است یا زن، ژن ها و اصول و احکام جامعه‌ مان در این باره تصمیم می‌گیرند..” و این باور را چیدمانش در نمایشگاهی به نام” نقش”، بینش‌هایی درباره‌ی جنسیت و سرمشق ها در ایران به نمایش می‌گذارد که در موزه هنر اسلامی پرگامون برلن برگزار شد. آرایش و رنگ‌آمیزی ۱۵ نوزاد خفته بر بالینی خاردار و فلزی که این اثر را می‌سازد و به گونه‌ای تداعی‌کننده‌ی قالیچه‌های تزئینی تمدن باستانی ایرانی است، به همین تعریف جنسیت، سرکوب فردیت و تعیین سرنوشتش از سوی جامعه از دیرباز اشاره دارد.
این نگاه نمادین، تاریک و طنزآمیز نسبت به قسمت آیندۀ گونه‌مان به روشنی در چیدمانش به نام “باربکیو” (گالری اون، ۱۳۸۸) هم به نمایش گذاشته می‌شود؛ زنی شکمش مانند بره‌ای که برای میهمانی بزرگی آماده می‌شود، پر و باربکیو می‌شود، میز بزرگی چیده و داخل شکمی‌ها که بیشتر نوزاد هستند و جفت تولیدکننده‌ و سربریده‌شان دیس‌های روی میز را پر می‌کنند.
در چیدمان ” منظره‌ی شهر” در نمایشگاهی گروهی که در نگارخانه خاک برگزار می‌شود بار دیگر بیتا را می‌بینیم که به سراغ موجوداتی می‌رود که کسی آنها را دوست ندارد، جفت‌هایی از عقرب، مگس، آفتاب‌پرست، آخوندک، ملخ، عنکبوت امریکایی در فضایی کمان وار که عنکبوت‌ها به آن یورش برده‌اند و انگار دارند در عمل نشان می‌دهند که عشق و نفرت پشت و روی یک سکه‌اند.
پرسش آیا ما زندگی‌مان را می‌پوشیم؟ بن‌مایه‌ای است که در” مانکن”(۱۳۸۳) به آن می‌پردازد که جامه‌ای بر تن دارد با نگاره‌هایی سیلک اسکرینی از رویدادها و خاطره‌ها، مردمان و جاهایی که تأثیر ژرفی بر او داشته است و آنها را از آلبوم‌های خانوادگی بیرون می‌کشد. با زلمزیمبوهایی در یک دست و عصایی با سر دیو در دست دیگر. خودش نقش مانکن را بازی می‌کند و در کوچه‌ها و خیابانهای شهر تهران و ایروان ارمنستان لب فروبسته و خاموش راه می‌رود. همین مانکن و با همین لباسِ دفترچه ‌خاطراتی را در ” جهیزیه گلی” (۱۳۸۸، پاریس) می‌بینیم که در بزرگ‌ترین صندوقچه از هفت صندوقچه باز هم پوشیده از عکسهای همانند ایستاده، یا مشغول درآوردن و بازبینی بقچه‌های جهیزیه و چیزهای درونشان از صندوق‌هاست، در حالی‌که قصه‌ی زندگی گلی از یک بلندگو به فارسی و از بلندگوی دیگر به انگلیسی بازگو می‌شود.؛ دختر کوچکی که به دلیل تنگدستی در ۱۲ سالگی به ازدواج مردی بس بزرگ‌تردرآورده می‌شود و این همه کمابیش همان پیشینه هنری فیاضی را می‌سازد که خود چشم به آن می‌پوشد و خود را در آنها مرده می‌پندارد تا بتواند هم‌چنان به آزمایشگری در زمینه‌های گوناگون ادامه دهد و همچنان بگذارد که انگاره‌های خامش، او را برای به واقعیت پیوستن در قالب هنر رهبری کنند.
گزارشی از چیدمان ” پرسش از عروسک ها “[۲۰۴]
در ابتدا ، یک میز دراز شام می بینیم که روی آن انباشته شده از منقل های حلبی در اندازه های مختلف و داخل آنها پر شده با تکه های عروسک و لاله شکسته و پنبه و ناخنگیر و اشیای دیگر و سپس نخ پیچ شده اند. از میز شام که جمعی از بینندگان دور آن سرگرم صحبت هستند, می گذریم و به تالار اصلی نگارخانه می رسیم با دو عروسک غول پیکر در لباس زنانه گوتیک و با رنگ های زنده و شاداب. اولی با قرقره و قلاب از سقف آویزان شده و وقتی با کمک دستیگره و چرخ قرقره به جهت بالا ( سقف ) کشیده می شود ، شکم آن باز می شود و ظاهراً چیزی شبیه جنین ازداخل آن بیرون می زند. که البته مهوع نیست و پایین پای عروسک حجم بزرگی از پنبه سفید و چیزی شبیه پارچه هایی که شکم عروسک ها را با آن پر کرده اند و از رنگ و جنس کاموای جنین هستند، کوه شده است . در لابه لای کوه پنبه، عروسک های کوچک مرد و زن دیده می شوند، همین طور به پارچه ی لباس عروسک غول پیکر تعداد زیادی از همین عروسک های کوچک، برخی به صورت سروته و وارونه دوخته و در واقع سوزن دوزی شده اند و باز ردیفی از کله های جدا و تن های تکه تکه شده عروسک در امتداد گیس های بسیار بلند آن دوخته شده اند که مثل مهره های تزئینی گیس های بافته شده به نظر می رسند. عروسک دوم در فاصله مناسبی پشت این عروسک قرار گرفته و در واقع در امتداد دو بازو به پروفیلی آهنی به صلیب کشیده شده است. عروسک سر ندارد، اما در فاصله ای مناسب بالای گردن حجم عظیم موی بافته شده با آرایش گوتیک قرار داد و ظاهراً در یک اجرای خصوصی، بیتا فیاضی درون پیراهن این عروسک رفته و پرفورمنس خاصی انجام شده است که ویدئوی آن بر دیوار پشت این عروسک در چند قاب مختلف پخش می شود .
در قاب چپ، تماشاگران را می بینیم که از شکم عروسک دوم در حالی که بیتا فیاضی درون آن قرار دارد، پنبه و اشیایی را بیرون می کشند. این اشیا شامل دستبندها و قفل ها و کلت های کمری و قلب هایی همگی یک رنگ و ریخته شده از برنز هستند که بعدتر همانجا جای عروسک کوه شده اند. در قاب میانی، نمای دیگری از همین پرفورمنس و در قاب راست، پرتره ویدئویی هنرمند درون لباس عروسک و در حال پلک زدن ( پلک زدنی عروسک وار ) دیده می شود .
تکه یادداشتی روی دیوار نگارخانه هست که گزاره هنرمند را به زبان انگلیسی نمایش می دهد و ما حصل کلام آن این است ” زهدان زن تنها محل پرورش بچه نیست ، بلکه چیزهایی دیگری هم در آن پرورده می شود که ظهور و تأثیرشان برجامعه مشهود است .”
سوسک های حمام : رسولان موج نو[۲۰۵]
انتخاب یک اثر، کاری بس دشوار است از انتخاب یک هنرمند. اصلا خود این کار را دشوار و احساسی می کند؛ چه بحث انتخاب یک هنرمند باشد، چه بحث انتخاب یک اثر. احساسی از آن جهت که انتخاب یکی از میان هزاران، هیچ حساب و منطقی را برنمی تابد. در آخر، ناچاری همه ی آنهایی را که دوست داری کنار بگذاری تا یکی باقی بماند.
انتخاب یک اثر برای من طراح گرافیک، مثل انتخاب یک تصویر برای طرح جلد یک مجموعه آثار می ماند؛ باید یک اثر را انتخاب کنیم که بتواند یک مجموعه را نمایندگی کند و در نهایت شایستگی.
من انتخابم را به آثار و هنرمندان شاخص پس از انقلاب محدود و در نهایت سوسک های سرامیکی بیتا فیاضی را به عنوان گزینه ی هنر امروز ایران انتخاب کردم .
ششمین دوسالانه ی سفالگران معاصر ایران در سال ۱۳۷۷ نخستین حضور سوسک های عظیم الجثه ی بیتا فیاضی در شهر بوده است که جایزه ویژه همان دوسالانه را نیز از آن خودشان می کنند. اما من نخستین بار در سال ۱۳۸۰، در کارگاه خود هنرمند، با سوسک هایش روبه رو شدم. در حدود ۲۰۰۰ سوسک حمام براق و پرطمطراق، که گویی فی الحال از فاضلاب به موزه هنرهای معاصر تهران، به قصد تصاحب لشکر، کشیده اند. هر یک از سوسک ها با شاخک هایشان در حدود ۲۵ سانتی متر طول دارند و از سرامیک با لعاب سنتی و ترکیب مواد ساخته شده اند .
ساخت و نمایش این اثر در سال های نخست پس از ۲ خرداد ۱۳۷۶ اتفاقی نیست. سوسک ها پیام آوران تغییرات اند. سوسک های بیتا، رسولان موج نوی هنر ایران اند. که از زیر زمین به روی زمین آمده اند تا نوید دهنده ی حضور نسل جدید هنرمندان وطنی باشند و برای هنر امروز ایران چه رسولی برازنده تر از سوسک حمام! سوسک هایی که در طول سال های فراموشی و گوشه نشینی فربه شده اند : پرطمطراق، زیاده خواه، متناقض، متکبر، وقیح، طعنه زن، طناز، لزج، سبک، جلف، براق، پرتعداد، و … و به راستی کدام یک صفتی برای هنرمندان نسل نوی ایران نیست ؟ انبوه سوسک ها در نمایشگاه هایی که بازدیدکنندگان انتظار نمایش آثار هنری سنتی را می کشند، اتفاق نیست. هنر سفالگری از کهن ترین دست ساخته های ایرانی هاست و این حضور معنا دار سوسک ها در دوسالانه ی سرامیک و سفال، به خودی خود امری است معاصر. بار تاریخی ای که بر دوش این سوسک ها سنگینی می کند، نشان از گیجی همیشگی ما دارد. جایگاه ما در گذشته کجاست و در آینده کجا؟ آیا نسل امروز هنرمندان، فرزندان خلفی برای اجدادشان هستند ؟ آیا ما – سوسک های حمام – از تبار شیرهای پارسی هستیم ؟ سوسک های حمام جانوری آشنا برای شهروندان ایرانی امروز است. آیا اگر بخواهیم جانوری را برای نماد ایران امروز اختیار کنیم، کاندیدایی شایسته تر از سوسک های حمام سراغ داریم؟ اگر واقع بین باشیم ، نسل شیرهای ایرانی سال هاست که منقرض شده است.
سوسک های بیتا به طرز اعجاب آوری متناقض اند و از این جهت نیز امروزی. جنس سوسک ها از سرامیک با لعاب سنتی است. سرامیک، شاعرانه ترین ماده برای مجسمه سازی است؛ با لعاب که بیامیزد شاعرانگی اش دوچندان می شود. سفال و لعاب برای ما ایرانی ها آمیخته است به شعر و هنر اما لعاب در اینجا ماده ای شده برای بازسازی بدن لزج و خیس سوسک حمام که بیننده را دائم در کش و قوس آن قرار می دهد، دست بکشید بر پشت این سوسک ها یا نه و این تناقض، او را رها نمی کند، مثل زندگی این روزها. سوسک ها همان قدر که کریه اند، پر زرق و برق و چشم کور کن اند و همان قدر که قابل ترحم اند، مغرور. تناقضی که از زندگی امروز ما غیر قابل حذف است .
سوسک های عظیم الجثه بیتا فیاضی، چه بهترین نمایه برای هنر امروز ایران باشند یا نباشند، بی شک در حافظه تاریخ هنر ظریف الجثه هنر امروز ایران ماندگار اند .
۳-۳ پرسش های مطرح شده از هنرمندان :

    1. دلایل ترجیح رسانه های نوین ( اینستالیشن ، ویدیو آرت ، پرفورمنس و … ) نسبت به دیگر ابزار های بیان رایج، در خلق آثارتان، چه نکاتی بوده است؟
    1. به نظر شما رسانه های نوین چه گزینه های جدید مفیدی را در اختیار هنرمندان معاصر قرار میدهند؟
    1. آیا استفاده از رسانه های نوین، به معنای نارسایی و یا از کارافتادگی دیگر ابزار های نوین میباشد، یا دلایل دیگری همچون علایق شخصی، متناسب بودن با موضوع انتخابی در هر اثر و … داشته است؟
    1. جایگاه رسانه های نوین در در هنر امروز ایران و جهان را چگونه میبینید؟
    1. به نسبت تفاوت سطح کیفی کلی آثار هنرهای تجسمی ( نقاشی، گرافیک، مجسمه سازی و…) ارائه شده در ایران و آنچه که در سایر نقاط دنیا شاهد آن هستیم، آیا این تفاوت در کاربرد از رسانه های نوین نیز به همان صورت است؟ یا شرایط امیدوار کننده تری در پیش روست؟
    1. فعالیت حرفه ای شما در آغاز با چه ابزارهایی بود؟
    1. روند تغیر ابزارهای مورد استفاده شما از آغاز تا به این مقطع زمانی چگونه بوده است؟ چه مدیوم هایی در ابتدا مورد استفاده شما بود تا به رسانه های نوین رسید؟

۸ . دلایل جذب هنر معاصر ایران را به این رسانه ها چگونه ارزیابی میکنید؟

    1. آیا شما به عنوان یک زن، تلاش و تاکیدی بر ارائه ی آثار خود بصورتی که زن بودن خالق اثر بارز باشد دارید؟

۱۰٫آیا شما فمینیست هستید؟

    1. به نظر شما زنانگی مشخصه ایست که باید در آثار زنان هنرمند ( اعم از فمینیست و غیر فمینیست ) مشهود باشد؟
    1. در آثاری از شما که دارای خصوصیات زنانه و فضای زنانه میباشند، علت، صرفا زن بودن شما به عنوان پدید آورنده ی اثربوده است که بطور ناخودآگاه منجر به بوجود آمدن این فضا شده، یا دلایل دیگری هم تاثیر گذار بوده است؟ اگر بلی، چه دلایلی؟
    1. روند شکل گیری مضمون یک اثر در ذهن شما از چه عناصر و منابعی تاثیر میگیرد؟ ( منابعی همچون اخبار، شرایط اجتماعی روز ایران و جهان، اسطوره هاو…)
    1. در انتخاب ابزار مناسب برای بیان و ارائه ی موضوع و مضمون انتخاب شده، چه نکاتی را مد نظر قرار میدهید؟
    1. آیا رسانه های نوین به عنوان اولویت درانتخاب شما هستند؟
    1. کاربرد رسانه های نوین را به عنوان یک جریان همه گیر و به اصطلاح ” مد ” چگونه ارزیابی میکنید؟
    1. به نظرشما آیا در بکارگیری رسانه های نوین، نشانه های قومی ، ملی ، اجتماعی ، فرهنگی و… نیز جایگاهی دارند یا با بهره گرفتن از این ابزار ها اثر به گونه ای بین المللی میشود؟

پاسخ هنرمندان به پرسش ها

    1. دلایل ترجیح رسانه های نوین ( اینستالیشن ، ویدیو آرت ، پرفورمنس و … ) نسبت به دیگر ابزار های بیان رایج، در خلق آثارتان، چه نکاتی بوده است؟

رزیتا شرف جهان :
رشته ی اصلی من در هنرستان مجسمه سازی بود و بعد از آن رشته ی خود را در دانشگاه به نقاشی تغیر دادم چون در آن سال ها رشته ی مجسمه سازی در دانشگاه ها تعطیل شده بود وگرنه به رشته ی مجسمه سازی بسیار علاقمند بودم. در این زمینه بسیار تلاش کردم و سال های طولانی آموزش دیدم. همیشه در مطلبی که در کارهایم اهمیت داشت ارتباطی بود که می توانستم با مخاطب برقرار کنم. در دوران ما نوعی بی ارتباطی مردم با هنرهای تجسمی بود و این به علت کمرنگ بودن و کم سابقه بودن هنر های تجسمی در فرهنگ ما بود و دوران آموزشی ما مصادف با اوج مدرنیزم بود به همراه آثار آّبستره که همین مسئله ارتباط مردم را با اثر هنری سخت تر کرده بود. در طول سال های ۶۰ تا ۷۰ که فارغ التحصیل و وارد جامعه ی هنری خود شدم و فعالیت حرفه ای خود را آغاز کردم همواره با این اعتقاد همراه بودم که اثر هنری ای که از مردم جدا باشه هیچ فایده ای ندارد وبه هر طریقی هست باید بتوانیم با مردم ارتباط برقرار کنیم در نتیجه همیشه یک رویکرد مفهومی در کارهایم بود واین جنبه بایم بسیار حائز اهمیت بود. این هدف که بتوان با مردم ارتباط بهتری برقرار کرد باعث شد تا مدیوم های مختلفی را بکار بگیرم و در رسیدن به هدف هم واقعا مرا اغنا کرد و مردم خیلی ارتباط بهتری با آثار برقرار کردند. از طرف دیگر تجربه گری و آزمون و خطا در حیطه های مختلف بود. دوست نداشتم در یک زمینه ی خاص باقی بمانم و تا کنون هم علاقه دارم کارهایی که تابحال انجام نداده ام را تجربه کنم و فکر نمی کنم که در هنر هیچ محدودیتی در انجام فعالیت وجود داشته باشد. مسئله ی دیگر که به نوعی شخصی است این است که چون آموزش آکادمی طولانی مدت دیده ام، همیشه به طراوتی که در کارهای افرادی که تازه وارد این عرصه شده بودند و با اندک تجربه ای که کسب کرده بودند به ارائه ی آثارشان می پرداختند، حسرت می خوردم. اما آموزش های طراحی و نقاشی ای که من بصورت آکادمیک دیده بودم، در من همچون سنگ شده بود و قادر به تغیر آنها در راستای انجام کارهای جدیدم نبودم، لذا کار با مدیوم هایی که هیچ آموزشی در مورد آنها ندیده بودم و کاملا غریزی با آنها کار میکردم آن طراوت و تازگی ای که من بدنبالش بودم را به من می داد.
ندا رضوی پور :
من از راه خیلی دوری می آیم، زیرا من در دیپلم علوم تجربی گرفتم و دو سال پزشکی می خواندم، در اصل می خواهم بگویم اصلا پیشینه ی هنری نداشتم. بعد در همان سالی در دانشگاه اسم نویسی کردم با مقوله ی هنر آشنا شدم. این آشنایی از طریق نمایشگاه هایی بود که دیدم، از مارسل دوشان و هم نسلانش دیدم و متوجه شدم که هنر فقط آن چیزهایی که من فکر می کردم نیست و می تواند عمیق تر از آن چیزی که منمی پنداشتم باشد. از این رو من هم زمان هم در پزشکی اسم نویسی کردم هم هنر ام بعد از دو سال کلا به سمت هنر رفتم که رشته ام در سال های اول، به طور کل ،هنر های تجسمی بود و بعد تخصصم را در فضا سازی و طراحی صحنه گرفتم و اوایل بیشتر در تئاتر کار می کرد و طراحی صحنه انجام می دادم. بعد در سال۲۰۰۱ در اولین نمایشگاه موزه هنر های معاصر، اولین کارم که چیدمان و ویدیو بود را ارائه دادم و در آن مورد نیز همچنان فضا سازی برایم جالب بود و از فضا سازی به این چیدمان رسیدم و از فضایی که بیننده در آن درگیر میشد لذت می بردم. در اصل بیننده وارد فضایی می شد که از چند جهت صدا هایی شنیده می شد و فضای خیلی تاریکی بود که با ویدیو و صداها فضا سازی می شد. و ویدیو آن در مورد یک درخت بید بود وخاطراتی که در زیر این درخت اتفاق افتاده است. بطوری که انگار بیننده درگیر این خاطرات می شد که یک بار نوستالژیک برای خودم داشت کهبعد از سال ها به ایران برگشته بودم و برای یک سری دلایلی و خاطراتی برگشته بودم که دیگر هیچکدام از آنها وجود نداشتند و تنها یک حس از آنها باقی مانده بود و نوعی بازی بین گذشته و حال بود.این اولین مرتبه ای بود که من به این صورت با بیننده ها ارتباط برقرار کردم و برای خودم بسیار اتفاق جالبی بود وقتی می دیدم بیننده ها از آن اتاق تاریک بیرون می آیند و متاثر از این کار هستند. برای من جالب بود که من با دغدغه و داستان شخصی خودم توانسته ام ارتباطی برقرار کنم با مخاطبم.

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت
 [ 05:39:00 ب.ظ ]




۲-۲-۸- تمرین درمانی
شواهدی مبنی بر بدتر شدن علایم بیماری MS و یا پس­رفت بیماری در طولانی مدت بر اثر تمرینات بدنی به ندرت وجود دارد. در واقع تحقیقات بیان می­ کنند که فعالیت بدنی می ­تواند:

    1. سلامتی عمومی را در افراد مبتلا به MS خفیف بهبود می­بخشد (۵۲).
    1. به افراد مبتلا به MS پیشرفته کمک می­ کند که تا حد امکان تحرک و فعالیتشان را حفظ کنند (۵۲).
    1. به افراد مبتلا به MS در مدیریت علایم این بیماری از قبیل خستگی، سفتی عضلات، مشکلات تعادلی، اضطراب، افسردگی و مشکلات دفعی کمک می­ کند (۱۵۲).
    1. خطر ابتلا به بیماری­های ثانویه قلبی- عروقی، پوکی استخوان و دیابت را کاهش می­دهد (۱۵۲).

۲-۳- بیماری شریان کرونری و عوامل خطرزا
بیماری شریان کرونری شایع­ترین بیماری­های قلب- عروقی و یکی از علل اصلی مرگ و میر در دنیا بوده؛ به­ طوری­که، ۳۵% مرگ و میر در دنیا ناشی از این بیماری­ها می­باشد (۲۸). حدود ۷۵% از مرگ­های قلبی به علت بیماری شریان کرونری می­باشد. بیماری کرونری قلب، بیماری است که در آن دیواره شریان­هایی که عضلات قلب را خون­رسانی می­ کنند، ضخیم می­شوند. این ضخیم شدگی که به علت تشکیل ضایعات در دیواره عروق ایجاد می­ شود، آترواسکلروز[۶۷] نامیده می­ شود؛ به این ضایعات جدار عروق، پلاک[۶۸] گفته می­ شود. آترواسکلروز می ­تواند خون­رسانی به عضله قلب (میوکارد) را محدود کند و تظاهر آن در بیمار ممکن است به صورت درد فعالیتی قفسه سینه (آنژین) یا تنگی نفس فعالیتی باشد. کم تحرکی یکی از عوامل خطرزای بیماری شریان کرونری است. توانایی فرد در اجرای فعالیت­های ورزشی به کارایی و عملکرد دستگاه­های مختلف بدن از جمله دستگاه قلبی – عروقی بستگی دارد. با تمرینات ورزشی منظم و طولانی مدت، قلب دستخوش تغییراتی می­ شود. چنین تغییراتی را پدیده سازگاری قلب در پاسخ به تمرینات ورزشی یا تغییرات فیزیولوژیک می­نامند (۶و۶۴).
به­رغم آشنایی با این بیماری، اطلاعات کمی درباره برخی ویژگی­های اصلی آن وجود دارد. اگرچه عوامل خطر کلی و سیستمیک زیادی وجود دارند که مستعد کننده بروز آترواسکلروز هستند، این بیماری برخی نواحی دستگاه گردش خون را بیشتر مبتلا می­ کند و با توجه به بستر عروقی گرفتار منجر به تظاهرات بالینی مشخص می­ شود. آترواسکلروز سرخرگ­های کرونر به طور شایع موجب انفارکتوس میوکارد و آنژین صدری می­گردد. آترواسکلروز سرخرگ­های مشروب کننده دستگاه عصبی مرکزی اغلب موجب بروز ایسکمی موقت و سکته­های مغزی می­ شود (۲۷و۱۱۰).
حتی در بستر سرخرگی معین، آترواسکلروز تمایل دارد تا به طور کانونی و مشخص در برخی مستعد ایجاد شود. برای مثال در گردش خون کرونر، قسمت پروگزیمال سرخرگ قدامی- نزولی چپ تمایل خاصی برای بروز بیماری انسدادی آترواسکلروز نشان می­دهد. به طور مشابهی، تمایل بروز آترواسکلروز در قسمت­ های پروگزیمال سرخرگ­های کلیوی و محل دوشاخه­شدن کاروتید[۶۹] بیشتر است. در واقع، ضایعات آترواسکلروزی آغلب در نقاط انشعاب سرخرگ­ها یعنی محل تلاطم جریان خون تشکیل می­شوند. تمام تظاهرات آترواسکلروز در اثر تنگی و انسداد عروق ایجاد نمی­شوند. مکانیسم توزیع آناتومیکی ناپیوسته آترواسکلروز هنوز مشخص نشده است (۲۷، ۶۴و۹۸).
(( اینجا فقط تکه ای از متن درج شده است. برای خرید متن کامل فایل پایان نامه با فرمت ورد می توانید به سایت nefo.ir مراجعه نمایید و کلمه کلیدی مورد نظرتان را جستجو نمایید. ))

آترواسکلروز از نظر زمانی و مکانی به طور کانونی ایجاد می­ شود. آتروژنز در انسان به طور معمول طی سال­های متمادی (چند دهه) پدید می ­آید. مدل­های امروزی آتروژنز بر این مبنا استوارند که استرس­زاهای گوناگون، پیوستگی عروقی را دچار اختلال نموده، سبب تجمعات غیرطبیعی چربی­ها، سلول­ها و ماتریکس خارج سلولی در جدار شریان­ها می­شوند. این مواد زائد ضایعاتی به نام پلاک­های آترواسکلروتیک را ایجاد می­نمایند. این­گونه پلاک­ها ممکن است مستقیما سبب کاهش قطر مجرای شریان­ها و پارگی آن­ها و ایجاد ترومبوز شوند. هر دو مکانیسم گفته شده، جریان خون اعضای قرار گرفته در بخش دیستال را دچار محدودیت می­نمایند. در نتیجه، عوارض اصلی آترواسکلروز عبارتند از: آنژین صدری[۷۰]، سکته مغزی و کاهش خون­رسانی به کلیه­ها و اندام تحتانی که آترواسکلروز را به عنوان مهمترین عامل ابتلا و مرگ و میر در دنیای پیشرفته مطرح می­نماید. رشد پلاک­های آترواسکلروزی احتمالا بیشتر به صورت ناپیوسته است تا خطی و یکنواخت و با دوره­هایی از سکون نسبی که توسط مراحلی از تکامل سریع ضایعه قطع می­ شود، همراه است. پس از یک دوره معمولا طولانی و بی­علامت[۷۱]، آترواسکلروز ممکن است تظاهر بالینی پیدا کند. تظاهرات بالینی آترواسکلروز ممکن است مزمن باشند مانند آنژین صدری پایدار ناشی از فعالیت (که قابل پیش ­بینی و تولید مجدد است). واقعه حاد بسیار وخیم­تری مانند انفارکتوس میوکارد یا حادثه عروق مغزی یا مرگ ناگهانی ممکن است اولین تظاهر آترواسکلروز باشد. گروهی دیگر از بیماران به­رغم آترواسکلروز گسترده هرگز دچار تظاهرات بالینی آترواسکلروز سرخرگی نمی­شوند (۶۴و۱۱۰).
شروع آترواسکلروز. تجمع و تغییر شکل لیپوپروتئین
بیماری قلبی پیشرونده­ای است که از دوران کودکی شروع می­ شود و در سنین بالا بروز می­ کند. مجموع نتایج آزمایش­های تجربی در حیوانات و مطالعات انسانی درباره آترواسکلروز مطرح­کننده آنند که رگه ­های چربی[۷۲] معرف اولین ضایعه آترواسکلروز هستند. تشکیل این ضایعه اولیه در اکثر موارد ناشی از افزایش کانونی لیپوپروتئین­ها در مناطقی از لایه انتیمایی سرخرگ است. تجمع ذرات لیپوپروتئین ممکن است ناشی از مکانیسم ساده افزایش نفوذپذیری یا نشت اندوتلیوم رویی نباشد؛ بلکه، این لیپوپروتئین­ها می­توانند با اتصال به اجزای ماده خارج سلولی در انتیمای سرخرگ جمع شوند و به این وسیله زمان اقامت ذرات غنی از چربی در دیواره سرخرگ افزایش یابد. لیپوپروتئین­های تجمع­یافته در فضای خارج سلولی انتیمای سرخرگ اغلب با مولکول­های پروتئوگلیکال ماده خارج سلولی همراه هستند. در مکان­های تشکیل ضایعه، اجزای گوناگون ماده خارج سلولی ممکن است از حالت تعادل با یکدیگر خارج شوند. برای مثال از سه گروه عمده پروتئوگلیکال­ها، افزایش نسبی مولکول­های هپاران سولفات نسبت به کراتان سولفات یا کندریتین سولفات، ممکن است با اتصال به ذرات لیپوپروتئینی موجب احتباس و کند کردن خروج آن­ها از ضایعات در حال تشکیل شود (۹۸و۱۸۵).
در کنار عوامل شناخته شده­ای مانند سیگار، سن، جنس، پرفشارخونی، چاقی، افزایش کلسترول، تری­گلیسرید و غیره عدم تحرک و نداشتن فعالیت بدنی مناسب نیز از عوامل خطر قابل کنترل بیماری­های عروق کرونری است که سال­هاست توجه فیزیولوژیست­ها، پزشکان و متخصصین قلب را به خود جلب کرده است. بدون شک عادت به تمرینات بدنی مناسب و سطح آمادگی جسمانی بالا می ­تواند عامل مهمی در پیشگیری و کاهش شدت امراض مختلف بین مردم سراسر جهان باشد (۲۷).
آشکار است که یک رابطه ما بین احتمال خطر بیماری شریان کرونری و ورزش فیزیکی وجود دارد. تغییرات احتمالی در ساختمان لیپوپروتئین در طول ورزش کردن ممکن است یک تغییر مهمی باشد که بتواند رابطه ما بین ورزش و کاهش احتمال خطر بیماری شریان کرونری را توضیح بدهد .لیپوپروتئین با دانسیته بالا (HDL) به عنوان یک عامل اصلی احتمال خطر بیماری شریان کرونری تصور شده است و سطح پایین این لیپوپروتئین با افزایش احتمال خطر بیماری شریان کرونری مربوط می­باشد. کسانی که به صورت پایدار و دایمی ورزش می­ کنند نسبت به همتای بدون تحرک ورزشی، سطح HDL کلسترول را به صورت زیادی دارا می­باشند. از این رو پیشنهاد اینکه ورزش این تغییرات سودمند را ترغیب می­ کند را می­توان توجیه کرد (۹۸و۱۸۵).
اگرچه افزایش لیپوپروتئین با چگالی پایین (LDL-C) و کاهش لیپوپروتئین با چگالی بالا (HDL- C) شاخص­ های اصلی و عامل خطر بیماری­های قلبی عروقی محسوب می­شوند؛ ولی، گزارش­ها نشان می­ دهند افرادی که به بیماری­های قلبی عروقی مبتلا بوده ­اند، دارای HDL-C و LDL-C طبیعی هستند. بنابراین، تحقیقات زیادی انجام گرفت و پذیرفته شد که گسترش بیماری­های قلبی عروقی زمینه­ای التهابی دارد و التهاب عمومی (سیستمیک)، نقش محوری در توسعه و پیشرفت آترواسکلروز ایفا می­­کند. از این­رو در دهه گذشته، توجه پژوهشگران بیشتر به شاخص­ های التهابی به عنوان عوامل مستقل پیشگویی کننده بیماری­های قلبی عروقی معطوف شده است. برخی از این شاخص­ های التهابی عبارتند از: فیبرینوژن، هاپتوگلوبین، اینترلوکین( IL-6) که نقش مهمی در پاتوژنز آترواسکلروز دارد (۱۶۲). التهاب مزمن یکی از مشخصه­های پاتوژنیک در بروز آترواسکلروز است. بدین ترتیب که با آغاز التهاب عروقی و متعاقباً فعال شدن اندوتلیال و سنتز پروتئین­های پیش التهابی و در نتیجه افزایش در میزان بیان ژنی و بروز مولکول­های چسبان سلولی، روند آترواسکلروز آغاز می­گرد (۲۸).
با مطالعه تحقیقات گذشته درمی­یابیم که تاثیر ورزش بر شاخص­ های قلبی عروقی جدید و سنتی مورد بررسی قرار گرفته و نتایج جالبی بدست آمده است­. تحقیقات انجام شده، گزارش کردن که ۱۳ هفته تمرینات ورزشی به کاهش شاخص­ های التهابی در افراد منجر می­ شود که همین امر به کاهش بیماری شریان کرونری منجر می­ شود (۲۵). فعالیت بدنی از یک طرف که به کاهش لیپیدهای چربی خون منجر می­ شود و از یک طرف دیگر به کاهش شاخص­ های التهابی منجر می­ شود می ­تواند در کاهش بیماری شریان کرونری نقش بسیار مهمی داشته باشد.
در این میان، محققان فیزیولوژی ورزشی همواره در صدد توسعه مؤثرترین و اجرایی­ترین شیوه ­های فعالیت ورزشی در راستای کارآمد نمودن و به روز کردن توصیه­های فعالیت ورزشی، به عنوان بخش مهمی از سبک زندگی سالم و بهداشتی و بخش مکمل در پیشگیری و درمان بسیاری از بیماری­های مرتبط با کم­تحرکی، از جمله بیماری­های قلبی – عروقی بوده ­اند. از بین شیوه ­های تمرینی، بیشتر مطالعات انجام شده فعالیت ورزشی هوازی تداومی را مورد تایید قرار داده­اند (۶).
۲-۴- ورزش و بیماری MS
تمام کسانی که به بیماری MS مبتلا هستند صرف نظر از میزان درگیری­شان نیاز به ورزش و تمرین دارند. ورزش نکردن عواقب مخاطره آمیزی برای سلامتی فرد به دنبال دارد که دامنه آن می ­تواند از یک یبوست ساده تا افزایش خطر بیماری­های قلبی- عروقی تغییر کند. ورزش و نرمش علاوه بر این­که از بروز چنین مشکلاتی جلوگیری می­ کند احساس خوبی نیز برای بیماران به دنبال دارد (۸۸).
نشانه­ های بیماری MS از دامنه وسیعی برخوردار است منجمله می­توان به ضعف عضلات، اختلالات بینایی، اختلالات شناختی و اختلالات حسی اشاره کرد (۵و۱۹۴). کاهش توانایی­های حرکتی و خستگی از مشکلات اساسی این بیماران است. توانایی حرکتی این افراد تحت تاثیر عواملی مانند ضعف[۷۳]، خستگی[۷۴](۵۸)، اختلال حسی[۷۵](۵۷)، عدم تعادل[۷۶](۱۱۹)، اشکال در تمرکز[۷۷](۵۷)، اسپاسم[۷۸]، اختلال در کنترل اتونومیک قلبی-عروقی[۷۹](۱۰۲و۱۷۰) و شرایط محیطی قرار بگیرد (۷۶،۱۷۰و۱۷۱). ضعف عضلانی، خستگی، اسپاسم و فلج ضعیف از مهم­ترین علائم این بیماری است. ضعف عضلانی و خستگی خود از عواملی است که به کاهش تحرک می­انجامد که آثار منفی در فعالیت­های روزمره و کیفیت زندگی (HAQUAMS)[80] خواهند داشت (۵۵).
این بیماری استقلال و توانایی فرد را برای شرکت موثر در خانواده و جامعه تهدید می­ کند و آن­ها را به سوی احساس فقدان شایستگی و اطمینان از خود سوق می­دهد؛ اطمینان فرد از بدن و سلامتی خود مخدوش شده و به علت غیر قابل پیش ­بینی بودن دوره­ های عود بیماری، تعدادی از آن­ها احساس می­ کنند که قادر به برنامه­ ریزی برای آینده زندگی خود نیستند (۲۵). این بیماری اغلب افرادی را مبتلا می­ کند که در مرحله مولد زندگی خود قرار دارند و در بیشتر موارد اعضای خیلی جوان خانواده، مسئولیت مراقبت از بیمار ناتوان را به­عهده می­گیرند (۲۵و۱۲۴).
هیچ درمان قطعی برای بیماری MS وجود ندارد و درمان­های حاضر تنها به کاهش علایم بیماری (تعداد و شدت حملات) منجر می شود و کمتر کردن علائم اساس مراقبت از این بیماری است (۵۰). راه­های شناخته شده درمان خستگی مربوط به بیماری MSشامل موارد زیر است ۱) تغییر و اصلاح الگوهای رفتاری ۲) داروها ۳) تمرینات بدنی، توانبخشی، وسایل کمکی و۴) سایر درمان­ها (۵۰).
افراد بی­تحرک با خطرات جدی سلامتی مواجه هستند. کم­تحرکی با شرایط مزمنی مثل بیماری­های قلبی عروقی، چاقی، دیابت نوع ۲، سرطان، پوکی استخوان و خستگی همراه است (۱۷۹). در بیماران مبتلا به MS پوکی استخوان، افسردگی، خستگی و مرگ و میر به دلیل بیماری­های قلبی عروقی شیوع یافته است. علاوه بر این، عدم فعالیت بدنی با کاهش ظرفیت هوازی، آتروفی و از دست دادن قدرت عضلانی همراه است (۱۰۲، ۱۵۶و۱۷۴). معمولاً عدم تحرک و یا کاهش آن در این بیماران زمینه را برای افزایش میزان کلسترول و تری­گلیسرید فراهم ساخته و نهایتاً بستر مناسب را برای امکان بروز تعدادی از بیماری­ها آماده می­نماید. نشان داده شده است که ظرفیت هوازی در افراد مبتلا به MSکاهش یافته است (۱۰۳). تا همین اواخر به بیماران MS یا هر بیماری دمیلینه شدن التهابی سیستم عصبی مرکزی توصیه شده بود که در فعالیت­های بدنی شرکت نکنند (۱۴۵و۱۵۳). در نتیجه بسیاری از بیماران سطح کاهش یافته­ای از فعالیت بدنی را نشان دادند و به تبع آن از آتروفی ناشی از این بی­فعالیتی رنج می­بردند و استقامت و قدرت عضلانی را از دست می­دادند. محققان همچنین نشان دادند که بدتر شدن علائم MS در طی یک دوره ۳-۵ ساله در ارتباط با کاهش سطح فعالیت بدنی، مستقل از ناتوانی عصبی و دوره بیماری MS بود. در صورتی که سبک زندگی فعال این کمبود را در افراد سالم کاهش می­دهد (۵۱، ۶۰و۱۴۵).
درک تاثیر فعالیت بدنی بر سیستم قلب-عروقی از دیر باز مورد توجه متخصصین بوده است (۱۷۴). به نظر می­رسد فعالیت بدنی و از جمله تمرین هوازی بر توسعه این سیستم موثر باشد. تأثیر درمانی ورزش­های هوازی و تمرینات مقاومتی بر طیف گسترده­ای از پارامتر­های عملکردی مانند ویژگی­های انقباضی عضله، عملکرد حرکتی و کیفیت زندگی در بیماران MS در چند دهه اخیر کشف شده و مورد توجه محققان ورزشی قرار گرفته است (۸۵و۹۴). انجام ورزش‌هایی هم­چون بدن‌سازی و تمرینات هوازی سبب حفظ بهتر قابلیت‌های مغز و اعصاب در بیماران مبتلا به MS می‌شود. قسمت‌های آسیب‌دیده مغز بیماران مبتلا به MS در افرادی که ورزش می‌کنند کندتر تخریب می‌شود. به نظر می‌رسد که ورزش‌هایی هم­چون بدن‌سازی و تمرینات هوازی روی بخش‌هایی از مغز که در برابر MS آسیب‌پذیرترند نقش محافظتی داشته و سبب می‌شود قشر خاکستری مغز در حجم گسترده‌تری حفظ شود. تا به امروز روشن است که ورزش­های هوازی منظم با شدت متوسط سبب تشدید MS نمی­شوند و باعث بهبود عملکرد سرعت و مسافت راه رفتن و کیفیت زندگی افراد مبتلا می­ شود (۴، ۶۰و۱۵۹). اختلال در عملکرد عصبی در بیماری MS منجر به هر دوی اختلالات حسی و حرکتی می­ شود؛ بنابراین، به مشکلات تعادلی، هماهنگی، کنترل وضعیت و مکانیسم راه رفتن کمک می­ کند (۴۶). تمرینات ورزشی مخصوصا تمرینات هوازی منجر به بهبود عملکرد عصبی-عضلانی در بیماران مبتلا به MS می­ شود که بهبود عملکرد عصبی-عضلانی تنها به کمیت و کیفیت عضلات درگیر بستگی ندارد؛ بلکه، همچنین به توانایی سیستم عصبی که به طور مناسبی عضلات را فعال کند بستگی دارد.
سال­های متمادی، بیماران مبتلا به MSتوصیه می­شدند که در ورزش­های فیزیکی شرکت نکنند. چون بعضی از بیماران ناپایداری علائم را در طول ورزش، در نتیجه افزایش دمای بدن، گزارش کرده بودند. دلیل دیگر این بود که اجتناب از ورزش، باعث حفظ انرژی می­ شود و در نتیجه، به کاهش خستگی و باقی گذاشتن انرژی برای فعالیت­های روزانه زندگی منجر می­ شود (۸۴و۱۴۱)؛ اما، در طول دهه گذشته، ورزش به دلیل آثار سودمند ثابت شده آن در بیماران مبتلا به MS، توصیه شده است (۱۵۲). یکی از راه­های کمک به این بیماران، فعالیت ورزشی است. با توجه به ناتوانی جسمانی بیماران مانند عدم تعادل و فقر حرکتی، بهتر است که از تمرین­های هوازی، استفاده کند. علاوه براین، تحقیقات انجام شده در زمینه اثر تمرینات مقاومتی بر بیماری MS گزارش کردند که تمرینات مقاومتی اثر مثبتی بر عملکرد و کیفیت زندگی بیماران مبتلا به MS دارد (۱۱۷).
اگر چه مکانیسم دقیق مزایای ورزش بر مغز نامشخص هستند. افزایش سوخت و ساز مرتبط با فعالیت­های بیشتر در بخش­هایی از سلول­های مغز، نخاع و سیستم عصبی محیطی مستلزم یک اثر در فعالیت ژن است. در بخشی با افزایش تولید فاکتورهای رشد مانند BDNF[81] ، فاکتور رشد عصبی[۸۲] و گالانین ایجاد می­ شود. هیپوکسی موضعی به طور بالقوه ممکن است محرک تشکیل عروق جدید در اطراف سلول­های مغز باشد (۱۰۷). سیستم عصبی بیماران مبتلا به MS ظرفیت خیلی محدودی برای بازسازی دارد و این تا حد زیادی به وجود سوبستراهای نامناسب برای رشد که شامل عوامل چندگانه مانند تشکیل اسکار بافت گلیال، نقص در فاکتور­های تروفیک و مهار کننده­ های رشد تولید شده توسط الیگودندروسیت­ها، آستروسیت­های واکنش­پذیر و فیبروبلاست­هاست کمک می­ کند. اخیراً نشان داده شده که سیگنال­های مهار کننده رشد مشتق شده از میلین مهمترین نقش را در رشد آکسون­های از کار افتاده در سراسر نواحی آسیب دیده دارند (۱۱۳).
پروتئین­های مشتق شده از میلین به عنوان مهمترین منابع مهاری در طناب نخاعی آسیب دیده شناخته شده ­اند (۹۳و۱۱۳). فاکتور نرتروفیک مشتق شده از مغز (BDNF) ایفا کننده مهم اثرات ورزش بر کاهش ملکول­های مهار کننده رشد و افزایش فاکتور­های رشد است. بطور کلی یافته­ ها بر عمل بالقوه درمانی ورزش برای ارزیابی ظرفیت مغز آسیب دیده برای پلاستیسیتی و ترمیم تاکید کردند. نورون­هایی که در آزمایشگاه با BDNF تحریک شده ­اند؛ توانایی خنثی کردن ظرفیت مهاری میلین را دارا می­باشند (۹۳و۱۴۹). ورزش به عنوان یک استراتژی غیرتهاجمی برای ارزیابی تولید BDNF در قسمت­ هایی از مغز و نخاع پذیرفته شده است. شناخته شده است که فعالیت جسمانی رشد آکسونی را بعد از آسیب عصبی افزایش می­دهد و باعث بیان شاخص­ های مهم رشد سیناپتیک و آکسونی می­ شود. فعالیت عصبی مرتبط با ورزش ممکن است فاکتور­هایی برای تغییرات در ملکول­های مهار کننده رشد میلین تحریک کند. فعالیت عصبی القا و آزاد شدن BDNF را تنظیم می­ کند و ورزش بیان BDNF در نورون­ها و آستروسیت­ها تعدیل می­ کند (۱۰۷و۱۱۳). نشان داده شده که برنامه ­های ورزشی ممکن است به محافظت عصبی و پلاستیسیته عصبی مرتبط با BDNF کمک کنند و بنابراین می ­تواند به طور امکان­پذیری نقشی را در کاهش تغییرات عصبی مرتبط با MS و دیگر بیماری­های تخریب کننده سیستم عصبی مرکزی داشته باشد (۱۴۹).
آزمایش­­های در حیوانات مبتلا به MS نشان داده است که فاکتور رشد قابل توجهی در سلول­ها در سیستم عصبی مرکزی متأثر از فعالیت بدنی است. به عنوان مثال تمرینات ورزشی، فراوانی IGF-1، فاکتور رشد بسیار مهم و فراوانی نورآدرنالین در مغز را افزایش می­دهد (۱۰۷). IGF-I برای رشد طبیعی مغز مهم می­باشد که اثرات آن بر چند مرحله تکثیر، تمایز و بقای سلول­های مغز نشان داده شده است و ممکن است اثرات مشابهی بر سلول­های عصبی اجدادی در سیستم عصبی بزرگسالان داشته باشد، IGF-I یک عمل تعدیل کننده بر بقای سلولی، رشد مغز و میلین­سازی سیستم عصبی مرکزی دارد. اگرچه بعضی از شواهد نشان می­دهد که IGF-I ممکن است اثرات سودمندی بر درمان MS داشته باشد. در EAE، تزریقIGF-I درون وریدی دو بار در روز برای ۸ روز نشان داد که نمرات نقص بالینی را کاهش داد و راه رفتن، طول گام و عملکرد بالا رفتن از پله در مقایسه با رت­های کنترل بهبود یافت (۹۰و۱۴۹).
درمان IGF-I در EAE به طور قابل توجهی تعداد و نواحی دمیلینه شده را در طناب نخاعی کاهش داد؛ علاوه براین، ضایعات اطراف اکسون­ها از طریق میلین­سازی مجدد با بخش­های دمیلینه شده اکسون­ها عوض می­کرد (۱۹۸). مطالعاتی که روی حیوانات نشان داده­اند که با اعمال تمرینات هوازی ظرفیت اکسیداتیو- ظرفیت هوازی سلول­ها در سیستم عصبی محیطی افزایش یافته است. علاوه براین، یافته­هایی وجود دارد که نشان می­دهد اندازه سلول می ­تواند با فعالیت بدنی منظم مخصوصا تمرینات هوازی افزایش یابد (۱۸۸). مطالعاتی دیگر نشان داده­اند که شکل­ گیری سلول­های جدید مغز در حیواناتی که اجازه دویدن به آنها داده شد افزایش می­یابد (۹۳و۱۱۳). مطالعات دیگری نشان داده­اند که تشکیل عروق جدید در قشر مخ بعد از تمرین افزایش یافته که می ­تواند بطور قابل توجهی مواد مغذی را فراهم کند (۹۳و۱۱۳).
اختلالات عملکردی در MS مثل مکانیسم راه رفتن غیر طبیعی، ضعف عضلانی، تعادل ضعیف و خستگی به طور معمول در نتیجه انحطاط[۸۳] آکسون و بلوکه شدن هدایت است (۶۰). در واقع چون MS بر راه­های حرکتی اثر می­ گذارد، منجر به ضعف و خستگی عضلانی می­­شود و سپس عملکرد را تخریب می­ کند (۴۶). خستگی در اکثر بیماران MS رخ می­دهد و امکان درمان کمی دارد و مانع فعالیت­های معمولی و یا مورد نظر می­ شود
اگرچه ورزش از فرایند دمیلینه­شدن جلوگیری نمی­کند و یا آن­ را معکوس نمی­کند و یا در دوره نورولوژیکی MSتغییری ایجاد نمی­کند؛ اما، می ­تواند از چندین راه مانند، تأثیر مثبت در روحیه، احساس خوب بودن،کنترل وزن، کاهش اشتها، افزایش پشتکار،کاهش خستگی و بهبود در وضعیت خواب این بیماران را حمایت کند (۳۵و۳۷). ورزش سبب افزایش قدرت و قابلیت انعطاف­پذیری و توان عضلات و برقراری حرکات طبیعی مفاصل می­ شود (۱۱۹). هدف اولیه ورزش در بیماری MS حفظ و بهبود عملکرد حرکتی است؛ همچنین، از مشکلاتی مانند ضعف و کاهش استقامت و تعادل به علت کم­تحرکی جلوگیری ­کند و به بهبود استقلال، آرامش عمومی و آمادگی هوازی (قلب و عروق) کمک ­کند، منجر به تحریک انگیزه و افزایش اعتماد به نفس و این­که به حفظ سلامت عمومی و افزایش مقاومت در برابر بیماری کمک ­کند، در نهایت منجر به افزایش کیفیت زندگی و کاهش خستگی در بیماران مبتلا به MS ­شود.
۲-۴-۱- فعالیت بدنی و بیماری شریان کرونری در بیماران مبتلا به MS
بیماری عروق قلب در مردان شایع­تر است و در سنین پایین­تری نسبت به زنان دیده می­ شود. البته زنان هم پس از یائسگی به همان اندازه مردان همسال خود در معرض ابتلاء خواهند بود. در سنین پیش از یائسگی، میزان مرگ ناشی از بیماری های قلبی- عروقی در زنان یک پنجم مردان است؛ اما، بعد از یائسگی، به علت برداشته شدن اثر محافظتی استرژن این میزان به صورت تصاعدی در زنان افزایش می­یابد تا به حد مردان می­رسد (۱۴).
با توجه به این­که این بیماری در افرادی که سابقه خانوادگی آن را دارند بیشتر دیده می­ شود و با افزایش سن احتمال ابتلاء به آن بیشتر می­ شود­، برای پیشگیری و کاهش عوارض احتمالی آن باید به عوامل خطر تغییرپذیر توجه بیشتری کرد. چاقی و زیادی چربی خون در اثر کم­تحرکی دو عامل خطر دیگر هستند که برای تغییر آن­ها باید از ورزش و تغذیه صحیح کمک گرفت. ورزش حداقل ۳ روز در هفته به مدت نیم ساعت بطوری­که، موجب افزایش چشمگیر ضربان قلب شود؛ چراکه، از خطر ابتلاء به بیماری قلبی می­کاهد.
عوامل خطر گوناگونی با گسترش بیماری­های آترواسکلروز همراه هستند، از بین این عوامل خطر، فشارخون بالا، چربی خون بالا و سیگار عامل ۵٠ درصد از موارد بیماری عروق کرونر قلب محسوب می­شوند (۲۵). همچنین، عدم فعالیت فیزیکی ۵/۱ تا ۲ برابر و هیپرکلسترولمی نیز خطر ابتلا به بیماری­های قلبی-عروقی را ٣٠ تا ۴٠ درصد افزایش می­ دهند خطر بروز بیماری قلبی سرخرگ کرونر در بیمارانی که کلسترول زیادتر از ٣٠٠ میلی­گرم در دسی­لیتر دارند ۴ بار بیشتر از افرادی است که میزان کلسترول آن­ها کمتر از ٢٠٠ میلی­گرم در دسی­لیتر می­باشد. بنابراین، ضروری است که میزان کلسترول افراد را زیر ٢٠٠ میلی­گرم در دسی­لیتر نگه داشت (۲۴و۲۵). فعالیت فیزیکی منظم و در حد تحمل موجب کاهش خطر بیماری سرخرگ کرونر می­ شود به نظر می­رسد یکی از مکانیسم­های تاثیر ورزش بر بیماری­های قلبی-عروقی از طریق کاهش چربی­های خون باشد. در این رابطه دیویدسون (١٩٩٢) نیز اثر مثبت فعالیت جسمی را اصلاح سطح چربی و لیپوپروتئین­ها، کنترل فشار­خون، تسهیل کاهش وزن و حفظ وزن متعادل معرفی می­ کند (۲۸). در مطالعات انجام شده، گزارش کردند که ۴ تا ۵ ساعت ورزش پیاده روی در هفته برای افزایش میزان HDL لازم می­باشد.
ورزش علاوه بر آن­که قدرت و استحکام بدن بیمار را بالا می­برد باعث تنظیم سیستم قلب و عروق و تنفس نیز خواهد شد (۸۸). با انجام فعالیت های ورزشی تنفس عمیق­تر و همچنین قلب سریع­تر می­تپد که همین امر به کاهش عوامل خطرزای قلبی- عروقی و کاهش انرژی در اثر بهبود سیستم تنفسی می­باشد و به افزایش حداکثر اکسیژن مصرفی منجر می­ شود. تمرین­های ورزشی مناسب، عامل مهمی در کاهش شدت امراض قلبی-عروقی و امراض دیگر به شمار می­رود. امروزه افزایش لیپیدهای خون، به خصوص کلسترول و تری­گلیسرید، دو عامل بسیار خطرناک به وجود آورنده بیمارهای قلبی-عروقی مخصوصا بیماری شریان کرونری و سکته قلبی در انسان است. به علت بروز خستگی زودرس در این بیماران و در پی آن کم­تحرکی، خطر حملات قلبی عروقی در آنان افزایش می­یابد (۱۴۱). کنترل چربی­های خون یکی از اجزای ضروری و با اهمیت اصلاح شاخص­ های خطرساز بیماران قلبی- عروقی است؛ از طرف دیگر، تمرین­های ورزشی نه فقط از مجموع کلسترول خون می­کاهد، بلکه باعث افزایش کلسترول مفید (HDL–c) و کاهش کلسترول مضرLDL–c)) می­ شود. فعالیت­های بدنی منظم، همچنین قلب را به کار بیشتر وادار کرده و در نتیجه، احساس بهتر بودن و نشاط بیشتر در فرد پدید می ­آورد (۹۹و۱۷۷).
با تعدیل عوامل خطرزای بیماری شریان کرونری می­توان میزان مرگ و میر ناشی از این بیماری­ها را کاهش داد. با وجود این، هنوز مرگ و میر ناشی از بیماری­های قلبی- عروقی، بیشتر از سایر علت­هاست. باید اذعان داشت که عامل­های مهم، مثل کم­تحرکی و چاقی، می ­تواند در شمار عامل­های خطرساز قلبی- عروقی قلمداد شود. شکی نیست که فعالیت­های جسمانی منظم، هم­چون ورزش، به پیشگیری و بهبود انواع بیماری­های قلبی-عروقی در افراد مبتلا به MS کمک می­ کند. هم­چنان که در چند دهه گذشته، پژوهشگران به نتایج بهتری دست یافته­اند که رابطه بین فعالیت­های جسمانی و بیماری­های مختلف، از جمله بیماری­های قلبی-عروقی را نشان می­دهد (۹۹و۱۳۲).
۲-۴-۲- فعالیت بدنی و ظرفیت­های عملکردی در بیماران مبتلا به MS
قدرت تنفسی، قلبی- عروقی و حرکتی- عضلانی در فعالیت­های روزانه حائز اهمیت است. عملکرد کافی سیستم حرکتی عاملی مهم برای ظرفیت عملکردی خوب است و افزایش آمادگی قلبی- عروقی و حرکتی اغلب با بهبود وضعیت سلامتی عمومی همراه است؛ علاوه براین، اگر با انجام تمرینات هوازی توانایی سیستم حرکتی حفظ نشود، می ­تواند بر سلامت جسمی و عمومی افراد مبتلا به MS تأثیرگذار باشد و به کاهش کیفیت زندگی افراد مبتلا منجر شود. قدرت عضلات تنفسی همچنین به علت فرایند بیماری یا تأثیرات عدم توانایی در کاربرد اندام­ها ممکن است دچار اختلال شود. ضعف در عضلات تنفسی با سطوح بالاتری از عدم­فعالیت و ناتوانی در ارتباط است (۱۲۹). انجام تمرینات هوازی به افزایش قدرت تنفسی به همراه بهبود سیستم قلبی- عروقی موثر می­باشد (۳۲). تمرین استقامتی پایه تمرینات فیزیکی هستند که در توانبخشی عصبی به طور گسترده­ای مورد استفاده قرار می­گیرند. اجرای موفقیت آمیز این ورزش­ نیاز به یک فیزیوتراپ دارد که درک کاملی از ویژگی­های عصبی جمعیتی که در حال کار با آن­ها است، داشته باشد. ورزش استقامتی و قلبی تنفسی اغلب برای افراد مبتلا به MS که برای انجام فعالیت­های روزمره زندگی و یا شرکت در فعالیت­های تفریحی مشکل دارند، تجویز می­ شود.
به دنبال فعالیت منظم ورزشی و شرکت در برنامه ­های استقامتی و مقاومتی، عضلات اسکلتی بدن بسته به عوامل مختلف به لحاظ ساختاری دچارتغییراتی می­شوند (از قبیل هایپرتروفی) و جلوگیری از آتروفی. مهم­تر از تغییرات عضلانی، سازگاری­هایی است که در دستگاه عصبی به وجود می ­آید و ماهیت بسیاری از آن­ها ناشناخته است. افزایش فعالیت نورون حرکتی و میزان تخلیۀ آن، افزایش فعال­سازی واحدهای حرکتی فعال، تأثیر بر میزان فعالیت عضلات آگونیست و آنتاگونیست و افزایش تسهیل­سازی ناشی از سیستم آوران، تنها برخی از دلایل احتمالی است (۱۶۷).
اختلال راه رفتن در افراد مبتلا به MS با بهره گرفتن از عملکرد فیزیکی و اندازه ­گیری­های متعدد حرکتی بالینی ثبت شده است. علائم مشاهده شده در MS ممکن است به راه رفتن غیر عادی یا بی­حرکتی منجر شود و اثرات منفی بر فعالیت بدنی داشته باشد (۴۶،۵۹و۱۵۶). استقامت عضلانی به عنوان مهمترین شاخص عملکرد حرکتی شناخته شده است (۲۰)؛ زیرا، ارتباط دوسویه بین استقامت و ظرفیت عملکردی وجود دارد. به نظر می­رسد که عملکرد حرکتی برای فعالیت­های روزمره لازم است؛ بنابر­این، استراتژی­هایی که به کاهش از دست دادن وضعیت حرکتی یا بهبود در توانایی راه رفتن کمک می­ کند، ممکن است اهمیت عملکردی قابل توجهی داشته باشند. تاثیر تمرینات هوازی بر بهبود ظرفیت­های عملکردی در بیماران مبتلا به MS حائز اهمیت است و مطالعات زیادی در این زمینه صورت گرفته که اکثر مطالعات انجام شده اثر مثبت تمرینات هوازی بر ظرفیت­های عملکردی بیماران مبتلا به MS را تایید کردند (۵۹و۱۵۶).
اختلالات عملکردی در MS مثل مکانیسم راه رفتن غیر طبیعی، ضعف عضلانی، تعادل ضعیف و خستگی به طور معمول در نتیجه انحطاط آکسون[۸۴] و بلوکه شدن هدایت است (۶۰). در واقع چون MS بر راه­های حرکتی اثر می­ گذارد، به ضعف و خستگی عضلانی منجر می­­شود و سپس عملکرد را تخریب می­ کند (۵۹و۶۷). خستگی یک علامت مکرر است که در ۷۵ درصد از بیماران مبتلا به MSبه طور مداوم و یا پراکنده خستگی را در طی یک دوره ۲ ساله دریافت کرده ­اند. همچنین ۵۵ درصد از بیماران آن را به­عنوان بدترین علایم خود توصیف کرده ­اند (۳۵).
کاهش توانایی­های حرکتی و تعادل از مشکلات اساسی این بیماران است. بیش از ٨۵ درصد از این بیماران از مشکلات راه رفتن رنج می­برند (۱۲۵، ۱۹۲و۱۹۳). توانایی حرکتی فرد ممکن است تحت تأثیر عوامل متعددی مانند ضعف، عدم تعادل، خستگی، اسپاسم و شرایط محیطی قرار گیرد (۷۸). تغییر در گام به واسطه بیماری، از عوامل مهمی است که به افزایش درصد چربی بدن، کاهش تعادل و کاهش ظرفیت فرد منجر می­ شود. محققان نشان داده­اند که هزینه اکسیژن مصرفی بیماران MS در هنگام راه رفتن تا ۴ برابر بیشتر از افراد سالم است (۱۴۸).

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت
 [ 05:39:00 ب.ظ ]




با جداساز (HDRB)

۲٫۲

قاب یازده طبقه
جدول(۴-۲۱) پریود قاب یازده طبقه (تحلیل مودال)

ردیف

نوع سازه

پریود سازه(ثانیه)

۱

بدون جداساز

۱٫۶

۲

با جداساز(FPS)

۱٫۸۹

۳

با جداساز (HDRB)

۲٫۶۳

۴-۹- تحلیل طیفی
تحلیل دینامیکی خطی را می توان به دو روش طیفی و تاریخچه زمانی انجام داد. در روش طیفی، تحلیل دینامیکی با فرض رفتار خطی سازه و با بهره گرفتن از حداکثر پاسخ کلیه مدهای نوسانی سازه که در بازتاب کل سازه اثر قابل توجهی دارند، انجام می گیرد. حداکثر پاسخ در هر مد با توجه به زمان تناوب آن مد، از طیف طرح استاندارد یا طیف طرح ویژه ساختگاه بدست می آید. سپس پاسخ کلی سازه از ترکیب آماری پاسخ های حداکثر هر مد تخمین زده می شود ]۱۰[.
۴-۹-۱- آنالیز مودال
به طور کلی یک آنالیز مودال با هدف تعیین مشخصات نوسان یک سازه یعنی مقادیر مشخصه سازه نظیر فرکانس های طبیعی و شکل های مدی صورت می گیرد. داشتن مقادیر مشخصه یک سازه، نقطه شروع برای انواع دیگر آنالیزها نظیر تحلیل های دینامیکی و طیفی و تاریخچه زمانی می باشد. فرکانس های طبیعی و شکل های مدی یک سازه پارامترهای مهم در آنالیز نیروها و در نتیجه طراحی مقاطع به شمار می روند. همچنین تعیین این پارامترها می تواند در تفسیر چگونگی رفتار سازه مفید واقع شود. تحلیل های لازم جهت ارزیابی سازه های فولادی در برابر زلزله توسط نرم افزارهای ETABS و SAP2000 انجام می شود. در این دو نرم افزار محاسبه مقادیر مشخصه به وسیله آنالیز مودال صورت می گیرد.

( اینجا فقط تکه ای از متن پایان نامه درج شده است. برای خرید متن کامل فایل پایان نامه با فرمت ورد می توانید به سایت feko.ir مراجعه نمایید و کلمه کلیدی مورد نظرتان را جستجو نمایید. )

فرایند یک آنالیز مودال شامل سه گام اساسی زیر است:

  • مدلسازی هندسی با توجه به مقادیر سختی، میرایی و جرم عضو
  • محاسبه مقادیر مشخصه
  • تعداد مدهای نوسان

در زمان وقوع زلزله، زمین دچار تکان هایی می شود که این تکان های شدید، منجر به ارتعاش ساختمان ها و ابنیه ای می گردد که در روی زمین قرار گرفته اند. وقتی سازه ای ارتعاش می کند این طور نیست که تصور کنیم همواره کلیه طبقات یا به اصطلاح جرم ها به طور هماهنگ به یک سو حرکت می کنند. این وضعیت تغییر مکانی یکی از انواع حالات ارتعاشی سازه می باشد. ممکن است در لحظه ای دیگر بعضی طبقات به یک سو و بعضی دیگر به سمت مقابل حرکت داشته باشند. به عبارتی در زمان ارتعاش هر یک از طبقات می توانند به طور کاملاً مستقل به اطراف جابجایی داشته باشند. می توان اشکال متعددی ترسیم نمود و در هر یک از آن ها یکی از انواع آرایش جرم ها در ارتفاع را منعکس کرد. به هر یک از این اشکال اصطلاحاً یک مد ارتعاشی اطلاق می شود.

T3 T2 T1
شکل (۴-۱۵) نمایش شماتیک مدهای ارتعاشی سازه
هر یک از مدهای ارتعاشی به تنهایی دارای زمان تناوب مستقلی هستند. به عبارتی وقتی سازه در مد اول خود ارتعاش می کند، زمان تناوب حاکم عددی نظیر T1 است. وقتی در مد دوم خود ارتعاش می کند، زمان تناوب حاکم عددی نظیر T2 خواهد بود. بنابراین پاسخ سازه به تحریک ایجاد شده در مدهای مختلف متفاوت است. به عبارتی برای هر مد می توان یک Bi جداگانه قائل شد. بنابراین وقتی سازه در مدهای مختلف خود ارتعاش می کند، شتاب طیفی ایجاد شده در پیکره سازه مقادیر متفاوتی خواهد داشت. در نهایت آنکه هر کدام از مدهای ارتعاشی، درصدی از جرم کل ساختمان را تحریک می کنند که اصطلاحاً به آن جرم مدی اطلاق می شود. از حاصلضرب شتاب طیفی هر مد در جرم موثر آن مد، نیروی حاصل از ارتعاش در آن مد بدست خواهد آمد. بنابراین وقتی ساختمان در یک امتداد تحریک می شود در مدهای مختلفی ارتعاش می کند و حاصل ارتعاش در هر مد نیروی مستقلی است که تابع ویژگی های ارتعاشی آن مد است. این نیروها با روش های منطقی آئین نامه ای با یکدیگر ترکیب شده و یک نیروی نهایی بدست خواهد آمد. این نیروی نهایی همان نیرویی است که می گوئیم در اثر ارتعاش سازه در آن ایجاد شده است که لازم است سازه را برای تحمل این نیرو مقاوم کنیم. هر چه شکل یک مد ساده تر باشد و از پیچیدگی کمتری برخوردار باشد زمان تناوب آن بیشتر بوده، سهم مشارکتی آن نیز بیشتر خواهد بود. در تعبیری دیگر گفته می شود هر چه پریود ارتعاشی یک مد بیشتر باشد، تحریک پذیری آن بیشتر بوده و سطح انرژی آن پائین تر است. این یعنی آنکه چنین مدی با کوچکترین میزان انرژی دچار ارتعاش شده و پاسخ خواهد داد. مدهایی که زمان تناوب آن ها کوچک باشد جرم موثر بسیار ناچیزی دارند. به عبارتی زمانی که سازه در چنین مدهایی ارتعاش می کند درصد ناچیزی از جرم کل ساختمان را تحریک می کند و به همین دلیل نیروی حاصل از ارتعاش در آن ها کوچک و قابل اغماض است. بنابراین آئین نامه نیز اجازه داده است در یک تحلیل دینامیکی از بررسی پاسخ چنین مدهایی صرفنظر شود، اصطلاحاً به چنین مدهایی، مدهای هرز گفته می شود.
۴-۹-۱-۱- تعداد مدهای نوسان
در هر یک از دو امتداد متعامد ساختمان باید حداقل سه مد اول نوسان، یا تمام مدهای نوسان با زمان تناوب بیشتر از ۴٫۰ ثانیه و یا تمام مدهای نوسان که مجموع جرم های موثر ساختمان در آن ها حداقل برابر ۹۰% جرم کل سازه باشد، هر کدام که تعدادشان بیشتر است، در نظر گرفته شود.
۴-۹-۱-۲- ترکیب اثر مدها
حداکثر پاسخ دینامیکی سازه از قبیل نیروهای داخلی اعضاء، تغییر مکان ها، نیروهای طبقات، برش طبقات و برش پایه در هر مد را باید با روش های آماری شناخته شده، مانند روش جذر مجموع مربعات[۴] و یا روش ترکیب مربعی کامل[۵] تعیین کرد. ترکیب اثر مدها در ساختمان های نامنظم در پلان و یا در مواردی که زمان تناوب دو یا چند مد سازه با یکدیگر نزدیک باشند باید صرفاً با روش هایی که اندر کنش مدهای ارتعاشی را در نظر می گیرند، مانند روش ترکیب مربعی کامل انجام شود. یکی از روش های آماری ترکیب مدها با یکدیگر، همانگونه که ذکر شد روش جذر مجموع مربعات (SRSS) است. در این روش بازتاب کلی r ، در امتداد هر درجه آزادی از رابطه (۴-۱۰) به شرح زیر بدست می آید]۱۰[.
(۴-۱۹)
در رابطه فوق، ri پارامتر مورد نظر در مد iام است. از این روش در مواردی می توان استفاده کرد که زمان تناوب مدهای مختلف با یکدیگر متفاوت بوده و از یکدیگر فاصله کافی نداشته باشند به نحوی که رابطه زیر برقرار باشد:
(۴-۲۰)

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت
 [ 05:39:00 ب.ظ ]
 
مداحی های محرم