از طرفی انتخاب راهبرد مقابله توسط افراد ممکن است به خاطر فشارهای روان‌شناختی از قبیل فشار روانی و نشانه­ های افسردگی تحت تأثیر قرارگرفته و افراد را از یافتن معنا در زندگی بازدارد (جیم[۱۸]، گولدن-کوروتز[۱۹]، ریچاردسون[۲۰] و اندرسون[۲۱]، ۲۰۰۶؛ نقل از دهخدا، بهمنی، دادخواه و گودرزی پور، ۱۳۹۲). این نشانه­ های افسردگی از طریق طرح‌واره‌های ناسازگار بر طبق نظر بک یا باورهای غیرعقلانی بر اساس نظر الیس، پردازش اطلاعات را دست‌خوش تغییر ‌می‌کنند. بر اساس نظریه­ های شناختی ‌در مورد سازگاری با استرس­زاهای عمده از قبیل HIV مثبت، ‌به این علت که بین معانی ذاتی موجود در آن استرس ­زا از یک طرف و انتظارات تحریف‌شده‌ مثبت مردم و اعتقاداتشان ‌در مورد جهان از طرف دیگر، اختلاف وجود دارد، دید فرد نسبت به خود و جهان را به چالش کشیده و ممکن است که آن‌ ها را تخریب و تحریف کند. این اختلافات و نزاع­های روانی آزاردهنده‌اند و ممکن است منجر به اعمال تلاش­ های مقابله­ای شناختی از جانب آن‌ ها برای حل و فصلشان شود. این کوشش­های مقابله­ای شناختی را ‌می‌توان به عنوان تلاش­هایی برای درک مفهوم یا معنای وضعیت زندگی توسط بیمار تعبیر کرد (کرنان[۲۲] و لیپور[۲۳]، ۲۰۰۹).

این تجارب زندگی بر طبق نظریه مبتنی بر طرح‌واره‌های بک، فعال‌کننده‌ طرح‌واره‌های ناسازگارانه از خود، جهان و آینده است. این حالت منجر به پردازش ترجیحی سوگیرانه ‌در مورد اطلاعات همگن با طرح‌واره و تسلط یافتن متعاقب افکار، تصاویر و تفاسیر تهدیدکننده و منفی می­ شود (کلارک و بک،۲۰۱۰؛ نقل از دهخدا و همکاران، ۱۳۹۲). چرا که بر طبق نظر بک ارزیابی­ها، تفسیرات و معناهای منفی­ای که افراد به بیماری­ها و درمان آن نسبت می­ دهند، تعیین‌کننده‌ واکنش­های رفتاری و عاطفی و شیوه­ سازگاری آن‌ ها با شرایط است (کوهن[۲۴] و کوتن[۲۵]، ۲۰۰۶؛ نقل از دهخدا و همکاران، ۱۳۹۲).

زمانی که حادثه تهدیدکننده‌ای باعث اختلال در سبک زندگی آرام فرد می­ شود، وی با هسته مرکزی وجودی خود مواجه می‌شود (استیونز[۲۶]، ١٩٩٢) و نگرانی­های وجودی که با آگاهی فرد از مرگ و خطر بالقوه تهدیدکننده به وجود می ­آید، می ­تواند منبع قابل‌توجه آزردگی در افرادی باشد که با بیماری­های تهدیدکننده زندگی دست به گریبان هستند (لیانگ[۲۷] و اسپلن[۲۸]،٢٠١٠؛ نقل از بهمنی و همکاران ، ۱۳۹۲).

کیسان (٢٠٠٠) از اصطلاح آزردگی وجودی[۲۹] برای توصیف تجربه پریشانی[۳۰] روانی افرادی که با مرگ قریب‌الوقوع مواجه می­شوند، استفاده می­ کند و بیان می­ کند که چنین وضعیتی از آزردگی اغلب با احساس­های پشیمانی[۳۱]، ناتوانی و ضعف[۳۲]، پوچی و بیهودگی[۳۳] و احساس بی‌معنایی[۳۴]زندگی، همراه است. وی مضامین وجودی نظیر نگرانی درباره مرگ، از دست دادن معنا، تنهایی، آزادی و ارزشمندی را به عنوان چالش­های کلیدی وجودی افرادی می­داند که با بیماری­های تهدیدکننده زندگی مواجه هستند. همچنین بیان می­ کند که بیماران ممکن است همچنان که عواطف مرتبط با این مضامین وجودی را تجربه ‌می‌کنند، دچار نشانگان افت روحیه[۳۵]شوند (کیسان و کلارک[۳۶]،٢٠٠٢؛ نقل از نقیائی و همکاران، ۱۳۹۲). نشانگان افت روحیه یکی از مظاهر آزردگی وجودی است و درعین‌حال بیانگر فقدان انسجام و کلیات در فرد است (کیسان و همکاران، ۲۰۰۱).

به نظر می­رسد در مواردی که فرد به طور مداوم با مشکلات جسمی نافذ رو به رو می­ شود، می ­تواند نقطه آغازین فرایند نشانگان افت روحیه باشد (وهلینگ[۳۷]، لهمان[۳۸]، اچسل[۳۹]، بوک مایر[۴۰]، کرول[۴۱]، کوچ[۴۲] و مهنرت[۴۳]، ۲۰۱۲). لذا این­گونه ‌می‌توان در نظر گرفت که هسته مرکزی نشانگان افت روحیه، شناخت­هایی از درماندگی و احساس شکست فردی ناشی از حس گیر افتادن در یک موقعیت بوده و با وضعیت هیجانی ناامیدی و «فقدان معنا و هدف» همراه است. علاوه بر این، فقدان آینده ارزشمند ناشی از فقدان احساس ارزش و خود کارآمدی برای به دست آوردن آن، فرد دچار نشانگان افت روحیه را از انگیزه مقابله جدید و متفاوت، محروم می­ کند (نقیائی و همکاران ،۱۳۹۲؛ وهلینگ و همکاران، ۲۰۱۲)؛ ‌بنابرین‏ رنج، آزردگی وجودی و اضطراب شخصی عمیق در مواجهه با بیماری­های تهدیدکننده زندگی یکی از وضعیت­های ناتوان‌کننده و طاقت‌فرسا ست (اسکریبر[۴۴]، بروس[۴۵] و بوستون[۴۶]، ۲۰۱۱).

شاید به نظر برسد نشانگان افت روحیه و افسردگی، در پدیدارشناسی و نحوه توسعه‌شان بسیار به هم مرتبط باشند و این امکان وجود داشته باشد که نشانگان افت روحیه پیش‌درآمد و یا پیش‌بینی کننده افسردگی بوده و یا حتی با آن هم بودی داشته باشد (کیسان و واتسون[۴۷]، ٢٠١١؛ نقل از نقیائی و همکاران،۱۳۹۲)، اما در واقع هردو اساساً مفاهیم متفاوتی هستند.

بهمنی، نقیائی، علی محمدی، دهخدا (۱۳۹۲) در مطالعه­ ای در ارتباط با همبستگی خطی مؤلفه‌های اضطراب وجودی، نشانگان افت روحیه و افسردگی در مادران کودکان مبتلا به بیماری­های بالقوه مهلک نشان دادند که بین این سه متغیر رابطه معناداری وجود دارد، به طوری که اضطراب وجودی بالا پیش ­بینی کننده نشانگان افت روحیه بوده و درعین‌حال نشانگان افت روحیه بالا پیش‌بینی کننده افسردگی است.

‌بنابرین‏ در حالی که فرد افسرده حتی زمانی که مسیر عمل مناسب مشخص باشد، ممکن است توانایی تجربه لذت کلی و همین طور انگیزه و پشتکار را از دست لذتی فراگیر[۴۸] شود، مشخصه نشانگان افت روحیه احساس بی‌کفایتی ذهنی و درماندگی است. فرد دچار نشانگان افت روحیه اگرچه ممکن است بتواند از زمان حال لذت ببرد اما به واسطه سردرگمی (ندانستن این­که چه باید بکند)، عملاً احساس درماندگی، بی‌کفایتی و بازداری کرده و دچار بی لذتی پیش‌بینی شده[۴۹] شده و آینده در نظرش بی­ارزش خواهد آمد (کیسان و واتسون، ٢٠١١؛ نقل از نقیائی و همکاران،۱۳۹۲)

از آنجا که HIV مثبت در حال حاضر در زمره بیماری­های بالقوه کشنده محسوب می­ شود، ‌بنابرین‏ بسیاری از آزردگی­های وجودی ناشی از پاسخ غیر اصیل به اضطراب­های هستی فعال‌شده در واکنش به تهدید وجود، از جمله نشانگان افت روحیه نیز در این افراد قابل مشاهده است.

متأسفانه در ایران هم در سطح توصیف و برآورد شیوع این‌گونه آزردگی­های روانی و هم در سطح بررسی اثربخشی مداخله­های معتبر برای کاهش این‌گونه اختلالات تلاش کمی انجام‌شده است. بررسی مطالعات انجام‌شده ‌در مورد کاهش عوارض روان‌شناختی متعاقب بر عفونت HIV مثبت حاکی از تمرکز این اقدامات بر پیشگیری است.

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت


فرم در حال بارگذاری ...