راجرز اعتقادش بر این است که نیروهای انگیزشی انسان، گرایش به سمت تکامل و گرایش به شکوفا شدن است. به عقیده وی گرایش به شکوفا شدن، منحصر به انسان نیست، بلکه سایر حیوانات و گیاهان نیز از توانایی فطری برای شکوفا شدن برخوردار هستند.

مزلو دیدگاهی کل‌نگر به انگیزش اختیار می‌کند. بر اساس این دیدگاه، انگیزش تمام وجود شخص را فرا می‌گیرد. به عقیده وی انگیزش از پیچیدگی خاصی برخوردار است و ما می‌توانیم به وسیله چند انگیزه مجزا برانگیخته شویم. وی معتقد است که ممکن است انگیزش هم به صورت هشیار و هم به صورت ناهشیار بر فرد اثر بگذارد و انگیزش می‌تواند برای شخص ناهشیار و یا ناشناخته باشد. بر طبق دیدگاه مزلو، افراد دائماً به وسیله نیازهای مختلف برانگیخته می‌شوند. پس از ارضای یک نیاز، آن نیاز نیروی خود را از دست می‌دهد و سپس نیاز دیگری جایگزین آن می‌شود. همچنین مزلو معتقد به رویکرد عمومیت انگیزش برای افراد است. وی با پذیرش این اصل، دیدگاه سلسله مراتبی را برای انگیزش در نظر گرفت. در این دیدگاه، پایین‌ترین نیازها، نیازهای فیزیولوژیکی و پس از آن، نیازهای ایمنی، محبت و تعلق‌پذیری، احترام و در رأس آن ها نیازهای خودشکوفایی یا کمال است (فیست و فیست،۲۰۰۲).

از دیدگاه وجودگرایانی همچون کی‌یر کگارد، رولو می، جیمز بوگنتال و ایروینگ یالوم)، نیروی انگیزشی بشر یافتن معنی در زندگی، پذیرش مسئولیت، آزادی، یکپارچگی، بی‌همتایی، اصالت و بودن برای خود، دیگران و طبیعت می‌باشد.

پرلز بر این عقیده است که نیازهای زیستی، انگیزش اصلی آدمی است. هدف‌های روزمره ما با هدف‌های پایانی بر اساس نیازهای زیستی ما قرار دارند. به اعتقاد وی همه نقش‌های اجتماعی که افراد اختیار می‌کنند، برای محقق کردن اهداف پایانی است. پرلز می‌گوید که فرایند دائمی کامل کردن نیازها، باعث تشکیل کل‌ها یا گشتالت‌ها می‌شود که برای حفظ تمامیت و یکپارچگی ضروری است (پروجاسکا و نورکراس، ۱۹۹۹).

از دیدگاه نظریه‌پردازان فمنیست، انگیزش و هویت فرد شدیداًً از تبعیضات اجتماعی، فشارهای محیطی و نقش‌های جنسی تأثیر می‌پذیرد. این عوامل اجتماعی باعت تأثیرگذاری بر نگرش‌ها، انگیزه ها و شناخت‌های افراد می‌شود.

– انگیزه پیشرفت

یکی از نیازهایی که پژوهش‏های بسیاری را به خود اختصاص داده، نیاز به پیشرفت یا انگیزه پیشرفت است. گیج و برلاینر انگیزه پیشرفت را به صورت میل یا علاقه به توفیق در زمینه فعالیت خاصی تعریف کرده ‏اند. پژوهش‏ها حاکی از آن است که افراد از لحاظ این نیاز با هم تفاوت بسیاری دارند. بعضی افراد در رقابت با دیگران و در کارهای خود دارای سطح بالایی از انگیزه هستند و برای رسیدن به پیروزی به سختی می‏کوشند. در حالی که برخی دیگر از ترس شکست، انگیزه چندانی به پیشرفت و پیروزی ندارند و آماده خطر کردن برای کامیابی نیستند. انگیزش پیشرفت موجب افزایش سرعت یادگیری تکالیف درسی می‏ شود و در نهایت شخص با کیفیت یافتن و کامیابی، افتخار کسب می‌کند. نیاز به پیشرفت، با انگیزه پرهیز از شکست متعادل می‏ شود.

انگیزه پیشرفت انگیزه‌ای درونی در فرد برای به انجام رساندن موفقیت‌آمیز یک وظیفه و رسیدن به یک هدف یا دستیابی به درجه معینی از شایستگی در یک کار است. افراد معمولاً از لحاظ میزان انگیزش پیشرفت، متفاوت هستند. افراد در حوزه انتخابی خود دارای انگیزه پیشرفت بالا هستند؛ مثلاً در حوزه تحصیل، شغل و … موفقیت فزاینده‌ای از خود نشان می‌دهند. انگیزه پیشرفت از این جهت انگیزه‌ای پیچیده به شمار می‌رود که در آن تمایلات زیستی تسلط کارایی با ارزش‌های آموخته در هم آمیخته‌اند.

– نظریه برانگیختگی

اصطلاح برانگیختگی به حالت تحریک، توجه یا گوش به زنگ ‏بودن، اشاره می ‏کند. برانگیختگی از معدود متغیرهای انگیزشی است که برای آن شاخص‏های قابل مشاهده و قابل اندازه ‏گیری فیزیولوژیکی وجود دارد. معلم در کلاس درس نقش محرک را بازی می ‏کند و میزان تحریکاتی را که یادگیرندگان دریافت می‏ کنند، تاحدودی فراوانی در اختیار معلم قرار دارد. معنادار بودن مطالب، پیچیدگی و سهولت گفتارهای معلم، طرز نگاه کردن و کیفیت نوشته های او بر روی تابلو همه به طور مستقیم توجه شاگردان را بر می‏انگیزد و همچنین معلم از طریق ارائه مطالب کسل کننده و روش یکنواخت آموزشی، ممکن است سطح برانگیختگی دانش‏آموزان را پایین آورد. از آنجا که سطح برانگیختگی با معناداری، تازگی و پیچیدگی محرکات نسبت مستقیم دارد، هر نوع تغییر در رفتار معلم، که به افزایش این عامل بیانجامد، توجه دانش‏آموزان را بالا خواهد برد.

– نظریه نسبت ‏دادن

نخستین فرض اساسی نظریه اسناد این است که از مهم‏ترین منبع انگیزشی انسان جست‏وجو برای درک و فهم امور و عامل رویدادها است. در واقع نظریه اسناد تلاش دارد که برای رویدادها یا تجربه های شخصی علت یا دلیل وقوع آن ها را ارائه دهد و به علت‏هایی که فرد برای رویدادها یا نتایج اعمالش، به ویژه کسب کامیابی یا مواجهه با شکست، بر می‏گزیند اشاره دارد.

نظریه اسناد در روان‌شناسی تربیتی می‏کوشد تا تبیین‏های دانش‏آموزان را برای پیروزی و شکست‏هایشان در موقعیت‏های کلاسی وصف کند. واینر ‌به این نتیجه رسید که اسنادها در الگوهایی کلی جای می‏ گیرند و افراد تمایل دارند پیروزی‏ها و شکست‏های خود را به چهار عامل اسناد یعنی توانایی، تلاش، شانس و دشواری تکلیف نسبت بدهند. این اسنادها را می‏توان در سه بعد طبقه‏ بندی کرد:

نخست بُعد مکان کنترل که می‏تواند درونی یا بیرونی باشد، ‌به این معنا که علت درون یا بیرون از یادگیرنده وجود دارد. بُعد دوم، بُعد پایداری است که معنای درجه ثبات یا قابلیت تغییر آن در طول زمان است. نخستین تأثیر بعد ثبات بر انتظار فرد از راه‌های اعمال فرد در آینده است. بُعد سوم، بُعد قابلیت کنترل است و از میزان کنترلی حکایت می ‏کند که دانش‏آموز بر موقعیت یادگیری دارد، یعنی قابل کنترل یا غیر قابل کنترل ‏بودن موقعیت یادگیری.

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت


فرم در حال بارگذاری ...