(سوالات ۵تا۱۰ پرسشنامه شماره ۲)
(Learning and Growth Perspective) منظر یادگیری و رشد
توانایی یک سازمان در نوآوری ،بهبودویادگیری مستقیما”باارزش آن بعنوان یک سازمان گره می خورد.یک سازمان زمانی می تواند رشد ونوآوری داشته باشد که قادر به توسعه مهارتها ورهبری خودباشد واز اشتباهات خود ورفتار سایر سازمانها درس بگیرد وبتواند برای خودروشهای جدیدی ایجاد کند؛ درواقع یادگیری برای سازمانها مانند نفسکشیدن ،بدون وقفه حیات برای ادامه زندگی وفعالیت (علی احمدی وهمکاران،۱۳۸۲،ص۳۴۳).

(( اینجا فقط تکه ای از متن درج شده است. برای خرید متن کامل فایل پایان نامه با فرمت ورد می توانید به سایت feko.ir مراجعه نمایید و کلمه کلیدی مورد نظرتان را جستجو نمایید. ))

برای عملیاتی نمودن این متغییر از شاخص هایی به شرح زیر استفاده گردیده است :
۱)ایجاد مراکز آموزشی و پژوهشی مرتبط با سازمان
۲)سمینار و همایشهای اموزشی مرتبط با سازمان
۳)برگزاری دوره آموزش آشنائی با قوانین و مقررات و بخشنامههای سازمان
۴)برگزاری کلاس های آمادگی با فناوری جدید
۵)ارائه تسهیلات آموزشی
(سوالات ۱۰تا۱۵ پرسشنامه شماره ۲)
فصل دوم
ادبیات پژوهش
۲-۱٫مقدمه
امروزه مدیران در جستجوی یک راه حل جامع قابل اعتماد و انعطاف پذیر جهت ارزیابی عملکرد سازمان خود بوده تا ضمن حصول از اجرای استراتژی خود بتوانند اطلاعات دقیق وکافی از جایگاه امروز خویش را به دست آورده و با نگاه به آینده موجبات ارتقا و بهبودسازمان خود رافراهم آورند. شیوه ارزیابی باید قادر باشد که وضعیت یک سازمان را نسبت به اهداف سازمان (به لحاظ فاصله تا هدف) در هر لحظه ارائه نمایند و همچنین جایگاه سازمان را در ارتباط با محیط پیرامون (بازار ،رقبا و سازمان های دیگر)مشخص کند. علاوه بر اینها نشانگر میزان اثر بخشی کلیه فعالیت های صورت گرفته در سازمان نیز باشد(ابن رسول وهمکاران،۱۳۸۶،ص۲).
ارزیابی عملکرد از طریق روش های سنتی وضعیت شرکت را در مقایسه با روند گذشته ،وضعیت رقبا و اهداف از پیش تعیین شده مورد بررسی قرار داده ،و از نتایج آن جهت شناسایی نقاط ضعف و قوت تدوین برنامه ها و اهداف آتی و نیز اعطای پاداش عملکرد به مدیران و کارمندان استفاده می شود (نادی قمی و زارع، ۱۳۸۲،ص ۷).
برای مدت طولانی ارزیابی عملکرد سازمانها تنها با اتکا بر معیارهای مالی از قبیل سود هر سهم(EPS)[1] ،نرخ بازده دارایی ها (ROI)2،ارزش افزوده اقتصادی(EVA)3 …. و مبتنی بر اطلاعات و اعداد و ارقام حسابداری انجام می پذیرفت. هرگونه بهبود در روش ارزیابی نیز تنها از طریق بهبود در معیارهای مالی حاصل می شد . شناسایی معیار ROIبه عنوان یک معیار نسبت به EPS و به دنبال آن EVA به عنوان یک معیار کامل تر نسبت به هر دو معیار قبلی به جهت لحاظ کردن نرخ هزینه سرمایه در ارزیابی عملکرد واحد اقتصادی ،نمونه ای از این قبیل بهبودها به شمار میآید. اما در این شیوه که نگرشی است صرفا مالی است معیارهای کیفی موثر برآینده بنگاه اقتصادی نظیر رضایت مشتری، آموزش و یادگیری مستمر کارکنان ویا بهبود فرایند ها …. در نظر گرفته نمی شد(ابن رسول و رضایی ،۱۳۸۳،ص ۴۳). با گذشت زمان و توجه بیشتر به اهمیت ارزیابی عملکرد سازمان ها شیوه جدیدی تحت عنوان روش ارزیابی متوازن (BSC)1 ارائه گردید که در آن عملکرد سازمان از چهار منظر مالی ،مشتری ،فرایند داخلی و یادگیری و رشد مورد توجه و ارزیابی قرار می گیرد . این شیوه ارزیابی که نگرشی جامع و کامل به ابعاد مختلف سازمان دارد توسط دو دانشمند به نامهای کاپلان و نورتون پیشنهاد گردید که مشروح آن درکتابی با عنوان سازمانهای استراتژی محور(Strategy Focused Organization ) در سال ۲۰۰۱ انتشار یافته است .
در این فصل نخست تاریخچه و مفاهیم کلی مرتبط با پژوهش ارائه می شود ،سپس ادبیات پژوهش در جهان و ایران مورد واکاوی قرار میگیرد و سر انجام پس از نقد و نتیجه گیری از بررسی ادبیات پژوهش، مبانی نظری و چارچوب نظری این مطالعه شرح داده میشود .
۲-۲٫تاریخچه و مفاهیم مرتبط با پژوهش
اولین گام در ایجاد و توسعه مدیریت استراتژیک در اواخر نیمه قرن بیستم برداشته شده زمانی که موسسات مختلف برای تعیین وضعیت آینده کسب وکار خود تصمیم گرفتند فعالیت های خود را بر اساس شیوهای نظام مند مشخص و روشن نهند(Ansoff,1984). بدین گونه ایجاد و توسعه یک برنامه متکی بر پیش بینی آینده به صورت درازمدت را می توان به عنوان نقطه آغاز مدیریت استراتژیک به شمار آورد.
Hunger & wheelen ،(۲۰۰۱)نحوه تکامل مدیریت استراتژیک را به چهار دوره به شرح زیر تقسیم نمودهاند :
مرحله اول:برنامه ریزی مالی ،با هدف اعمال کنترل عملیاتی بهتر از طریق تلاش برای تامین بودجه .
مرحله دوم :برنامه ریزی مبتنی بر پیشبینی با هدف برنامه ریزی موثر برای رشد سازمان براساس پیش بینی آینده.
مرحله سوم :برنامه ریزی با تاکید بر محیط خارجی با هدف تامین خواسته ها و سلایق بازار .
مرحله چهارم : مدیریت استراتژیک با هدف کسب مزیت رقابتی و آینده ای موفق از طریق مدیریت تمام منابع .
۲-۲-۱٫ عناصر اصلی فرایند مدیریت استراتژیک
مدیریت استراتژیک از چهار عنصر اساسی:
۱)بررسی محیطی ۲)تدوین یا برنامه ریزی استراتژیک
۳)اجرای استراتژی ۴)ارزیابی و کنترل
شکل می یابد. در بررسی در جهت شناخت عوامل استراتژیک یا به عبارت روشنتر نقاط قوت و ضعف داخلی سازمان و فرصت ها و تهدیدات محیط بیرونی سازمان تلاش می شود در تدوین استراتژی ضمن تعیین ماموریت سازمان ،اهداف بلند مدت و استراتژی سازمان با توجه به نقاط قوت ،ضعف ،فرصت ها و تهدیدات طرح ریزی و مشخص شوند .در مرحله اجرا زمینه های لازم برای اجرای موفقیت آمیز استراتژیها از قبیل تعیین برنامه های اجرایی ،خط مشی ها ،بررسی ساختار و نحوه تخصیص منابع فراهم و برنامه های اجرایی توسط واحد های وظیفه ای به اجرا گذارده میشوند و سرانجام در مرحله ارزیابی به شیوهای جامع پیشبرد برنامهها کنترل و ارزیابی میشوند ، از آنجا که این مطالعه به شیوه ارزیابی متوازن تمرکز دارد در این زمینه به ارائه مطالبی دقیق تر و مشخص تر به شرح زیر می پردازیم .
۲-۲-۲٫مدیریت استراتژیک
فرایند مدیریتی است که برمبنای نگرش استراتژیک قادر باشد موضوعات استراتژیک سازمان را شناسایی و تحلیل کند سپس هدف گذاری نموده و رسالت ها و اهداف سازمان را بشناسد. آنگاه استراتژی مناسب را انتخاب کند( ابن رسول وهمکاران ،۱۳۸۶،ص ۳).به عبارت دیگر مدیریت استراتژیک عبارت است از شناخت و تجزیه و تحلیل محیطی(داخلی و بیرونی )به منظور انتخاب ،اجرا و ارزیابی تصمیمات عمده سازمانی در موقعیت های مختلف محیطی و با اثربخشی و کارایی لازم (Hunger&wheelen,2001).
۲-۲-۳٫استراتژی
عبارت است از تعریف حوزه رقابتی سازمان در قالب یک مجموعه منسجم از مقاصد و نیات و جهت گیری موسسه ،هدفهای بنیادی ،سیاستها ،و زنجیره اقدام ها و برنامه های لازم ، برقراری تعامل میان تهدیدها و فرصتهای بیرونی و نقاط قوت وضعف داخلی برای دستیابی به برتری پایدار رقابتی (ابن رسول و همکاران ،۱۳۸۶،ص۲). استراتژی یک فرایند مداوم است یک استراتژی یک “فرضیه “از آنچه آینده به آن شبیه خواهد بود به علاوه روشهایی که برای رسیدن به آینده به کار می بریم می باشد(ساسانی ،۱۳۸۰،ص۱۴).
۲-۲-۴٫تاریخچه ارزیابی عملکرد
سابقه ارزیابی به گذشته های بسیار دور بر میگردد. مطالعات نشان می دهد که ارزیابی همواره در شکلگیری اجتماعات بشری تحت عنوان قبایل ،پدیده تقسیم کار در بین اعضای قبیله در مواردی نظیر شکار ،ایجاد مکان استراحت و غیره وجود داشته است . در این دوران ارزیابی عملکرد به صورت ابتدایی موجود بوده است به گونه ای که افراد موفق به گرفتن پاداش یا احتمالا ترفیع نایل می شدند.نظام ارزیابی به صورت رسمی درسطح فردی و سازمانی از سال ۱۸۰۰میلادی توسط رابرت اون در اسکاتلند درصنعت نساجی برای اولین بارمطرح گردید .به طوری که کالاهای تولید شده با بهره گرفتن از چوب هایی در رنگ های مختلف درجه بندی شدند که این کار در واقع نوعی ارزیابی کیفیت بوده است(سازمان مدیریت و برنامه ریزی موضوع ارزیابی عملکرد ،۱۳۸۲،ص ۴-۳).
جدول ۲-۱: تاریخچه ارزیابی عملکرد(مجیبی ،۱۳۸۴،ص ۱۷)

دوره

چگونگی ارزیابی عملکرد

قبل از سال ۱۸۰۰میلادی پدیده تقسیم کاری بین اعضای قبیله

ارزیابی عملکرد به صورت ابتدایی وجود داشت به گونه ای که افرادموفق در کارها پاداش دریافت می کردند و یا احتمالا ترفیع مقام می گرفتند

در سال ۱۸۰۰میلادی در اسکاتلند

به صورت رسمی نظام ارزیابی در طرح فردی و سازمانی توسط رابرت اون در صنعت نساجی مطرح شد استفاده از چوب در رنگ های مختلف به منظور رد یا قبول کالا در واقع ارزیابی کیفیت ستاده سازمان

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت


فرم در حال بارگذاری ...