(تک محوری) و در انجام وظایف از رویکردهای سنتی و قدیمی استفاده می‌کنند (محافظه‌کارانه). نوع سوم سبک تفکر به طور کل دارای ویژگی‌های نوع اول و نوع دوم سبک تفکر است و بسته به موقعیت یا تکلیف ویژگی‌های نوع اول یا نوع دوم سبک تفکر را می‌پذیرد، برای مثال اگر فردی با سبک بی محوری تمام جنبه‌های یک مسأله را مدنظر قرار دهد و به تمام پاسخ‌های ممکن برای حل آن مسأله توجه داشته باشد، سبک تفکر بی محوری وی در نوع اول سبک تفکر قرار می‌گیرد؛ اما زمانی که برای حل یک مسأله به ساده‌ترین راه حل ممکن توجه کند، این سبک در نوع دوم جای می‌گیرد (استرنبرگ، ۱۹۹۷). در عصر حاضر افراد برای رویارویی با تحولات شگفت‌انگیز هزاره سوم میلادی باید مهارت‌های تفکر و خلاقانه خود را به منظور تصمیم‌گیری مناسب و حل مسائل پیچیده جامعه بهبود بخشند. در جوامع امروزی تلاش می‌شود تمام افراد به خود شکوفایی رسیده و توانایی‌های بالقوه خود را فعلیت بخشند. سابقه تاثیرگذاری نظریه سبک­ها بر یادگیری به اوایل دهه ۹۰ برمی­گردد. در سال ۱۹۹۱ تئوری سبک­های شناختی و پس از چندی تئوری سبک­های تفکر استرنبرگ، در حیطه آموزش و پرورش مطرح شد (هوراک و همکاران[۸]، ۲۰۰۲).

بر اساس نظریه خودحکومتی استرنبرگ، انسان دارای ترجیحاتی در برخورد با امور پیرامونی و تفکر درباره آن­هاست که به آن سبک تفکر گفته می­ شود. البته سبک­های تفکر به خودی خود نه خوب هستند نه بد، بلکه به شیوه فردی که انسان با آن راحتتر است گفته می­ شود (استرنبرگ[۹]، ۱۹۹۷). الگوی سبک­های تفکر استرنبرگ (فرخی، ۱۳۸۳) شامل سه کارکرد، چهار صورت یا شکل، دو سطح، دو گستره یا محدوده و دو گرایش است. سه کارکرد مهم حکومت­داری عبارتند از: ‌قانون‌گذارانه (آفریننده)، اجرایی (تحقق بخش)، قضایی (ارزشیابانه)؛ چهار شکل حکومت عبارتند از: پادشاهی (تک سالاری)، سلسله مراتبی (پایور سالاری)، الیگارشی (جرگه سالاری)، و بی قانونی؛ دو سطح حکومت عبارتند از کلی (فراگیر) و محلی (جزیی)؛ دو گستره عبارتند از: داخلی و خارجی و دو گرایش عبارتند از: محافظه ­کارانه و ترقی­خواهانه (آزادمنشانه).

۲-۲-۵- کارکردهای سبک­های تفکر

حکومت­ها سه کارکرد اساسی دارند، قانون­گذارانه (مققنه)، اجرایی (مجریه) و قضایی (قضاییه). لوایح قوانین را قوه مقننه یا قانون­گذارانه وضع می­ کند، قوه اجرایی آن ها را اعمال و اجرا می­ کند و قوه قضایی بر چگونگی اجرای صحیح قوانین نظارت دارد و بررسی می­ کند که آیا در اجرای قوانین تخلفاتی صورت گرفته است یا نه. بنا بر نظریه خود حکومتی افراد نیز مانند حکومت­ها نیاز دارند که این کارکردها را در تفکر و در عمل اعمال کنند. هر فردی ممکن است در یکی از این کارکردها مسلط و غالب باشد؛ ‌بنابرین‏ ملاک و معیار اینکه فرد چه نوع سبک تفکری دارد بستگی دارد که وی کدام یک از این روش­ها را ترجیح می­دهد (استرنبرگ، ۱۹۹۷).

  1. سبک تفکر قانون­گذارانه

افراد دارای سبک قانون­گذارانه تکالیف، پروژه ها و وظایفی را که بر اساس برنامه­ ریزی خود خلق ‌می‌کنند ترجیح می­ دهند (۷). افراد دارای سبک قانون­گذارانه دوست دارند کارها را به میل خود انجام دهد. آن ها همچنین به خلق و تدوین و طراحی امور علاقه­مند هستند. به سخن دیگر این افراد قوانین خودشان را وضع ‌می‌کنند (سیف، ۱۳۸۷). برخی از فعالیت­هایی که افراد قانون­گذار ترجیح می­ دهند انجام دهند عبارتند از: نوشتن مقاله­ های خلاقانه، طراحی پروژه­ های ابتکاری، ایجاد نظام آموزشی یا شغلی و ابداع چیزهای جدید. افراد قانون­گذار مشاغلی را ترجیح می­ دهند که در آن ها بتواند تمایلات و گرایش­های قانون­گذارانه خود را تمرین و ارضا کنند. نویسنده خلاق، دانشمند، مجسمه­ساز، سرمایه­ گذار بانک، سیاستمدار، معمار، طراح مد، شاعر و ریاضی­دان نمونه ­هایی از این مشاغل هستند (استرنبرگ، ۱۳۸۰).

  1. سبک تفکر اجرایی

افراد با سبک تفکر اجرایی به مشاغلی گرایش دارند که همراه با راهنما و دستورالعمل باشد و در انجام دادن کارها هیچ خلاقیتی ازخود نشان نمی­دهند. آن ها دوست دارند از قوانین پیروی و در اجرای کارها از روش­های موجود استفاده کنند. آن ها مسائل از پیش سازمان یافته را ترجیح می­ دهند و دوست دارند شکاف­های بین ساختارهای موجود را تکمیل کنند نه اینکه خودشان ساختارهای نو ایجاد کنند. افراد اجرایی دوست دارند در خصوص اینکه چه کاری انجام دهند، راهنمایی دریافت کنند. این افراد غالبا می ­توانند انواع تشریفات اداری را تحمل کنند. افراد اجرایی برای کار در سازمان­هایی که از کارمندانشان انتظار دارند از روش­های خاصی پیروی کنند و به یک مجموعه از دستورها متکی باشند، بسیار مفید و ارزشمند هستند. به طور کلی سبک اجرایی هم در محیط­های آموزشی و هم در محیط­های شغلی باارزش محسوب می­ شود؛ زیرا سبک اجرایی با بهره گرفتن از قوانین خود، خود را سریع با نظام ارزیابی مشاغل وفق می­ دهند. افراد با سبک اجرایی دوست دارند این کارها را انجام دهند: افسرپلیس، راننده، آتش نشان، معلم، حل کردن مسائل ریاضی با بهره گرفتن از الگوهای موجود، گفتگو درباره نظریات دیگران و …(استرنبرگ، ۱۹۹۷)

  1. سبک تفکر قضایی

افراد این سبک دوست دارند نقش را ارزشیابی و درباره چیزها داوری کنند. این افراد توجه­شان را بر ارزیابی از فرآورده ­های فعالیت­های دیگران متمرکز ‌می‌کنند و تمایل دارند قوانین، ساختارها و روش­های موجود را ارزیابی کنند. آن ها تکالیفی را ترجیح می­ دهند که مربوط به تحلیل و ارزیابی از چیزها و عقاید باشد(استرنبرگ، ۱۹۹۴). برخی از فعالیت­های مورد علاقه این گروه عبارت است از: نوشتن مطالب انتقادی، اظهار عقیده کردن، قضاوت کردن درباره افراد و کار آن ها و ارزشیابی برنامه­ ها.

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت


فرم در حال بارگذاری ...