خانم ران، ابعاد کیفیت زندگی را به صورت رضایت از زندگی، مفهومی از خود، فاکتورهای بهداشتی- عملکردی و اقتصادی اجتماعی مطرح می‌کند. ‌بر اساس این نوع مدل زمینه‌های شخصی هر فرد، بهداشت، وضعیت اجتماعی، فرهنگ، محیط و سن بر کیفیت زندگی تأثیر دارد. مفهوم درک شده از کیفیت زندگی، اثر متقابل بین شخص و محیط او ایجاد می‌کند(کریمی وکیل به نقل ازطباطبایی،۱۳۹۰).

مدل ادراکی سازمان جهانی بهداشت:

سازمان بهداشت جهانی چهار حیطه را مشخص ‌کرده‌است:

    1. سلامت فیزیکی: فعالیت های روزمره زندگی، وابستگی به مواد دارویی و کمک های پزشکی، قدرت، خستگی، درد و ناراحتی، تحرک، خواب، طریق انجام کار و …

    1. سلامت روانی: تصویر از خود و ظاهر بدنی، احساسات مثبت و منفی، اطمینان به نفس، حالات مذهبی، تفکر و یادگیری، حافظه و تمرکز.

  1. روابط اجتماعی: ارتباطات شخصی، حمایت اجتماعی و فعالیت های جنسی

شکل ۲-۱ مدل ادراکی کیفیت زندگی ران(طباطبایی،۱۳۹۰)

    1. محیط: منابع مالی و مادی، آزادی و ایمنی، مراقبت های بهداشتی و درمانی (در دسترس بودن و کیفیت)، فرصت ها برای به دست آوردن اطلاعات و مهارت های جدید، مشارکت در فعالیت های اوقات فراغت و تفریح، محیط فیزیکی (آلودگی، سر و صدا، آب و هوا)، حمل و نقل و مسافرت، محیط خانه (آقایوسفی،۱۳۹۱).

شکل ۲-۲ مدل ادراکی سازمان جهانی بهداشت (آقایوسفی،۱۳۹۱)

۴-۲-۲سنجش کیفیت زندگی

ابزارهای سنجش کیفیت زندگی متفاوت هستند، از مهم ترین و معتبرترین آن ها می توان به مصاحبه و پرسش نامه اشاره کرد. در ادامه مختصری ‌به این ابزارها اشاره می شود.

  • مصاحبه ها:

مصاحبه ها به سه دسته ساختاری، نیمه ساختاری و یا بدون ساختار تقسیم می‌شوند. مصاحبه نیمه ساختاری متداول ترین و با ارزش ترین مقیاس است و شاخص های ذهنی را در هم دربرمی گیرد. از دو نوع دیگر یعنی ساختاری و بدون ساختار کمتر استفاده می شود.

  • پرسش نامه ها:

پرسش نامه ها، به علت اهمیت و فراوانی کاربرد آن ها، لازم است به طور جامع مورد بحث قرار گیرند، در یک تقسیم بندی کلی پرسشنامه‌ها را به دو گروه پرسشنامه های عمومی و پرسش نامه های اختصاصی تقسیم می‌کنند:

پرسش نامه های عمومی در مواردی به کار می‌روند که هدف بررسی عملکرد و سلامت عمومی است که در بین ‌گروه‌های مختلف طراحی و به کار می رود. در مقابل پرسشنامه های اختصاصی، ابزارهای سنجش کیفیت زندگی در گروهی از مردم با شرایط خاص می‌باشد (کاشی،۱۳۹۰).

بعضی از این ابزارها ضایعات فیزیکی و ناتوانی یا معلولیت افراد را اندازه گیری می‌کنند که بهتر است آن ها را معیار وضعیت سلامت بنامیم. چون بر روی علائم فیزیکی بیشتر تمرکز دارند. یکی از نقاط ضعف این نوع ابزارها این است که چون بیماری های مختلف ممکن است واکنش متفاوتی نسبت به سطوح مشابه ناتوانی داشته باشند کاربرد زیادی نمی توانند داشته باشند (همان).

۳-۲ ضایعه نخاعی

صدمات طناب نخاعی [۷]یکی از ناگوارترین صدماتی است که یک شخص می‌تواند تجربه کند. میزان بروز سالیانه SCI در ایالات متحده آمریکا، غیر از افرادی که در صحنه حادثه می میرند، به طور تقریبی ۴۰ مورد به ازای هر ۱ میلیون نفر یا نزدیک به ۱۲۰۰۰ مورد جدید سالیانه می‌باشد. کندی [۸]و همکاران دریافتند که ۵۶ درصد صدمات بین سنین ۱۶ تا ۳۰ سالگی، با بیشترین شیوع در سن ۱۹ سالگی رخ می‌دهد. از آنجایی که صدمه در دوران جوانی رخ می‌دهد، چالش های منحصر به فردی را برای فرد ایجاد می‌کند؛ چرا که با فرآیندهای رشد و تکامل فیزیکی و روانی- اجتماعی فرد همزمان می شود (برزکار ، ۱۳۸۵).

SCI افراد را با چالش های بی شماری در سلامتی [۹]و عملکرد جسمی، روان شناختی و اجتماعی مواجه می‌کند. این معلولیت اغلب منجر به نقایص حسی، حرکتی و اختلال عملکرد روده ای و مثانه ای می‌گردد و همه این ها توانایی فرد برای انجام فعالیت های خود مراقبتی معمول مانند مسئولیت های فردی و شغلی را محدود می‌کند. علاوه بر محدودیت های جسمی ایجاد شده به وسیله SCI، افراد عوامل استرس زای متعدد عاطفی، روان شناختی، اقتصادی و محیطی را تجربه می‌کنند. تعاملات پیچیده میان این عوامل استرس زا، بر روی سازگاری فردی و خانوادگی بعد از یک SCI تأثیر می‌گذارد. انتقال از یک زندگی مستقل به حالت وابسته نیازمند تعریف و ارزیابی اهداف فردی، اجتماعی، شغلی و یافتن معنی است. واضح است که زندگی با SCI فرایند پیچیده ای است که نیازمند تطابق با تغییرات در عملکرد فیزیکی و روانی- اجتماعی برای افراد مبتلا و اعضای خانواده آن هاست (همان).

۴-۲ صفات شخصیت

۱-۴-۲تعریف شخصیت

مفهوم شخصیت چیست و چگونه باید آن را تعریف کرد؟ تعریف مفهوم شخصیت، مانند اکثر مفاهیمی که به ویژگی های انسان مربوط می شود، کار آسانی نیست زیرا مفهومی که این کلمه در زبان عامیانه پیدا ‌کرده‌است با مفهومی که در روان شناسی برای آن قائل شده اند، تفاوت زیادی دارد. در زبان عامیانه، کلمه شخصیت معانی مختلفی دارد، مثلاً، در لغت نامه دهخدا معانی زیر برای آن ذکر شده است؛ شرافت، رفعت، نجابت، بزرگواری، مرتبه و درجه. در روانشناسی اصطلاح شخصیت هیچ یک از معانی بالا را ندارد. بلکه معانی آن عبارت است از «سبک» یک فرد است، بدون آن که کوچک‌ترین قضاوت ارزشی داشته باشیم. ‌بنابرین‏ باید بگویم هر فرد سبک خود یعنی شخصیت خاص خود را دارد که از او انسانی واحد و منحصر به فرد می‌سازد. شخصیت یعنی شیوه خا بودن. برای روشن تر شدن مفهوم شخصیت بهتر است ریشه این کلمه را در نظر بگیریم. کلمه شخصیت، ترجمه کلمه لاتین پرسونالیتی یا کلمه فرانسوی پرسونالیته است که هر دو از کلمه لاتین پرسونا مشتق شده است. پرسونا ماسکی بود که در زمان قدیم، بازیگر تئاتر به صورت خود یم زد و آن را تا آخر نمایش نگه می داشت. ‌بنابرین‏ مفهوم اولیه شخصیت تصویری ظاهری و اجتماعی است که ‌بر اساس نقشی که فرد در جامعه بازی می‌کند، قرار دارد(گنجی،۱۳۸۹).

برداشت های متفاوتی از شخصیت وجود دارد و این برداشت ها به وضوح نشان می‌دهد که با گذشت زمان معنای شخصیت از مفهوم اولیه آن که تصویری ظاهری و اجتماعی بود، بسیار گسترده تر شده است.

گوردون آلپورت[۱۰] (۱۹۶۱) می‌گوید: شخصیت سازمان پویا و درون فرد است که از سیستم های روانی تشکیل شده است و این سیستم ها رفتار ویژه و تفکر او را معین می‌کنند.

گلیفورد[۱۱] گفته است: شخصیت یعنی الگوی منحصر به فرد از صفات.

کمپل شخصیت را چنین تعریف می‌کند: منش، خصوصیات و تا حدی الگوها و واکنش رفتاری قابل پیش‌بینی که هر فرد به صورت ناخودآگاه به عنوان سبک و شیوه زندگی از خود نشان می‌دهد.

دیود مک کللند[۱۲] (۱۹۵۱) می‌گوید: شخصیت رساترین و جامع ترین مفهومی است که گویای رفتار شخص در همه زمینه هاست.

والترمیشل[۱۳] (۱۹۷۶) نیز می‌گوید: شخصیت معمولاً ارائه الگوهای معینی از رفتار، افکار و احساسات است که ویژگی های یک فرد را بیان می‌کند و به سازگاری های وی با موقعیت های زندگی تأثیر می‌گذارد.

در حال حاضر شخصیت به الگوهای نسبتاً پایدار صفات، گرایش ها یا ویژگی هایی که تا اندازه ای به رفتار شخص دوام می بخشند اطلاق می شود (عظیمی نیا،۱۳۹۰).

۲-۴-۲ نظریه های شخصیت

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت


فرم در حال بارگذاری ...