۲-۴-۵-۱ تفاوت مهاجرت‌های داخلی با خارجی

مهاجرت­هایی را که در درون مرزهای سیاسی یک کشور صورت ‌می‌گیرد مهاجرت­های داخلی[۲۸]و مهاجرت­هایی که به خارج از مرزهای سیاسی یک کشور صورت ‌می‌گیرد، مهاجرت خارجی[۲۹] می­نامند (کلانتری، ۱۳۷۸: ۶۳). مهاجرت­های خارجی در سه سطح مورد بررسی قرار ‌می‌گیرد: منطقه­ای، درون‌قاره­ای و میان‌قاره­ای. ‌در مورد یک سرزمین، مهاجرت خارجی یا “برون‌مرزی” متضمن عبور از مرزهای آن سرزمین است. هرگاه سرزمین مورد بحث کشور مستقلی باشد، عبور از مرزهای آن را مهاجرت بین‌المللی[۳۰] می­خوانند ( تقوی، ۱۳۷۸: ۱۳۰).

اما آنچه در این گفتار مد نظر است مهاجرت خارجی و یا بین‌المللی است. چراکه ترک دیار مادری و قرارگیری در سرزمینی که کاملاً با داشته های فرهنگی وی متفاوت است، می‌تواند پیامدهای مثبت و منفی تری نسبت به مهاجرت داخلی داشته باشد که البته من با دیدگاه مثبت به آن نگاه می کنم.

بحث تکثر فرهنگی[۳۱] تقریبا همزمان با بالا گرفتن مباحث مربوط به جهانی شدن آغاز شد اما ریشه آن در مناقشاتی بود که پس از جنگ جهانی دوم در کشورهای توسعه یافته بر سر چگونگی جای دادن «اقلیت» ها در فرهنگ های ملی آن ها در گرفته بودند. ورود میلیون ها کارگر مهاجر در سال های پس از جنگ جهانی دوم به اروپا و آمریکا، تعادل شکننده ای را که در حوزه مهاجرت در طول دو قرن قبلی وجود داشت به کلی از میان برد. در واقع مسئله مهاجرت ، سوای پیشینه باستانی آن (از جمله در یونان و رم باستان)، به مثابه فرایندی دائم در تاریخ جوامع انسانی وجود داشته و دارد. انسان ها دائما برای به دست آوردن موقعیت های بهتر معیشتی و رسیدن به آرزوهایی کمابیش واقعی یا خیالین، و یا تحت تاثیر فشار های بیرونی (جنگ، خشکسالی و قحطی، بی رحمی حاکمان و…) دست به مهاجرت زده و تلاش کرده‌اند در جوامعی به جز جامعه خود و یا در سرزمین های دوردست، به حداقلی از رفاه و آسایش برسند. با وصف این، آنچه پس از جنگ جهانی دوم رخ داد تفاوتی اساسی با امواج مهاجرت پیشین داشت: اقشار بزرگی از مردم به ویژه از کشورهای فقیر با فرهنگ هایی بسیار متفاوت از لحاظ ریشه ای (زبان ، دین، آداب و رسوم) از جهان سوم روانه کشورهای اروپای غربی و آمریکا شدند. تصور اولیه درباره این مردم آن بود که بزودی جذب کشورهای میزبان شده و در نسل های دوم و سوم به شهروندانی همچون دیگران تبدیل خواهند شد. این تصور صرفا یک اندیشه نظری نبود و پایه تجربی آن در جذب امواج پیشین مهاجرتی بود که در قرون هجده و نوزده در اروپای غربی و آمریکا اتفاق افتاده بود و سبب شده بود که مهاجران عموما اروپایی اما روستایی بتوانند در فرهنگ هایی عمدتاً شهری جا افتاده و به شهروندانی جدید و با اراده و امید بالایی نسبت به آینده تبدیل شوند.

مهاجرت­ها ممکن است علل مذهبی، سیاسی و یا اقتصادی داشته باشند. ولی در حال حاضر آرزوی رفاه بیشتر، انگیزه اصلی انسان­ها برای مهاجرت است. جاذبه شهرهای بزرگ و امید کسب مزد بیشتر در صنایع شهری، وجود بیکاری در روستاها، ازدیاد جمعیت و جستجوی سرزمین­های تازه از جمله انگیزه­ های اصلی مهاجرت هستند. بی­گمان از مهاجرت­های بزرگ قرون ۱۷ تا ۱۹م کمتر در عصر ما روی می­دهد، ولی هنوز هم بسیارند کسانی که برای کسب شغل و مزد بهتر یا ادامه تحصیل، ترک دیار می‌کنند و به مناطق دیگر، سایر کشورها و حتی قاره‌های دیگر می­روند و یا به امید بهره­مند شدن از امکانات شهری از روستاها به شهرها کوچ ‌می‌کنند ( کاظمی، ۱۳۸۳: ۱۰۲).

۲-۴-۵-۲ انواع مهاجرت­های بین ­المللی

بعضی از جابه‌جایی­های بین مرزهای ملی، مهاجرت‌های توده­ای[۳۲] هستند که به انتقال تعداد زیادی از مردم با ویژگی­های اجتماعی و قومی مشترک منجر می­ شود. جابه‌جایی توده­ای که معمولاً در پاسخ به عوامل اجتماعی و اقتصادی مشخص انجام می­ شود، می ­تواند انواع متفاوتی داشته باشد: ( Shryock & Siegel, 1973: 580):

۱) فتح[۳۳] ، تهاجم[۳۴] و مستعمره­سازی؛ فتح و تهاجم در دوران جنگ اتفاق می­افتند و مستعمره­سازی که بعد از فتح اتفاق می ­افتد، یک جابه‌جایی ‌آرام‌تر ‌می‌باشد و استقرار خانواده­هایی از کشور مستعمره­ساز در کشور ملحق‌شده را دربر ‌می‌گیرد. به‌هر حال تمایز بین این انواع ممکن است شفاف نباشد. بومیان استرالیا امروزه دو قرن گذشته را به عنوان فرایند تهاجم و غصب زمین از صاحبان برحق توصیف ‌می‌کنند. آن‌ ها با این تصور هم­عقیده نیستند که موضوع، اشغال صلح‌آمیز یک سرزمین بزرگ بدون مدعی بود ( لوکاس و دیگران، ۱۳۸۴: ۱۶۵).

۲) انتقال­های جمعیتی اجباری[۳۵] ؛ انتقال­های جمعیتی اجباری در کل عمومیت کمتری را نسبت به سایر اشکال جابه‌جایی داشته اند. با وجود این، این انتقال­ها تاثیر قابل‌ملاحظه­ای را بر ساخت قومی و ویژگی­های بعضی از جمعیت­های ملی اعمال کرده ­اند. مثال عمده آن جابه‌جایی کارگران برده آفریقای غربی به برزیل، کشورهای حوزه کارائیب و قسمت جنوبی ایالات متحده ‌می‌باشد.

مستعمره­سازی، بعضی مواقع متضمن جابه‌جایی کارگران قراردادی، برای مثال از هند به فیجی و کشورهای کارائیب، از هند و چین به کالدونیای جدید و از فلیپین به هاوایی، بوده است. درحالی­که درجه اجبار اعمال شده در اشکال جدیدتر مهاجرت نیروی کار ممکن است ضعیف باشد، تاثیرات بر ساخت­های قومی مقصد روشن هستند (& Siegel, 580 Shryock ).

۳) جابه‌جایی پناهندگان[۳۶] پناهندگان افرادی هستند که به‌علت ترس از محاکمه به‌دلیل نژاد، مذهب یا عضویت در گروه اجتماعی و سیاسی خاص، در صورت برگشت به کشور خود، به دنبال پناهندگی در یک کشور خارجی هستند. طبق این تعریف، افراد جابه‌جا شده در داخل کشور خود پناهنده نیستند. سنجش تعداد پناهندگان به‌علت متفاوت بودن برآوردهای کشورهای مبدأ و مقصد و مؤسسات بین ­المللی مشکل است. مشکل مشخص­تر، تعیین زمانی است که یک فرد مستقر شده در یک کشور جدید از حالت پناهندگی بیرون می ­آید.

۴) مهاجرت زنجیره­ای و هدایت‌شده؛ مهاجران بین ­المللی که در قالب افراد یا خانواده ­ها جابه‌جا می­شوند دارای انگیزه­ های متفاوتی برای تغییر محل سکونت خود هستند. آن‌هایی که داوطلبانه جابه‌جا می­شوند غالباً به عوامل اقتصادی نظیر بهبود فرصت­های اشتغال، عکس­العمل نشان می­ دهند. اما دلایل اجتماعی نظیر نیاز به خانواده ­ها و دوستان نیز نقش­ عمده­ای را بازی ‌می‌کنند. مهاجران بین ­المللی ممکن است کشور مقصد را به‌واسطه آنکه آن‌ ها افرادی را که قبلاً آنجا زندگی می­کردند می­شناختند، انتخاب کنند. مهاجرت زنجیره­ای ممکن است بر انتخاب محل سکونت مهاجران در کشور جدید تاثیر بگذارد و این امر غالباً به تمرکزهای قومی متمایز منجر می­ شود.

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت


فرم در حال بارگذاری ...