عامل توجه در ادراک زمان شامل نمونه های ادراک زمان مثل برآورد و بازسازی زمان مستلزم برانگیختگی، توجه و حافظه کاری برای انجام تکالیف است (هوانگ[۱۴۲] و فنگایو[۱۴۳]،۲۰۰۷). در سال‌های اخیر گروهی می‌گویند که حافظه کاری، توجه و کارکرد اجرایی در زمینه‌هایی با هم مشترک هستند. برای مثال جوندیس و همکاران (۱۹۹۳)، اسمیت و همکاران (۱۹۹۶) و کانتری و همکاران (۱۹۹۷) نشان دادند که در تکالیف توجه و حافظه کاری هم نواحی پیشانی و هم نواحی آهیانه‌ای راست فعالیت می‌کنند (به نقل از الیوت[۱۴۴] و استرینگ[۱۴۵]، ۲۰۰۸).

در الگوی ساعت فطری گفته می‌شود که برآورد یا بازسازی چند ثانیه یا دقیقه به عنوان یک کارکرد اساسی مستلزم توانایی نگه‌داری توجه به زمان است. در واقع توجه در حکم تیک‌های این ساعت فطری است ازاین‌رو مدت توجه به محرک بر مدت‌زمان ادراک‌شده تأثیر می‌گذارد (ایگلمن و همکاران، ۲۰۰۵). براون (۲۰۰۸) و ماکر[۱۴۶] و همکاران (۱۹۹۴؛ به نقل از گروندین، ۲۰۱۰) معتقدند که توجه بیشتر به زمان، منجر به طولانی‌تر شدن مدت‌زمان ادراکی می‌شود. در تأیید این باور پژوهش باورمیشر و همکاران (۲۰۰۵) گزارش دادند بیماران با توجه پایین مانند افراد با اختلال بیش فعالی با بیش برآوردی زمان روبه‌رو می‌شوند. بعلاوه تکالیف بازسازی مستلزم حافظه کاری است که مسئولیتش با طولانی شدن زمان افزایش پیدا می‌کند. پژوهش‌هایی روی بیماران با آسیب در نواحی چپ و راست در مغز نشان دادند که توانایی‌شان در برآورد مدت‌زمان میلی‌ثانیه، ثانیه و دقیقه آسیب‌دیده است (روبیا، ۲۰۰۶).

۲-۶-۳- رویکرد عصب‌شناختی

در این رویکرد عصب شناسان باور دارند که نواحی مغزی متفاوتی در کارکردهای زمانی درگیر هستند (روبیا، ۲۰۰۶) و معمولاً از الکتروانسفالوگرام[۱۴۷] برای پژوهش‌های خود استفاده می‌کنند (مظاهری و همکاران، ۲۰۱۰). ‌با وجودی که ساختار زمانی رویدادها، اطلاعات مهمی برای ادراک و شناخت جهان است ولی روشی که مغز انسان، زمان را رمزگردانی می‌کند هنوز شناخته نشده است (پوتاس[۱۴۸] و همکاران، ۲۰۰۵). بااین‌وجود در تحقیقات زیادی سعی شده که در مناطقی نظیر قشر مغز، مخچه و عقده‌های قاعده‌ای پایه برای این کارکرد مکانی را بیابند (گروندین، ۲۰۱۰).

ساختارهای زیر قشری الگوهای مهمی را برای پردازش ارائه می‌دهد که شامل غشای شیاردار و شیار پیشانی است. شیاری که میلیون‌ها تکانه را از سلول‌های قشری دریافت می‌کند و بعد از دریافت درون دادهای ناشی از الکترودهای نورون‌های قشری درزمانی که علامت شروع زمان به دست می‌آید، این سلول‌ها به ازای هر ثانیه، ۱۰ تا ۴۰ شلیک عصبی انجام می‌دهند که معمولاً فعالیت آن‌ ها هم‌زمان نیست. بعد از ایستادن فعالیت نگهداری زمان، جسم سیاه پیامی را به استریاتوم[۱۴۹] می‌فرستد و الگوی فعالیت با انفجار دوپامین به همان میزان ثبت می‌گردد و به شناخت مدت فاصله کمک می‌کند (رامسایر[۱۵۰]، ۲۰۰۸).

آسیب دوطرفه قشر پیشانی به مشکلاتی در پیش‌بینی ارتباط دارد به‌صورتی که باعث می‌شود بیماران پاداش‌های کمتر ولی زودهنگام را بر پاداش‌های بزرگ‌تر ولی دیرهنگام ترجیح می‌دهند. مغز نگاری پوزیترون مبتنی بر تکلیف شرط‌بندی نشان داد که این قشر برای انتخاب گزینه‌های دارای پاداش دراز‌مدت فعالیت می‌کند (به ولا[۱۵۱] و همکاران، ۲۰۰۳؛ به نقل از روبیا، ۲۰۰۶). برخی مشاهدات در بیماران پارکینسونی نیز اثبات کردند که ‌نیم‌کره‌ی راست نسبت به سایر نواحی مغزی بیشتر فعالیت می‌کند (کوچ[۱۵۲] و همکاران،۲۰۰۵). این لوب در پردازش‌های زمانی که مستلزم پیش‌بینی زمانی است فواصل طولانی ثانیه تا دقیقه است درگیر شده و سهمش در کارکرد زمانی به‌واسطه کارکرد توجه و حافظه کاری (ماکر[۱۵۳] و ویدل[۱۵۴]، ۲۰۰۹) و نگه‌داری توجه به زمان کارکرد بنیادی برای پردازش برآورد زمانی است. لوب آهیانِ نیز با اتصال به نواحی مخطط-پیشانی و پیشانی- مخچه به‌خوبی در حمایت از پردازش‌های مدیریت شناختی زمان با کمک به نگهداری توجه ازلحاظ راهبردی جای گیرد (روبیا، ۲۰۰۶).

تحقیقات به دست‌آمده از تصویربرداری مغناطیسی عملکردی نشان داده است که قشر آهیانه‌ای راست نقش مهمی در فواصل زمانی کمتر از یک ثانیه توسط علائم شنیداری یا بینایی نشان می‌دهد و به عنوان مداخله‌گر در میان پردازش حسی و پردازش حرکتی، درگیر می‌شود (گروندین، ۲۰۱۰). همچنین پژوهش روی بیماران با آسیب یک‌طرفه در زمینه برآورد فواصل طولانی نشان از نقش این ناحیه دارد (دانکرت[۱۵۵] و همکاران، ۲۰۰۷؛ به نقل از گروندین، ۲۰۱۰). فعالیت کاهش‌یافته قشر پیش پیشانی و آهیانه‌ای که ادراک زمان را کند می‌کند در مصرف‌کنندگان کوکائین و ماری‌جوانا به چشم می‌خورد (بولا و همکاران، ۲۰۰۴؛ به نقل از رومیا، ۲۰۰۶). مخچه و عقده‌های پایه که در فواصل هم طولانی و هم کوتاه و در طیفی از میلی‌ثانیه تا ثانیه اهمیت دارند، مبنای مکانیسم ساعت فطری در مغز را شکل می‌دهند (روبیا، ۲۰۰۶). روبیا (۲۰۰۶) با پژوهش روی انسان‌ها نشان دادند که ‌آسیب‌های جانبی به مخچه منجر به افزایش تغییر در فواصل تولیدشده در یک سری از فواصل می‌شود. اگرچه مشکلات بیماران مخچه‌ای نسبت به گروه کنترل برای تمایز فواصل مربوط به صداها بیشتر بود ولی هر دو گروه در تمایز شدت صداها کارایی برابری داشتند. نقص مخچه را می‌توان با فرض اینکه آسیب در میزان تعویض‌هایی که ضربان‌ساز به انباشتگر وارد می‌کند یا در میزان خود انباشتگر است، دانست (تایر، ۲۰۰۰). بر اساس گزارش‌های مک و همکاران (۱۹۹۶؛ به نقل از روبیا، ۲۰۰۶) عقده‌های پایه در کارکرد انتقال‌دهنده عصبی دوپامین که در پردازش‌های زمان نقش دارند، تأثیرگذار است پوتامن و کاندیت[۱۵۶] بخش‌هایی از عقده‌های پایه هستند که در پردازش زمانی فعالیت می‌کنند یک الگو از مکانیسم عصب‌شناختی درگیری قشری- مخطط یا پیشانی- مخطط حلقوی را در برمی‌گیرد (ماتل و مک، ۲۰۰۴؛ به نقل از ‌تو پلاک و همکاران، ۲۰۰۶).

۲-۶-۴- تأثیر دوپامین بر ادراک زمان

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت


فرم در حال بارگذاری ...