‌بر اساس حق حرمت نام و عنوان، پدید آورنده می‌تواند انتشار اثر را با نام و عنوان خود بخواهد یا اینکه انتشار اثر را بدون نام یا با نام مستعار طلب کند.

مادّه ۱۸ قانون حمایت حقوق مولفان در این خصوص مقرر می‌دارد:

انتقال گیرنده و ناشر و کسانی که طبق این قانون اجازه استفاده یا استناد یا اقتباس از اثری را به منظور انتفاع دارند، باید نام پدید آورنده را با عنوان و نشانه ویژه معرف اثر، همراه اثر یا روی نسخه یا نسخه های چاپی یا تکثیر شده به روش معمول و متداول اعلام و درج نمایند مگر اینکه پدید آورنده به ترتیب دیگری موافقت کرده باشد.

در کنار این حق می‌توان به مصونیت اشخاص از اسناد نادرست اثر به آن ها اشاره کرد. یعنی چنان که نمی‌توان اثر پدید آورنده‌ای را بدون نام وی منتشر کرد، همان گونه نمی‌توان اثری را به کسی که آن را پدید نیاورده است استناد داد. در قانون کپی رایت، طرحهای صنعتی و حق اختراع ۱۹۸۸ انگلستان، این حق مجازی از حق حرمت نام و عنوان پدید آورنده به رسمیت شناخته شده است.

به طور خلاصه می‌توان گفت، پدید آورنده دارای حق حرمت نام و عنوان است و هر شخص دارای مصونیت از اسناد اثر نادرست است.

‌بنابرین‏ که حق حرمت نام و عنوان به رسمیت شناخته شود، مباحث دیگری مطرح می‌گردد، ‌از قبیل اینکه پدید آورنده‌ای که اثری را با نام مستعار منتشر ‌کرده‌است، هر گاه بخواهد می‌تواند نام واقعی خود را آشکار کند. [۲۴]

همچنین اگر پدید آورنده‌ای در قراردادی شرط کند که هیچ گاه نام خود یا نام واقعی خود را آشکار نسازد، پیرامون صحت شرط مذکور گفت‌ وگو وجود دارد. برخی از حقوق ‌دانان به دلیل اینکه شخص نمی‌تواند به طور کلی تمام یا بخشی از حق تمتع یا اجرای حق را از خود سلب کند، این شرط را باطل قلمداد کرده‌اند.

۳٫ حق تمامیت اثر (Integrity Right)

مهم‌ترین حق اخلاقی، حق تمامیت اثر است. ‌بر اساس این حق هیچ کس نمی‌تواند یک اثر ادبی یا هنری را بدون موافقت پدید آورنده تغییر دهد؛ هر چند تغییر اندکی باشد. [۲۵]

ماده ۱۹ قانون حمایت حقوق مولفان، مصنفان و هنرمندان به وجود این حق اشاره می‌کند و مقرر می‌دارد:

هر گونه تغییر یا تحریف در اثرهای مورد حمایت این قانون و نشر آن بدون اجازه پدید آورنده ممنوع است.

شبیه این حق در انگلستان به عنوان «حق در برابر رفتار توهین‌آمیز» Right against Derogatory Treatment به رسمیت شناخته شده است. ‌بر اساس بند ۱ مادّه ۸۰ قانون حق اختراع، طرحهای صنعتی و کپی رایت ۱۹۸۸، پدید آورنده آثار ادبی، موسیقیایی، هنری و نمایشی مورد حمایت، و کارگردان فیلم دارای کپی رایت، در شرایطی که ذکر می‌شود، حق دارد تا کارش در معرض رفتار توهین آمیز قرار نگیرد.

منظور از رفتار توهین‌آمیز در این قانون هر گونه اضافه، حذف، تغییر یا اقتباس از کار است. اما اموری از قبیل ترجمه اثر ادبی تغییر محسوب نمی‌شود.

چنین رفتاری هنگامی توهین آمیز است که رفتار فوق باعث بد جلوه دادن یا تحریف کار محسوب گردد و یا اینکه به شهرت پدید آورنده یا کارگردان لطمه وارد کند. این حق نه تنها به دست کسی که با تغییر یا تحریف موجب رفتار توهین‌آمیز شده نقض می‌گردد، بلکه کسانی هم که چنین کار تحریف شده‌ای را نشر داده‌اند ناقض حق محسوب می‌شوند. وجه توسعه موضوع حکم روشن است، زیرا ناشر هم با چاپ اثر محرف، شهرت پدید آورنده را مورد تجاوز قرار داده است.

بلی، اگر شخصی در برنامه‌ای رایانه‌ای یا کارهایی که به منظور گاز رش به مردم صورت می‌گیرد تغییر ایجاد کند، این تغییر ممنوع قلمداد نمی‌گردد.

حق تمامیت اثر و حق مصونیت در برابر رفتار توهین‌آمیز در آثار با هم شباهت، می‌یابند اما این دو ماهیت مجاز دارند و مبنای اعتبارشان نیز متفاوت است. در مباحث آینده ‌به این نکته اشاره خواهیم کرد.

اکنون که تا حدودی حق تمامیت اثر یا حق در معرض رفتار توهین‌آمیز قرار نگرفتن روشن شد، ممکن است این سؤال مطرح شود که اگر حق مادی اثری به کسی منتقل شود، مثلاً دست نوشته یک اثر ادبی به ناشری فروخته شود، آیا او می‌تواند با استناد به مالکیت خود، آن نسخه منحصر به فرد اثر را نابود کند و آیا این عمل با حق تمامیت اثر یا مصونیت در برابر رفتار توهین‌آمیز منافاتی ندارد.

برخی بر این باورند که انهدام یک اثر مصداق اکمل تحریف و تغییر است و با حق تمامیت اثر منافات دارد[۲۶]. همچنین می‌توان استدلال کرد که اگر تغییر جزئی اثر با حق تمامیت آن و حق مصونیت از تحریف منافات داشته باشد، انهدام اثر به طور کلی به طریق اولی با حق پدید آورنده منافات دارد.

لکن در مقابل این استدلال گفته شده است با نابودی اثر، امر نشان دهنده شخصیت پدید آورنده از میان رفته و توهین به او صورت نگرفته است.

به علاوه، ‌به این استدلال انهدام مصداق اکمل تحریف است نیز می‌توان چنین پاسخ داد: در تحریف موضوع وجود دارد، ولی با انهدام اثر موضوع به طور کلی از میان می‌رود و نمی‌توان گفت تحریفی صورت گرفته است.استدلال به ملاک اولویت هم دارای اشکال است. زیرا استدلال اولویت مبتنی بر فهم مناط و ملاک حکم است. در تحریف سخن ناروایی به نویسنده نسبت داده می‌شود که بیان‌ کننده شخصیت و فکر او نیست، اما در انهدام کلی اثر چیزی به نویسنده استناد داده نمی‌شود، بلکه صرفاً اثری از میان برده می‌شود.

بلی، اگر بخواهیم مسئله را در حقوق اسلامی بررسی کنیم، ممکن است بر مبنای قاعده لاضرر، به نفی چنین اختیاری برای مالک قائل شویم. نفی چنین حکمی نیز با قاعده سلطنت انتقال گیرنده اثر منافات ندارد، زیرا مالک در ملک خود به مقداری که موجب زیان دیگری نگردد می‌تواند تصرف کند. در اینجا اگر چه انهدام اثر تصرف مالکانه است، با حق معنوی پدید آورنده تعارض دارد.این استدلال نیز با اشکال مواجه است، چون مبتنی بر این سخن است که در اینجا به حق دیگری تجاوز شده است، حال آنکه این مطلب که انهدام کلی اثر تجاوز به حق دیگری است اول سخن است.

آنچه گفته شد به لحاظ تحلیل حقوقی بود، اما در قوانین و رویه قضایی، نظامهای حقوقی جواب‌های متفاوتی به مسئله داده‌اند.

در ایالات متحده آمریکا انهدام اثر به لحاظ قانونی ممنوع است. در رویه قضایی فرانسه پرونده هایی وجود دارد که در آن ها به جبران خسارت حکم شده است. در انگلستان پیرامون انهدام قانون و رویه‌ای وجود ندارد.

قانون حمایت از حقوق مولفان و مصنفان و هنرمندان نیز در این باره ساکت است. تنها در ماده ۱۹ به ممنوعیت تغییر و تحریف اشاره دارد. اما همان گونه که گفتیم، انهدام اثر را نمی‌توان به سادگی مصداق تغییر و تحریف دانست و ملاک حکم نیز قابل سرایت به انهدام اثر نیست.

۴٫ حق عدول (Retraction Right)

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت


فرم در حال بارگذاری ...