۲-۴-۵-۳-۲)مدل های تعیین ارزش افزوده اقتصادی
این معیار از طریق تفاوت بازده مازاد حاصل از سرمایه گذاری و بازده مورد انتظار محاسبه می شود. از طرفی می توان این معیار را از طریق تفاوت سود عملیاتی و هزینه فرصت سرمایه گذاری انجام شده نیز محاسبه نمود. لذا می توان گفت این معیار برآوردی صحیح از سود اقتصادی است. (Mahmood et al,2009)
ارزش افـزوده اقـتصادی به عنـوان سـود خالص عـملیاتی پـس از کسر مـالیات تعریف می شود که از آن
هزینه های سرمایه کسر میگردد. هزینه های سرمایه شامل کلیه هزینه های تأمین مالی واحد تجاری اعم از هزینه بهره وام ها و بازده مورد توقع سهامداران میباشد که همگی در نرخ متوسط هزینه سرمایه[۳۱] تبلور مییابد.
EVA = NOPAT – CAPITAL CHARGES
که در آن
سود خالص عملیاتی پس از کسر مالیات = NOPAT
= CAPITAL CHARGES مخارج سرمایه میباشد. (Stewart,1991)
در این رابطه، می توان مدل گزارشگری زیر را برای محاسبه ارزش افزوده اقتصادی برای هر دوره مالی ارائه نمود: (Young& O’Byrne,2001)
نام شرکت
گزارش ارزش افزوده اقتصادی (EVA)
برای دوره مالی مبتنی به ×××
مبلغ-ریال
فروش خالص ×××
کسر می شود : هزینه های عملیاتی (×××)
سود عملیاتی (قبل از بهره و مالیات ) EBIT ×××
کسر می شود: مالیات شرکت (×××)
سود عملیاتی پس از کسر مالیات (NOPAT) ×××
کسر می شود : هزینه های سرمایه (××× )
ارزش افزوده اقتصادی (EVA) ×××
بر اساس این صورت، زمانی که ارزش افزوده اقتصادی مثبت است بیانگر این است که بازده حاصل از به کارگیری خالص دارایی ها بیش از هزینه سرمایـه ناشی از بکارگـیری آن دارایـی ها اسـت و ارزش آفریده
شده است. نرخ بازده حاصل از خالص دارایی ها (سرمایه گذاری ها) به شرح زیر قابل محاسبه است:
RONA = NOPAT ÷ Net Assets
Net Assets = Invested Capital
RONA = NOPAT ÷ Invested Capital
EVA = NOPAT – Capital Charges
NOPAT = RONA. Capital
Capital Charges = Capital. WACC
EVA = (RONA. Capital) – (Capital. WACC)
EVA = Capital (RONA – WACC)
این معادلات به ما میگوید واحد تجاری در موارد زیر قادر به خلق ارزش افزوده اقتصادی و ارزش آفرینی است:
۱- نرخ بازده دارایی های موجود (RONA) افزایش یابد در حالی که نرخ هزینه سرمایه (WACC) و مبلغ سرمایه (خالص دارایی ها) ثابت باقی بماند.
۲- رشد توأم با سودآوری: زمانی که سرمایه گذاری های جدید بازده بیشتری از هزینه سرمایه خود کسب کنند، ارزش ایجاد می شود حتی اگر سیاست رشد با کاهش نرخ متوسط نرخ باده دارایی ها شرکت همراه باشد. ( به عبارتی، مادامی که نرخ بازده دارایی ها هر پروژه سرمایه گذاری بیش از نرخ هزینه سرمایه آن است باید نسبت به سرمایه گذاری اقدام نمود.)
۳- حذف فعالیت های ضایع کننده ارزش: هنگامی که بخش ها و مشاغلی که بازده آن ها کمتر از هزینه سرمایه آن ها است، تعطیل شود و سرمایه به کار گرفته شده در این بخش ها آزاد شود، هزینه سرمایه کاهش مییابد و این کاهش بیشتر از کاهش بازده ناشی از حذف این بخشها است و در نتیجه ارزش افزوده اقتصادی افزایش مییابد.
۴- دستیابی و اجرا پروژه هایی که در دوره های طولانی تری نرخ متوسط نرخ باده دارایی ها آن ها بیشتر از نرخ متوسط هزینه سرمایه آن ها است.
۵- کاهش نرخ هزینه سرمایه: یکی از وظایف امور مالی عبارت از انتخاب ساختار مالی است که بتواند باعث کاهش هزینه سرمایه و حداکـثر سازی ارزش شـرکت شود. به هـمین دلیل متخـصصان نظریه ارزش
افزوده اقتصادی معتقدند حوزه امور مالی و حوزه برنامه ریزی راهبردی باید به یکدیگر نزدیک و تعاملی بین
آن ها برقرار شود.(ایزدی نیا،۱۳۸۴)
۲-۴-۵-۳-۳)اهمیت ارزش افزوده اقتصادی
ارزش افزوده اقتصادی به عنوان راه حل بدیل برای نگاه به عملکرد واحد تجاری است و مقیاسی است که می توان بر مبنای آن به ارزیابی عملکرد پرداخت. ارزش افزوده اقتصادی مقیاس ارزیابی عملکردی است که میتواند در سطح بخش ها و واحدهای تابعه واحد تجاری محاسبه شود. این مقیاس جوابگوی ارزیابی عملکرد در طول دوره های زمانی است و بویژه آن که مولد ثروت آفرینی و ارزش آفرینی برای طبقه سهامدار است. با توجه به گزارش سود و زیان و اطلاعات حسابداری موجود پس از تعدیلات لازم امکان محاسبه آن فراهم می شود. (Young& O’Byrne,2001)ادعا شده است که این معیار نسبت به معیارهای حسابداری برتری دارد. زیرا این معیار معایب نسبت های مالی مبتنی بر ارقام حسابداری را رفع نموده و میتواند مبنایی برای سنجش میزان ثروت ایجاد شده برای سهامداران باشد. مفهوم افزایش ثروت به این معنی است که شرکت بازده ای را از سرمایه خود حاصل کند که بزرگتر از هزینه فرصت باشد. ترازنامه اغلب نشان دهنده نتایج حسابداری و روی دادهای گذشته است و به ارزش های ایجادی توجهی ندارد. معیار ارزش افزوده اقتصادی ابزاری است که بیشترین درک را برای سهامداران از این موضوع ارائه میدهد که آیا شرکت ثروت سهامداران را افزایش میدهد یا خیر؟ با توجه به تحقیقات تولی(۱۹۹۳) شرکت های استفاده کننده از این معیار در ارزیابی ارزش بهره، نسبت به سایر شرکت ها، دارای مزیت رقابتی هستند.
این معیار وسیله ای برای اعطای پاداش به مدیران نیز محسوب میگردد. عملکرد مدیریت برای افزایش ثروت سهامداران به وسیله این معیار سنجیده می شود . (Mahmood et al,2009)هم اینک در اکثر شرکت های بزرگ غربی که تعداد آن ها از صدها مورد تجاوز میکند ارزش افزوده اقتصادی مبنای گزارشگری نتایج عملیات و تنظیم طرح های انگیزشی است. (Stern& Shiely,2001)
زمانی که جبران پاداش بر اساس ارزش افزوده اقتصادی باشد، اهداف کارکنان و مدیران با اهداف کل شرکت هم راستا خواهد بود. برخلاف نسبت های سنتی حسابداری که فاقد توانمندی لازم در نشان دادن نحوه تصمیم گیری مناسب مدیران در ارتباط با افزایش ثروت سهامداران (هدف اصلی شرکت) هستند، ارزش افزوده اقتصادی به خوبی قادر به این کار میباشد.((Mahmood et al,2009
۲-۴-۵-۳-۴)ارزش افزوده اقتصادی به عنوان معیاری برای تعیین ارزش شرکت
[جمعه 1401-09-25] [ 09:36:00 ق.ظ ]
|