کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

آذر 1403
شن یک دو سه چهار پنج جم
 << <   > >>
          1 2
3 4 5 6 7 8 9
10 11 12 13 14 15 16
17 18 19 20 21 22 23
24 25 26 27 28 29 30


آخرین مطالب


 

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کاملکلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

 

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کاملکلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل



جستجو


 



در جهان بینی مازلو از «نیاز به شکوفایی» به عنوان بالاترین نیاز یاد شده است؛ سقراط، توانایی یک شاعر را نه هنر، بلکه الهام می­داند؛ جان دیویس در توصیف تفاوت و تشابه کار دانسته و هنرمند می­گوید: در هر دو گروه، تفکری عاطفی و احساساتی وجود دارد که خمیر مایه آنها، دربرگیرنده ایده­ ها یا معانی قابل تحسین است. هر دو به الهام یعنی آمیختگی نهایی ایده­ ها در ذهن نیمه آگاه متکی هستند، توماس کارلایل معتقد است که بخشی از فعالیت­های ذهنی دربرگیرنده تفکر عقلانی و بخش دیگر شامل فعالیت­های ذهن ناخودآگاه است که به طور مبهم درک شده یا در برابر آن کنترل نداریم. وی می­گوید: « ناحیه تعمق در زیر ناحیه بحث واستدلال آگاهانه قرار داشته، در عمق ساکت و اسرارآمیز این ناحیه، نیرویی حیاتی نهفته است. اگر چیزی بخواهد خلق بشود، باید در این ناحیه قرار داشته باشد. بروستر می­گوید: فرایند خلق و ابداع همان فرایند تغییر، فرایند رشد و فرایند تکامل است که در حیات ذهنی ما رخ می­دهد( باباپور،۱۳۷۸).

۲-۲-۹-۲ خلاقیت از دیدگاه سازمانی

خلاقیت در فرهنگ مدیریت و سازمان؛ یعنی به کارگیری توانایی ذهنی برای ایجاد یک تغییر هدفدار در جهت بهبود یا ارتقای کمی و کیفی فعالیت­های سازمانی است. به لحاظ شتاب تغییرات فنی و رقابت جهانی توانایی سازمان در توسعه و ارائه محصولی جدید، دارای تأثیری مهم بر عملکرد بلندمدت سازمان است و خلاقیت می ­تواند نقش مهمی را در این عرصه ایفا کند. همچنین، خلاقیت در سازمان دارای نقش و تأثیراتی نظیر افزایش کیفیت راه حل مسائل تحریک و ارتقای نوآوری، افزایش انگیزه و تعهد در سازمان و افزایش عملکرد موثر تیم­هاست. چنین تصویری از آینده، ما را به سوی شناخت خلاقیت و تسری آن در سازمان رهنمون می­ کند(مام فورد،۲۰۰۰[۲۲]).

( اینجا فقط تکه ای از متن درج شده است. برای خرید متن کامل فایل پایان نامه با فرمت ورد می توانید به سایت feko.ir مراجعه نمایید و کلمه کلیدی مورد نظرتان را جستجو نمایید. )

روبرت جی اسنبرگ و لینداای اوهارا در بررسی­های خود، شش عامل را در خلاقیت افراد موثر دانستند؛
الف) دانش: داشتن دانش پایه­ای در زمینه­ای محدود و کسب تجربه و تخصص در سالیان بسیار
ب) توانیی عقلانی: توانایی ارائه ایده خلاق از راه تعریف مجدد و برقراری ارتباطات جدید در مسائل؛
ج) سبک فکری: افراد خلاق معمولا در برابر روش ارائه شده از سوی سازمان و مدیریت ارشد، سبک فکری ابداعی را برمی­گزینند.
د) انگیزش: افراد خلاق برای به فعل درآوردن ایده­های خود برانگیخته می­شوند.
ه) شخصیت: افراد خلاق ویژگی­های شخصیتی­ای مانند؛ پی­گیر بودن، مقاوم بودن در برابر فشارهای بیرونی و داخلی و نیز مقاوم بودن در برابر وسوسه­های هم رنگ جماعت شدن دارند.
و) محیط کار: افراد خلاق در داخل محیط­های حمایتی بیشتر امکان ظهور می­یابند.
این محققان مشخص کردند که عمده­ترین دلیل کارآیی نداشتن برنامه ­های آموزش خلاقیت، تاکید صرف این برنامه­ ها بر اندیشه خلاق به عنوان یکی از شش منبع موثر در خلاقیت است (اسحاقی،۱۳۸۷). اما به هر حال استنبرگ، خلاقیت را شامل برقرار کردن ارتباطات جدید، دیدن چیزها با روشی جدید و تعریف جدید مسائل می­داند.
جورج اف نلر در کتاب هنر و علم خلاقیت برای خلاقیت، مراحل چهارگانه آمادگی، نهفتگی، اشراق و اثبات را ذکر کرده است از این دید افراد خلاق نخست با مسئله یا یک فرصت آشنا شده و سپس از راه جمع­آوری اطلاعات با مسئله یا فرصت موردنظر درگیر می­شوند. در مرحله بعد، افراد خلاق روی مسئله تمرکز می­ کنند. در این مرحله فعالیت سودمندی صورت نمی­گیرد و فرد در نظم دادن به اندیشه­ها، تجربه ها و زمینه ­های پیشین خود با هدف رسیدن به یک ایده نو می­ کوشد. درگیری ذهنی عمیق فرد، خودآگاه و ناخودآگاه فراهم کردن فرصت برای اندیشیدن بر هر مسئله به خلق و ظهور ایده­های نو می­انجامد. در نهایت، فرد خلاق درصدد بر­می ­آید صلاحیت و پتانسیل ایده خویش رابه اثبات برساند (اسحاقی ،۱۳۸۷).
بر اساس برآیند این تعاریف، می­توان خلاقیت را نوعی تفکر به شمار آورد که برآیند نیروهای تعقلی و تخیلی فرد است و محدودیت­های موجود را در می­نوردد؛ تا ایده­های نو ابداع کند؛ به تولید کالا، فرایند یا خدمات جدید می­انجامد و موجب سودآوری سازمان شده و بقای آن را تضمین می­ کند(قرانی پور و پولادی،۱۳۸۵).

۲-۳ نظریه­ های جدید فلسفی

الف- آفرینش­گری به عنوان نبوغ شهودی: در این دیدگاه آفرینش­گری شکلی سلیم و گسترش یافته از شهود است. ایده نبوغ در اواخر دوره­ رنسانس مطرح شد و در­مورد نیروهای خلاق مردانی مانند: داوینچی، وساری، و تله سیو به کار می­رفت. بسیاری از متفکران و اندیشمندان به ویژه کانت، در نقد خرد ناب خود، آفرینش­گری را با نبوغ هم ردیف دانستند. از آن­جایی که شخص خلاق مسائل را به گونه ­ای شهودی درک می­ کند لذا قابل پیش ­بینی نیست و نمی­ توان فرایند کار او را رسماً آموزش داد.
ب- آفرینش­گری به عنوان نیروی حیاتی: یکی از نتایج نظریه تکاملی داروین این بود که آفرینش­گری انسانی، نمایان­گر نیروی خلاق است که در ذات خود زندگی نهفته است. بر اساس این دیدگاه، نیرویی در انسان پدیدار می­ شود که آگاهانه آغازگر ابداع بوده و همان نیروی تخیل خلاق است. این نیروی خلاق در نهایت، نشانگر فرایند سازمان دهنده­ای است که در کل زندگی وجود دارد.
ج- آفرینش­گری به عنوان نیروی کیهانی: آفرینش­گری انسان به عنوان تجلی نیروی خلاق نهفته در تمامی موجودات نیز تلقی شده است. به گفته وایت هد، این آفرینش­گری ادواری و یا آهنگین است؛ چراکه جهان شامل نهری از رویدادهای فردی نیست بلکه رویدادهایی است که دربرگیرنده هستی­های واقعی می­باشند. که زاده می­شوند، رشد می­ کنند و می­میرند. به طور کلی فرایند آموزش، منعکس­کننده فرایند آفرینش­گری در جهان است، همان گونه که هر چیزی در گیتی خود را بی­وقفه خلق می­ کند یادگیرنده نیز پیوسته طبیعت خود را شکوفا می­سازد و بهترین آموزش آن است که صمیمانه به فرایند خلاق کیهانی پاسخ گوید. کودکان از ابتدای تولد دارای انگیزه کنجکاوی و اکتشاف هستند و آموزش باید آنها را ارضاء کند. آموزگار می ­تواند از دو راه مهم نیروی طبیعی آفرینش­گری را تقویت کند یکی از این راه ­ها انتخاب روش­ها و مطالب صحیح تربیتی است. راه دیگر برانگیختن شور و ذوق دانش آموزان است.
تمامی نظریه­ های فلسفی مطرح شده، آفرینش­گری را به عنوان بخشی از طبیعت انسان و در ارتباط با جهان مورد ملاحظه قرار داده­اند. این­گونه نظریه ­ها فعالیت­های درونی فرایند خلاق را تبیین نمی­کند، آنها دیدگاه­ های وسیعی رابر ما عرضه می­دارند و اندیشه­ های کنونی ما را جنبه فلسفی می­بخشند.

۲-۴ نظریه­ های علمی خلاقیت

الف- نظریه روانکاوی: از دید روانکاوی، خلاقیت در نتیجه تعارضاتی است که در ذهن ناخودآگاه تلاش می­ کند تا راه­حلی برای این تعارض پیدا کند. اگر راه­حل، با بخش آگاه یا «خود» ، هماهنگی داشته باشد، می ­تواند راه­حلی خلاق آمیز باشد و در صورت ناهماهنگی منجر به بیماری روانی می­گردد. روانکاوان جدید معتقدند که خلاقیت، از ذهن نیمه آگاه نشأت می­گیرد(حسینی، ۱۳۷۸).
ب- نظریه تداعی­گرایی و رفتارگرایی: برطبق تداعی­گرایی، ارتباط دو ایده منجر به تفکر می­گردد. وقتی ایده­ای در ذهن باشد، ایده مشابه آن نیز به دنبال آن خواهد آمد. لذا می­توان گفت خلاقیت، هر­چه فعال نمودن تداعی­ها و ارتباطات ذهنی است، تداعی­های بیشتر منجر به خلاقیت بیشتر می­ شود. تداعییون اعتقاد دارند افکار جدید از افکار قدیمی به صورت آزمایش خطا برمی­خیزد. در این دیدگاه شخص خلاق کسی است که توانایی بیشتری در پیوند دادن افکار جدا از هم به هم دارد.
رفتارگرایان در تحلیل خلاقیت، بر جلوه­های بیرونی تفکر خلاق یعنی تولید تأکید کرده ­اند و از تحلیل فرایندهای دخیل در آن سرباز زده اند(پیرخایقی،۱۳۸۲).
اساس نظریات رفتارگرایی نیز نشأت گرفته از تداعی­گرایی است. اسکینر و سایر رفتارگراها رفتار خلاق را عبارت از رفتاری می­دانند که از طریق تقویت­های محیطی فراگرفته شده است. رفتارگرایان برای فرد در تولید خلاق، نقش و اهمیت کمی قائل هستند (ورنون،[۲۳]۱۱۹۸۱)
ج- نظریه گشتالت و شناخت­گرایی: بنیان تفکر خلاق از دیدگاه گشتالتی­ها و شناخت­گرایان مبتنی بر کل گرایی است که پدیده ­ها را بر پایه ویژگی­های کلی آن تبیین می­ کند. براساس این دیدگاه خلاقیت نوعی فرایند حل مسأله است و حل مسأله نیز وابسته به ادراک است. بنابراین آن را باید پدیده­ای شناختی دانست. براساس نظریه گشتالت، حل مسأله از طریق آزمایش و خطا صورت نمی­گیرد، بلکه مبتنی بر بصیرت و بینش است. بصیرت در درک و احساس و روابط موجود در کل موقعیت، به صورت ناگهانی حاصل می شود. از نظر گشتالتی­ها ، تفکر خلاق فراسوی تجربیات پیشین برای حل مسأله جدید حرکت می کند. ورتهایمر در این راستا معتقد بود تجربیات گذشته از آفات تفکر خلاق محسوب می­ شود(پیرخایفی،۱۳۸۲).
نظریه گشتالت و شناخت گرایی استفاده از تجربه ­های قبلی در یادگیری را تأکید می­نماید در حالی که نظریه آن را کاملا رد می­ کند(حسینی،۱۳۷۸).
د- نظریه انسان­گرایی: انسان­گرایی از جمله مکاتبی است که به خلاقیت توجه خاصی نموده است. انسان گرایان، خلاقیت را تنها امور خارق­العاده نسبت نمی­دهند و معتقدند همه افراد می­توانند از قوای خلاق خویش، بهره بگیرند. آنها عقیده دارند که خلاقیت نه تنها دستاوردها بلکه فعالیت­ها، فرایندها و نگرش­ها راهم دربر می­گیرد.
چنان که راجرز، در تعریف خلاقیت می­گوید، «آفرینش­گری (خلاقیت) عبارت است از: تمایل به ابراز و فعال کردن تمامی استعدادهای موجود زنده، به حدی که چنین فعالیتی، موجود زنده و یا خود را تعالی بخشد». به اعتقاد راجرز، آفرینش­گری، نوعی «خودشکوفایی» است که انگیزه آن «خودفرهیختگی» است.
۲-۵ دیدگاه روانشناختی اجتماعی
در دیدگاه روانشناختی اجتماعی، به نقش همزمان فرایند خلاق، افراد خلاق و محیط خلاق، توجه می شود. براساس این دیدگاه، بین فرد و محیط یا جامعه ارتباطی زنده و پویا وجود دارد. محیط می ­تواند تحریک فیزیکی و اجتماعی را در فرد ایجاد کند، به نحوی که باعث شود ایده­های نوینی در ذهن شخص به وجود آید و ایده­های نوین نیز سبب تقویت انگیزه خلاقیت می­ شود.
۲-۶ دیدگاه عصب شناختی
نظریه عصب­شناختی را شاید بتوان یکی از جدیدترین دیدگاه ­ها درباره خلاقیت دانست. در این دیدگاه رابطه خلاقیت با مغز و امواج مغزی مورد بررسی قرار می­گیرد. پژوهش­های زیادی راجع به نقش نیم کره های مغز در زمینه ­های فکری انجام گرفته است. این پژوهش­ها وظیفه مغز چپ و راست را شامل دو فرایند فکری مشخص می­دانند. تفکر مغز چپ بیشتر منطقی و قضاوتی است و تفکر مغز راست شهودی، تخیلی و خلاق است. در خلاقیت هر دو فرایند فکری لازم است به عبارت دیگر رشد خلاقیت متأثر از تفکر هر دونیم کره است.
۲-۷ دیدگاه روان­سنجی
دیدگاه روان­سنجی همان تحلیل عوامل و عناصر خلاقیت است که در حقیقت، ساختار بنیادی خلاقیت را به گونه ­ای قابل سنجش و علمی مطرح می­ کند.
این دیدگاه به خلاقیت از دیدگاه آزمون می­نگرد و تلاش می­ کند با مقیاس­های کمی، خلاقیت را در افراد اندازه­گیزی کند. گیل فورد از بنیان گذاران این دیدگاه به شمار می ­آید، که رشد علمی خلاقیت مرهون تلاش ها و نظریات اوست. از صاحب نظران دیگر این دیدگاه تورنس است.
نظریه گیل فورد: گیل فورد مطالعه منظم و علمی خلاقیت را با پردازش نظریه «الگوی ساختار ذهن»خود آغاز کرد. الگو یا مدل ساخت ذهنی گیل فورد از سه بخش یا سه طبقه اصلی با نام­های عملیات، محتوا و فرآورده و تعدادی خرده طبقات یا فعالیت تشکیل یافته است و از تعامل آنها با هم ۱۲۰ عامل یا توانش ذهنی به وجود می ­آید. گیل فورد در این نظریه، دو عامل «تفکر همگرا» و «تفکر واگرا» را از یکدیگر متمایز می­ کند و کلید خلاقیت را در تفکر واگرا می­داند. تفکر واگرا یک جسجوی ذهنی است که به دنبال تمام راه­ حل­های ممکن برای یک مسأله است و در مقابل تفکر همگرا قرار دارد که در آن فرد می­ کوشد تا با ادغام اطلاعات به روش منطقی فقط به یک پاسخ صحیح برسد. در نظزیه گیل فورد، تفکر واگرا از چند عامل مختلف تشکیل شده است ( سیف، ۱۳۸۲ ).
عوامل یا ویژگی­های تشکیل دهنده تفکر واگرا به شرح زیرند(سیف،۱۳۸۲):
سیالی(روانی) : تولید تعدادی اندیشه در یک زمان معین
انعطاف پذیری (نرمش) : تولید اندیشه­ های متنوع و غیر­معمول و راه­ حل­های مختلف برای یک مسأله.
تازگی(اصالت) :استفاده از راه­ حل­های منحصر به فرد و نو
گسترش(بسط) : تولید جزئیات و تعیین تلویحات و کاربردها
ترکیب: کنار هم قرار دادن اندیشه­ های نا همخوان
تحلیل: شکستن ساختارهای نمادین به عناصر تشکیل دهنده
سازمان دادن: تغییر شکل دادن طرح­ها، کارکردها و موارد استفاده­ها
پیچیدگی: توانایی برخورد کردن با تعدادی اندیشه مختلف و مرتبط به طور هم زمان
از میان ویژگی­های بالا سه ویژگی نخست از همه مهم­تر هستند.
یکی دیگر از دانشمندانی که درباره خلاقیت نظریه­پردازی کرده و پژوهش زیادی انجام داده پاول تورنس است. تورنس به دو دلیل از شهرتی بین المللی در این زمینه برخوردار است؛ یکی به دلیل نظریه خلاقیت و کیفیت آموزش آن و دوم به دلیل ابداع آزمون-های تفکر خلاق مینه سوتا. تورنس در جدیدترین اظهار نظرش در مجله بازنگری روانشناسی پرورشی سه تعریف برای خلاقیت به دست داده است. یک تعریف پژوهشی، یک تعریف هنری و یک تعریف وابسته به بقاء(سیف،۱۳۸۶).
به نظر دبونو ذهن یک نظام نقشه­سازی است که مرتب به خلق و تشخیص نقشه­ها و طرح ها مشغول است. این نقشه­های اطلاعات، هرچند که برقراری ارتباط را تسهیل می­ کنند نارسایی­ها و محدودیت­هایی نیز دارند. از جمله این محدودیت­ها آن است که نقشه­های ذهنی به تثبیت شدن یا غیر منعطف شدن گرایش دارند و این موضوع مانع رشد خلاقیت است. او می­گوید آموزش و پرورش با تأکید بر رشد نقشه­های مفهومی بر تجدید ساختار این نقشه­ها و تحریک دستیابی به نقشه­های جدید(خلاقیت) توجه اندکی دارد.

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت
[چهارشنبه 1401-04-15] [ 06:06:00 ب.ظ ]




۳۲- http://www.parlis.nl/pdf/bijlagen/BLG656.pdf.
فصل پنجم
پیامدهای حادثه یازده سپتامبر ۲۰۰۱ بر سیاست‌های اوپک
حمله به برج‌های دوقلوی مرکز تجارت جهانی و ساختمان پنتاگون، نقطه عطفی در تمامی زمینه‌های سیاسی، اقتصادی، نظامی، فرهنگی و اجتماعی در تاریخ آمریکاست و بطور قطع جامعه جهانی نیز چه به صورت مستقیم یا غیر مستقیم از این حادثه متأثر شده و خواهد شد. دولت بوش این حادثه را فرصتی برای وصول برخی اهداف بین‌المللی خود قرار داد.
(( اینجا فقط تکه ای از متن درج شده است. برای خرید متن کامل فایل پایان نامه با فرمت ورد می توانید به سایت nefo.ir مراجعه نمایید و کلمه کلیدی مورد نظرتان را جستجو نمایید. ))

راه‌یابی جورج دبلیو بوش به کاخ سفید با توجه به اینکه او از جناح عقاب‌گرای حزب جمهوری‌خواه و از ایالات جنوبی آمریکایی با نگاه سنتی اقتدارگرا به چارچوب‌های روابط بین‌الملل می‌باشد، روشن ساخت که در آغاز هزاره سوم، زمان تصمیم‌گیری برای تعیین استراتژی آمریکا، فرا رسیده است. این فرایند با حادثه یازده سپتامبر تسهیل شد و فرصتی تاریخی را برای رهبری آمریکا فراهم آورد که مفهوم فراگیری را که قابلیت ایجاد انسجام ملی و شکل دادن توافق بین نخبه‌ای را دارد، در بطن این حادثه بیابد. (۱)
در طول تاریخ ۲۳۶ ساله آمریکا نیز، این کشور مصون از تهاجم، تصرف و محاصره بوده است که این مهم، ناشی از موقعیت جغرافیایی مناسب، زیربناهای اقتصادی مطلوب، ماهیت توازن قوا در اروپا و وجود کشورهای متحد برای ایجاد زمان لازم جهت اقدام نظامی برای آمریکا بوده است.(۲) بنابراین رویداد یازده سپتامبر از این حیث نیز منحصر به فرد است چرا که به دنبال این حادثه برای نخستین بار خاک اصلی ایالات متحده پس از جنگ آمریکا-انگلستان در سال ۱۸۱۲، مورد حمله یک دشمن خارجی قرار می‌گرفت. حتی در دوران جنگ جهانی دوم که ژاپنی‌ها بندر «پرل هاربر» در مجمع‌الجزایر هاوایی را بمباران کردند، خاک اصلی آمریکا مورد هجوم قرار نگرفت. در حقیقت، در سال ۱۹۴۱ هنوز هاوایی به عنوان پنجاهمین ایالت آمریکا شناخته نمی‌شد؛ ضمن این که آن واقعه، دست کم ۶ هزار مایل از کرانه‌های اقیانوس کبیر فاصله داشت. اما فروریختن دومین برج بلند آمریکا در قلب نیویورک و در مرکز بازرگانی این کشور روی داد. (۳) از سوی دیگر حملات غافلگیرانه به مرکز تجارت جهانی و پنتاگون را پرل هاربر نسل کنونی لقب داده‌اند؛ حملاتی که آسیب‌پذیری‌های آمریکا را در برابر جهان خارج آشکار کرد و موجب جهت‌گیری اساسی جدیدی در سیاست خارجی این کشور شد. به گونه‌ای که عده‌ای سخنرانی بیستم سپتامبر رئیس جمهور جورج بوش را در کنگره، از آنجا که به مهم‌ترین موارد استراتژی کلان آمریکا اشاره می‌کرد، مشابه سخنرانی رییس جمهور، هری ترومن درباره ترکیه و یونان در دوازدهم می ۱۹۴۷ دانسته‌اند. در آن زمان ایالات متحده قصد خود را برای مبارزه جهانی با کمونیسم اعلام کرد. در واقع یازده سپتامبر پایان عصر پس از دوران جنگ سرد بود. (۴)
۵-۱- آغاز حملات تروریستی یازده سپتامبر
در روز یازدهم از ماه سپتامبر سال ۲۰۰۱ میلادی، هواپیمای بوئینگ ۷۶۷ شماره ۱۱ خطوط هوایی آمریکا که «بُستُن» را به مقصد «لوس آنجلس» ترک می‌کرد، در ساعت ۸:۴۸ صبح، با برج‌ شمالی مرکز تجارت جهانی در نیویورک برخورد کرد. هجده دقیقه بعد، هواپیمای شماره ۱۷۵ خطوط هوایی آمریکا که مقصدی مشابه با هواپیمای قبلی داشت، با برج جنوبی برخورد کرد. بوئینگ ۷۵۷ خطوط هوایی ایالات متحده که از فرودگاه بین‌المللی «والز» واشنگتن به مقصد لوس‌آنجلس در پرواز بود، ساعت ۹:۴۰، روی دیوار غربی ساختمان پنتاگون سقوط کرد. پرواز ۹۳ ایالتی نیز که یک بوئینگ ۷۵۷ بود، در حال پرواز از «نوارک» به «سانفرانسیسکو» بود نیز، در نزدیکی «پیتسبورگ» سقوط کرد. (۵)
یازده طبقه از برج‌های مرکز تجارت جهانی، به طور کلی خراب شد. مقامات آمریکا به دلیل ترس از حملات بیشتر، کلیه سیستم‌های پروازهای داخلی را متوقف کردند. پرواز رئیس جمهور تغییر پیدا کرد و مقامات سنا و مجلس نمایندگان از واشنگتن، به مکان امن دیگری منتقل شدند.
۵-۲- مواضع شخصیت‌های برجسته جهانی پس از حوادث یازده سپتامبر
بدنبال این حادثه اکثر سران کشورهای جهان اعم از دوستان و دشمنان آمریکا این عمل را تقبیح و محکوم نمودند. از آن جمله سخنگوی رئیس جمهوری روسیه اعلام کرد: «پوتین پس از شنیدن این خبر بسیار متأسف شد». ژاک شیراک رئیس جمهور فرانسه نیز با ابراز تأسف از این اتفاق ناگوار با مردم آمریکا اظهار همدردی کرد. همچنین رئیس جمهور اسلامی ایران طی بیانیه‌ای نفرت خود را از این حادثه مخوف بیان داشت و این عمل تروریستی را به نام ملت ایران محکوم کرد. مقامات دیگر نیز با محکوم کردن این عمل غیر انسانی اظهار داشتند: «این جنایت قابل توجیه نیست» «هیچ مسلمانی نمی‌تواند از این حادثه خشنود باشد». «انگیزه عاملان حملات تروریستی انتقام جویی محض است». مقر ناتو در بروکسل هم با دادن مرخصی به کارمندان غیراساسی آنان را برای جلوگیری از خطرات احتمالی به خانه‌های خود فرستاد. نخست‌وزیر ترکیه طی سخنانی گفت: «این حادثه می‌تواند در تمام جهان تأثیرگذار باشد». سخنگوی طالبان گروه حاکم بر افغانستان و طرفدار سرسخت بن‌لادن میلیادر ناراضی عربستان نیز این عمل تروریستی را به شدت محکوم کرد.
پرویز مشرف رئیس جمهور پاکستان نیز طی پیامی با اظهار همدردی با رئیس جمهوری و مردم آمریکا گفت: مردم و دولت پاکستان این «حملات وحشیانه وحشتناک» را که باعث فقدان بی‌سابقه و عظیم و درگذشت افراد بی‌گناه در این عمل تروریستی شد محکوم نموده و خود در عزای شما شریک می‌دانیم.
اتحادیه اروپا نیز اعلام کرد حملات یازده سپتامبر به آمریکا بدترین حملات تروریستی از زمان حمله به پرل هاربر در جنگ جهانی دوم بود و قول داد در مبارزه علیه تروریسم در کنار متحد خود بماند.
جیانگ زمین رئیس جمهور چین نیز طی پیامی به رئیس جمهور و مردم آمریکا این عمل را محکوم و به خانواده قربانیان تسلیت گفت.
هر چند فیدل کاسترو رهبر کوبا از محکوم کردن این عمل تروریستی خودداری کرد و آن را نتیجه زورگویی‌ها و اجحافات بی‌حد و حصر دولت آمریکا در سراسر جهان تلقی کرد. او در عین حال هشدار داد که دنیا روزهای خطرناک و پروحشتی را بدنبال دارد و من از آمریکا می‌خواهم که در این زمینه بردبار و صبور باشد. (۶)
۵-۲-۱- نطق دبیر کل سازمان ملل متحد
کوفی عنان دبیرکل سازمان ملل متحد با تعمدی، بی‌رحمانه و نفرت‌آمیز خواندن حملات یازده سپتامبر آمریکا، از کشورهای جهان خواست این سازمان را مرکز هدایت «مبارزه دراز مدت با تروریسم» قرار دهند.
وی در نطقی در مجمع عمومی سازمان ملل گفت که در کوتا مدت از هیچ اقدامی برای مجازات عاملان حمله به نیویورک و واشنگتن نباید فروگذار کرد. ولی خواستار رعایت حکومت قانون در سطح ملی و بین‌المللی شد.
عنان خطاب به نمایندگان کشورها گفت: «بیایید اصول و استانداردهایمان را تقویت کنیم تا برای همه کشورها این تضاد را آشکار سازیم که تفاوت بین آنهایی که به تروریسم متوسل می‌شوند و آنهایی که با آنها می‌جنگند، چیست. دو هفته پیش در روزی که هیچکدام از ما فراموش نخواهیم کرد، آمریکا متحمل ضربه‌ای تعمدی و بسیار بی‌رحمانه و ویرانگر شد که ما هنوز سعی می‌کنیم تا بزرگی آن را درک کنیم. در واقع این ضربه به یک شهر یا یک کشور نبود، بلکه علیه همه ما بود». (۷)
۵-۲-۲- اظهارات بوش پس از حملات یازده سپتامبر
بوش رئیس جمهور آمریکا در جریان بازدید از پنتاگون اعلام کرد که واشنگتن اسامه بن‌لادن را «زنده و مرده» می‌خواهد. او در شدیدترین تهدیدش گفت: «اسامه بن‌لادن مظنون اصلی ماست. او خیال می‌کند که می‌تواند به ما ضربه بزند و در غاری پنهان شود. در غرب قدیم روی پوسترها می‌نوشتند: «تحت تعقیب مرده یا زنده». آمریکایی‌ها نیز بن‌لادن را زنده یا مرده می‌خواهند ما به تمام کسانی که به او غذا و پناه داده‌اند ضربه خواهیم زد. این جنگی دراز مدت با نبردهای متعدد خواهد بود، ولی کسب آزادی بدون پرداخت هزینه امکان‌پذیر نیست. ما به جهان اعلام می‌کنیم که برای مبارزه با تروریست‌ها به هرکاری دست می‌زنیم».
او بدنبال سخنان خود گفت: «یک ترسو بی‌ایمان به خودِ آزادی حمله کرد ما از آزادی دفاع خواهیم کرد، ما اجازه نخواهیم داد که آزادی اینگونه مورد تهاجم قرار گیرد. نیروهای آمریکا در سراسر جهان برای این اقدام به حال آماده‌باش درآمده‌اند». (۸)
بوش همچنین در سخنرانی روز بیستم سپتامبر در کنگره آمریکا، گفت: «آمریکایی‌ها می‌پرسند، چرا آنها از ما نفرت دارند؟» آنها از آزادی‌ها ما، آزادی مذهب، آزادی بیان، آزادی رأی دادن و دور هم جمع شدن و با هم مخالفت کردن نفرت دارند». (۹)
ایشان در جای دیگری اظهار کرد: «شکست دادن و درهم کوبیدن تروریستها در افغانستان تنها آغاز کار است و قدم اول آمریکا است». او اضافه کرد تظاهر به پارسایی که تروریستها مورد استفاده قرار خواهند داد آمریکا را فریب نخواهد داد. او در ادامه گفت: «براساس مدارک و شواهدی که بدست آورده‌ایم یک شبکه تروریستی سازمان یافته به نام القاعده وجود دارد که اسامه بن‌لادن رهبری آن را به عهده دارد گروه طالبان که حاکمیت افغانستان را در دست دارد باید هر چه سریعتر رهبران القاعده به ویژه اسامه بن‌لادن را تحویل دهد آنها باید تروریستها را تحویل دهند و یا به سرنوشت شومی که در انتظار تروریستها هست دچار شوند». (۱۰)
۵-۲-۳- اظهارات بن‌لادن و ملاعمر پس از مواضع مقامات آمریکایی در قبال حوادث یازده سپتامبر
با اینکه آمریکا‌یی‌ها «بن‌لادن» را مظنون اصلی این حمله معرفی می‌کردند و او را آماج تیر تبلیغات خبری خود قرار داده بودند. اسامه بن‌لادن اعلام کرد: «من دخالتی در حمله به آمریکا نداشتم ولی از این اقدام حمایت می‌کنم».
ملا محمد عمر سرکرده طالبان نیز از بن‌لادن دفاع کرد و گفت او توانایی تعلیم خلبانان انتحارطلب را نداشته و ندارد و حمله به آمریکا بر برائت بن‌لادن صحه می‌گذارد زیرا او هیچ خلبانی ندارد. تعلیم خلبان کار دولتی فعال است و فقط چنین دولتی این توانایی را دارد. «اسامه اگر خلبان داشته آنها را کجا تعلیم داده است؟ در افغانستان چنین امکانی برای آموزش وجود ندارد». (۱۱)
۵-۲-۴- اظهارات دبیرکل اوپک بعد از حوادث یازده سپتامبر
دکتر «علی رودریگز آراک»[۳۲] دبیرکل اوپک اندکی پس از این حوادث عنوان کرد: «سازمان اوپک بر تحولات رخ داده در پی مجموعه‌ای از حوادث غم‌انگیز ایجاد شده در اوایل امروز نظارت داشته است. همه کشورهای عضو به ادامه سیاست تقویت ثبات بازار متعهد می‌مانند و [اینجانب] نسبت به وجود منابع کافی برای تأمین نیازهای بازار اطمینان خاطر دارم. علاوه بر این اعضای اوپک در حال کسب آمادگی هستند تا در صورت لزوم برای محقق شدن این هدف از ظرفیت ذخیره خود استفاده کنند». (۱۲)
۵-۳- دیدگاه‌های مختلف در مورد حوادث یازده سپتامبر
به صورت کلی دو دیدگاه بنیادی در مورد حوادث مذکور وجود دارد یک دیدگاه مبین نظر افرادی است که ضمن مقرون به صحت دانستن حوادث یاد شده آن را محکوم کرده و در حقیقت اقدام به بازنشر تفکرات مقامات کاخ سفید در وقوع حوادث تروریستی از سوی یک گروه بنیادگرای اسلامی نمودند که عمده افراد یاده شده در سطور گذشته، چنین دیدگاهی داشته‌اند. از سوی دیگر گروه مقابل نگرشی کاملاً منفی نسبت به درستی حوادث یاد شده داشته و تخریب برج‌های دوقلو سازمان تجارت جهانی و بخشی از ساختمان پنتاگون را جزئی از پروژه از پیش طراحی شده آمریکا برای تأثیرگذاری بر حوادث آتی جهانی در قالب استراتژی کلان آمریکایی معرفی می‌نمایند از دیدگاه این گروه و بر مبنای سوابق حکومت آمریکا بروز حادثه‌ای تروریستی با ابعاد یاد شده بدون اطلاع و تأثیرگذاری سازمان‌های امنیتی و اطلاعاتی این کشور غیر ممکن است ذیلاً یکی از آخرین اخبار که نقل قولی از یکی از مخالفین حادثه یازده سپتامبر است آورده شده است :
«ویلیام رودریگز» یکی از بازماندگان یازده سپتامبر ۲۰۰۱ روز سه‌شنبه ۱۷/۱۱/۹۱ در خبرگزاری فارس حضور پیدا کرد. وی در یک کنفرانس خبری که با حضور برخی از رسانه‌های داخلی و دو نفر از مسوولان «راشاتودی» برگزار شد، به افشای برخی حقایق مربوط به یازده سپتامبر پرداخت که کاملاً متفاوت از آن چیزی است که رسانه‌های غربی از این حادثه منتشر کردند. رودریگز در آمریکا بعد از حادثه یازده سپتامبر «قهرمان ملی» لقب گرفت زیرا جان صدها نفر را در آن حادثه نجات داد. مقامات سیاسی آمریکا همچون جرج بوش رئیس‌جمهوری سابق آمریکا از او خواستند تا در رقابت‌ برای احراز سمت‌های سیاسی شرکت کند زیرا او فکر می‌کرد که او همان فردی هست که می‌تواند رأی جامعه «هیسپانیک» آمریکا را جذب کند و اما این توجهات تا زمانی ادامه داشت که به مطرح کردن سوالاتی درباره حادثه یازده سپتامبر پرداخت و خانواده‌های قربانیان این حادثه خواستار تحقیقات درباره این رخداد شدند. رودریگز تصریح کرد:
«جرج بوش در آن زمان گفت که احتیاجی به انجام تحقیقات نیست چون همه می‌دانند که چه کسی این حمله را صورت داده است و این بدترین چیزی بود که می‌شد به قربانیان یازده سپتامبر گفت چون آنها خواستار تحقیقات درباره این حادثه بودند. شما شاید یادتان بیاید که در آن زمان بحث کمیته تحقیق درباره یازده سپتامبر مطرح شد و وقتی من خواستم حقایق درباره این حادثه را بیان کنم، آنها مانع شدند و اجازه ندادند که وقایع این حادثه بیان شود. شهادت‌های من درباره این حادثه همگی در پشت درهای بسته شنیده می‌شد و اجازه نداشتم آنها را افشا کنم». وی ادامه داد: «اگر شما به آرشیو ملی در آمریکا مراجعه کنید مشاهده می‌کنید که اظهارات و شهادت‌های من در دسته‌بندی اسناد محرمانه قرار دارد. کمیته تحقیق درباره یازده سپتامبر حرف‌های مرا کامل شنیدند و در نهایت به یک نتیجه نهایی رسیدند و علیرغم آنکه من به عنوان یک قهرمان ملی نام گرفته بودم، در گزارش ۵۷۶ صفحه‌ای این کمیته، هیچ یک از آنچه من درباره یازده سپتامبر تعریف کردم، مطرح نشد».
رودریگز سپس به شرح حقایق روز یازده سپتامبر پرداخت و گفت:
«یازده سپتامبر روز زیبایی بود. من در آن روز دیر از خواب بلند شدم. با رئیس خود تماس گرفتم و گفتم نمی‌خواهم به سرکار بیایم. او به من گفت: نه دیوانه شدی! امکان ندارد. باید به سرکار بیایی، اگر به سرکار نیایی هیچ‌کس کار تو را در اینجا انجام نمی‌دهد، چون من باید ۱۱۰ پله را تمیز می‌کردم. من به او گفتم اگر شما کارت مرا امضا کنی تا وقت را از دست ندهم، من هم می‌آیم. من به زیرزمین ساختمان تجارت جهانی رفتم. ۶ طبقه زیرزمین بود از بی ۱ تا بی ۶. من در طبقه بی ۱ بودم و در آنجا ۱۵ نفر حضور داشتند. ما درباره کار آن روز خود صحبت می‌کردیم. ساعت ۸:۴۶ بود که ما یک صدای انفجار شنیدیم. انفجار به اندازه‌ای قوی بود که ما به سمت بالا پرت شدیم و انگار درطبقه دوم زیرزمین انفجار رخ داد. وحشت در بین همه به وجود آمده بود. همه داد و فریاد می‌کردند و انفجار به اندازه‌ای قوی بود که من گمان کردم که ژنراتور آسانسور زیرزمین بی ۱ منفجر شده است. اما تا آمدم این مطلب رو بگویم یک انفجار دیگری به وقوع پیوست که این همان تأثیر هواپیماهایی بود که به ساختمان برخورد کرده بود. یک انفجار دیگر اتفاق افتاده بود. این دو اتفاق کاملاً‌ مجزا به وقوع پیوسته بود. یک انفجار که کاملاً مجزا از برخورد هواپیما به ساختمان بود. دولت به من اجازه نداد این مسئله را بگویم».
وی سپس به اطلاع‌رسانی خیلی سریع و عجیب این حادثه پرداخت و گفت: «مردم سراسر جهان مثل ایران از این حادثه بسیار سریع‌ تر از ما که در آنجا بودیم، باخبر شدند زیرا تمامی دوربین‌های رسانه‌های جهان در موقع مناسب آنجا مستقر بودند».
خانواده رودریگز در «پورتوریکو» زندگی می‌کنند و او در آن زمان وقتی با مادر خود تماس گرفت تا او را از وقوع این حادثه مطلع کند، با مطلب بسیار متعجب‌ کننده‌ای روبرو شد و آن این بود که مادرش از تمامی ماجرا خبر داشت و فریاد می‌زد که شبکه «سی ان ان» در حال پخش این حادثه به صورت زنده و به زبان اسپانیولی است. رودریگز پس از آن حادثه بعنوان یک قهرمان ملی شناخته شد. او یک گروه بازماندگان یازده سپتامبر را تشکیل داد. رودریگز در طی ۲۰ سالی که به عنوان خدمتکار در ساختمان تجارت جهانی کار می‌کرد، ۱۰ سال به کار نظافت در دفتر فرماندار نیویورک مشغول به کار بود. فرماندار نیویورک به اندازه‌ای او را دوست داشت که کارهایی مثل هماهنگ کردن کنفرانس خبری را به او می‌سپرد.
بعد از حادثه یازده سپتامبر، از آنجایی که برخی از قوانین را رودریگز در دفتر فرماندار نیویورک می‌نوشت، یاد گرفت تا قوانینی را به نفع خانواده‌ها و بازماندگان یازده سپتامبر بنویسد. رودریگز گفت که به اندازه‌ای جذابیت پیدا کرده بود که برخی از کارگردان‌های هالیوود می‌خواستند از این حادثه فیلم بسازند اما او دوست نداشت که در این فیلم‌ها مشارکت کند زیرا می‌دانست که قرار نیست حقایق در اینباره گفته شود و به همین دلیل تصمیم گرفت تا به سراسر دنیا سفر کند و حقایق یازده سپتامبر را بازگو کند. دوازده سال پس از گذشت حادثه یازده سپتامبر، بسیاری از خانواده‌های قربانیان این حادثه هنوز نمی‌دانند واقعاً چه اتفاقی در آن روز افتاد. وی در پایان نتیجه‌گیری کرد که اهمیت این واقعه بسیار زیاد بود و منجر شد که مواردی در دستورکار آمریکا در عرصه بین‌الملل قر ار بگیرد، بعنوان مثال می‌توانیم به دو جنگی که در عراق و افغانستان اتفاق افتاد اشاره کنیم و حتی این اتفاق باعث شد تا قوانین زیادی چون قوانین «امنیت ملی»، «میهن‌پرستی» و غیره تصویب شود و اهداف خود را پیش ببرند. (۱۳)
۵-۴- پیامدهای حملات یازده سپتامبر
حملات مذکور پیامدهایی در سطح جهانی به همراه داشت که از آن جمله می‌توان به موارد ذیل اشاره کرد:
۵-۴-۱- تأثیر حوادث یازده سپتامبر بر مقوله انرژی
به طور کلی امنیت انرژی از زمان آغاز به کار کابینه بوش در ژانویه سال ۲۰۰۱، به اولویت اصلی سیاست خارجی ایالات متحده تبدیل شد. هر چند نمی‌توان ادعا کرد که سایر رؤسای جمهور آمریکا به مسئله انرژی بی‌توجه بوده‌اند چرا که اقتصاد و روش زندگی در آمریکا وابستگی زیادی به مقوله انرژی دارد. امّا بوش و معاونش به صورت خاص و بر مبنای پیشینه فعالیت‌ها به نوعی مرتبط با صنعت نفت بودند. در سال ۱۹۷۷ جرج دبلیو بوش مؤسسه «آربیستو»[۳۳] را تأسیس کرد که این مؤسسه در نهایت در سال ۱۹۸۶ در شرکت انرژی «هارکن»[۳۴] ادغام گردید. ریچارد دیک چنی معاون رئیس جمهور در سال ۱۹۸۶ قبل از پیوستن به کابینه بوش، مدیر عامل و رئیس شرکت هالی برتون بود. با توجه به این پیش زمینه و درک بحران انرژی که از اواخر دهه ۱۹۹۰ همچنان ادامه داشت، یکی از نخستین دغدغه‌های دولت بوش مسئله تأمین نیازهای انرژی ملی بوده است. وی در هفته دوم دوران ریاستش، «گروه توسعه سیاست انرژی ملی»[۳۵] را تأسیس کرد که مستقیماً توسعه سیاست انرژی ملی را مد نظر داشت، این گروه که به وسیله معاون رئیس جمهور هدایت و رهبری می‌شد، متشکل از وزرای کشور، خزانه‌داری، داخلی، کشاورزی، بازرگانی، حمل و نقل، انرژی و نیز رؤسای سازمان مدیریت بحران فدرال، سازمان حفاظت از محیط زیست و دیگر مسؤلان عالی‌رتبه بود. (۱۴) به نظر می‌رسد حادثه یازده سپتامبر نیز با تمرکز اساسی بر مسئله انرژی به وقوع پیوسته است. به گونه‌ای که بلافاصله پس از حادثه مذکور و آغاز جنگ با افغانستان گروه فشار نفتی که نمایندگان آن دیک چنی، کاندولیزا رایس و … هستند از طریق جنگ با افغانستان، طرح خط لوله نفتی مشهوری را که دریای خزر را به اقیانوس هند متصل می‌کنند به مرحله اجرا نزدیک کردند. (۱۵) همچنین خانم «سینتیا مک کنی» نماینده دموکرات مجلس در آمریکا پس از حمله این کشور به افغانستان گفت: «با توجّه به تحقیقات، ما خواستار تشکیل یک کمیسیون تحقیق در برابر عملکرد بوش و خانواده و نزدیکان او در این قضیه و منافعی که از آن برداشت کرده‌اند شده بودیم. این امر هم درباره جرایم عمدی که در بازار بورس به وقوع پیوسته است و هم درخصوص منافع اقتصادی که از جنگ با افغانستان عاید بوش و اطرافیانش شده، قابل بررسی است. درباره جنگ افغانستان، مسائل نفتی نقش مهمی ایفا کرده است. چگونه بوش می‌تواند باز هم از اعلام جنگ علیه عراق و شاید هم ایران نفع شخصی ببرد؛ معلوم نیست». (۱۶)
از سوی دیگر روابط دولت کرزای با نمایندگان پاکستان و آمریکا در مورد احداث خط لوله گاز نیز پس از جنگ افغانستان که از جمله حوادث پس از حادثه یازده سپتامبر است؛ بسیار قابل تأمل می‌باشد. بنابر مطلب روزنامه «آیریش تایمز» در یازده فوریه ۲۰۰۲ :«رئیس جمهور پاکستان، ژنرال پرویز مشرف و رهبر افغانستان، حامد کرزای روز گذشته توافق کردند که کشورهای‌شان باید روابط متقابل برادرانه و همکاری در تمام حوزه فعالیتی، از جمله انتقال خط لوله گاز از آسیای مرکزی به پاکستان از طریق افغانستان، را افزایش دهند». همچنین طبق گزارش جورج مان بیوت از روزنامه گاردین: «حامد کرزای و زلمای خلیل‌زاد (فرستاده ویژه بوش به افغانستان) هر دو قبلاً به عنوان مشاوران Unocal، شرکت نفتی ایالات متحده در دهه ۱۹۹۰ که در صدد کشیدن یک خط لوله از افغانستان بوده است، خدمت کرده‌اند». (۱۷)
در چهارم اکتبر ۲۰۰۱ نیز مرکز مطالعات منافع ملی با همکاری مرکز نیکسون، برای بررسی پیامدهای بلندمدّت حملات تروریستی یازده سپتامبر بر سیاست‌های آمریکا، همایشی را برگزار کرد. دکتر جیمز شلزینگر[۳۶] ناشر نشریه منافع ملّی[۳۷]، رئیس شورای مشورتی مرکز نیکسون، وزیر اسبق دفاع و رئیس اسبق سازمان سیا- ریاست همایش را برعهده داشت. شرکت کنندگان در این همایش گروهی از دست اندرکاران سیاست خارجی، روزنامه نگاران و تحلیل گران بودند که رئیس همایش از آنان خواست پیامدهای این اقدام تروریستی بسیار موفق را که از لحاظ تعداد کشته‌ها و شدّت خسارات در تاریخ بی‌سابقه بود، بر سیاست خارجی و سیاست دفاعی و اقتصادی و داخلی بررسی نمایند. در بخش سیاست اقتصادی موزس نعیم[۳۸] سردبیر نشریه سیاست خارجی[۳۹] در جلسه سوم همایش پیش‌بینی کرد که رکود اقتصادی در پی حادثه یازده سپتامبر تا سه ماهه دوم سال ۲۰۰۲ ادامه پیدا کند و قیمت نفت تا حدود نوزده دلار و هفتاد و پنج سنت کاهش یابد و سپس در نیمه دوم سال به دلیل افزایش تقاضا بهای نفت افزایش یابد. تأثیر حمله به افغانستان بر بهای نفت هیچ یا بسیار اندک خواهد بود. ولی با گسترش جنگ علیه تروریسم (به عنوان مثال جنگ با ایران یا عراق) قیمت نفت به شدت بی‌ثبات خواهد شد. به نظر می‌رسد برنده واقعی در سال آینده، روسیه باشد. زیرا این کشور غیر عضو اوپک و دومین تولیدکننده نفت در جهان، می‌تواند بر قیمت‌های نفت تأثیرگذارد. این تأثیرگذاری نه تنها از طریق تولید داخلی نفت در این کشور، بلکه از طریق نفوذی است که در آسیای مرکزی و قفقاز بر منابع و ذخایر جدید هیدروکربن دارد. (۱۸) امّا گزارش ماهانه بازار نفت[۴۰] در ماه سپتامبر سال ۲۰۰۱ در بخش نوسانات قیمت نفت خام عنوان نموده است :
«بعد از کاهش قیمت نفت در ماه جولای، قیمت ماهانه سبد مرجع با افزایش ۰.۷۳ دلار به میانگین ۲۴.۴۶ دلار در هر بشکه رسید» (۱۹).
۵-۴-۲- آماده باش کامل نیروهای روسیه
مبارزه آمریکا علیه تروریسم زمینه وسیع‌تر همکاری ابرقدرت‌ها را نیز تغییر داد. ولادیمیر پوتین، رئیس جمهور روسیه، بهترین مثال از رهبر جویای بهره‌برداری از این موقعیت جدید برای انجام یک معامله است. وی با حمایت خود از آرمان آمریکا، راه را برای توافق با واشنگتن بر سر مسائل حیاتی برای مسکو-مثل کمک‌های اقتصادی، مسأله چچن، گسترش ناتو و دفاع موشکی- باز کرد. تا پیش از یازده سپتامبر ایالات متحده درصدد بازنگری روابط استراتژیک خود با روسیه بود. در حالی که استراتژی بوش عبارت بود از ارائه این رابطه استراتژیک، در عوض همسویی روسیه در زمینه موشکی، احتمالاً نتیجه نهایی شکل فراگیرتری از همکاری‌های امنیتی روسیه و جهان غرب باشد. در واقع همکاری روسیه با آمریکا در جنگ علیه تروریسم شاید در دراز مدت این بحث را تقویت نماید که مسکو را باید به طور کامل به چارچوب امنیتی غرب داخل نمود و عضویت روسیه در ناتو می‌تواند در این راستا باشد. (۲۰)
۵-۴-۳- بحران مالی و سقوط ارزش دلار
این حادثه به کاهش شدید پرواز هواپیماها و افت میزان فروش بلیط انجامید که نشان‌دهنده ترس همگانی مردم آمریکا از تکرار حوادث مشابه بود که با خسارات سنگین مالی همراه بود. (۲۱) به گونه‌ای که در همان روز اوّل بعد از حادثه ۶۷ میلیارد دلار ضرر متوجه بورسهای اروپا گردید. در ژاپن نیز ارزش سهام به پایین‌ترین قیمت خود در هفده سال گذشته رسید. در حالیکه قیمت نفت و طلا رو به افزایش بود دلار سقوط کرد. (۲۲)
۵-۴-۴- شیوع مجدد اسلام ستیزی
اگر چه به اعتقاد بسیاری از اندیشمندان، دیرینه شناسی گفتمان اسلام ستیزی به بعد از انقلاب اسلامی ایران می‌رسد امّا یکی از پیامدهای ناگوار حادثه یازده سپتامبر نیز برای مسلمانان به ویژه مسلمین مقیم آمریکا مورد خشم و تنفّر قرار گرفتنِ آنان در تمامی عرصه‌های اجتماعی، سیاسی، خبری و رسانه‌ای بود. ضمن اینکه خود آنان مورد حمله قرار می‌گرفتند و به جان و مال آنان تجاوز می‌شد معابد و مساجد نیز محل تاخت و تاز دشمنان آنان بود. تا جایی که شهردار و فرماندار نیویورک مردم را از این کار منع کردند. حتی رئیس جمهور آمریکا برای جلوگیری از این ستم‌ها، خود به مسجدی رفت و با بیان سخنرانی مردم را از ادامه این خشونت باز داشت. (۲۳)
«مقتدر خان» استادیار علوم سیاسی کالج آدریان در این خصوص اظهار می‌دارد: «کلمات نمی‌توانند عمق فاجعه انسانی رخ داده را بیان کنند. پیامدهای این واقعه بسیار گسترده خواهد بود و بر جهان و مسلمانان منطقه تأثیر خواهد گذارد. این واقعه همچنین برای مسلمانان داخل و خارج از ایالات متحده پیامدهای مهمی خواهد داشت. حاصل چندین دهه تلاش محققان، گروه‌ها و فعالان، برای بهبود روابط آمریکا و مسلمانان و نیز مبارزه با تصویر منفی از اسلام و غرب، بر باد رفته است». (۲۴)
حوادث یازده سپتامبر که به تعبیر بنیادگرایان مسیحی داخلی آمریکا اعلان جنگ جهان اسلام علیه مسیحیت تلقی گشت، افراط‌گرایی مذهبی را از لایه‌های اجتماعی به نهادهای حکومتی تسری داد. بارزترین تأثیر این نگرش بر رفتار دولت‌مردان آمریکا نیز، ایدئولوژیک شدن سیاست خارجی دولت بوش است که به مراتب بیش از دوران حکومت لیبرال‌های سکولار کلینتون، مذهبی شده است. پس از رویداد یازده سپتامبر، بوش سهواً یا عمداً از واژه جنگ صلیبی که یک مفهومم کاملاً مذهبی و برگرفته از مسیحیت قرون وسطایی است، استفاده کرد. (۲۵)
۵-۴-۵- آغاز جنگ علیه افغانستان و عراق
حوادث یازده سپتامبر ۲۰۰۱ منجر به برپایی دو جنگ تمام عیار با حکومت‌های طالبان در افغانستان و دولت بعثی عراق در سال ۲۰۰۳ گردید. جنگ‌هایی که منجر به سرنگونی حکومت طالبان و رژیم بعثی عراق شد.
۵-۵- سیاست‌های متخذه اوپک در قبال افزایش جهانی قیمت نفت پس از یازده سپتامبر ۲۰۰۱
وقوع حوادث ناگهانی یازده سپتامبر منجر به موضع‌گیری و نطق دبیرکل سازمان اوپک شد که در صفحات گذشته به آن اشاره گردید. اما در عرصه اداری و سازمانی حوادث مذکور به سمت‌گیری اجلاس صد و هفدهم اوپک انجامیده که در آن به نقش اوپک در راستای عرضه بدون مشکل نفت تأکید گردید. (۲۶) هر چند قبل از هرگونه تأثیر کلی حادثه یازده سپتامبر بر اقتصاد انرژی بین‌الملل به نظر می‌رسید تخلف اوپک از سهمیه‌های تعیین شده به میزان ۵۰۰ هزار بشکه در روز و بر طبق آمارهای غیررسمی به میزان بیش از یک میلیون بشکه در روز موجب شد که انتظار بازار در راستای وفور عرضه شکل گیرد. از آنجا که تولید غیر اوپک (آمریکا، کانادا، دریای شمال، آفریقا، روسیه و …) به دلیل افزایش قیمت نفت در خلال یک سال قبل از حادثه یازده سپتامبر افزایش قابل ملاحظه یافته و به رشدی بیش از پانصد هزار بشکه در روز رسیده بود. برخی پیش‌بینی‌ها حکایت از این داشت که رشد نفت غیراوپک در سال ۲۰۰۲ به هشتصد هزار بشکه در روز خواهد رسید و روسیه همچنان به افزایش تولید ادامه خواهد داد. همچنین از جمله سیاست‌های کلی اوپک این بوده که با کاهش تولید، موجب افزایش مصرف از ذخایر شود تا با افت سطح ذخایر، از روند کاهش مستمر قیمت جلوگیری به عمل آید. اما نیاز کشورهای عضو اوپک به درآمدهای ارزی بیشتر موجب افزایش تولید بیش از سهمیه اعضا شد و لذا این سیاست نیز همان‌طور که پیش‌بینی می‌شد با شکست مواجه گردید. از بعد دیگر با کاهش رشد اقتصاد جهانی، تقاضا برای نفت خام کاهش یافت. براساس گزارش آژانس بین‌المللی انرژی IEA رشد تقاضای نفت خام در آمریکا در سال ۲۰۰۱ به صد هزار بشکه در روز تقلیل یافته در حالی که در چهار سال قبل از آن، این رقم به طور متوسط چهارصد و هفتاد هزار بشکه در روز بوده است. میانگین رشد تقاضای نفت در جهان در چهار سال قبل از حادثه یازده سپتامبر ۱۵۰/۱ میلیون بشکه در روز بوده است در حالی که در سال ۲۰۰۱ به ۵/۰ بشکه در روز رسیده است. بدیهی است وقتی عرضه در حال افزایش و تقاضا در حال کاهش باشد قیمت‌ها سریعاً گرایش به کاهش دارند به طوری که سبد نفت اوپک به زیر ۲۰ دلار برای هر بشکه رسید. در اجلاس بیست و شش سپتامبر ۲۰۰۱ نیز اوپک هیچ‌گونه تصمیمی برای حمایت از قیمت نفت خام نگرفت بلکه برعکس، با تکرار و تأکید مجدد مبنی بر تعهد اوپک به تأمین نفت خام مورد نیاز جهان صنعتی در شرایط فعلی، موجبات تضعیف بیشتر قیمت را فراهم نمود. اما کاهش قیمت نفت بعد از یازده سپتامبر ۲۰۰۱ برای رکود اقتصاد جهانی مفید بوده؛ زیرا نفت ارزان در شرایط بحران اقتصادی یک ضرورت برای جهان صنعتی است. (۲۷) علی‌ایحال می‌توان به هفت مسئله مهم اشاره نمود:
۵-۵-۱- تأثیر این حوادث بر بازارهای بین‌المللی دفعی بوده و در روزهای بعد از حوادث مذکور منجر به افزایش قیمت نفت شده هر چند این افزایش نمونه یک عکس‌العمل عصبیِ گذرا از سوی بازار نفت بوده است. به عبارت دیگر با کشف این مسئله که کمبودی در عرضه نفت خام وجود ندارد قیمت‌ها دوباره رو به کاهش گذاشتند.

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت
 [ 06:06:00 ب.ظ ]




۹۸۲/۱-

۷۰۸/۰-

۵۳۵/۱

۲۵۰/۱

۲۱۰/۱

کشیدگی

۲۵۳/۳-

۶۳۲/۰-

۷۶۵/۱

۷۹۵/۰

۶۲۱/۰

حجم نمونه

۳۸۴

۳۸۴

۳۸۴

۳۸۴

۳۸۴

با توجه به جدول ۴-۱۲، تحلیل شاخص­­های مرکزی، پراکندگی و توزیع متغیرهای پژوهش به شرح زیر می­باشد.
۱- متغیر «کیفیت درک شده برند» دارای میانگین ۸۱/۴، انحراف معیار ۳۷۶/۰، چولگی ۹۸۲/۱- و کشیدگی ۲۵۳/۳- می­باشد. منفی ­بودن چولگی متغیر نشان­دهنده طولانی ­بودن دم توزیع به سمت چپ می­باشد. از طرف دیگر کشیدگی منفی به این معنی است که شکل متغیر از توزیع نرمال کوتاه­تر
می­باشد.
۲- متغیر «اعتبار برند» دارای میانگین ۵۰/۴، انحراف معیار ۵۶۷/۰، چولگی ۷۰۸/۰- و کشیدگی ۶۳۲/۰- می­باشد. منفی ­بودن چولگی متغیر نشان­­دهنده طولانی ­بودن دم توزیع به سمت چپ می­باشد. از طرف دیگر کشیدگی منفی به این معنی است که شکل متغیر از توزیع نرمال کوتاه­تر
می­باشد.
۳- متغیر «تصویر برند سبز» دارای میانگین ۴۴/۴، انحراف معیار ۴۶۰/۱، چولگی ۵۳۵/۱ و کشیدگی ۷۶۵/۱ می­باشد. مثبت ­بودن چولگی متغیر نشان­­دهنده طولانی­ بودن دم توزیع به سمت راست می­باشد. از طرف دیگر کشیدگی مثبت به این معنی است که شکل متغیر از توزیع نرمال بلندتر
می­باشد.
۴- متغیر «ارزش درک شده سبز» دارای میانگین ۷۴/۴، انحراف معیار ۵۴۳/۱، چولگی ۲۵۰/۱ و کشیدگی ۲۱۰/۱ می­باشد. مثبت ­بودن چولگی متغیر نشان­­دهنده طولانی ­بودن دم توزیع به سمت راست می­باشد. از طرف دیگر کشیدگی مثبت به این معنی است که شکل متغیر از توزیع نرمال بلند­تر
می­باشد.
۵- متغیر «ارزش ویژه برند سبز» دارای میانگین ۷۴/۴، انحراف معیار ۵۷۸/۱، چولگی ۲۱۰/۱ و کشیدگی ۶۲۱/۰ می­باشد. مثبت ­بودن چولگی متغیر نشان­­دهنده طولانی­ بودن دم توزیع به سمت راست می­باشد. از طرف دیگر کشیدگی مثبت به این معنی است که شکل متغیر از توزیع نرمال بلند­تر
می­باشد.
۴-۵- بررس نرمال بودن متغیرها
برای اجرای روش­های آماری و محاسبه آماره آزمون مناسب و استنتاج منطقی درباره فرضیه ­های پژوهش مهم­ترین عمل قبل از هر اقدامی، انتخاب روش آماری مناسب برای پژوهش است برای این منظور آگاهی از توزیع داده­­ها از اولویت اساسی برخودار است. برای همین منظور در این پژوهش از آزمون معتبر کولموگروف- اسمیرنوف برای بررسی فرض نرمال بودن داده­­های پژوهش استفاده شده است .
(( اینجا فقط تکه ای از متن درج شده است. برای خرید متن کامل فایل پایان نامه با فرمت ورد می توانید به سایت nefo.ir مراجعه نمایید و کلمه کلیدی مورد نظرتان را جستجو نمایید. ))

آزمون کولموگروف اسمیرنوف که به افتخار دو آماردان روسی به نام­های ا.ن. کولموگروف و ن.و اسمیرنوف به این نام خوانده می­ شود، روش ناپارامتری ساده­­ای برای تعیین همگونی اطلاعاتی تجربی با توزیع­­های آماری منتخب است، بنابراین آزمون کمولموگروف اسمیرنوف روشی برای تشخیص نرمال بودن توزیع فراوانی مشاهدات جمع­آوری شده است.
این آزمون برای گرفتن مجوز لازم جهت استفاده از رگرسیون و ضریب همبستگی پیرسون بر متغیر­های مستقل و وابسته اعمال می­گردد تا نرمال بودن اطلاعات اثبات گردد در این آزمون با توجه به فرضیات زیر گام به بررسی نرمال بودن داده ­ها نهاده شده است:
داده­­ها دارای توزیع نرمال هستند
داده­­ها دارای توزیع نرمال نیستند :
نحوه داوری
با توجه به جدول آزمون کولموگروف- اسمیرنوف اگر سطح معنی­داری برای کلیه متغیرهای مستقل و وابسته بزرگتر از سطح آزمون (۰۵/۰) باشد توزیع داده­­ها نرمال می­باشد و در غیر این صورت غیرنرمال است.
(جدول ۴-۱۳) آزمون کولموگروف- اسمیرنوف متغیرهای پژوهش

متغیر

کیفیت درک شده برند

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت
 [ 06:06:00 ب.ظ ]




بنابر آنچه که گفته شد این مرحله نخست انتقال، عبارت است از انتقال سنت ازلی مطلق و فرازمان به عرصه محدودیت و زمان‌مندی که شخصی همچون پیامبر آن را دریافت می‌کند.
در فرایند وحی، سنت به نحوی بر نبی آشکار می‌گردد. در مرحله بعد او آن را به دیگر انسان‌ها منتقل می‌سازد و سپس سنت در این‌جا به زنجیره‌ای می‌ماند که مبدأ را به زندگی و اندیشه‌ی انسان‌های سنتی و آن‌ها را به مبدأ متصل می‌سازد.
اما آنچه حائز اهمیت است این است که «فرایند انتقال زنده سنت اولاً به خوبی، سنت دینی و سنت مورد نظر سنت‌گرایان را از هر سنت دیگری ممتاز می‌گرداند، زیرا در سنت‌های عرفی و غیر آن، انتقال پویا و زنده سنت مد نظر نیست. ثانیاً این ابزار، شیوه‌ی کارآمدی برای انتقال معنویت بر آحاد انسان‌ها و درونی نمودن آن است».[۲۱۸]

(( اینجا فقط تکه ای از متن درج شده است. برای خرید متن کامل فایل پایان نامه با فرمت ورد می توانید به سایت feko.ir مراجعه نمایید و کلمه کلیدی مورد نظرتان را جستجو نمایید. ))

به نظر می‌رسد انتقال سنت در طول سلسله و در فرایند مستقیم و حضوری از یک نسل به نسل دیگر سبب نوشدن و تجدید حیات آن می‌گردد. به دلیل این‌که یک دریافت‌کننده‌ی سنت با تعبیر درون خود، از طریق همنواشدن با سنت یعنی از طریق پیروی آنچه سنت از او مطالبه می‌کند، سنت را درونی می‌سازد.
این است که سنت یک رسم صرف، عادت یا قانون حقوقی و اجتماعی نیست، بلکه کانون تحول درونی و متحقق‌شدن به حقایقی است که متعالی، وحیانی و غیربشری است.
در نتیجه: سنت واژه‌ای است که در حوزه دین، آداب و رسوم اجتماعی و غیر آن قلمرو معنای وسیعی دارد، اما به خصوص از دهه‌ های نخستین قرن بیستم کاربرد خاصی یافت که توسط سنت‌گرایان، به کار گرفته شد. با توجه به آثار و منابع مختلف سنت‌گرایانی چون گنون، شوان، کوماراسوامی، چند معنا را می‌توان برشمرد که عبارتند از: طریق و مجرای انتقال، خود فرایند زنده انتقال و تجلی صوری حقیقت‌های الوهی ازلی در زمان و مکان، از طریق ظواهر و قوالب اسطوره‌ای و دینی حقیقت مطلق، بی‌صورت و فرازمان. این معانی در آثار سنت‌گرایان پراکنده و دیریاب است.

۳-۱-۲پیشینه و خاستگاه سنت‌گرایی

سابقه تاریخی سنت‌گرایی، به یک اعتبار به سابقه تاریخ بشری است؛ زیرا برطبق ادعای خود سنت‌گرایان، ادعاهای اصلی سنت‌گرایی مجموعه حقایقی است که شمول تاریخی و جغرافیایی همه‌گیر دارد؛ یعنی همه‌ی انسان‌ها در همه‌ی مقاطع تاریخی و همه‌ی مناطق جغرافیایی بدان‌ها باور داشته‌اند، دارند و خواهند داشت.
سنت‌گرایی را می‌توان در علوم و معارف سنتی اقوام بدوی نیز، در هر ناحیه از جهان یافت و اشکال و صور متکامل‌تر آن را در هر یک از ادیان بزرگ جهانی سراغ گرفت.
به بیانی دیگر، تا پیش از عصر مدرنیته، پیدایش انقلاب صنعتی، تکنولوژی، مفاهیم پیشرفت، اصالت یافتن زمان، نفی سکون، ثبات و همچنین اصالت انسان و اهمیت (من) دکارتی، انسان در وضعیتی زندگی می‌کرد که امروزه آن را سنت می‌نامند، اما پرسش از چیستی سنت زمانی آغاز می‌شود که به مواجهه با دنیای مدرن، به ویژه تفکرات دنیای مدرن برویم. هنگامی که عقل و آگاهی از دامن متافیزیک و اسطوره‌ها خارج وبه قلمرو عقل فردی – استدلالی که قابلیت نقد جدلی را داراست وارد شد. مواجهه و کشمکش سنت و مدرنیته آغاز گردید.
سابقه تاریخی سنت‌گرایی به عنوان رویکردی آگاهانه در مقابل انسان متجدد با مساعی رنه‌گنون، عالم و حکیم و عارف فرانسوی و آناندا کنتیش کوماراسوامی، عالم، هنرشناس و حکیم سیلانی و فریتهوف شوان که بزرگ‌ترین شارح و مفسر سنت است، هویت و موجودیت مستقلی یافت و اندیشمندان بسیاری را به خود جلب کرد.
اگرچه این مسلک گاه با عنوان (قائلان به وحدت متعالی ادیان)[۲۱۹] خوانده می‌شود و آنان خود (عنوان قائلان به حکمت جاوید) را بیشتر می‌پسندند، اما به هرحال امروز با عنوان سنت‌گرایان (Traditionalist) معروف شده‌اند.
اگرچه سنت‌گرایی در جنبش‌های دینی متعددی نظیر یهودیت، کاتولیک، پروتستان و اسلام رخ نمود، اما آنچه مورد نظر است، سنت‌گرایی مورد نظر در آثار رنه‌گنون، کوماراسوامی و شوان است. برای درک بهتر ریشه‌های تاریخی سنت‌گرایی، بسیار راهگشاست که در ابتدا نگاهی گذرا به سنت‌گرایی کاتولیک بیندازیم.
سنت‌گرایی، واکنش خلاف مدرن است در برابر مدرنیسم که ریشه‌های آن در اروپای قرن ۱۹ به ویژه در فرانسه به چشم می‌خورد. در اروپا، کاتولیک‌های مخالف با سکولاریزم و مدرنیزم از نوعی سنت‌گرایی جانبداری کردند که برپایه‌ی مرجعیت پاپ استوار بود.
«با این‌که در بین این جنبش اُلترامانتنیست[۲۲۰] جناح لیبرالی نیز وجود داشت، پیوس نهم (۱۸۴۶-۱۸۷۸) پس از آنکه در پی انقلاب ۱۸۴۸ موقتاً قلمروهای پاپی[۲۲۱] را از دست داد به شدت به مخالفت با همه انواع لیبرالیسم در حیات سیاسی و فکری پرداخت.
در فهرست خطاها که پیوس در ۱۸۶۴ منتشر کرد بیان شد که پاپ نمی‌تواند و نباید با ترقی لیبرالیسم و تمدن مدرن آشتی کرده و کنار آید».[۲۲۲]
در سال ۱۸۷۰ جنبشی که برای تصدیق و تثبیت درباره مرجعیت پاپ (کلیسای کاتولیک) آغاز شده بود به آموزه‌ی عصمت پاپ انجامید. «هرچند در همان سال شورای اول واتیکان[۲۲۳] در اعلامیه‌ی «دی‌فیلیوس»[۲۲۴] با محکوم‌کردن هر دو حرکت سنت‌گرایی به عنوان حرکتی که توانمندی عقل طبیعی را برای دست‌یابی به یقین در مورد هرگونه حقیقت دینی رد می‌کرد و نیز انواع مدرن عقل‌گرایی درصدد نشان‌دادن موضعی میانه برآمد».[۲۲۵]
مذهب کاتولیک، به رغم نحوه بیانی که داشت، در حمایت از سنت‌های خاص خود و مرجعیت پاپ به مخالفت آشکار با مدرنیسم پرداخت.
البته پس از شورای روم و واتیکان (۱۹۶۲-۱۹۶۵) مخالفت کاتولیک با مدرنیسم بسیار کاهش یافت، اما پیش از آن کلیسا خود را مدافع سنت در برابر جریانات سیاسی و فکری می‌دید که در سراسر اروپا گسترده شده بود.
در قرن ۱۹، در انگلستان نیز مسأله رهبری کاتولیک در دفاع از سنت به موضوع بحث برانگیزی بین اعضای و لیبرال‌های کلیسای انگلستان که سنت‌گرایان را به حرکت برای نزدیک‌شدن با مذهب کاتولیک رم متهم می‌ساختند تبدیل شد.
«روحانیان فرانسوی که پس از انقلاب فرانسه در جستجوی پناهگاه به انگلستان عازم شده بودند دلسوزی کاتولیک‌ها را در انگلستان برانگیختند. جان هنری نیومن[۲۲۶] رهبر جنبش سنت‌گرایی آکسفورد، پیش از نیمه‌ی قرن به مذهب کاتولیک رم گرویده و به مقام کشیشی رسید و کاردینال شد».[۲۲۷]
واکنش‌هایی که در اروپای قرن ۱۹ بر ضد مدرنیسم صورت می‌گرفت، اشکال مختلفی یافت که تنها یکی از آن‌ها را می‌توان در موضع‌گیری کلیسای کاتولیک رم مشاهده کرد.
پروتستان‌های بنیادگرا نیز، به ویژه در ایالات متحده به اتخاذ بیاناتی ضد مدرنیسم روی آوردند.
موضع‌گیری محافظه‌کارانه‌ی دینی در برابر مدرنیسم نیز در ادبیات نمود یافت که بهترین نمونه‌های آن در اشعار تی. اس. الیوت (T. S. Eliot)و در مقاله بسیار پرنفوذ وی با عنوان«سنت و استعداد فردی»[۲۲۸] دیده می‌شود. الیوت از امریکا به انگلستان عازم شد و به مذهب کلیسای انگلستان گروید و از طریق انگلوکانیسم به حمایت از سنت‌گرایی دینی پرداخت.[۲۲۹]
در فرانسه هم مذهب کاتولیک فرانسه به جانبداری از سنت و سلطنت پرداخت. «لیبرال‌های فرانسه در نیمه‌ی دوم قرن ۱۹ بر سلطنت‌طلب‌ها غالب شدند و قوانینی در ضدیت با روحانیان وضع کردند».[۲۳۰]
کاتولیک‌ها ادعا داشتند که دلیل این ضدیت با روحانیت نفوذ لژهای فراماسونی بود. فراماسون‌ها جایگزینی را برای سنت‌گرایی کاتولیک به دست دادند که مبتنی بر علوم غریبه‌ی عهد باستان بود.
آن‌ها در جامعه‌ی فرانسه غالباً به جذب آزاداندیشان و ضدروحانیان و نیز علاقه‌مندان به حدس‌ها و پیش‌بینی‌های علوم غریبه پرداختند.
همچنین «فرانسه در قرن ۱۹ در عرصه هنر نوعی شیفتگی به هنر شرق را از خود نشان داد. آثار شماری از نقاشان فرانسوی که به طرح مضامین شرقی پرداختند، گواه صادقی بر این امر است. در این بین آثار نقاشانی چون ژان‌لیون ژورن،[۲۳۱] الکساندر – گالبریل دکام،[۲۳۲] ژان دمنیک اَنگره،[۲۳۳] چارلز بارگِه،[۲۳۴] لئون بونَت[۲۳۵] تنها نمونه اندکی از آن‌ها است».[۲۳۶]
جاذبه مشرق زمین را پیش از این، در شیفتگی محافل اروپای قرن هجدهم نسبت به چین و مصر می‌توان دید. تا آن‌جا که به منابع تعالیم سنتی مربوط است، باید سرزمین مصر را یک جزء مکمل مشرق زمین و آشیانه‌ی یکی از برجسته‌ترین تمدن‌های سنتی تلقی کرد.
«معرفتی ظاهراً باطنی که از مصر، چین و دیگر منابع شرقی نشأت گرفته بود، موضوع بحث محافل نهانگرا به ویژه در فرانسه قرار گرفت و گرایشات به آیین‌هایی چون «آیین‌های مصری کاگلیوسترو»[۲۳۷] در درون تشکیلات فراماسونری به اجرا درآمد. در این زمان، «مصرشناسی»[۲۳۸] و به طور کلی «شرق‌شناسی»[۲۳۹] با جستجو برای نوعی معرفت که ظاهراً پیش از این در روند کلی تفکر اروپا از دست رفته بود، ارتباط وثیقی یافت».[۲۴۰]
در میان همه کشورهای اروپایی، تعالیم شرقی بیشترین تأثیر را شاید در آلمان بر جای نهاد و این امر تا حدی به این دلیل بود که محتوای تعقلی جنبش رمانتیک در این سرزمین، بیشتر از هر جای دیگر بود.
برای مثال ترجمه شاه‌کارهایی از اشعار عارفان مسلمان همچون (گلشن راز) به زبان آلمانی و به قلم‌ هامر پورگشتال(Hammer purgstall)، تأثیر عمیقی بر روی شاعران برجسته آلمانی داشت و علاقه و اشتیاق شدیدی به شعر و حکمت شرقی در دایره‌ای وسیع ایجاد کرد.
برجسته‌ترین شخصیت این دوران در آلمان که در سطوح هنری و تعقلی، به طور جدی از سنت‌های شرقی و به خصوص اسلام، متأثر بود گوته[۲۴۱] است. «او با قرآن و اشعار اسلامی به ویژه اشعار حافظ بسیار مأنوس بود».[۲۴۲]
در انگلستان، جستجو برای مشرق زمین و بازیابی امر قدسی، در گونه‌های مختلف سنت‌های اولیه و«احیای مکتب افلاطونی از طریق ترجمه‌های گسترده‌ی فلوید سیدنهام[۲۴۳] و مخصوصاً از طریق ترجمه‌های محقق و فیلسوف برجسته افلاطونی توماس تیلور[۲۴۴] به وجود آمده بود».[۲۴۵]
توماس تیلور عامل اصلی در احیای مکتب افلاطونی بود و در قابل دسترس ساختن نوشته‌های افلاطون، نوافلاطونیان و ارسطو به زبان انگلیسی نقش بسزایی داشت. او فقط یک یونان‌شناس نبود، بلکه به لحاظ فلسفی به مکتب افلاطونی تعلق داشت و معرفت را وسیله ی اصلی دست‌یابی به امر قدسی می‌دانست. انتشار مجموعه کامل آثار افلاطون به دست وی در سال ۱۸۰۴ همراه با انتشار بسیاری از متون اصلی مکتب نوافلاطونی، نقش مهمی داشت به این لحاظ که یک ما بعدالطبیعه‌ی سنتی؛ یعنی یکی از کامل‌ترین مابعدالطبیعه‌ها در غرب را در دسترس کسانی قرار داد که در پی بدیلی برای فلسفه‌ها و علوم دین‌زدایانه آن زمان بودند.[۲۴۶]
روند ترجمه و واردکردن آموزه‌های شرقی به فرهنگ و زبان انگلیسی، بسیاری از افراد را به سوی آثار تیلور کشاند و آنان را شیفته‌ی تعالیم شرقی کرد.
تیلور همچنین بر شخصیت‌های رمانتیک چون کارلایل[۲۴۷] و کولریج[۲۴۸] تأثیر فراوانی داشته است، ولی مهم‌ترین شخصیت متأثر از وی ویلیام بلیک؛ [۲۴۹] شاعر و نقاش انگلیسی بود، کسی که در خط مقدم جنبشی قرار داشت که درصدد برتری بخشیدن به امر قدسی در مقابل همه‌ی گرایش‌های مسلط آن روزگار بود او در مقابل برداشت‌های استدلال‌گرایانه و ماشین‌ انگارانه‌ی بیکن، نیوتن و لاک درباره‌ی انسان و جهان که شدیداً مورد مخالفت بلیک بود درصدد بازگشت به دیدگاهی کل گرایانه‌تر درباره‌ی انسان و طبیعت بود.[۲۵۰]
در آمریکا نیز در حال و هوایی ضدسنتی تأثیر شرق را باید در میان آن دسته از شاعران و فیلسوفانی دید که به شدت در طلب بصیرتی قدسی نسبت به زندگی بودند.
شخصیت‌هایی نظیر والت ویتمَن، رالف والدو امرسون، و به طور کلی «تعالی‌گرایان نیوانگلند»[۲۵۱]«مخصوصاً در آثار امرسون است که دلبستگی به شرق را به واضح‌ترین صورت می‌توان دید فیلسوف و شاعری که برای او آسیا «سرزمین عجایب ادبیات فلسفه» بود».[۲۵۲]
شیفتگی به شرق و علوم غریبه و باستانی همچنین باعث جذب عده‌ای به انجمن تئوسوفی[۲۵۳] گردید که در سال ۱۸۷۶ و در شهر نیویورک توسط مادام بلاواتسکی، کلنل هنری اس. الکات[۲۵۴] و جاج[۲۵۵] پایه‌ریزی شده بود.
انجمن تئوسوفی نیز به انتشار شماری از ترجمه‌هایی از سنت‌های دینی غیرغربی، از جمله فرانسوی گیتا در سال ۱۸۹۰ و آثار دیگری درباره مذاهب بودایی و هندو، پرداخت.
الکات و انجمن تئوسوفی، دانشکده‌ی آناندا و چند مدرسه‌ی بودایی دیگر را در سری‌لانکا پایه‌گذاری کردند در بستر این جو فرهنگی، شکل باطنی سنت‌گرایان در آثار دو نویسنده‌ی دانشمند یعنی رنه‌گنون[۲۵۶] و آناندا کوماراسوامی[۲۵۷] پایه‌ریزی شد.

۳-۱-۲-۱پایه‌گزاران سنت‌گرایی

۳-۱-۲-۱-۱- رنه‌گنون

شخصیت برجسته‌ای که بیش از هر کس دیگر در ارائه تام و تمام آموزه‌های سنتی مشرق زمین به غرب متجدد نقش داشت. «او رسالتی تعقلی را با ماهیتی فوق فردی به انجام رسانید».[۲۵۸] او در سال ۱۹۰۶ تحت تعلیم ژرارد انکاس(Gerard Encausse) معروف به پاپوس[۲۵۹] که یکی از بنیان‌گذاران مشترک انجمن تئوسوفی در فرانسه بود، قرار گرفت. گنون با اندیشه‌های مهم درباره متافیزیک و وحدت باطنی سنت‌های دینی، از طریق تئوسوفی آشنا شد. اوهمچنین در سایر گروه‌های علاقه‌مند به علوم غریبه و نیز به گروه فراماسونری وارد شد و همواره در سراسر زندگی خود به قلم‌زنی درباره موضوعات فراماسونری و نمادگرایی ادامه داد.
او در ۱۹۱۲ تحت تأثیر روشن‌فکران برجسته کاتولیک قرارگرفت؛ تفکر او به نحو اساسی از گرایش به علوم خفیه به سمت علاقه و توجه به سنت‌های حکمی در چهارچوب ادیان بزرگ تغییر مسیر داد. «در ۱۹۳۰ نقد مخالفت‌آمیز کلیسای کاتولیک از کتابش، سلطان عالم[۲۶۰] منجر به نقل مکانش به قاهره گشت. در قاهره به اسلام گروید و به طریقت صوفیه شاذلیه تشرف یافت و به نام عبدالواحد یحیی خوانده شد».[۲۶۱]
در واقع کار گنون به مثابه‌ی تلاشی است در راستای ارائه بیان و کار بستی تازه از اصول لازمانی که همه‌ی تعالیم سنتی را شکل می‌بخشد.
«او در نوشته‌هایش سرزمین پهناوری را در می‌نوردد ودانته، سنت چینی، مسیحیت، تصوف، فرهنگ عام و اساطیر سراسر عالم، سنت‌های سری آیین گنوسی، کیمیاگری، قباله و غیره و همواره با این نیت که اصول بنیادین آن‌ها را بکاود و نشان دهد که آن‌ها همه تجلیات صوری آن یگانه سنت نخستین و ازلی‌اند».[۲۶۲]
گنون اصول و تعالیم را از زمان‌ها و مکان‌های گوناگون گرد هم می‌آورد، ولی بر این نکته تأکید می‌ورزد که «این کار نوعی جمع معنوی[۲۶۳] است که عناصر به لحاظ صوری متباعد را در یگانگی اصیل و مبدأشان می‌نگرد و نه نوعی جمع صوری[۲۶۴] که صورت‌های ناهمخوان را به زور در وحدتی ساختگی بگنجاند.»[۲۶۵] این تمایز نه تنها در آثار گنون بلکه به طور کلی در مکتب سنت‌گرایی، تمایزی مهم و اساسی است.
«مأموریت گنون دوجنبه داشت؛ یکی آشکارساختن ریشه‌های مابعدالطبیعی و بحران دنیای متجدد و دیگری تبیین اندیشه‌هایی که درپس تعالیم اصیل و باطن هم‌چنان زنده در شرق قرار دارند».[۲۶۶] او به حکمت خالده‌ای که درباره‌ی آن می‌نوشت دسترسی داشته است و آن حکمت را این‌گونه معرفی می‌کند. «حکمتی غیرشخصی دارای منشایی الهی، انتقال یافته توسط وحی، آزاد از هر تعلق و بی‌هیچ تعصب و دلبستگی».[۲۶۷]
از نظر سنت‌گرایان، گنون مفسر خدا خواسته‌ی عصر است. نقش او این بود که اصول نخستین را به دنیای غفلت‌زده یادآور شود و سنت از دست رفته را احیاء کند.

۳-۱-۲-۱-۲آناندا کوماراسوامی

کار گنون را در احیای منظر سنتی، دیگر مابعدالطبیعه‌دان برخوردار از فراست؛ آناندا. کی. کوماراسوامی (۱۸۷۷-۱۹۷۴) که از پدر سیلانی و مادری انگلیسی متولد شد تکمیل کرد.

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت
 [ 06:06:00 ب.ظ ]




توسعه دانش

وصل کننده های دانش[۱۱۶]، سناریو، سمت گیری به سوی مراکز شایستگی[۱۱۷]

تسهیم دانش

فنون حل مسئله جمعی، مدیریت فضا سازی[۱۱۸]

استفاده از دانش

مهندسی و چینش کاربردی استاد، آموزش در عمل[۱۱۹]، مدیریت داده ها[۱۲۰]

نگهداری دانش

یادگیری از رخدادها[۱۲۱]، حافظه الکتریکی

ارزیابی دانش

کارت امتیازی متوازن[۱۲۲] / اندازه گیری چند بعدی دانش

همچنین در ادامه مروری کوتاه بر مدل های اصلی مدیریت دانش و مراحل آن به صورت بسیار مختصر در جدول (۲-۴) ارائه می گردد.
جدول (۲-۴)- مروری بر مدل های اصلی مدیریت دانش (افرازه،۱۳۸۴)

مبانی زیر ساخت مدیریت دانش[۱۲۳]
زیر ساخت دانش، سازو کاری است که سازمان از طریق آن دانش را مدیریت می کند و افراد در بخش های متفاوت آن، دانش خود را از طریق این زیرساخت تسهیم کرده، بطوری که اعضا بتوانند از آن دانش به طور کاملا اثربخش استفاده کنند. این زیرساخت باعث می شود، فرآیندهای ضروری دانش با حداکثر کارایی صورت گیرند، از فناوری ها اعم از سخت افزار و نرم افزار کارآمدتر استفاده شود و خلق، تسهیم و بکارگیری دانش انجام پذیرد، هدف اصلی این زیرساخت، چیزی جز جریان دادن دانش در تمامی سطوح فرآیندهای کاری سازمان نیست. شکل (۲-۹) (سیوان[۱۲۴]،۲۰۰۰) مبانی زیرساختهای مدیریت دانش را نشان داده است.
شکل ۲-۹ : مبانی زیرساخت مدیریت دانش (سیوان،۲۰۰۰).
در مدیریت دانش بر فرهنگ سازمانی تاکید می شود تا اشتراک گذاری و به کار گیری دانش برانگیخته و پرورش داده شود. به همین دلیل آرامش و فرهنگ سازمانی مناسب شکل گرفته و تحرک و آموزش کارکنان مورد توجه قرار میگیرد؛ بر فرایندها در مدیریت دانش تأکید می­ شود تا دانش سازمانی مکان یابی، سازماندهی و به اشتراک گذاشته شود و بودجه مورد نیاز این فعالیت ها نیز تامین گردد. در مدیریت دانش بر فناوری تاکید می­ شود تا دانش ذخیره و دسترس پذیر شود و این امکان فراهم شود که افراد بدون اینکه در کنارهم باشند با یکدیگر همکاری کنند.
همانگونه که در شکل ۲-۹ ملاحظه می شود، مبانی زیر ساخت مدیریت دانش شامل فرایندهای دانش[۱۲۵]، فناوری اطلاعات[۱۲۶] و فرهنگ سازمانی[۱۲۷] است. یک زیرساخت قوی دانش بر اساس مبانی قوی ایجاد می شود و این مبانی به استفاده کامل از دانش می انجامد. در این میان، مدیریت دانش بر افراد و تعاملات آنها تمرکز دارد. خلق و تسهیم دانش، حاصل تعاملات انسان ها در حین کار است، لذا در مدیریت دانش ابتدا باید افراد را به اطلاعات مرتبط کرد. این ارتباط شامل فرایندها و تشویق لازم است؛ نه صرفا برای ایجاد اعتماد و استفاده از اطلاعات موجود، بلکه به دنبال آن، برای سهیم شدن در منبع جهانی اطلاعات افراد باید با هم مرتبط شوند. آنها باید قادر به یافتن یکدیگر بوده و در مورد درخواست و دریافت کمک و انتشار تجاربشان راحت باشند این کار به آنان این احساس را می دهد که خود را همواره در تحقق اهداف استراتژیک سازمان سهیم ببینند.

(( اینجا فقط تکه ای از متن درج شده است. برای خرید متن کامل فایل پایان نامه با فرمت ورد می توانید به سایت feko.ir مراجعه نمایید و کلمه کلیدی مورد نظرتان را جستجو نمایید. ))

مدیریت دانش را نباید با مدیریت داده ها اشتباه کرد. مدیریت داده ها بر فرایند و فناوری تمرکز دارد، در حالیکه ارکان مدیریت دانش، افراد و توانایی جمعی آنان برای تشریک مساعی سریع و اثر بخش است. بدون مدیریت داده ها مدیریت دانش موفق نخواهد بود. پیوند دادن این دو، نیازمند تعهد به فرهنگ تسهیم دانش است. سازمان برای رسیدن به این منظور چاره ای جز سرمایه گذاری و تعهد به ایجاد فرهنگ مطلوب سازمانی ندارد. بدون آنکه افراد نسبت به دانش تعهد داشته باشند و فعالیت های فعلی دانش را بپذیرند، زیر ساخت دانش موفق نخواهد بود. همچنین بدون داشتن یک زیرساخت فناوری که به اندازه کافی برای پشتیبانی فعالیتهای دانش قوی باشد، زیرساخت دانش عمل نمی کند و تا زمانی که فرایندهای مبتنی بر دانش نباشند نیز مدیریت دانش دارای زیرساخت مناسبی برای عمل نخواهد بود (سیوان،۲۰۰۰). استعاره انتقال علم از بازو به مغز و تبدیل اطلاعات دانش و نهایتاً به کار یا خروجی مشخص دارای ارزش افزوده، حاکی از آن است که تنوع، خلاقیت، نوآوری و دانش محور شدن سازمانها، انتخابی اجتناب ناپذیر برای سازمانهای قرن بیست و یکم خواهد بود(اورمزدی، ۱۳۸۶).

ضرورت و اهمیت مدیریت دانش در سازمان ها
منافع مدیریت دانش در یک سازمان در سطح فردی و سازمانی مورد بررسی قرار داده شده است. در سطح فردی، مدیریت دانش به کارکنان امکان می دهد که مهارت ها و تجربیات خود را از طریق همکاری با دیگران و سهیم شدن در دانش آنها و یادگیری ارتقا دهند تا به رشد حرفه ای دست یابند. در سطح سازمانی، مدیریت دانش چهار منفعت عمده برای یک سازمان دارد: ارتقای عملکرد سازمان از طریق افزایش کارآیی، بهره وری، کیفیت و نوآوری .
سازمان هایی که دانش خود را مدیریت می کنند به سطح بالایی از بهره وری دست می یابند. سازمان ها با دسترسی بیشتر به دانش کارکنان خود میتوانند تصمیمات بهتری اتخاذ کنند، فرآیندها را بهینه سازی کنند، از تکرار کارها کاسته و بر نوآوری ها بیافزایند و در نهایت، یکپارچگی و همکاری درون سازمانی را ارتقا بخشند. به عبارت دیگر، در سازمان اعمال مدیریت دانش کیفیت ارائه خدمات را افزایش و هزینه ها را کاهش می دهد.
انتقال و به اشتراک گذاری دانش به صورت روز افزون به عنوان منبع ارزش افزایی شناخته شده است، لذا سازمان ها مدیریت دانش را به منزله یک راهبرد و امتیاز رقابتی به حساب می آورند. البته دستیابی به این منافع بر خلاف ظاهر آنها (که آسان به نظر می رسد) خیلی آسان نیست. راهبردها و طرح های بکارگیری مدیریت دانش بایستی پیشاپیش برای همه توجیه شده باشد تا در مرحله عمل با موفقیت انجام گردد (ناوی[۱۲۸]،۲۰۰۱).

چالش های مدیریت دانش
اساسی ترین چالش مدیریت دانش، اشتراک دانش است نه تولید دانش. دانشی که اشاعه داده نشود ارزش بسیار محدودی برای سازمان دارد (باقری،۱۳۸۴).
پیترسنج دو سوال را مطرح می کند و بیان می دارد که این دو سوال از چالش برانگیز ترین سوال های مدیران در دو دهه آینده قلمداد می شوند (جعفری و کلانتر،۱۳۸۲). این دو سوال عبارتند از:
انسانها چگونه دانش را تولید می کنند؟
این دانش چگونه در بین سایرینی که نقشی در تولید آن نداشته اند، منتشر می شود؟
دمارست(۱۹۹۷) شش پرسش کلیدی را مطرح می کند که یک سازمان برای مشارکت موثر در مدیریت دانش، ناگزیر از پاسخ دادن به آنهاست. این پرسش ها بطور خلاصه به موارد ذیل مربوط می شوند (آذری، ۱۳۸۰).

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت
 [ 06:06:00 ب.ظ ]
 
مداحی های محرم