هگل
در یک کلام، میانجی امرحس پذیر و امر عقلانی است و به معنای علم دریافته حسی[۹] یا احساس[۱۰] است. او معتقد است اصول ارزیابی زیبایی شناختی از محتوا یا ساختار خود آگاهی سرچشمه گرفته باشد(هگل، بوزنکت،۱۳۹۱، ص ۶۱).
کامل ترین بیان نظام ایده آلیستی از زیبایی شناسی از آن گئورک فریدریش ویلهلم هگل است که در درس گفتارهای او میان سالهای ۱۸۲۰ تا ۱۸۲۹ یادداشتهایی برای اثری از او به نام فلسفه هنر زیبا، مطرح شد. به گفته او در هنر «ایده/صورت معقول» (مفهوم عقلی در برترین مرحله گسترش دیالتیکی آن) در صورت محسوس متجسم میشود. این زیبایی است. زیبایی طبیعی قادر است صورت معقول را تااندازهای مجسم کند، اما برترین تجسم در هنر انسان صورت میگیرد(بیردزلی،ترجمه حنایی کاشانی،۱۳۹۲).
زیبایی شناسی از نظر جرولد لوینسون
زیبایی شناسی آن شعبهای از فلسفه است که به پژوهش مفهومی و نظری در زمینه هنر و تجربه زیبایی شناختی[۱۱] اختصاص دارد. خصوصیات زیبایی شناختی را میتوان به منزله خصوصیاتی انگاشت که آثار هنری به نحو بارزی از آن ها برخوردارند یا خصوصیاتی که تجربه زیبایی شناختی اساسا معطوف به آن ها است.
حوزه زیبایی شناختی فلسفی دارای سه کانون تمرکز است:
۱٫ نخستین کانون تمرکز مشتمل بر نوعی شیوه عمل یا فعالیت یا موضوع شناسی است. یعنی شیوه پرداختن به هنر یا فعالیتهای مربوط به پدید آوردن و درک هنر یا آن اشیاء گوناگونی که آثار هنری شمرده میشوند.(هنر)
۲٫ مشتمل بر نوعی خصوصیت، ویژگی یا جنبه چیزها، یعنی آنچه مربوط به زیبایی شناسی است. از قبیل زیبایی، ظرافت یا پویایی (خصوصیات زیبایی شناسی)
۳٫ مشتمل بر نوعی نگرش، ادراک یا تجربه چیزی که باز هم میتوان برچسب زیبایی شناختی بر آن زد(تجربه زیبایی شناختی)(لوینسون، ترجمه مجیدی،۱۳۸۷، ص ۱۰).
ارسطو
شناخت ما از زیبایی شناسی ارسطو عمدتاً مبتنی بر مجموعه کوچکی از یادداشتهای درسی اوست که به نام poetics به دست ما رسیده است. متن این اثر مغشوش و بحثها موجز و معما آمیز است و شاید هیچ اثری در تاریخ زیبایی شناسی تا بدیناندازه مسائل پر درد سر و تاویل بردار عرضه نکرده است و شاید هیچ اثری در نقد ادبی، چه در نظر و چه در عمل، تاثیری تا بدیناندازه ژرف ننهاده باشد. یک شیء زیبا[۱۲] یک مخلوق زنده یا هر ساختار دارای اجزایی، نه فقط باید ترتیب منظمی از اجزاء داشته باشد، بلکه بایداندازهای داشته باشد که عارضی نباشد(بیردزلی،ترجمه حنایی کاشانی،۱۳۹۲).
امر زیبایی خواه موجود زندهای باشد خواه چیزی باشد مرکب از اجزاء ناچار باید که بین اجزاء آن نظمی و ترتیبی وجود داشته باشد. همچنین باید حدی واندازهای معین داشته باشد، چون زیبایی شرطش داشتناندازه معین و همچنین نظم است.
چون هنرها نوعی لذت زیبایی شناختی به دنبال دارند از این رو میتوان گفت همان گونه که فیلسوفان در سایه لذت علمی به پی جویی علم میشتابند به همین نحو ایشان با ملاحظه اثر هنری و لذت بردن از آن به ساحتی از دانش دست مییابند (ضمیران،۱۳۷۷،ص ۱۱۶).
برودی
برودی بین حوزه های مختلف تجربه ارزشی متفاوت قائل شده است، به نظر او این حوزها عبارتند از ارزش اقتصادی، سلامت جسمانی و تفریحی و اجتماعی، اخلاقی، زیبایی شناسی و مذهبی. او معتقد است اگرچه بعد زیبایی شناسی به جهات متعدد نیرومندترین عامل در تجربه ارزشی ماست اما در مدارس ما کمترین توجه به آن معطوف شده است (برودی،۱۹۷۳،ص۷).
تجربه ناشی از رویارویی با تصویرهای ذهنی که بار ارزشی دارند تجربه زیبایی شناسی نامیده میشوند و نوع ویژهای از تصویرهای ذهنی دخیل در داد و ستد زیبایی شناسی را میتوان تصورات زیبایی شناسی یا اشیاء زیبایی شناسی نامید (برودی،۱۹۷۲،ص ۲۸).
اریک نیوتن
زیبایی خاصیتی باز شناختی است. با این حال هر فردی به سلیقه خود فهرست جداگانهای از اشیاء را زیبا میداند و برای هر قلم آن نیز رقم شاخص یا ارزش هنری متفاوتی قائل می شود. چیزی که دیدارش خوش آیند است زیباست. چون تنها ملاک وجود زیبایی حساسیت افراد آدمی در برابر تاثیر آن است، پس تنها کلید شناسایی بر ماهیت زیبایی را نیز باید در تجزیه هیجانات بشری جستجو کرد (نیوتن، ترجمه مرزبان،۱۳۴۳،ص ۲۴).
زیبایی شناسی یا خود زیبایی است یا هیجان و واکنش حاصل از آن. هر یک از حواس ما در مجموعه احساس و ادراکمان سهمی جداگانه دارد و نتیجه ترکیب آن ها معجونیت خیلی مختلط تر و پیچیده تر از آن چه معمولا حساب میآید(نیوتن، ترجمه مرزبان،۱۳۴۳،ص ۱۰۸).
اهمیت زیبایی شناختی و محیط از دیدگاه معماری
۱٫ فرم و صورت الف) با قائده :تابع قوانین هندسی ب)بی قائده : فاقد ساختار مشخص و غیر قابل پیشبینی
۲٫ رنگ تابع سه عامل مکان، فرهنگ، عوامل اجتماعی
۳٫ علایم و نمادها (توجه به رنگ و نوع مصالح، نورپردازی)
۴٫ تزیین[۱۳]
درک ارزش زیبایی
[جمعه 1401-09-25] [ 10:15:00 ق.ظ ]
|