کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

آذر 1403
شن یک دو سه چهار پنج جم
 << <   > >>
          1 2
3 4 5 6 7 8 9
10 11 12 13 14 15 16
17 18 19 20 21 22 23
24 25 26 27 28 29 30


آخرین مطالب


 

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کاملکلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

 

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کاملکلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل



جستجو


 



. البته یهودیان اصیل و اسرائیلی منحصر به اینان نیستند ولی دیگران به این اندازه شهرت نداشته اند. اصفهانی،ابوالفرج علی بن الحسین؛الاغانی،۲۲/۳۴۳٫ ↑
. ابن سلام،ابوعبید قاسم؛کتاب الاموال،۲۹۷؛ ابن کثیر الدمشقی،اسماعیل؛البدایه و النهایه،۳/۲۷۲٫ ↑
. واقدی، محمد بن عمر؛ المغازی،۱/۴۵۴؛عامری،یحیی بن ابی بکر؛ بهجهالمحافل،۱/۲۱۳؛دیار بکری،حسین بن محمد؛ تاریخ الخمیس،۱/۲۱۳٫ ↑
. ان بینهم النصر علی من حارب اهل هذه الصحیفه،و ان الیهود مع المؤمنین ماداموا محاربین. ابوعبید هم گوید:[یهودیان در جنگها همراه پیامبر بودند و سهم خود را می گرفتند.]ابن سلام،ابوعبید قاسم؛کتاب الاموال،۲۹۶٫ ↑
. ابن هشام،عبدالملک،السیره النبویه،۱/۲۳۵- ۲۳۶٫ ↑
. رضوان، فتحی/صبیح،محمد؛محمد رسول اکرم۶،۳۹۹٫ ↑
. القرآن الکریم:البقره/۸۴-۸۶٫ ↑
. واقدی، محمد بن عمر؛ المغازی،۲/۳۴۰؛ ابن خلدون،عبدالرحمن؛ العبر،۱/۴۰۶٫ ↑
. الطبرسی، الفضل بن الحسن،إعلام الوری بأعلام الهدی،۱/۱۵۷؛ مجلسی، محمدباقر، بحار الانوار الجامعه لدرر اخبار الأئمه الأطهار۷،۱۹/۱۱۰؛ احمدی میانجی،علی؛ مکاتیب الرسول،۱/۲۶۰٫ ↑
. واقدی، محمد بن عمر؛ المغازی،۱/۴۵۴؛ طبری،ابوجعفرمحمد بن جریر؛ تاریخ الامم والملوک،۲/۱۷۲٫ ↑
. کان رسول الله حین قدم صالح قریظه و النضیر و من بالمدینه من الیهود ألّا یکونوا معه ولا علیه:. واقدی، محمد بن عمر؛ المغازی،۱/۴۵۴؛ بغوی، ابو محمد حسین بن مسعود؛معالم التنزیل فی تفسیر القرآن(معروف به تفسیر قرآن بغوی)،۴/۳۱۳؛ نسفی،عبدالله بن احمد؛ مدارک التنزیل،۳/۴۵۴؛ عسقلانی، احمد بن علی؛فتح الباری فی شرح صحیح البخاری،۸/۱۶۸؛ عامری،یحیی بن ابی بکر؛ بهجهالمحافل،۱/۲۱۳٫ ↑
. ابن هشام،عبدالملک،السیره النبویه،۲/۲۲۰؛ طبری،ابوجعفرمحمد بن جریر؛ تاریخ الامم والملوک،۱/۲۵۵،۲۳۷؛ بلاذری،احمد بن یحیی؛ فتوح البلدان،۳۵٫ ↑
. ابن هشام،عبدالملک،السیره النبویه،۱/۱۹۱؛ واقدی، محمد بن عمر؛ المغازی،۱/۱۷۷؛ بلاذری،احمد بن یحیی؛انساب الاشراف،۱/۳۷۳؛ طبری،ابوجعفرمحمد بن جریر؛ تاریخ الامم والملوک،۱/۱۷۳٫ ↑
. ابن هشام،عبدالملک،السیره النبویه،۲/۲۴۰؛ بخاری،ابوعبدالله محمد بن اسماعیل؛ صحیح البخاری،۵/۵۱؛ یعقوبی،احمد بن ابی یعقوب؛ تاریخ الیعقوبی،۱/۳۷۱؛ بلاذری،احمد بن یحیی؛انساب الاشراف،۱/۴۳۳٫ ↑
. واقدی، محمد بن عمر؛ المغازی،۱/۳۷۳؛،ابوجعفرمحمد بن جریر؛ تاریخ الامم والملوک،۱/۲۲۵٫ ↑
. واقدی، محمد بن عمر؛ المغازی،۱/۳۶۳٫ ↑
. الطبرسی، الفضل بن الحسن،إعلام الوری بأعلام الهدی،۱/۱۵۸٫ ↑
. بنابر اسناد، احمدی میانجی پنجمین ماه هجرت، زمان انعقاد قرارداد دانسته شده است. احمدی میانجی،علی؛ مکاتیب الرسول،۱/۲۶۰؛ تنها دیار بکری از مورخین متأخر،موادعه یهود را در ماه پنجم هجرت دانسته است. دیار بکری،حسین بن محمد؛ تاریخ الخمیس،۱/۳۵۳٫ ↑
. واقدی، محمد بن عمر؛ المغازی،۱/۳۶۸٫ ↑
. همان ،۱/۴۵۶٫ ↑
. برکات،احمد؛ محمد و الیهود نظره جدیده،۸۳؛ وات، مونتگمری؛محمد فی المدینه،۳۴۵؛زریق،برهان،الصحیفه میثاق الرسول،۵۳۱٫ ↑
. مکی العاملی،ابی عبدالله شمس الدین محمّد بن جمال الدین(شهید اول)؛لمعه دمشقیّه،۱۶۴٫ ↑
. الحسینی الشیرازی،محمّد؛الفقه،۷۴٫ ↑
. همان ،۱۸۵-۱۸۶٫ ↑
. برای توضیح کملتر رجوع کنید به عمیدزنجانی،عباسعلی، اسلام و حقوق ملل،۷۰-۸۶٫ ↑

. طبری،ابوجعفر محمد بن جریر؛جامع البیان فی تفسیر القرآن،۱۰/۵۵٫ طباطبایى، محمد حسین؛المیزان فى تفسیر القرآن،‏۹/۱۵۶-۱۵۷٫ ↑
. خامنه‏اى، على ؛ قرارداد ترک مخاصمه و آتش‏بس‏، ۵٫ ↑
. طوسى، ابو جعفر محمد بن حسن‏، المبسوط فی فقه الإمامیه، ۲/۵۰٫ ↑
. الحلی، ابومنصور بن الحسن بن یوسف بن المطهر الاسدی؛ تذکره الفقهاء،۹/۳۵۲٫ ↑
. القرآن الکریم:التوبه/۴٫ ↑
. القرآن الکریم:التوبه/۷٫ ↑
. طبرسی،فضل بن حسن،مجمع البیان فی تفسیر القرآن،۵/۹-۱۰٫ ↑
. القرآن الکریم:الانفال/۵۶٫ ↑
. النجفی،محمد حسن؛جواهر الکلام فی شرح شرائع الاسلام،۲۱/۳۱۳؛ خامنه‏اى، على؛ قرارداد ترک مخاصمه و آتش‏بس‏، ۵٫ ↑
. القرآن الکریم:النساء/۷۴٫ ↑
. همان:الانفال/۶۱٫ ↑
. همان:محمد/۳۵٫ ↑
. القرآن الکریم:الممتحنه/۹٫ ↑
. همان: الممتحنه/۱٫ ↑
. خامنه‏اى، على؛ قرارداد ترک مخاصمه و آتش‏بس‏،تلخیص ۶-۱۲٫ ↑
. مکی العاملی،ابی عبدالله شمس الدین محمّد بن جمال الدین(شهید اول)؛لمعه دمشقیّه،۱۶۴٫ ↑
. الحسینی الشیرازی،محمّد؛الفقه،۷۴٫ ↑
. مجلسی، محمدباقر، بحار الانوار الجامعه لدرر اخبار الأئمه الأطهار:، ۷،۱۹/۱۱۰-۱۱۱٫ ↑
. ابن هشام،عبدالملک،السیره النبویه،۱/۳۳۴٫ ↑
. همان ،۱/۳۲۵٫ ↑
. «سَمَّاعُونَ لِلْکَذِبِ أَکَّلُونَ لِلسُّحْتِ فَإِن جَاءُوکَ فَاحْکُم بَیْنهَُمْ أَوْ أَعْرِضْ عَنهُْمْ وَ إِن تُعْرِضْ عَنْهُمْ فَلَن یَضرُُّوکَ شَیًْا وَ إِنْ حَکَمْتَ فَاحْکُم بَیْنهَُم بِالْقِسْطِ إِنَّ اللَّهَ یحُِبُّ الْمُقْسِطِین‏»«آنها بسیار به سخنان تو گوش مى‏دهند تا آن را تکذیب کنند مال حرام فراوان مى خورند پس اگر نزد تو آمدند، در میان آنان داورى کن، یا(اگر صلاح دانستى)آنها را به حال خود واگذار! و اگر از آنان صرف نظر کنى، به تو هیچ زیانى نمى‏رسانند و اگر میان آنها داورى کنى، با عدالت داورى کن، که خدا عادلان را دوست دارد!»القرآن الکریم: المائده/۴۲٫ ↑
. «وَ لَقَدْ أَخَذَ اللَّهُ مِیثَاقَ بَنىِ إِسرَْ ءِیلَ وَ بَعَثْنَا مِنْهُمُ اثْنىَ‏ْ عَشرََ نَقِیبًا وَ قَالَ اللَّهُ إِنىّ‏ِ مَعَکُمْ لَئنِ‏ْ أَقَمْتُمُ الصَّلَوه وَ ءَاتَیْتُمُ الزَّکَوه وَ ءَامَنتُم بِرُسُلىِ وَ عَزَّرْتُمُوهُمْ وَ أَقْرَضْتُمُ اللَّهَ قَرْضًا حَسَنًا لَّأُکَفِّرَنَّ عَنکُمْ سَیَِّاتِکُمْ وَ لَأُدْخِلَنَّکُمْ جَنَّاتٍ تجَْرِى مِن تحَْتِهَا الْأَنْهَرُ فَمَن کَفَرَ بَعْدَ ذَلِکَ مِنکُمْ فَقَدْ ضَلَّ سَوَاءَ السَّبِیل‏ فَبِمَا نَقْضِهِم مِّیثَاقَهُمْ لَعَنَّاهُمْ وَ جَعَلْنَا قُلُوبَهُمْ قَاسِیَه یحَُرِّفُونَ الْکَلِمَ عَن مَّوَاضِعِهِ وَ نَسُواْ حَظًّا مِّمَّا ذُکِّرُواْ بِهِ وَ لَا تَزَالُ تَطَّلِعُ عَلىَ‏ خَائنَه مِّنهُْمْ إِلَّا قَلِیلًا مِّنهُمْ فَاعْفُ عَنهُْمْ وَ اصْفَحْ إِنَّ اللَّهَ یحُِبُّ الْمُحْسِنِین‏»«خدا از بنى اسرائیل پیمان گرفت. و از آن ها، دوازده نقیب[سرپرست‏]برانگیختیم. و خداوند(به آن ها)گفت: «من با شما هستم! اگر نماز را برپا دارید، و زکات را بپردازید، و به رسولان من ایمان بیاورید و آن ها را یارى کنید، و به خدا قرض الحسن بدهید[در راه او، به نیازمندان کمک کنید]، گناهان شما را مى‏پوشانم[مى بخشم‏]و شما را در باغهایى از بهشت، که نهرها از زیر درختانش جارى است، وارد مى‏کنم. اما هر کس از شما بعد از این کافر شود، از راه راست منحرف گردیده است. ولى به خاطر پیمان‏شکنى، آن ها را از رحمت خویش دور ساختیم و دلهاى آنان را سخت و سنگین نمودیم سخنان(خدا)را از موردش تحریف مى‏کنند و بخشى از آنچه را به آن ها گوشزد شده بود، فراموش کردند و هر زمان، از خیانتى(تازه)از آن ها آگاه مى‏شوى، مگر عده کمى از آنان ولى از آن ها درگذر و صرف نظر کن، که خداوند نیکوکاران را دوست مى‏دارد» همان:المائده/۱۲-۱۳٫ ↑

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت
[چهارشنبه 1401-04-15] [ 05:56:00 ب.ظ ]




  • اعمال هرگونه بدعت در دین از منظر فقه امامیه حرام و موجب عقوبت درسرای آخرت است.
  • مهمترین مصادیق بدعت در فقه امامیه عبارت اند از: تشکیل سقیفه، نهی از متعه ی زنان،اجرای سه طلاق در یک مجلس، غصب فدک، قمه زنی و…می توان نام برد.

۱-۴ ضرورت ونوآوری تحقیق
به نظرمی رسد تاکنون تحقیق جامع وکاملی درفقه امامیه پیرامون موضوع ارائه نشده و برخی از اندیشمندان و علمای امامیه بخش های را بنابه ضرورت درقالب پژوهشهای علمی ودینی مطرح و گنجانیده اند و نیاز به یک تحقیق مفصل و مبتنی برمستندات فقهی دراین راستا به چشم می خورد.
۱-۵ اهداف تحقیق

  • بررسی دیدگاه امامیه پیرامون بدعت از منظر فقهی.
  • بررسی مصادیق بدعت ازمنظرفقه امامیه.
  • بررسی شبهات پیرامون بدعت.

۱-۶ پیشینه و تاریخچه موضوع تحقیق
اگرچه نگارنده به کتاب مستقل یا پایان نامه خاصی که به شکل خاص به موضوع بدعت درفقه امامیه پرداخته باشد برخورد نکرده است اما برخی ازکتب و مقالات درضمن مباحث اصلی خویش به صورت مختصر به این موضوع پرداخته، و به آن توجه داشته اند. وجه تمایز این پژوهش از سایرین بررسی مساله به عنوان یک تحقیق فقهی و سیاست گذاری عمومی است. علاوه بر قرآن کریم و نهج البلاغه برخی مقالاتی که موضوع بدعت را می توان در آن یافت عبارت اند از:

  • بحارالانوار- علامه مجلسی
  • حماسه ی حسینی – شهید مطهری
  • وسائل الشیعه – شیخ طوسی
  • اصول کافی – شیخ کلینی
  • تفسیر نمونه – آیت الله مکارم شیرازی
  • تفسیر المیزان – علامه طباطبایی
  • اسرار الصلوه – امام خمینی
  • وهابیت مبانی فکری و کارنامه ی عملی – آیت الله سبحانی
  • متعه یا ازدواج موقت – شیخ مفید
  • میزان الحکمه – محمدی ری شهری
  • عاشورا، عزاداری و تحریفات – مجمع مدرسین و محققین حوزه ی علمیه ی قم
  • قمه زنی، سنت یا بدعت – مهدی مسائلی
  • گزیده ای جامع از الغدیر – علامه امینی، ترجمه ی شفیعی شاهرودی
  • وارونه ها و خرافات در آخر الزمان – ابوالفضل سبزی

۱-۷ روش پژوهش
با توجه به نظری بودن موضوع در این پژوهش نوع روش تحقیق بر طبق استانداردهای تحقیقی نظری می باشد که بر پایه مطالعات و تحقیقات کتابخانه ای انجام شده و از روش های استدلال و تحلیل منطقی استفاده شده است.
۱-۸ اهمیت و دشواری های تحقیق
باتوجه به اینکه بدعت یکی ازراه های ورود جهت ایجاد شبهه برای تشویش دراعتقادات عامه مردم می باشد ودرتمام ادیان، فرق ومذاهب به ویژه مکتب تعالی بخش امامیه به چشم می خورد ویکی از موضوعات مهم دردنیای رنگارنگ ومدرن امروزی است که دشمنان شیعه با بکارگیری هرنوع وسیله قصدضربه زدن واز بین بردن آن را دارند لذا به سبب کسب معرفت بیشتر و پاسخ به برخی شبهات فقهی در این مکتب وشناخت هرچه بیشترنسبت به حقایق دینی اقدام به تحقیق و پژوهش نمودم با محدودیت هایی روبرو شدم از آن جمله:

(( اینجا فقط تکه ای از متن درج شده است. برای خرید متن کامل فایل پایان نامه با فرمت ورد می توانید به سایت feko.ir مراجعه نمایید و کلمه کلیدی مورد نظرتان را جستجو نمایید. ))

۱٫کمبودوقت کافی با توجه به مشکلات، مسئولیت های کاری، گرفتاری های خانوادگی واجتماعی.
۲٫عدم وجود منابع عظیم فقهی جهت منبع شناسی در سطح شهر ومراکز علمی و دانشگاهی استان.
۳٫عدم وجود منابع نرم افزاری و کتابخانه های دیجیتالی در سطح استان.
۴٫عدم توان مالی و انجام هزینه های سنگین جهت انجام تحقیقات با سفر به سایر استانها.
۵٫عدم حمایت مالی از طرف دانشگاهها و موسسات پژوهشی از دانشجویان.
۶٫عدم توجه خاص به رشته های فقهی و علوم اسلامی و انسانی همانند علوم پایه ومهندسی.
۷٫کمبود اساتید مجرب ومتخصص درمراکز دانشگاهی به عنوان استادراهنماو مشاورین.
۱-۹ فصول تحقیق
این تحقیق دارای چهار فصل می باشد که فصل اول شامل:کلیات طرح تحقیق و مقدمه می باشد.
در فصل دوم به مبانی بدعت از منظر فقه امامیه پرداخته شده ودر آن معانی،ارکان، عوامل وآثار بدعت مورد بحث قرار گرفته است.
در فصل سوم مصادیق بدعت مورد بررسی قرار گرفته است.
وفصل چهارم درشبهاتی است که پیرامون بدعت وجود دارد.

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت
 [ 05:56:00 ب.ظ ]




۱-۴- فرضیه ­ها
فرضیه اصلی در پاسخ به سؤال اصلی عبارت است. از اینکه ارتداد جریانی است خارج از حوزه عقلانیت و به همین دلیل حکم ارتداد با آزادی عقیده در تضاد نمی باشد. طبق دلایلی که در فصول بعد آمده است.
فرضیه ها عبارتند از:

    1. تحلیل واژه های بکار رفته در مورد مرتد در قرآن و سنّت شناخت دقیقی از ماهیّت مرتد ارائه می کند.
    1. حکم ارتداد منحصر به اسلام و تشیع نیست بلکه در اکثر ادیان الهی و غیر الهی وجود دارد.
    1. درباره ارتداد دیدگاه های مختلفی وجود دارد که نگاه تحلیلی به صواب نزدیک تر است.
    1. در اسلام آزادی عقیده بعنوان یک اصل استقلالی و بدیهی وجود دارد و حکم ارتداد نیز از مسلمات فقه اسلام می باشد.
    1. از دیدگاه اسلام و عقلاء آن چیزی را می توان عقیده و عقیدتی نامید که با ملاک ها و موازین عقلی و فطری قابل اثبات باشد.
    1. اسلام دینی است مبتنی بر فطرت و ماهیّت آن قابل تکذیب و تفکیک از فطرت نمی باشد.
      1. ارتداد ماهیتاً یکی از مصادیق و بلکه بارزترین مصداق کفر و نفاق است که به دلیل ویژگی منحصر به فردی که دارد نام ارتداد بر آن نهاده شده و حکم ارتداد برای کنترل این جریان ضد عقلانی می باشد.
      2. ( اینجا فقط تکه ای از متن فایل پایان نامه درج شده است. برای خرید متن کامل پایان نامه با فرمت ورد می توانید به سایت feko.ir مراجعه نمایید و کلمه کلیدی مورد نظرتان را جستجو نمایید. )

در نتیجه براساس آیات و روایات و سنّت و سیرۀ نبوی و شواهد تاریخی، ماهیت ارتدادی که مورد نفرت اسلام است و مشمول مجازات­های دنیوی و اخروی می­باشد. ارتداد کفرآمیز، منافقانه و فتنه گرانه و لجوجانه است که خود از بزرگترین پارادوکس های فلسفی با دستگاه ادراکی بشر به شمار می آید. در صورت اثبات این مسئله، حکم ارتداد نه تنها هیچ تضادی با آزادی عقیده و بیان ندارد، بلکه از مهمترین تدابیر اسلام و ابزارهای کارآمد در حفظ و حراست از حقوق بشر و آزادی عقیده می­باشد.
۱-۵- هدف ­ها

    1. نقد آراء مخالفین حکم ارتداد و ارائه پاسخی محققانه و علمی برای حلّ شبهۀ پارادوکسیکال حکم ارتداد با آزادی عقیده و بیان
    1. اثبات و تبیین چهرۀ منطقی، عقلانی، زیبا و بشردوستانه و غیرمتناقض اسلام در موضوع آزادی اندیشه و بیان.
    1. اثبات اینکه ارتداد واقعی از اسلام محال است و ارتداد عملی غیر عقیدتی و سیاسی و فتنه گرانه می باشد.

۱-۶- کاربرد ها ی متصوّر از تحقیق

    1. دفاع از مرزهای ایدئولوژیک در برابر سیل تبلیغات ضددینی و نشر اکاذیب علیه اسلام
    1. ارتقاء دانش دینی جوانان و نوجوانان و دانشجویان و حفظ و حراست از عقاید و ارزشهای اخلاقی در جامعه
    1. ارائه نمونه ومصداقی از کارائی و پویائی اسلام و قرآن در جهت پاسخگوئی به شبهات وارده در عصر حاضر و تمام عصرها آنچنان که در روایات آمده و قرآن را پاسخگوی نیاز بشر در هر عصری دانسته اند.
    1. افشای چهره و ماهیت غیرمنطقی و غوغا سالار مخالفین اسلام با ارائه سخنان، دلایل و نظریات آنان که در دفاع از ارتداد بیان کرده ­اند.

۱-۷- مراجع استفاده کننده از نتیجه رساله

    • مراکز علمی و پژوهشی
    • کرسی­های آزاداندیشی در حوزه ­های علمیه و دانشگاهها
    • عموم مردم و خصوصاً قشر تحصیل کرده و جوان
    • رایزنی­های فرهنگی جمهوری اسلامی در خارج از کشور
    • آموزش و پرورش
    • مرکز جهانی اهل بیت
    • سازمان فرهنگ و ارتباطات اسلامی
    • وزارت ارشاد اسلامی
    • سازمان تبلیغات اسلامی
    • قوای سه گانه و مجلس خبرگان رهبری

۱-۸- روش انجام تحقیق
۱-۸-۱- روش و ابزار گردآوری اطلاعات
روش بکار گرفته شده در این پژوهش روش کتابخانه ای می باشد که با مطالعه و فیش برداری از کتب، مقالات، مذاکره با صاحب ­نظران صورت پذیرفته و مراحل زیر را طی کرده است.

    • مطالعه و فیش­برداری
  • دسته ­بندی مطالب با مشاوره اساتید راهنما و مشاور
موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت
 [ 05:56:00 ب.ظ ]




این جملات ما را از اعطای مقامی در آن روز، آگاه می سازد که پیش از آن کسی با این مقام او آشنایی نداشته است، و این غیر از مقام محبّت و یاری بودن که برای همه مسلمانان شناخته شده و آشنا می باشد و تک تک آنان از آن برخوردار بوده اند. به علاوه، این واژه [ نصب ] قاعدتا در مورد اعطای حکومت و واگذاری ولایت به کار می رود، مثلاً می گویند : سلطان فلان شخص را به ولایت فلان منطقه منصوب کرد، ولی درباره رعیت یا محب یا محبوب یا یاور یا یاری شده که هم سطح دیگر افراد جامعه بوده و تحت سیطره سلطان می باشند، به کار نمی رود و نمی گویند آن ها را منصوب کرد.

افزون بر آن، واژه نصب در روایات زیادی، همراه با لفظ ولایت آمده است، و یا پس از آن واژه «للناس » [ منصوب بر مردم ] یا «للامه » [ منصوب بر امت اسلامی ] آمده است.
از مطالب یاد شده نتیجه می گیریم : مقام اعطایی به علی(ع) مقام حکومت مطلقه بر تمامی امت اسلامی است، واین همان معنای امامت ملازم با ولایت است که مدعای ما در معنای «مولی » می باشد.
قرینه دوازدهم : سخن ابن عباس است که پس از ذکر حدیث گفته است [۲۳۲] :
«فوجبت و الله ! فی رقاب القوم »، و در عبارتی دیگر «فی أعناق القوم » [ به خدا سوگند ! ولایت تو بر گردن مردم واجب شد ] . و این نشان دهنده امر جدیدی است غیر از آنچه که پیش از آن مسلمانان می شناخته اند و برای تک تک آنها ثابت بوده است. تأکید آن با قسم، خطیر بودن آن را می رساند و نشان می دهد که هم وزن رسالت است ؛ چون برگردن همه واجب شده است و أحدی در آن با او برابر نیست، و این جز خلافت نمی تواند باشد که حضرت را از میان افراد جامعه ممتاز می سازد، و این از معنی أولویّت جدا نیست.
قرینه سیزدهم : سخنی است که شیخ الاسلام حموینی در «فرائد السمطین » [۲۳۳]از ابو هریره نقل کرده است‌:
«هنگامی که پیامبر خدا(ص) از حجه الوداع بازگشت آیه ? یا ایها الرسول بلغ ما انزل الیک ) [ ای پیامبر ! آنچه از طرف پروردگارت بر تو نازل شده است، را کاملاً( به مردم ) برسان ] نازل شد، و وقتی که آیه ? و الله یعصمک من الناس ) [ خداوند تو را از خطرات احتمالی مردم، نگاه می دارد ] را شنید، دلش آرام گرفت».
و پس از یادآوری حدیث می گوید‌: و این، اخرین فریضه ای بود که خدا بربندگانش واجب کرد، و هنگامی که پیامبر خدا(ص) آن را ابلاغ کرد‌، آیه ? الیوم اکملت لکم دینکم ….) [ امروز، دین شما را کامل کردم…. ] نازل شد ».
حا ل این جمله نیز می رساندکه پیامبر خدا(ص) در این پیامش فریضه ای را آشکار می ساخت که سابقا آن را ابلاغ نکرده بود، و این نمی تواند مسألۀ محبّت و یاری باشد؛ چون این دو امر مدت ها پیش از طریق کتاب و سنت، شناخته شده بود.
پس هیچ معنایی جز امامت باقی نمی ماند که حضرت آن را تا برطرف شدن مشکلات و موانع و آمادگی افکار عمومی برای پذیرش هر وحیی به تأخیر انداخت تا مبادا به سبب سنگینی و بزرگیش، نفس های سرکش از پذیرش آن سرکشی کنند، و این‌، با معنی «أولی به شیء» مناسب است.
قرینۀ چهاردهم : در حدیث زید بن أرقم به طرق فراوانش آمده است :[۲۳۴]
«داماد زید بن ارقم از او دربارۀ حدیث غدیر خم پرسید، او جواب داد : در میان شما اهل عراق، مسائل مشکل سازی وجود دارد . من به او گفتم : از طرف من خیالت راحت باشد‌، خطری متوجه شما نیست. در این هنگام گفت : آری، ما در جحفه بودیم که پیامبر خدا(ص) بیرون آمد ….».
و از عبد الله بن علاء[۲۳۵] نقل شده است که وقتی زهری حدیث غدیر را برای او نقل کرد، عبد الله به او گفت : «این حدیث را در شام نقل مکن ؛ زیرا در آنجا به هر دو گوشت می شنوی که به علی دشنام می دهند »! پس گفت : به خدا از فضایل علی(ع) چیزی می دانم که اگر نقل می کردم هر آینه کشته می شدم.
این سخنان نشان می دهد که حدیث غدیر، نزد مردم معنایی داشته است که نقل کننده آن از گرفتار شدن به مجازاتی که دشمنی با وصی پیامبر – صلوات الله علیه – در عراق و شام آن را به وجود آورده بود، درامان نبوده است‌؛ و به همین دلیل است که زید بن ارقم از داماد عراقیش، هراس داشته و پرهیز می کرده است ؛ زیرا او از نفاق و شکاف موجود در میان عراقی ها در آن روزگار آگاه بوده است ؛ و از این رو وقتی راز خود را آشکار ساخت و حدیث را نقل کرد که از عدم خیانت و توطئه دامادش مطمئن شد. و با توجه به این نکته معقول نیست که واژه «مولی » به معنای رایجی که هر مسلمانی از آن برخوردار است، باشد بلکه به معنایی است که امام به تنهایی بار سنگین آن را بر دوش می کشد و به سبب آن بر دیگران برتری پیدا می کند، و این همان معنای خلافت است که با أولویت مورد نظر، یکی است.
قرینۀ پانزدهم : استدلال امام امیرمؤمنان(ع) است که در روز رحبه [۲۳۶] پس از بازگشت خلافت به آن حضرت، برای ردّ ادّعای غاصبان خلافت و برای پذیرش حاضران، به آن حدیث استدلال کرده اند.
ابن ابی الحدید در «شرح نهج البلاغه»[۲۳۷] به سند خود از ابو سلیمان مؤذّن این حدیث را نقل کرده است:
علی (ع) مردم را سوگند داد: چه کسی از رسول خدا (ص) شنیده است«من کنت مولاه فعلی مولاه »؟ گروهی به آن گواهی دادند، ولی زید بن ارقم با اینکه می دانست ، از گواهی دتدن خود داری کرد.و علی(ع) وی را به کوری چشم نفرین کرد،پس کور شد، وپس از نابینایی این حدیث را برای مردم بازگو می کرد.
حال معنایی که ملازم أولویّت نباشد – مانند محبّت و یاری – چگونه می تواند دلیل بر خلافت باشد؟
قرینۀ شانزدهم : در حدیث رکبان‌( سواران ) آمده [۲۳۸] :
گروهی از جمله ابو ایوب انصاری به امیرمؤمنان(ع) سلام کرده گفتند :
«السلام علیک یا مولانا ! » . حضرت فرمود : «کیف أکون مولاکم و أنتم رهط من العرب؟ » [ من چگونه مولای شما هستم، در حالی که شما گروهی از عرب هستند؟ ] .
گفتند :‌ما از پیامبر خدا(ص) شنیدیم که می فرمود : «من کنت مولاه فعلی مولاه » [ هرکس من مولای او هستم، علی نیز مولای اوست ] .
حال امیرمؤمنان(ع) نه از سخن آنان تعجب کرده و نه قصد روشن شدن حقیقت معنای دم دستی و پیش پای افتاده ای را که همه مسلمانان در آن برابرند، را داشته است؛ و آن اینکه معنای سخن آنان این باشد : «السلام علیک یا محبنا أو ناصرنا!» . به ویژه که امام(ع) علت آورد :«و شما گروهی از عرب هستید»؛ زیرا مردم عرب منکر محبّت و یاری میان افراد جامعه نبوده اند، بلکه مسأله سنگین برای آنان اختصاص یافتن یکی از آنان به مولویت به معنای یاد شده است، و عرب زیر بار آن نمی رود مگر اینکه نیرویی برتر و غالب بر همه آنان یا نص الهی الزام آور برای همه مسلمانان، در میان باشد ؛ و آن‌، جز معنای «اولی به شی ء» که مرادف با امامت و ولایت مطلقه ای که امام(ع) خبر آن را از آن مردم جویا شد، نیست ؛ و از این رو آنان با استناد به حدیث غدیر پاسخ علی(ع) را دادند.
قرینه هفدهم : در حدیث آمده [۲۳۹] که امیرمؤمنان(ع) افرادی را که در احتجاج روز رحبه و رکبان از شهادت به حدیث غدیر خودداری کردند، نفرین کرد و آنان گرفتار نابینایی و بیماری پیسی و تعرّْب بعد از هجرت [۲۴۰] و آفات دیگر شدند، و این ها کسانی بودند که در اجتماع روز غدیر حاضر بودند [ ولی آن را انکار کردند ] .
حال آیا هیچ پژوهشگری احتمال می دهد که امام تنها به خاطر کتمان معنای نصرت و محبّت رایج میان کلیه افراد جامعه دینی‌، با چنان شدّتی آنان را نفرین کند و آن ها گرفتار آن انتقام سخت شوند. و اگر چنین باشد، باید بسیاری از مسلمانان که به یکدیگر بغض ورزیده، لطمه زدند و جنگیدند و ریشه مهر و محبّت و یاری و نصرت را قلع و قمع نمودند – تا چه رسد به کتمان وجود آن دو صفت میان خود – گرفتار عذاب می شدند.
در حالی که می بینیم چنین اتفاقی نیفتاده است . برخلاف افراد نامبرده که داغ آن ننگ، بر پیشانیشان برای همیشه زده شد و هدف تیر اجابت نفرین امام(ع) قرار گرفتند، و این نبود جز به خاطر کتمان آن حقیقت بزرگ که از ویژگیهای این مولای عظیم – صلوات الله علیه – می باشد. و آن جز امامت و اولویت بر دیگران نمی باشد که مطابق با نصوص و مؤید به قرائن فراوان است.
مطلب بعد آنکه : خود کتمان شهادت توسط آن گروه به خاطر یک امر عادی که میان علی(ع) و دیگران برابر است، نبوده است، بلکه حتما در علی(ع) فضیلتی بوده که ویژه حضرت است و آنان خوش نداشته اند که امام(ع) به آن مفتخر گردیده و بزرگ داشته شود و از این رو آن را انکار کردند ؛ لیکن نفرین بجای حضرت آنان را رسوا کرده و حق را آشکار ساخت‌، و ننگ آن را بر پیشانی و پهلوها و چشمهای مجرمان تا زنده بودند آشکار بود، و پس از مرگشان تا آنگاه که خداوند زمین و آنچه را روی آن است به ارث ببرند، این خبر در لابه لای کتابها ثبت، و میان مردم دهان به دهان نقل خواهد شد.
قرینۀ هجدهم: حافظ ابن سمّان از عمر نقل کرده است [۲۴۱] : دو اعرابی که با هم نزاع داشتند، نزد عمر آمدند. عمر به علی(ع) گفت : میان آنان قضاوت کن . یکی از آن دو گفت : آیا این آقا می خواهد میان ما قضاوت کند ؟! عمر به او هجوم آورده، گردنش را گرفت و گفت : «ویحک ماتدری من هذا؟ هذا مولای و مولی کل مؤمن، و من لم یکن مولاه فلیس بمؤمن» [ وای بر تو آیا می دانی این کیست ؟ این مولای من و همه مؤمنان است، و هر کس او مولایش نباشد، مؤمن نیست ] .
و نیز مردی در مسأله ای با عمر بحث می کرد، او به علی بن ابی طالب اشاره کرده و گفت : این شخص نشسته میان من و تو داوری کند. مرد گفت : «هذا الأبطن » [ این شخص شکم بزرگ ؟! ] . عمر برخاسته گردن او را گرفت و او را از زمین بلند کرده و گفت : «اتدری من صغرت ؟! هذا مولای و مولی کل مسلم » [ می دانی چه کسی را تحقیر کردی ؟ او مولای من و همه مسلمانان است ] .
حال مولویت ثابت برای امیرمؤمنان(ع) – که عمر به مولویت حضرت نسبت به خود و همه مؤمنان اعتراف کرد، همان گونه که در روز غدیر نیز به آن اعتراف کرد، و از کسی که حضرت مولایش نباشد، نفی ایمان کرد، حال چه مولویت به معنی اولویت باشد یا به معنی محبّت و یا نصرت باشد – جز با ثبوت خلافت برای حضرت مناسبت ندارد [ و اگر برای علی(ع) خلافت ثابت نباشد، اعتراف عمر به مولویت حضرت بی ربط خواهد بود ] ؛ زیرا محبّت و یاری مرسوم و شایع میان همه مسلمانان در حدی نیست که با از دست رفتن آن ایمان نیز از دست برود، چون با توجه به وجود اختلاف و بغض و کینه میان یاران پیامبر(ص) و تابعان که در برخی موارد حتی به دشنام گویی و لطمه زدن به یکدیگر و جنگ و خون ریزی کشیده شده است، آیا قائل شدن به چنین قولی ممکن است ؟ و حتی برخی از این اتفاقات و مسائل در برابر چشمان پیامبر(ص) رخ می داد، با این حال حضرت ایمان را از آنان نفی نمی‌کردند . و هیچ یک از قائلین به عدالت اصحاب، به سبب وقوع این اختلافات، در عدالت آنان خدشه نکرده است.
بنابراین، معنایی جز معنای ولایت باقی نمی ماند، و ولایت به این معنا نیز مساوی با امامتی است که ملازم بااولویت مورد نظر است . و تفاوتی نمی کند که عمر با این کلمات به حدیث غدیر اشاره کرده باشد چنانچه روایت حافظ محب الدین طبری همین را می رساند، و یا اینکه آن را از هر جهت، حقیقت ثابت دانسته باشد .
(هذا بیان للناس و هدی و موعظه للمتقین ) [۲۴۲]
[ این بیانی است برای عموم مردم ؛ و هدایت و اندرزی
است برای پرهیزگاران ] .
قرینۀ نوزدهم : قضیه حارث فهری است که امامت امیرالمؤمنین را انکار کرد و بواسطه آن آیات اولی سوره معراج نازل شد، در کتب حدیث و تفسیر شیعه و اهل سنت نیز به اثبات رسیده از بین علماء اهل سنت ۲۹ نفر این قضیه را نقل کردند، [۲۴۳] از آن جمله است :

    1. حافظ ابو عبید هروی، متوفای(۲۲۳، ۲۲۴) در مکه وی در کتاب تفسیر خود «غریب القرآن » روایت کرده است : «آنگاه که رسول خدا(ص) آنچه را می باید، تبلیغ کرد و خبر آن در مناطق گوناگون پیچید جابر[۲۴۴]بن نضر بن حارث بن کلده عبدری نزد حضرت آمده و گفت : از جانب خداوند ما را به شهادت بر وحدانیت خداوند و رسالت خود و نماز و روزه و حجّ و زکات، فرمان دادی، و ما پذیرفتیم ولی به این مقدار بسنده نکردی تا اینکه بازوی پسر عمویت را گرفتی و وی را بر ما برتری بخشیدی و گفتی : «من کنت مولاه فعلی مولاه » آیا این گفته از تو است یا از جانب خداوند ؟ پیامبر فرمود : «والذی لا اله الا هو انّ هو من الله » «سوگند به خداوند یگانه که این سخن از جانب اوست ».

آنگاه جابر به سوی مرکب خود رفت و با خود می گفت : خدایا اگر آنچه محمّد می گوید حق است، پس بر ما از آسمان سنگ ببار یا ما را به عذابی سخت گرفتار کن.
هنوز به مرکب خود نرسیده بود که خداوند سنگی از آسمان بر سرش فرود آورده و از دبرش خارج شد و وی را به هلاکت رساند.
و این آیه نازل کرد : «تقاضا کننده ای تقاضای عذابی کرد که واقع شد.[۲۴۵]

فصل چهارم : پاسخ به شبهات ناظر به دلالت حدیث غدیر

یکی از افرادی که اشکالاتی به حدیث غدیر وارد کرده القفاری در کتاب اصول مذهب شیعه هست ایشان بنا به گفته خود به سرزمینهای شیعه سفر کرده و منابع آنها را تهیه کرده تا بتواند مستقیما مورد بررسی قرار دهد وبرای خود در این تحقیق شروط والزاماتی قرار داده که متاسفانه در حد نوشتار باقی مانده و در عمل به روش سلف خود عمل کرده بهتر است بعضی از این شروط را متذکر شویم او می گوید :
من به نقل قولها توجه نمی کنم بلکه خود مستقیما مطالب را از منابع و مصادر شیعه برداشت می کنم.
عقاید معلوم و مشهور بین علماء شیعه را نقل می کنم.
با ذهنی خالی و بدون تمایل به افکاری خاص مطالب را می نویسم.
روایات موثقه و مستفیضه را از کتابهای آنها نقل می کنم.
با مطالعه این کتاب معلوم می شود که ایشان در نقل روایات یا آنها را تقطیع کرده و یا در مواردی مطلبی اضافه نموده و از دروغ بستن به شیعه ابائی نداشته برای اینکه مطلب بهتر روشن شود می توان به کتاب نقدی بر اصول مذهب شیعه از عالم بزرگوار سید محمّد حسین قزوینی مراجعه کرد.[۲۴۶] امّا اشکالاتی که القفاری مطرح کرده:

۱٫ استدلال به روایت نه قرآن

شیعه ادعا می کند که امامت علی(ع) در قرآن آمده و برای استدلال و تعیین مصداق آیات به روایات استناد می‌کند این روش استدلال به قرآن نیست زیرا باید از ظهور آیات مطلب فهمیده شود نه با بهره گرفتن از روایات.
نقد :
[ رجوع به روایات برای فهم سبب نزول آیه امری متداول در بین مفسرین اهل سنت وشیعه است و لذا ابن تیمیه می گوید : «معرفه سبب النزول یعین علی فهم الایه فان العلم بالسبب یورث العلم بالمسبب » ، «شناخت سبب نزول آیه در فهم آیه کمک می کند و علم به سبب علم به مسبب را ببار می آورد.» ][۲۴۷]

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت
 [ 05:56:00 ب.ظ ]




۱۲%

۹۷

۳۰%

۴۵

۱۴%

۷۴

۲۳%

۶۶

۲۱%

نحوه فعالیت و اقدامات ما به هنگام عدم فعالیت دیگران

۲۰

۶%

۲۵

۸%

۴۲

۱۳%

۱۰۰

۳۱%

۱۱۳

۳۵%

میانگین از ۲۵

۰۸/۱۷

در جدول بالا وضعیت پاسخگویی به سوالات مشارکت ذهنی آمده است. سوال اول در مورد دیدگاه شهروندان در باره مشارکت جمعی و گفتگو جهت حل مشکلات می باشد. همانطور که نتایج به دست آمده نشان می­دهد حدود ۲۱ درصد شهروندان با مشارکت جمعی و گفتگو کاملاٌ موافق و ۴۵ درصد موافق هستند یعنی در حدود ۶۶ درصد نظر مثبتی نسبت به مشارکت جمعی دارند. در حالی که ۱۵ درصد کاملاً مخالف و ۶ درصد مخالف این موضوع می باشند. با توجه به یافته های فوق به نظر می رسد شهروندان منطقه چهار اردبیل نظر مثبتی نسبت به مقوله مشارکت جمعی و جایگاه آن در حل مشکلات محله دارند.
در مورد آمادگی برای شرکت در انتخابات محلی، یافته های تحقیق نشان می دهد که حدود ۴۰ درصد با این موضوع کاملاً موافق هستند. یعنی آمادگی دارند برای حل مشکلات محله شان در انتخابات محلی شرکت کنند. در حدود ۴۳ درصد نیز موافق می باشند. به این ترتیب حدود ۸۳ درصد شهروندان منطقه چهار آمادگی دارند برای حل مشکلات محله در انتخابات شرکت کنند و حتی خودشان نیز کاندیدا شوند.

( اینجا فقط تکه ای از متن پایان نامه درج شده است. برای خرید متن کامل فایل پایان نامه با فرمت ورد می توانید به سایت feko.ir مراجعه نمایید و کلمه کلیدی مورد نظرتان را جستجو نمایید. )

آمادگی شهروندان برای پرداخت مالیات جهت حل مشکلات موجود در شهر و محله موضوع دیگری است که از شهروندان مورد پرسش قرار گرفته است. همانطور که نتایج به دست آمده نشان می دهد حدود ۱۹ درصد با این موضوع کاملاً موافق و ۳۱ درصد موافق هستند. از سوی دیگر ۱۹ درصد کاملاً مخالف و ۱۵ درصد مخالف هستند. به این ترتیب ۵۰ درصد نظر مثبت و۳۴ درصد نظر منفی در مورد این موضوع دارند. علت موافق اندک با پرداخت مالیات هزینه هایی است که به صورت نقدی از جیب شهروندان خارج می شود و با توجه به این که فرهنگ مالیاتی هنوز نهادینه نشده و شهروندان از نتایج مثبت این امر به صورت ملموس مطلع نیستند در نتیجه دیدگاه آمادگی کمتری پرداخت مالیات دارند.
از پاسخگویان مورد بررسی خواسته شده نظرشان را در مورد این موضوع که « کلاً در جامعه ما کارهای انفرادی بهتر نتیجه بخش است» بیان کنند. در حدود ۱۲ درصد کاملاً موافق و ۳۰ درصد موافق هستند یعنی ۴۲ درصد با این نظر اظهار موافقت کرده اند. همچنین ۲۱ درصد کاملاً مخالف و ۲۳ درصد مخالف اند. به این ترتیب موافقین و مخالفین این دیدگاه تقریباً برابر هستند.
سوال آخر در مورد احساس مسئولیت و توجه شهروندان نسبت به حل مشکلات شهر می باشد. از پاسخگویان خواسته شده نظر خود را در مورد این گویه بیان کنند: « نحوه فعالیت واقدامات مابه هنگام عدم فعالیت دیگران » حدود ۶ درصد کاملاً موافق و ۸ درصد موافق هستند در حالی که ۳۵ درصد کاملاً مخالف و ۳۱ درصد مخالف اند. به این تریب اکثر شهروندان مورد بررسی با موضوع فوق مخالف اند. یعنی در مورد مسائل و مشکلات محله شان بی تفاوت نیستند بلکه احساس مسئولیت داشته و آمادگی لازم جهت مشارکت در حل مسائل فوق را دارند.
با توجه به یافته های فوق به نظر می رسد شهرندان مورد بررسی از مشارکت ذهنی نسبتاً بالایی برخوردار هستند. یعنی دیدگاه مثبتی نسبت به مشارکت در امور شهری دارند و آمادگی لازم نیز برای مشارکت از خود نشان داده اند. میانگین نمرات به دست آمده برای این بخش از مشارکت حدود ۱۷ می باشد که نشان می دهد بیش از دو سوم شهروندان مورد بررسی مشارکت شان از سطح متوسط بالاست. اگر فرهنگ مشارکت تقویت شود و شهروندان از نتایج عینی مشارکت برخوردار شوند دیدگاه بسیار مثبت تری نیز به مشارکت خواهند داشت.
ب) مشارکت عینی:
از شهروندان خواسته شده میزان مشارکت خویش را در برخی از امور شهری از قبیل پرداخت عوارض، همکاری در اجرای پروژه های شهری، همکاری در زیباسازی محله، نگهداری فضای سبز و … بیان کنند. جدول زیر میزان مشارکت را در موارد فوق نشان می دهد.
جدول شماره ۴-۳: میزان مشارکت عینی شهروندان

مشارکت عینی

خیلی کم

کم

تاحدی

زیاد

خیلی زیاد

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت
 [ 05:56:00 ب.ظ ]
 
مداحی های محرم