(Rosenfeld & Servo,1990). ماهیت خلاقیت یا اختراع را از نوآوری به وسیله معادله زیر تفکیک کردند:

انتفاع + اختراع+ مفهوم = نوآوری

در معادله نوآوری فوق، “مفهوم “اشاره به ایده‌ای دارد که با توجه به چارچوب مرجعی آن، فرد، بخش یا گروه، سازمان و یا یک دانش انباشته شده جدید است. کلمه “اختراع “اشاره به هر ایده جدیدی دارد که به حقیقت رسیده باشد. کلمه “انتفاع” بر به دست آوردن حداکثر استفاده از یک اختراع دلالت دارد (طالب بیدختی و انوری، ۱۳۸۳).همچنین با توجه به اینکه تلاش ‌های خلاق باید منجر به نتایج خلاق گردد؛ پس نوآوری، خلاقیت عینیت یافته است. تعریف فوق ساده‌ترین تعریف از فرایند نواوری است؛ اما نوآوری نیز مانند واژه خلاقیت دارای تعاریف متعدد و متنوعی است که به دیدگاهی که از آن تعریف می‌شود بستگی دارد به طور کلی تعریف نوآوری یکی از موارد زیر را شامل می‌شود:

نوآوری در خروجی‌ها: نوآوری در محصولات، خدمات و امور توزیع آن ها.

نوآوری در ورودی ها: نوآوری در مواد مصرفی مورد استفاده، نوآوری در منابع و شیوه های تامین آن ها.

نوآوری در ‌فرآیندها : نوآوری در فرآیندهای تکنولوژیک، نوآوری در مهارت‌ها و رویه‌هایاجرایی انجام امور(Dewett,2004) .

به عنوان مثال اگر نوآوری را در زمینه تولید محصولات و خدمات مورد بررسی قرار دهیم تعریف آن باید در برگیرنده ابعاد زیر باشد:

کیفیت محصول: قابلیت محصول برای برآورده ساختن نیازهای مشتریان.

هزینه محصول: که در ارتباط با هزینه تولید محصول است و می‌تواند برای تولید کننده مزیت رقابتی ایجاد کند.

زمان تولید محصول: مربوط به مقدار زمانی است که صرف طراحی، توسعه و ایجاد محصول جدید می‌گردد(Cumming, 1998).

‌در مورد نوآوری و تغییر نیز، تفاوت‌هایی وجود دارد. تغییر ایجاد هر چیزی است که با گذشته تفاوت داشته باشد. اما نوآوری ایجاد ایده هایی است که برای سازمان جدید است. از این رو ، تمام نوآوری‌ها می‌توانند منعکس کننده یک تغییر باشند، در حالی که تمام تغییر ها ، نوآوری نیستند. تغییر نتیجه‌ای از فرایند خلاقیت و نوآوری است؛ مانند تغییر یک تناوب در سیاست و ساختار سازمانی یا طرز تلقی افراد به منظور بهبود عملکرد. خلاقیت می‌تواند در نوآوری به کار برده شود؛ یعنی زمانی که یک ایده جدید ( قرض گرفته شده یا اصلی) در موقعیتی مورد استفاده قرار گیرد که قبلا به کار برده نشده است. نوآوری ممکن است خلاقیتی باشد که توسط یک عمل مدیریت دنبال شده و اثر اقتصادی به همراه داشته باشد. فرد خلاق و فرد نوآور ممکن است منفک از یکدیگر باشند (تولایی،۱۳۸۷).

‌بر اساس این تعاریف، خلاقیت لازمه نوآوری است و تحقق نوجویی وابسته به خلاقیت می‌باشد. اگر چه در عمل نمی توان این دو را از هم متمایز ساخت ولی می‌توان تصور کرد که خلاقیت بستر رشد و پیدایی نوآوری هاست. خلاقیت پیدایش و تولید یک اندیشه و فکر نو است، در حالی که نوآوری عملی ساختن آن اندیشه و فکر است. از خلاقیت تا نوآوری غالبا راهی طولانی در پیش است و تا اندیشه‌ای نو به صورت محصولی یا خدمتی جدید در آید به زمانی نسبتا طولانی نیاز دارد و بدین منظور تلاش و کوشش‌های فراوان صورت می‌گیرد. گاهی ایده و اندیشه‌ای نو از ذهن فرد می‌تراود و در سال‌های بعد آن اندیشه نو به وسیله فرد دیگری به صورت نآوری در محصول یا خدمتی دیگر متجلی می‌گردد (الوانی، ۱۳۷۲).

۲-۱۶-تکنیک‌های تقویت خلاقیت و نوآوری در سازمان

خلاقیت و نوآوری امری است که لزوم ان دائما در سازمان احساس می‌شود. ‌بنابرین‏، باید نهادینه شود و جزء کار و فرهنگ سازمان قرار گیرد. هرگاه مدیران سطوح عالی و سیاستگذاران سازمان، به خلاقیت و نوآوری به عنوان فعالیت‌های ضروری و حیاتی نگاه نکنند، هیچ فعالیتی در این زمینه دوام نخواهد آورد. ایجاد هسته‌های پژوهشی و نوآوری در سازمان می‌تواند کار نوآوری و خلاقیت را تسهیل و تسریع کند. ایجاد باورهای مشترک برای نوآوری و اینکه به عنوان یک هنجار مشترک در سازمان به خلاقیت نگریسته شود نیاز به آموزش دارد. تافلر آموزش را مهمترین فعالیت و راهرویارویی با تحولات عظیم زندگی آینده می‌داند. آموزش مؤثر و پر مایه به افراد کمک می‌کند تا بتوانند به رشد و توانایی کافی در شغل خود دست یابند و با کارایی بیشتری عمل نمایند. مدیران باید بدانند که یکی از هدف‌های مهم در اموزش در محیط پر تلاطم و متغیر کنونی، آموختن شیوه های خلاقیت و نوآوری است. بدین منظور می‌توان از طریق آموزش، کارکنان را به تفکر عادت داد و در نتیجه این تفکر به صورت یک فرهنگ سازمانی در لایه‌های مختلف سازمان رسوخ کرده و در اجرای استراتژی‌های سازمان تاثیر کلی و دائمی خواهد گذاشت (زراعی، ۱۳۷۳).

جدول ۲-۱-عوامل و موانع مؤثر در نوآوری سازمان

عامل
موانع
تسهیل کننده
ساختار
بوروکراسی و تمرکز در تصمیم‌گیری، روش‌های سختگیرانه و دستورالعمل‌ها، کنترل شدید منابع، تأکید بر سازمان رسمی
غیر متمرکز: مسطح‌تر، کار گروهی، بوروکراسی کم، انعطاف بیشتر، در دسترس قرار دادن اطلاعات
فرهنگ
قبول تأکید بر سنت ها (ثبات) ، اعمال تنبیه و جرایم برای اشتباهات، تقویت ارزش‌های ارزیابی بیرونی، تأکید بر زمان موعد انجام کارها، تعصبات و عدم مسئولیت‌پذیری
تأکید بر نرم و هنجار ها، طرز تلقی مثبت از تغییرات فرهنگ، تجربه ایده ها، ترویج و انتشار موفقیت‌ها زمینه برای قبول شکست، آزادی و تشویق ریسک‌طلبی، ارج نهادن به جرات، ایجاد امنیت برای نوآوری
مدیریت و رهبری
سبک مدیریت مستبدانه، کار فردی، عدم احترام وجود آزادی و پذیریش انتقاد، ارج نهادن به افراد وظیفه شناس
مشارکت در تصمیم‌گیری، کار گروهی، احتررام نهادن به فکر‌های نو، آزادی در سازمان، پذیرش انتقاد، تحمل افراد و عقاید مخالف
نیروی انسانی
نداشتن منابع انسانی کافی، عدم تخصص و آموزش، عدم پاداش برای موفقیت‌ها
تامین منابع انسانی خبره و تحصیل کرده، خلاق و وفادار، پاداش برای نوآوری، ایده ها به راحتی فراموش نمی‌شوند یا از بین نمی‌روند
ارتباطات
ارتباطات کم و ضعیف در چارچوب مقررات سازمانی
ارتباطات همه جانبه و باز ، غیر رسمی با تسهیلات وسیع

منبع: علیرضایی و تولایی ۱۳۸۷

بخش سوم: مدیریت دانش و نوآوری سازمانی

۲-۱۷-فرآیندهای مدیریت دانش و نوآوری

دانش برای سازمان به تنهایی منبع مهمی نیست .دانش برای دانش نیست بلکه دانش برای عمل و بهبود عملکرد مهم است. ‌به این ترتیب در قلب مدیریت دانش باید نوآوری را جستجو کرد، زیرا مزیت رقابتی پایدار در نوآوری پنهان است (علامه و همکاران، ۱۳۸۵).

جدول۲-۲- ارتباط بین فرآیندهای مدیریت دانش و مکانیزم‌های نوآوری

مکانیزم نوآوری
فرآیندهای مدیریت دانش
پاداش‌های انگیزشی/ محرک‌ها

معرفی تغییر، دیدگاه‌ها‌، گروه‌ها، محیط

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت


فرم در حال بارگذاری ...