شیخ الاسلامی و احمدی (۱۳۹۰) نیز در پژوهش خود با عنوان “پیش‌بینی راهبردهای مقابله‌ای تحصیلی بر اساس باورهای خودکارآمدی و جهت‌گیری هدف دانشجویان” که بر روی ۲۴۸ آزمودنی دختر و پسر انجام شد، ابراز داشتند که جهت‌گیری هدف تسلط مدار با باورها و رفتارهای سازگارانه همچون پافشاری و تلاش در انجام تکالیف چالش برانگیز، استفاده از راهبردهای پردازش عمیق، نسبت دادن موفقیت به تلاش خود و استفاده از راهبردهای حل مسئله ارتباط مثبت دارد و در مقابل جهت‌گیری عملکردی دارای ارتباط منفی با راهبردهای مقابله‌ای مثبت و سازگارانه و ارتباط مثبت با رفتارهای غیر مقابله‌ای است.

نتایج پژوهش فائوز، لی، سوه و عبداللطیف[۱۰۴] (۲۰۰۸)، در تلاش برای بررسی رابطه‌ جهت‌گیری هدف و راهبردهای مقابله‌ای در میان ورزشکاران، نشان داد که میان جهت‌گیری‌های هدف پیشرفت و مهارت‌های مقابله‌ای ورزشکاران رابطه‌ مثبت وجود دارد. خرده مقیاس خودگرایی از پرسشنامه‌ی جهت گیری هدف ورزشکاران به صورت معناداری با هر ۶ مهارت مقابله‌ای ورزشکاران و خرده‌ مقیاس وظیفه‌گرایی، تنها با ۵ راهبرد مقابله‌ای رابطه داشت.

راهبردهای مقابله‌ای تحصیلی و تاب‌آوری

مرور ادبیات پیشین در حوزه مقابله و تنظیم هیجان، گویای آن است که دانش‌آموزانی که ظرفیت و توان تنظیم هیجان مناسب را ندارند، در معرض خطرات متعدد قرار می‌گیرند که از آن جمله عدم توانایی دنبال کردن اهداف آموزشی و تقاضاهای محیطی می‌باشد. این دانش‌آموزان موفقیت تحصیلی کمی داشته و دچار اختلالات یادگیری می‌باشند (پرز[۱۰۵]، ۲۰۰۴).

پیشینه پژوهشی مربوط به تاب‌آوری نشانگر آن است که مهارت‌های مقابله‌‌ای و مؤلفه‌‌های آن یکی از عوامل مهم تشکیل دهنده تاب‌آوری است. در پژوهش‌های متعددی مشخص شده است که مهارت‌های مقابله‌ای نقش مؤثری در افزایش تاب‌آوری دارد (جعفری و همکاران، ۱۳۸۸). از سوی دیگر، تاب‌آوری، مقابله مطلوب و مؤثر را در فرد افزایش داده، جهت‌گیری فرد را به زندگی مثبت کرده و در نتیجه، رضایت از زندگی را افزایش می‌دهد (ابوالقاسمی، ۱۳۹۰).

نتایج پژوهش درباره‌ “اثر بخشی آموزش مهارت‌های مقابله‌ای در پیشگیری از عود و افزایش تاب‌آوری در افراد وابسته به مواد” که توسط جعفری و همکاران (۱۳۸۸)، انجام شد، حاکی از آن است که آموزش مهارت‌های مقابله‌ای در پیشگیری از عود و نیز افزایش تاب‌آوری در افراد وابسته به مصرف مواد مؤثر بوده است. رویکردهای درمانی مبتنی بر مدل پیشگیری از عود مارلات[۱۰۶]، بر مهارت‌های مقابله‌ای و عوامل درون ‌فردی و بین فردی از قبیل کنترل محرک، مقابله با حالت‌های هیجانی منفی، مقابله با ناکامی و خشم، مقابله با تعارضات بین فردی، شناسایی موقعیت‌های پرخطر و نحوه مقابله با آن‌ ها در دو سطح مهارت‌های مقابله‌ای عمومی و اختصاصی تأکید دارد.

همچنین یافته های تحقیق کمپبل سیلز و همکاران (۲۰۰۶)، که بر روی ۱۳۲ دانشجوی در حال تحصیل به منظور بررسی رابطه‌ میان تاب‌آوری با شخصیت، مقابله و علائم روانی جوانان، انجام شد، نشان داد که مهارت‌های مقابله‌ای به طور معناداری در پیش‌بینی تاب‌آوری در نمونه‌ مورد پژوهش مؤثر بوده است. به ویژه استفاده از راهبردهای مقابله‌ای مسأله محور، رابطه مثبت و معناداری با تاب‌آوری داشته است.

مومنی و شهبازی‌راد (۱۳۹۱)، در گزارش نتایج پژوهش خود عنوان کرده‌اند که تاب‌آوری و راهبردهای مقابله‌ای هیجان‌مدار و معنویت، متغیرهای پیش‌بین کیفیت زندگی هستند اما سبک مقابله مسئله‌مدار قادر به پیش‌بینی واریانس کیفیت زندگی نیست. ابوالقاسمی (۱۳۹۰)، در یافته های پژوهش خود در رابطه تاب‌آوری و مقابله بیان می‌کند که ارزیابی‌های دانش‌آموزان از استرس‌ها و به کارگیری روش‌های مقابله‌ای مؤثر به مثابه‌ی سپر، مقاومت فرد را در برابر مشکلات زندگی و تحصیل افزایش می‌دهد و از فرد حفاظت می‌کند و از سوی دیگر، تعدیل استرس‌ها به منزله‌ی سازش و انطباق پذیری مثبت، فرد را به سمت موفقیت و احساس رضایت از زندگی سوق می‌دهد. ضعف مقاومت فرد در برابر استرس‌های زندگی و تحصیلی، آسیب‌پذیری روانی را افزایش داده و موجب می‌شود فرد در زمینه‌ی تحصیل کامیاب نشود و در نتیجه نارضایتی از زندگی را احساس کند.

در پژوهشی با عنوان “مقایسه ویژگی‌های شخصیتی افراد مبتلا به نشانگان روده تحریک پذیر (IBS) و افراد غیر مبتلا” که توسط بشارت، زرپور، بهرامی احسان، رستمی و میردامادی (۱۳۸۹)، انجام شد عنوان شده است که مهارگری (توانایی فرد در مهار و مدیریت شرایط)، یکی از مؤلفه‌های تاب‌آوری است که به فرد تاب‌آور کمک می‌کند تا شرایط استرس‌زا را مدیریت کند و در مقابله با مصائب زندگی علاوه بر مقاومت، به سطحی جدید از تعادل و رشد مثبت دست یابد. ضعف فرد در مهارگری به عنوان یکی از مؤلفه‌‌های تاب‌آوری، به نوبه‌ی خود قدرت مهار و مدیریت شرایط استرس‌زا را تحلیل می‌برد و با به کار بستن راهبردهای مقابله‌ای ناکارآمد احتمال آسیب‌پذیری روانشناختی را افزایش می‌دهد.

نتایج پژوهش خباز، بهجتی و ناصری (۱۳۹۰)، که بر روی ۴۱۰ نوجوان انجام شد نشان داد که سبک مقابله مسئله محور با تاب‌آوری نوجوانان رابطه‌ مثبت دارد که این مطلب با یافته های تعدادی از پژوهش‌ها همسو بود. همچنین نتایج پژوهش خباز و همکاران نشان داد که سبک مقابله هیجان مدار با تاب‌آوری نوجوانان رابطه‌ مثبت دارد اما این سبک مقابله، تاب‌آوری را در نوجوانان پیش‌بینی نمی‌کند.

در پژوهشی که نصیر (۱۳۸۹)، با هدف بررسی رابطه‌ راهبردهای مقابله با استرس و تاب‌آوری با خوشبینی که بر روی ۳۰۰ دانش آموز دختر مقطع متوسطه، انجام داد، عنوان کرد که بین راهبرد مقابله‌ای مسئله‌مدار با خوش‌بینی و همچنین بین تاب‌آوری با خوش‌بینی دانش‌آموزان رابطه‌ مثبت و معنادار و بین راهبرد مقابله‌ای هیجان‌مدار و راهبرد مقابله‌ای غیر مؤثر با خوش بینی دانش‌آموزان رابطه‌ منفی و معناداری وجود دارد. همچنین نتیجه‌ تحلیل رگرسیون چندگانه نشان داد که متغیرهای پیش‌بین راهبردهای مقابله با استرس (مسئله مدار، هیجان مدار، غیر مؤثر) و تاب‌آوری، ۷ درصد واریانس متغیر ملاک (خوش بینی) را تبیین می‌کنند.

تفاوت‌های جنسیتی در جهت‌‌گیری‌های هدف

در پژوهشی که توسط آندرمن و میدگلی (۱۹۹۷)، ‌در مورد رابطه‌ جهت‌گیری‌های هدف پیشرفت، احساس شایستگی تحصیلی و نمرات درسی، انجام گرفته است، عنوان شده که میان اهداف پیشرفت دختران و پسران تفاوت وجود دارد. دختران در درس انگلیسی بیشتر از پسران، تکلیف مدار بودند و نمرات پسران در اهداف عملکردی بیشتر از دختران بود.

به‌پژوه، افروز، ساداتی و ملتفت (۱۳۸۹)، در پژوهش خود ‌به این نتیجه رسیدند که نمرات دختران و پسران در ابعاد جهت‌گیری هدف، تفاوت معناداری با هم دارند. بدین صورت که نمرات دختران در زیر مقیاس‌های عملکردی-گرایشی و تسلطی- اجتنابی بالاتر از پسران بوده است.

گرنت و دوئک[۱۰۷] (۲۰۰۳)، در پژوهش خود با عنوان “شفاف ‌سازی اهداف پیشرفت و تاثیرات آن‌ ها” ‌به این نتیجه رسیدند که هیچ اثر تعاملی میان اهداف پیشرفت و جنسیت وجود ندارد و اهداف عملکردی و تسلطی اثر یکسانی در هر دو جنس دارند.

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت


فرم در حال بارگذاری ...