پژوهش های پیشین در مورد بررسی آزمایشگاهی و عددی … – منابع مورد نیاز برای مقاله و پایان نامه : دانلود پژوهش های پیشین |
(۱-۵)
شکل (۱-۷-b) پروفیل تنش قائم در بالای تونل و در عمق زیاد نشان میدهد. اثرات آرچینگ فقط در فاصلهی از بام تونل موجود میباشد (شکل (۱-۷)). هیچ اثر آرچینگی در خارج از این محدوده اتفاق نمیافتد، یعنی هیچ مقاومت برشی در رخ نمیدهد.
شکل ۱-۵: (a) جریان خاک به سمت تونل کمعمق زمانی که تسلیم در توده خاک رخ میدهد. قوس سطح لغزش واقعی، خط سطح لغزش فرض شده، (b) پروفایل تنش قائم در خاک موجود در بالای تونل (ترزاقی ۱۹۴۳)
شکل ۱-۶: تسلیم شدن در خاک به دلیل حرکت رو به پایین در پایه (ab)، منحنی ac و bd: سطح لغزش واقعی، خط ac و bf: سطح لغزش فرض شده (ترزاقی ۱۹۴۳)
شکل ۱-۷: (a) ناحیه تسلیم در خاک زمانی که تونل در عمق بزرگی قرار میگیرد، (b) پروفایل تنش قائم در خاک موجود در بالای تونل (ترزاقی ۱۹۴۳)
۱-۱-۴- شمعهای ردیفی
گاهی برای احداث ابنیهی نگهبان خاک، شمعهای متصل به هم در یک ردیف مثل یک دیوار اجرا می شود. به این دیوار متشکل از شمعهای ردیفی گاهی شمعهای مماسی (Tangent Piles) یا شمعهای سرباز (Soldier Piles) میگویند. اصطلاح شمعهای سرباز به دلیل شباهت قرارگیری این شمعها در یک ردیف مثل سربازان به کار میرود. اصطلاحی مثل شمعهای متناوب (Staggered Piles) و یا دیوار متشکل از شمعهای مماس بههم (Secant Pile Wall) هم رایج است. این نوع شمعها میتوانند متصل یا بافاصله از هم باشند. اگر از شمعهای ردیفی بهعنوان اسکله و جایگزین سپر فولادی استفاده شود، شمعها باید در تماس باهم باشند؛ و اگر بهعنوان دیوار نگهبان خاک در خاکهای چسبنده استفاده شود، میتوان آنها را بافاصله از هم اجرا کرد.
(( اینجا فقط تکه ای از متن درج شده است. برای خرید متن کامل فایل پایان نامه با فرمت ورد می توانید به سایت nefo.ir مراجعه نمایید و کلمه کلیدی مورد نظرتان را جستجو نمایید. ))
شکل ۱-۸: شمعهای ردیفی
شکل ۱-۹: شمعهای مماس به هم
بهعنوان بخششی از ساختوساز در قسمت جدید راهآهن بین کلن و فرانکفورد، شرکت راهآهن آلمان مطابق شکل (۱-۱۰)، حفاری به عمق ۱۶ متر در طولی حدود ۳۲۰۰ متر را با بهره گرفتن از ترکیب دیوار و شمع اجرا نموده است. سوراخ حفر شده برای شمعها بدون حذف خاک صورت گرفته است. در عوض از متهی پیوسته برای مخلوط کردن خاک با آب و سیمان یعنی بتن مخلوط در محل استفاده گردیده است. سپس از شمعها با مقطع یو شکل فولادی دوبل که به درون حفرهها رانده شده اند، استفاده شده است. این روش ساختن نشان میدهد که یک اتصال قوی بین شمع و خاک اطراف آن وجود دارد که این دستیابی به حداکثر آرچینگ میباشد. برای طراحی کلاسیک فازهای چوبی، اغلب توزیع تنش مثلثی که در شکل (۱-۱۱) نشان داده شده است، فرض می شود. با این حال، پیشنهادات دیگری نیز ارائه شده است.
شکل ۱-۱۰: نمایی از شمع دیوارها
شکل ۱-۱۱: (a) توزیع یکنواخت فشار محرک زمین، که بهطور پیوسته به دیوار اعمال می شود. (b) توزیع مثلثی میباشد که گاهی اوقات به شمع سرباز دیوارها وارد می شود.
۱-۱-۵- دیوار حائل
دیوار حائل، دیواری است که تکیهگاه جانبی برای جدارههای قائم و یا نزدیک به قائم خاک را به وجود می آورد. از دیوار حائل در بسیاری از پروژه های ساختمانی نظیر راهسازی، پلسازی، محوطهسازی، ساختمانسازی و بهطورکلی هر جا که احتیاج به تکیهگاه جانبی برای جدار قائم خاکبرداری باشد، استفاده می شود (براجا ام داس، ۲۰۰۱). برحسب مصالح و هندسه مورد استفاده، دیوار حائل دارای انواع زیر است:
۱- دیوار حائل وزنی[۱۲]: این نوع دیوار از بتن ساده (غیرمسلح) و یا مصالح بنایی بخصوص سنگ با ملات ماسه سیمان ساخته میشوند. پایداری این دیوارها در مقابل فشار جانبی، در درجه اول بستگی به وزن آنها دارد. در کشور ما ایران، به علت وجود بنّاهای سنگکار ماهر و دستمزد مناسب، ساخت دیوارهای حائل با مصالح بنایی سنگی بسیار معمول است. هرچند که استفاده اقتصادی از آنها در محدوده ارتفاعهای ۴ تا ۵ متر میباشد، لیکن استفاده از آنها در دیوارهای بلند هم مشاهده می شود.
شکل ۱-۱۲: الف) دیوار حائل وزنی، ب) دیوار حائل نیمه وزنی (براجا ام داس، ۲۰۰۳)
۲- دیوار حائل نیمه وزنی[۱۳]: گاهی مواقع با بهره گرفتن از مقدار محدودی میلگرد، از عرض دیوار حائل وزنی مقداری کاسته می شود. این میلگردها در خمش با مصالح بنایی مشارکت می کنند.
شکل ۱-۱۳: دیوار حائل طرهای (براجا ام داس، ۲۰۰۳)
۳- دیوار حائل طرهای[۱۴]: این دیوارهای حائل از بتن مسلح ساخته می شود و متشکل از دیوار تیغه و دال پایه میباشند. حداکثر ارتفاع اقتصادی این دیوارها ۶ تا ۸ متر است.
۴- دیوار حائل پشتبنددار[۱۵]: این دیوارها مشابه دیوارهای حائل طرهای هستند با این تفاوت که در فواصل منظم دارای پشتبندهایی عمود بر دیوار تیغه میباشند. پشتبندها، تیغه و پایه را به یکدیگر میدوزند و درنتیجه با ایجاد رفتار دوطرفه از مقدار نیروی برشی و لنگر خمشی در آنها کاسته می شود.
شکل ۱-۱۴: دیوار حائل پشتبنددار (براجا ام داس، ۲۰۰۳)
معمولاً وقتی ارتفاع دیوار زیاد میشود، دیوار حائل بتن مسلح بهتنهایی پاسخگوی پایداری نمی باشد، بنابراین به دلیل طول زیاد طره، تغییر شکل رأس دیوار ناشی از فشار محرک خاک افزایش مییابد، درنتیجه از دیوار طرهای پشتبنددار استفاده میشود. در طراحی دیوار حائل، باید پارامترهای پایه خاک یعنی وزن مخصوص خاک، زاویه اصطکاک داخلی خاک و چسبندگی، هم برای خاکریز پشت دیوار و هم برای خاک زیر پایه دیوار برای طراح معلوم باشد. طراح از پارامترهای مربوط به خاکریز پشت دیوار، فشار جانبی و از پارامترهای مربوط به خاک زیر پایه، ظرفیت باربری مجاز خاک را برای تحمل فشار زیر پایه به دست می آورد (براجا ام داس، ۲۰۰۱).
در طراحی دیوار حائل دو مرحله وجود دارد. ابتدا با معلوم بودن فشار جانبی، پایداری کل سازه کنترل می شود. کنترل پایداری شامل کنترل در واژگونی، لغزش و ظرفیت باربری خاک زیر شالوده میباشد. در مرحله دوم طراحی سازهای اجزای مختلف دیوار در مقابل نیروهای وارده انجام می شود.
یکی از عوامل اصلی در طراحی و ساخت ایمن دیوارهای حائل، شناخت کمی و کیفی فشار وارد به دیوار است. در یک طرح ایمن و اقتصادی لازم است علاوه براثر خاک پشت دیوار، تأثیر نیروهای جانبی و قائم نیز لحاظ گردد.
شکل ۱-۱۵: اندرکنش خاک و سازه هنگام زلزله (سپهر، ۱۳۹۰)
بر همین اساس فشار جانبی خاک روی دیوارهای حائل از بحثهای کلاسیک و مهم در مهندسی ژئوتکنیک است. در ساختمان نیز، برای سازه هایی که دارای طبقات زیرزمین میباشند، فشار وارد بر دیوار زیرزمین از طرف خاک مخصوصاً در هنگام زلزله امری غیرقابلانکار میباشد (شکل ۱-۱۵). این امر در پلها، راه ها، ترانشهها و غیره نیز از اهمیت ویژهای برخوردار است. ازآنجاکه بازتاب یک ساختمان براثر زلزله بستگی به ویژگیهای حرکت زمین دارد، باید سعی شود تا حرکات زمین را که در هنگام زلزله ایجاد میشوند، تعریف کرد. با تعیین حرکات سازه و زمین اطراف آن میتوان اختلاف جابجاییها را تعیین نمود. تغییر شکل سازه و جابجاییهای خاک اطراف سازه باعث ایجاد تغییر شکلهای جزئی درتوده خاک شده و موجب ایجاد فشار جانبی در خاک میگردد. بنابراین در طراحیها باید اثر اندرکنش خاک و سازه در نظر گرفته شود. این موضوع بهصورت شماتیک در شکل (۱-۱۵) نشان داده شده است.
کاربرد زیاد سازههای حائل موجب شد که نظریه فشار جانبی خاک جزء اولین گروه از نظریه های ارائه شده در مکانیک خاک کلاسیک باشد. تئوریهای فشار جانبی خاک کولمب[۱۶] و رانکین[۱۷] جهت تعیین فشار جانبی خاک در دو حالت محرک[۱۸] و مقاوم[۱۹]، ضرایبی را بهعنوان ضرایب رانش محرک و مقاوم خاک پیشنهاد می کنند که درواقع نسبت تنشهای افقی به قائم در پشت دیوار بوده و به توزیع نیروی رانش در ارتفاع منجر می شود (یزدانی و آزاد، ۱۳۸۶). باوجود قدمت و تجربه فراوان در این امر، هنوز کم و بیش شاهد گزارشهایی از خرابی و گسیختگی سازه حائل و خاک بهویژه در مواجهه با نیروهایی که منجر به حرکت و جابجایی دیوار و بخصوص با نیروهای زلزله در سراسر جهان هستیم.
۲-۱- بیان مسئله
ابتدا تئوری پدیده قوسی در علم مکانیک خاک توسط ترزاقی بیان شد و سپس دانشمندان دیگر ازجمله پک و ایوانس به مطالعه بیشتری در این زمینه پرداختند. در اکثر مطالعات صورت گرفته در این زمینه حرکت دریچه به سمت پایین و بالا بوده است. بررسیها در حالتی که جابجایی دریچه به سمت جلو یا عقب باشد، بسیار کم بوده است، خصوصاً طبق مشاهداتی که از کارهای صورت گرفته به عمل آمده، این بررسیها در محیط آزمایشگاهی بهندرت صورت گرفته است. به همین دلیل سؤالات زیر مطرح میباشد:
۱- سطح گسیختگی خاک در هنگام جابجایی دریچه به چه شکل میباشد؟
۲- آیا مقاومت قوسی در خاک پشت دریچه رخ میدهد؟
۳- آیا میزان تنش با عرض دریچه رابطه دارد؟
۴- نسبت توزیع تنش در پشت دریچه چگونه است؟
۳-۱- اهداف تحقیق
۳-۱-۱- اهداف کلی
بررسی آزمایشگاهی و عددی مقاومت قوسی خاک
۳-۱-۲- اهداف جزئی
۱- به دست آوردن سطح گسیختگی واقعی به هنگام جابجایی دریچه.
۲- اثبات وقوع مقاومت قوسی در خاک تحت جابجایی افقی دریچه
۳- بررسی رابطه عرض دریچه و توزیع تنش در پشت دریچه
۴- بررسی نسبت تنش در پشت دریچه
فصل دوم:
تئوریهای مربوط به فشار جانبی خاک روی دیوارهای حائل
۲-۱- مقدمه
طی سالهای متمادی تحلیلهای گوناگونی روی تعادل مصالح دانهای پشت دیوار حائل صورت گرفته است. اولین تحلیلها را کولمب (۱۷۷۶) و رانکین (۱۸۵۷) انجام دادند و سپس کارهای آنها را دانشمندان دیگری ازجمله بوسینسک و کریزل ادامه دادند. بر اساس تئوری کولمب، مکانیزم گسیختگی[۲۰] خاک پشت دیوار بهصورت تشکیل گوهای[۲۱] صلب (سطح گسیختگی صفحهای) بوده که با در نظر گرفتن اصطکاک بین دیوار و خاک بر روی یک صفحه لغزش عمومی میلغزد و درنتیجه آن نیروی رانشی به دیوار اعمال می کند. با مطالعه روی تعادل این گوه گسیختگی و محاسبه عکسالعملهای بسیج شده[۲۲]، حداکثر نیروی رانش اعمالشده به دیوار به دست می آید.
آزمایشهای انجام شده در آن زمان با کمک تجهیزات نسبتاً ساده و با حساسیت کم، نشان داد که برای مقاصد عملی تطابق خوبی بین تئوریهای کولمب و واقعیت وجود دارد.
در سال ۱۸۵۶ رانکین نظریه جدیدی را بدون در نظر گرفتن اصطکاک بین دیوار و خاک بهجای آن ارائه نمود. بر اساس این تئوری در حالت مصالح دانهای با سطح آزاد افقی نیروی رانش محرک اعمالشده به دیوار برابر رابطه (۲-۱) میباشد.
(۲-۱)
فرم در حال بارگذاری ...
[چهارشنبه 1401-04-15] [ 06:07:00 ب.ظ ]
|