مشارکت­کننده­ شماره­ ۲:
«من خانوادم از مشکلاتم در مدرسه خبر نداشتند. از نظر درسی خیلی ضعیف بودم که این برای خانوادم اصلا اهمیت نداشت. از بقیه­ی مسائل هم که اصلا خبر نداشتند. رفتارهای من را که می­دیدند خیلی سرزنشم می­کردند که مثلا این چه طرز حرف زدنه و یا اینکه چرا ابروهاتو تمیز میکنی. چون در آن دوران مثل حالا باب نبود پسرها دست به ابروهاشون بزنند. کلن همش به من سرکوفت می­زدند و تحقیرم می­کردند. به هیچ عنوان من­رو قبول نداشتند».

( اینجا فقط تکه ای از متن درج شده است. برای خرید متن کامل فایل پایان نامه با فرمت ورد می توانید به سایت feko.ir مراجعه نمایید و کلمه کلیدی مورد نظرتان را جستجو نمایید. )

مشارکت­کننده­ ی شماره­ ۵:
«خواهرم ازدواج کرده. اون هم تا بهم میرسه یا تحقیرم می­کنه یا نصیحت. میگه آبروی من­رو جلوی شوهرم بردی. اگه خانواده­ی شوهرم تو رو با این وضعیت ببینند چقدر واسه­ی من بد میشه. زندگیم از هم می­پاشه».
کد ۴۲۹: تجربه­ تحقیر و سرزنش توسط خواهر
مشارکت­کننده­ شماره­ ۱۰:
«یهو آبجی بزرگم که خیلی سختگیره اومد تو و شروع کرد داد و بیداد کردن که یعنی چی دارید باهاش آروم حرف میزنید. می­خواهید قانعش کنید باید بزنید تو گوشش. هیشکی بهش هیچی نمیگه. داره آبروی مارو با این رفتاراش می­بره. کل مدرسه می­گن فلانی اینجوریه (همجنس­بازه). … آبجیم می­گفت که انقدر که هر کاری خواسته کرده بهش هیچی نگفتین. چرا انقدر که به این بها میدید به بقیه بها نمی­دین. این پررو شده».
مشارکت­کننده­ شماره­ ۸:
«خواهر کوچیکم خیلی اذیتم می­کنه. مثلا رو این تخته­ها بزرگ برمی­داره می­نویسه مریم خانوم بعد میاد جلو دوستام هی رژه می­ره. یا هی میاد به دوستام میگه این دختره. یا مثلا سر سفره نشسته میگه من غذا با این نمی­خورم این ترنسه. من غذا با ترنس نمی­خورم. من خواهر می­خوام نه برادر. میگه من همه جا آبروتو می­برم که دختری».
مشارکت­کننده­ ی شماره­ ۶:
«خانوادم هم خودِ واقعی من رو نمی­پذیرند. من حسشون رو می­گیرم. نگاه­های سنگین­ِشون رو درک می­کنم. این­ها چیز کمی نیست. من همیشه قرص­های ضدافسردگی می­خورم. همه این مسائل آدم­رو خسته می­کنه. من برای خانوادم تف سر بالا هستم بارها این جمله­رو از بابام شنیدم».

    • بررسی و تحلیل تم و مقایسه­ دو گروه مبتنی بر سیطره­ی جنسیت (۴۱۹ و ۴۲۹)

هر دو گروه از تبدیل­خواهان، تجربه­ تحقیر و سرزنش از سوی اعضای خانواده را گزارش می­ کنند. اما آنچه در تفاوت تجربه­ این دو گروه به چشم می ­آید، تنوع در اعضای تحقیر کننده­ خانواده در گروه اول­ است: پدر- مادر- خواهر – برادر. اما گروه دوم تنها توسط «خواهر» خود مورد سرزنش و تحقیر قرار گرفته است. شاید بتوان این یافته را نوعی تصادف ناشی از عدم «اشباع داده ­ها» تلقی مرد؛ اگرچه در خصوص سایر موارد نمی­ توان قائل به عدم اشباع بود. اما اگر چنین یافته­ای تصادفی نباشد، می­توان آن را در قالب نوعِ مقاومت ذهنیت زنانه/ خواهرانه تفسیر و تحلیل نمود. به بیان دیگر نتیجه­ مستفاد از تحقیرهای خواهرانه از جنس همان است که برخی فمنیست­ها آن­را «خواهری» می­نامند؛ این گروه از فمنیست­ها در تلاشند «هویت جمعی» را تحت عنوان انجمن­های خواهری و یا سایر اَشکالِ هویت مبین بر جنسیت، صورتبندی کند. در اینجا نیز –شاید- همین هویت خواهرانه است که اعتراض خواهر مشارکت­کنندگان را برمی انگیزد. اینان نمی ­توانند بپذیرند که خواهران دیروزشان مبدل به برادان فردا می­شوند!
۴-۶ تم اصلی پنجم: اشتغال به مثابه­ی چالشی فراروی تبدیل­خواهان:‌ جنسیت تجربه شده در تجربه­ اشتغال تبدیل­خواهان جنسی
بسیار شنیده­ایم که می­گویند «کار جوهره­ی آدمی است». مطالعه­ شغل تبدیل­خواهان جنسی از چند جهت دارای اهمیت است، ‌نخست این­که اینان نیز مانند سایر اقشار و گروه ­های اجتماعی جهت گذران زندگی نیازمند شغل و درآمدزایی هستند. این مساله زمانی اهمیت دوچندان می­یابد که توجه داشته باشیم برخی از تبدیل­خواهان (خصوصا گروه اول) پس از افشای وضعیت برای خانواده از سوی آنان طرد می­شوند و یا مورد فشار و محاصره­ی مالی قرار می­گیرند به همین دلیل مطالعه­ وضعیت درآمدی وشغلیِ تبدیل­خواهان می ­تواند روشنگر مواجه­ی آنان با محاصره­ی اقتصادی احتمالی باشد. باید توجه داشت که به دلایل یادشده، گاهی اصل تبدیل­خواهی آنان به دلایل مالی مورد مخاطره قرار می گیرد زیرا برخی خانواده­ها حاضر به تامین مالی فرایند تغییر جنسیت نیستند و یا امکان مالی آن را ندارند. به همین دلیل این بسیار اهمیت دارد که بدانیم در چنین وضعیتی تبدیل­خواهان عموما از چه راهی هزینه­ های خود را تامین می­ کنند؛ موضوعی که به صورت ویژه در تم اصلی شماره ۸ مورد بررسی قرار گرفته است.
اهمیت بعدی شغل تبدیل­خواهان، هویت بخشی است که اصولا در پی اشتغال می ­آید: هر یک از ما در مواجهه با استاد دانشگاه، کارمند بانک، یک نظامی، یک پزشک،‌ دلال مسکن و اتومبیل و … دارای تصورات قالبی – صحیح و غلط- هستیم. به بیان دیگر بخش مهمی از هویت فرد در جامعه بر اساس وضعیت شغلی اوست که شکل می گیرد.
و در نهایت اصل توانایی یک فرد برای کار و اشتغال، شخصیت وی را رقم می­زند؛ این همان مساله­ای است که کارل مارکس‌(در مقاله­ نقش کار در گذار از میمون به انسان) از منظری دیگر بر آن تاکید می کند. این «کار» است که یک انسان راشکل می­دهد و نوع شغل اوست که تعیین می­ کند وی بودنش در هستی را چگونه تعبیر کند و اصل حیاتش را چگونه معنایابی نماید.

تم­های فرعی FtM
تم­های فرعی MtF

۵۱۰

تجربه­ تن­فروشیِ تبدیل­خواهان MtFبه مثابه­ی «بیزنس»

۵۲۱

تجربه­ مزاحمت جنسی در محیط ناشی از بدن زنانه­ی تبدیل­خواهان پیش از عمل تغییر جنسیت

۵۱۱

تجربه­ مزاحمت جنسی در محیط کار:‌دریافت «پیشنهاد بیشرمانه»

۵۲۲

اشتغال به مشاغل مردانه، به مثابه­ی تجربه­ مردانگی درون

۵۱۲

احساس عدم امنیت به واسطه­ اشتغال در محیط­های شغلی مردانه

۵۲۳

موانع اشتغال تبدیل­خواهان: عدم تطابق هویت قانونی با جنسیت تبدیل­خواه پس از عمل و پیش از تغییر مدارک

۵۱۳

موانع اشتغال تبدیل­خواه جنسی: پذیرفته نشدن در محیط­های کاری و فقدان اعتمادبنفس به دلیل ظاهر نامتعارف

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت


فرم در حال بارگذاری ...