کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

آذر 1403
شن یک دو سه چهار پنج جم
 << <   > >>
          1 2
3 4 5 6 7 8 9
10 11 12 13 14 15 16
17 18 19 20 21 22 23
24 25 26 27 28 29 30


آخرین مطالب


 

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کاملکلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

 

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کاملکلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل



جستجو


 



سلامتی تعریف یونانی آن یعنی عقل سالم در بدن سالم است، باشد با این حال، سلامتی روانی، اجتماعی، محیطی و روحی اجزاء دیگری از سلامتی می باشند. اهمیت فعالیت بدنی به عنوان بخش مکمل یک زندگی سالم گسترش یافته، به علاوه شواهد علمی از فواید سلامت بخش تمرین و ورزش در حال افزایش است. فن آوری مدرن از میزان شغل‌ها کاسته و اکثر حرفه‌ها به نیروی مغزی بیشتر از توان جسمی تکیه می کند. کارهای روزمره نظیر چمن زنی نیز مکانیزه شده، رانندگی جای پیاده روی را گرفته و کارهایی که نیازمند یک ساعت کار جسمانی بود، اینک با فشار چند ثانیه ای یک دکمه با گرفتن یک شماره تلفن انجام می شود. در نتیجه این امر، زمان بیشتری برای فعالیت های اوقات فراغت باقی می ماند. اما متأسفانه بسیاری از افراد از فعالیت‌های بی تحرک مانند تماشای تلویزیون و… در اوقات فراغت خود استفاده می کنند. اگرچه بدن انسان برای حرکت و انجام فعالیت‌های جسمانی سخت طراحی شده است. ولی ورزش هنوز به عنوان بخشی از شیوه معمولی زندگی در نیامده است (پارسا ۱۳۷۷).
(( اینجا فقط تکه ای از متن درج شده است. برای خرید متن کامل فایل پایان نامه با فرمت ورد می توانید به سایت nefo.ir مراجعه نمایید و کلمه کلیدی مورد نظرتان را جستجو نمایید. ))

کسب دانش و اطلاعات عمومی درباره فعالیت های جسمانی یکی از مهمترین انگیزه های داخلی برای شرکت در فعالیت های جسمانی است. کسانی که با فعالیت‌های جسمانی آشنا هستند، ارزش آن را بیشتر درک می کنند. چنین افرادی شرکت در برنامه های فعالیت جسمانی را در برنامه زندگی خود در تمام عمر در نظر می گیرند و حتی برخی این برنامه‌ها را با توجه به اطلاعات خود برنامه ریزی و ارزشیابی می کنند. به دلیل پیشرفت صنعت و زندگی ماشینی، فعالیت جسمانی روزمره شدیدا کاهش یافته است و به منظور جبران این زندگی بی تحرک، فعالیت جسمانی مربوط به بازی و تفریح و در نتیجه فعالیت‌های مرتبط با تندرستی توسعه یافتند. زندگی امروزی مجال استفاده از فعالیت‌های جسمانی طبیعی که در اعصار گذشته وجود داشت را نمی دهد. برای مثال در ایران باستان در اوایل امپراتوری رم، تمرینات جسمانی برای سربازان ضروری و اجباری بود و برنامه‌های جسمانی در جهت بالا بردن آمادگی نظامی و بنیه دفاعی انجام می شد. همانطور که اشاره شد، برنامه و روش تمرین عامل مهمی در بهبود عملکرد‌های جسمانی و مهارت های ورزشی است بطور کلی اجزای آمادگی جسمانی مرتبط با تندرستی شامل قدرت عضلانی، استقامت عضلانی، استقامت قلبی تنفسی، انعطاف پذیری و ترکیب بدن و اجزای آمادگی جسمانی مربوط به اجزای مهارت شامل زمان عکس العمل، سرعت، تعادل، چابکی، هماهنگی و توان می باشد. در بین روش های مختلف تمرینی پلایومتریک یک شیوه تمرینی است که بسیاری از ورزشکاران برای افزایش قدرت و یا توان انفجاری از آن استفاده می کنند(شایگان۱۳۹۲).
بدیهی است پیشرفت و بهبود رکوردها، تکنیک و تاکتیک های ورزشی و روند صعودی پیشرفت ابعاد مختلف رشته های ورزشی، نشانه گسترش و توسعه زیربنای علمی و جامعه علمی و روش های مربیگری بوده است .از این رو،نیل حرکت به سوی رشته های قهرمانی و حرفه ای شدن بیشتر شده است و هر کسی به هر دلیل و هدفی ممکن است در یک فعالیت ورزشی و برنامه تمرینی شرکت کند. اما با توجه به این مسله که استعداد ورزشی یکی از مهم ترین عوامل دستیابی به سطح بالای عملکرد ورزشی است، شکوفایی استعدادورزشکاران توسط مربیان باتاکیدبراصول علمی ورزشی اهمیت بسزائی دارد. از این رو ضمن شناخت این استعدادها باید به شیوه ای صحیح آن را رشد و توسعه داد. معمولا متخصصین ورزش معتقدند که برای دستیابی به سطح بالای عملکرد ورزشی باید ضمن شناخت ورزشی، با روش های مختلف تمرین به توسعه سطح عملکرد و آمادگی افراد پرداخته شود. به بیان دیگر، یافته های علمی در این زمینه در تنظیم و اجرای برنامه های تمرینی قهرمانان ورزشی نقش مهمی را بر عهده داشته است. تمرینات ورزشی اصولا موجب افزایش توانایی حرکتی انسان می شود. این تمرینات گستره زیادی پیدا کرده است و هدف از این تمرینات به طور خلاصه دستیابی به قهرمانی، و برتر بودن در مسابقات و رشته های ورزشی می باشد. از جمله این شیوه های تمرینی که دیری از آن نمی گذرد استفاده از تمرینات پلایومتریک می باشد.
۱ – ۲ بیان مسله
امروزه پیشرفت وبهبود در رکوردها ، مهارتها ، تکنیکها و تاکتیک های ورزشی در یک صد سال اخیر نشانه ی گسترش و بسط زیربنای علمی و دانش محققین و مربیان ورزش بوده است . یافته های علمی در این زمینه در تنظیم واجرای برنامه های تمرینی قهرمانان ورزش نقش مهمی را بر عهده داشته اند . صرف نظر از عوامل وراثتی که سهم تعیین کننده ای در عملکرد ورزشی دارند ، عامل مهم دیگری که در این پیشرفت بسیار مؤثر است برنامه و روش تمرینات است. (کرباسی ۱۳۷۸)
روش های تمرینی متفاوتی برای توسعه عوامل درگیر در آمادگی جسمانی ورزشکاران در رشته های مختلف ورزشی بکار گرفته شده است . سالهاست که تمرینات با وزنه ، با روش های متنوعی که توسط محققین و متخصصین علوم تربیت بدنی و ورزش ارائه شده است مورد توجه مربیان و ورزشکاران علاقه مند قرار گرفته است . در سالهای اخیر و با پیشرفت علوم ورزشی و تربیت بدنی ، روش های نوینی ارائه گردیده که با وجود هزینه های کمتر و صرف وقت کم و زیانهای احتمالی کمتر ، نتایج بسیار خوبی بر مجموعه توانائیهای ورزشکاران داشته است . از میان این روشها ، تمرینات پلایومتریک ، که ترجیحاً بدون وزنه و با بهره گرفتن از پرشهای حساب شده از ارتفاع کم انجام می شود و تنها از وزن بدن که در هنگام پرش ، اضافه بار لازم را برای افزایش فشار مناسب ایجاد میکند ، کمک میگیرد ، مورد توجه قرار گرفته است . هر یک از روشها با توجه به نیاز به وسایل مربوطه و تاثیرات مفید و احیاناً آزمایشهایی که برای ورزشکاران داشته کاربردهای متفاوتی در توسعه توانائیهای ورزشکاران رشته های مختلف داشته است. (کرباسی ۱۳۷۸)
برای تعیین دقیق دامنه تاثیرات این نوع تمرینات بر فاکتورهای مختلف آمادگیهای جسمانی ورزشکاران و بکارگیری حساب شده آنها ، اطلاعات کمی در دست میباشد . این نوع تمرینات بیشتر برای ورزشکاران رشته های پرشی و سرعتی بکار گرفته شده است و با توجه به مهارتها و توانائیهای سرعتی و کوتاه مدت می باشد . چنانچه علمای تربیت بدنی ، این تمرینات را پلی می دانند که شکاف بین قدرت و توان را می پوشاند و قابلیت انفجاری انتقال وزن از یک پا به پای دیگر را که برای سرعت لازم است بهبود می بخشد و بیشتر در توسعه مهارتهایی مانند : ضربات فورهند و بک هند تنیس و یا انواع پرتابها و پرشها و شوت زدن ها بکار گرفته می شود . اما با توجه به یافته های تحقیقات اخیر و همچنین بررسیهای دقیقتر و وسیعتر می توان ضمن کاهش زیانهای احتمالی آن ، بر میزان فواید و تاثیرات این نوع تمرینات افزوده و چگونگی اجرای بهتر آنان را مشخص نمود.سرعت و توان انفجاری در بسیاری از ورزش ها مانند دوومیدانی ، ژیمناستیک و برخی از ورزش های گروهی نقش تعیین کننده دارد . یکی از روش های جدید و مؤثر برای افزایش این متغیرها همانطور که گفته شد تمرین های پلایومتریک است . علاوه بر آن محققین معتقدند فقط نه تنها قدرت وسیله ای برای تسهیل اجرا است، بلکه به عنوان عامل مؤثر در کاهش آسیب های جسمانی در انجام فعالیت های ورزشی نیز به شمار می آید . مطالعات فراوانی نشان داده است که با اجرای تمرینات پلایومتریک و تمرینات با وزنه می توان برخی از فاکتورهای مربوط به آمادگی جسمانی بخصوص توان انفجاری پا را تا حد قابل توجهی افزایش داد(دربهانی ۱۳۹۲)
لاندر و همکارانش در سال ۱۹۸۹ تأثیر تمرین های با وزنه را روی متغیرهای قدرت و توان مورد بررسی قرار دادند . آنها ۴۹ آزمودنی مبتدی را به مدت ۸ هفته تمرین دادند . نتایج نشان داد که اختلاف معنی داری بین پیش آزمون و پس آزمون پرش عمودی و قدرت ایزومتریکی مشاهده شد . پرش عمودی به میزان زیادی افزایش یافت . نتایج تحقیق گویای آن است که برنامه های تمرینی کوتاه مدت با وزنه به طور معنی داری توان و قدرت را افزایش می دهد. بویر ، تایو و باراز ( ۱۹۹۰ ) پژوهشی را در زمینه تأثیر انواع تمرین بر بهبود توان پایین تنه انجام دادند . هدف این تحقیق مطالعه تأثیر ده هفته برنامه تمرینی مقاومتی و پلایومتریک بر توان پایین تنه بود . نتایج اختلاف معنی داری را بین گروه های تجربی نشان داد . هر چند در گروه تجربی افزایش میزان توان اختلاف معنی داری را نشان داد . با این وجود محقق در نتیجه گیری از تحقیق خود خاطر نشان کرد ، که افزایش مشابه در توان پایین تنه ممکن است در اثر انواع برنامه تمرینی مقاومتی و پلایومتریک صورت گیرد.
محققین پژوهش خود را به منظور آگاهی عمیق تر،برای سازگاری نسبت به تمرینات با وزنه و پلایومتریک انجام دادند.آزمودنی ها به سه دسته اول تمرینات پلایومتریک ، گروه دوم تمرینات با وزنه را انجام دادند و گروه سوم به عنوان گروه کنترل تقسیم شدند . گروه های تجربی به مدت هشت هفته تمرینات پلایومتریک و نیز تمرین با وزنه را انجام دادند. آزمون ها که شامل یک سری تست های کانسنتریک و اکسنتریک بود ، مورد استفاده قرار گرفت این آزمون ها شامل پرش عمودی و حداکثر اسکات بود. (وارن ۱۹۹۳)
این محققین اظهار داشتند،که تمرینات پلایومتریک نیز مانند سایر روش های تمرینی موجب سازگاری های مختلف از جمله تسهیل در کار عضلانی می شود.همچنین این تمرینات بطور معنی داری سرعت نیروی تولیدی اکسنتریکی پاها را افزایش می دهد و تمرین با وزنه نیروی عملکرد کانسنتریک راافزایش می دهد.
غلامرضا پارسا در سال۱۳۷۷،پژوهشی تحت عنوان بررسی و مقایسه تأثیر دو روش تمرینی پلایومتریک و تمرین با وزنه روی پرش عمودی ورزشکاران رشته والیبال انجام داد.در این تحقیق ۴۵ نفر بازیکن والیبال در سه گروه ۱۵ نفری قرار گرفتند که دو گروه به عنوان گروه تجربی و یک گروه به عنوان گروه کنترل انتخاب شدند.گروه اول علاوه بر تمرینات والیبال،تمرینات پلایومتریک که شامل تمرینات پرش درجا ، پرش از روی مانع و پرش عمقی بود، را انجام می دادند.گروه دوم علاوه بر تمرینات والیبال ، تمرینات با وزنه که شامل اسکات نیمه ، لیفت مرده و بلند شدن روی پنجه پا بود را انجام می دادند.گروه سوم که گروه کنترل بودند ۲ جلسه در هفته تمرین معمولی والیبال را انجام می دادند . نتیجه تحقیق بعد از هشت هفته تمرین نشان داد که هر دو روش تمرینی پلایومتریک و تمرینات با وزنه موجب افزایش پرش عمودی ورزشکاران می شود و تفاوت معنی داری بین دو گروه تجربی دیده نشده است.
با داشتن اطلاعاتی از توانائی های فیزیولوژیکی و مکانیزم های عصبی – عضلانی می توان برنامه های بهتری برای ورزشکاران به ویژه قهرمانان طراحی نمود و راه کارهای لازم را به مربیان ارائه داد تا با کاربرد صحیح آنها به نتیجه مطلوب نائل شوند .با برنامه ریزی های دقیق و علمی می توان وقت و هزینه ای که جهت پرورش و آماده سازی هر ورزشکار صرف می شود را کاهش دهد در همین راستا در این تحقیق در پی پاسخ به این سوال هستیم که هشت هفته تمرینات پلایومتریک در مقایسه با هشت هفته تمرینات قدرتی با وزنه چه تاثیری بر روی فاکتورهای آمادگی جسمانی تیم ملی مردان کبدی ایران دارد و یا کدام یک از این تمرینات می تواند بیشترین اثر بخشی را بعد از هشت هفته تمرین روی این فاکتورها داشته باشد؟
۱-۳ضرورت انجام تحقیق
در دنیای امروزی که علوم مربوط به انسان و ابعاد وجودی او روز به روز در حال پیشرفت وترقی است. دست اندرکاران امر تربیت بدنی و ورزش نیز از یافته های علوم تربیت بدنی بویژه برای تقویت ورزش قهرمانی سود برده و هرروز روش های نوین تمرینی را برای ورزشکاران بکار می بندند. از آنجایی که بکارگیری این روشها و شیوه های تمرینی نیازمند اطلاع و آگاهی از تاثیر نوع فعالیت ورزشی بر فیزیک و عملکرد بدن و توان فیزیولوژیکی ومکانیسم های عصبی–عضلانی در رشته های ورزشی مربوط می باشد، لذا ضروریست که مطالعاتی از یک برنامه علمی تمرینی باتکیه بر ویژگیهای بدنی و فیزیولوژیکی ورزشکار و نوع عملکردآن در ورزش انجام گیرد. (کرباسی۱۳۷۸)
ورزشکاران تمامی تیمهای ورزشی،اعم از رشته های انفرادی یا گروهی،به دوره های خاص آمادگی جسمانی و هر رشته ورزشی به نسبتهای متفاوتی از قدرت، استقامت عمومی، توان ،چابکی، سرعت و دیگر فاکتورهای جسمانی نیاز دارد.خصوصاً در ایام نزدیک به مسابقات این ارزشها فراتر رفته و ارائه برنامه هایی که در کوتاه مدت و با حداقل هزینه و بدون زیان، بتواند ورزشکاران را ضمن حفظ آمادگی به فرم ایده آل نزدیکترکند بسیاراهمیت دارد. (صالح زاده۱۳۷۷)
روش تمرینی پلایومتریک به خاطر نوپائی آن خصوصاً در کشور، نیاز به بررسی های دقیق تر و ارزشیابی کاربردهای آن و تعیین حدود تاثیرات آن بر روی فاکتورهای متفاوت آمادگیهای جسمانی دارد . تحقیقاتی که در کشور در این رابطه انجام گردیده بسیار ناچیز است و تنها فاکتورهای محدودی را ارزشیابی نموده است. در نتیجه با توجه به خلاء های موجود،در این تحقیق سعی شده تا در سطح گسترده تر و با بهره گرفتن از یافته های قبلی ،خصوصاً در تحقیقاتی که طی دهه اخیر در خارج از کشور به دست آمده است ، بررسی های دقیق انجام گیرد . امید است بدینوسیله راهکارهایی مفید و باصرفه در اختیار مربیان ورزش و خصوصاً معلمین محترم آموزشگاهها و ورزشکاران علاقه مند قرار گیرد.
باتوجه به پیشرفت ورزش کبدی درسالهای اخیر در کشورمان و کسب عناوین متعدد قهرمانی در مسابقات بین المللی همچنین نهادینه شدن این رشته ورزشی در مدارس وقرار گرفتن در مسیر پیشرفت می بایست علمی تر و دقیق تر به متدهای تمرینی این رشته ورزشی پرداخت از این رو انجام تحقیقات متعدد جهت دستیابی به نتایج مفید و موثر در زمینه طراحی تمرینات مناسبی که باعث پیشرفت مهارتهای ورزشی درکوتاه ترین زمان ممکن می شود جهت ارائه به مربیان و ورزشکاران امری مهم و ضروریست که مارا مجاب به انجام این تحقیق می نماید و اهمیت این موضوع را روشن می سازد. (کرباسی۱۳۷۸).
۱-۴اهداف تحقیق
۱-۴-۱ هدف کلی تحقیق
‏ بررسی مقایسه تاثیر هشت هفته تمرینات پلایومتریک و قدرتی با وزنه بر روی فاکتورهای آمادگی جسمانی تیم ملی مردان کبدی ایران
۱-۴-۲ اهداف اختصاصی

    1. بررسی تاثیر هشت هفته تمرینات پلایومتریک و قدرتی با وزنه برروی توان انفجاری کبدی کاران مرد تیم ملی ایران.
    1. بررسی تاثیر هشت هفته تمرینات پلایومتریک و قدرتی با وزنه بر روی چابکی کبدی کاران مرد تیم ملی ایران.
    1. بررسی تاثیر هشت هفته تمرینات پلایومتریک و قدرتی با وزنه بر روی سرعت کبدی کاران مرد تیم ملی ایران.

۱-۵ فرضیه های تحقیق

    1. بین تاثیر هشت هفته تمرین پلایومتریک و قدرتی با وزنه برروی توان انفجاری مردان تیم ملی کبدی ایران تفاوت معنی داری وجود ندارد.
    1. بین تاثیر هشت هفته تمرین پلایومتریک و قدرتی با وزنه برروی چابکی مردان تیم ملی کبدی ایران تفاوت معنی داری وجود ندارد.
    1. بین تاثیر هشت هفته تمرین پلایومتریک و قدرتی با وزنه برروی سرعت مردان تیم ملی کبدی ایران تفاوت معنی داری وجود ندارد.

محدودیتهای تحقیق
کنترل شرایط روحی و خانوادگی شرکت‌کنندگان در این پژوهش برای پژوهشگر میسر نیست.
کنترل ویژگی های وراثتی و استعدادهای ذاتی شرکت‌کنندگان امکان پذیر نیست.
کنترل موقعیت اقتصادی و اجتماعی شرکت‌کنندگان و همچنین سطح فرهنگ خانواده که می تواند فرد را به ورود در فعالیت‌های موثر بر توان، تعادل و سرعت هدایت و یا منع کند، خارج از کنترل پژوهشگر است.
۱-۶ تعریف واژه ها و اصطلاحات کاربردی
تمرینات پلایومتریک : به آن دسته ار تمریناتی گفته می شود که از طریق انقباضات پرقدرت عضلانی در پاسخ به یک بار کاری یا کشش پویا و سریع عضلات درگیر انجام می شود . یا بعبارتی دیگر تمریناتی است که عضلات را قادر می سازد در کوتاهترین زمان ممکن حداکثر قدرت را اعمال کند.(پارسا ۱۳۷۷)
تمرینات قدرتی با وزنه: یکی از روش های موثر افزایش قدرت ، تمرینات با وزنه میباشد که با توجه به نوع انقباض عضله به سه روش انجام می گردد. و برای تمرین از وزنه های معمولی و یا دستگاه های چند کاره استفاده می شود که در این تحقیق از دستگاه های بدنسازی استفاده شده است.
تعریف مفهومی توان: کار انجام شده در واحد زمان را توان گویند. (دربهانی ۱۳۹۲)
تعریف عملیاتی توان: توان آزمودنی‌ها در این تحقیق در اندام تحتانی بوسیله پرش عمودی (تست سارجنت) و فرمول لوئیس مورد ارزیابی قرار می گیرد.
تعریف مفهومی سرعت: در علم مکانیک یک کمیت برداری است که اشاره به تغییر موقعیت جسم دارد. به نسبت جابه جایی به زمان طی شدن جابه جایی سرعت گویند. (صادقی ۱۳۸۵)
تعریف عملیاتی سرعت: میانگین تندیv یک جسم که در حال پیمودن مسافتی D در مدت زمان T می باشد.
تعریف مفهومی چابکی: قابلیت تغییر مسیر حرکت، تغییر وضعیت بدن و یا هر دوی آنها و داشتن عکس العملهای مناسب که در حداقل زمان و با مهارت، دقت، تعادل و سرعت انجام می شود را چابکی گویند. (شایگان ۱۳۹۲)
تعریف عملیاتی چابکی: چابکی آزمودنی‌ها در این پژوهش بوسیله آزمون ۹*۴ متر یعنی دویدن ۴ بار پیاپی در مسافت ۹ متر مورد ارزیابی قرار می گیرد.

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت
[چهارشنبه 1401-04-15] [ 06:08:00 ب.ظ ]




مسجد کبود تبریز: در قسمت جلوی صحن و رو به قبله، بنای اصلی مسجد به پا شده که محوطه ای محصور، پوشیده و مربع شکل است. فاصله پایه های سقف ضربی آن، ۱۲ متر است که بر روی چهار پایه یک محوطه مربع شکل قرار دارد. شبستان بزرگ محاط به رواق های به هم پیوسته است و از سه سو با طاقنماهایی به رواق های اطراف خود ارتباط دارد. این شبستان با سقفی ضربی پوشیده شده است که قطر دهانه آن ۱۷ متر است. تنها خصوصیت جالب این گنبد ساخت آن برروی چهارپایه مربعی است که این مربع خود به خود به تقارن و تجانس در درون مسجد می انجامد. اگر نمازگاه را که شامل محراب نیز است از بنای اصلی جدا کنیم، مربعی به طول ۳۰ متر به وجود می آید. سردر با ویژگی های خاص خود به سه قسمت تقسیم شده است؛ دو پایه بزرگ که طاق ضربی روی آنها زده شده و در وسط دو پایه محل استقرار درب ورودی است این مسجد گلدسته ندارد. می توان گفت محل دو گلدسته مسجد در انتهای دو دیوار جلویی بود، زیرا گذشته از این که هیچ گونه محل ریزش، پایه و پله ای برای صعود به گلدسته در محل نزدیک سردر مشاهده نمی شود، تمرکز سردر عظیم با دو گلدسته مرتفع ظرافت و عظمت خاصی به بنا می داد که با هنر سازندگانش مغایرت داشت و حتی کمترین اعتباری نمی توانست در معیارهای معماری داشته باشد. تقسیم وزن گنبد روی پایه های متعدد، از دستاوردهای معماران ایرانی است که در معماری دوره ساسانی این روش پررنگ تر به کار گرفته شده است.

( اینجا فقط تکه ای از متن درج شده است. برای خرید متن کامل فایل پایان نامه با فرمت ورد می توانید به سایت feko.ir مراجعه نمایید و کلمه کلیدی مورد نظرتان را جستجو نمایید. )

مسجد شیخ لطف الله اصفهان: یکی از ویژگی‌های این مسجد چرخش ۴۵ درجه‌ای است که با محور شمال- جنوب دارد. علت وجودی این چرخش این است که در معماری ایرانی- اسلامی، مساجد به گونه‌ای طراحی می‌شوند که کاربر هنگام ورود به شبستان در جهت قبله قرار گیرد، خالق بنا این دوگانگی را، با بهره گرفتن از چرخش حل نموده است. به دلیل این که مسجد در ضلع شرقی میدان واقع است و خواه و ناخواه در ورودی مسجد به سمت مشرق میدان خواهد بود، اگر بنا بود مسجد را نیز به همین جهت می‏ساختند کار جهت یابی از لحاظ قبله مختل می‏شد. با ایجاد یک راهرو که از ابتدای ورودی مسجد به سمت چپ و سپس به سمت راست می‏چرخد این مشکل را برطرف نموده یعنی اگر چه ساختمان مسجد در مشرق است و از نمای خارجی آن چنین به نظر می آید که دیوار در جهت شمال به جنوب است اما در همین محراب دیوار بنا شده که به سوی قبله‌است و وقتی از بیرون به مسجد نگاه می کنیم اثری از کجی و زاویه به چشم نمی‏خورد، اما به محض ورود صحن نسبت به نمای خارجی پیچشی دارد. این مسجد به علت اینکه نه دارای مناره‌است و نه دارای شبستان ورودی (حیاط) و همچنین ورودی آن پله می‌خورد، غیر طبیعی است. گنبد مسجد شیخ لطف الله که با ارتفاع کم پوششى مناسبى براى صحن کوچک آن به شمار می ‏رود. از طرفى بلندى آن تا آن اندازه است که بتواند در کنار میدان بزرگ خود نمایى کرده و بر آن فضا مسلط باشد. خمیدگى گنبد از نقطه برآمدگى بزرگ ناگهان به سمت داخل گراییده و راس گنبد را تشکیل داده است و این فشار زیاد را دیوارهاى قطور مسجد تحمل می ‏کند. قطر دیوارها که از پنجره ‏هاى دیوار اندازه‏گیرى شده در حدود ۷۰/۱ سانتیمتر است دیوارهاى داخلى از یک هشت ضلعى شروع مى‏شود. خمیدگى گنبد را دیوارهاى بادبادک شکل زاویه دارى به اضلاع هشت گانه وصل می ‏کند. قسمت بعدى به سمت خمیدگى به اندازه ‏اى عادى و یکنواخت بزرگ گرایش دارد سرتا سر این خمیدگى به اندازه ‏اى عادى و یکنواخت است که به ندرت احساس شده یا به چشم مى‏آید.چون مسجد در ضلع شرقى میدان واقع است و خواه ناخواه در ورودى مسجد به سمت شرق میدان خواهد بود، اگر بنا بود مسجد را نیز به همین جهت مى ‏ساختند، کار جهت یابى از لحاظ قبله مختل مى‏ شد. در اینجا با ایجاد یک راهرو که از ابتداى مدخل مسجد به سمت چپ و سپس به سمت راست مى ‏چرخد، بر این مشکل فائق آمده ‏اند ؛ اگر چه ساختمان مسجد درمشرق است و از نماى خارجى آن چنین بر می ‏آید که دیوار جبهه ان در جهت شمال به جنوب است در ورودى مسجد به دهلیزى به صورت زاویه‏ ى قائمه باز می شود که به دو در دیگر می ‏انجامد که از دو می ‏توان وارد مسجد شد. یکى از این درها به طرف محراب و دیگرى به سوى شمال غرب مسجد قرار گرفته است. از همین دهلیز به شبستان زمستانى و همچنین به پشت بام نیز می ‏توان وارد شد.
۴-۳ شباهت ها و تقاوت های نقوش
۴-۳-۱ اسلیمی دهن اژدری: این نوع اسلیمی تداعی کننده دهان باز مار و اژدها است و به همین علت به دهن اژدر معروف است.
در اسلیمی های دهن اژدری مسجد کبود به نوعی سادگی و کم تزیین بودن برمی خوریم در مقایسه با اسلیمی های مسجد شیخ لطف الله که از تزیینات فراوان تری برخوردارند، پیچک یا چنگ هایی که در داخل و یا در طول خطوط اسلیمی همراه شده اند. در اسلیمی های مسجد کبود می توان به برگ یا پیچکی که در ابتدای بوته همراه اسلیمی آمده به عنوان نوعی تزیین اشاره نمود.
۴-۳-۲ اسلیمی ماری: این نوع اسلیمی همان گونه که از نامش پیداست شباهت زیادی به حرکت پرپیچ و خم مار دارد.
این نوع اسلیمی در گوشه بالای دیوار شرقی و غربی سردرب مسجد کبود وجود دارد که نیز به شکل ابرمینیاتوری آمده و نوعی دیگر از این اسلیمی در همان گوشه در حاشیه نظیر صلیب شکسته قرار دارد. درمسجد شیخ لطف الله این نوع اسلیمی در طاق نمای دهلیز در حاشیه دیده می شود که از نظر شکل ظاهری بسیار متفاوت تر هم از نظر فرم و نیز پرکاربودن و تزیینی تر آمده است.
۴-۳-۳ اسلیمی برگی: این برگ همان برگ یک وجهی است که بر روی حرکت اصلی اسلیمی (دو شاخه اصلی اسلیمی) طراحی می گردد.
اسلیمی برگی را تنها در مسجد شیخ لطف الله می توان دید و در مسجد کبود نظیر آن را نداریم، اسلیمی ذکر شده همراه با چنگ آمده و مانند سایر عناصر تزیینی مسجد از دورگیری برخوردار است. از نظر فرم دارای چرخش می باشد و با سه رنگ اصلی سفید، سبز و زرد رنگ آمیزی شده است، وجود دایره های مشکی رنگ بر روی برگهای این اسلیمی حالت تزیینی تر به آن بخشیده است.
نوع دیگری از این اسلیمی در گنبد خانه بر روی کاشی های خشتی اکر در طاق نمای بالای محراب و طاق نماهای شرقی و غربی است که به رنگ سرمه ای و گلهای سفید که در داخل این اسلیمی قرار دارد تزیین شده است.
۴-۳-۴ اسلیمی خرطومی: از اصلی ترین انواع اسلیمی است که در طراحی کاربرد بیشتری دارد. طراحی این اسلیمی با رسم دو خط منحنی شروع می شود. این دو خط برپایه گردش های حلزونی (اسپیرالی) رسم می شوند. با این تفاوت که گردش یکی کوچک تر از دیگری ترسیم می شود. اسلیمی خرطومی بیشترین عنصر تشکیل دهنده در تزیینات است شاید بتوان گفت اسلیمی خرطومی یکی از عناصر اصلی و پر کاربرد در ختایی است.
اسلیمی های خرطومی که در مسجد کبود قرار دارند از نوع ساده و انتزاعی است در داخل این اسلیمی ها از عناصر ساده و انتزاعی استفاده شده است.
در مقایسه با مسجد شیخ لطف الله اسلیمی ها مسجد کبود خرطومی همراه با چنگ و عناصر تزیینی دیگری آورده شده است و در داخل آن نیز از حالت اسلیمی خرطومی که تکرار شده و یا از حالت بته در تزیین آنها بهره گرفته شده است.
درهردو مسجد اسلیمی خرطومی بصورتی طراحی شده که گاهی در امتداد آن اسلیمی به اسلیمی خرطومی دیگری تبدیل می شود. در مسجد شیخ لطف الله تنوع بیشتری از اسلیمی خرطومی وجود دارد. در برخی از اسلیمی ها نوعی پیچش نیز وجود دارد که اسلیمی حالت دورانی به خود می گیرد و تبدیل به فرمی دیگر از اسلیمی ها، برگها و سر اسلیمی می شود.
۴-۳-۵ چنگ یا پیچک: عناصر تزیین کننده بندهای اسلیمی به دو گروه تقسیم می شوند: دسته اول عناصری که از خود بند گرفته نشده اند و به عبارتی بخش افزوده به بند اسلیمی هستند. این عناصر تزیینی بیشتر از چنگ ها ساخته می شوند و مثل پیچک به دور خود می چرخند. هم چنین محور رشد خاصی ندارد یعنی گاهی از بالا به پایین و گاهی بالعکس در مسیر حرکت بند قرار می گیرند. دسته دوم، عناصری که از خود اسلیمی گرفته و مانند جوانه در ساقه های ختایی، در مسیر حرکت بند اسلیمی رشد کرده و رسم می گردند و جز بند اسلیمی محسوب می شوند. دراصطلاح طراحی سنتی به این عناصر تزیینی تخمه نیز می گویند که کاربرد مشابه جوانه، در ساقه ختایی دارند.
بیشتر چنگ ها یا پیچک های مسجد کبود فرم های هندسی است در مقایسه با مسجد شیخ لطف الله که بیشتر پیچک ها از جنس اسلیمی های هستند.
۴-۳-۶ یایه اسلیمی و سراسلیمی: یایه اسلیمی و سر اسلیمی آخرین و اولین قسمت تزیینی شاخه اسلیمی است در سراسلیمی که حالت چمبرزده وجود دارد.
۴-۳-۷ برگ: برگ ها در طراحی بر دو دسته هستند: دسته اول برگ های بدون دندانه که شامل:۱-برگ ساده، ۲- برگ ساده ساقه دار. دسته دوم برگ های دندانه ای که شامل: ۱- برگ های یک وجهی، ۲- برگ های دو وجهی. این دو نوع برگ ها را می توان در داخل یا خارج گل های شاه عباسی، بر روی گل های گرد و غنچه ها و گردش های ختایی به کار گرفت. نوعی دیگر از برگ، برگ های تاخورده یا تزیینی است.
در برگ های مسجد کبود به نوعی از برگ که دارای پنج وجهی که در داخل آن فرم اشک مانندی قرار دارد برمی خوریم.
در مسجد شیخ لطف الله فرم برگی وجود دارد که می توان آن را جز برگ های گروه «اسلیمی برگی» دانست.
در مسجد کبود نوعی برگ سه وجهی وجود دارد که در میانه ی آن فرم اشک مشکی قرار دارد.
در مسجد شیخ لطف الله نوعی برگ هشت وجهی وجود دارد که در میانه آن چاک برگ مشخص شده و در انتهای چاک برگ دایره ای مشکی جهت تزیین قرار دارد.
در مسجد کبود نوعی برگ چهار وجهی ست که در قسمت اتصال به ساقه یک فرم دایره ای (نظیر چنگ) وجود دارد.
در مسجد شیخ لطف الله برگی هفت وجهی ست که در میانه ی آن دو فرم اشک مانند قرار دارد.
در مسجد کبود نمونه ای از برگ هایی دو وجهی است که در داخل آن از عناصر تزیینی استفاده شده است.
در مسجد شیخ لطف الله برگی هشت وجهی ترسیم شده که دو چنگ نیز به تزیین آن افزوده شده است.
در مسجد کبود برگی سه وجهی رسم گردیده که در میانه آن اشکی قرار دارد.
در مسجد شیخ لطف الله برگی پنج وجهی وجود دارد که در میانه ی آن فرم شبیه اشک به رنگ قرمز است.
در مسجد کبود برگی شش وجهی که متصل به پایه اسلیمی است و در هر وجه از آن عنصرهای کوچک برای تزیین استفاده شده است.
در مسجد شیخ لطف الله برگی نه وجهی که در قسمت داخلی آن سه دایره وجود داردکه دو دایره سبز و یک دایره سرمه ای است.
در مسجد شیخ لطف الله برگ هشت وجهی که دارای پایه ی برگ نیز است . فرم اشکی که انتهای آن به جای منحنی خط صافی قرار دارد در میانه برگ جای قرار گرفته است

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت
 [ 06:08:00 ب.ظ ]




پرداختن به این مفاهیم مشابه نه­تنها به بازشناسی مفهوم اشتباه، یعنی کلیدی‌ترین مفهوم تحقیق و مهم­ترین مبداء تصوّری نظریه اشتباه کمک می‌کند، بلکه به ما این امکان را می‌دهد تا حدود و ثغور این مفهوم را در آینه واژگان مرتبط با تکیه بر معانی لغوی و اصطلاحی آن­ها، با خطی روشن ترسیم کنیم. ازاین­رو مباحث این گفتار به­گونه‌ای طرح خواهد ‌شد تا در ذیل هر واژه مشابه و مرتبط، شباهت و نسبت و به‌طورکلی ارتباط آن با اشتباه تبیین گردد. در این مهم دو مفهوم جهل و شبهه به­لحاظ جایگاه ویژه اصطلاحی آن­ها در مباحث فقهی و اصولی بیشتر مورد توجه ما هستند.
مبحث اول: جهل[۲۰۰]
جهل (ضد علم) معادل نادانی (ضد دانایی) در زبان فارسی است. ازاین­رو فردی که علم ندارد جاهل یا نادان خوانده می‌شود. جهل در لغت به معانی مختلفی به­کار می‌رود که اساس این معانی به ضدیت با علم برمی‌گردد. گاهی اوقات جهل در معنای اشتباه نیز به­کار می‌رود. به­تعبیر بهتر، جهل دارای دو نوع است؛ جهل بسیط و جهل مرکب (اشتباه). علاوه‌‌براین جهل بسته به متعلَق آن به جهل موضوعی و حکمی تقسیم می‌گردد. در بند نخست ذیل مفهوم جهل ما علاوه‌بر پرداختن به معانی مختلف جهل، اقسام آن­را نیز مورد بررسی قرار می‌دهیم. در بند دوم در تلاشیم تا به­رغم شباهت­های موجود میان جهل و اشتباه، به­ کمک مفهوم لغوی و اصطلاحی جهل و اقسام آن به تبیین تفاوت­های موجود میان این دو بپردازیم.
(( اینجا فقط تکه ای از متن درج شده است. برای خرید متن کامل فایل پایان نامه با فرمت ورد می توانید به سایت nefo.ir مراجعه نمایید و کلمه کلیدی مورد نظرتان را جستجو نمایید. ))

بند نخست- مفهوم جهل
زبیدی که از ائمه لغویین است در کتاب تاج العروس می‌گوید «جهله کسمعه جهلا و جهاله ضد علمه… و قال الراغب الجهل علی ثلاثه أضرب الاول هو خلو النفس من العلم و هذا هو الامل… و الثانی اعتقاد الشیء بخلاف ما هو علیه و الثالث فعل الشیء بخلاف ما حقه… و علی ذلک قوله تعالی أتتخذنا هزوا قال اعوذ بالله أن اکون من الجاهلین فجعل فعل الهزؤ جهلا… و الجهل علی قسمین بسیط و مرکب فالبسیط عدم العلم عما من شأنه أن یعلم و المرکب اعتقاد جازم غیر مطابق للواقع». سپس ایشان از قول ابن کمال کسی را که دارای جهل بسیط است به حیوان تشبیه کرده ‌است چراکه چنین انسان­هایی «ما به یمتاز الانسان عن الحیوان» را دارا نیستند.[۲۰۱]
طریحی نیز در مجمع البحرین جهل را به «خلاف العلم» تعریف کرده ‌است. ایشان در ادامه در وصف جاهل بسیط و مرکب می‌گوید «و الجاهل البسیط هو الذی لا یعرف العلم و لا یدعیه و الجاهل المرکب هو الذی لا یعلم و یدعی و قد اجمع اهل الحکمه العملیه ان الجاهل المرکب لا علاج له».[۲۰۲] در صحاح جوهری هم جهل به «خلاف علم» تعریف شده ‌است.[۲۰۳] در قاموس المحیط نیز آمده ‌است «جهله، کسمعه، جهلا و جهاله: ضد علمه».[۲۰۴] این درحالی است که در لسان العرب جهل به نقیض علم تعریف شده ‌است،[۲۰۵] تعریفی که صاحب کتاب العین نیز بر آن صحه گذاشته ‌است.[۲۰۶] در قاموس المحیط در مقابل واژه السفه آمده است «خفه الحلم او نقیضه او الجهل… سفه: جهل».[۲۰۷]
تاکنون دریافتیم که جهل در سه معنای ضد علم، خلاف علم و نقیض علم به­کار می‌رود و دارای دو نوع کلی، جهل بسیط و جهل مرکب، است، امری که در کتب لغت فارسی نیز به آن اشاره شده ‌است.[۲۰۸]
نکته جدیدی که در تعریف جهل مرکب و جهل بسیط دریافتیم این است که قدر متیقن جهل فقدان علم است، لیکن در جهل مرکب فرد مدعی علم است درحالی­که در جهل بسیط وی چنین ادعایی نمی‌کند. بنابراین این­که برخی از لغویین در بیان فرق بین جهل و ظن گفته‌اند «ان الجاهل یتصوّر نفسه بصوره العالم و لا یجوز خلاف ما یعتقده و ان کان قد یضطرب حاله فیه لانه غیر ساکن النفس الیه و لیس کذلک الظان»[۲۰۹] درواقع در مقام بیان جهل مرکب بوده ‌است. جالب توجه است که این محقق در بیان فرق «حمق» و «جهل» می­نویسد «ان الحمق هو الجهل بالامور الجاریه فی العاده».[۲۱۰] بنابراین جهل نه­تنها اعم از حماقت و سفاهت است بلکه اعم از اشتباه هم است. هر انسان احمق و سفیهی جاهل هم است ولی هر جاهلی احمق و سفیه نیست. این امر درخصوص اشتباه هم صدق می‌کند چراکه هر فرد اشتباه‌کننده‌ای جاهل (جهل مرکب) است اما هر فرد جاهلی لزوماً دارای جهل مرکب (اشتباه) نیست. بنابراین رابطه اشتباه با جهل از جهت لغوی عموم و خصوص مطلق است.
سؤالی که درخصوص رابطه علم و جهل به ذهن می‌رسد این است که آیا جهل نقیض علم است یا ضد آن؟ به­تعبیر دیگر آیا این دو مفهوم مانند خوب و بد و شب و روز مانعه الجمع و مانعه الخلو هستند و یا مانند مفاهیم سیاه و سفید فقط مانعه الجمع هستند؟ از معانی لغوی جهل پاسخی در این خصوص دریافت نمی‌شود چراکه جهل در لغت در معانی ضد علم، خلاف علم و نقیض علم به­کار رفته ‌است و لذا لاجرم باید با دقت در معانی اصطلاحی جهل و تحلیل این معانی پاسخ این پرسش را یافت. چنان­که می‌دانیم انسان یا نسبت به مسأله‌ای (موضوعی یا واقعیتی) علم دارد و یا علم ندارد. درصورت علم ‌داشتن یا علم او مصادف با واقع است (علم صحیح) یا مصادف با واقع نیست (جهل مرکب یا اشتباه). درصورت فقدان علم یا او اصلاً علم ندارد (جهل کامل) یا احتمال صحت و درستی امری را می‌دهد.
وقتی فردی درخصوص واقعیتی علم ندارد اما صحت و درستی آن­را احتمال می‌دهد وی درواقع نسبت به آن مسأله جاهل است، چراکه احتمال‌ دادن هم از شعبات جهل است و الا فردی که علم دارد احتمال به خود راه نمی‌دهد و برعکس، این انسان جاهل است که به دامن احتمال دست می‌زند. نکته شایان ذکر این است که احتمال هم بسته به میزان آن دارای درجاتی است. اگر درصد احتمال بیش از پنجاه درصد و نصف باشد ظن نامیده می‌شود. فردی که ظن دارد مسلماً علم ندارد و البته چون نسبت به جهل خود واقف است جهل بسیط دارد. درواقع چنان­که اصولیین می­گویند «ان الظن لا یغنی عن الحق شیاً» ظن علم­آور نیست و البته اگر هرازگاهی در اصول ظن معتبر شناخته می‌شود، این اعتبار قائم به­ دلیل خاص است و لذا ظن به­طورکلی حجیت‌آور نیست.
توضیح آن­که ظن گاهی لازم الاتباع است مثل آن­جا که دلیلی بر حجیت آن وجود داشته ‌باشد مانند حجیت خبر واحد و حجیت ظاهر. گاهی هم برعکس به­خاطر وجود دلیلی مبنی­بر عدم حجیت آن نباید به آن عمل کرد مانند قیاس ممنوع. اما اگر درخصوص حجیت یا بطلان یک ظن دلیلی نداشتیم این ظن به­لحاظ احکام تابع شک است. اگر احتمال در خود پنجاه درصد متوقف بماند به این احتمال شک گفته می‌شود یعنی فرد به تمام معنا مردد است. تکلیف چنین فردی تحت مباحث شک و شبهه در اصول فقه تعیین شده ‌است. اگر هم درصد احتمال کمتر از پنجاه درصد باشد مثلاً ۴۰% یا ۱۰% باشد، به چنین احتمال مرجوحی وهم گفته می‌شود که با دو نوع احتمال دیگر یعنی شک و ظن از جهت ماهیت هیچ اختلافی ندارد، یعنی هر سه قسم نوعی جهل هستند و لذا نزد ما علم‌آور نیستند.
بنا بر آن­چه گذشت علم نقیض جهل است، یعنی یک فرد اولاً نمی‌تواند هم به مسأله‌ای جهل داشته باشد هم علم. در ثانی فرد یا باید عالم به آن باشد یا جاهل، لذا علم ملهوف به جهل و جهل ملهوف به علم نمی‌تواند باشد و نمی‌توان گفت فرد شاک ۵۰% علم دارد و ۵۰% جهل و چنین تعبیری غلط است. فرد شاک ۱۰۰% جاهل است و احتمال ۵۰% و حتی بالاتر (در ظن) چیزی به علم او نمی‌افزاید و او را از جهل خارج نمی‌کند. اما وقتی می‌گوییم جهل اعم از جهل صرف، احتمال مرجوح ، شک و ظن است[۲۱۱] این سؤال به ذهن می‌رسد آیا مراد از این جهل، جهل بسیط است یا مرکب؟ آیا جهل فردی هم که دچار جهل مرکب (اشتباه) است می‌تواند اعم از جهل صرف، احتمال مرجوح ، شک و یا ظن باشد؟
در این­که جهل بسیط اعم از چهار قسم جهل است نباید شکی داشت، چراکه همه آن­ها در ذیل تعریف جهل بسیط قرار می‌گیرند. جهل بسیط عبارت است از فقدان علم نسبت به واقعیتی، به­نحوی­که فرد جاهل نیز واقف به جهل خود است. وقتی فردی نسبت به مسأله‌ای علم ندارد و واقف به فقدان علم خود نیز هست چه تفاوتی می‌کند وی در آن خصوص احتمالی داشته ‌باشد یا نداشته ‌باشد و باز چه تفاوتی می‌کند که میزان احتمال او کم یا زیاد باشد؟ مهم این است که او نمی‌داند و می‌داند که نمی‌داند. اما آیا در جهل مرکب هم احتمال ضعیف، شک و شبهه راه دارد؟
آیا اگر فردی در جریان خرید ویلایی در نیشابور این احتمال را بدهد که مساحت ویلا برخلاف قطعات واگذارشده قبلی ۱۵۰۰ متر مربع نیست و بلکه ۷۵۰ متر مربع است و به­رغم فقدان علم و احتمالش باز هم معامله کند، می ­تواند مدعی اشتباه باشد و مدعی ویلایی ۱۵۰۰ متری باشد؟ آیا واقعاً اگر او را تصدیق کنیم که عالم نبوده و فقط احتمال می‌داده ‌است که این ویلا ۷۵۰ متر باشد آیا باید از او به­خاطر اشتباه حمایت کنیم یا او را به­خاطر اقدام و عدم تحقیق و تفحص از واقعیت مؤاخذه کنیم؟
این سؤال به ظاهر ساده می‌‌تواند در حقوق ما پای مفاهیمی مانند انصاف و عدالت را به دایره بحث­های منطقی و فنی حقوقی مربوط باز کند، سؤالی که از دیدگاه تخصصی می‌تواند یک سؤال کلیدی و نقطه عطفی در مسیر مطالعات ما باشد.
اعتقاد یا تصوّر خلاف واقع که اساس تعریف لغوی اشتباه (جهل مرکب) می‌باشد نمی‌تواند پاسخی به این سؤال بدهد. به تعبیر دقیق­تر، در تعریف اشتباه کلمه اعتقاد به­کار رفته‌ است و درخصوص این­که آیا اعتقاد در پی یقین حاصل می‌آید یا در پی احتمال بالا نیز می‌توان به اعتقاد رسید؟ باید تحقیق بیشتری کرد. تفتازانی در مختصر المعانی در ذیل واژه خطاء عبارت زیبایی دارد، ایشان می‌گوید «… و المراد بالاعتقاد الحکم الذهنی الجازم او الراجع فیعمّ العلم و الظن».[۲۱۲] به نظر می‌رسد اگر به عرف و استعمال لغوی اعتقاد هم رجوع کنیم باید در اعتقاد احتمال بالا را راه دهیم و معتقد باشیم در پی احتمال بالا (ظن) هم می‌توان به اعتقاد رسید. شاید تعبیر برخی از لغویین[۲۱۳] در میان افتراق میان جهل مرکب (اشتباه) و ظن که گفته‌اند «ان الجاهل یتصوّر نفسه بصوره العالم و لا یجوز خلاف ما یعتقده و ان کان قد یضطرب حاله فیه لانه غیر ساکن النفس الیه، و لیس کذلک الظان» مؤید ما باشد، چراکه در این تعبیر اگرچه فرد اشتباه‌کننده خلاف اعتقاد خود را نمی‌خواهد بپذیرد، ولیکن همین­که در حین اعتقاد یافتن می‌تواند دارای اضطراب نفسانی باشد حکایت از مبتنی بودن اعتقاد وی بر احتمال دارد، زیراکه فرد موقن آرام و ساکن است.
به­لحاظ حقوقی هم ما دلیلی نداریم که فرد اشتباه‌کننده باید در اشتباه خود یقین کامل و قلبی داشته ‌باشد تا ادعای اشتباه او را بپذیریم، لذا جهل مرکب (اشتباه) هم می‌تواند در پی احتمال بالا (ظن) حاصل آید. اما بی‌شک در پی احتمال اندک یا حتی پنجاه درصد (شک) نمی‌توان به اعتقاد رسید. لذا جهل مرکب منصرف از احتمال اندک و شک است. دلالت عرفی هم ما را به این واقعیت رهنمون می‌کند، چراکه کسی که درخصوص واقعیتی شک دارد یا احتمال اندک به صحت آن دارد هرگز نمی‌گوید معتقدم که آن صحیح است، بلکه می‌‌گوید شک دارم یا احتمال می‌دهم که فلان مسأله صحیح است.
ملاک­های اشتباه معقول و متعارف هم که از ملاک­های مهم پذیرش اشتباه می‌باشد به این نکته اشاره دارد. به تعبیری اگر فردی درخصوص واقیعتی احتمال اندک و یا حتی شک داشته ‌باشد و به­رغم آن تصمیمی بگیرد که بعداً متوجه اشتباه خود گردد، ادعای اشتباه از او پذیرفته نمی‌شود چراکه او معقول رفتار نکرده ‌است و اساس تصمیم خود را بر احتمال و شک بنا نهاده ‌است، هم­چنان­که رفتار او هم متعارف نبوده‌ است چراکه کمتر کسی با احتمال اندک و شک پایه‌های زندگی تجاری خود را بنا می‌‌نهد و با ریسمان حدس و گمان به استقبال واقعیت­های معاملات می‌رود. البته درخصوص فردی که در پی ظن (احتمال قوی) بر درستی عقیده خود اعتقاد یافته ‌است و بعد کاشف به­عمل آمده ‌است که اشتباه می‌کرده ‌است باید تحقیق بیشتری صورت گیرد؛ چون نمی‌توان او را با کسی که صددرصد معتقد به صحت عقیده خود بوده ‌است و بعد خلاف آن کشف می‌گردد یکسان پنداشت، چراکه اگر عبارات و اصطلاحات میان این دو فرقی نمی‌نهند و هر دو را مرتکب اشتباه می‌دانند بی‌شک انصاف و عدالت آن­ها را یکسان تلقّی نمی‌کند.
فردی که در پی احتمال اندک و یا حتی شک تصمیمی می‌گیرد نیز با دو حالت متفاوت مواجه می‌شود. نخست این­که تصمیم او مصادف با واقع و خواست او می‌باشد و دوم آن­که تصمیم او اشتباه از کار دربیاید. درصورت اخیر اگرچه تصمیم او با واقع منطبق نیست اما چون او قبلاً اعتقادی به واقع نداشته ‌است و بر اساس احتمال و شک تصمیم گرفته ‌است لذا اشتباه اصطلاحی بر آن صدق نمی‌کند. در اشتباه، فرد «الف» را اراده می‌کند اما «ب» نصیب او می‌شود و این پذیرفتنی نیست، اما در احتمال و شک فرد «احتمال الف» را اراده می‌کند و احتمال «الف» اعم است از بودن «الف» یا نبودن «الف» و لذا اگر «ب» نصیب او گردد، از اراده وی تخلّفی نشده ‌است، بنابراین معامله از جهت اشتباه باطل نیست هرچندکه شاید از جهات دیگری مانند مردد ‌بودن یا معلوم ‌نبودن موضوع معامله و مانند آن باطل باشد. آن­چه در اصول فقه در بحث شک و ظن مطرح می‌شود در این­جا نیز تا حد زیادی قابل تطبیق است. توضیح آن­که نه­تنها در اصول فقه عمل مبتنی بر شک حجیت ندارد، بلکه ظن هم ملاک و عذر تلقّی نمی‌شود (ان الظن لا یغنی عن الحق شیئاً) مگر در برخی موارد (ظنون معتبره).
به همین طریق، اگر ضرورت معامله را به­طورکلی مفروض بدانیم و قائل به این باشیم که همیشه انسان درخصوص واقعیات معاملات دسترسی به علم قطعی ندارد لذا از باب انسداد علم و علمی می‌توان حکم به عمل به مطلق ظن کرد، حال هر لحظه احتمال خلاف واقع در‌آمدن این تصمیم وجود دارد و اگر از قضا صفرا سرکنجبین فزود و تصمیمِ مبتنی بر ظن، خلاف واقع درآمد، آیا اشتباه فرد را نباید پذیرفت؟ و آیا می‌توان به بهانه علم مبتنی بر ظن وی، ادعای اشتباه او را مخدوش دانست و گفت چون او صددرصد «الف» را اراده نکرده ‌بود و لذا اگر «ب» هم نصیب او شود بلا‌ اشکال است؟ آیا همین پاسخ خود متعارض با اصول معاملات نیست، چراکه چگونه می‌‌شود فردی «الف» را صددرصد اراده نکرده ‌باشد و «ب» نصیب او گردد و باز هم بگوییم معامله صحیح است؟ در بطلان چنین معامله‌ای چه جای شکی است و کدام سبب بهتر از اشتباه می‌تواند این بطلان را توجیه کند؟ وانگهی اگر به­ دلیل انسداد باب علم و علمی و حجیت ظن، وی تصمیمی بگیرد که بعدها بطلان آن واضح گردد چرا نباید ادعای اشتباه او را پذیرفت؟ مگر نه این­که در فقدان علم، ظن معتبر جای آن­را می‌گیرد و درواقع اعتبار علم را می‌یابد؟ پس چگونه اگر خلاف علم روشن گردد اشتباه را می‌پذیریم ولیکن اگر خلاف ظنِ معتبر روشن گردد اشتباه را نمی‌پذیریم؟!
به­نظر می‌رسد در شمول اشتباه (جهل مرکب) بر اعتقاد (مبتنی بر ظن معتبر) خلاف واقع شکی نباشد. البته ملاک اعتبار ظن در معاملات حقوقی با ملاک ظن مطرح در اصول فقه متفاوت است و نوعاً به ملاک­های معقول و متعارف بودن ادعای اشتباه برمی‌گردد.
وانگهی اگر اعتقاد مبتنی بر ظنون معتبره را از حوزه جهل مرکب خارج کنیم با مشکل مواجه می‌شویم. در این صورت همه افرادی که وارد معامله می‌شوند باید مکلف باشند که درخصوص موضوع معامله یا سایر واقعیت­های راجع به معامله اعتقاد صددرصد داشته باشند و هیچ احتمالی را درخصوص آن­ها به خود راه ندهند، امری که نه­تنها در حوزه معاملات خوشایند نیست بلکه در حوزه حقوق غیر‌ ممکن و ناشدنی می‌‌باشد.
بنابر‌این با توجه به آن­چه گذشت باید گفت جهل و علم دو مفهوم متباین و متناقض هستند. جهل دو نوع دارد؛ جهل بسیط و جهل مرکب. جهل بسیط شامل احتمال اندک، شک و ظن می‌باشد درحالی­که جهل مرکب (اشتباه) فقط اعتقاد قاطع و اعتقاد مبتنی بر ظن معتبر را در برمی‌گیرد. البته به نظر می‌رسد باید میان این دو اشتباه (اشتباه مبتنی بر اعتقاد قاطع و اشتباه مبتنی بر ظن معتبر) فرق نهاد. درخصوص اشتباهی که مبتنی بر ظن معتبر می‌باشد نه­تنها باید ملاک­های ظن معتبر را در اصول فقه و حقوق به­دقت بررسی کنیم، بلکه باید دریابیم درصورت فرق میان دو نوع اشتباه، چه دلیلی این افتراق را بهتر توجیه می‌کند؟
در فقه اصطلاح جهل در مباحث مختلفی به­کار رفته ‌است. در مباحث لزوم معلوم ‌بودن مبیع و به­طورکلی لزوم معلوم ‌بودن مورد معامله، خیار غبن (جاهل یا عالم‌ بودن مغبون یا جاهل یا عالم ‌بودن طرف دیگر)، علم یا جهل فرد (مکلف) به طهارت و نجاست و مال غیر ‌بودن و…، جهل به احکام نماز یا وضو و یا حتی حج برای اعاده این اعمال عبادی یا صحت آن­ها، جاهل مقصر و قاصر و… به­نوعی اصطلاح جهل مطرح می‌باشد. البته این مباحث نوعاً اشاره به جهل بسیط دارد و در اصول فقه نیز این اصطلاح بیشتر در معنای جهل بسیط به­کار می‌رود. در اصول فقه بعد از بحث از الفاظ و ملازمات عقلیه، در مباحث مربوط به «حجیت» صحبت از علم و ظن و شک می‌شود. در قسمت ظن و شک به بحث جهل و احکام مربوط به آن پرداخته ‌می‌شود.
در حقوق و اصطلاحات حقوقی نیز جهل در مباحث مختلفی مطرح می‌باشد. این اصطلاح اگرچه نوعاً مختص جهل بسیط است اما در معنای جهل مرکب (اشتباه) هم به­کار رفته ‌است. در قانون مدنی جهل در مواد۲۳۳، ۳۴۷، ۳۹۱، ۱۰۵۱، ۱۰۹۹ و ۱۱۶۶ به­کار رفته ‌است.[۲۱۴] اگرچه جهل در این مواد نوعاً جهل موضوعی است، لیکن گاهی نیز مراد جهل حکمی (ماده ۱۰۵۱) است. کلمه جهل در مواد ۳۹۱، ۱۰۵۱، ۱۰۹۹ و۱۱۶۶ در معنای جهل مرکب (اشتباه) به­کار رفته ‌است. هم­چنان­که اصطلاح اشتباه مطرح در مواد مختلف معادل جهل مرکب می­باشد (مواد۱۹۹، ۲۰۰، ۲۰۱، ۳۰۱، ۳۰۲، ۷۶۲، ۱۱۶۵، ۱۲۷۷).
مشتقات جهل مانند جاهل، مجهول و مجهول الهویه، مجهول التصرف نیز در قانون مدنی در مواد مختلف (مواد ۲۸، ۵۳، ۷۱، ۹۱، ۲۶۳، ۳۰۳، ۳۱۶، ۳۲۵، ۳۵۶، ۴۲۷، ۵۲۳، ۶۲۵، ۶۹۰، ۷۲۹، ۸۳۴، ۸۷۳، ۸۷۴، ۹۹۶، ۱۱۰۰، ۱۱۶۶، ۱۲۷۱ و ۱۳۱۲) به­کار رفته ‌است. مهم­ترین فایده بررسی این مواد، این است که مواردی که جهل در معنای اشتباه به­کار رفته ‌است به­منزله منابع حقوقی جدیدی برای تحقیق ما می‌توانند تلقّی گردند و لذا بررسی مواد مربوط به آن­ها به­منزله بررسی مواد مربوط به اشتباه می‌باشد.
جهل علاوه‌بر این­که به جهل بسیط و مرکب تقسیم می‌شود، به­اعتبار متعلَّق آن به جهل موضوعی و جهل حکمی نیز تقسیم می‌شود. جهل موضوعی در جایی مطرح است که متعلَّق جهل، موضوع یک حکم باشد درحالی­که متعلَّق جهل حکمی، حکم یک مسأله می‌باشد. به­عنوان مثال اگر فردی هنگام معامله یک خودروی خارجی در منطقه آزاد تجاری کیش نداند که آیا حکم معامله خودرو در آن­جا مانند سرزمین اصلی ایران است یا نه، درواقع جهل او جهل به حکم است. این حکم می‌تواند اعم از ممنوع ‌بودن یا مجاز بودن معامله خودرو، درصد حق گمرک، نحوه ترخیص، محدودیت­های خرید و فروش خودرو و… باشد. اما اگر او به­رغم علم به حکم معامله خودروی خارجی در منطقه تجاری کیش، درخصوص شمول این حکم بر نوعی خاص از خودرو جهل داشته باشد جهل او موضوعی است، به­عنوان مثال نداند آیا خودروی تویوتا کمری مدل ۲۰۰۳ هنوز مشمول این حکم است یا نه؟
درخصوص جهل حکمی و موضوعی دو نکته حائز اهمیت است؛ نخست آن­که در مباحث حقوقی و فقهی به­هنگام سخن از جهل، نوعاً جهل موضوعی مراد است، درحالی­که در مباحث اصولی جهل موضوعی و حکمی تقریباً به یک اندازه مورد توجه است. دوم آن­که میان جهل حکمی و جهل موضوعی اگرچه به­لحاظ نظری می‌توان خطی قاطع ترسیم کرد ولیکن در عمل هرازگاهی تشخیص این دو از یکدیگر کار آسانی نیست. در مثال گذشته اگر فردی تویوتا کمری مدل ۲۰۰۳ را معامله کند و بعدً متوجه گردد که در این خصوص جاهل بوده ‌است، هم می‌تواند بگوید من نسبت به موضوع حکم جاهل بوده‌ام و هم می‌تواند مدعی باشد که من نسبت به خود حکم جاهل بوده‌ام. اشتباه در موضوع مورد معامله نیز می‌تواند ناشی از هر یک از این دو نوع جهل باشد. به­تعبیر بهتر هم­چنان­که جهل به قانون می‌تواند سبب اشتباه در موضوع معامله گردد، جهل به موضوع قانون نیز می‌تواند سبب این اشتباه باشد.
جهل و اشتباه دو مفهومی هستند که اگرچه دارای حقیقت شرعیه نیستند لیکن دارای حقیقت متشرعه می­باشند.[۲۱۵] در نزد متشرعه جهل عبارت است از فقدان علم نسبت به امری و اشتباه عبارت است از اعتقاد خلاف واقع نسبت به امری، هرچندکه شاید بتوان مدعی شد اصطلاح اشتباه در معاملات دارای حقیقت متشرعه هم نیست، چراکه چنان­که دیدیم در تعریف این نوع اشتباه، اختلاف نظر زیادی میان صاحب­نظران مطرح است.
بند دوم- تفاوت اشتباه و جهل
چنان­که گذشت اشتباه نوعی جهل است و نسبت میان این دو مفهوم عموم و خصوص مطلق می‌باشد، چراکه هر اشتباهی جهل است ولیکن هر جهلی اشتباه نیست. اگرچه متبادر از جهل، جهل بسیط است (الاول هو خلو النفس من العلم و هذا هو الاصل)[۲۱۶] ولیکن در اشتمال جهل بر اشتباه (جهل مرکب) هیچ تردیدی وجود ندارد. در جهل بسیط فرد هیچ­گونه ادعایی درخصوص علم ندارد برخلاف اشتباه که فرد مدعی علم است. در اشتباه هم علم وجود دارد و هم جهل درحالی­که در جهل هیچ علمی وجود ندارد. در جهل احتمال و شک و ظن راه می‌یابد درحالی­که در اشتباه تنها اعتقاد جازم و ظن معتبر پذیرفته می‌شود.
به نظر ما کسانی[۲۱۷] که معتقدند اشتباه منحصر در اعتقاد جازم است لااقل در مفهوم حقوقی اشتباه دقت لازم را نداشته‌اند، چراکه چنان­که دیدیم هیچ استبعاد لغوی، عرفی، منطقی و حقوقی وجود ندارد که فردی بر اساس ظن معتبر نسبت به مسأله‌ای علم پیدا کند و بعد مدعی اشتباه در آن خصوص شود. به نظر ما حتی اگر از لحاظ لغوی جهل مرکب (اشتباه) تنها منحصر به اعتقاد جازم باشد، به­لحاظ حقوقی و احکام مربوط هیچ منعی ندارد که فردی بر اساس ظن معتبر دچار اشتباه گردد و ادعای اشتباه او را باید بپذیریم.
مبحث دوم: شبهه[۲۱۸]
شبهه به­لحاظ لغوی همانند اشتباه از یک ریشه است. ریشه هر دوی آن­ها شبه می‌باشد. اما معنای لغوی و اصطلاحی این دو مفهوم کاملاً با هم متفاوت است. ما ابتدا معنای لغوی و اصطلاحی شبهه را مورد بحث قرار می‌دهیم و سپس به تفاوت آن با مفهوم اشتباه می‌پردازیم. چنان­که در خلال مباحث مطرح در این تحقیق مطرح می‌شود بررسی شبهه از این حیث که این مفهوم با اشتباه در مفهوم جهل، مشترک است و می‌توان برخی احکام آن­را با دخل و تصرفاتی برای اشتباه هم به­کار برد حائز اهمیت است. شبهه نوعاً در محاورات روزمره و حتی در برخی کتب حقوقی به­همراه شک به­کار می‌رود. باید دانست این دو مفهوم دو روی یک سکه هستند، به این معنا که بعد از تحقق شک و تردید برای انسان، حالتی به نام شبهه به انسان دست می‌دهد. درواقع شبهه نتیجه شک و شک سبب شبهه می‌باشد. به نظر می‌رسد این دو مفهوم حتی اگر به­لحاظ لغوی اندک اختلافی با هم داشته باشند، به­لحاظ اصطلاحی باید آن­ها را یکی دانست.
بند نخست- مفهوم شبهه
در لسان العرب ذیل واژه شبه چنین آمده است «شبه: الشبه و الشبه و الشبیه: المثل و الجمع اشباه و أشبه الشئ الشئ: ما ثله… واشبهت فلانا و شابهته و اشتبه علی و تشابه الشیئان و اشتبه: اشبه کل واحد صاحبه. و فی التنزیل: مشتبها و غیر متشابه. و شبهه ‌‌إیاه و شبهه به مثله. و المتشابهات من الأمور: المشکلات. و المتشابهات: المتماثلات… و الشبه: الالتباس و امور مشتبهه و مشبهه… ».[۲۱۹] شبهه معمولاً میان دو امر شبه هم و یا شبیه هم واقع می‌شود. این­که در مجمع البحرین آمده ‌است که «و سمی الشبهه شبهه لانها تشبه الحق»[۲۲۰] درواقع شاید به این امر اشاره دارد.
برخی در فرق میان شبه و شبیه گفته‌اند «ان الشبه اعم من الشبیه الا تراهم یستعملون الشبه فی کل شئ، و قلما یستعمل الشبیه الا فی المتجانسین… ».[۲۲۱] البته لزومی هم ندارد شبهه میان دو امر شبه هم یا شبیه هم باشد، بلکه می‌تواند میان دو امر کاملاً متفاوت واقع شود؛ مانند شبهه‌ای که درخصوص احکام و یا موضوعات احکام واقع می‌شود. لذا وجه تسمیه‌ای که شیخ طریحی در مجمع البحرین به آن اشاره کرده ‌است از باب غلبه است. چنان­که در لسان العرب دیدیم شبهه در معنای التباس به­کار رفته ‌است.[۲۲۲] این معنای لغوی شبهه که نوعی جهل مرکب است با معنای اصطلاحی شبهه که نوعی جهل بسیط است کاملاً متفاوت است. البته شاید نتیجه شک و شبهه، التباس باشد اما التباس به­معنای اشتباه از کار در‌آمدن، هیچ نسبتی با شبهه ندارد. اگر در معانی واژه شک مانند خلاف یقین و نقیض یقین[۲۲۳] دقت کنیم درمی‌یابیم که در شک و شبهه انسان نسبت به مسأله علم ندارد. در شک و شبهه احتمال درستی هر دو طرف یا چندین طرف وجود دارد. این احتمال باید بین دو طرف یا اطراف موضوع مورد شک و شبهه مساوی باشد والا دیگر جهل و نادانی فرد از مقوله شک خارج می‌شود و وارد احتمال ضعیف و مرجوح (وهم) و احتمال قوی (ظن) می‌شود. لذا جهل اعم از شک است.[۲۲۴]
معنای اصطلاحی شبهه و یا شک را باید در اصول فقه دنبال کرد. به­طورکلی وقتی انسان مکلف راجع به امری گرفتار شک می‌شود، یا امر مشکوک حالت سابقه دارد (محل اجرای اصل استصحاب) یا ندارد. اگر حالت سابقه وجود نداشته ‌باشد یا مورد توجه قرار نگیرد، یا عمل به احتیاط ممکن نیست (محل اجرای اصل تخییر) و یا عمل به احتیاط ممکن است. درصورت امکان عمل به احتیاط، یا دلیلی بر وجوب عمل به احتیاط داریم (محل اجرای اصل احتیاط) و یا دلیلی در این خصوص نداریم (محل اجرای اصل برائت). اصول عملیه و شبهه که دارای تقسیمات متعددی است از مباحث مفصل و شیرین اصول فقه است که برای مطالعه بیشتر بهتر است به کتب اصول فقه مراجعه شود.
بند دوم- تفاوت اشتباه و شبهه
چنان­که گذشت شبهه گاهی در لغت به­معنای اشتباه و التباس به­کار می‌رود، اما این دو واژه به­لحاظ اصطلاحی با هم تفاوت اساسی دارند. اشتباه از مقوله جهل مرکب است درحالی­که شبهه نوعی جهل بسیط است. در شبهه انسان نسبت به نادانی و جهل خود علم دارد درحالی­که در اشتباه انسان چنین علمی ندارد. در حین اشتباه چون انسان در جهل مرکب است لذا تکلیفی متوجه او نیست ولیکن در حین شبهه انسان مکلف باید حسب مورد رفتار مطلوب را انجام دهد. بنابراین رابطه میان اشتباه و شبهه تباین است یعنی هیچ اشتباهی شبهه نیست و هیچ شبهه‌ای اشتباه نیست. شباهت‌های ظاهری مثل تقسیم هر یک از اشتباه و شبهه به موضوعی و حکمی نباید ما را گمراه کند. در بحث شبهه حکمیه ما در برابر حکم خداوند شک و شبهه داریم ولیکن در اشتباه حکمی (قانونی) دیگر موضوع فقط راجع به تکلیف و تبعیت از امر شارع نیست بلکه مصلحت­های مختلفی مثل نظم عمومی و رعایت حفظ حقوق طرف دیگر و… مطرح می‌باشد، لذا نباید این دو را تابع احکام واحدی دانست. تفاوت­های زیادی میان این دو مفهوم وجود دارد که ما در خلال بحث­های راجع به اشتباه به آن اشاره کرده‌ایم یا خواهیم‌کرد.
مبحث سوم: مفاهیم دیگر
علاوه‌بر شک و جهل مفاهیم دیگری نیز وجود دارند که دارای نوعی ارتباط و یا نوعی شباهت با واژه اشتباه هستند. پرداختن به این مفاهیم هم در باز تعریف اشتباه ما را کمک می‌دهد، و هم مانع خلط این مفاهیم با واژه اشتباه می‌باشد. در بررسی این مفاهیم جانب اختصار را ترجیح داده‌ایم تا بتوانیم به اصل موضوع بیشتر بپردازیم. اهم این مفاهیم عبارتند از: خطا، غلط، سفاهت، حماقت، سهو، غفلت، غرور، غبن، تردید، وهم، ابهام و نسیان. در توضیح این مفاهیم می‌کوشیم نوع رابطه هر مفهوم را با اشتباه تجزیه و تحلیل کنیم.
بند نخست- خطاء[۲۲۵]
برخی از لغویین در تعریف خطاء گفته‌اند «غیر مطابق للواقع و کذب الخبر (عدمها) ای عدم مطابقته لاعتقاد المخبر و لو کان خطاء».[۲۲۶] برخی نیز خطاء را مقابل امر غیر عمدی تعریف کرده‌اند. ایشان گفته‌اند ما لم یتعمد.[۲۲۷] در صحاح خطاء نقیض صواب آمده‌ است.[۲۲۸] البته فراهیدی نیز در العین به­نحوی به این معنا اشاره کرده‌ است «و اخطا اذا لم یصب الصواب». باید توجه داشت گرچه در زبان فارسی از واژه «خطا» هم به­جای «خطاء» استفاده می‌شود اما در عربی خطا معنای دیگری دارد. خطا در عربی یعنی قدم برداشتن و خطوات در آیه شریفه «و لا‌تتبعوا خطوات الشیطان»، یعنی قدم در راه و مسیر شیطان نگذارید، از او متابعت نکنید. جمع آن خطوه است و خود خطوه مصدر خطا و یخطو است.[۲۲۹] خطاء در صحاح در معنای گناه هم آمده‌ است «ان قتلهم کان خطاء کبیراً ای إثما»[۲۳۰]. در لسان العرب و مختار الصحاح و تاج العروس خطاء به ضد صواب تعریف شده ‌است.[۲۳۱] ابن منظور در ادامه به آیه شریفه «و لیس علیکم جناح فیما أخطأتم» اشاره می‌کند. بنابر‌این از یک طرف خطا گناه است و از طرف دیگر مؤاخذه ندارد. علت این­که این گناه مؤاخذه ندارد این است که در خطاء عمدی در کار نیست. ابن منظور می‌گوید «و اخطاء بمعنی واحد لمن یذنب علی غیر عمد».[۲۳۲] در بسیاری از کتب لغت خطاء معادل غلط به­کار رفته است.[۲۳۳] به نظر می‌رسد خطاء و صواب دو مفهوم متناقض باشند و نه متضاد چراکه این دو مانعه الجمع و مانعه الخلو هستند. لذا این­که بگوییم خطاء ضد صواب است خالی از تسامح نیست.
بنابه آن­چه گفته شد چند نتیجه از مفهوم لغوی خطاء حاصل می‌آید. نخست، خطاء نقیض صواب و درست است. دوم، عدم مطابقت امر خطاء با واقع. سوم، امر خطئی عمدی نیست.[۲۳۴] چهارم، خطاء اگر مجازات و مؤاخذه هم نداشته باشد گناه و مذموم است. پنجم، خطاء مترادف غلط است. خطاء اگرچه مجازات ندارد چراکه عمد و عنصر معنوی در فعل خطئی مفقود است (ماده ۲۰۴، ۲۲۱ق. م)، لیکن منشاء مسؤولیت مدنی می ­تواند باشد، زیرا جبران ضرر و زیان ناشی از خطاء یک حکم وضعی است و دایر مدار عمد و علم نیست و ضرر باید جبران شود ولو در اثر خطاء به ­وجود بیاید. خطاء می‌تواند علل مختلفی داشته ‌باشد از جمله فراموشی، غفلت، بی‌دقتی، نداشتن علم و تخصص کافی و… و از این جهت خطاء مانند اشتباه است. تعبیر برخی از اساتید مبنی­بر این­که فاعل فعل خطئی دارای قوه تمیز نیست[۲۳۵] نیز تعبیر جالب توجهی است.
درهرحال به نظر ما واژه خطاء بار منفی مضاعفی نسبت به واژه اشتباه برخود حمل می‌کند. تو گویی که انسان خطاکار قابل مذمت است درحالی­که در اشتباه چنین نیست. شاید به همین دلیل است که نوعاً در مسایل کیفری و مجازات­ها واژه خطاء نسبت به اشتباه بیش­تر به­کار می‌رود. در اشتباه فرد در اعتقاد خود باید یا جازم باشد یا احتمال معتبری داشته ‌باشد، درحالی­که در خطاء فرد خطاکار می‌تواند اصولاً درخصوص فعل خود علم کامل و یا ظن و یا شک و یا حتی کمتر از شک و هم­چنین جهل کامل داشته ‌باشد. به تعبیری در اشتباه فرد در ابتدا حتماً مدعی علم است، درحالی­که در خطاء فرد می‌تواند مدعی علم باشد و یا نباشد.
بند دوم- غلط[۲۳۶]
چنان­که دیدیم غلط از جمله در معنی خطاء آمده ‌است. در صحاح آمده ‌است «… و العرب تقول غلط فی منطقه و غلت فی الحساب و بعضهم یجعلهما لغتین بمعنی».[۲۳۷] برخی «غلت» را مخصوص محاسبه و حساب دانسته‌اند و «غلط» را هم در حساب و هم در سایر مسایل مجری می‌دانند.[۲۳۸] ایشان سپس از قول لیث می‌گویند. «الغلط کل شی یعیا الانسان عن جهه صوابه من غیر تعمد». یعنی هر چیزی که انسان را غیر عمدی از صورت درست یک مسأله غافل کند غلط می‌باشد. مختار الصحاح نیز معتقد است که عرب غلط را درخصوص امور منطقی و غلت را در امور مربوط به­حساب و محاسبه به­کار می‌برد.[۲۳۹]

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت
 [ 06:08:00 ب.ظ ]




برپایه جدول ۳-۲ از مجموع ۶۵۵ دانشجویی که توسط پرسشنامه‌های هوش هیجانی و اضطراب کتابخانه‌ای مورد بررسی قرار گرفتند، ۳۱۶ نفر (۲۴/۴۸ درصد) از دانشگاه علوم پزشکی بوشهر و ۳۳۹ نفر (۷۶/۵۱ درصد) از دانشگاه خلیج فارس بودند.
از مجموع این ۶۵۵ نفر، تعداد آزمودنیهای هر دانشکده به نسبت تعداد دانشجویان هر دانشکده انتخاب شده است، از این رو فراوانی دانشکده‌های مختلف متفاوت میباشد (فراوانی و درصد دانشجویان دانشکدههای مختلف در جدول ۳-۲ نشان داده شده است). از ۳۱۶ پرسشنامه جمعآوری شده از دانشگاه علوم پزشکی بوشهر، تعداد دانشکدههای پزشکی و دندان‌پزشکی (۷۴ نفر)، پیراپزشکی (۱۱۶ نفر)، پرستاری و مامایی (۵۶ نفر) و بهداشت (۷۰ نفر) را به خود اختصاص دادهاند؛ ۳۳۹ پرسشنامه نیز مربوط به دانشگاه خلیج فارس میباشد که از این تعداد دانشکدههای علوم انسانی (۱۲۹نفر)، علوم پایه (۷۲ نفر)، مهندسی (۱۱۸ نفر)، معماری و شهرسازی (۲۲نفر) را به خود اختصاص دادهاند.
پاسخ به سؤال‏های اصلی پژوهش
در این بخش بر‌پایه داده‌های گردآوری شده، تجزیه و تحلیل سؤالهای پژوهش مطرح شده است. تحلیلهایی که به منظور توصیف داده ها انجام شدهاند، شاخصهایی چون درصد، میانگین، واریانس، فراوانی و مانند آن را در بر میگیرند. در سطح استنباطی، به منظور استفاده از روش آماری مناسب ابتدا پیشفرضهای ورود به نوع آزمون مورد بررسی قرار گرفت، در مواردی که طیفهای ارزیابی هر یک از متغیّرهای پژوهش از نوع نرمال بود، از آزمونهای پارامتریک و در مواردی نیز که توزیع داده ها نرمال نبود از آزمونهای غیر پارامتریک استفاده شد. به طور کلی از آزمونهای استفاده شده در پژوهش حاضر میتوان به آزمونهای آماری تی تک متغیّره برای تعیین وضعیت متغیّرها نسبت به حد متوسط در توزیع نرمال، آزمون تی مستقل برای مقایسه گروه ها در توزیع نرمال و کروسکال والیس[۱۰۶] برای مقایسه گروه ها در صورت متفاوت بودن واریانسها، آزمون اف جهت بررسی برابری واریانسها، آزمون من ویتنی[۱۰۷] برای مقایسه دو گروه در صورت متفاوت بودن واریانسها، آزمون همبستگی پیرسون[۱۰۸] جهت بررسی همبستگی بین متغیَرها و آزمون رگرسیون خطی برای تعیین تأثیر هر یک از مؤلّفه‌‌های هوش هیجانی بر اضطراب کتابخانه‌‌ای اشاره کرد. سطح معناداری برای مقایسه های آماری در سطح (۰۵/۰p<) در نظر گرفته شد.

سؤال ۱: میزان اضطراب کتابخانه‌ای دانشجویان دانشگاه علوم پزشکی بوشهر و دانشگاه خلیج فارس در چه سطحی قرار دارد؟
هدف از طرح این سؤال آن است که مشخص شود میزان اضطراب دانشجویان دانشگاه علوم پزشکی بوشهر و دانشگاه خلیج فارس هنگام استفاده از کتابخانه در چه سطحی قرار دارد. یافته های این بخش از پژوهش می‌تواند به برنامه‌ریزان و مدیران کتابخانه‌های دانشگاهی در برقراری ارتباط مؤثرتر با دانشجویان و کمک به آنها، استفاده بهینه از منابع و فرآهم‏آوری محیطی مناسب‌تر منطبق با نیاز کاربران یاری رساند؛ همچنین از این یافتهها در برقراری ارتباطی مؤثر میان کتابداران و استفاده‌ کنندگان از کتابخانه، میتوان بهره برد.
برای بررسی میزان اضطراب کتابخانه‌ای دانشجویان پرسشنامه‏ای متشکل از ۳۳ گویه بر اساس پرسشنامه اضطراب کتابخانه‌ای بوستیک و با کمک پرسشنامه بومی سازی شده طاهریان و جوکار(۱۳۸۷) اض طراحی شد (پیوست شماره ۱)
جدول ۳-۳. تصویری کلی از پاسخ‏های آزمودنی‌ها به گویه‏های مربوط به اضطراب کتابخانه‌ای

مقیاس

گویه‌ها

فراوانی

میانگین

سطح معناداری

عوامل ناشی از تعامل با کتابداران

۷

۶۵۴

۹۸/۲

۷۶/۲

۰۰۰۱/۰

۸

۶۵۵

۷۶/۲

۱۰

۶۵۴

۹۲/۲

۱۱

۶۵۴

۷۹/۲

۱۲

۶۵۳

۷۹/۲

۱۳

۶۵۴

۸۵/۲

۱۴

۶۵۵

۷۶/۲

۱۷

۶۵۱

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت
 [ 06:08:00 ب.ظ ]




بند اول: تمییز وحدت قصد و توافق قصد
حقوقدانان اعتقاد دارند که معاون تنها نسبت به جرائمی‌ مورد مواخذه قرار می‌گیرد که در محدوده او قرارمی‌گیردودرموردجرمیاجرایماحتمالیکهخارجازمحدودهوتوافقوتبانیآنهاست مسئول و پاسخگو نمی‌باشد.
توافق قصد مجرمانه دربحث تحقق معاونت در جرم، اهمیت فراوانی دارد.. لذا باید معاون و مباشر در جرم ارتکابی وحدت قصد داشته باشند. از این رو احراز قصد مجرمانه معاون نیزدر پله اول ضروری است. اگر کسی به دیگری تفنگ بدهد برای کشتن شخص خاصی، ولی مباشرشخص دیگری را مد نظر معاون نبوده است، بکشد، اینجا تطابق قصد مجرمانه مخدوش است. ولی اگر همین فرد تفنگ را برای صرف قتل و کشتن به مباشر بدهد بدون آنکه شخص خاصی مد نظر باشد درهرقتلی که از سوی مباشر انجام می‌گیرد، وی معاون محسوب می‌شود.

(( اینجا فقط تکه ای از متن درج شده است. برای خرید متن کامل فایل پایان نامه با فرمت ورد می توانید به سایت feko.ir مراجعه نمایید و کلمه کلیدی مورد نظرتان را جستجو نمایید. ))

سؤالی که اینجا مطرح می‌شود این است که اگر مباشر فراتر از توافق قصد مجرمانه ای که با معاون داشته جرمی مرتکب شود آیا معاون مسئول جرم ارتکابی می باشد یا اینکه فقط نسبت به جرمی که مورد توافق و قصد مجرمانه آن دو بوده است مسئولیت دارد؟ معاون مسئول تمام جرایم ارتکابی است حتی اگر فراتر از خواسته او توسط مباشررخ دهد و نظر دوم این است که قصد و رضایت معاون تنها برای وقوع جرم خاصی بوده است ولی درحدود همین قصد و رضایت وی مسئول است. مثلاً اگرصدمه وضرب و جرح مورد توافق بوده است ولی مباشربا چاقویی که در اختیار داشته است مرتکب قتل عمد بشود، هم پیمانان مباشر که تنها قصد ضرب و جرح را داشتند، معاون محسوب نمی‌شوند. قصدمجرمانه معاون، با قصد مجرمانه مباشر به صورت کاملاً مجزا از هم می‌باشند و هر کدام مستقلاً عنصرمعنوی جرم را دارند. به نظر می‌رسد منظور مقنن این است که باید دو قصد مجرمانه معاون و مباشر، نسبت به انجام جرم یا جرایم خاص هماهنگی و انطباق داشته باشد.مثلاً اگرمباشرجرم سلاح را از فردی برای اخاذی و تهدید بگیرد ولی مرتکب عمل منافی عفت گردد، دراینجا تهیه کننده سلاح به علت عدم تطابق دو قصد معاون در جرم نمی‌باشد؛ لذا استفاده از واژه«تطابق قصد» به جای «وحدت قصد» در قانون بهتر و مناسبتر می‌باشد. البته جهت تطابق قصد مباشر و معاون، نیازی به ارتباط مستقیم وهمفکری و تبادل نظر میان آن دو نمی‌باشد. بلکه همین مقدار که معاون از قصد مجرمانه مباشر آگاهی داشته باشد با انجام عمل خود، درآن مساعدت نماید، کفایت می‌کند.مانند معاونت از طریق دسیسه وفریب و نیرنگ که قبلاً بیان شد. آنچه درمسئله تطابق قصد مجرمانه اهمیت دارد توافق دو قصد بر نوع جرم ارتکابی است ومنظور مقنن از وحدت دو قصد، تعلّق آن ها به نظر نوع جرم ارتکابی می‌باشد. لذا اگر فردی دیگری را برای ارتکاب جرم سرقت، کمک نماید ولی او مرتکب عمل منافی عفت گردد، شخص کمک کننده معاون در جرم ارتکابی نخواهد بود. لازم به ذکر است توافق و هماهنگی در خصوص مجنی علیه یا وسیله ارتکاب جرم یا زمان و مکان ارتکاب شرط نمی‌باشد. مثلاً فردی از دیگری اسلحه ای برای قتل آقای«الف» أخذ نماید ولی با آن شخص «ب» را به قتل برساند. در اینجا چون درمطلق «قتل نفس» توافق حاصل شده و طبق آن هم عمل شده است، لذا تهیه کننده سلاح معاون در قتل عمدی محسوب می‌شود.[۳۸]
با این همه هرگاه مباشر جرم اصلی از حدود توافق ضمنی یا معاون خارج شود، خواه به دلیل اوضاع و احوال ارتکاب جرم و یا تغییر عقیده، مباشر جرم اصلی و خواه به هر دلیل دیگر حکم قضیه در هر مورد، متفاوت خواهد بود. در این باره فروض چهارگانه ای را می‌توان به شرح زیر تصور کرد:
فرض نخست، حالتی است که مباشر اصلی، جرمی‌ کاملاً متفاوت از آنچه مقصود معاون بوده و پیش بینی کرده است مرتکب شود مثلاً معاون کلیدی می‌سازد و در اختیار دیگری می‌نهد با این نیت که وقوع جرم سرقت را تسهیل کند، ولی مجرم اصلی پس از دخول به محل سرقت و انصراف از قصد نخستین خود مرتکب هتک ناموس مجنی علیه می‌شود. بدیهی است که در این حالت نمی‌توان سازنده کلید را به اتهام معاونت در جرمی ‌که هیچ گاه به آن راغب نبوده و گمان نمی‌کرده است تعقیب کرد.
فرض دوم، حالتی است که ارتکاب جرمی‌ که در اصل منظور معاون بوده با کیفیّات مشددی در عمل توام می‌گردد. بنا به نظر مشهور علمای حقوق کیفری، چون معاون می‌باید تمام اوضاع و احوال که به ارتکاب جرم وخامت بخشیده و در نتیجه خطر بیشتری آفریده پیش بینی می‌کرده است، بنابراین، بار مجازات سنگین تر را هم باید به دوش بکشد. فرض بر این است که معاون از پیش تمام خطرهایی را که اجرای جرم احتمالاً در بردارد تقبل کرده است.
فرض سوم، حالتی را تداعی می‌کند که در آن معاون به ارتکاب جرم کمک رسانیده و به فعل تسهیل کننده خود نیزواقف است، لیکن به اینکه جرم چه زمان و به چه صورت و توام با چه آثاری ارتکاب می یابد جاهل است. به سخن دیگر فعل معاون، معاونت در جرم نامعلوم است. مانند کسی که به جبران اهانتی که به او شده است دیگری را با این عبارت که «انتقام من را بگیر» تطمیع می‌کند و فقط می‌داند که با پرداختن این پول به ارتکاب جرم کمک رسانیده است، ولی به نوع ونحوهی اجراء وعواقب عمل به هیچ گونه عالم نیست. بدیهی است در این حالت نیز معاون با دادن اختیار تام به مباشر جرم اصلی آثار و پیامدهای هر گونه فعل مجرمانه ای را از پیش پذیرفته است. فرض بر این است که با سپردن ابتکار عمل به دیگری خود را در ارتکاب هر نوع جرمی ‌سهیم دانسته است.
سرانجام فرض چهارم، زمانی که مباشر اصلی همان جرمی‌ که با معاون پیش بینی می‌کرده است مرتکب شده است ولی در نهایت شیوه و طریق دیگری در اجرای فعل برگزیده است. مثلاً در ارتکاب فعل قرار بر این بوده است که مجنی علیه با طناب به دار آویخته شود ولی در عمل به آب افکنده شده و در آب خفه شده است. این تغییر شیوه تأثیری بر وضع جنایی معاون ندارد.[۳۹]
بند دوم : ضرورت وحدت قصد در جرم معین
برای اینکه معاونت در جرم تحقق پیدا کند باید در مورد ارتکاب جرم معین بین معاون با مجرم اصلی یا مجرمین، توافق و همدلی وجود داشته باشد. به دیگر سخن تحقق معاونت در جرم مشروط به موافقت و تبانی بین معاون و مباشر اصلی در خصوص جرم ارتکابی معین است. به علاوه لازم است که معاون از ماهیّت مجرمانه عملی که مباشر اصلی قصد ارتکاب آن را دارد، عالم و آگاه باشد. به همین مناسبت قانونگذار در بندهای مختلف ماده ۴۳ ق، م،۱، تحقق معاونت را در تهیه وسایل ارتکاب جرم و همین طور در فراهم آوردن تسهیلات لازم برای ارتکاب جرم را منوط به علم و اطلاع معاون از قصد مباشر برای ارتکاب جرم موکول کرده است. در سایر موارد مذکور در قانون نیز، معاون جرم باید آگاهانه و با علم به قصد مرتکب اصلی، او را کمک و یاری کند. بر پایه این واقعیت است که قانونگذار در تبصره فوق الذکر، وجود وحدت قصد در میان معاون و مباشر جرم را مورد تأکید قرار داده است. از طرف دیگر، این توافق و وحدت قصد، باید برای ارتکاب جرم معلوم و معین مانند قتل یا سرقت بین معاون و مباشر اصلی در محدوده موارد مذکور در قانون حاصل شده باشد. بنابراین، چنانچه معاون از قصد مجرمانه مباشر اصلی جرم بی اطلاع باشد، کمک و یاری او معاونت محسوب نخواهد شد مثلاً کسی اتومبیلش را در اختیار دوستش قرار می‌دهد تا همسر بیمار خود را به بیمارستان برساند ولی دوست او؛ با بهره گرفتن از اتومبیل به سرقت می‌رود در حین انتقال اموال مسروقه دستگیر می‌شود. در این قضیه چنانچه ثابت شود که مالک اتومبیل از قصد دوستش مطلع نبوده، معاون جرم شناخته نمی‌شود.[۴۰]
بنابراین قصد معاون باید به ارتکاب جرم با جرایمی‌تعلق گیرد که مباشر درصدد انجام و تحقق آن هاست به همین جهت می‌گوییم«معاون تنها نسبت به جرایمی‌مورد مواخذه قرار می‌گیرد که در محدوده قصد و نیت او قرار گرفته و در مورد جرم یا جرایمی‌ که خارج از محدوده توافق و تبانیآنهاست، مسئول و پاسخگو نمی‌باشد»
بند سوم: شخصی یا نوعی بودن وحدت قصد
البته فقها در بحث وحدت قصد، به شخصی بودن یا نوعی بودن آن قائل می‌باشند که آیت الله مرعشی به وحدت شخصی معتقد هستند یعنی وقتی اسلحه را به زید داد تا عمرو را بکشد، لیکن زید مرتکب نشد بلکه پسر زید عمرو را با آن اسلحه به قتل برساند. وحدت شخصی محقق شده است. درست مثل موردی که اسلحه به زید بدهد که هرکس را که می‌تواند بکشد، لیکن دیگر معین قصد داشت معان با آن اسلحه عمرورابکشدلیکن اوبکرراکشت.وحدت شخصیمحققنشدهاست،پسعملمعین، معاونت محسوب نمی‌شود.[۴۱]
اگرمعاون به قصد کشتن شخص معینی یا فاعل مباشر، بنای مساعدت گذاشت ومباشر با بهره گرفتن از آن امکان و مساعدت شخص دیگری را به قتل رساند، در این صورت آیا معاون محسوب می‌شود. به عبارت دیگر میزان در وحدت قصد، وحدت شخصیه می‌باشد یا وحدت نوعیه نیز کفایت می‌کند؟ که این مطلب جای جای تامل و گفت و گو است.برخی از حقوقدانان در این صورت قائل به تحقق معاونت نیستند و معتقدند وحدت شخصیه که عناصر تشکیل دهنده وحدت قصد است در این مورد محقق نشده است. برخی نیز معتقدند «وحدت نوعیه برای صحت اطلاق معاونت کفایت می‌کند و نیازی به وحدت شخصیه نیست» ولی به نظر می‌رسد که در اینجا حق با گروه نخست بوده و معیار در وحدت قصد، وحدت شخصیه می‌باشد چرا که در غیر این صورت، ادّله معاونت از کسی که مباشر را مسلح کرده است، انصراف خواهد داشت، مگر اینکه معاون هنگام معاونت (مثلاً تحویل سلاح) گفته باشد این سلاح در اختیار تو و هر کسی که می‌توانی را به قتل برسان. در این صورت چون مصداق معین نشده باشد، معاون نیز باید به عنوان معاونت در جرم پاسخگو باشد.[۴۲]
درهمین رابطه از نظر نگارنده می‌شود وحدت قصد را به وحدت قصد عام و خاص تقسیم کرد. یعنی ممکن است که معاون تفنگ را به شخصی بدهد و به او بگوید هرکسی را که دوست داری بکش یا اینکه وی می‌داند مباشر برای کشتن از وی تفنگی را درخواست می‌کند و برای او مهم نیست که چه کسی در اینجا مطرح است لذا اینجا باید وی را در هر قتلی که توسط مباشر رخ می‌دهد معاون بدانیم از طرفی هم ممکن است تنها وحدت قصد در موضوعی خاص تنها مطرح باشد.دراینجا دیگر نمی‌شود به راحتی معاون را مجرم دانست مثلاً فردی بهدیگری کمکمی‌کند برای سرقت ولی او انسان دیگری را می‌کشد اینجا معاونت را نمی‌شود مطرح کرد.بلی،قانون مجازات اسلامی‌نیز این روّیه را پیروی کرده است وقائل به وحدت شخصیه می‌باشدمگر اینکه فردی، سلاحی را به دیگری به صرف کشتن باشد و برایش مطرح نباشد کهوی ازاین اسلحه درچهجهتی استفاده می‌کند ولذا درهرقتلی که رخ دهد وی معاون درآن قتل محسوب می‌شود.
بند چهارم: زمان تطابق قصد
قصد مجرمانه معاون از قصد مجرمانه یا سوء نیت مباشر جرم متمایز است. و از قصد و اراده او در اینکه دیگری را در اجرای یک عمل مجرمانه یاری کند با تحریک، ترغیب و سایر اعمال پیش بینی شده در ماده ۴۳ ق.م.۱، او را به ارتکاب جرم مصمّم نماید با دسیسه و فریب ونیرنگ موجب وقوع جرم شود و یا وقوع جرم را تسهیل نماید تشکیل می‌یابد.قصد مجرمانه معاون باید قبل یا همزمان با ارتکاب جرم، وجود داشته باشد. همکاریومساعدت با شخصی که قبلاً مرتکب جرمی ‌شده است عنوان معاونت نخواهد داشت.[۴۳]
علی الاصول مسئولیت معاون جرم نسبت به جرایمی‌است که با مباشر جرم هماهنگی داشته است ولی گاهی روّیه قضایی معاون را مشمول نتایج اقدامات اضطراری مباشر دانسته و به عنوان معاونت در جرم سنگین تر مجازات می کند.[۴۴]
بنابراین علم و اطلاع معاون از اینکه عمل او کمک به مجرم برای ارتکاب جرم معین باید زمانی باشد که با سوءنیت به یکی از اعمال ذکر شده در قانون به عنوان مصادیق معاونت، مبادرت می‌کند. بنابراین زمان وحدت قصد میان مجرم اصلی و معاون یا قبل از ارتکاب جرم یا زمان ارتکاب جرم است. پس چنانچه اگر این سوء نیت در نتیجه وحدت قصد پس از ارتکاب جرم حاصل شود معاونت مصداق ندارد.[۴۵] مثلاً اگر کسی اتومبیل خود را دراختیار دیگری بگذارد تا با آن مسافر حمل کند و آن شخص با سوءنیت با آن قاچاق حمل کند و پس از آن صاحب اتومببیل به حقیقت امر واقف گردد و سکوت نماید و با مجرم توافق نماید و از این بابت حقی هم دریافت دارد، عمل او معاونت محسوب نمی‌شود چون قبل و در زمان ارتکاب جرم وحدت قصد وجود نداشته و وقتی وحدت قصد حاصل گشته، جرمی ‌واقع نشده است.
در حقوق لبنان جز در بند ۵ ماده ۲۱۹ قانون جزای این کشور که در خصوص کمک و مساعدت های پس از وقوع جرم، وجود توافق پیشین معاون را با قاتل جرم، شرط تحقق معاونت در جرم دانسته است، در سایر بندها وجود توافق پیشین را شرط ندانسته و صرف وجود قصد را میان معاون و مباشر جرم به منظور تحقق معاونت در جرم کافی دانسته است و این وحدت قصد ممکن است حتی همزمان با ارتکاب جرم توسط مباشر، بین معاون و مباشر به وجود آید.[۴۶]
نظریه پردازان حقوق لبنان نیز معتقدند که به دلیل اینکه اعمال مجرمانه، تظاهر خارجی قصد و نیت سوء افراد است می‌توان چنین استنباط نمود که زمان تحقق تطابق قصد مجرمانه معاون جرم، باید مقارن و یا همزمان باقصد مجرمانه مباشر باشد.گاه اتفاق می‌افتد که مباشرجرمازحدود توافق ضمنی بامعاون جرم تجاوز نموده و مرتکب جرم دیگری می‌گردد و یا آنکه نتیجه به دست آمده به مراتب بیش از آن چیزی است که بینآنها توافق شده ومقصود آن دو بوده است.بنابرایندراینجا باید میان دو حالت مختلف قائل به تفکیک شد:
اول آنکه: نتیجه به دست آمده کاملاً متفاوت با توافق ضمنی مباشرومعاون جرم است.دوم آنکه نتیجه به دست آمده دنبالهی توافق بین مباشر ومعاون جرم است، لیکن این نتیجه بیش از توافق آنان است.درذیل به بررسی این دو فرض می‌پردازیم:
زمانی است که نتیجه به دست آمده کاملاً برخلاف توافق اولیه معاون و مباشر است.مثل اینکه معاون با سارق بر سرقت از منزلی توافق نمایند ولی سارق صاحب منزل را در آنجا تنها بیابد و بر عفت او تجاوز نماید. پس معاون در اینجا تنها به جرم سرقت مجازات می‌شود برای اینکه تجاوز به آن زن امری متوقع و قابل پیش بینی آنچنانکه در مورد شخص معتاد انتظار می‌رود، نبوده است.[۴۷]
درکشورلبنان نصّ صریحی دراین خصوص وجود ندارد؛ لیکن روّیه قضایی برآن است که در مواردی که فاعل اصلی، جرمی ‌کاملاً متفاوت با آنچه درخصوص آن با معاون توافق نموده است انجام دهد، شخص مساعدت کننده نسبت به جرمی‌ که خارج از محدوده توافق اولیه واقع شده است، مسئول نخواهد بود. زیرا مباشر از هدف مشترک خود با معاون جرم منحرف شده و وسیلهای را که به منظور ارتکاب جرم در اختیار او قرار داده شده است، جهت ارتکاب جرم دیگری استفاده نموده است.[۴۸]
نظریه پردازان حقوقی این کشور معتقدند که « معاون تنها نسبت به جرائمی‌ مورد مواخذه قرار می‌گیرد که در محدوده قصد و نیت او قرار گرفته است و در مورد جرایم احتمالی که خارج از محدوده توافق او با مباشر جرم است، مسئول و پاسخ گو نمی‌باشد.[۴۹]
میان محاکم لبنان در این خصوص اختلاف نظر وجود دارد، عده ای معتقدند که در مواردی که توافق اولیه معاون و مباشر جرم در خصوص ایراد ضرب و جرح ساده است ولیکن نتیجه حاصله بیش از توافق اصلی است و این ضرب و جرح منتهی به فوت مجنی علیه می‌گردد، قانوناً معاونت در قتل عمد محقق خواهد بود، زیرا نتیجه مجرمانه ناشی از همان اعمالی است که مباشر و معاون در مورد آن توافق نموده اند و به عبارتی این نتیجه ناشی از هدف مشترک معاون و مباشر است.دسته دیگری از محاکم عقیده دارند که هدف مشترک معاون و مباشر جرم ارتکاب جنحه آزار و اذیت بوده است نه جنایت، و معاون قصد قتل مجنی علیه را نداشته است لذا مسئولیت معاون فقط در قلمرو جنحه خواهد بود نه جنایت.[۵۰]صرف نظر از اختلاف میان محاکم نهایتاً به نظر می‌رسد،درحقوق این کشور نیزهمانند ایران چنانچه جرم حاصله نتیجه متعارف عمل ارتکابی و به روشنی قابل پیش بینی بوده باشد، یعنیمعاون احتمال وقوعجرمسنگینتر را بدهد، و او را می‌توان از جهت نتایج به دستآمده مورد مواخذه قرار داد.[۵۱]
با توجه به موارد گفته شده، می‌توان نتیجه گرفت که هرگاه مرتکب نوع خفیف تری از جرم را انجام دهد، به فرض قرار بوده مجنی علیه با اسلحه ای که معاون در اختیار مباشر اصلی قرار داده است به قتل برسد، ولی به دلایلی مجنی علیه در این واقعه مجروح می‌شود،ودراین گونه موارد به مانند حقوق ایران معاون جرم باید مسئولیت فعل ارتکابی را در هر صورت بپذیرد.
گفتار سوم: معاونت در جرائم غیر عمدی
همانگونه که قبلاً گفته شد، برای تحقق معاونت، سوء نیت به عنون یکی از عناصر سازنده آن لازم و ضروری است و مطابق تبصره یک ماده ۴۳٫ ق.م.۱، لازم است تا میان معاون و مباشر جرم وحدت قصد موجود باشد. یعنی لازم است تا قصدمعاون دقیقاً راجع به همکاری در جرمی ‌باشد که مورد نظر فاعل است. حال این سؤال مطرح است در جرایمی که ناشی از خطای جزایی است و مجرم اصلی، خود فاقد سوء نیت و قصد مجرمانه می‌باشد، این وحدت قصد چگونه قابل تصور می‌باشد؟ از آن جا که در حقوق ایران معاونت در جرایم غیرعمدی مورد اختلاف حقوقدانان قرارگرفته است، ابتدا به بررسی دیدگاه تحقق معاونت در جرایم غیر عمدی و ادّله آنها پرداخته و سپس به بررسی دیدگاه عدم تحقق معاونت در جرایم غیر عمدی و بیان ادّله آن ها خواهیم پرداخت :
بند اول: دیدگاه تحقق معاونت در جرایم غیر عمدی و ادّله آن
این عده بدون هیچگونه قید و شرطی، معاونت درکلیه جرایم غیر عمدی را قابل تصور دانسته و این گونه استدلال می‌کنند که به منظور مجازات معاون لزومی ‌به عمدی بودن جرم اصلی نیست و درجرایم غیر عمدی هم که متضمن خطاست، خطا را ممکن است چند نفر متفقاً مرتکب گردند. آنچه محقق است، این است که درموقع خطای جزایی تعیین مسئولیت هر یک از شرکت کنندگان مشکل می‌باشد وبه همین جهت باید آن ها را به جای مجرم اصلی ومعاون،شرکای در جرم تلقی کردمگر اینکه دلایلقاطعی بر معاونت وجود داشته باشد.[۵۲]
۱ – اطلاق ماده ۴۳ ق . م. اسلامی
عدهای ازحقوقدانان چنین استدلال می‌کنندکه: همانطور که عنصر معنوی جرم،خطای ناشی ازفعل مرتکب اصلی است ولکن معاونت نیز در این قبیل مواردهمان خطای ناشی از تحریک و باعث شدن است.[۵۳]
عدهای از ایشان عقیده دارند که در مواردی که معاونت از طریق تحریک یا ترغیب و تهیه وسایل مصداق پیدا می‌کند، بایدگفت که تنها درجرایم عمدی، امکان تحقق معاونت وجود دارد ولی در مواردی که معاونت بدون وجود ارتباط میان معاون ومباشرجرم مصداق پیدا می‌کند، برای مثال در دسیسه و فریب و نیرنگی که موجب جرم می‌شود لازم نیست از طریق همکاری مستقیم و توافق سوءنیت معاون با مباشر جرم تحقق یافته باشد. پس اگر شخصی با نیرنگ و فریب سوزنبان راه آهن را متقاعد کند که حرکت قطار شب مدتی به تعویق افتاد، بنابراینآن دو می‌توانند برای مصرف غذا به شهر بروند و در نتیجه بیاحتیاطی و بیمبالاتیسوزنبان تصادفی صورت گیردکه مصداق جرم غیرعمدی است. شخص نیرنگ باز را نمی‌توان به جرم معاونت درجرم غیرعمدی مجازات کرد.[۵۴]
در قسمت اخیر بند ۱ ماده ۴۳ قانون مزبور در شرایطی که معاون جرم به طور غیر مستقیم به وسیله ی تحریک، ترغیب یا فریب و نیرنگ موجب وقوع جرم می‌شود، همیشه لازم نیست که از طریق همکاری مستقیم و توافق و تبانی معاون با مباشر، جرم تحقق یافته باشد، بلکه وقوع جرم می‌تواند بدون وجود ارتباط میان معاون و مباشر جرم مصداق پیدا کند. مالکی که اتومبیل خود را برای رانندگی به کسی می‌دهد که فاقد پروانه رانندگی است ممکن است بتوان او را مسئول و معاون در جرم غیر عمدی ناشی از فعل خود که همانا تسلیم اتومبیل به چنین راننده ای است شناخت. زیرا تفریط به نفس در رانندگی عملاً جرم شبه عمدی تلقی شده است به خصوص که ماده ۴۳ ق. م.۱ فرض معاونت را به طور کلی در جرایم قابل تعزیر (اعم از عمدی و غیرعمدی) ممکن دانسته. جرایم غیر عمدی (شبه عمدی) ناشی از تخلفات رانندگی در مواد ۷۱۴ به بعد قانون مجازات اسلامی ‌پیش بینی شده است، لذا فرض معاونت در جرایم غیر عمدی در شرایطی که عمد و قصد منتفی باشد، نیز امکان پذیر باشد.[۵۵]
چنانچه ملاحظه می‌شود حاصل این دو نظرموید سخن کسانی است که معاونت غیر عمدی را درکلیه مصادیق امکان پذیرمی‌دانند.به طور کلی به نظر می‌رسد با توجه به اطلاق عبارت قانون که مقرر می‌دارد: «اشخاصزیرمعاون جرممحسوبمی‌شوند»منعیبرای پذیرش معاونت درجرایم غیرعمدی وجود نداشته باشد.
۲ – صدق عرفی
درصورتی که معاون فاقد قصد باشد، لااقل باید عمل ارتکابی او به نحوی باشد که « عرفاً» بتوان گفت معاونت صورت گرفته است.به عبارت دیگرمعاونت عرفی برایتحقق کافیاست ولواینکه قصد معاونت هم نباشد.[۵۶]
در روّیه دیوان عالی کشور فرانسه معاونت در جرایم عمدی و غیر عمد ی پذیرفته شده است و دیوان کشور ایران نیز طبق رای شماره ۲۷۶۴ مورخ ۱۹/۱۲/۱۶ خود اعلام داشته است : «در جرایم غیر عمدی معاونت به همین قدر صدق می‌کند که با علم و اطلاع به اینکه شخص درکاری مهارت ندارد یا آن کار برخلاف نظامات یا بی احتیاطی است و ممکن است منجر به حادثهی خطرناک شود، با آن شخص معاونت کند.بهتراست با بهره گرفتن از روح قانون که در جهت حفظ جان و مال و حقوق افراد است، چنین استدلال کنیم که نظر به ماده ۴۳ قانون مجازات اسلامی، درصورتی که معاونت مستقیماً از طریق تحریک، ترغیب، تهدید، تطمیع، تهیه وسایل ارتکاب جرم ویا تسهیل وقوع جرم باشد، لزوم وجود علم و اطلاع معاون جرم محرز و مسلم است.[۵۷]
امابه نظر ما در وضع کنونی و به جهت نقش حساس اتومبیل و وسایل موتوری در زندگی اجتماعی و زیانهای فراوان و اندوهباری که از استفاده ناروا از این وسیله ایجاد می‌شود، ایجاب می‌کند که فرض معاونت درجرایم غیرعمدی ناشی ازتخلفات رانندگی را به عنوان یک استثناء براصلکلی«درجرایم غیرعمدی فرض معاونت وجود دارد» بپذیریم.[۵۸]
۳ – روّیه قضایی
دیوان عالی کشور درآراء متعدد، معاونت در جرایم غیر عمدی را پذیرفته است. شعبه پنجم دیوان عالی کشور طی حکم ۲۷۶۴ – ۲۹/۱۲/۱۳۱۶ مقرر می‌دارد:
«درجرایم غیرعمدی معاونت به همین قدر صدق می‌کند که با علم و اطلاع به اینکه شخص درکاری مهارت ندارد یا آن کار برخلاف نظامات یا بی احتیاطی است و ممکن است منجر به حادثه خطرناک شود با آن شخص معاونت کند. بنابراین اگر راننده ی رول ماشین را به شاگرد خود که میدانسته پروانه ندارد و از رانندگی بیاطلاع است بدهد ودرنتیجه منجر به قتل غیر عمد دیگری شود عمل معاونت و مسئول ماده ۱۷۷ قانون جزای عمومی‌خواهد بود ……»
رأی شماره ۳۴۹۵ مورخ ۳/۴/۱۳۱۹ از شعبه دوم دیوان عالی کشور حاکی ازآن است که«اگر مکانیسین بهشاگردخود که گواهینامهرانندگیندارد دستور بدهدکهاتومبیلرا بهخارج شهر ببرد ومورد معاینه قراردهدواتومبیلدرهمانموقعباکسیتصادفکندوموجبفوتویگردد مکانیسن معاون درقتلغیرعمدی است»

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت
 [ 06:08:00 ب.ظ ]
 
مداحی های محرم