معمــولا چهارویژگى برای شایستگی مطرح شده است:
-
- مرتبط با شغل یا سازمان؛
-
- ارتباط مثبت باعملکرد بهتـرفرد یا اجراى موفقیت آمیزنقش؛
-
- قابل تعریف به صورت رفتارهاى قابل مشاهده در شغل؛
- قابل ارزیابی وآموزش (درگاهی و همکاران،۱۳۸۹).
امروزه شایستگیها، عمدتاً به ویژگیهاى مورد نیاز براى توفیق در شغل یا عملکرد برتر اطلاق می شود.
اسپنسر[۴۳] و اسپنسر، شایستگی را خصیصه بنیادی یک شخص میدانند که با عملکرد عالی یا مؤثر مرجع رابطه علّی دارد. آن ها اعتقاد دارند که شایستگى شامل ابعاد ذیل است:
انگیزه[۴۴]: محرک درونى و اشتیاق براى انجام کار؛
ویژگی[۴۵]: خصوصیات شخصیتى و نحوه واکنش به شرایط و افراد؛
خود مفهومی[۴۶]: ارزشها، برداشت از خود یا نگرشهای یک شخص؛
مهارت[۴۷]: یعنی توانایی انجام یک وظیفه معین فیزیکی یا ذهنی؛
دانش[۴۸]: معلومات شغلى، اطلاعات و تخصص مرتبط با شغل
نوع یا سطح یک شایستگی در طرحریزی منابع انسانی کاربردهایی دارد. شایستگیهای دانش ومهارت، قابل مشاهده و نسبتاً در سـطح میباشند. شایستگیهای خود مفهومی، خصیصهها یا ویژگیها و انگیـزه، عمیقتر و پنهان تربوده و محور شخصیت میباشند (غلامزاده و همکاران، ۱۳۹۰، ۶).
مزایای به کارگیرى رویکرد شایستگی در مدیریت منابع انسانى
روابط هم افزاى بین زیرسیستمهاى منابع انسانى که بر اساس شایستگى سازماندهى مى شوند، باعث عملکرد بهتر و مطلوب تر مدیریت منابع انسانى مى گردند. به عنوان نمونه، مزایاى زیر را مىتوان براى سیستمهاى منابع انسانى مبتنى بر شایستگى بیان کرد ( ابطحى و منتظرى،۱۳۸۶)
-زمان لازم براى آموزش و اداره زیر سیستمها کاهش مى یابد.مدیران باید فقط مجموعه مشخصى از شایستگیها و تعاریف را براى هرپست مدنظر قرار دهند. مشخص بودن شایستگیها و تمرکز بر آن ها باعث صرف زمان کمترى براى استقرار یک برنامه یا زیرسیستم جدید مى گردد.
-زیر سیستمها یکدیگر را معتبر مى سازند. به دلیل اینکه اطلاعات و داده ها از منابع مختلف جمع آورى مىشوند، مى توان از دادههاى یک بخش یا جزء براى اعتبار دادن به اثربخشى اجزاى دیگر استفاده کرد. براى مثال درجهبندیهاى به دست آمده پس از بررسى و ارزیابى عملکرد برمبناى شایستگى مى توانند به راحتى براى ایجاد یک زیرسیستم انتخاب یا آموزش اثربخش و معتبر به کار روند و برعکس.
– زیرسیستمهاى مدیریت منابع انسانى مبتنى بر شایستگى، یکدیگر را تقویت مى کنند. استفاده از یک زیرسیستم باعث تقویت استفاده از سایر زیرسیستمها مىشود. به کارگیرى موفقیت آمیز تعاریف و درجه بندیهاى مبتنى بر شایستگى در یک زیرسیستم باعث تقویت استفاده این استراتژى و این تعاریف در زیر سیستمهاى دیگر توسط مدیران می شود (غلامزاده و همکاران،۱۳۹۰، ۸).
۲ـ ۲ ـ ۴ ـ تعریف انواع شایستگیها (محوری، رهبری، شغلی)
- شایستگیهای محوری
سازمان برای دستیابی به برتری و بلوغ نیازمند ایجاد شایستگیهای محوری است. شایستگیهای محوری برآمده از قابلیت های سازمانی هستند. قابلیت های سازمانی نیز به وسیله منابع سازمان خلق میشوند. فرایند خلق قابلیت های سازمانی، یک فرایند یادگیری است که با طی تجربیات مستمرسازمانی، به مرور سازمان را به سوی مزیت رقابتی سوق میدهد. شایستگیهای محوری عبارتند از قابلیتهایی که ارزشمند، کمیاب ر قابل جایگزین، و تقلید ناپذیرند. شایستگیهای محوری، منجر به خلق مزیت رقابتی، ایجاد ارزش و بازگشت سرمایه بالاتر میگردند(افضلآبادی و همکاران،۱۳۸۹، ۳).
- شایستگىهاى رهبری
شایستگی مدیریتی یا رهبری مجموعه ای از مهارت ها، خصوصیات و رفتارهای فردی رهبران ومدیران ارشد یک سازمان
را شامل می شود. شایستگىهاى رهبران مىبایستى به صورت چند بعدى برنامهریزى شود. براى این منظور سه رویکرد کلى موجود مى باشد که عبارتند از:
۱ ـ توسعه مستقیم: در این حالت، فرد یاد گیرنده به طور مستقیم در معرض موضوع توسعه قرار مىگیرد،
۲ ـ توسعه در حین کار: در این مورد محیط و اهداف براى انجام امور کارى تعریف شدهاند، تنظیم مىکند؛
۳ ـ توسعه اجتماعى: در این شرایط، رفتار و نگرش افراد در اثر مشاهده الگوهایى در محیط اطراف تغییر مىکند (افضلآبادی و همکاران،۱۳۸۹ ، ۳).
- شایستگی شغلی
این شایستگیها میتوانند به عنوان شایستگیهای مرتبط با کار یا شغلی توصیف شوند که به انتظارات عملکرد شغلی واستانداردها و ستادهایی که از افرا د انتظار میرود اشاره دارند .در شایستگی شغلی بیشتر بر مهارت های افراد تأکید می شود نه رفتار آن ها، این شایستگیها می توانند از طریق تحلیل وظیفه ای تعریف شوند .و آنچه را افراد در نقشهای ویژه باید قادر به انجام آن باشند و استانداردهای که از آنها انتظار میرود محقق کند را مشخص میسازند .معیارهای شایستگی هر یک از مشاغل بر اساس تحلیل قابلیتها و شایستگیهای مورد نیاز خاص هر شغل با بهره گرفتن از ابزارهای ویژهای تعیین میگردد. فرآیندی که در این مرحله صورت میگیرد تعیین نیمرخ شایستگیهای مشاغل بر اساس طراحی ماتریس قابلیتها و شناسایی دانش، مهارت و تواناییهای ضروری برای انجام مناسبِ وظایف پیش بینی شده هر یک از مشاغل است. این مرحله اطلاعات مورد نیاز را جهت مرکز ارزیابی به منظور سنجش و تطبیق قابلیتهای شغلی و فردی فراهم میسازد. توضیح اینکه اطلاعات به دست آمده در این فعالیت ورودی قابل اطمینان و ارزشمندی در سیستم ارزیابی عملکرد ذخایر جانشینی ایجاد می نماید (افضلآبادی و همکاران،۱۳۸۹ ، ۴).
۲ـ ۲ ـ ۵ ـ انواع الگوهای شایستگی
در دهه گذشته الگوها و چارچوبهای متعددی در زمینه اندازه گیری شایستگیها مطرح شده است، این الگوها از نظر اطلاعاتی که گردآوری میکنند غالباً با هم تفاوت دارند. برخی از الگوها به تواناییهای ژنریک و ویژگیهای کیفی اشخاص تأکید دارند. در حالی که گروه دیگری از الگوها بر روی مهارتهای فنی ویژه شغل متمرکزند در برخی از الگوها هم تلاش شده تا با در نظر گرفتن سه عامل نقشهای شغلی، رفتارهای شغلی و دانش ـ مهارت ـ توانایی[۴۹]، ترکیبی از شایستگیهای فردی و زمینه های شایستگی شغلی در رویکردی جامع ارائه شود (دهقانان،۱۳۸۶). امروزه الگوها و چارچوبهای متعددی برای شایستگی موجود است، ولی میتوان گفت که اکثر آن ها تا حدودی مبتنی بر این مواردند:
الف – خوشه دانش، مهارتها، توانایی ها، انگیزش، باورها، ارزشها و رغبتها، ب ـ مربوط با بخش مهم شغل، ج ـ مربوط با عملکرد برتر و یا اثر بخشی، د ـ مربوط با استانداردهای پذیرفته شده قابل مشاهده و قابل سنجش؛ ه ـ مربوط با جهتگیری استراتژیک؛ و ـ قابل بهبود از طریق آموزش و پرورش.
[جمعه 1401-09-25] [ 10:07:00 ق.ظ ]
|