با مروری بر تجربه سازمان­ های امروزی این امر مشخص خواهد شد که آموزش توانسته است به عنوان یکی از مطمئن ترین وسایل به بهبود کیفیت و عملکرد امور سازمان و حل مسائل آن کمک کند. البته آموزش به تنهایی قادر به حل همه نابسامانی­ها و مشکلات سازمان نخواهدبود. لیکن بدون تردید یکی از موثرترین تدابیر برای انجام امور و تسهیل کننده مأموریت‌­های زمان محسوب می شود.

۲-۵ اهمیت نقش منابع انسانی درنظام آموزشی

هر نظام اعم از (آموزشی و غیر آموزشی) دارای سه بخش عمده درونداد، فرایند و برونداد است در نظام­های اجتماعی منابع انسانی مهمترین عنصر هر یک از بخش­های نظام محسوب می­شوند. در نظام آموزش و پرورش، معلم از یک سو به ‌عنوان درونداد، وارد کننده اطلاعات، بینش­ها و روش­ها است و نقش غیرقابل انکاری بر برونداد نظام ایفا می­ کند. و از سوی دیگر مسئولیت بخش عمده­ای از فرایند نظام را بعهده دارد و ‌بنابرین‏ تحقق اهداف نظام آموزشی تا حد زیادی مرهون تلاش­ های معلم است. معلم یک عامل غیرقابل جایگزین در روند آموزش و پرورش و در کلیه سطوح آن ‌می‌باشد و کیفیت آموزش و پرورش، ارتباط تنگاتنگی با ویژگی­های او دارد. معلم در تحقق اهداف نظام آموزشی و انجام وظائف خود زمانی موفق است که برای پذیرش امر مهم تدریس شایستگی­های لازم را کسب کرده باشد. در تامین منابع انسانی برای آموزش و پرورش دو جنبه کیفی و کمی با هم مطرح می­ شود و صرفاً رفع نیاز کمی که توجهی به کیفیت ندارد مطرح نیست. در جامعه ما، به لحاظ ازدیاد سریع جمعیت دانش آموزی، تعداد بسیاری از افراد داوطلب شغل معلمی به استخدام آموزش و پرورش در آمده اند تا ازعهده این جمعیت زیاد برآیند. استخدام غالباً با منابع مالی محدود انجام گرفته است و امکان گزینش داوطلبان شایسته همیشه امکان پذیرنبوده است. شرایط کاری معلمان در غالب موارد به علت کمبود امکانات مالی و تجهیزات آموزشی مناسب و کلاس­های پر جمعیت بدتر شده است. برآوردن نیازهای دانش آموزانی که مشکل اغلب آن ها نبود یا ضعف انگیزه تحصیلی است. نیازمند معلمانی است که دارای ویژگی­هایی چون علاقمندی ،تجربه، تخصص، شایستگی تدریس و هدایت جریان یادگیری باشد.

۲-۶ ویژگی­های معلمان

یکی ازعناصری که برنامه نظام آموزشی با آن بطورمستقیم سروکارداردمعلم است .معلم، مهمترین فرددرفرایندتدریس ‌در کلاس درس است ازاین رومدیران باید از ویژگی‌های شخصی وحرفه ای معلمانی که قراراست ‌با آنان ‌کار کنند شناخت دقیقی داشته باشند.این شناخت به آنان کمک می کندتادرک وبینش صحیحتری نسبت به معلمان تحت نظارت خودپیداکنندو بدانندباچه کسی همکاری پیدامی کنندواودرچه سطحی ازرشدوپیشرفت حرفه ای قراردارد.شناخت مدیران ازمعلم ضرورتی سازمانی وحرفه ای است اوبایددانش ومهارتهاونگرشهاونیازهاوانتظارات معلم ‌و مدرسه واثربخشی معلم ‌را موردبررسی قراردهد.معلمان افرادمتخصصی محسوب می شوندکه وظیفه ای فنی راانجام می دهندوبایددرمورددانش آموزان وفرایندرشدرفتارآنان دانش واطلاعات وسیعی داشته باشند.

‌خلاق‌ترین معلمان افرادی هستندکه ‌در همه مراحل فرایندیعنی ‌از مراحل تدارکاتی برنامه ریزی درسی گرفته تاتدریس فعالیت داشته باشد. زیرادرآن صورت مدرسه رانظام اجتماعی تلقی می کنندکه تجربیات یادگیری دانش آموزان رابراساس مبنای درست پیش‌بینی وطراحی می کنندمعلمان بایدازنظریه های برنامه درسی وتحقیقات انجام شده در این زمینه آگاهی داشته باشند زیراکیفیت تدریس به آگاهی یاعدم آگاهی ازآن بستگی داردوبایددربرنامه ریزی درسی ازاین نظریات وتحقیقات استفاده شود.

اهمیت کیفیت تدریس و ویژگی­های معلمان را نمی­ توان دست کم گرفت. در مرحله اولیه تحصیلات ابتدایی گرایش به یادگیری و نیز خودشناسی در شخص شکل ‌می‌گیرد. نقش معلم در این مرحله بسیار مهم است .

هر قدر کودکانی که تازه پا به عرصه آموزش می­گذارند کمبودهایی چون فقر محیط اجتماعی نابسامان یا معلولیت جسمی داشته باشند از معلم هم انتظار بیشتری می­رود. معلم برای آنکه مؤثر باشد باید بعد وسیعی از مهارت­ های تدریس و نیز خصوصیات انسانی چون یکدلی و بردباری و تواضع را به ‌عنوان مکمل قدرت کسب کند. اگر اولین معلم کودک یا بزرگسال درست تربیت نشده باشد و دارای انگیزه ضعیفی باشد اولین سنگ بنای یادگیری نامطمئن و لرزان خواهد بود. استخدام معلمان باید با توجه به شرایط محیطی هر کشور از بین علاقمندترین افراد صورت گیرد و با بهبود آموزش آن­ها بهترین­ها برای انجام وظیفه در مشکلترین پستها تشویق شوند. زیرا بدون چنین افرادی بهبود قابل توجه کیفیت کار در جاهایی که بیشترین نیاز به آن ها احساس می­ شود امکان پذیر نیست. در همه کشورها بالا بردن سطح شایستگی و ایجاد انگیزه در معلم باید در درجه نخست اهمیت باشد.

پیچیده بودن تامین و تربیت کادر با کیفیت برای آموزش و پرورش به صورت یک مشکل مهم برای اکثر کشورها حتی کشورهای استعمارگر درآمده و تحقیقات زیادی در این مورد انجام شده و راه حل­هایی نیز ارائه شده است. از جمله این تحقیقات تحقیقی است تحت عنوان (ملتی در معرض خطر) که زیر نظر وزیر آموزش و پرورش آمریکا در سال۱۹۸۳ انجام شد و پیشنهادهایی برای بهبود کیفیت تدریس دبیران مطرح ‌کرده‌است.

در این تحقیق پیشنهاد شده که آمادگی معلمان باید افزایش یابد و امر تدریس و شغل معلمی به صورت حرفه­ای قابل احترام و مقبول همگان تلقی شود و تدابیری برای افزایش حقوق معلمان اتخاذ شود. همچنین باید برای دانشجویان ممتاز به شغل معلمی اقدامات وسیعی صورت پذیرد.

۲-۷ اهمیت آموزش متوسطه

بسیاری از انتظارها و انتقادهای نظام رسمی تعلیم و تربیت بر آموزش متوسط متمرکز است. آموزش متوسطه از یک طرف دروازه ورود به ترقی اقتصادی و اجتماعی محسوب می­ شود و از طرف دیگر آن را متهم ‌می‌کنند که راهی است باز اما نابرابر و غیر کافی به دنیای بیرون و به طور کلی نه تنها سد راه آمادگی نوجوانان بر تحصیلات عالی می­ شود بلکه اجازه نمی­دهد آنان برای ورود به دنیای کار آماده شوند. بعلاوه، گفته می­ شود که مطالب آموخته شده در دوران متوسطه بی­ربطند و در آن ها توجه به اکتساب استعدادها و ارزش­ها نمی­ شود. به طور کلی چنین نتیجه ‌گرفته‌اند: که برای رسیدن به رشد اقتصادی میزان چشمگیری از جمعیت باید از آموزش متوسطه برخوردار باشند. چنانچه آموزش را به سه دوره عمومی، متوسطه و عالی تفکیک نماییم آموزش متوسطه بین آموزش ابتدایی و آموزش دانشگاهی و عالی قرارگرفته است. انتظار می رود اگر آموزش متوسطه نتواند دانش آموختگان خود را به آموزش عالی و تخصصی هدایت کند حداقل آن ها را به بازار کار رهنمون سازد.

آموزش متوسطه به دو معنی حالت انتقالی دارد اول بین مدرسه و بازار کار و دوم بین مدرسه و دانشگاه. در حالت اول فرد آموزش دیده را برای ورود به دنیای کار یا بیکاری آماده می­ کند و در حالت دوم آموزش متوسطه، در واقع مقدمات و زمینه ­های پرورشی، آموزشی، عقلانی، عاطفی، روانی و اجتماعی نوجوانان و جوانان را برای ورود به دوره آموزش عالی فراهم می‌کند.

دو نکته بر ضرورت توجه عاجل به آموزش متوسطه درکشورها می افزاید:

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت


فرم در حال بارگذاری ...