در بحث سبک های تفکر، موضوع بر این فرض استوار است که آنچه که در زندگی افراد رخ می‌دهد ، نه تنها به میزان خوب اندیشیدن افراد بستگی دارد بلکه بر چگونه اندیشیدن آن ها مرتبط است. چون که افراد درک درستی از تقکر یکدیگر ندارند ، باعث عدم درک متقابل از یکدیگر می شود که نمونه های بارز آن در میان والدین و کودکان ، روسا و کارکنان دیده می شود. ‌بنابرین‏ درک درست از سبک تفکر یکدیگر باعث جلوگیری از این مشکلات احتمالی می کند ( استرنبرگ، ۱۹۹۷، ۳۲).

سبک تفکر عبارت است از شیوه ی ترجیحی تفکر[۳۶] که معادل توانایی افراد نمی باشد. اگر که ما قبول داشته باشیم که سبک تفکر معادل توانایی افراد می‌باشد، بایستی افرادی که سبک های تفکر یکسانی با هم دارند ، در توانایی با هم یکسان عمل نمایند. اگر به فردی وظایف خاصی را بدهند که با سبک تفکر وی هماهنگی نداشته باشد، فرد توانایی تعدیل سبک تفکر خود ،در مقابل وظایف داده شده را دارا است. در مقابل اگر فرد توانایی انجام وظایف خاصی را نداشته باشد هیچ گاه نمی تواند از عهده آن وظایف برآید( استرنبرگ، ۱۹۹۹،۳۳).

طبق نطر استرنبرگ(۱۹۹۹) نظریه خودگردانی ذهنی[۳۷] بر این اساس استوار است که نوع و شکل حکومتی که درجهان داریم، تصادفی نیست بلکه بازتاب بیرونی افکاری است که در ذهن های مردم دارد. آن ها راهکارهایی را جهت سازماندهی افکار ارائه می‌دهند ‌بنابرین‏ همه حکومت ها آئینه اذهان انسان ها هستند.

همانطوریکه جامعه نیاز به اداره کردن دارد ما نیز باید خودمان را اداره کنیم مانند حکومت باید ‌بر اساس اولویت ها تصمیم گیری کنیم و منابعی را بدان اختصاص دهیم و نسبت به تغییرات پاسخگو باشیم(استرنبرگ، ۱۹۹۹ ،۳۴).

۲-۱-۲- انواع خود گردانی ذهنی

نظریه خودگردانی ذهنی به ۴ شکل متجلی می شود: فردسالاری[۳۸] ، پایورسالاری[۳۹] ، جرگه سالاری[۴۰] ، ناسالاری[۴۱](هرج و مرج طلب). هر یک از این ۴ شکل، جهان و مسائل مربوط به آن را به شیوه ی متفاوتی در نظر می گیرند.

  1. فرد سالار:

فردی با اراده و مصمم بوده و این فرد به کسی اجازه نمی دهد که در حل مسائل و مشکلات در کار او دخالت کند، او تصور می‌کند که ممکن است که دیگران ذهنیات خود را به او القاء کنند. کودکان فرد سالار در مدرسه با مشکلات مواجه هستند آن ها مایلند کار دیگری به جزء آن چه به آن ها گفته می‌شوند انجام دهند و هنگامی که تصور می شود در حال گوش دادن به حرف های معلم هستند احتمالا فکرشان جای دیگر است. روسای فرد سالار انتظار دارند تا وظایف بدون کم و کاست انجام شود.

  1. فرد پایورسالار:

هدف ها را به صورت سلسله مراتب تنظیم می‌کند و نیاز به اولویت بندی هدفها را درک می‌کند، و چون همیشه تمامی هدف ها تحقق پیدا می‌کند فرد پایورسالار درمقایسه با فرد سالار بیشتر پیچیدگی ها را می پذیرد و نیاز به بررسی همه جانبه مسائل را تشخیص می‌دهد اولویت ها را مشخص می‌سازد این افراد مایلند خود را با سازمان ها وفق دهند چون نیاز به اولویت ها رادرک می‌کنند با این حال مایلند اولویت ها را بر اساس میل خود سازماندهی کنند نه سازمان‌ها.

  1. فرد جرگه سالار:

این افراد علاقه دارند امور را در همان زمان تعیین شده انجام دهند ممکن است در مواردی برانگیخته شوند، اغلب مطمئن نیستند چه کاری را اول باید شروع کنند یا چه زمانی را صرف انجام یک کار کنند.

  1. فرد ناسالار:

این افراد از طریق تنوع نیازها و هدف ها و هدف هایی که طبقه بندی اولویت آن ها مشکل است برانگیخته شود، مسائل را به صورت یک امر تصادفی در نظر می گیرند و از سیستم ها به طور جدی دوری می‌کنند و با آنچه سیستم ارائه می‌دهد مقابله می‌کند و فقط محدوده ی کار خود را در نظر می گیرند و در انطباق با کلاس درس با مشکل مواجه هستند بخصوص اگر محیط جدی و منظم باشد خلاقیت آن ها ممکن است نسبت به دیگران بیشتر باشد زیرا از هر موضوعی جزئیاتی را در نظر می گیرند و غالبا اجزاء متنوع و اطلاعات و عقاید را به شیوه ای خلاق در کنار هم قرار می‌دهند(استرنبرگ،۱۹۹۹،۳۸).

۲-۱-۳-کنش های خودگردانی ذهنی

  • اجرایی[۴۲]

طبق نظر استرنبرگ(۱۹۹۹) افراد دارای این سبک تفکر مایلند از مقررات پیروی کنند و کارهایی انجام دهند که قبلا طرح ریزی و سازماندهی شده است، و نقش خود را به جای خلق ساختارهای نو، در درون ساختارهای موجود ایفاء نمایند. فشار گروه همسالان کودک را تشویق به پذیرش سبک تفکر اجرایی و احترام به هنجارهای گروهی می‌کند ‌بنابرین‏ فشارهایی که از سوی بسیاری از منابع وارد می شود دانش آموزان را به پذیرفتن این سبک تفکر هدایت می‌کند. به ویژه در مدارس امروزی سرزمین ما که این سبک تفکر را تقویت می‌کند که در آن سی الی چهل دانش آموز را در آن جای می‌دهند که نقش معلم در آن به علت کثرت شاگردان و محتوای درسی به عنوان راهنما کاهش یافته و از روش کم هزینه سخنرانی استفاده می‌کند .

  • قانونی گذاری[۴۳] .

افراد دارای اینگونه تفکر مایلند کارها را به شیوه ای که ترجیح می‌دهند انجام دهند و خود تصمیم بگیرند که چه کاری انجام دهند و دوست دارند قوانین را وضع کنند و به مسائلی بپردازند که قبلا طرح ریزی و سازماندهی نشده باشند. سبک قانون‌گذار عملا به خلاقیت می‌ انجامد زیرا ‌به این مبحث علاقه دارند.

  • قضایی[۴۴]

افراد این گروه از تفکر مایلند قوانین و برنامه ها را ارزیابی کنند، آن ها اموری را ترجیح می‌دهند که در آن عقاید و امور موجود ارزیابی شود فردی که قضاوت نگر است فعالیت هایی مانند نوشتن مقالات انتقاد آمیز، ارائه عقاید، قضاوت ‌در مورد افراد و کارهای آنان و ارزیابی برنامه ها را ترجیح می‌دهند، و مدارس ایران برای این سبک تفکر ارزش بسیار کمی قائل هستند(استرنبرگ، ۱۹۹۹،۳۷).

۲-۱-۴-متغیرهای مؤثر در شکل گیری سبک های تفکر

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت


فرم در حال بارگذاری ...