1. نمایشنامه[۲۴۰]، داستان[۲۴۱]، اسطوره ها[۲۴۲] و آیین ها[۲۴۳]: افراد گروه در نمایش درمانی –با توجه به هدف های درمانی و ویژگی های گروه- می‌توانند از متن آماده ای استفاده کنند و یا متنی را بنویسند. اجرای یک نمایشنامه منجر به فرافکنی مشغولیت های درونی خود و در نهایت، کشف و حل مشکلات می شود (جونز، ۱۹۹۶).

در کار با کودکان و بزرگسالان می توان به گونه ای از قصه درمانی استفاده کرد (براون[۲۴۴]، ۲۰۰۵). قصه و روایت به انسان کمک می‌کند تا خود را بهتر بشناسد، رفتار انسانی را عمیق تر درک کند، روابط انسان ها را بهتر بفهمد و به خارج از خویشتن گرایش و علاقه پیدا کند (آقاعباسی، ۱۳۸۵). همین طور اسطوره ها و آیین ها به انسان اجازه می‌دهند که از انزوای خویش بیرون آید و با محیط پیرامونی تعامل داشته باشد (ریچ، ۱۳۷۸). در نهایت این که با بهره گرفتن از نمایشنامه داستان، اسطوره ها و آیین ها به تجربه های فردی و پویایی های گروه اجازه داده می شود در فرایند استعاری یا ماوراءالطبیعی دوباره تجربه شوند. این ابزارها ساختار و فاصله مناسبی برای اکتشاف در خود و خودآگاهی فراهم می‌کنند (انجمن نمایش درمانگران بریتانیا، ۲۰۰۵).

  1. ایفای نقش: یکی از فنون مشترک بین نمایش درمانی و روان نمایش درمانی است. با بهره گرفتن از ایفای نقش در موقعیت های غیر واقعی، مراجع می‌تواند شیوه های صحیح رفتار اجتماعی مانند جرئت ورزی را بیاموزد. اعضای گروه می‌توانند بر اساس بازسازی موقعیت های دشوار، راه حل های مختلف را تجربه کنند. در فضای امن، افراد می‌توانند به راحتی دست به خطر بزنند و در نتیجه عمل خود را هم مشاهده و هم ارزیابی کنند (انجمن نمایش درمانگران بریتانیا، ۲۰۰۲). افزون بر این ایفای نقش می‌تواند تجربه های مفیدی در حوزه نقش ها و رفتارهای متفاوت برای مراجعان داشته باشد (کاسون، ۲۰۰۶).

۴-۳-۲اهداف نمایش درمانی

امونا (۱۹۹۴) پنج هدف کلی را برای نمایش درمانی عنوان می‌کند؛ ابتدا، “تجلی و کف نفس هیجانات” بدین معنی که فرد یاد بگیرد که چگونه هیجانات خود را کنترل کند و آن ها را به طور مناسب و قابل قبول رها سازد. دوم، “مشاهده خود”و “هدایت آن” که با یک چشم انداز کلی بر همه چیز بنگریم، به جستجوی امیدها بپردازیم و راجع به اختیارها و انتخاب ها تفکر کنیم. سوم، “نقش های آماده” یا تجربه شخصیت های متفاوت و یافتن راه های عمل کردن جدید برای واکنش نشان دادن و تقلید کردن. چهارم، “تعدیل و توسعه تصور از خود” یا تعویض نقش های نوشته شده که فهم ما را از جنبه‌های خودمان بالا می‌برد. پنجم، آخرین هدفی که امونا اضافه می‌کند، “مهارت های اجتماعی متقابل و بین فردی”استکه با عملکرد گروه همانند یک جامعه کوچک تمرین می شود و توسعه پیدا می‌کند ( مورتاد، ۲۰۰۳).

۵-۳-۲ رویکردهای نمایش درمانی

رویکردهای مختلفی ضمیمه کار نمایش درمانی قرار می‌گیرد. بعضی از این رویکردهای تخصصی که توسط پیشروان نمایش درمانی توسعه داده شده، از این قرار است: نظریه نقش رابرت لندی (لندی، ۱۹۹۳)، دیدگاه انسان شناسی/آیینی سو جنینگز (جنینگز، ۱۹۹۵) و دیدگاه پنج مرحله ای امونا (امونا، ۱۹۹۴).

یکی از چالش های اصلی در عرصه نمایش درمانی، کنار آمدن با نظریه های گوناگونی است که در این زمینه وجود دارند. در دوره های نخست آغازنمایش درمانی، افراد و گروه ها به شکل مستقل از یکدیگر کار می‌کردند، همین مسئله، روی آوردها و شیوه های مختلفی را پدید می آورد (جونز، ۱۹۹۶).

برخی از پژوهشگران معتقدند که فرایند درمان و شفابخشی در حوزه استعاره و خیال روی می‌دهد و تفسیر امری ضروری نیست. در مقابل متخصصان دیگر بر این باورند که ارتباط نمایش درمانی را با زندگی مراجع باید برای وی تفسیر و منعکس کرد. درمورد فرایند شفابخشی و درمان نیز موضع گیری ها متفاوتند و همواره این مسئله مطرح بوده است که آیا درمان و شفابخشی حاصل یک بینش تدریجی ‌در مورد نقش هایی است که فرد در جلسلت ایفا می‌کند (گروتفسکی، ۱۳۸۲) یا آنکه تجسم نقش ها و تفکر ‌در مورد زوایای هر نقش (لندی، ۱۹۹۳) به درمان می‌ انجامد. افزون بر این در روی آورد های مختلف، درباره نحوه و زمان استفاده از فنون نمایش درمانی یا تئاتری، تفاوت های فاحشی دیده می شود. در این میان باید توجه داشت که شکل های متفاوت نمایش درمانی به نیازها، توانایی ها، مهارت ها و رغبت های مراجع و هدف های درمانی بستگی دارد.

مع هذا، باید گفت هر چند مضامین، الگوها، هدف ها و نحوه استفاده اجرا در نمایش درمانی های مختلف با یکدیگر متفاوتند، اما فرایند اساسی این فعالیت تغییر نمی کند. درمانگر و اعضای گروه، پیوسته در پی تشخیص و

    1. . art ↑

    1. . Drama Therapy ↑

    1. . bibliotherapy ↑

    1. . dance/movement ↑

    1. . music ↑

    1. . poetry ↑

    1. . psychodrama ↑

    1. . Landy, R. ↑

    1. . catharsis ↑

    1. . Pitruzzella, S. ↑

    1. . Moreno, M. ↑

    1. .Laban, R. ↑

    1. .Slade, P. ↑

    1. .Sue Jennings ↑

    1. . psychotic ↑

    1. .Marion Lidvist ↑

    1. .Sesame ↑

    1. . Crimmens, P. ↑

    1. . Brockett, O. ↑

    1. . relaxation ↑

    1. . Hallahan, D. P. ↑

    1. . Kauffman, J. M. ↑

    1. .Patton, J.R. ↑

    1. .Beirne, S. ↑

    1. .Payne, J.S. ↑

    1. .Smith, J. ↑

    1. . intellectual disability ↑

    1. .Keogh, B.K. ↑

    1. .Margolis, J.S. ↑

    1. . self-regulation ↑

    1. . impulse control ↑

    1. . Bortoli, A. ↑

    1. . Oland, A. ↑

    1. . Handerson, C. E. ↑

    1. . Dakof, G.A. ↑

    1. . Schwartz, S.J. ↑

    1. . Liddle , H.A. ↑

    1. .attention deficit ↑

    1. . American Psychiatric Association ↑

    1. . Lemlentyre, L. ↑

    1. . Wood, J. ↑

    1. . Lazari, A. ↑

    1. .over-attention ↑

    1. .under-attention ↑

    1. .perseveration ↑

    1. . Strauss, M. ↑

    1. . Werner, L. ↑

    1. . Cruikshank, S. ↑

    1. . Echoing, L. ↑

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت


فرم در حال بارگذاری ...