طرز تلقی ها: از دیگر پیامدهای مستقیم فشار عصبی سازمانی، می توان آن پیامدهایی را ذکر کرد که به طرز تلقی مربوط می‌شوند به عنوان مثال: رضایت شغلی، روحیه، تعهد سازمانی و انگیزش فرد، از فشار عصبی صدمه ببینند.

۲-۱-۲- ۱- ۳- پیامد های فردی و سازمانی:

پیامد نهایی فشار عصبی که هم بر اشخاص و هم بر سازمان ها اثر می‌گذارد، “واماندگی” است. واماندگی، یک احساس عمومی تحلیل رفتگی است و هنگامی به وجود می‌آید که فرد احساس کند فشار های بسیار زیادی را تحمل می‌کند و منابع رضایت نیز بسیار کم می‌باشند (حقیقی و دیگران، ۱۳۸۰).

۲- ۱-۳- خودکارآمدی

یکی از مسائل مهم مورد توجه بشر خودکارآمدی است(زارع زاده و کدیور، ۱۳۸۹). بندورا (۱۹۸۶) خودکارآمدی را قضاوت افراد در موردتوانایی هایشان برای سازماندهی و اجرای یک سلسله کارها جهت رسیدن به انواع تعیین شده عملکرد می‌داند(به نقل از عابدینی، ۱۳۹۰). بدیهی است که تفکر، احساسات و رفتار انسان در موقعیت هایی که به توانایی‌های خود اطمینان دارد، متفاوت از رفتار وی در موقعیت هایی است که احساس عدم توانایی یا فقدان صلاحیت می‌کند(قراباغی، امیرتیموری و مقامی،۱۳۹۰).

ادن[۴۱] و ذوک[۴۲] (۱۹۹۶) معتقدند خودکارآمدی تخمین کلی فرد از توانایی‌های خود برای تأثیر گذاشتن بر عملکرد است. کسیدی[۴۳] و ایچوز[۴۴] (۱۹۹۸) خودکارآمدی را عقیده به توانایی یک فرد در داشتن یک رفتار یا انجام یک کار خاص به صورت موفقیت آمیز می دانند(به نقل از سلیمانی و هویدا، ۱۳۹۲). اسپکتور[۴۵] (۲۰۰۷) معتقد است خودکارآمدی قضاوت های فرد درباره توانایی هایش برای انجام موفق سطوح خاصی از تکالیف است، که می‌تواند منجربه تلاش های گسترده تر و پشتکار بیشتر گردد.

خودکارآمدی یا خود اثربخشی از لحاظ روانشناسی انتظارات متصور یک فرد برای موفقیت در یک کار یا رسیدن به یک نتیجه خوب از طریق فعالیت های فردی است. ‌بنابرین‏ خودکارآمدی یک فرایند ذهنی است که شامل شناسایی هدف، برآورد تلاش و توانایی‌های لازم برای رسیدن به آن هدف و پیش‌بینی نتیجه آن می‌باشد. افراد دارای خودکارآمدی بالا توانایی‌های خود را باوردارند و برای رسیدن به هدف خود پافشاری می‌کنند و تسلیم نمی شوند، از این رو در متقاعد کردن دیگران موفق عمل می‌کنند(اوانس[۴۶]و کلارک[۴۷]، ۲۰۱۱).

خودکارآمدی از بنیه شخصیتی فرد در رویارویی با مسائل و رسیدن به اهداف و موفقیت خبر می‌دهد و تحت تأثیر ویژگی های شخصیتی، از جمله باور داشتن خود (اعتماد به نفس)، تلاشگر بودن و تسلیم نشدن (خودتهییجی)، وارسی علل موفقیت نداشتن به هنگام ناکامی(خودسنجی)، آرایش جدید مقدمات و روش های اجتماعی برای رسیدن به هدف (خود تنظیمی) و تحت کنترل درآوردن تکانه ها(خود رهبری) قرار دارد(رحیم آبادی، ۱۳۹۱).

۲- ۱-۳-۱- منابع خودکارآمدی

انتظارات خودکارآمدی ‌بر اساس چهار منبع اطلاعاتی شکل می‌گیرد (هوی[۴۸]و میسکل[۴۹]،۲۰۰۵). این چهار منبع عبارتنداز: دستاوردهای عملکردی[۵۰]، تجربه جانشینی[۵۱]، ترغیب کلامی[۵۲]وحالت های فیزیولوژیکی[۵۳].

دستاوردهای عملکردی: بندورا معتقد است انتظارات کارآمدی در تجربیاتی که شخص در آنان مهارت دارد، ریشه دارد. تجارب موفق انتظارات سطح بالا ایجاد می‌کنند؛ در حالی که تجارب شکست منجربه انتظارات پایین می‌شوند.

تجربیات جانشینی: یعنی دیدن یا مشاهده کارهای موفقیت آمیز دیگران، می‌تواند به تدریج ادرا ک های کارآمدی را در بینندگان القاء کند تا ‌به این باور برسند که آنان هم آن قدر دارای قابلیت هستند که بر فعالیت های مشابه تسلط یابند.

ترغیب کلامی یا قانع سازی کلامی: قانع سازی کلامی بدین معنی است که اگر به مردم بگوییم شما توان انجام کارهایی را که می خواهید دارید، خودکارآمدی آنان افزایش می‌یابد. برای اینکه قانع سازی مؤثر بیفتد، باید واقع بینانه باشد. این شیوه اغلب برای متقاعد کردن افرادی به کار می رود که قابلیت های لازم برای انطباق با اهدافشان را دارند.

برانگیختگی فیزیولوژیکی: میزان آرامش یا ترس ما در شرایط استرس زا، منبع دیگری است که بر خودکارآمدی ما تأثیر می‌گذارد. ما این نوع اطلاعات را اغلب به عنوان منبعی برای قضاوت در باره توانایی‌های خودمان به کار می گیریم. بندورا معتقد است زمانی که مردم با برانگیختگی آزارنده ای محاصره نشده اند، بیشتر انتظار موفقیت دارند تا زمانی که در شرایط استرس زا قرار می گیرند.

۲- ۱- ۳- ۲- انواع خودکارآمدی

خودکارآمدی دارای حیطه های مختلفی است که عبارتند از:

    • خودکارآمدی اجتماعی: به معنای ادراک فرد از توانمندی خود در رسیدن به معیارهای اجتماعی و ارتباطات اجتماعی است.

    • خودکارآمدی تحصیلی: به معنای ادراک فرد از توانمندی خود در یادگیری، حل مسائل تحصیلی و دستیابی به موفقیت های تحصیلی است.

    • خودکارآمدی هیجانی: به معنای ادراک فرد از توانمندی خود در کنترل و مدیریت هیجان ها و افکار منفی است.

  • خودکارآمدی جسمانی: به معنای ادراک فرد از توانایی جسمی، اطمینان در انجام فعالیت ها و مهارت های فیزیکی و همچنین اطمینان از تأثیرگذاری جسمانی بر افراد دیگر است (احمدی، ایرانیان و پارسانژاد، ۱۳۹۱).

۲- ۱-۳- ۳- راهکارهای رسیدن به خودکارآمدی بالا

    • قرار دادن/گرفتن در معرض تجربه های موفق از طریق ترتیب دادن هدف های قابل دسترس؛

    • با قرار دادن/گرفتن شخص در معرض الگوهای مناسبی که در عمل موفق اند و بدین وسیله، افزودن تجربه های جانشینی موفق او؛

    • فراهم آوردن متقاعدسازی و تشویق های کلامی موفق؛

    • تقویت برانگیختگی فیزیولوژیکی از طریق رژیم غذایی و برنامه های ورزشی؛

    • جست و جوی ناشناخت ها، استقبال از تغییرات و قبول این مطلب که «زیبایی زندگی در تغییرات آن است »؛

    • نسبت به هم نوعان خود احساس تعلق داشتن، عدم خودبینی و از خود راضی بودن؛

    • مقابله با بی عدالتی و توجه به خود تشویقی و نیروهای برانگیزاننده درونی؛

    • از زندگی شکوه و شکایات نداشتن؛(فردی که احساس خودکارآمدی پایین می‌کند، شکوه های خویش را با دیگران درمیان می‌گذارد تا حمایت آنان را به دست آورد)؛

    • آموختن نکات مفید از شکست، به همان میزان که از موفقیت می آموزید؛

  • عدم احساس مالکیت نسبت به دیگران و مصونیت نسبت به حسادت(ترک لادانی، ۱۳۸۹).

۲-۱-۳- ۴- راهکارهای تربیت فرد خودکارآمد

برای تربیت فرد خودکارآمد، می توان راهکارهایی را با توجه به ماهیت خودکارآمدی استنباط کرد. در این میان بعضی راهکارها می‌توانند دارای وجوه دوگانه باشند. بدین معنی که گاه در مقام ابزار تحقق خودکارآمدی و گاه در مقام نتیجه و محصول خودکارآمدی جلوه گر شوند. به طور نمونه، خلاقیت و کنترل خود این وجوه را پذیرایند. از جمله راهکارهای ضمنی برای تربیت فرد خودکارآمد که بندورا (۲۰۰۱) به آن ها اشاره ‌کرده‌است ‌به این صورت است:

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت


فرم در حال بارگذاری ...