مقالات و پایان نامه ها – روشهای بهبود اخلاق حرفهای در مدیریت آموزشی – پایان نامه های کارشناسی ارشد |
زمانی که منابع و پاداشها یا کیفرها عرضه میشوند، نقشی که رهبر می تواند ایفا کند، بسیار حیاتی است. حیاتی بودن نقش رهبر در زمینه توزیع منابع و پاداشها یا کیفرها.
۴-مدیران و رهبران اخلاقمدار، صادق هستند.
عدم صداقت یا صادق نبودن، شکلی از دورغگویی است و صورتی از ارائه نادرست از واقعیت است. صادق نبودن، پیامدهای مشهودی دارد که نخستین پیامد آن، عدم اعتماد[۱۰۶] است. زمانی که رهبران صادق نیستند، دیگران آن ها را افرادی غیر قابل اعتماد و غیر قابل اتکاء ارزیابی میکنند.
هم چنین تداوم عدم صداقت سازمان، در ایمان افراد نسبت به رهبر ایجاد تزلزل[۱۰۷] کرده، میزان احترام نسبت به وی را کاهش میدهد. برای یک رهبر، صادق بودن به معنای این است که آنچه را نمیتواند انجام دهد، قول ندهد، کژ رفتاری نکند، پشت واقعیتها پنهان نشود، آنچه روابط را تیره می کند، انجام نداده، بیش از اندازه به کارهای کم ارزش، بها ندهد.
۵- مدیران و رهبران اخلاقمدار، اجتماعگرا هستند
هر جامعهای به مثابه یک سازمان، دارای سیستم ویژه است. از این رو برای جوامع، اهداف خاصی با توجه به بافت و چشماندازی که دارند بیان می شود که معمولاً به عنوان ارزشهای مشترک یاد میکنند. به اهداف مشترک، مستلزم آن است که رهبر و پیروان، مسیری را که گروه ترسیم می کند، تبعیت کرده، بر سر آن توافق داشته باشند. رهبران ملزم هستند مقاصد خود و پیروانشان را مورد توجه قرار داده، تسهیلاتی را برای کامیابی در تحقق اهداف به وجود آورند. این بدان معنا است که رهبران نمی توانند و نباید اراده خود را بر دیگران تحمیل کنند (رحمان سرشت و دیگران، ۱۳۹۰، صص۱۵-۶).
روشهای بهبود اخلاق حرفهای در مدیریت آموزشی
۱- اساس و پایه اخلاق حرفهای بر ارج نهادن به انسانها استوار است، نه خاطر اعمالشان بلکه به خاطر انسانیتشان.
۲- یکی از نیازهای واقعی هر انسان، مورد علاقه بودن و ارزش قائل شدن توسط دیگران است، در کنار این نیاز، میل به قدردانی ازکارهایی است که انجام میدهیم. «دونالد لایرد»، متخصص روابط انسانی و نویسنده در این خصوص مینویسد که «همیشه به انسانها در بالا بردن هویت خود کمک کرده و احساس مهم بودن به آنان ببخشید. بالاترین تمجید شما از یک فرد وقتی است که به او احساس مفید بودن بدهید و او را از این احساس اقناع کنید». بنابرین یکی دیگر از موارد اخلاق حرفهای در مدیریت قدردانی و تشکر از تلاش کارکنان میباشد.
۳- نویسنده «دوران ملکه ویکتوریا»، «جورج مکدانلد» میگوید: «مورد اعتماد بودن تمجیدی بزرگتر از مورد علاقه بودن است». در کتاب «صفتهای بایسته یک رهبر»، آمده است که اعتماد اساس رهبری است.
ضمن صحیح بودن این موضوع میتوانیم ادعا کنیم که اعتماد اساس تمام روابط خوب است. بنابرین یک مدیر آموزشی دارای اخلاق حرفهای باید کاری کند که مورد اعتماد معلمان و دانشآموزان قرار گیرد. و این مؤثر نمیشود مگر با اعتماد کردن به آنان.
۴- از جمله موارد دیگر این که یک مدیر باید به کارمندان و شاگردانش احترام بگذارد و با این احترام، فضای کاری مثبتی در آن محیط پدید میآید. «آرنولد گلاسو»، مینویسد: «احترام به دیگران با ارزشتر از تشویق جمع کثیری است». بسته به نوع احترامی که کارمندان دریافت میکنند، احساس آزادی عمل بیشتری کرده و برای نمایش بهترین تواناییهای خود تشویق میشوند.
۵- یک مدیر در ارتباط با دیگران، ابتدا باید سعی در درک آنان داشته باشد سپس خود را به آنان بفهماند. لازمه این عمل، رفتاری منعطف و آموزش پذیر است. درک کردن دیگران به معنای همراهی با آنان و تماس با آنان در سطح خودشان است.
۶- مدیر دارای اخلاق حرفهای به کارمندان و شاگردان خود آموزش میدهد که با دیگران چنان رفتار کنند که مایلند با خودشان رفتار شود. هر گاه شخصی بیاموزد که انتظار چه رفتاری را از دیگران دارد (رفتاری دوستانه، محترمانه و با درک و اعتماد به او) میتواند به آسانی رفتاری مناسب با دیگران داشته باشد.
۷- وقتی تصمیمات بر اساس اخلاق حرفهای باشد، از لحاظ اخلاقی مدیر برای دیگران قابل پیشبینی شده و لذا کارکنان و مردم به وی اطمینان میکنند، زیرا میدانند که وی همواره راه درست را بر میگزیند (ماکسول،۱۳۸۶،صص۸۱-۵۴).
اخلاق حرفهای و اخلاقی کردن سازمان
«پنیو[۱۰۸]» اعتقاد دارد که اخلاق حرفهای رشتهای از دانش اخلاق است که ضمن مطالعه ارتباط شغلها، به بیان «مسئولیتهای اخلاقی[۱۰۹]» سازمان، تشخیص و حل مسائل اخلاقی در حرفه های گوناگون میپردازد. او وظایف مدیران را در اخلاقی کردن سازمان اینگونه بر میشمارد؛
الف) ارزشیابی عملکردهای اخلاقی کارکنان؛
ب) اخلاقی کردن هدفهای سازمان؛
ج) اشاعه ارزشها و مسائل اخلاقی در سازمان؛
د) اخلاقورزی در زندگی شخصی؛
ذ) اهمیت دادن به اخلاق حرفهای در شغل؛
و) برخورد عقلانی و روشمند در مواجهه با مشکلات اخلاقی پیشآمده در سازمان و اقدام برای برطرف کردن آن ها؛
ه) عنایت خاص به آموزش اخلاق حرفهای؛
ی) تهیه و تدوین منشور اخلاقی مربوط به سازمان با مشارکت همه اعضای سازمان (Pennino,2004,P193).
ضرورت ترویج اخلاق حرفهای در سازمان
توسعه سازمانی تلاشی پیگیر، منسجم و کاملاً برنامهریزی شده است که به منظور بهبود و نوسازی نظام صورت میگیرد. هدف از توسعه سازمانی، هم بهبود زندگی (شغلی) فرد و هم بهبود کارکرد سازمان است.
با توجه به اهمیت اخلاق حرفهای در توسعه سازمان، لازم است در تعیین اثربخشی (میزان تحقق اهداف سازمانی) و هدایت منابع (از جمله منابع انسانی) به میزان آموزش اخلاق حرفهای در سازمان توجه شود. البته در زمینه مذکور از جمله موانع تغییر رفتار اخلاقی در هر سازمان، جهل و ناآشنایی کارکنان از اخلاقیات شغل و سازمان بیان شده است. با توجه به اینکه امروزه هیچ سازمانی قادر نیست بدون آموزش توسعه یابد، لازم است در سازمانها افزون بر آموزش تخصصها و مهارتهای مورد نیاز هر شغل به کارکنان، ایجاد روحیه تعاون، کار مشترک و دستهجمعی و به ویژه اخلاق اداری و سازمانی جزو برنامه های آموزش در سازمان قرار گیرد.
از آنجا که منشور اخلاقی در هر سازمان طی فرایند گفتوگو و مشارکت تمامی کارکنان و رئیسان به وجود آمده است، به منزله یک میثاق عمومی سازمان پذیرفته شده است. به تدریج سازمان گسترش این اصول را جزو اهداف خود میپذیرد. بدین منظور، شیوه های مختلفی برای آموزش اخلاق حرفهای در سازمانها به وجود آمده است که یادگیری مستقیم، رایجترین آن ها است؛ اما این شیوه نشان داده است که کارایی لازم را ندارد. پس با توجه به اینکه ترویج اخلاق در سازمان، به معنای یادگیری سبک خاصی از زندگی سازمانی است، باید به شیوه های غیرمستقیم مانند آموزشهای حین عمل و آموزشهای اجتماعی و فرهنگی، توجه بیشتری شود.
فرم در حال بارگذاری ...
[جمعه 1401-09-25] [ 09:44:00 ق.ظ ]
|